احمق انگاری کودکان: یک سبک فرزندپروری مشکل ساز
احمق انگاری نوعی سوءاستفاده است که برای تحریف حقیقت تجربه قربانی استفاده میشود. کسانی که از احمق انگاری استفاده میکنند در قربانیان خود شک ایجاد میکنند تا احساسات آنها، آنچه ممکن است فکر کنند و آنچه انجام میدهند را دستکاری کنند.
احمق انگاری چیست؟
احمق انگاری یک تاکتیک دستکاری پنهان است که میتواند شما را نسبت به خود پر از شک و تردید کند به طوریکه شما حتی هویت خود را زیر سوال ببرید. احمق انگاری به خصوص زمانی که از طرف والدین شما باشد بسیار مشکلزا و خطرناک است.
احمق انگاری نوعی آزار روانی است که شامل تلاشهای مکرر برای تحت تأثیر قرار دادن کسی است که به حافظه، قضاوت یا سلامت عقل خود شک کند. افرادی که با استفاده ادعاهای جعلی باعث میشوند قربانیان احساس کنند «دیوانه» به نظر میرسند. والدینی که به احمق انگاری میپردازند به طور مداوم تجربیات یا احساسات کودک را انکار میکنند یا به چالش میکشند، و باعث میشود کودک در قضاوتهای خود شک کند تا از این طریق بتوانند از مسئولیت اعمال خود فرار کنند.
احمق انگاری در سالهای اخیر به فرهنگ لغت فرهنگی ما نفوذ کرده است و نشان میدهد که این پدیده در زندگی روزمره ما بسیار بیشتر از آنچه تصور میکردیم رایج است. حتی ممکن است بدون اینکه بدانید، احمق انگاری را از نزدیک تجربه کرده باشید. به هر حال، احمق انگاری میتواند پنهان، ظریف، و گاهی اوقات به صورت ناخودآگاه انجام شود، یا میتواند به صورت واضح و با قصد کامل صورت گیرد.
احمق انگاری نوعی سبک فرزندپروری است و شکلی پنهان و ظریف از سوءاستفادهی عاطفی است. این والدین از دستکاری برای تضعیف حس واقعیت و ثبات روانی کودک استفاده میآنکنند.
برخی از والدین خوش نیت ممکن است در تلاش برای محافظت از فرزندان خود دست به احمق انگاری بزنند. به عنوان مثال، “شما این سبزیجات را دوست خواهید داشت زیرا بسیار خوشمزه هستند.” با این حال، بسیاری دیگر این کار را برای حفظ کنترل، قدرت، و احساس درستی در روابط والدین و فرزند انجام می دهند.
علائم رایج احمق انگاری توسط والدین
- آنها تجربیات فرزندان خود را نادیده میگیرند.
- آنها حقایق را مطابق با اهداف خود تغییر میدهند.
- آنها معتقدند که همیشه حق با آنهاست.
- آنها هرگز عذرخواهی نمیکنند.
- آنها فکر میکنند که میدانند چه چیزی برای فرزندانشان بهتر است.
- آنها معتقدند که فرزندانشان را بهتر از خودشان میشناسند.
- آنها مدام احساسات فرزندان خود را نادیده میگیرند.
- آنها تجربههای ذهنی کودک را نادیده میگیرند.
- آنها خود را قربانی نشان میدهند.
- آنها بیش از حد کنترلکننده هستند.
- آنها رقابت ناسالمی ایجاد میکنند.
- آنها به فرزندان خود توهین کلامی میکنند.
- آنها چیزی را که اتفاق افتاده است انکار میکنند.
- آنها در حافظه کودک شک و تردید به وجود میآورند.
والدین معتاد به احمق انگاری نیاز دارند کنترل زیادی روی فرزندان خود داشته باشند. این دستکاری عاطفی به عنوان سوءاستفاده ذهنی و عاطفی با انکار اظهارات یا رویدادهای رخ داده شروع میشود. آنها از احمق انگاری برای تضعیف نیازها و دیدگاههای فرزندانشان استفاده میکنند. معمولاً این نوع روابط تغییر نمیکنند و اغلب به خاطر والدین و/یا اعضای خانواده خودشیفته است.
مثال هایی از والدین احمق انگار
در اینجا برخی از عبارات متداول در مورد احمق انگاری که توسط والدین بدسرپرست استفاده میشود آورده شده است:
- احمق نباش. اینجوری که تو فکری میکنی نبود.
- این درست نیست. تو دوباره داری گیج میزنی.
- هر کسی میتونه این کار رو انجام بده. بهونه نیار.
- اشتباه میکنی، یا شاید خوابشو دیدی که اینجوری بوده.
- من این کار رو نکردم. تو خیالاتی شدی.
- شکست خوردی چون نگرش بدی داشتی.
- اشتباه یادت میاد.
- نه خسته نیستی حالا برو تکالیفتو تمام کن.
- این چیز بزرگی نیست. تو داری واکنش زیادی نشون میدی.
- اشکالی نداره. این یه زخم کوچیکه. نمیمیری.
- چی میگی تو؟ کاری که من کردم به نفع خودت بود.
- سردت شده، باید لباس گرم بپوشی.
- حالا که نمردی.
- گفتم این کار رو نکن. چرا گوش نکردی؟
- میتونستی به موقع تمومش کنی. چرا نکردی؟
- تو تغییر کردی. قبلا تو این کار بهتر بودی.
- نه من اون کار رو نکردم.
- همه میدونن که من مادر (پدر) خوبی هستم.
- تکلیف خیلی سختی نیست تو فقط تنبلی میکنی.
- نیازی به دکتر نداری. خستهای و باید بخوابی.
- کلیدها که خودشون گم نمیشن. تو حواسپرت و بیمسئولیتی.
- خیلی تنبل بودی، چرا بیشتر تلاش نکردی؟
- تو باید قدر منو بدونی که دارم به نعفت کار میکنم.
- نه اینطور نیست. رنگ مورد علاقه تو آبیه.
- تو دچار سوء تفاهم شدی، اینطور نبود.
- اگر مصمم بودی که خوب کار کنی، حتماً موفق میشدی.
- این درست نیست. تو حافظهات خیلی بده.
- اگر این کارو کردم، حتماً از روی عشق بوده.
- من مطلقاً این کار رو نکردم. تو فقط سعی میکنی منو بد جلوه بدی
- ببین من همه اینها رو برای تو انجام دادم.
- همه از کاری که من کردم قدردانی کردن، جز تو. چرا؟
- حق با منه و همه اینو میدونن.
- تو خیلی نمایشی رفتار میکنی.
- اینطوری نشد.
- دیوونه به نظر میرسی.
- تو خیلی حساسی.
- تو ناراحت نیستی، حالت خوبه.
- تو گرسنه نیستی، خستهای.
- الکی داری بزرگش میکنی.
- این چیز مهمی نیست.
- آنقدرها هم جدی نیست.
احمق انگاری ممکن است زمانی اتفاق بیفتد که والدین از کودک انتقاد میکنند اما آن را به عنوان ابراز مراقبت یا حمایت عاطفی از آن استفاده نمیکنند و کودک را وادار می کند که واکنش خود را زیر سوال ببرد. این میتواند زمانی رخ دهد که والدین اصرار دارند که خاطره کودک از یک رویداد خاص به همان شکلی نیست که اتفاق افتاده است.
وقتی این کار توسط والدین انجام میشود، احمق انگاری میتواند آسیبرسان باشد، زیرا «اغلب باعث میشود کودک احساسات یا واقعیت خود را زیر سوال ببرد». «این آسیب پذیری وجود دارد که به احساسات خود اعتماد نکنید یا به شخص دیگری اجازه دهید احساسات شما را تعریف کند. اگر احمق انگاری را زیر سوال نبرید، ممکن است بزرگ شوید و فکر کنید حتما مشکلی در شما وجود دارد.”
احمق انگاری چرا رخ میدهد؟
به گفته کریگ مالکین، دکترا، روانشناس بالینی و مدرس دانشکده پزشکی هاروارد و نویسنده کتاب بازاندیشی درباره خودشیفتگی، معقتد است زمانی که احمق انگاری والدین به طور ناخودآگاه انجام میشود، ممکن است مربوط به اختلال شخصیت یا شکل دیگری از بیماری روانی باشد که والدین نمیخواهند آن را بپذیرند. در این شرایط، زمانی که والدین در مواجهه با استرس شروع به از هم پاشیدن میکنند، ممکن است تفکر، قضاوت یا رفتار آنها مختل شود.
مالکین معتقد است که «والدین احمق انگاری که واکنشپذیر یا پارانوئید هستند برای حفظ قدرت خود سعی میکنند که کودک باورها و گفتههای خود را عجیب و غریب در نظر بگیرد. آنها نیاز دارند که احساس اطمینان به خود را حفظ کنند».
او میافزاید، در مقابل، احمق انگاری آگاهانه یا عمدی ممکن است نشاندهنده گفتن حرفهایی از سوی والدین برای تضعیف اعتماد کودک به خودش باشد تا والدین بتوانند از چیزی فرار کنند.
انواع احمق انگاری در خانواده
به گفته مالکین، در محیط خانواده، سه نوع اصلی احمق انگاری وجود دارد:
- احمق انگاری روایتی. این روش احمق انگاری زمانی رخ میدهد که کودک خاطرهای را تعریف میکند و والدین تلاش میکنند داستان او را تغییر دهند و او را متقاعد کنند که اتفاق به شکلی که خودشان میگویند رخ داده است.
- احمق انگاری عاطفی. والدین طوری به کودک واکنش نشان میدهند که گویی احساسات او اشتباه و غیر منطقی است. احمق انگاری عاطفی به شدت آسیب رسان است زیرا احساسات ما به حس ما از خود (خودپنداره و عزت نفس) ما ربط دارند.
- احمق انگاری شخصیتی. در این مورد والدین احساس کودک را نسبت به استعدادها و پتانسیلهای خود از بین میبرند و اعتماد به نفس او را تضعیف میکنند. مالکین میگوید: «این اغلب موذیترین شکل است، زیرا باعث میشود فکر کنید آنچه در مورد خودتان میدانید درست نیست. همچنین عزت نفس و اعتماد شما را به خودتان تضعیف میکند».
به خاطر داشته باشید: استرن میگوید: «هیچ کس احمق انگار به دنیا نمیآید، آنها آن را در جایی یاد میگیرند. بنابراین، والدینی که فرزندان خود را با احمق انگاری مورد عنایت قرار میدهند، ممکن است آن را تجربه کرده یا در زندگی خود شاهد آن بوده باشند».
اثرات احمق انگاری بر روی کودک
یکی از موذیانهترین جنبههای احمق انگاری، انکار واقعیت است: انکار آنچه تجربه کردهاید و میدانید حقیقت دارد. این میتواند باعث شود هر کسی احساس کند دیوانه است، اما اینطور نیست.
رفتارهای والدین احمق انگار میتواند منجر به سردرگمی، کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس در کودک شود. ممکن است دچار اضطراب یا افسردگی شوند. در موارد شدید، کودک ممکن است مشکلات سلامت روانی مانند روان پریشی را تجربه کند در حالی که واقعیت تحریف شده آنها همچنان رو به وخامت است.
آیا احمق انگاری سوءاستفاده و بدرفتاری محسوب میشود؟
در صورت شدید، احمق انگاری را میتوان نوعی کودک آزاری عاطفی در نظر گرفت. برخلاف آزار فیزیکی، آزار عاطفی علائم واضحی مانند کبودی یا جراحت را نشان نمیدهد.
اگر کودک هستید و احمق انگاری را تجربه میکنید که باعث صدمه دیدن شما میشود، برای کمک با مشاور مدرسه و سایر بزرگسالان مورد اعتماد صحبت کنید.
نحوه کنار آمدن با احمق انگاری
نوجوانان که از احمق انگاری مداوم والدین خود رنج میبرند، میتوانند اقدامات زیر را برای محافظت از خود انجام دهند.
۱. یک دایره حمایتی بسازید
پذیرش بخش مهمی از درمان آزار عاطفی دوران کودکی است. اذعان و تأیید رنج تفاوت قابل توجهی در نحوه بهبودی قربانی ترومای دوران کودکی ایجاد میکند.
داشتن دوستانی که تجربه شما را درک کرده و تصدیق میکنند بسیار مهم است. شبکهای از حمایت بسازید که رنج شما را مورد تأیید قرار میدهند.
رفتارهای دستکاری والدینتان میتواند باعث شود که خودتان را مورد نکوهش قرار دهید و برای همه چیز خود را سرزنش کنید. هنگامی که شک دارید، شبکه پشتیبانی شما نیز میتواند به شما یک بررسی دقیق واقعیت بدهد.
۲. مالک احساسات خود باشید
والدینی که از سبک فرزندپروری احمق انگاری استفاده میکنند برای حفظ قدرت خود، اغلب احساسات فرزندان خود را نادیده میگیرند و آنها را انکار میکنند. تلاش برای نادیده گرفتن احساسات یک نفر به همان اندازه تأثیرگذار است که بگوییم افکار شما اشتباه است: در نهایت متقاعد خواهید شد که واقعیتی که شما تجربه میکنید فقط محصول تخیلات شماست.
باید بدانید که شما برای تجربه احساسات به اجازه، پذیرش و تأیید آنها نیازی ندارید. احساسات شما، احساسات شماست. مثل این که اگر گرسنه هستید، گرسنهاید. تجربه کردن احساسات شما به والدینتان ربطی ندارد.
۳. درگیر مشاجره نشوید
به دلیل سوءاستفادهی طولانی والدین از شما، بهطور قابلتوجهی بهدنبال پذیرش و تأیید آنها هستید، اما متأسفانه، بعید است که از والدینتان آن را دریافت کنید.
افراد احمق انگار معمولاً خودشیفته و مستبد هستند. والدین خودشیفته نمیپذیرند که خاطرات شما درباره سوءاستفاده و بدرفتاری واقعی باشد. بحث کردن با آنها در مورد تجربههاتیان بیمعنی است.
با این حال، تاریخ و واقعیت بر اساس برنده شدن در بحث تغییر نمیکند. بنابراین، سعی نکنید در گفتگو برنده شوید یا آنها را متقاعد کنید که حق با شماست.
۴. مرزها را تعیین کنید
وقتی آنها با انکار تجربه به شما فشار می آورند، از مکالمه اجتناب کنید. به آنها بگویید از شرکت در دعوا خودداری میکنید.
اجتناب از بحث و جدل نه تنها عقل شما را نجات م دهد، بلکه از احمق پنداشتن شما توسط والدین نیز جلوگیری میکند.
اما این کار به آن راحتی که به نظر میرسد نیست. برای برخی افراد، ممکن است به این معنی باشد که دیگر والدین خود را نبینند. گاهی اوقات، شما باید بین رابطه با والدین و سلامت عقل خود یکی را انتخاب کنید.
۵. تعیین هدف
سعی کنید بدون توجه به آسیبهای دوران کودکی خود، به طور کامل زندگی کنید. اگر والدین سمی دارید، نمیتوانید آنها را تغییر دهید. پس آن را هدف خود قرار ندهید. رسیدن به پتانسیل کامل و داشتن بهترین زندگی ممکن، اهداف شما هستند.
۶. به دنبال آرامش عاطفی باشید
برخی از بزرگسالانی که از آزار عاطفی دوران کودکی رنج میبردند، گزارش میدهند که آسایش عاطفی بیشتر، مانند پیوستن به یک گروه مذهبی یا گرفتن حیوان خانگی، به آنها کمک کرده است تا با این مشکل مقابله کنند.
۷. به دنبال درمان باشید
برای کودکان آزاردیده تحمل چنین موقعیت دشواری حتی در بزرگسالی سخت است. یک متخصص سلامت روان با تجربه میتواند از شما حمایت بیشتری کند و در سفر بهبودی به شما کمک کند.
۸. خانواده درمانی
اگر والدین شما تمایل صمیمانهای برای اصلاح رابطه با شما نشان میدهند، میتوانید به عنوان بخشی از روند بهبودی خود به دنبال خانواده درمانی باشید.
ارتباط با ما
برای ارتباط با ما در مورد احمق انگاری کودکان توسط والدین در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
اینستاگرام: schema.therapy
تلگرام: psychologistnetes
ایمیل: schemalogy@yahoo.com
منابع
https://www.parentingforbrain.com/gaslighting-parents/
https://www.choosingtherapy.com/gaslighting-parents/
Sweet PL. The Sociology of Gaslighting. Am Sociol Rev. Published online September 20, 2019:851-875. doi:10.1177/0003122419874843
Abramson K. Turning up the lights on gaslighting. Philosophical perspectives. 2014;28:1-30.
Hightower E. An exploratory study of personality factors related to psychological abuse and gaslighting. Presented at: Doctoral dissertation; 2017; William James College.
Stern R. The Gaslight Effect: How to Spot and Survive the Hidden Manipulations Other People Use to Control Your Life. Morgan Road Books; 2007.
Gavin H. Sticks and Stones May Break My Bones: The Effects of Emotional Abuse. Journal of Aggression, Maltreatment & Trauma. Published online July 2011:503-529. doi:10.1080/10926771.2011.592179
Leunissen JM, Sedikides C, Wildschut T. Why Narcissists Are Unwilling to Apologize: The Role of Empathy and Guilt. Eur J Pers. Published online July 2017:385-403. doi:10.1002/per.2110
Doyle C. Surviving and Coping with Emotional Abuse in Childhood. Clin Child Psychol Psychiatry. Published online July 2001:387-402. doi:10.1177/1359104501006003008