اختلالات شخصیتاختلال‌های روان‌شناختی

اختلال شخصیت پارانوئید (PPD): تشخیص و درمان

همه‌ی ما در موقعیت‌ها و شرایطی ممکن است نسبت به افراد خاصی اعتماد نداشته باشیم و یا اینکه با دیگران بااحتیاط رفتار می‌کنیم زیرا آسیب دیدن توسط آن‌ها می‌ترسیم. اختلال شخصیت پارانوئید شامل بی‌اعتمادی و بدگمانی فراگیر ‌نسبت به دیگران است.

اختلال شخصیت پارانوئید چیست؟

افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید همیشه مشکوک هستند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید همیشه مشکوک هستند.

مشکوک بودن می‌تواند در مواقعی واقع‌بینانه و انطباقی باشد، مانند زمانی که یک غریبه به‌صورت ناگهانی به شما نزدیک می‌شود. با این حال، برخی افراد دائماً نسبت به دیگران، حتی کسانی که به خوبی می‌شناسند، بی‌اعتماد و بدگمان هستند.

اختلال شخصیت پارانوئید (PPD) که با بی‌اعتمادی و سوءظن تعریف می‌شود به طوری که با الگوهای فکری، رفتار و عملکرد روزانه تداخل می‌کند. به عبارت دیگر افکار پارانوئیدی باعث می‌شود که فرد نتواند وظایف روزانه و عملکردهای خود را انجام دهد. یک فرد مبتلا به PPD ممکن است عمیقاً نسبت به دیگران محتاط باشد و همیشه مراقب علائمی‌باشد که نشان می‌دهد کسی سعی در تهدید، بدرفتاری یا فریب دادن آن‌ها دارد.

مهم نیست که چقدر باورهایشان بی‌اساس است، ممکن است بارها وفاداری، صداقت یا قابل اعتماد بودن دیگران را زیر سوال ببرند. هنگامی‌ که آن‌ها متوجه می‌شوند که مورد آزار و اذیت، طرد شدن یا تحقیر قرار گرفته‌اند، احتمالاً با طغیان‌های خشمگین، رفتارهای کنترل‌کننده یا با انداختن تقصیر به گردن دیگران و سرزنش کردن آن‌ها پاسخ می‌دهند.

ادراکات ترسناک و بی‌اعتمادی که با اختلال شخصیت پارانوئید همراه است می‌تواند ایجاد و حفظ روابط نزدیک را بسیار دشوار کند و بر توانایی فرد برای عملکرد در خانه، محل کار و مدرسه تأثیر بگذارد. اگر یکی از عزیزانتان مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید است، ممکن است از دیدگاه نادرست او نسبت به جهان ناامید شوید، از اتهامات مداوم آن‌ها خسته شده باشید، یا به دلیل خصومت و لجاجت آن‌ها مورد ضرب و شتم قرار بگیرید. به نظر می‌رسد که آن‌ها می‌توانند جنبه‌های منفی هر موقعیت یا مکالمه‌ای را بیابند و اغراق کنند.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید تعاملات معمولی یا رویدادهای خنثی را به دیده شک بررسی می‌کنند و اغلب احساس می‌کنند که دیگران قصد و نیت ضربه زدن، بی‌ارزش‌سازی، تحقیر کردن و فریب دادن آن‌ها را دارند. آن‌ها همیشه بدترین سناریوها را در نظر می‌گیرند.

آن‌ها دیگران را به خاطر بدبختی‌های خود سرزنش می‌کنند و در کار مشترک یا نزدیک با دیگران مشکل دارند. فرد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید ممکن است سختگیر، کنترل‌کننده، انتقادی، سرزنش‌گر و حسود باشد. این شخص ممکن است درگیر اختلافات حقوقی طولانی و سخت باشد که حل آن‌ها مشکل است. افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید گاهی اوقات همکاران یا همسران خوبی نیستند زیرا به شدت مجادله‌گر، خصمانه و طعنه‌آمیز هستند.

ملاک‌های تشخیصی

A.   بی‌اعتمادی و بدگمانی فراگیر نسبت به دیگران به‌گونه‌ای که انگیزه‌های آن‌ها به‌عنوان بدخواهانه تفسیر می‌شود، که از اوایل بزرگسالی شروع می‌شود و در زمینه‌های مختلفی وجود دارد، همانطور که با چهار (یا بیشتر) از موارد زیر نشان داده می‌شود:

1.   بدون مبنای کافی مشکوک است که دیگران در حال استثمار، آسیب رساندن یا فریب او هستند.

2.   درگیر شک و تردیدهای ناموجه در مورد وفاداری یا قابل اعتماد بودن دوستان یا اطرافیان است.

3.   به دلیل ترس بی مورد از اینکه اطلاعات به طور مخرب علیه او استفاده شود، تمایلی به راز دادن به دیگران ندارد.

4.   معانی تحقیرآمیز یا تهدید آمیز پنهان را در اظهارات یا رویدادهای خوش خیم می‌خواند.

5.   دائماً کینه‌توز است (یعنی توهین، جراحت یا اهانت را نمی‌بخشد).

