تربیت کودکان موفق قطعا کار دشواری است. هنگامی که تصمیم می‌گیریم فرزند یا فرزندانی داشته باشیم احتمالاْ به این فکر می‌کنیم که بهترین امکانات را برای آن‌ها فراهم کنیم تا در آینده خود بسیار موفق باشند و شاد و خوشحال زندگی کنند. اما برای اینکه فرزندان شاد و موفقی داشته باشیم فقط فکر کردن به آن یا فراهم کردن امکانات کافی نیست. می‌توان با استفاده از علم رؤیای تربیت کودکان موفق را به واقعیت تبدیل کرد.

عمل کردن بر اساس توصیه‌های والدین خودمان در مورد تربیت کودکان نیز اگرچه گاهی روش مناسبی برای عبور از چالش‌های فرزندپروری است و آنها صادقانه به ما در امر نگه‌داری کودکانمان از ما حمایت می‌کنند اما باید به خاطر داشته باشیم که تمامی توصیه‌های آن‌ها مربوط به زمان گذشته است. از آن‌ها کمک بگیرید اما توصیه‌های آن‌ها را با معیار علم بسنجید.

تربیت کودکان موفق چگونه است؟

همه ما دوست داریم که فرزندانمان در زندگی‌شان موفق شوند و به آنچه که شایسته آن هستند دست پیدا کنند. تحقیقات نشان داده‌اند که افراد موفق در دوران کودکی خود چند ویژگی مشترک داشته باشند. اما به خاطر داشته باشید که موفقیت یک فرد به عوامل مختلفی بستگی دارد. ما در اینجا تعدادی از عوامل مشترک در دوره کودکی افراد موفق را ذکر می‌کنیم. تمامی این موارد که در اینجا ذکر می‌شوند از مطالعات علمی به دست آمده‌اند و شما می‌توانید با خیال راحت و اطمینان بالا آن‌ها را به کار ببرید.

چگونگی تربیت کودکان موفق

به طور قطع تربیت کودکان موفق باید مبتنی بر علم روانشناسی در حیطه فرزندپروری علمی باشد. تربیت کودکان موفق نیازمند آگاهی از تحقیقات علمی و آموزش دیدن در مورد نحوه اجرای روش‌های تربیت کودکان موفق است.

مطالعات عملی فرزندپروری در طی دهه‌های اخیر نشان داده است که والدین می‌توانند با انجام برخی کارها و فراهم سازی شرایط مطلوبی فرزندان موفقی تربیت کنند. این فهرست شامل ۷ مورد اساسی است. اما این فهرست به هیچ عنوان کامل نیست اما برای والدینی که می‌خواهند فرزندان موفقی تربیت کنند و تبدیل به بهترین والدینی شوند که پتانسیل آن را دارند شروع خوبی است.

1. والدینی خونگرم، پاسخگو و پذیرا باشید

دانشگاه هاروارد در سال ۱۹۳۸ مطالعه‌ی خاصی را به منظور پیدا کردن راز تربیت افراد موفق انجام داد.

در این مطالعه خاص که در نوع خود اولین مطالعه در این زمینه محسوب می‌شد ۲۶۸ دانشجویی که در دانشگاه هاروارد تحصیل می‌کردند به مدت ۷۰ سال مورد پیگیری قرار گرفتند. جان اف کندی یکی از این دانشجویان بود. در طول این ۷۰ سال، سلامت جسمانی و عاطفی آنها ثبت شد و موفقیت‌ها، دستاوردها و عدم موفقیت آن‌ها با روش‌های علمی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

نتایج این مطالعه یک مورد بسیار با اهمیت را نشان داد:

داشتن رابطه خوب در دوره کودکی راز یک زندگی شاد و موفق است. داشتن دوران کودکی که در آن فرد احساس می‌کند پذیرفته شده و پرورش یافته است، یکی از بهترین پیش‌بینی‌کننده‌های موفقیت بزرگسالان، رفاه و رضایت از زندگی است.

بالبی و ایزنورث در دهه ۱۹۵۰ روی نظریه دلبستگی کار می‌کردند. انها بیان کردند که هر کودکی که مراقبت گرم و مهربانانه‌ای را از یکی از مراقبین خود دریافت کند، دلبستگی ایمن در شکل‌ می‌گیرد. تئوری دلبستگی را در دهه 1950 تدوین کردند و بیان کردند که کودکی که مراقبت گرم و پرورش دهنده از یک مراقب دریافت می کند می تواند یک دلبستگی ایمن ایجاد کند. کودکی که دلبستگی ایمن دارد، احتمال رشد و نتایج مثبت بسیار بیشتری دارد.

علاوه بر این، مغز انسان به شدت وابسته به تجربه است. معماری مغز بر اساس تجربیات و تعاملاتی که در زندگی داریم شکل می گیرد. تجربه با والدینی خونگرم و پاسخگو پایه و اساس سلامت روانی آینده را ایجاد می کند. خاطرات دوران کودکی شاد منبع قدرت مادام العمر است.

بنابراین، بهترین راه برای تربیت فرزندان موفق تبدیل شدن به والدینی خونگرم، پاسخگو و پذیرنده و ایجاد رابطه نزدیک والدین و فرزند است.

2. تنظیم هیجانی را یاد بگیرید و به فرزندان خود آموزش دهید

توانایی تنظیم احساسات برای دستیابی به موفقیت و خوشبختی در این دنیا بسیار مهم است و برای تربیت کودکان موفق نیز یک مسیر فوق‌العاده و یک راه بسیار اثربخش است.

تنظیم هیجانی مهارتی نیست که ما با آن متولد شده ایم. بنابراین باید آن را یاد بگیریم و آموزش آن به فرزندان خود که چگونه احساسات خود را تنظیم و کنترل کنند از اهمیت بالایی برخوردار است.

با این حال، آموزش تنظیم هیجان به این معنا نیست که به کودکان تمریناتی بدهید یا فرصت‌های بازی کردن برای آن‌ها ایجاد کنید. کودکان در درجه اول از تماشای والدین و دیدن اینکه چگونه خودشان را تنظیم می کنند، یاد می گیرند. کودکان از طریق الگوبرداری و یادگیری مشاهده‌ای یاد می‌گیرند که خودشان و احساساتشان را تنظیم کنند. اگر ما به عنوان الگو وقتی ناراحت و عصبانی می‌شویم و هر بار که کودکانمان رفتارهای ناخوشایند انجام می‌دهند سر آن‌ها داد بزنیم و پرخاشگری کنیم نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که وقتی کودکانمان ناراحت می‌شوند خودشان را آرام نگه دارند.

بسیاری از ما وقتی بدرفتاری می‌کردیم مورد سرزنش یا فریاد قرار می‌گرفتیم. بنابراین، تنظیم عاطفی احتمالاً چیزی نیست که شما به آن تسلط داشته باشید. پس برای کمک به موفقیت فرزندتان در زندگی، قبل از هر چیز، بر خودتنظیمی تسلط پیدا کنید و الگوی خوبی برای او در این زمینه شوید. سپس فرزند شما یاد می‌گیرد که چگونه این کار را انجام دهد.

3. اجازه دهید تصمیم‌گیری را تمرین کنند

به عنوان والدین، ما می‌خواهیم از فرزندان خود محافظت کنیم، اما فرزندپروری همراه با کنترل بسیار شدید که به آن فرزندپروری هلیکوپتری  می‌گویند می تواند به جای افزایش رشد کودک، مانع رشد کودک شود. بنابراین نباید به جای کودکانمان تصمیم بگیریم.

توانایی تصمیم‌گیری صحیح نیازمند تمرین است که تنها از تجربیات مختلف به دست می‌آید. یک راه برای آموزش تصمیم‌گیری این است که در ابتدا به کودکان در زمینه‌هایی که از نظر ایمنی و بهداشتی خطرناک نیستند حق انتخاب بدهید تا تصمیم‌گیری و نحوه یادگیری آن را تمرین کنند.

به جای اینکه آنها را مجبور کنید به توصیه‌های شما عمل کنند، آنها را راهنمایی کنید. با این حال بعد از راهنمایی شما اگر باز هم به انجام کاری اصرار می‌کنند اجازه دهید عواقب طبیعی تصمیم‌گیری خود را تجربه کنند.

تجربه داشتن، کارآمدترین راه برای یادگیری تصمیم گیری خوب است. علاوه بر این خودمختاری در تصمیم‌گیری به کودک اجازه می‌دهد تا اعتماد به نفس و عزت‌نفس خود را به دست آورد.

اگر یک فرد نمی خواهد موفق شود، مهم نیست که چقدر امکانات در اختیار داشته باشد او به علت نخواستن موفقیت نمی‌تواند دستاوردهای خوبی داشته باشد.

همه ما برای رسیدن به موفقیت در کارهایمان باید انگیزه داشته باشیم. آزادی در انتخاب یک انگیزه خوب است که باید فرصت آن در اختیار کودکانمان قرار بگیرد تا رشد کنند و بتوانند تصمیم‌گیری‌های خوبی داشته باشند.

اگر بچه ها اجازه نداشته باشند خودشان تصمیم بگیرند، انگیزه خود را از دست خواهند داد. توانایی کودک در خودانگیختگی برای یادگیری و دستیابی به استقلال در توانایی آن‌ها برای داشتن حق انتخاب بستگی دارد.

بنابراین به خاطر داشته باشید که اگر می‌خواهید در تربیت کودکان موفق به نتیجه دلخواه برسید باید به آنها بیاموزید که چگونه خودشان بتوانند تصمیم‌گیری کنند و پیامدهای آن را نیز بپذیرند.

4. آنها را به اندازه کافی به چالش بکشید

کودکان انگیزه دارند برای رسیدن به اهدافی که می‌توانند به آن دست یابند تلاش کنند. حفظ انگیزه نیاز به تلاش دارد، اما موفقیت نیز باید امکان‌پذیر باشد.

هنگامی که یک فعالیت برای کودک خیلی آسان یا خیلی دشوار و چالش‌انگیز باشد غیرجالب می‌شود و انگیزه خود را برای آن کار از دست می‌دهد.

بنابراین چالش‌هایی را در چارچوب توانایی‌های فعلی‌شان به بچه‌ها ارائه دهید و بازخورد فوری به آنها ارائه دهید تا بتوانند به بهبود عملکرد خود ادامه دهند.

در صورتی که کار مدرسه خیلی آسان به نظر می‌رسد، می توانید به آنها کمک کنید مطالب آموزشی بیشتری پیدا کنند. اگر کار مدرسه برای سطح فعلی فرزند شما بسیار چالش‌برانگیز است، به دنبال یک معلم خصوصی باشید تا روی این موضوع کار کند.

5. استفاده از پاداش و تنبیه را متوقف کنید. از طریق ارزش‌ها به آنها انگیزه دهید.

اگر می‌خواهید در راستای تربیت کودکان موفق گام بردارید باید روش صحیح ایجاد انگیزه را در آنها بیاموزید و بدانید که پاداش و تنبیه در بهترین حالت فقط انگیزه‌های بیرونی ایجاد می‌کند. انگیزه‌های بیرونی راه حل بلندمدت خوبی برای رسیدن به موفقیت نیستند.

ممکن است بتوانیم با استفاده از پاداش و تنبیه بچه ها را در نوجوانی مجبور به انجام کارهای مدرسه کنیم. اما اگر آنها به یادگیری یا مدرسه علاقه نداشته باشند، در نهایت آن را ترک یا در آن ضعیف عمل می‌کنند.

برای کمک به رشد انگیزه درونی کودکان، ارزش‌های خود را در مورد اهمیت یادگیری به اشتراک بگذارید. رفتن به مدارس و یادگیری نباید فقط برای گرفتن نمره ۲۰ باشد. بلکه باید در مورد کسب دانش و رشد به عنوان یک شخص است.

فقط اگر بچه‌ها از یادگیری لذت ببرند، انگیزه ذاتی برای موفقیت خواهند داشت و از انجام آن لذت می‌برند. بنابراین، سعی کنید کودک خود را برای یادگیری و لذت بردن از یادگیری تشویق کنید.

6. انضباط مهربان، محکم و محترمانه

مهربان و محکم بودن ویژگی فرزندپروری مقتدرانه است که همیشه با تربیت کودکان موفق مرتبط است. کودکانی که والدینشان مقتدر هستند، در مدرسه بهتر عمل می‌کنند، انعطاف‌پذیرتر هستند، مهارت‌های مقابله‌ای بهتری دارند و احتمال ترک تحصیل  آنها کمتر است.

والدین “سخت‌گیر” اغلب می‌ترسند که مهربانی به فرزندانشان اجازه دهد تا بر خانه حکومت کنند. اما مهربان بودن به معنای سهل‌انگاری نیست. اینها دو چیز جدا هستند.

فرزندپروری سهل‌گیر نیز به این معنی است که شما خونگرم و مهربان هستید، اما نمی‌توانید قوانینی تعیین کنید یا حد و مرزی را حفظ کنید.

اما مهربان و محکم بودن به این معنی است که می‌توانید با مهربانی به فرزندتان اجازه دهید مرزبندی‌ها را بهفمد و سپس قاطعانه آنها را اجرا کنید.

فرزندپروری مثبت شکل محبوبی از فرزندپروری مقتدرانه است که می‌توانید آن را اتخاذ کنید. فرزندپروری مثبت یک فلسفه فرزندپروری است که بر استفاده از دستورالعمل‌های مثبت و احترام متقابل به یکدیگر تأکید دارد.

فرزندپروری القایی یکی دیگر از راههای معتبر برای آموزش درست و غلط به کودکان است. علاوه بر دستورالعمل‌های مثبت و احترام متقابل، این روش تفکر انتقادی را نیز به کودک می‌آموزد و مهارت‌های استدلالی او را تقویت می‌کند که ما در جامعه امروزی به شدت به آن نیاز داریم.

7. از علم فرزندپروری رعایت کنید نه از داستان‌هایی که در مورد فرزندپروری وجود دارند.

بسیاری از مواردی که در اینترنت تحت عنوان تربیت کودکان موفق یا فرزندپروری وجود دارد علمی نیستند و بر اساس توصیه‌های خیالی شکل گرفته‌اند. علم نشان می‌دهد که این افسانه‌ها نه تنها در تربیت کودکان سالم شکست می‌خورند، بلکه برخی از آنها برای کودکان مضر هستند.

از برخی جهات، فرزندپروری یک هنر است. هر کس می‌تواند این کار را متفاوت انجام دهد زیرا هر کودک متفاوت است. علی‌رغم وجود تفاوت‌های فردی در بین کودکان و والدین داشتن یک روش منحصر به فرد را ضروری می‌کند، برخی از یافته‌های علمی در مورد همه والدین و کودکان صدق می‌کند و ربطی به تفاوت‌های فردی ندارد. و این همان چیزی است که فرزندپروری مبتنی بر علم است: بدون اینکه خودمان را روان‌شناس در نظر بگیریم، بدون نظر شخصی، و بدون تعصب.

به دنبال حقایقی باشد که دانشمندان از طریق تحقیقات دقیق آزمایشی آنها را به دست آورده‌اند تا به کودکان و والدین کمک کنند در فرزندپروری و به طور کلی در زندگی به موفقیت برسند.

ما در اسکیمالوژی همین فلسفه را به کار می‌بریم. ما برای تربیت کودکان موفق مطالبی را تحت عنوان فرزندپروری منتشر می‌کنیم و در پایان هر مقاله فهرست مطالعات دقیق دانشمندان فرزندپروری را ذکر می‌کنیم تا شما با اطمینان خاطر بتوانید از مطالب ما استفاده کنید.

ما می‌توانیم تصمیم بگیریم که چگونه یک فرزند موفق و شاد تربیت کنیم. وقتی رویکردهای علمی را برای فرزندپروری اتخاذ کنیم، می‌توانیم تفاوت بزرگی در زندگی فرزندانمان ایجاد کنیم.

منابعی که ما برای نوشتن این مقاله و تربیت کودکان موفق استفاده کرده‌ایم در زیر فهرست شده‌اند.