مطالعات روانشناسیهفته نامه اسکیمالوژی

رابطه باور به تکامل و نژادپرستی و تعصب

نظریه تکامل چیست؟

در زیست شناسی، تکامل (فرگشت) عبارت است از تغییر در ویژگی های یک گونه در طول چندین نسل و متکی بر فرآیند انتخاب طبیعی.

نظریه تکامل توسط انتخاب طبیعی اولین بار در کتاب چارلز داروین “درباره منشاء گونه ها” در سال 1859 منتشر شد. داروین در کتاب خود توضیح می‌دهد که چگونه موجودات زنده در طول نسل‌ها از طریق به ارث بردن ویژگی‌های فیزیکی یا رفتاری تکامل می‌یابند. در نظریه تکامل فرض شده است که تمامی موجودات زنده از یک نیای مشترک به وجود آمده‌اند.

به طور سنتی فرض می‌شود که نظریه فرگشت داروین باعث ایجاد نژادپرستی و تعصب شده است. زیرا در این نظریه بر بقای اصلح یا بقای بهترین‌ها تأکید شده است. بقای اصلح به این معناست که تنها قوی‌ترین‌ها زنده می‌مانند که ممکن است خود را نژاد برتر بدانند.

آیا می‌شود رابطه بین تکامل و نژادپرستی و تعصب را به صورت علمی بررسی کرد. در یک مطالعه که در Journal of Personality and Social Psychology منتشر شده است این موضوع را بررسی کرده است. با اسکیمالوژی همراه باشید.

افرادی که نظریه‌ی تکاملی انسان را قبول ندارند نگرش‌های تعصب‌آمیز بیشتری دارند.

افرادی که فرگشت انسان را قبول دارند در مقایسه با کسانی که این نظریه را رد می‌کنند سطوح کمتری از تعصب داشتن را نشان می‌دهند. این مطالعه در ژورنال شخصیت و وانشناسی اجتماعی منتشر شده است. این مطالعه مشخص می‌کند که عدم باور به فرگشت نژادپرستی و تعصب را در تمام دنیا و در انواع بافت‌های فرهنگی پیش‌بینی می‌کند.

نویسنده اصلی این مقاله استیلیانوس سیروپولوس که کاندیدای دکترای دانشگاه ماساچوست است گفته است که من مدتی است به روابط انسان و حیوان علاقه‌مند شده‌ام.

من اولین مطالعه خود را در مورد این موضوع به عنوان یک دانشجوی کارشناسی انجام دادم و به دنبال بررسی این موضوع بودم که چگونه و چرا مردم مرزهای اخلاقی را گسترش می‌دهند تا سایر انسان‌ها یا حیوانات را شامل شود یا آنقدر مرزهای اخلاقی خود را محدود می‌کنند تا برخی انسان‌ها و حیوان‌ها حذف شوند. سپس در مقطع تحصیلات تکمیلی به برنامه‌های روانشناسی صلح و خشونت پیوستم و روی تحقیق در مورد درک و پیشگیری از درگیری و خشونت تمرکز کردم.

علاوه بر این اخیراً یا یکی از مقاله‌های مروری فوق‌العاده‌ای که وزالی و همکارانش انجام داده بودند برخورد کردم. آن‌ها در این مقاله نشان داده بودند که برخی از مداخلاتی که می‌توان برای کاهش تعارض استفاده کرد می‌تواند به طور اختصاصی روی تعارض تمرکز نکند. آنها ذکر کرده بودند که می‌توان روی یک پدیده‌ی روانشناختی نامرتبط به تعارض مانند اعتقاد به تکامل تمرکز کرد.

پژوهشگران برای بررسی رابطه بین پذیرش تکامل و نگرش‌های تعصب‌آمیز ابتدا مجموعه‌های بسیار بزرگی از داده‌های جمع‌آوری‌شده توسط مرکز تحقیقات اجتماعی عمومی و مرکز تحقیقات Pew را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند.

به مدت ۱۰ سال مؤسسه‌ نظرسنجی عمومی اجتماعی، اندازه‌گیری‌هایی را برای این باور که آیا انسان‌ها از گونه‌های اولیه‌ی حیوانی تکامل پیدا کرده‌اند مورد بررسی قرار داده است.

تجزیه و تحلیل پاسخ‌های ۸۹۶۳ شرکت نشان داد که این باور که انسان‌ها از حیوانات تکامل یافته‌اند با کاهش تعصب، نگرش‌های نژادپرستانه و کاهش حمایت از رفتارهای تبعیض‌آمیز مرتبط است.

این نتایج حتی پس از کنترل کردن سطح تحصیلات، دینداری، اعتقادات سیاسی، درآمد خانواده و جنیست تغییری نکرد.

علاوه بر این پژوهشگران داده‌های مرکز تحقیقات Pew را که از ۲۱۸۲۷ فرد مسیحی در ۱۹ کشور اروپای شرقی به دست آمده بود تجزیه و تحلیل کردند.

در این تحقیقات این دو سؤال پرسیده شده بود:

  • آیا انسان و سایر موجودات زنده در طول زمان تکامل یافته‌اند؟
  • آیا انسان و سایر موجودات زنده به شکل کنونی خود از آغاز زمان وجود داشته‌اند؟

پس از کنترل تحصیلات، مذهب، سن و جنسیت پژوهشگران دریافتند کسانی که تکامل انسان را انکار می‌کنند پذیرش کمتری نسبت به گروهایی مانند روماها و کاتولیک‌ها دارند.