6.   حملاتی را متوجه شخصیت یا شهرت خود می‌کند که برای دیگران آشکار نیست و به سرعت واکنش عصبانی یا ضدحمله نشان می‌دهد.

7.   سوء ظن مکرر، بدون توجیه، در مورد وفاداری همسر یا شریک جنسی.

B.   منحصراً در طول دوره اسکیزوفرنی، یک اختلال دوقطبی یا اختلال افسردگی با ویژگی‌های روان پریشی، یا اختلال روان پریشی دیگر رخ نمی‌دهد و به اثرات فیزیولوژیکی یک وضعیت پزشکی دیگر نسبت داده نمی‌شود.

توجه: اگر معیارهای قبل از شروع اسکیزوفرنی برآورده شده است، “پیش مرضی”، یعنی “اختلال شخصیت پارانوئید (پیش مرضی)” را اضافه کنید.

دارای سوء ظن مکرر، بدون توجیه، نسبت به وفاداری همسر یا شریک جنسی.

توصیف ویژگی‌های تشخیصی

افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید باعث می‌شود که فرد همیشه به دنبال مدرک برای افکار خود باشد.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید باعث می‌شود که فرد همیشه به دنبال مدرک برای افکار خود باشد.

ویژگی اساسی اختلال شخصیت پارانوئید، الگوی بی‌اعتمادی فراگیر و بدگمانی نسبت به دیگران است به گونه‌ای که انگیزه‌های آن‌ها به عنوان بدخواهانه تعبیر می‌شود. این الگو از اوایل بزرگسالی شروع می‌شود و در زمینه‌های مختلف وجود دارد.

افراد مبتلا به این اختلال تصور می‌کنند که افراد دیگر آن‌ها را استثمار می‌کنند، قصد آسیب رساندن به آن‌ها را دارند یا اینکه فریبشان می‌دهند، حتی اگر هیچ مدرکی برای حمایت از این انتظار وجود نداشته باشد (معیار A1). آن‌ها بر اساس شواهد کم یا بدون هیچ مدرکی بر این باور هستند که دیگران علیه آن‌ها توطئه می‌کنند و ممکن است به طور ناگهانی، در هر زمان و بدون دلیل به آن‌ها حمله کنند.

آن‌ها اغلب احساس می‌کنند که توسط شخص یا افراد دیگری به طور عمیق و جبران‌ناپذیر آسیب دیده‌اند، حتی زمانی که هیچ مدرک عینی برای این موضوع وجود ندارد.

البته باید این موضوع را نیز مد نظر قرار داد که درست اغلب افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید بدون داشتن مدرک به دیگران اتهام بی‌اعتمادی و سوءاستفاده وارد می‌کنند ولی گاهی مدارک و شواهدی نیز دارند. اما آن‌ها در تفسیر مدارک و شواهد دچار خطاهای زیادی می‌شوند به گونه‌ای که تمامی شواهد را طوری تفسیر می‌کنند که ایمان به بی‌اعتمادی‌شان تأیید شود.

آن‌ها درگیر شک و تردیدهای ناموجه در مورد وفاداری یا قابل اعتماد بودن دوستان و همکاران خود هستند و اقدامات آن‌ها برای جمع‌آوری شواهدی از نیات خصمانه مورد بررسی دقیق قرار می‌گیرد. هر گونه انحراف درک‌شده از قابل اعتماد بودن یا وفاداری به حمایت از مفروضات اساسی آن‌ها کمک می‌کند. زمانی که یک دوست یا همکار وفاداری نشان می‌دهد آنقدر شگفت زده می‌شوند که نمی‌توانند اعتماد یا باور کنند. اگر آن‌ها به مشکل برسند، انتظار دارند که دوستان و همکاران یا به آن‌ها حمله کنند یا آن‌ها را نادیده بگیرند.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید تمایلی به اعتماد به دیگران یا نزدیک شدن به آن‌ها ندارند زیرا می‌ترسند اطلاعاتی که به اشتراک می‌گذارند علیه آن‌ها استفاده شود. آن‌ها ممکن است از پاسخ دادن به سؤالات شخصی خودداری کنند و بگویند که این اطلاعات “به هیچ کس” مربوط نیست. آن‌ها معانی پنهانی را که تحقیرآمیز و تهدیدآمیز است به اظهارات یا رویدادهای خوش خیم می‌خوانند.

به عنوان مثال، یک فرد مبتلا به این اختلال ممکن است اشتباه صادقانه یک کارمند فروشگاه را به عنوان تلاشی عمدی برای کوتاهی تعبیر کند، یا اظهارات طنز‌آمیز یک همکار را به عنوان یک حمله‌ی جدی شخصیت تلقی کند. تعریف و تمجیدها اغلب به اشتباه تعبیر می‌شوند (مثلاً تعریف از یک کسب جدید به عنوان انتقادی برای خودخواهی و تمجید از یک دستاورد به عنوان تلاشی برای وادار کردن عملکرد بیشتر و بهتر به اشتباه تعبیر می‌شود). آن‌ها ممکن است پیشنهاد کمک را به عنوان انتقادی بدانند که به تنهایی به اندازه کافی خوب کار نمی‌کنند.

افراد مبتلا به این اختلال دائماً کینه‌توزی دارند و تمایلی به بخشش توهین‌ها، جراحات یا اهانت‌هایی که فکر می‌کنند دریافت کرده‌اند ندارند. توهین‌های جزئی خصومت عمده‌ای را برمی‌انگیزد و احساسات خصمانه برای مدت طولانی ادامه می‌یابد. از آنجایی که آن‌ها دائماً مراقب نیت‌های مضر دیگران هستند، اغلب احساس می‌کنند که شخصیت یا شهرت آن‌ها مورد حمله قرار گرفته است یا به طریق دیگری تحقیر شده‌اند. آن‌ها سریعاً ضدحمله می‌کنند و به توهین‌های درک‌شده با عصبانیت واکنش نشان می‌دهند.

افراد مبتلا به این اختلال ممکن است حسادت پاتولوژیک داشته باشند و اغلب بدون هیچ توجیه کافی مشکوک به خیانت همسر یا شریک جنسی خود باشند. آن‌ها ممکن است برای حمایت از باورهای حسادت‌آمیز خود، «شواهد» بی‌اهمیت و غیرواقعی جمع‌آوری کنند. آن‌ها می‌خواهند کنترل کامل روابط صمیمانه را حفظ کنند تا مورد خیانت قرار نگیرند و ممکن است دائماً محل اختفا، اقدامات، نیات و وفاداری همسر یا شریک زندگی خود را زیر سوال ببرند و به چالش بکشند.

ویژگی‌های مرتبط

افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید معمولاً به سختی با آن‌ها کنار می‌آیند و اغلب در روابط نزدیک با آن‌ها مشکل دارند. بدگمانی و خصومت بیش از حد آن‌ها ممکن است به صورت مشاجره‌ی آشکار، در شکایت مکرر یا با دوری خصمانه بیان شود. آن‌ها طیفی حساس از عاطفه را با عبارات خصمانه، سرسخت و کنایه‌آمیز غالب می‌کنند. ماهیت جنگجو و مشکوک آن‌ها ممکن است واکنش خصمآن‌های را در دیگران برانگیزد، که سپس انتظارات اصلی آن‌ها را تأیید می‌کند.

از آنجایی که افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید به دیگران اعتماد ندارند، باید کنترل بالایی بر اطرافیان خود داشته باشند. آن‌ها اغلب سفت و سخت هستند، از دیگران انتقاد می‌کنند، و قادر به همکاری نیستند، اگرچه خودشان در پذیرش انتقاد مشکل زیادی دارند. آن‌ها ممکن است دیگران را به خاطر کاستی‌های خود سرزنش کنند. به دلیل سرعت عمل آن‌ها در ضدحمله در پاسخ به تهدیداتی که در اطراف خود می‌بینند، ممکن است دعوا داشته باشند و اغلب درگیر اختلافات قانونی شوند.

افراد مبتلا به این اختلال به دنبال تأیید تصورات منفی از پیش‌ساخته‌شده‌ی خود در مورد افراد یا موقعیت‌هایی هستند که با آن‌ها روبرو می‌شوند و انگیزه‌های بدخواهانه را به دیگران نسبت می‌دهند که ترس‌های خود را فرافکنی می‌کنند. آن‌ها ممکن است فانتزی‌های بزرگ پنهان و غیرواقعی از خود نشان دهند، اغلب با مسائل مربوط به قدرت و رتبه هماهنگ هستند و تمایل دارند کلیشه‌های منفی از دیگران، به ویژه آن‌هایی که از گروه‌های جمعیتی متمایز از خودشان هستند، ایجاد کنند.

آن‌ها که توسط فرمول بندی‌های ساده جهان جذب می‌شوند، اغلب مراقب موقعیت‌های مبهم هستند. آن‌ها ممکن است به عنوان “متعصب” تلقی شوند و “فرقه‌ها” یا گروه‌هایی را با دیگرانی تشکیل دهند که سیستم‌های اعتقادی پارانوئید آن‌ها را به اشتراک می‌گذارند.

شیوع

شیوع تخمینی شخصیت پارانوئید بر اساس یک نمونه فرعی احتمالی از بخش دوم تکرار بررسی ملی همبودی 2.3٪ بود. شیوع اختلال شخصیت پارانوئید در بررسی ملی اپیدمیولوژیک الکل و شرایط مرتبط 4.4 درصد بود. بررسی شش مطالعه اپیدمیولوژیک (چهار مورد در ایالات متحده) شیوع متوسط ​​3.2٪ را نشان داد. در محیط‌های پزشکی قانونی، شیوع تخمین زده شده ممکن است تا 23٪ باشد.

شکل‌گیری و روند

اختلال شخصیت پارانوئید ممکن است اولین بار در دوران کودکی و نوجوانی همراه با انزوا، روابط ضعیف با همسالان، اضطراب اجتماعی، عدم موفقیت در مدرسه و حساسیت بین فردی آشکار شود. شروع اختلال شخصیت پارانوئید در نوجوانی با سابقه‌ی قبلی بدرفتاری در دوران کودکی، علائم بیرونی، قلدری همسالان و بروز پرخاشگری بین فردی در بزرگسالی مرتبط است.

تشخیص‌های افتراقی

سایر اختلالات روانی با نشانه‌های روان‌پریشی. اختلال شخصیت پارانوئید را می‌توان از اختلال هذیانی، نوع آزار و اذیت متمایز کرد. روان‌گسیختگی؛ و یک اختلال دوقطبی یا افسردگی با ویژگی‌های روان پریشی زیرا این اختلالات همگی با دوره ای از علائم روان پریشی مداوم (مانند هذیان و توهم) مشخص می‌شوند.

برای تشخیص بیشتر اختلال شخصیت پارانوئید، اختلال شخصیت باید قبل از شروع علائم روان پریشی وجود داشته باشد و زمانی که علائم روان پریشی رو به بهبود است، باید ادامه یابد. هنگامی ‌که فردی دارای اختلال روانی پایدار دیگری است (مثلاً اسکیزوفرنی) که قبل از آن اختلال شخصیت پارانوئید وجود داشت، اختلال شخصیت پارانوئید نیز باید ثبت شود و به دنبال آن «پیش مرضی» در پرانتز قرار گیرد.

تغییر شخصیت به دلیل شرایط پزشکی دیگر. اختلال شخصیت پارانوئید را باید از تغییر شخصیت ناشی از یک وضعیت پزشکی دیگر متمایز کرد، که در آن ویژگی‌هایی که ظاهر می‌شوند پیامد فیزیولوژیکی مستقیم یک وضعیت پزشکی دیگر هستند.

اختلالات مصرف مواد. اختلال شخصیت پارانوئید باید از علائمی‌که ممکن است در ارتباط با مصرف مداوم مواد ایجاد شود متمایز شود.

ویژگی‌های پارانوئید مرتبط با ناتوانی‌های جسمی. این اختلال همچنین باید از صفات پارانوئید مرتبط با ایجاد نارسایی‌های جسمی‌(مانند اختلال شنوایی) متمایز شود.

سایر اختلالات شخصیتی و ویژگی‌های شخصیتی. اگر فردی دارای ویژگی‌های شخصیتی باشد که علاوه بر اختلال شخصیت پارانوئید، معیارهای یک یا چند اختلال شخصیت را داشته باشد، همه آن‌ها قابل تشخیص هستند.

  • اختلال شخصیت اسکیزوتایپی. اختلال شخصیت پارانوئید و اختلال شخصیت اسکیزوتایپی دارای ویژگی‌های دوری بین فردی مشکوک و افکار پارانوئید هستند، اما اختلال شخصیت اسکیزوتایپی همچنین شامل علائمی‌ مانند تفکر جادویی، تجربیات ادراکی غیرمعمول، و تفکر و گفتار عجیب و غریب است.
  • اختلال شخصیت اسکیزوئید. افرادی با رفتارهایی که معیارهای اختلال شخصیت اسکیزوئید را برآورده می‌کنند، اغلب به‌عنوان عجیب و غریب، غیرعادی، سرد و گوشه‌گیر تلقی می‌شوند، اما معمولاً افکار پارانوئید برجسته‌ای ندارند.
  • اختلال شخصیت مرزی و نمایشی. تمایل افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید به واکنش خشم به محرک‌های جزئی در اختلالات شخصیت مرزی و نمایشی نیز دیده می‌شود. با این حال، این اختلالات لزوماً با سوء ظن فراگیر همراه نیستند و اختلال شخصیت مرزی سطوح بالاتری از تکانشگری و رفتارهای خود ویرانگر را نشان می‌دهد.
  • اختلال شخصیت اجتنابی. افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی نیز ممکن است تمایلی به اعتماد به دیگران نداشته باشند، اما بیشتر از ترس از شرمساری یا ناکافی دیده شدن، تا ترس از نیت بد دیگران.
  • اختلال شخصیت ضداجتماعی. اگرچه رفتار ضداجتماعی ممکن است در برخی از افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید وجود داشته باشد، اما معمولاً مانند اختلال شخصیت ضداجتماعی با میل به نفع شخصی یا استثمار دیگران انجام نمی‌شود، بلکه بیشتر به میل به انتقام نسبت داده می‌شود. افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفتگی ممکن است گهگاه بدگمانی، گوشه‌گیری اجتماعی یا بیگانگی نشان دهند، اما این در درجه اول ناشی از ترس از آشکار شدن عیوب یا نقص خود است.

ارزیابی و سنجش

علیرغم اینکه یکی از شایع ترین اختلالات شخصیتی است، تشخیص اختلال شخصیت پارانوئید تا زمانی که علائم از خفیف به شدیدتر پیشرفت نکند دشوار است. به هر حال، اکثر ما در مقطعی از زندگی خود بدون اینکه تشخیص PPD را دریافت کنیم، رفتارهای بی‌اعتمادی، مشکوک یا خصمانه داشته‌ایم.

نظریه‌ها و سبب‌شناسی اختلال شخصیت پارانوئید

علت‌های زیست‌شناختی

در مورد عوامل زیست‌شناختی دخیل در اختلال شخصیت پارانوئید اطلاعات محدودی به دست آمده است (بارلو). برخی از تحقیقات، نقش عوامل ژنتیکی را بررسی کرده‌اند. به عنوان مثال برخی از مطالعاتِ سابقه‌ی خانوادگی، نشان داده‌اند که اختلال شخصیت پارانوئید در خانواده‌های افراد مبتلا به اسکیزوفرنی بیشتر از خانواده‌های افراد سالم شایع است.

این یافته نشان می‌دهد که اختلال شخصیت پارانوئید ممکن است بخشی از طیف اختلالات اسکیزوفرنی باشد (هوکسما). به طور کلی به نظر می‌رسد که ژنتیک نقش نیرومندی در اختلال شخصیت پارانوئید دارد (بارلو). یک مطالعه دوقلوپژوهشی نشان داد که وراثت‌پذیری اختلال شخصیت پارانوئید 50/0 است.

نظریه روانکاوی

اختلال شخصیت پارانوئید ممکن است از همان اوایل دوران کودکی یا نوجوانی از طریق روابط ضعیف با همسالان، اضطراب اجتماعی، حساسیت مفرط، خیال‌پردازی‌های خاص، و افکار و گفتار عجیب‌وغریب از جانب فرد مبتلا قابل مشاهده باشد. حتی در کودکی، ممکن است “عجیب” یا نامتعارف به نظر برسند و مورد تمسخر قرار بگیرند.

ارتباط قوی بین سادومازوخیسم و آسیب‌شناسی روانی پارانوئید توسط فروید ذکر شد. فروید اشاره کرد افرادی که فانتزی‌های ناخودآگاه ضرب‌و‌شتم دارند اغلب نسبت به افرادی که می‌توان آنها را در «طبقه پدران» قرار داد حساسیت و تحریک پذیری دارند.

فروید (1922) در نوشته‌های بعدی خود سه عامل را ذکر کرد که در پیدایش آسیب‌شناسی پارانوئید مهم بودند: گرایش پرخاشگرانه اولیه، تجربیات اولیه تهدید برای بقا، و پرخاشگری نسبت به مادر در مرحله‌ی پیش‌ادیپی رشد.

در دیدگاه کلاینی، موقعیت پارانوئید-اسکیزوئید به عنوان مبنای رشدی برای همه آسیب‌شناسی شدید شخصیت در نظر گرفته می‌شود. این اولین مجموعه از روابط شیء‌ای کودکانه است. این وضعیت که مشخصه‌ی شش ماه اول زندگی است، می‌تواند بعداً فعال شود و ممکن است به یک سبک شخصیتی عادتی تبدیل شود.

ایگوی کودکی که از درون توسط پرخاشگری ذاتی تهدید می‌شود، به فرافکنی متوسل می‌شود که به نوبه‌ی خود، اضطراب گزند و آسیب ایجاد می‌کند، که با نیمه‌سازی، انکار و ایده‌آل سازی بدوی از آن دفاع می‌شود. از طریق تقسیم، اشیاء “خوب” و “بد” از هم جدا می‌شوند. اشیاء خوب توسط فرد درون‌فکنی می‌شوند و مورد همانندسازی قرار می‌گیرند، در حالی که اشیاء بد به دیگران فرافکنی می‌شوند.

نقش محیط بیرونی در ایجاد صفات پارانوئید توسط وینی‌کات (1953) مورد تاکید قرار گرفت، او پیشنهاد کرد که نوزاد هر گونه تداخلی را با وجود خود به عنوان یک مزاحم تجربه می‌کند. تولد، خود الگوی اختلال است. مگر اینکه مادر -علاوه بر ارضای نیازهای اولیه نوزاد- حضوری محجوب در پس زمینه که نوزاد بتواند به نحوی تجربیات مختلف را پردازش کند، اضطراب، گوشه گیری درونی و کاهش آزادی روانی را به دنبال خواهد داشت.

چنین کودکی بعداً بدگمانی، عدم بازیگوشی و مشغول شدن به خیالات ظالمانه را نشان خواهد داد. انزوای اجتماعی، رویاهای آزار و اذیت، فانتزی‌های آشکارا پارانوئید، و نگرانی‌های جنسی سادومازوخیستی با شروع نوجوانی به تصویر بالینی اضافه خواهند شد.

اریکسون (1950) معتقد بود که روندهای پارانوئیدی سرخوردگی‌ها و ناکامی‌های شدید دوران نوزادی ریشه دارند که مانع شکل‌گیری اعتماد اساسی می‌شود. فقدان اعتماد به نفسی که ایجاد می‌شود با افزایش درماندگی، بدبینی و احساس شرم و تردید همراه است.

نویسندگان دیگر توضیح می‌دهند که با بسیاری از افراد مبتلا به PPD در اوایل کودکی واقعاً با بی‌رحمی رفتار شده است و در نتیجه، نگرش‌های سادیستی را نسبت به خود و دیگران درونی کرده‌اند. به طور مشابه، مشاهده شد که افراد پارانوئید اغلب در خانواده‌هایی با سیتزه‌جویی، خشونت و مشاجره‌ی بین والدین بزرگ شده‌اند.

بنابراین، می‌توان انتظار داشت که جو خانوادگی سادومازوخیستی، که اغلب بر خیانت زناشویی والدین متمرکز است، زمینه را برای رشد سادیسم خود کودک فراهم کند. به طور مشابه، جاکوبسون (1971) مشاهده کرد که افراد پارانوئید در خانواده‌هایی بزرگ شده‌اند که رفتارهای بی‌رحمانه و مشاجره‌آمیز نشان می‌دهند، همانطور که کامرون و دیگران ذکر کردند.

نظر دیگر این است که شخصیت پارانوئید در واقع زیرشاخه شخصیت خودشیفته است. تصور می شد که مسئله پویایی اساسی در شخصیت های پارانوئید، اشتیاق نیرومند ناخودآگاه آنها برای اتحاد مجدد با ابژه‌های والدینی نوزادی است. تصور می شد که چنین اشتیاق باعث برانگیختن ترس‌های همجنس‌گرا و زنا با محارم و همچنین ترس از انحلال خود می‌شود.

ارتباط شخصیت پارانوئید با سازمان شخصیت مرزی یا آسیب‌شناسی منش “سطح پایین” توسط کرنبرگ (1975) پیشنهاد شد. به نظر می‌رسد ادغام سوپرایگو در این مرحله در سازمان شخصیت به صورت حداقل صورت می‌گیرد و عملکرد ایگو مختل می‌شود.

کرنبرگ همچنین اشاره کرد که ویژگی‌های خودشیفتگی و PPD ممکن است در کنار هم وجود داشته باشند. هنگامی که چنین است، تصمیم‌گیری در مورد صورت فلکی شخصیت غالب به کیفیت روابط شیء رایج بستگی دارد. در حالی که ویژگی‌های فرد پارانوئید شامل گوشه‌گیری، سردی و مشکوک بودن است، حسادت و استثمار افراد خودشیفته را شامل نمی‌شود.

دیدگاه‌های روانکاوانه شامل توجه فروید به سه عامل مهم در پیدایش آسیب‌شناسی پارانوئید، مانند تمایل اولیه پرخاشگرانه، تجربیات اولیه واقعی تهدید برای بقا و پرخاشگری نسبت به مادر در مرحله پیش‌ادیپیال رشد است، در حالی که ملانی کلاین (1932) “موقعیت پارانوئید اسکیزوئید” را به عنوان اولین موضع رشدی روابط شیءای نوزادی در نظر گرفت. نظریه‌های روانی اجتماعی به مدل‌سازی والدین اشاره می‌کنند و به فرافکنی احساسات منفی درونی اشاره می‌کنند، در حالی که نظریه‌پردازان شناختی معتقدند که این اختلال نتیجه یک باور اساسی است که افراد دیگر در ترکیب با عدم خودآگاهی غیر دوستانه هستند.

PPD در میان خانواده هایی که در آن بستگان نزدیک به اسکیزوفرنی مزمن مبتلا هستند بیشتر از جمعیت عمومی یافت می شود، که نشان دهنده اهمیت وراثت است. موسسه ملی سلامت روان گزارش می دهد که PPD بیشتر در خانواده هایی با سابقه اختلال روان پریشی مانند اسکیزوفرنی یافت می شود که نشان دهنده عوامل ژنتیکی است. با این حال، به گفته بسیاری از روانشناسان، تربیت و تجربه فرد عوامل مهمی در تعیین شروع بیماری هستند.

تصویر پارانوئید نهایی در بزرگسالی نتیجه یک تعامل پیچیده از تمایل ذاتی، تهدیدهای واقعی برای بقا در دوران کودکی، اختلال در روابط شیء، و نقایص ساختاری بعدی و جزئیات دفاعی در نظر گرفته می شود.

نظریه‌ی شناختی

نظریه‌های شناختی روی افکار بیماران مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید تمرکز کرده‌اند.

نظریه‌پردازان شناختی اختلال شخصیت پارانوئید را نتیجه یک باور اساسی مبنی بر اینکه افراد دیگر بدخواه و فریبنده هستند، همراه با عدم اعتماد به نفس در مورد توانایی دفاع از خود در برابر دیگران می‌دانند.

بنابراین، فرد باید همیشه مراقب نشانه‌های فریب یا انتقاد دیگران باشد و باید سریعاً علیه دیگران عمل کند. مطالعه‌ای بر روی 17 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید نشان داد که آن‌ها باورهای پیش‌بینی‌شده توسط این نظریه شناختی را بیشتر از بیمارانی که با سایر اختلالات شخصیت تشخیص داده شده بودند تأیید می‌کنند.

برخی از روانشناسان به طور مستقیم به طرحواره‌های ناسازگار افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید به عنوان راهی برای توضیح رفتار آنها اشاره می‌کنند. یک دیدگاه این است که افراد مبتلا به این اختلال فرضیات اشتباه اساسی زیر را در مورد دیگران دارند:

  • «افراد بدخواه و فریبنده هستند»،
  • «اگر دیگران فرصت پیدا کنند به شما حمله می‌کنند»
  • «فقط در صورتی می‌توانید مشکلی نداشته باشید که به خودتان متکی باشید».

این طرحواره‌ها روشی ناسازگار برای نگریستن به جهان هستند، با این حال به نظر می‌رسد همه جنبه‌های زندگی این افراد را فرا گرفته است. به نظر می‌رسد که علت این طرحواره ریشه در سبک‌های فرزندپروری و تربیت اولیه‌ی آن‌هاست.  والدین این بیماران ممکن است به آنها آموخته باشند که مراقب اشتباهات خود باشند و آن‌ها را به این نتیجه می‌رسانند که با دیگران متفاوت هستند. این هوشیاری باعث می‌شود که آنها افراد دیگر را فریبنده و بدخواه ببینند.

مطمئناً درست است که مردم همیشه خیرخواه و صمیمی نیستند و تعاملات ما گاهی آنقدر مبهم است که نیت دیگران پنهان می‌ماند. اما دقت بیش از حد به آنچه دیگران می‌گویند و انجام می‌دهند، گاهی اوقات می‌تواند منجر به تفسیر نادرست شود.

برخی از مطالعات گذشته‌نگر که خاطرات دوران کودکی افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید را بررسی کرده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند که تجربه‌های دردناک و بدرفتاری‌های دوران کودکی در این افراد زیاد است. البته به علت سوگیری افراد مبتلا به این اختلال مبنی بر اینکه دنیا مکان تهدیدآمیزی است و دیگران قصد آسیب و فریب آن‌ها را دارند باید این یافته‌ها را با احتیاط تفسیر کنیم.

عوامل اجتماعی و فرهنگی

مانند بسیاری از اختلالات، عوامل اجتماعی نیز در اختلال شخصیت پارانوئید وجود دارد. در ایالات متحده، آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار میزان بیشتری از اختلال شخصیت پارانوئید را نسبت به سفیدپوستان گزارش می‌دهند. این نابرابری احتمالاً تا حدی به دلیل افزایش مواجهه در این گروه با عوامل خطر اجتماعی و محیطی است که ممکن است افراد را به بی‌اعتمادی یا مشکوک‌تر شدن سوق دهد.

به نظر می‌رسد قرار گرفتن متفاوت در معرض تبعیض، تعصب، آسیب‌های دوران کودکی، و به ویژه وضعیت اقتصادی-اجتماعی به این نابرابری جمعیتی کمک می‌کند.

عوامل فرهنگی نیز در اختلال شخصیت پارانوئید نقش دارند. گروه خاصی از افراد مانند زندانیان، پناهندگان، افراد دارای اختلالات شنوایی و افراد مسن تصور می‌شود که به دلیل تجارب منحصربه‌فردشان به ویژه در معرض خطر هستند. تصور کنید اگر مهاجری بودید که با زبان و آداب و رسوم فرهنگ جدید خود آشنایی نداشتید، چگونه می‌توانستید به رفتار و گفتار دیگران را تفسیر کنید. در این وضعیت چیزهای بی‌خطری مانند خندیدن یا صحبت کردن آرام دیگران را ممکن است به خودتان بگیرید.

این موضوع نشان می‌دهد که عوامل شناختی و فرهنگی با یکدیگر تعامل می‌کنند. به عنوان مثال همه‌ی ما این تجربه را داریم که چگونه کسی می‌تواند موقعیت‌های مبهم را بد و مغرضانه تفسیر کند.

درمان اختلال شخصیت پارانوئید

درمان اختلال شخصیت پارانوئید
درمان اختلال شخصیت پارانوئید

افرادی که مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید تشخیص داده می‌شوند، معمولاً تنها زمانی که در بحران هستند با پزشکان در تماس هستند. آنها ممکن است به دنبال درمان برای علائم شدید افسردگی یا اضطراب باشند، اما اغلب نیازی به درمان پارانویای خود احساس نمی‌کنند. سبک محافظه‌کارانه و مشکوک آن‌ها اغلب شکل‌گیری رابطه درمانی قابل اعتماد را تضعیف می‌کند. علاوه بر این، تلاش‌های درمانگران برای به چالش کشیدن تفکر پارانوئیدی خود احتمالاً مطابق با سیستم اعتقادی پارانوئید آنها سوء‌تعبیر می‌شود. به این دلایل، درمان اختلال شخصیت پارانوئید می‌تواند بسیار دشوار باشد.

برای جلب اعتماد فردی که مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید است، درمانگر باید آرام، محترم و بسیار رک باشد. درمانگر نمی‌تواند مستقیماً با تفکر پارانوئیدی مراجع مقابله کند، اما در عوض باید به ابزارهای غیرمستقیم برای طرح سؤالاتی در ذهن مراجع در مورد روش معمول او برای تفسیر موقعیت‌ها تکیه کند. اگرچه بسیاری از درمانگران انتظار ندارند مراجعان پارانوئید به بینش کامل نسبت به مشکلات خود دست یابند، اما امیدوارند که با ایجاد حداقل درجاتی از اعتماد به درمانگر، درمانجو یاد بگیرد که به دیگران اعتماد بیشتری داشته باشد و در نتیجه روابط بین فردی تا حدودی بهبود یابد.

درمان شناختی برای افراد مبتلا به این اختلال بر افزایش احساس خودکارآمدی آن‌ها در مواجهه با موقعیت‌های دشوار و در نتیجه کاهش ترس و خصومت آنها نسبت به دیگران متمرکز است.

درمان حرفه ای می‌تواند به فرد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید کمک کند تا علائم را مدیریت کند و عملکرد روزانه خود را بهبود بخشد. اما به دلیل ماهیت این اختلال، اکثر افراد مبتلا به PPD به دنبال کمک نیستند. تا آنجا که به آن‌ها مربوط می‌شود، ترس‌هایشان موجه است و هرگونه تلاشی برای تغییر طرز فکرشان، تنها سوء ظن آنها را تأیید می‌کند که مردم به نوعی «به دنبال آن‌ها هستند».

به منظور تأیید تشخیص اختلال شخصیت پارانوئید، یک ارائه دهنده سلامت روان به دنبال وجود حداقل چهار مورد از علائم فوق می‌باشد. آنها همچنین می‌خواهند پارانویای ناشی از یک دوره روان پریشی مرتبط با وضعیت دیگری مانند اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی یا افسردگی همراه با روان پریشی را رد کنند.

درمان اختلال شخصیت پارانوئید تا حد زیادی بر رواندرمانی متمرکز است. درمانگر می‌تواند به فرد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید کمک کند تا مهارت‌هایی را برای ایجاد همدلی و اعتماد، بهبود ارتباطات و روابط و مقابله‌ی بهتر با علائم PPD ایجاد کند. از آنجایی که حضور دیگران ممکن است به افکار پارانوئید و رفتارهای مضطرب دامن بزند، فرد مورد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید به احتمال زیاد از درمان فردی بیشتر از درمان گروهی سود می‌برد.

  • درمان شناختی-رفتاری (CBT) می‌تواند به فرد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید کمک کند تا باورهای مخرب و الگوهای فکری خود را بشناسد. با تغییر نحوه تأثیر این باورها بر رفتار، CBT می‌تواند به کاهش پارانویا و بهبود نحوه تعامل و ارتباط با دیگران کمک کند. CBT همچنین می‌تواند به آنها کمک کند تا به جای سرزنش کردن دیگران، راه‌های بهتری برای مقابله با احساسات خود بیاموزند.

موانع درمان

اولین چالش بزرگ این است که فرد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید تشخیص دهد که چیزی در تفکر او اختلال دارد و با کمال میل نیاز به درمان را بپذیرد. تلاش برای وادار کردن افراد مبتلا به PPD به جستجوی کمک اغلب نتیجه‌ی معکوس خواهد داشت و به مقاومت آن‌ها می‌افزاید و به این پارانویای آنها که مردم علیه آن‌ها توطئه می‌کنند دامن می‌زند.

یکی دیگر از موانع درمان، غلبه بر سوء‌ظن و بی‌اعتمادی نسبت به کسانی که سعی در کمک به او دارند، از جمله درمانگر است. مانند همه روابط، اعتماد جزء اصلی ارتباط موثر درمانگر و درمانجو است. اگر فرد مورد علاقه شما به انگیزه‌های درمانگر مشکوک است، نگران افشای جزئیات شخصی است، احتمال موفقیت‌آمیز بودن. درمان بسیار کم است.

یافتن درمانگر مناسب برای هر اختلال روانی اغلب نیازمند زمان و تلاش است– و این به ویژه در مورد اختلال شخصیت پارانوئید صادق است. فرد مبتلا به PPD باید احساس کند که با درمانگر همکاری می‌کند نه اینکه درمان به او تحمیل شود.

ارتباط با ما

برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این می‌توانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.

اینستاگرام: schema.therapy

تلگرام: psychologistnetes

ایمیل: schemalogy@yahoo.com

منابع

۱. Triebwasser J, Chemerinski E, Roussos P, Siever LJ. Paranoid personality disorder. J. Pers. Disord. [Internet] 2013;27:795–805. Available from: http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/22928850. [PubMed] []
2. Carroll A. Are you looking at me ? Understanding and managing paranoid personality disorder. Adv. Psychiatr. Treat. 2009;15:40–8. []
3. Bernstein D, Useda J. Paranoid Personality Disorder. In: O’ Donohue W, KA F, SO L, editors. Personal. Disord. Towar. DSM–V. New York: Sage; 2006. []
4. American Psychiatric Association. DSM-IV. Diagnostic Stat. Man. Ment. Disord. 4. 2000. []
5. American Psychiatric Association. Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders: DSM-5. Am. Psychiatr. Assoc. [Internet] 2013:991. Available from: http://ajp.psychiatryonline.org/article.aspx?articleID=158714%5Cnhttp://scholar.google.com/scholar?hl=en&btnG=Search&q=intitle:DSM-5#0.
منبع
healthlineNational Center for Biotechnology Information

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا