ویژگی های کلیدی انتخاب همسر در یک مطالعه جدید در روانشناسی تکاملی
یک مطالعهی جدید شواهدی را به دست آورده است که نشان میدهند انتخاب همسر عمیقاً تحت تأثیر اصول نظریهی تکاملی قرار دارد. این مطالعه نشان داد که مردان جذابیت جسمانی و سلامتی را در همسر آیندهی خود در اولویت قرار میدهند که درواقع نمایانگر توانایی باروری هستند. زنها نیز برای ویژگیهایی مانند هوش، ثبات هیجانی و میزان درآمد ارزش قائل هستند که نشاندهندهی توانایی حمایت از رابطهی زناشویی هستند.
با این وجود، ترجیحات انتخابی زنها و مردها برای انتخاب همسر ایدهآل توسط عواملی مانند آموزش، باورهای مذهبی، دیدگاههای سیاسی و صفات شخصیتی نیز شکل میگیرند. این یافتهها در ژورنال علوم رفتاری تکاملی منتشر شده است. ما در ادامه به ویژگی های کلیدی انتخاب همسر بر اساس روانشناسی تکاملی را توضیح میدهیم.
ویژگی های کلیدی انتخاب همسر
در یک مطالعه جدید در روانشناسی تکاملی
مطالعات قبلی درباره ویژگی های کلیدی انتخاب همسر بهخوبی نشان دادهاند که بین زنها و مردها در انتخاب همسر تفاوتهای قابل ملاحظهای وجود دارد. این تفاوتها بر اساس نظریهی انتخاب جنسی تبیین شدهاند. بر اساس این نظریه، مردها و زنها طوری تکامل یافتهاند که ویژگیهای متفاوتی را در همسر بالقوهی خود با ارزش بدانند. طبق این نظریه، مردان و زنان به خاطر نقشهای مختلفی که در فرآیند تولیدمثل دارند و استراتژیهایی که موفقیت تولیدمثل آنها را در طول تکامل به حداکثر میرسانده، به اولویتهای متفاوتی در ویژگیهای شریک زندگی خود تکامل یافتهاند.
از نظر تکاملی ویژگی های کلیدی انتخاب همسر برای مردان، موفقیت در تولیدمثل معمولاً به یافتن همسری وابسته بوده که قادر به باردار شدن و پرورش فرزندان سالم باشد. به همین دلیل، مردان تکامل یافتهاند تا به نشانههای باروری در همسران بالقوهی خود توجه ویژهای داشته باشند.
از سوی دیگر، زنان با چالشهای متفاوتی در تأمین موفقیت تولیدمثل خود روبهرو بودهاند. بارداری و پرورش کودک نیازمند منابع و محافظت زیادی است، بنابراین زنان تکامل یافتهاند تا به دنبال همسری باشند که بتوانند این منابع را تأمین کنند و شانس زنده ماندن و رشد فرزندانشان را افزایش دهند.
آدریان فرنهام (Adrian Furnham)، نویسنده مقالهی ویژگی های کلیدی انتخاب همسر و استاد روانشناسی در مدرسه کسبوکار نروژی، توضیح داد که نظریهی انتخاب جنسی «در قلب روانشناسی تکاملی قرار دارد». او افزود: «از طریق سخنرانیهایی که برای عموم مردم داشتهام به این نتیجه رسیدهام که مردم چقدر به مسائلی مانند روانشناسی جذابیت، انتخاب شریک زندگی، و روابط علاقهمند هستند. پیدا کردن همسر ایدهآل عواقب بسیار مهمی برای آینده دارد».
با این حال، بیشتر مطالعات قبلی به جمعیتهای جوانتر مانند دانشجویان پرداختهاند و به ترجیحات همسر در بزرگترها که ممکن است با افزایش سن و تجربه تغییر کند، توجه زیادی نکردهاند. علاوه بر این، اگرچه تأثیر عواملی مثل سن، جنس و تحصیلات بر ترجیحات همسر بهخوبی بررسی شده است، اما تأثیر ویژگیهای شخصیتی بر این ترجیحات کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است.
مطالعه جدید شامل 288 شرکتکننده بزرگسال بود، که از این میان 145 نفر زن و 143 نفر مرد بودند. این افراد بین 19 تا 69 سال سن داشتند و میانگین سن آنها 46 سال بود. بیشتر شرکتکنندگان از کشورهای غربی مانند بریتانیا، ایالات متحده و آفریقای جنوبی بودند و بخش کمتری از دیگر مناطق مانند هند و آلمان شرکت داشتند. تمامی شرکتکنندگان به زبان انگلیسی مسلط بودند.
پژوهشگران از روش نظرسنجی (زمینهیابی) استفاده کردند. در این روش، از شرکتکنندگان خواسته شد که 21 ویژگی مختلف در یک رابطهی طولانیمدت را در مقیاس 0 (کاملاً غیرقابل قبول) تا 10 (بسیار مطلوب) ارزیابی کنند. این ویژگیها شامل عوامل مرتبط با جذابیت فیزیکی، شخصیت، وضعیت اجتماعی-اقتصادی و ارزشها بودند.
علاوه بر این شخصیت شرکتکنندگان با استفاده از ابزار «شاخص ویژگیهای بالقوه بالا (HPTI) مورد ارزیابی قرار گرفت که به سنجش ویژگیهایی مانند وظیفهشناسی، ثبات هیجانی، کنجکاوی، تحمل ریسک و رقابتجویی میپردازد. علاوه بر این، آنها اطلاعاتی درباره باورهای دینی، دیدگاههای سیاسی و میزان خوشبینی خود ارائه دادند.
ویژگی های کلیدی انتخاب همسر برای مردان و زنان
یافتههای این مطالعه بهطور عمده تأییدکنندهی نظریات روانشناسی تکاملی بودند که میگویند مردان و زنان در انتخاب شریک زندگی اولویتهای متفاوتی دارند. مردان به ویژگیهایی مانند جذابیت فیزیکی، سلامتی و جذابیت جنسی نمرات بالاتری نسبت به زنان دادند. این ویژگیها اغلب با باروری و ارزش تولیدمثل مرتبط هستند، که نشاندهنده این است که مردان به طور تکاملی به دنبال نشانههای باروری در همسر خود هستند.
از سوی دیگر، زنان به ویژگیهایی مانند هوش، ثبات عاطفی، مسئولیتپذیری (وظیفهشناسی) و پتانسیل درآمد اهمیت بیشتری میدهند. این ویژگیها نشاندهنده توانایی شریک زندگی در تأمین نیازهای مالی و مراقبت از خانواده هستند. جالب اینجاست که با وجود اینکه نظریات سنتی بر اهمیت ثروت برای زنان تأکید دارند، این مطالعه تفاوت قابل توجهی در اهمیت ثروت بین مردان و زنان پیدا نکرد. این موضوع ممکن است به دلیل تغییرات در هنجارهای اجتماعی و شرایط اقتصادی جدید باشد.
فورنهام گفت: «ما تفاوتهای جنسیتی که قبلاً به خوبی شناخته شده بودند را دوباره بررسی کردیم. اما علاوه بر این، به تأثیر ویژگیهای شخصیتی و تفاوتهای فردی بر انتخاب شریک زندگی هم پرداختیم».
علاوه بر تفاوتهای جنسیتی، این مطالعه بر اهمیت ویژگیهای شخصیتی در شکلگیری ترجیحات انتخاب شریک زندگی نیز تأکید کرد. محققان شواهدی یافتند که از ایدهٔ جفتگیری همسان مثبت (idea of positive assortative mating) حمایت میکند، به این معنی که افراد معمولاً به دنبال شریکانی هستند که ویژگیهای مشابهی با خودشان داشته باشند.
به طور مثال، شرکتکنندگانی که نمره بالایی در ویژگی “وظیفهشناسی” (conscientiousness) کسب کرده بودند، بیشتر به دنبال افرادی بودند که این ویژگی را نیز داشته باشند. به همین ترتیب، کسانی که کنجکاو و روشنفکر بودند، به دنبال همسری بودند که نیز خلاق و کنجکاو باشند. این نشان میدهد که افراد تنها به دنبال همسرانی نمیگردند که ضعفهایشان را جبران کنند، بلکه به کسانی که ویژگیها و نقاط قوت مشابهی دارند نیز جذب میشوند.
با این حال، همه ویژگیهای شخصیتی تأثیر زیادی بر ترجیحات انتخاب همسر نداشتند. به عنوان مثال، رابطهای معنادار بین ثبات عاطفی شرکتکنندهها و تمایل به ثبات عاطفی در همسر وجود نداشت. این میتواند نشان دهد در حالی که برخی ویژگیهای شخصیتی در انتخاب همسر مهم هستند، ویژگیهای دیگر ممکن است اهمیت کمتری داشته باشند، یا ممکن است عوامل دیگری مانند تجربههای زندگی یا روابط گذشته بر این ترجیحات تأثیر بگذارند که در این مطالعه بررسی نشده است.
این مطالعه همچنین به تأثیر عوامل ایدئولوژیک مانند مذهب و باورهای سیاسی بر انتخاب شریک زندگی پرداخته است. شرکتکنندگانی که باورهای مذهبی قویتری داشتند بر یافتن شریک زندگی که اعتقادات مذهبی مشابهی داشته باشد، تأکید بیشتری داشتند. این موضوع نشان میدهد همراستایی ایدئولوژیک (سازگاری در اعتقادات) نقش مهمی در موفقیت روابط دارد. به طور مشابه، شرکتکنندگانی که دیدگاههای سیاسی قوی داشتند، بیشتر به همراستایی سیاسی همسر خود توجه میکردند. این یافتهها نشان میدهد که علاوه بر عوامل بیولوژیکی و شخصیتی، ارزشها و باورهای مشترک نیز در ایجاد روابط پایدار اهمیت زیادی دارند.
فورنهام اشاره کرد که ویژگیهای کلیدی مرتبط با جذابیت شریک زندگی را میتوان در پنج دسته کلی تقسیمبندی کرد: پیشینه اجتماعی، تناسب اندام، سلامت روان، ایدئولوژی، و اجتماعی بودن.
منظور از اجتماعی بودن برخورداری از ویژگیهای اجتماعی است. به طور خاص، این ویژگی شامل توانایی و تمایل فرد به تعامل و ارتباط مؤثر با دیگران، سازگاری در گروههای اجتماعی، و لذت بردن از فعالیتهای اجتماعی میشود. افراد اجتماعی معمولاً در موقعیتهای گروهی راحتتر هستند و از معاشرت با دیگران لذت میبرند.
با وجود اینکه این مطالعه اطلاعات ارزشمندی دربارهی ترجیحات انتخاب همسر ارائه میدهد، محدودیتهایی نیز دارد. یکی از مهمترین محدودیتها، نمونهی تحقیق است که عمدتاً شامل بزرگسالان میانسال از کشورهای غربی و پیشرفته است. این موضوع میتواند سوالاتی درباره اینکه آیا نتایج به فرهنگهای دیگر نیز تعمیمپذیر است یا نه، ایجاد کند.
علاوه بر این، پژوهش حاضر به این موضوع نپرداخته است که چگونه افراد ممکن است ویژگیهای مختلف شریک زندگی را با هم مقایسه کرده و انتخاب کنند. مثلاً آیا فردی ممکن است جذابیت فیزیکی را فدای هوش بیشتر یا باورهای دینی مشترک کند؟ فهم این پیچیدگیها میتواند به ما کمک کند تا درک بهتری از فرآیندهای تصمیمگیری در انتخاب شریک زندگی پیدا کنیم.
فورنهام امیدوار است که تحقیقات آینده به بررسی بیشتر «همبستگیهای شخصیتی با رفتارهای مختلف از جمله انتخاب شریک زندگی، شادی و موفقیت شغلی» بپردازد. او معتقد است که ویژگیهای شخصیتی تأثیرات بلندمدت و عمیقی دارند.
او افزود: «من از تحقیق درباره ویژگی های کلیدی انتخاب همسر لذت میبرم و مدتهاست که به نظریههای روانشناسی تکاملی علاقهمند بودهام».
The study, “Sex, Personality, and Mate Preferences,” was authored by Adrian Furnham and Stephen Cuppello.
برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
- اینستاگرام: schema.therapy
- تلگرام: psychologistnotes
- ایمیل: schemalogy@gmail.com