در مرحله‌ی بعدی سیروپولوس و همکارانش داده‌های مرکز تحقیقات Pew را از ۲۸۰۰۴ مسلمان در ۲۵ کشور آفریقا، خاورمیانه و آسیا تجزیه و تحلیل کردند.

آنها دریافتند که عدم اعتقاد به تکامل با کاهش پذیرش مسیحیان و تمایل به داشتن دوستان مسلمان مرتبط است. به طور مشابهی، تجزیه و تحلیل پاسخ‌های ۳۵۶۲  شرکت‌کننده در اسرائیل نشان داد که عدم اعتقاد به تکامل با حمایت از یهودیان، حمایت کمتر از صلح بین اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها و حمایت بیشتر از اخراج اعراب مرتبط است.

سیروپولوس و همکارانش نیز مطالعات خود را انجام دادند. یک مطالعه آنلاین که توسط آن‌ها روی ۴۹۹ نفر از ساکنان ایالات متحده انجام شده نشان داد که عدم اعتقاد به تکامل با خصومت نسبت به ایران، مصر، قطر، ترکیه و پانمستان (یک کشور ساختگی) مرتبط است.

در دو مطالعه دیگر که در آن ۵۰۹ نفر از ایالات متحده و ۱۰۷۲ دانشجوی روانشناسی شرکت کرده بودند پژوهشگران دریافتند که باور به تکامل انسان و میزان تشابه بین خود و حیوانات فقط ارتباط متوسطی دارد.

سیروپولوس به PsyPost گفت: «یافته‌های ما در زمینه‌های فرهنگی، مذهبی، و ملی، برای گروه‌های اکثریت و اقلیت، و حتی نسبت به گروه‌هایی که تخیلی بودند (یعنی توسط تیم تحقیقاتی ایجاد شده‌اند) هماهنگ بود. این یافته‌ها همبستگی هستند، به این معنی که ما نمی‌توانیم یک استدلال علّی در مورد این رابطه داشته باشیم، اما مهم این است که این رابطه هماهنگ بود، و پس از تعدیل متغیرهای روان‌شناختی کلیدی مانند ایدئولوژی یا دینداری، معنادار باقی ماند.

بر اساس نظریه هویت اجتماعی (وقتی مردم به تکامل اعتقاد دارند، احتمال بیشتری وجود دارد که باور کنند که شبیه دیگران هستند، زیرا همه ما یک نیای مشترک داریم)؛ تئوری مدیریت ترور (یعنی به طور خلاصه، مردم کمتر از جهان‌بینی فرهنگی خود دفاع می‌کنند و پذیرش دیگران برایشان راحت‌تر است) و نظریه گسترش اخلاقی (یعنی افرادی که به تکامل اعتقاد دارند به طور بالقوه دایره اخلاقی خود را گسترش می‌دهند تا حیوانات را در بر گیرند، زیرا درک می‌کنند که حیوانات و انسان‌ها از نیای مشترک سرچشمه می‌گیرند که به نوبه خود باعث می‌شود آنها برای افراد گروه‌های دیگر نیز ارزش زیادی قائل شوند).

پژوهشگران خاطر نشان کرده‌اند که نظریه‌ی تکاملی به دلیل مطرح کردن بقای اصلح که برای توصیف انتخاب طبیعی به کار رفته است سبب‌ساز ایجاد نژادپرستی و سایر انواع تعصب شناخته شده است.

علی‌رغم اینکه دیدگاه‌های نظری متفاوتی برای نقش نظریه داروین در نژادپرستی وجود دارد یافته‌های پژوهش فوق عکس آن را نشان داد. به نظر می‌رسد که اعتقاد به تکامل تأثیرات مثبتی دارد.

این پژوهش‌ها علی‌رغم اینکه از داده‌های به دست آمده از سراسر جهان بدست آمده‌اند اما با این حال آن‌ها در زمره‌ی داده‌ها و پژوهش‌های همبستگی هستند و این امر مانع از مطرح کردن رابطه‌ی علت و معلولی بین باور به تکامل و کاهش نژادپرستی و تعصب می‌شود.

برای از بین بردن این مانع، سیروپولیس و همکارانش یک مطالعه دیگر روی ۱۲۷۹ نفر از ساکنین ایالات متحده انجام دادند که در این مطالعه، سعی کردند به طور تجربی باور به فرگشت انسان را دستکاری کنند.

در این مطالعه شرکت‌کنندگان به طور تصادفی به سه گروه مختلف اختصاص داده شدند:

گروه اول: خواندن در مورد تکامل انسان از حیوانات

گروه دوم: خواندن در مورد تکامل پل از سکه به اسکناس‌های کاغذی

گروه سوم: به این گروه هیچ مطلبی برای خواندن قبل از تکمیل ارزیابی پرسشنامه‌های پیش‌داوری و تعصب داده نشد.

نتایج نشان داد که خواندن در مورد تکامل به طور مستقیم تعصب را کاهش نداد. اما آن‌هایی که در نتیجه مطالعه در مورد تکامل، گزارش کردند که به فرگشت انسان باور دارند تعصب‌شان کاهش پیدا کرده بود. بنابراین اگرچه شرایط مطالعه درباره تکامل به طور کلی مؤثر بنود اما شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد برای افرادی که با مطالعه به تکامل متقاعد شده بودند تعصب کاهش یافته است.

سیروپولوس گفت که آسان نیست که کاری کنیم که همه به تکامل باور پیدا کنند زیرا باور به آن بر اساس تحصیلات و پیشینه‌ی مذهبی بین افراد متفاوت است و تحقیقات بیشتری در این راستا مورد نیاز است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا