روانشناسی رشدکودک

مقدمه ­ای بر روانشناسی رشد

این یادداشت، اولین مقاله، از مجموعه‌ مقاله‌های روانشناسی رشد در وب‌سایت اسکیمالوژی است که قرار است به مرور زمان تمامی مباحث اساسی آن را مورد پوشش قرار دهد. در واقع، می‌توانید به این قسمت از سایت، به عنوان یک کتاب روانشناسی رشد نگاه کنید.
مقدمه ­ای بر روانشناسی رشد
مقدمه ­ای بر روانشناسی رشد

در مسافرت تابستانی، فرصتی دست داد که همراه مادر، آلبوم عکس‌های قدیمی را مرور کنیم. مرور عکس‌ها از کودکی تا نوجوانی یک مشخصه اساسی داشت: من همه‌جوره تغییر کرده بودم. رنگ‌ موهایم، وزن و قد، استخوان‌بندی و تمام ویژگی‌های ظاهری‌ام عوض شده بود.

وقتی مادر چشمش به برخی از عکس‌ها می‌افتاد خاطراتی را درباره‌ی من نیز تعریف می‌کرد. آن خاطرات نشان می‌داد که چقدر نحوه تفکر من با آن روزگار، متفاوت شده است. به عنوان مثال مادر می‌گفت یک روز در بازار، از آن‌ها خواستم که برایم یک هاپو بخرند. اما وقتی یک هاپوی خوشگل برایم خریده بودند من با گریه آن را قبول نکردم، زیرا آنچه خریداری شده بود هاپوی مورد نظر من نبود.

پدر از فروشنده درخواست کرد که هاپوی دیگری به من بدهد، اما باز هم من، هدیه رو وا نکرده پس فرستادم. در نهایت بعد از چندین بار عوض کردن رنگ و اندازه هاپو، پدر از فروشنده تقاضا کرد که اجازه بدهد خودم یک هاپو انتخاب کنم.

این پیشنهاد واقعاً باعث مسرت من بوده، زیرا آن آدم بزرگ‌ها حرف و سلیقه‌ی من را نمی‌فهمیدند. وقتی آزادی عمل پیدا کردم، به گفته‌ی مادر یک خرگوش پشمالوی سفید را انتخاب کردم و منی که تا چندلحظه‌ی پیش مغازه را روی سرم گذاشته بودم نیشم تا بناگوش باز شده بود.

هاپوی مورد نظر من یک خرگوش بود. اما امروزه به خوبی می‌دانم که یک خرگوش با یک هاپو تفاوت‌های اساسی دارد. از این رو من از نظر شناختی نیز تغییر کرده بودم. تغییر دیگری که در من رخ داده بود، کاهش تعداد دوستان من در گذر زمان بود. به روایت مادر، من در دوره‌ی نوجوانی دوستان زیادی داشتم و تمایل داشتم که تا دیروقت بیرون بمانم و با دوستانم وقت بگذارنم. اما اکنون در دوره‌ی بزرگسالی، با تعداد انگشت‌شماری از آنچه دوست نامیده می‌شود در ارتباط هستم.

از نظریه پیاژه گاهی کودکان درون سازی می‌کنند
کودکان تا سن خاصی طرحواره های خود را درون سازی می‌کنند

با این کاهش تعداد دوستان، من بیشتر شبیه دوره‌ی کودکی‌ام شده‌ام و از این منظر هیچ شباهتی با دوره‌ی نوجوانی‌ام ندارم. امروزه که در دهه‌ی چهارم زندگی‌ام هستم، مثل همان کودک درونگرای چندساله‌ای هستم که دلش هاپو می‌خواست و روزها در باغچه‌ی حیاط خانه مشغول کندوکاو بود و برای مرگ پروانه‌ها عزاداری می‌کرد. در دوره‌ی بزرگسالی نیز، که در یک آپارتمان کوچک زندگی می‌کنم، عاشق گیاهان مختلف آپارتمانی هستم و از تعدادی جک و جوونور مختلف از نوع پرنده، مراقبت می‌کنم که البته بیشتر کارهای سخت مراقبت از آن‌ها به عهده همسرم می‌باشد و من فقط از داشتن آن‌ها لذت می‌برم.

 

داستان فوق نشان می‌دهد که من در برخی از جنبه‌ها تغییرات اساسی‌ای را تجربه کرده‌ام و از برخی جهات تغییرات بسیار کمی در من رخ داده و به اصطلاح از ثبات نسبی برخوردار بوده‌ام. در واقع ماجرای تغییر و ثبات، داستان زندگی همه ما انسان‌هاست و روانشناسی رشد نیز به مطالعه‌ی علمی تغییر و ثبات ویژگی‌های انسانی می‌پردازد.

روانشناسی رشد

روانشناسی رشد یکی از رشته‌های جذاب روانشناسی است که به مطالعه تغییر و تحول در طول زندگی می‌پردازد. در این مقاله می‌خواهیم روانشناسی رشد را تعریف کنیم و مراحل رشدی انسان را مورد بررسی قرار دهیم.

تغییر اجتناب‌ناپذیر است. ما به عنوان انسان، در طول عمر خود، از قبل تولد تا مرگ، دائماً رشد می‌کنیم. روانشناسان تلاش می‌کنند تا بفهمند و توضیح دهند که چگونه و چرا افراد در طول زندگی تغییر می‌کنند. در حالی که بسیاری از این تغییرات طبیعی و مورد انتظار هستند، اما همچنان می‌توانند چالش‌هایی را ایجاد کنند که گاهی‌اوقات افراد برای مدیریت آنها به کمک بیشتری نیاز دارند. روانشناسان رشد می‌توانند با افراد در هر سنی برای رفع موانع و حمایت از رشد کار کنند، اگرچه برخی از آنها در گروه سنی خاصی مانند دوران کودکی، بزرگسالی یا سالمندی تخصص دارند.

فرآیند رشد انسان از لحظه لقاح او آغاز می‌­شود. حوزه رشد انسان به مطالعه علمی فرآیندهای رشد اطلاق می‌­شود. متخصصان روانشناسی رشد به بررسی شیوه‌­های تغییر افراد و نیز ویژگی­‌هایی که در طول عمر کمابیش ثابت می­‌مانند می‌­پردازند.

تعریف روانشناسی رشد

تعریف روانشناسی رشد
تعریف روانشناسی رشد

روانشناسی رشد شاخه‌ای از روانشناسی است که بر چگونگی رشد و تغییر افراد در طول زندگی تمرکز دارد. کسانی که در این زمینه تخصص دارند فقط به تغییرات فیزیکی که با رشد افراد روی می‌دهد توجه ندارند. آنها همچنین رشد اجتماعی، عاطفی و شناختی که در طول زندگی رخ می‌دهند را بررسی می‌کنند.

 

 

بر اساس انجمن روانشناسی آمریکا (APA) روانشناسی رشد، مطالعه چگونگی رشد، تغییر و سازگاری انسان‌ها در طول زندگی است. روانشناسان رشد در مورد مراحل رشد جسمی، عاطفی، اجتماعی و شناختی از مرحله قبل از تولد تا نوزادی، کودکی، نوجوانی و بزرگسالی تحقیق می‌کنند.

یک تمایز مهم و کلیدی:

در متون روانشناسی و کتاب‌های ترجمه‌شده گاهی واژه‌های رشد و تحول به یک معنا به کار می‌روند اما در واقع این دو واژه با هم تفاوت‌های اساسی دارند. کلمه‌ی رشد، به معنای تغییر در اندازه، تعداد، ابعاد و میزان است. در واقع کلمه‌ی رشد نشان‌دهنده‌ی افزایش تدریجی اندازه‌ی بدن و اندام‌های آن است.

کلمه‌ی تحول از سوی دیگر، به افزایش مهارت‌ها، توانایی جسمانی و عقلانی اشاره دارد. تحول را می‌توان به معنای دگرگونی در نظر گرفت که صرفاً معنای مثبت ندارد و دگرگونی می‌تواند منفی هم باشد اما کلمه‌ی رشد به توصیف و تبیین تغییرات در طول زندگی فرد می‌پردازد.

ما انسان‌ها همیشه در حال تغییر هستیم. تغییر از لحظه‌ی لقاح شروع می‌شود، در کودکی ادامه می‌یابد و در زمان مرگ متوقف می‌شود. بنابراین تغییر یک فرآیند مادام‌العمر است. امروزه روانشناسی رشد یکی از درس‌ها و واحدهای اساسی، روانشناسی است و سایر رشته‌ها مانند رشته‌های علوم تربیتی نیز به مطالعه‌ی روانشناسی رشد می‌پردازند. اما تا قبل از اوایل قرن بیستم، مطالعه رشد انسان، آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفته بود.

اجازه بدهید مرور مختصری بر تاریخچه روانشناسی رشد داشته باشیم.

رویکردهای اولیه در روانشناسی رشد

۱. تایدمن

اولین تلاش‌هایی که برای بررسی رشد کودکان صورت گرفته است، زندگینامه اطفال نامیده می‌شد. در سال ۱۷۸۷ تایدمن در آلمان، تغییرات رفتارهای حسی، حرکتی، زبانی و شناختی کودک خود را از تولد تا دو و نیم‌سالگی او یادداشت کرده است. زندگینامه‌های اطفال ماهیت توصیفی داشت و بیشتر تبیین‌هایی که در مورد تغییرات مشاهده‌شده صورت می‌گرفت به شکل گمانه‌زنی بود. بنابراین این زندگینامه‌ها، علمی نبودند.

۲. داروین

اولین کسی که به ماهیت تحولی رفتار کودک اشاره کرد، چارلز داروین بود که با استفاده از همان زندگینامه اطفال، رشد حسی، شناختی، هیجانی کودک خود تا از تولد تا یک‌سالگی توصیف کرد. داروین برای این‌کار از روش علمی استفاده کرد و بنابراین به زندگینامه‌های اطفال ماهیت علمی بخشید.

۳. رویدادهای پایان قرن نوزدهم

در سال‌های پایانی قرن نوزدهم، رفته‌رفته عوامل مختلفی دست به دست هم دادند تا روانشناسی رشد در مرکز توجه قرار بگیرد:

  • دانشمندان به کشف رمز و رازهای تولید مثل و بارداری علاقه‌مند شده بودند
  • بر سر اهمیت طبیعت و تربیت مباحث پرشوری بین دانشمندان در گرفته بود.
  • پیشرفت‌های پزشکی و بهداشتی مانند کشف میکروب‌ها و کشف روش‌های ایمن‌سازی باعث شده بود که مرگ و میر کودکان کاهش پیدا کند.
  • به کودکان کار و قوانین مرتبط با آن‌ها توجه شد.
  • رشته نوین روانشناسی، مطرح کرده بود که آگاهی از تاریخچه‌ی تحولی در دوران کودکی به ما کمک می‌کند که خودشناسی بیشتری بدست بیاوریم و مشکلات روانی‌مان را حل کنیم.

این عوامل باعث شدند که دانشمندان به روانشناسی رشد علاقه‌ی بیشتری پیدا کنند که زمینه‌ساز گسترش بررسی تغییرات رشدی در کودک شد. اما علاقه‌مندی به روانشناسی رشد، ابتدا با تمرکز بر دوره‌ی کودکی شروع شد و توجه چندانی به سایر دوره‌های زندگی نمی‌شد.

۴. اوایل قرن بیستم

در اوایل قرن بیستم، جی استانلی هال،  با انتشار یک کتاب درباره‌ی نوجوانی، تمرکز رواشناسی بر کودکی را گسترش داد. علاوه بر این در سال ۱۹۲۲ هنگامی که ۲۸ ساله بود، کتابی درباره‌ی پیری منتشر کرد و باز هم گستره‌ی روانشناسی رشد را توسعه داد. سپس دانشگاه استنفورد در سال ۱۹۲۸ یک مرکز علمی ویژه‌ی مطالعه‌ی دوارن سالمندی دایر کرد.

۵. اواخر دهه‌ی ۱۹۳۰ به بعد

در این دوره، تعدادی از محققان و دانشمندان مانند کی‌. وارنر شای، جورج وایلانت، دانیل لوینسون و راونا هلسون به بررسی رشد و تحول هوش و شخصیت در بزرگسالی پرداختند. بدین ترتیب، روانشناسی رشد از تمرکز بر دوره‌ی کودکی به تمامی طول عمر گسترش یافت.

۶. مطالعه فراخنای زندگی یا گستره عمر

دیدگاه رشد در فراخنای زندگی (یعنی در تمام طول عمر) معتقد است که رشد و تحول فرآیندی مادام‌العمر است. این دیدگاه از مطالعاتی بدست آمد که هدفشان پیگری رشد و تحول کودکان تا سنین بزرگسالی بود:

  • مطالعات استنفورد به رهبری لویی ترمن در مورد کودکان سرآمد که در سال ۱۹۲۱ شروع شد
  • مطالعه موسسه پژوهشی فلس
  • مطالعه رشد و راهنمایی برکلی
  • مطالعه رشد و نمو نوجوانی الکلند

مطالعه فراخنای زندگی

منظور از فراخنای زندگی تمامی گستره زندگی یعنی از تولد تا مرگ است. امروزه در روانشناسی رشد بیشتر متخصصان رشد بر این باورند که رشد و تحول در تمام طول عمر ادامه دارد. این مفهوم که رشد و تحول فرایندی مادام­العمر است و می‌­توان به شیوه‌­ای علمی آن را مورد مطالعه قرار داد به رشد در فراخنای زندگی موسوم است.

از آنجا که انسان موجود پیچیده­‌ای است مطالعه رشد در فراخنای زندگی ماهیت بین رشته­‌ای دارد و بر حوزه‌­ها یا رشته‌­های متعددی از جمله روانشناسی، روانپزشکی، جامعه‌­شناسی، انسان­‌شناسی، زیست­‌شناسی، ژنتیک، علم خانواده، علوم تربیتی، تاریخ، فلسفه و پزشکی متکی است.

اهداف روانشناسی رشد

هنگامی که روانشناسی رشد به صورت یک رشته علمی درآمد اهداف آن وسعت یافت:

  • توصیف رفتار: در این مرحله متخصص روانشناسی رشد، رفتارهای افراد را به دقت مشاهده می­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­‌کند تا به توصیفی از آنها برسد. به عنوان مثال مشاهده کودکان نشان می­­­­­­­­­­­‌دهد که در چه سنی زبان را آغاز می­­‌کنند، اولین کلمه‌­ها چیست و غیره.
  • تبیین رفتار: در این مرحله متخصص روانشناسی رشد به دنبال پیدا کردن عواملی است که است که باعث پدیدایی رفتار می‌­شود. به عنوان مثال احتمالاً زمانی که رشد مغز به اندازه لازم می‌­رسد سخن گفتن در کودکان آغاز می­‌شود. بنابراین متخصص رشد در این مرحله می­‌تواند چرایی رفتارها را بررسی کند.
  • پیش‌­بینی رفتار: وقتی یک رفتار توصیف و تبیین می­‌شود امکان پیش‌­بینی آن رفتار فراهم می­‌شود. به عنوان مثال می­‌توانیم پیش‌­بینی کنیم که در چه صورت رشد زبان یک کودک با تأخیر همراه خواهد بود.
  • اصلاح رفتار: در نهایت متخصص رشد با دانش و آگاهی که از مراحل قبل به دست آورده است می­‌تواند رفتاری مانند تأخیر در رشد زبان را اصلاح کند.

فرایندهای رشد

فرآیندهای رشد شامل تغییر و ثبات است.

روانشناسی رشد به مطالعه دو نوع تغییر رشدی می­‌پردازد: تغییرات کمی و کیفی.

  • تغییر کمی به هرگونه تغییر در تعداد یا مقدار اطلاق می­‌شود مانند افزایش قد، وزن، خزانه لغات، رفتار پرخاشگرانه یا تعداد مکالمات.
  • تغییر کیفی به تغییر در نوع، ساختار یا سازمان اطلاق می‌­شود. ویژگی این تغییر ظهور پدیده­‌های جدیدی است که نمی­‌توان آن­ها را به راحتی بر مبنای عملکردهای پیشین پیش‌­بینی کرد.

حیطه­‌های رشد

تغییر یا ثبات در رشد در حیطه­‌های مختلفی رخ می‌­دهند. به عبارت دیگر انسان در ابعاد مختلفی رشد می­‌کنند که گاهی به آن ابعاد رشد و گاهی حیطه‌­های رشد گفته می­‌شود:

  • رشد جسمانی: رشد جسمانی شامل تغییرات در بدن است مانند افزایش قد، وزن، دندان در آوردن و مهارت­‌های حرکتی. رشد و نمو بدن و مغز، قابلیت حسی، مهارت­‌های حرکتی و سلامتی بخشی از رشد جسمانی را تشکیل می‌­دهند.
  • رشد شناختی: رشد شناختی شامل تغییراتی است که در ذهن و تفکر ایجاد می­‌شوند. رشد شناختی که تغییر یا ثبات در توانایی‌­های ذهنی نظیر یادگیری، توجه، حافظه، زبان، تفکر، استدلال و خلاقیت و …. را شامل می­‌شود.
  • رشد روانی – اجتماعی: این حیطه رشد به بررسی تغییرات در هیجانات، شخصیت و روابط اجتماعی می‌­شود.

اگرچه روانشناسان رشد رشد جسمانی، شناختی و روانی-اجتماعی را به طور جداگانه بررسی و مطالعه می­‌کنند اما در واقع هر انسان، چیزی فراتر از مجموعه­‌ای از بخش‌­های مجزاست و رشد و تحول فرآیندی یکپارچه است.

دوره­‌های مختلف فراخنای زندگی

توالی هشت مرحله‌­ای رشد که مراحل هشت­‌گانه فراخنای زندگی نام گذاری شده است، رشد انسان را از مرحله لقاح تا پیری به سه حوزه جسمانی، شناختی، روانی و اجتماعی مورد مطالعه قرار می­‌دهند. تقسیم‌بندی زیر بر اساس سازه‌ی اجتماعی صورت گرفته است. سازه اجتماعی باوری درباره ماهیت واقعیت که مبتنی بر برداشت‌ها و مفروضات ذهنی مشترک در میان اعضای جامعه‌ معینی است و رد یک برهه زمانی خاص پذیرش عام دارد. واقعیت به جز مرزهایی که افراد درباره آن در نظر می‌گیرند، مرزی ندارد.

دوره‌های هشت گانه در روانشناسی رشد، دیدگاه عمر:

  • دوره پیش از تولد: از لقاح تا تولد
  • طفولیت و نوپایی: تولد تا ۳ سالگی
  • اوائل کودکی: ۳ تا ۶ سالگی
  • اواسط کودکی: ۶ تا ۱۱ سالگی
  • نوجوانی: ۱۱ تا ۲۰ سالگی
  • جوانی: ۲۰ تا ۴۰ سالگی
  • میان‌سالی: ۴۰ تا ۶۵ سالگی
  • پیری: ۶۵ سالگی به بالا

ویژگی‌های رشدی اساسی مراحل هشت­‌گانه فراخنای زندگی:

روانشناسی رشد در فراخنای زندگی
روانشناسی رشد در فراخنای زندگی

۱. دوره پیش از تولد

  • رشد جسمانی: در روانشناسی رشد، بررسی رشد انسان از قبل از تولد شروع می‌شود. لقاح صورت می­‌گیرد و از همان آغاز خزانه­‌های ژنتیکی با تاثیرات محیطی تعامل می‌­کنند. ساختار و اندام‌­های مهم و اصلی بدن شکل می‌گیرند. جهش نموی مغزی آغاز می‌­شود. در مقایسه با تمام طول عمر، رشد جسمانی در این دوره از بیشترین سرعت برخوردار است. آسیب‌­پذیری در برابر تاثیرات محیطی بسیار زیاد است.
  • رشد شناختی: توانایی یادگیری و یادآوری و پاسخ به محرک‌­های حسی در حال شکل­‌گیری است.
  • رشد روانی – اجتماعی: جنین به صدای مادر واکنش نشان می‌­دهد و کم کم آن را به هر صدای دیگری ترجیح می‌­دهد.

۲. طفولیت و نوپایی (تولد تا 3 سالگی)

  • رشد جسمانی: هنگام تولد تمامی حواس پنجگانه و دستگاه­‌های بدن کمابیش فعال هستند. رشد مغز کماکمان ادامه دارد و هر روز ساختار آن پیچیده‌­تر می­‌شود. در این زمان مغز نسبت به تأثیرات محیطی بسیار آسیب‌‌­پذیر است. رشد جسمانی و رشد مهارت­‌های حرکتی بسیار سریع است.
  • رشد شناختی: حتی در نخستین هفته‌­ها توانایی یادگیری و یادآوری وجود دارد. در پایان سال دوم توانایی به کارگیری نمادها و حل مسأله به وجود می‌آید. درک مطالب و استفاده از زبان سرعت رشد می‌­کند.
  • رشد روانی – اجتماعی: دلبستگی به والدین و سایر افراد شکل می‌­گیرد. خودآگاهی به وجود می‌­آید. کودک از حالت وابستگی به خودمختاری می‌­رسد. تمایل کودک به سایر کودکان افزایش می‌­یابد.

۳. اوائل کودکی (3 تا 6 سالگی)

  • رشد جسمانی: رشد و نمو ادامه دارد؛ قیافه کودک و تناسب اعضای بدنش بیش از پیش شبیه بزرگسالان می­‌شود. اشتها کاهش پیدا می­‌کند و مشکلات خواب کمابیش شایع می‌­شوند. دست‌­برتری پدیدار می‌­شود؛ مهارت‌­های حرکتی عمده و قدرت بدنی افزایش می‌­یابد.
  • رشد شناختی: تفکر کودک تا حدی خودمیان­‌بین است. اما توانایی درک دیدگاه‌­های دیگران افزایش می­‌یابد. عدم رسش شناختی به شکل‌­گیری برخی تصورات غیرمنطقی درباره جهان می­‌شود. حافظه و زبان رشد می­‌کنند. با اطمینان بیشتری می‌­توان میزان هوش کودک را پیش­‌بینی کرد. بعضی از بچه‌­ها به مراکز پیش‌­دبستانی و تعداد بیشتری از آنها به مهدکودک می‌­روند.
  • رشد روانی – اجتماعی: خودپنداره و درک کودک از هیجان­‌ها رشد می­‌کند؛ عزت نفس حالتی عمومی و کلی دارد. استقلال، ابتکار خویشتن‌داری و مراقبت فردی افزایش پیدا می‌­کند. هویت جنسی پدیدار می­‌شود. بازی­‌ها بیشتر ماهیت تخیلی پیدا می­‌کنند، گسترده‌­تر می­‌شوند و بیش از پیش ماهیت جمعی پیدا می­‌کند.

۴. کودکی میانه (6 تا 11 سالگی)

  • رشد جسمانی: میزان رشد و نمو آهسته‌­تر می­‌شود. قدرت بدنی و مهارت­‌های ورزشی افزایش پیدا می‌­کند. بیماری­‌های دستگا تنفس در این سن شیوع دارد اما وضعیت سلامتی فرد از تمامی دوره­‌های زندگی بهتر است.
  • رشد شناختی: خودمیان­‌بینی کاهش پیدا می­‌کند. کودکان تفکر منطقی را به گونه­‌ای عینی آغاز می­‌کنند. توانایی­‌های حافظه و زبان افزایش می­‌یابد. رشد و تحول شناختی باعث می­‌شود که کودکان بتوانند از آموزش رسمی در مدارس برخوردار شوند. برخی کودکان نیازمندی­‌ها و توانمندی­‌های خاصی در زمینه­‌های آموزشی نشان می­‌دهند.
  • رشد روانی – اجتماعی: خودپنداره پیچیدگی بیشتری پیدا می‌­کند و بر عزت نفس اثر می­‌گذارد. فرآیند نظم­‌بخشی متقابل، که نشانگر تسلط بر بعضی امور است به تدریج جایگزین نظارت خانواده می­‌شود. همسالان اهمیت اساسی و محوری پیدا می­‌کنند.

5. نوجوانی (11 تا 20 سالگی)

  • رشد جسمانی: رشد و نمو و سایر تغییرات جسمانی سریع و چشمگیر است. بلوغ جنسی رخ می­‌دهد. بر اثر مسائل رفتاری چون اختلال­‌های خوردن و سوءمصرف مواد سلامت جسمانی در معرض خطر قرار می­‌گیرد.
  • رشد شناختی: توانایی تفکر انتزاعی و استفاده از استدلال علمی شکل می‌­گیرد. تفکرات ناپخته همچنان در برخی نگرش‌­ها و رفتارها خودنمایی می­‌کنند. تمرکز آموزش بر آماده ساختن فرد برای ورود به دانشگاه یا اشتغال به کار است.
  • رشد روانی – اجتماعی: جستجوی هویت شامل هویت جنسی، اهمیت اساسی پیدا می­‌کند. ارتباط با والدین معمولاً خوب است. گروه‌­های همسالان به پیدایش و آزمون خودپنداره کمک می­‌کنند اما امکان دارد تأثیری ضداجتماعی نیز بر فرد بگذارد.

۶. جوانی (20 تا 40 سالگی)

  • رشد جسمانی: توانایی­‌های جسمانی در اوج قرار دارد اما به تدریج دچار افول می­‌شود. انتخاب‌­های مبتنی بر سبک زندگی بر سلامتی فرد اثر می‌­گذارد.
  • رشد شناختی: توانایی­‌های شناختی و قضاوت­‌های اخلاقی پیچیدگی بیشتری پیدا می­‌کنند. فرد درباره تحصیلات و شغل خود دست به انتخاب می‌­زند.
  • رشد روانی – اجتماعی: صفات و سبک‌­های شخصیتی ثبات نسبی پیدا می­‌کنند. اما مراحل و نوع رویدادهای زندگی می­‌توانند تعییرات شخصیتی را تحت تأثیر قرار دهند. فرد درباره ارتباطات صمیمانه و سبک زندگی خود دست به انتخاب می‌­زند. بیشتر افراد ازدواج می­‌کنند و اغلب آنها صاحب فرزند می­‌شوند.

۷. میانسالی (40 تا 65 سالگی)

  • رشد جسمانی: برخی توانایی­‌های حسی، سلامتی، بنیه و قابلیت‌­های فرد دچار افت می­‌شوند. زنان به سن یائسگی می­‌رسند.
  • رشد شناختی: بیشتر توانایی­‌های ذهنی اساسی به اوج می­‌رسند: مهارت­‌های شغلی و مهارت در حل مسائل علمی بسیار بالاست. خلاقیت فرد از نظر کمیت، کاهش و از نظر کیفیت افزایش نشان می‌­دهد. برای برخی افراد موقعیت شغلی و توانایی کسب درآمد به اوج خود می‌­رسد. و برخی دیگر دچار تغییر شغل یا فرسودگی شغلی می‌­شوند.
  • رشد روانی – اجتماعی: احساس هویت همچنان در حال شکل­‌گیری است؛ احتمال وقوع گذار میانسالی که واقعه­‌ای فشارزاست وجود دارد. ممکن است مسئولیت دوگانه مراقبت از فرزندان و والدین سالمند باعث بروز فشار روانی شود. رفتن فرزندان از خانه باعث می­‌شود که این افراد با تجربه آشیانه خالی مواجه شوند.

۸. پیری (65 سال به بالا)

  • رشد جسمانی: بیشتر افراد، سالم و فعال هستند؛ اگرچه سلامتی و وضعیت توانایی‌­های جسمانی تا حدی کاهش می‌­یابد. کند شدن زمان واکنش بر برخی جنبه‌­های عملکرد اثر می­‌گذارد.
  • رشد شناختی: بیشتر افراد از لحاظ ذهنی هشیار هستند. اگرچه هوش و حافظه در برخی حیطه­‌ها کاهش پیدا می­‌کنند اما بیشتر افراد راه‌­هایی برای جبران این نقائص پیدا می­‌کنند.
  • رشد روانی – اجتماعی: بازنشسته شدن سبب افزایش اوقات فراغت شده و به افراد امکان می­‌دهد بهره‌­برداری­‌های تازه‌­تری از وقت‌شان داشته باشند. افراد به اجبار باید با مسائلی چون از دست دادن عزیزان و نزدیک شدن مرگ خود روبرو شوند و با آنها کنار بیایند. حفظ ارتباط با اعضای خانواده و دوستان نزدیک می­‌تواند پایگاه حمایتی مهمی برای افراد فراهم کند. جستجو برای یافتن معنای زندگی، تبدیل به عمده‌­ترین موضوع در زندگی افراد می­‌شود.

در روانشناسی رشد برای بررسی فرآیند تغییر در طول عمر نظریه‌های زیادی مطرح شده‌اند. ما در مقالات بعدی به سراغ معرفی نظریه‌های رشد خواهیم رفت تا دورنمای درستی از روانشناسی رشد برای شما فراهم کنیم.

ارتباط با ما

برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این می‌توانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.

اینستاگرام: schema.therapy

تلگرام: psychologistnetes

ایمیل: schemalogy@yahoo.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا