مقدمه ای بر روانشناسی رشد
در مسافرت تابستانی، فرصتی دست داد که همراه مادر، آلبوم عکسهای قدیمی را مرور کنیم. مرور عکسها از کودکی تا نوجوانی یک مشخصه اساسی داشت: من همهجوره تغییر کرده بودم. رنگ موهایم، وزن و قد، استخوانبندی و تمام ویژگیهای ظاهریام عوض شده بود.
وقتی مادر چشمش به برخی از عکسها میافتاد خاطراتی را دربارهی من نیز تعریف میکرد. آن خاطرات نشان میداد که چقدر نحوه تفکر من با آن روزگار، متفاوت شده است. به عنوان مثال مادر میگفت یک روز در بازار، از آنها خواستم که برایم یک هاپو بخرند. اما وقتی یک هاپوی خوشگل برایم خریده بودند من با گریه آن را قبول نکردم، زیرا آنچه خریداری شده بود هاپوی مورد نظر من نبود.
پدر از فروشنده درخواست کرد که هاپوی دیگری به من بدهد، اما باز هم من، هدیه رو وا نکرده پس فرستادم. در نهایت بعد از چندین بار عوض کردن رنگ و اندازه هاپو، پدر از فروشنده تقاضا کرد که اجازه بدهد خودم یک هاپو انتخاب کنم.
این پیشنهاد واقعاً باعث مسرت من بوده، زیرا آن آدم بزرگها حرف و سلیقهی من را نمیفهمیدند. وقتی آزادی عمل پیدا کردم، به گفتهی مادر یک خرگوش پشمالوی سفید را انتخاب کردم و منی که تا چندلحظهی پیش مغازه را روی سرم گذاشته بودم نیشم تا بناگوش باز شده بود.
هاپوی مورد نظر من یک خرگوش بود. اما امروزه به خوبی میدانم که یک خرگوش با یک هاپو تفاوتهای اساسی دارد. از این رو من از نظر شناختی نیز تغییر کرده بودم. تغییر دیگری که در من رخ داده بود، کاهش تعداد دوستان من در گذر زمان بود. به روایت مادر، من در دورهی نوجوانی دوستان زیادی داشتم و تمایل داشتم که تا دیروقت بیرون بمانم و با دوستانم وقت بگذارنم. اما اکنون در دورهی بزرگسالی، با تعداد انگشتشماری از آنچه دوست نامیده میشود در ارتباط هستم.
با این کاهش تعداد دوستان، من بیشتر شبیه دورهی کودکیام شدهام و از این منظر هیچ شباهتی با دورهی نوجوانیام ندارم. امروزه که در دههی چهارم زندگیام هستم، مثل همان کودک درونگرای چندسالهای هستم که دلش هاپو میخواست و روزها در باغچهی حیاط خانه مشغول کندوکاو بود و برای مرگ پروانهها عزاداری میکرد. در دورهی بزرگسالی نیز، که در یک آپارتمان کوچک زندگی میکنم، عاشق گیاهان مختلف آپارتمانی هستم و از تعدادی جک و جوونور مختلف از نوع پرنده، مراقبت میکنم که البته بیشتر کارهای سخت مراقبت از آنها به عهده همسرم میباشد و من فقط از داشتن آنها لذت میبرم.
داستان فوق نشان میدهد که من در برخی از جنبهها تغییرات اساسیای را تجربه کردهام و از برخی جهات تغییرات بسیار کمی در من رخ داده و به اصطلاح از ثبات نسبی برخوردار بودهام. در واقع ماجرای تغییر و ثبات، داستان زندگی همه ما انسانهاست و روانشناسی رشد نیز به مطالعهی علمی تغییر و ثبات ویژگیهای انسانی میپردازد.
روانشناسی رشد
روانشناسی رشد یکی از رشتههای جذاب روانشناسی است که به مطالعه تغییر و تحول در طول زندگی میپردازد. در این مقاله میخواهیم روانشناسی رشد را تعریف کنیم و مراحل رشدی انسان را مورد بررسی قرار دهیم.
تغییر اجتنابناپذیر است. ما به عنوان انسان، در طول عمر خود، از قبل تولد تا مرگ، دائماً رشد میکنیم. روانشناسان تلاش میکنند تا بفهمند و توضیح دهند که چگونه و چرا افراد در طول زندگی تغییر میکنند. در حالی که بسیاری از این تغییرات طبیعی و مورد انتظار هستند، اما همچنان میتوانند چالشهایی را ایجاد کنند که گاهیاوقات افراد برای مدیریت آنها به کمک بیشتری نیاز دارند. روانشناسان رشد میتوانند با افراد در هر سنی برای رفع موانع و حمایت از رشد کار کنند، اگرچه برخی از آنها در گروه سنی خاصی مانند دوران کودکی، بزرگسالی یا سالمندی تخصص دارند.
فرآیند رشد انسان از لحظه لقاح او آغاز میشود. حوزه رشد انسان به مطالعه علمی فرآیندهای رشد اطلاق میشود. متخصصان روانشناسی رشد به بررسی شیوههای تغییر افراد و نیز ویژگیهایی که در طول عمر کمابیش ثابت میمانند میپردازند.
تعریف روانشناسی رشد
روانشناسی رشد شاخهای از روانشناسی است که بر چگونگی رشد و تغییر افراد در طول زندگی تمرکز دارد. کسانی که در این زمینه تخصص دارند فقط به تغییرات فیزیکی که با رشد افراد روی میدهد توجه ندارند. آنها همچنین رشد اجتماعی، عاطفی و شناختی که در طول زندگی رخ میدهند را بررسی میکنند.
بر اساس انجمن روانشناسی آمریکا (APA) روانشناسی رشد، مطالعه چگونگی رشد، تغییر و سازگاری انسانها در طول زندگی است. روانشناسان رشد در مورد مراحل رشد جسمی، عاطفی، اجتماعی و شناختی از مرحله قبل از تولد تا نوزادی، کودکی، نوجوانی و بزرگسالی تحقیق میکنند.
یک تمایز مهم و کلیدی:
در متون روانشناسی و کتابهای ترجمهشده گاهی واژههای رشد و تحول به یک معنا به کار میروند اما در واقع این دو واژه با هم تفاوتهای اساسی دارند. کلمهی رشد، به معنای تغییر در اندازه، تعداد، ابعاد و میزان است. در واقع کلمهی رشد نشاندهندهی افزایش تدریجی اندازهی بدن و اندامهای آن است. کلمهی تحول از سوی دیگر، به افزایش مهارتها، توانایی جسمانی و عقلانی اشاره دارد. تحول را میتوان به معنای دگرگونی در نظر گرفت که صرفاً معنای مثبت ندارد و دگرگونی میتواند منفی هم باشد اما کلمهی رشد به توصیف و تبیین تغییرات در طول زندگی فرد میپردازد. |
ما انسانها همیشه در حال تغییر هستیم. تغییر از لحظهی لقاح شروع میشود، در کودکی ادامه مییابد و در زمان مرگ متوقف میشود. بنابراین تغییر یک فرآیند مادامالعمر است. امروزه روانشناسی رشد یکی از درسها و واحدهای اساسی، روانشناسی است و سایر رشتهها مانند رشتههای علوم تربیتی نیز به مطالعهی روانشناسی رشد میپردازند. اما تا قبل از اوایل قرن بیستم، مطالعه رشد انسان، آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفته بود.
اجازه بدهید مرور مختصری بر تاریخچه روانشناسی رشد داشته باشیم.
رویکردهای اولیه در روانشناسی رشد
۱. تایدمن
اولین تلاشهایی که برای بررسی رشد کودکان صورت گرفته است، زندگینامه اطفال نامیده میشد. در سال ۱۷۸۷ تایدمن در آلمان، تغییرات رفتارهای حسی، حرکتی، زبانی و شناختی کودک خود را از تولد تا دو و نیمسالگی او یادداشت کرده است. زندگینامههای اطفال ماهیت توصیفی داشت و بیشتر تبیینهایی که در مورد تغییرات مشاهدهشده صورت میگرفت به شکل گمانهزنی بود. بنابراین این زندگینامهها، علمی نبودند.
۲. داروین
اولین کسی که به ماهیت تحولی رفتار کودک اشاره کرد، چارلز داروین بود که با استفاده از همان زندگینامه اطفال، رشد حسی، شناختی، هیجانی کودک خود تا از تولد تا یکسالگی توصیف کرد. داروین برای اینکار از روش علمی استفاده کرد و بنابراین به زندگینامههای اطفال ماهیت علمی بخشید.
۳. رویدادهای پایان قرن نوزدهم
در سالهای پایانی قرن نوزدهم، رفتهرفته عوامل مختلفی دست به دست هم دادند تا روانشناسی رشد در مرکز توجه قرار بگیرد:
- دانشمندان به کشف رمز و رازهای تولید مثل و بارداری علاقهمند شده بودند
- بر سر اهمیت طبیعت و تربیت مباحث پرشوری بین دانشمندان در گرفته بود.
- پیشرفتهای پزشکی و بهداشتی مانند کشف میکروبها و کشف روشهای ایمنسازی باعث شده بود که مرگ و میر کودکان کاهش پیدا کند.
- به کودکان کار و قوانین مرتبط با آنها توجه شد.
- رشته نوین روانشناسی، مطرح کرده بود که آگاهی از تاریخچهی تحولی در دوران کودکی به ما کمک میکند که خودشناسی بیشتری بدست بیاوریم و مشکلات روانیمان را حل کنیم.
این عوامل باعث شدند که دانشمندان به روانشناسی رشد علاقهی بیشتری پیدا کنند که زمینهساز گسترش بررسی تغییرات رشدی در کودک شد. اما علاقهمندی به روانشناسی رشد، ابتدا با تمرکز بر دورهی کودکی شروع شد و توجه چندانی به سایر دورههای زندگی نمیشد.
۴. اوایل قرن بیستم
در اوایل قرن بیستم، جی استانلی هال، با انتشار یک کتاب دربارهی نوجوانی، تمرکز رواشناسی بر کودکی را گسترش داد. علاوه بر این در سال ۱۹۲۲ هنگامی که ۲۸ ساله بود، کتابی دربارهی پیری منتشر کرد و باز هم گسترهی روانشناسی رشد را توسعه داد. سپس دانشگاه استنفورد در سال ۱۹۲۸ یک مرکز علمی ویژهی مطالعهی دوارن سالمندی دایر کرد.
۵. اواخر دههی ۱۹۳۰ به بعد
در این دوره، تعدادی از محققان و دانشمندان مانند کی. وارنر شای، جورج وایلانت، دانیل لوینسون و راونا هلسون به بررسی رشد و تحول هوش و شخصیت در بزرگسالی پرداختند. بدین ترتیب، روانشناسی رشد از تمرکز بر دورهی کودکی به تمامی طول عمر گسترش یافت.
۶. مطالعه فراخنای زندگی یا گستره عمر
دیدگاه رشد در فراخنای زندگی (یعنی در تمام طول عمر) معتقد است که رشد و تحول فرآیندی مادامالعمر است. این دیدگاه از مطالعاتی بدست آمد که هدفشان پیگری رشد و تحول کودکان تا سنین بزرگسالی بود:
- مطالعات استنفورد به رهبری لویی ترمن در مورد کودکان سرآمد که در سال ۱۹۲۱ شروع شد
- مطالعه موسسه پژوهشی فلس
- مطالعه رشد و راهنمایی برکلی
- مطالعه رشد و نمو نوجوانی الکلند
مطالعه فراخنای زندگی
منظور از فراخنای زندگی تمامی گستره زندگی یعنی از تولد تا مرگ است. امروزه در روانشناسی رشد بیشتر متخصصان رشد بر این باورند که رشد و تحول در تمام طول عمر ادامه دارد. این مفهوم که رشد و تحول فرایندی مادامالعمر است و میتوان به شیوهای علمی آن را مورد مطالعه قرار داد به رشد در فراخنای زندگی موسوم است.
از آنجا که انسان موجود پیچیدهای است مطالعه رشد در فراخنای زندگی ماهیت بین رشتهای دارد و بر حوزهها یا رشتههای متعددی از جمله روانشناسی، روانپزشکی، جامعهشناسی، انسانشناسی، زیستشناسی، ژنتیک، علم خانواده، علوم تربیتی، تاریخ، فلسفه و پزشکی متکی است.
اهداف روانشناسی رشد
هنگامی که روانشناسی رشد به صورت یک رشته علمی درآمد اهداف آن وسعت یافت:
- توصیف رفتار: در این مرحله متخصص روانشناسی رشد، رفتارهای افراد را به دقت مشاهده میکند تا به توصیفی از آنها برسد. به عنوان مثال مشاهده کودکان نشان میدهد که در چه سنی زبان را آغاز میکنند، اولین کلمهها چیست و غیره.
- تبیین رفتار: در این مرحله متخصص روانشناسی رشد به دنبال پیدا کردن عواملی است که است که باعث پدیدایی رفتار میشود. به عنوان مثال احتمالاً زمانی که رشد مغز به اندازه لازم میرسد سخن گفتن در کودکان آغاز میشود. بنابراین متخصص رشد در این مرحله میتواند چرایی رفتارها را بررسی کند.
- پیشبینی رفتار: وقتی یک رفتار توصیف و تبیین میشود امکان پیشبینی آن رفتار فراهم میشود. به عنوان مثال میتوانیم پیشبینی کنیم که در چه صورت رشد زبان یک کودک با تأخیر همراه خواهد بود.
- اصلاح رفتار: در نهایت متخصص رشد با دانش و آگاهی که از مراحل قبل به دست آورده است میتواند رفتاری مانند تأخیر در رشد زبان را اصلاح کند.
فرایندهای رشد
فرآیندهای رشد شامل تغییر و ثبات است.
روانشناسی رشد به مطالعه دو نوع تغییر رشدی میپردازد: تغییرات کمی و کیفی.
- تغییر کمی به هرگونه تغییر در تعداد یا مقدار اطلاق میشود مانند افزایش قد، وزن، خزانه لغات، رفتار پرخاشگرانه یا تعداد مکالمات.
- تغییر کیفی به تغییر در نوع، ساختار یا سازمان اطلاق میشود. ویژگی این تغییر ظهور پدیدههای جدیدی است که نمیتوان آنها را به راحتی بر مبنای عملکردهای پیشین پیشبینی کرد.
حیطههای رشد
تغییر یا ثبات در رشد در حیطههای مختلفی رخ میدهند. به عبارت دیگر انسان در ابعاد مختلفی رشد میکنند که گاهی به آن ابعاد رشد و گاهی حیطههای رشد گفته میشود:
- رشد جسمانی: رشد جسمانی شامل تغییرات در بدن است مانند افزایش قد، وزن، دندان در آوردن و مهارتهای حرکتی. رشد و نمو بدن و مغز، قابلیت حسی، مهارتهای حرکتی و سلامتی بخشی از رشد جسمانی را تشکیل میدهند.
- رشد شناختی: رشد شناختی شامل تغییراتی است که در ذهن و تفکر ایجاد میشوند. رشد شناختی که تغییر یا ثبات در تواناییهای ذهنی نظیر یادگیری، توجه، حافظه، زبان، تفکر، استدلال و خلاقیت و …. را شامل میشود.
- رشد روانی – اجتماعی: این حیطه رشد به بررسی تغییرات در هیجانات، شخصیت و روابط اجتماعی میشود.
اگرچه روانشناسان رشد رشد جسمانی، شناختی و روانی-اجتماعی را به طور جداگانه بررسی و مطالعه میکنند اما در واقع هر انسان، چیزی فراتر از مجموعهای از بخشهای مجزاست و رشد و تحول فرآیندی یکپارچه است.
دورههای مختلف فراخنای زندگی
توالی هشت مرحلهای رشد که مراحل هشتگانه فراخنای زندگی نام گذاری شده است، رشد انسان را از مرحله لقاح تا پیری به سه حوزه جسمانی، شناختی، روانی و اجتماعی مورد مطالعه قرار میدهند. تقسیمبندی زیر بر اساس سازهی اجتماعی صورت گرفته است. سازه اجتماعی باوری درباره ماهیت واقعیت که مبتنی بر برداشتها و مفروضات ذهنی مشترک در میان اعضای جامعه معینی است و رد یک برهه زمانی خاص پذیرش عام دارد. واقعیت به جز مرزهایی که افراد درباره آن در نظر میگیرند، مرزی ندارد.
دورههای هشت گانه در روانشناسی رشد، دیدگاه عمر:
- دوره پیش از تولد: از لقاح تا تولد
- طفولیت و نوپایی: تولد تا ۳ سالگی
- اوائل کودکی: ۳ تا ۶ سالگی
- اواسط کودکی: ۶ تا ۱۱ سالگی
- نوجوانی: ۱۱ تا ۲۰ سالگی
- جوانی: ۲۰ تا ۴۰ سالگی
- میانسالی: ۴۰ تا ۶۵ سالگی
- پیری: ۶۵ سالگی به بالا
ویژگیهای رشدی اساسی مراحل هشتگانه فراخنای زندگی:
۱. دوره پیش از تولد
- رشد جسمانی: در روانشناسی رشد، بررسی رشد انسان از قبل از تولد شروع میشود. لقاح صورت میگیرد و از همان آغاز خزانههای ژنتیکی با تاثیرات محیطی تعامل میکنند. ساختار و اندامهای مهم و اصلی بدن شکل میگیرند. جهش نموی مغزی آغاز میشود. در مقایسه با تمام طول عمر، رشد جسمانی در این دوره از بیشترین سرعت برخوردار است. آسیبپذیری در برابر تاثیرات محیطی بسیار زیاد است.
- رشد شناختی: توانایی یادگیری و یادآوری و پاسخ به محرکهای حسی در حال شکلگیری است.
- رشد روانی – اجتماعی: جنین به صدای مادر واکنش نشان میدهد و کم کم آن را به هر صدای دیگری ترجیح میدهد.
۲. طفولیت و نوپایی (تولد تا 3 سالگی)
- رشد جسمانی: هنگام تولد تمامی حواس پنجگانه و دستگاههای بدن کمابیش فعال هستند. رشد مغز کماکمان ادامه دارد و هر روز ساختار آن پیچیدهتر میشود. در این زمان مغز نسبت به تأثیرات محیطی بسیار آسیبپذیر است. رشد جسمانی و رشد مهارتهای حرکتی بسیار سریع است.
- رشد شناختی: حتی در نخستین هفتهها توانایی یادگیری و یادآوری وجود دارد. در پایان سال دوم توانایی به کارگیری نمادها و حل مسأله به وجود میآید. درک مطالب و استفاده از زبان سرعت رشد میکند.
- رشد روانی – اجتماعی: دلبستگی به والدین و سایر افراد شکل میگیرد. خودآگاهی به وجود میآید. کودک از حالت وابستگی به خودمختاری میرسد. تمایل کودک به سایر کودکان افزایش مییابد.
۳. اوائل کودکی (3 تا 6 سالگی)
- رشد جسمانی: رشد و نمو ادامه دارد؛ قیافه کودک و تناسب اعضای بدنش بیش از پیش شبیه بزرگسالان میشود. اشتها کاهش پیدا میکند و مشکلات خواب کمابیش شایع میشوند. دستبرتری پدیدار میشود؛ مهارتهای حرکتی عمده و قدرت بدنی افزایش مییابد.
- رشد شناختی: تفکر کودک تا حدی خودمیانبین است. اما توانایی درک دیدگاههای دیگران افزایش مییابد. عدم رسش شناختی به شکلگیری برخی تصورات غیرمنطقی درباره جهان میشود. حافظه و زبان رشد میکنند. با اطمینان بیشتری میتوان میزان هوش کودک را پیشبینی کرد. بعضی از بچهها به مراکز پیشدبستانی و تعداد بیشتری از آنها به مهدکودک میروند.
- رشد روانی – اجتماعی: خودپنداره و درک کودک از هیجانها رشد میکند؛ عزت نفس حالتی عمومی و کلی دارد. استقلال، ابتکار خویشتنداری و مراقبت فردی افزایش پیدا میکند. هویت جنسی پدیدار میشود. بازیها بیشتر ماهیت تخیلی پیدا میکنند، گستردهتر میشوند و بیش از پیش ماهیت جمعی پیدا میکند.
۴. کودکی میانه (6 تا 11 سالگی)
- رشد جسمانی: میزان رشد و نمو آهستهتر میشود. قدرت بدنی و مهارتهای ورزشی افزایش پیدا میکند. بیماریهای دستگا تنفس در این سن شیوع دارد اما وضعیت سلامتی فرد از تمامی دورههای زندگی بهتر است.
- رشد شناختی: خودمیانبینی کاهش پیدا میکند. کودکان تفکر منطقی را به گونهای عینی آغاز میکنند. تواناییهای حافظه و زبان افزایش مییابد. رشد و تحول شناختی باعث میشود که کودکان بتوانند از آموزش رسمی در مدارس برخوردار شوند. برخی کودکان نیازمندیها و توانمندیهای خاصی در زمینههای آموزشی نشان میدهند.
- رشد روانی – اجتماعی: خودپنداره پیچیدگی بیشتری پیدا میکند و بر عزت نفس اثر میگذارد. فرآیند نظمبخشی متقابل، که نشانگر تسلط بر بعضی امور است به تدریج جایگزین نظارت خانواده میشود. همسالان اهمیت اساسی و محوری پیدا میکنند.
5. نوجوانی (11 تا 20 سالگی)
- رشد جسمانی: رشد و نمو و سایر تغییرات جسمانی سریع و چشمگیر است. بلوغ جنسی رخ میدهد. بر اثر مسائل رفتاری چون اختلالهای خوردن و سوءمصرف مواد سلامت جسمانی در معرض خطر قرار میگیرد.
- رشد شناختی: توانایی تفکر انتزاعی و استفاده از استدلال علمی شکل میگیرد. تفکرات ناپخته همچنان در برخی نگرشها و رفتارها خودنمایی میکنند. تمرکز آموزش بر آماده ساختن فرد برای ورود به دانشگاه یا اشتغال به کار است.
- رشد روانی – اجتماعی: جستجوی هویت شامل هویت جنسی، اهمیت اساسی پیدا میکند. ارتباط با والدین معمولاً خوب است. گروههای همسالان به پیدایش و آزمون خودپنداره کمک میکنند اما امکان دارد تأثیری ضداجتماعی نیز بر فرد بگذارد.
۶. جوانی (20 تا 40 سالگی)
- رشد جسمانی: تواناییهای جسمانی در اوج قرار دارد اما به تدریج دچار افول میشود. انتخابهای مبتنی بر سبک زندگی بر سلامتی فرد اثر میگذارد.
- رشد شناختی: تواناییهای شناختی و قضاوتهای اخلاقی پیچیدگی بیشتری پیدا میکنند. فرد درباره تحصیلات و شغل خود دست به انتخاب میزند.
- رشد روانی – اجتماعی: صفات و سبکهای شخصیتی ثبات نسبی پیدا میکنند. اما مراحل و نوع رویدادهای زندگی میتوانند تعییرات شخصیتی را تحت تأثیر قرار دهند. فرد درباره ارتباطات صمیمانه و سبک زندگی خود دست به انتخاب میزند. بیشتر افراد ازدواج میکنند و اغلب آنها صاحب فرزند میشوند.
۷. میانسالی (40 تا 65 سالگی)
- رشد جسمانی: برخی تواناییهای حسی، سلامتی، بنیه و قابلیتهای فرد دچار افت میشوند. زنان به سن یائسگی میرسند.
- رشد شناختی: بیشتر تواناییهای ذهنی اساسی به اوج میرسند: مهارتهای شغلی و مهارت در حل مسائل علمی بسیار بالاست. خلاقیت فرد از نظر کمیت، کاهش و از نظر کیفیت افزایش نشان میدهد. برای برخی افراد موقعیت شغلی و توانایی کسب درآمد به اوج خود میرسد. و برخی دیگر دچار تغییر شغل یا فرسودگی شغلی میشوند.
- رشد روانی – اجتماعی: احساس هویت همچنان در حال شکلگیری است؛ احتمال وقوع گذار میانسالی که واقعهای فشارزاست وجود دارد. ممکن است مسئولیت دوگانه مراقبت از فرزندان و والدین سالمند باعث بروز فشار روانی شود. رفتن فرزندان از خانه باعث میشود که این افراد با تجربه آشیانه خالی مواجه شوند.
۸. پیری (65 سال به بالا)
- رشد جسمانی: بیشتر افراد، سالم و فعال هستند؛ اگرچه سلامتی و وضعیت تواناییهای جسمانی تا حدی کاهش مییابد. کند شدن زمان واکنش بر برخی جنبههای عملکرد اثر میگذارد.
- رشد شناختی: بیشتر افراد از لحاظ ذهنی هشیار هستند. اگرچه هوش و حافظه در برخی حیطهها کاهش پیدا میکنند اما بیشتر افراد راههایی برای جبران این نقائص پیدا میکنند.
- رشد روانی – اجتماعی: بازنشسته شدن سبب افزایش اوقات فراغت شده و به افراد امکان میدهد بهرهبرداریهای تازهتری از وقتشان داشته باشند. افراد به اجبار باید با مسائلی چون از دست دادن عزیزان و نزدیک شدن مرگ خود روبرو شوند و با آنها کنار بیایند. حفظ ارتباط با اعضای خانواده و دوستان نزدیک میتواند پایگاه حمایتی مهمی برای افراد فراهم کند. جستجو برای یافتن معنای زندگی، تبدیل به عمدهترین موضوع در زندگی افراد میشود.
در روانشناسی رشد برای بررسی فرآیند تغییر در طول عمر نظریههای زیادی مطرح شدهاند. ما در مقالات بعدی به سراغ معرفی نظریههای رشد خواهیم رفت تا دورنمای درستی از روانشناسی رشد برای شما فراهم کنیم.
ارتباط با ما
برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
اینستاگرام: schema.therapy
تلگرام: psychologistnetes
ایمیل: schemalogy@yahoo.com