مفهوم پردازی موردی از اساسیترین شایستگیهای درمانگران است که مهارت پیدا کردن در آن، باعث پیشرفت درمانگر و ارائه درمان اثربخش به درمانجو میشود. مفهوم پردازی موردی در واقع ترجمهی نظریه به کار بالینی است. به عبارت دیگر، درمانگر باید تلاش کند اطلاعات به دست آمده از درمانجوی خود را با توجه به یک نظریه رواندرمانی تبیین کند و نشان دهد که او چگونه و چرا به فردی که اکنون هست تبدیل شده است و چرا و چگونه مشکلات فعلی را تجربه میکند. در این بلاگ تلاش میکنم فرآیند مفهوم پردازی موردی در طرحواره درمانی را تشریح کنم.
برای توضیح مفهوم پردازی موردی در طرحواره درمانی، من از دو مدل بهره خواهم گرفت. اولين مدل همان مدل اصلی مفهوم پردازی در طرحواره درمانی است و مدل دوم که اطلاعات تکمیلی بیشتری در اختیار درمانگر قرار میدهد برگرفته از کار یکپارچهنگر جان اسپری (Jon Sperry) و لن اسپری (Len Sperry) است که به مدل هشت P معروف است.
یک درمانگر تازهکار در اولین جلسه درمان متوجه شد که پسر میترا به بیماری سرطان مغزی مبتلا شده است. به همین دلیل درمانگر تلاش کرد که افکار و احساسات او را دربارهی بیماری پسرش جویا شود. میترا درباره احساس گناه خود و این فکر که اگر در مورد نشانههای اولیه اقدامات لازم را انجام داده بود هرگز این اتفاق برای پسرش نمیافتاد. با شنیدن افکاری که باعث ایجاد احساس گناه شده بود درمانگر زمان باقیمانده جلسه را به بحث دربارهی آنها اختصاص داد. در پایان جلسه، درمانجو احساس درماندگی و ناامیدی بیشتری پیدا کرده بود.
بعد از بررسی این موضوع در جلسه سوپرویژین، درمانگر از اینکه میترا برای جلسه بعدی وقت نگرفته بود متعجب نشد. جلسه اولیه در دومین هفتهی کارورزی درمانگر برگزار شده بود و او مشتاق بود بحث شناختی را تمرین کند. در پاسخ به سؤال سوپروایزر مبنی بر اینکه چرا به این نتیجه رسیده است که باید در مورد افکار ایجادکننده احساس گناه تکنیک بحث شناختی را به کار ببرد او گفت احساس کرده است که کارش درست است.
سوپروایزر از پاسخ درمانگر تعجب نکرد زیرا متوجه شده بود که او مفهوم پردازی موردی انجام نداده است. درمانگر میتوانست از طریق مفهوم پردازی موردی ابتدا یک اتحاد درمانی مؤثر و مشارکتی را با میترا برقرار کند و به آرامی ابتدا پریشانی عاطفی او را قبل از پرداختن به افکار مولد احساس گناه مورد بررسی قرار دهد.
شکست در ایجاد یک مفهوم پردازی موردی مؤثر و کافی تنها مشکل درمانگران تازهکار نیست، زیرا در بین درمانگران حرفهای نیز رایج است.
مفهوم پردازی موردی چیست؟
به طور اساسی مفهوم پردازی موردی یک نقشه فرآیندی و شناختی برای درک و تبیین مسائل ارائهشده توسط درمانجو و هدایت فرآیند درمان است. مفهوم پردازی موردی یک طرح منسجم برای متمرکز کردن مداخلات درمانی و برقراری اتحاد درمانی ارائه میدهد و از این طریق احتمال دستیابی به اهداف درمانی را افزایش میدهد.
مفهوم پردازی موردی روش و استراتژی بالینی برای به دست آوردن و سازماندهی اطلاعات در مورد یک درمانجو، درک و توضیح وضعیت او و الگوهای ناسازگار، هدایت و تمرکز درمان، پیشبینی چالشها و موانع و آمادهسازی درمانجو برای پایان موفقیتآمیز درمان است.
ما معتقدیم که مفهوم پردازی موردی، مهمترین شایستگی درمانگر در کنار ایجاد یک اتحاد درمانی قوی است و یادگیری مفهوم پردازی موردی در طرحواره درمانی بسیار حیاتی است.
مفهوم پردازی موردی در طرحواره درمانی
مفهوم پردازی موردی یکی از اقدامات حیاتی در مرحله سنجش و ارزیابی طرحواره درمانی است. مفهوم پردازی موردی در طرحواره درمانی یک ساختار یکپارچه است که الگوهای خود-آسیبرسان زندگی، فرآیندهای تحولی اولیه و سبکهای مقابلهای را در بر میگیرد. بنابراین مفهوم پردازی موردی صرفاً به شناسایی طرحوارههای ناسازگار اولیه درمانجو محدود نمیشود.
برای تکمیل مفهوم پردازی موردی در طرحواره درمانی، شما باید گامهای مختلفی را برای جمعآوری اطلاعات درمانجو طی کنید و در نهایت تمامی اطلاعات بهدستآمده را در برگه مفهوم پردازی طرحواره درمانی خلاصه کنید. اما برای یک مفهوم پردازی موردی جامع و یکپارچهنگر بسنده کردن به تکمیل قسمتهای مختلف برگه مفهوم پردازی باعث از دست دادن برخی از اطلاعات مهم و حیاتی که به رفع مشکلات درمانجو کمک میکند میشود.
بنابراین برای اینکه به شما کمک کنم یک مفهوم پردازی جامع و کامل از اطلاعات درمانجو انجام دهید من دو رویکرد مختلف مفهوم پردازی را معرفی میکنم و سپس هر دوی آنها را به صورت یکپارچه توضیح میدهم و در نهایت با یک مثال موردی با هم فرآیند مفهوم پردازی موردی در طرحواره درمانی را تمرین میکنیم. این دو مدل عبارتاند از:
- مفهوم پردازی موردی در طرحواره درمانی
- مدل هشت P
اجزای مفهوم پردازی موردی در طرحواره درمانی
اولین بخش هر مفهوم پردازی موردی یادداشت کردن اطلاعات هویتی درمانجو است:
قسمت اول: اطلاعات هویتی درمانجو |
نام و نام خانوادگی: |
سن: |
وضعیت تأهل: |
تعداد فرزند: |
شغل: |
تحصیلات: |
بعد از تکمیل اطلاعات هویتی درمانجو، باید مشکلات اصلی را که دلیل مراجعه او به درمان است را یادداشت کنیم:
قسمت دوم: فهرست مشکلات |
مشکل اول:
تاریخچه مشکل: |
مشکل دوم:
تاریخچه مشکل: |
مشکل سوم:
تاریخچه مشکل: |
مشکل چهارم:
تاریخچه مشکل: |
مشکل پنجم:
تاریخچه مشکل: |
نحوه تکمیل قسمت دوم مفهوم پردازی موردی در طرحواره درمانی
شما در جلسات اولیهی طرحوارهدرمانی، فهرست مشکلات درمانجو یعنی همان مشکلاتی که باعث مراجعه او به رواندرمانی شده است را یادداشت کردهاید و تاریخچه هر یک از مشکلات مطرحشده را بررسی کردهاید. بنابراین در این قسمت باید هر کدام از مشکلات را یادداشت کنید و به طور خلاصه تاریخچه آن را یادداشت کنید:
مشکل اول: افسردگی
تاریخچه مشکل: از سه ماه پیش، درمانجو انگیزه خود را از دست داده است و نسبت به آینده امید خود را از دست داده است. از همان موقع مشکلات مرتبط با خواب و اشتهای او نیز شروع شده و کاهش وزن زیادی را تجربه کرده است. در این مدت یکبار اقدام به خودکشی داشته است که با مداخله همسرش ناکام مانده است. همچنین او مطرح کرده است که در دوران مدرسه ابتدایی نیز بسیار غمگین بوده و از دیگران گوشهگیری میکرده است. او هیچ دوستی نداشته و به شدت افت تحصیلی پیدا کرده است.
مشکل دوم: فقدان مهارتهای ارتباطی
تاریخچه مشکل: درمانجو گفته است که از همان ابتدا در پیدا کردن دوست مشکل داشته و اکنون تقریباً هیچ دوست صمیمی ندارد. او به دلیل فقدان مهارتهای ارتباطی تنهاییهای زیادی را تجربه کرده است. تا به حال وارد هیچ رابطه عاشقانه نشده است.
سپس بر اساس اطلاعاتی که از مصاحبه، تاریخچهی بیمار و پرسشنامههای او بدست آوردهاید باید طرحوارههای بیمار را یادداشت کنید
طرحوارههای درمانجو |
نام طرحواره:
تاریخچه شکلگیری: ارتباط با مشکلات مطرح شده: |
نام طرحواره:
تاریخچه شکلگیری: ارتباط با مشکلات مطرح شده: |
نام طرحواره:
تاریخچه شکلگیری: ارتباط با مشکلات مطرح شده: |
نام طرحواره:
تاریخچه شکلگیری: ارتباط با مشکلات مطرح شده: |
نام طرحواره:
تاریخچه شکلگیری: ارتباط با مشکلات مطرح شده: |
نحوه تکمیل کردن قسمت طرحوارههای ناسازگار اولیه
در این قسمت مفهوم پردازی در طرحواره درمانی شما بایستی طرحوارههای بیمار، تاریخچهی شکلگیری آن و ارتباطش با مشکلات او را یادداشت کنید.
نام طرحواره: رهاشدگی/بیثباتی
تاریخچه شکلگیری: در دوره کودکی، والدین از یکدیگر طلاق گرفتهاند و پدر برای تحت فشار گذاشتن مادر، اجازه ملاقات با مادر را درمانجو نداده است. در این مدت او پدربزرگش زندگی کرده است. دو سال بعد از طلاق والدین، پدربزرگ فوت میکند. سپس پدرش او را به مهد کودک فرستاده است.
ارتباط با مشکلات مطرح شده: درمانجو به علت طرحواره رهاشدگی نتوانسته است وارد هیچ رابطهای بشود و به علت تنهایی زیاد که ناشی از این طرحواره بوده، دچار افسردگی شده است.
سبکهای مقابلهای |
تسلیم: |
اجتناب: |
جبران افراطی: |
نحوه تکمیل قسمت سبکهای مقابلهای
در این قسمت مفهوم پردازی موردی در طرحواره درمانی شما باید نحوهای که درمانجو با طرحوارههایش مقابله کرده است را یادداشت کنید. سبکهای مقابلهای، واکنشهای درمانجو به طرحواره است:
تسلیم: درمانجو برای نگه داشتن روابط خود هیچ تلاشی انجام نداده است. او افرادی را انتخاب کرده است که قابل پیشبینی نیستند و در موقع نیاز در دسترس وی قرار ندارند.
اجتناب: او هیچ وقت به کسی پیشنهاد رابطه نداده است و با هیچ کسی صمیمی نشده است.
جبران افراطی: او برای جبران طرحواره بیاعتمادی خود به دیگران زیاد اعتماد میکند. علاوه بر این برای جبران طرحواره رهاشدگی از وابستگی زیاد، سلطهپذیری یا کنترل کردن دیگران استفاده میکند.
نکته: شما باید برای هر طرحواره، سبکهای مقابلهای درمانجو را مشخص کنید.
مفهوم پردازی موردی ذهنیتهای ناسازگار
بعد از اینکه همانطور که میدانید ذهنیتهای ناسازگار حاصل فعال شدن طرحوارههای ناسازگار اولیه است و درواقع افکار، احساسات و رفتارهای قابل مشاهده فرد در لحظه اکنون ذهنیت نامیده میشود.
مدل ذهنیت طرحوارهای زمانی به طرحوارهدرمانی اضافه شد که دکتر جفری یانگ متوجه شد که به کار بستن مدل طرحواره برای برخی از درمانجویان مانند افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به دلیل اینکه آنها تعداد طرحوارههایشان زیاد است مقرون به صرفه نیست.
در نتیجه مدل ذهنیت طرحوارهای را معرفی کرد. ذهنیتها به سادهسازی مدل طرحواره کمک میکند. به عنوان مثال ذهنیت کودک آسیبپذیر اکثر طرحوارههای ناسازگار اصلی مانند رهاشدگی، بیاعتمادی، محرومیت عاطفی و نقص و شرم را دارد. بنابراین به جای کار کردن روی ۴ طرحواره مختلف فقط روی ذهنیت کودک آسیبپذیر تمرکز میشود. ذهنیتها به چهار دسته تقسیم میشوند:
۱. ذهنیتهای کودکانه
- کودک آسیبپذیر
- کودک تکانشی
- کودک خشمگین
- کودک شاد
۲. ذهنیتهای والد
- والد پرتوقع
- والد تنبیهگر
۳. ذهنیتهای مقابلهای
- محافظ بیتفاوت
- جبرانگر افراطی
- تسلیمشده مطیع
۴. ذهنیتهای سالم
- کودک شاد
- بزرگسال سالم
درمانگران طرحواره هنگام مفهوم پردازی مدل ذهنیت طرحوارهای از دایره و مربع استفاده میکنند و هرچه ذهنیت مورد نظر نیرومندتر و شدیدتر باشد دایره یا مربع مختص به آن را بزرگتر ترسیم میکنند.
همانطور که در شکل مشاهده میکنید ذهنیت کودک آسیبپذیر، والد تنبیهگر و تسلیمشده مطیع بسیار نیرومند هستند.
مدل هشت P
روش هشت P برای مفهوم پردازی موردی مختصر است، سریعاً میتوان آن را آموخت و استفاده از آن آسان است. علاوه بر این به تصمیمگیری در مورد درمان و نوشتن گزارشهای اولیه کمک میکند. شما میتوانید با استفاده از مدل هشت P اطلاعات تکمیلی بیشتری به مفهوم پردازی موردی در طرحواره درمانی اضافه کنید.
تابلوی بالینی بیمار (presentayion)
تابلوی بالینی بیمار به توصیف ماهیت و شدت مشکلات بالینی بیمار میپردازد. این تابلو شامل نشانهها، نگرانیهای شخصی و تعارضهای بین فردی است.
چهار P بعدی شامل آمادگی، محرکهای راهانداز، الگو و محرکهای تداومبخش، از نظر بالینی تبیین مفیدی برای نگرانیهای مطرح شده درمانجو هستند که در تابلوی بالینی او ذکر شده است.
آمادگی (predisposition)
آمادگی به تمامی عواملی اشاره دارد که فرد را نسبت به شرایط بالینی آسیبپذیر میسازند. آمادگی معمولاً شامل عوامل زیستی، روانشناختی، اجتماعی و فرهنگی میشود.
این روش مفهوم پردازی موردی از مدل زیستی-روانی-اجتماعی استفاده میکند زیرا رایجترین مدلی است که توسط روانشناسان مورد استفاده قرار میگیرد.
عوامل زیستی شامل ژنتیک، عوامل خانوادگی، خلقوخو و پزشکی مانند تاریخچهی خانوادگی اختلالات روانشناختی یا سوءمصرف مواد یا شرایط قلبی-عروقی مانند فشار خون بالا.
عوامل روانشناختی ممکن است شامل باورهای ناکارآمد درباره بیکفایتی، کمالگرایی یا وابستگی افراطی باشد که فرد را نسبت به شرای طپزشکی مانند بیماریهای قلبی مستعد میسازد. عوامل روانشناختی ممکن است شامل مهارتهای اجتماعی محدود مانند مهارتهای دوستیابی ضعیف، عدم جرئتورزی یا پرخاشگری افراطی باشد.
عوامل اجتماعی شامل فقدانهای زودهنگام دوره کودکی، سبک فرزندپروی نامناسب، خانواده درهمآمیخته یا ارزشهای خانوادگی مانند رقابتطلبی یا انتقادگری است. استرسورهای مال میتوانند تابلوی بالینی بیمار را وخیمتر سازند. عنصر اجتماعی در مدل زیستی-روانی-اجتاعی شامل عوامل فرهنگی نیز میشود. با این وجود ما را در بخش جداگانهای مطرح کردهایم.
سطح فرهنگپذیری، استرسهای فرهنگی و استرسهای خاص فرهنگپذیری در ایجاد یک مفهوم پردازی موردی اثربخش نقش مهمی دارند. فرهنگپذیری فرآیندی انطباق با تفاوتهای فرهنگی است. انطباق با فرهنگ دیگر استرسآور است و استرس فرهنگپذیری نامیده میشود.
به طور کلی درمانجویانی که سطح پایینی از فرهنگپذیری دارند نسبت به افرادی که انطباقپذیریشان بالاتر است استرس بیشتری را تجربه میکنند. نابرابری در سطوح فرهنگپذیری در درون یک خانواده خود را در استفاده از زبان، برنامههای شغلی و وفاداری به مراسم خانواده نشان میدهد. استرسهای فرهنگپذیری با استرسهای خاص فرهنگپذیری مانند تجربه تبعیض و کفایت در زبان دوم متفاوت است.
محرکهای راهانداز (Precipitants)
محرکهای راهانداز به استرسورهای جسمی، روانشناختی و اجتماعی گفته میشود که ممکن است علت شروع نشانهها یا تعارضهای ارتباطی باشند. این محرکها شامل استرسورهای جسمی مانند تروما، درد، و عوارض جانبی داروها است. استرسورهای روانشناختی رایج شامل فقدان، طرد رشدن، ناامیدی و احساس بیکفایتی است. عوامل استرسزای اجتماعی ممکن است شامل از دست دادن یا طرد شدن باشد که حمایت اجتماعی و موقعیت فرد را تضعیف میکند. شامل بیماری، مرگ یا بستری شدن در بیمارستان، تنزل شغل، از دست دادن پرداختهای از کارافتادگی تامین اجتماعی و غیره است.
عوامل حمایتکننده و نقاط قوت (Protective factors and strengths)
عوامل حمایتکننده عواملی هستند که احتمال ابتلا به یک وضعیت بالینی را کاهش میدهند. به عنوان مثال میتوان به مهارتهای مقابلهای، سیستم حمایتی مثبت، سبک دلبستگی ایمن و تجربه ترک یک رابطه توهینآمیز اشاره کرد. مفید است که عوامل حمایتکننده را به عنوان آینه مخالف عوامل خطر (یعنی عواملی که احتمال ایجاد یک وضعیت بالینی را افزایش میدهند) در نظر بگیریم. برخی از نمونههایی از عوامل خطر عبارتند از: آسیبهای اولیه، باورهای خودویرانگر، روابط آزاردهنده، آسیب به خود و افکار خودکشی.
عوامل حمایتکننده با نقاط قوت مرتبط هستند. اینها فرآیندهای روانشناختی هستند که به طور مداوم افراد را قادر میسازد تا به شیوههایی فکر و عمل کنند که به نفع خود و دیگران باشد. نمونههایی از نقاط قوت عبارتند از: ذهنآگاهی، خودکنترلی، انعطافپذیری و اعتماد به نفس. از آنجایی که رواندرمانی حرفهای بر نقاط قوت و عوامل حمایتی تأکید دارد، درمانگران باید در شناسایی و گنجاندن این عناصر در مفهوم پرازدی موردی خود احساس مسئولیت کنند.
الگو (pattern)
الگو به سبک یا شیوهای قابل پیشبینی و ثابت اشاره دارد که در آن فرد در شرایط استرسزا و غیر استرسزا فکر، احساس، عمل، مقابله و دفاع میکند. این عملکرد پایه فرد را منعکس میکند. الگو دارای ویژگیهای فیزیکی (مانند سبک زندگی کم تحرک و مستعد ابتلا به عروق کرونر)، روانشناختی (مثلاً سبک شخصیتی وابسته یا اختلال) و اجتماعی (مانند سازش در مشکلات زناشویی یکی از بستگان) است. الگو همچنین شامل نقاط قوت عملکردی فرد است که اختلال عملکرد را متعادل میکند.
عوامل تداومبخش (Perpetuants)
عوامل تداومبخش به فرآیندهایی اشاره دارد که در آن الگوهای فرد تقویت میشود و توسط محیط مورد تأیید قرار میگیرد. این فرآیندها ممکن است جسمانی مانند سیستم ایمنی ضعیف یا وابستگی به مواد؛ روانشناختی مانند از دست دادن امیدواری یا ترس از قضاوت منفی؛ یا اجتماعی مانند تبانی اعضای خانواده باشد. گاهی اوقات عوامل راهانداز ادامه مییابند و به عوامل تداومبخش تبدیل میشوند.
برنامه درمانی (Plan)
برنامه درمانی به مداخلههای درمانی برنامهریزیشده، شامل اهداف، استراتژی و روشهای درمانی اشاره دارد. این شامل ملاحظات تصمیمگیری بالینی و اخلاقی است. شما میتوانید در انتهای جدول مفهوم پردازی موردی در طرحواره درمانی برنامه درمانی خود را یادداشت کنید.
پیش آگهی (Prognosis)
پیش آگهی به پاسخ مورد انتظار فرد به درمان اشاره دارد. این پیشبینی بر اساس ترکیبی از عوامل خطر و عوامل محافظتی، نقاط قوت و آمادگی درمانجو برای تغییر، و تجربه و تخصص درمانگر در اعمال تغییرات درمانی است.
مثال موردی
من در اینجا یک مثال موردی مطرح میکنم که بوسیله آن یک نمونه از مفهوم پردازی موردی در طرحواره درمانی را تمرین کنیم. شما میتوانید در حین مطالعه این قسمت مفهوم پردازی موردی خود را موردی که مثال میزنیم انجام دهید.
بابک دانشجوی دکتری است. او ۳۵ سال دارد. او خودش را دگرجنسگرا معرفی میکند و گزارش میدهد که هیچ وقت یک رابطه عاشقانه را تجربه نکرده است. او خودش به کلینیک مراجعه و هدف خود را کاهش اضطراب اجتماعی ارائه کرده است. او اخیراً در یک کتابفروشی مشغول به کار شده است که در واقع در حکم یک عامل استرسزا برای او بوده و او را به درمان کشانده است. او گزارش داده است که هنگام صحبت در کلاس و در محیطهای اجتماعی احساس اضطراب زیادی میکند. او نگران است که نتواند احساس اضطراب خود را مدیریت کند.
بابک گزارش میدهد که از دوران کودکی بسیار مضطرب بوده است. او تا به حال از درمانهای روانشناختی یا روانپزشکی استفاده نکرده است اما چندین کتاب خودیاری در مورد اضطراب را مطالعه کرده است.
او همچنین استرس خود را با گذراندن وقت با دوست صمیمی خود، گذراندن وقت با دو سگ، طراحی و نقاشی کنترل میکند. به نظر میرسد که او برای مشاوره بسیار انگیزه دارد و میگوید که اهدافش از درمان «مدیریت و کاهش اضطراب، افزایش اعتماد به نفس و در نهایت وارد شدن به یک رابطه عاشقانه» است.
بابک دوران کودکی خود را تنها و خود را یک درونگرا که دلش میخواهد برونگرا باشد توصیف میکند. او مطرح کرد که والدینش وکلای بسیار موفقی هستند برای موفقیت، دستاورد و پذیرش عمومی ارزش قائل بودند. هنگامی که بابک در تحصیلات خود مشکل داشت یا در موقعیتهای اجتماعی خجالتی رفتار میکرد به شدت از او انتقاد میکردند. به عنوان تکفرزند، اغلب اوقات بهتنهایی بازی میکرد و اوقات فراغتش را به مطالعه و گوشهگیری میگذراند.
هنگامی که از بابک پرسیده شد که چه نظری نسبت به خود و دیگران دارد گفت: «من اغلب احساس میکنم که به اندازه کافی خوب نیستم و احساس تعلق ندارم. معمولاً انتظار دارم که دیگران خودمحور، انتقادی و قضاوتگر باشند».
چارچوب کلی برای مفهوم پردازی موردی
برای شروع مفهوم پردازی موردی در طرحواره درمانی پیشنهاد میکنم که با عبارتهای کلیدی هشت P یک چارچوب کلی بنویسید. این عبارتها را بعداً به جمله تبدیل کنید. و در نهايت آنها را به جدولهایی که در بالا آوردهام اضافه کنید.
تابلوی بالینی: نشانههای اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی
عوامل راهانداز: شغل جدید و نگرانی در مورد مدیریت اضطراب. این موارد باعث راهاندازی طرحوارهی شکست، معیارهای سختگیرانه، کودک آسیبپذیر و تسلیمشده مطیع میشوند.
الگوهای ناسازگار: برای جلوگیری از آسیب از روابط نزدیک اجتناب میکند. اجتناب از روابط صمیمانه الگویی از سبک مقابلهای اجتناب و محافظ بیتفاوت است.
آمادگی
- زیستی: پدرش نیز مبتلا به اضطراب بوده
- روانشناختی: خود را ناکافی و دیگران را منتقد میبیند. نقص در مهارتهای جرئتورزی، مهارتهای خودآرامبخشی و مهارتهای ارتباطی، طرحوارههای نقصوشرم، شکست، معیارهای سختگیرانه، والد پرتوقع، محافظ بیتفاوت، کودک آسیبپذیر و تسلیمشدهی مطیع.
- اجتماعی: تعداد کم دوست، سابقه اضطراب اجتماعی و والدینی که بسیار موفق و منتقد بودند.
عوامل تداومبخش: سیستم حمایتی ندارد. معتقد است که صلاحیت کار ندارد
عوامل حمایتکننده و نقاط قوت: دلسوز، مقابله خلاق، مصمم، سختکوشی، انگیزه برای درمان. این موارد حاکی از نیرومندی نسبی بزرگسال سالم است.
برنامه درمان: درمان حمایتی و مبتنی بر نقاط قوت، خودنظارتی، تمرین ذهنآگاهی، تکنیک پیکان رو به پایین، آموزش مهارتهای مقابله و ارتباطی، ارجاع به گروهدرمانی
پیشآگهی: از آنجایی که برای درمان انگیزه دارد پیش آگهی خوبی خواهد داشت.
گزارش مفهوم پردازی موردی
بعد از عامل کردن جدولها و به دست آوردن اطلاعات تکمیلی نوبت به نحوه گزارش مفهوم پردازی در طرحواره درمانی میرسد. همان مثال بابک را در ادامه گزارش میدهیم:
خلاصه گزارش مفهوم پردازی موردی در طرحواره درمانی
بابک با علائم اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی (تابلوی بالینی) مراجعه کرده است. یکی از رویداد راهانداز او ورود به شغل جدید در کتابفروشی است – او نگران است که اشتباه کند و سطوح بالایی از اضطراب داشته باشد. نگرانی درباره اشتباهات و اضطراب بالا ناشی از طرحوارههای معیارهای سختگیرانه و والد پرتوقع است که نشان میدهد بابک با تسلیمشدهی مطیع و کودک آسیبپذیر به آن پاسخ میدهد. او با یک سبک شخصیتی اجتنابی – یا دلبستگی اجتنابی – مشخص میشود و معمولاً و از روابط نزدیک اجتناب میکند. این اجتناب را میتوان در زمرهی رفتارهای مرتبط با محافظ بیتفاوت در نظر گرفت. همچنین او فقط یک دوست صمیمی دارد و هرگز رابطه عاشقانه نداشته است.
او معمولاً از دیگران دور میشود تا مورد انتقاد، قضاوت یا طرد نشدن قرار نگیرد (الگوی ناسازگار). این الگوی ناسازگار نشاندهندهی یک کودک آسیبپذیر است که والد تنبیهگر او را سرزنش میکند. همچنین او سیستم حمایتی کافی ندارد و معتقد است که شایستگی کار کردن ندارد (عوامل تداومبخش) که نشانه تسلیمشده مطیع است.
برخی از عوامل حمایتکننده و نقاط قوت او عبارتند از: دلسوز است، از هنر و موسیقی برای مقابله با استرس استفاده میکند مصمم و سختکوش است و در رابطه درمانی مشارکت میکند. عوامل حفاظتی شامل داشتن یک دوست صمیمی از مدرسه، دسترسی به خدمات دانشگاهی مانند خدمات مشاوره و کانونها و سازمانهای دانشجویی، انگیزه مشارکت در مشاوره و داشتن بیمه درمانی (نقاط قوت و محافظتی) است.
عوامل زیستی-روانی-اجتماعی علائم اضطراب بابک و سبک شخصیتی اجتنابی او را توضیح میدهند: سابقه اضطراب پدری (زیستی)؛ او خود را ناکافی و دیگران را منتقد و قضاوتکننده میبیند و در مهارتهای ابراز وجود، آرام کردن خود و مهارتهای ارتباطی نقصهایی دارد (روانشناختی)؛ او دوستان کمی دارد، در گذشته سابقه اضطراب اجتماعی داشته و والدینش بسیار موفق و نسبت به او انتقادگر بودهاند. عوامل روانشناختی دخیل در مشکلات بابک، طرحوارههای رهاشدگی، نقص و شرم، محرومیت عاطفی، والد پرتوقع، کودک آسیبپذیر، تسیلمشده مطیع و والد تنبیهگر است.
علاوه بر تسهیل یک رابطه درمانی بسیار حمایتی، همدلانه و تشویقی، درمان شامل آموزش مهارتهای روانی برای توسعه مهارتهای ابراز وجود، مهارتهای آرامسازی خود و مهارتهای ارتباطی است. این مهارتها از طریق مدلسازی، تمرین در جلسه و ایفای نقش اجرا میشود. چالشهای او با مهارتهای ارتباطی و الگوهای بین فردی نیز با ارجاع به یک گروهدرمانی در مرکز مشاوره دانشگاه برطرف میشود. خودگفتاری منفی، اجتناب بین فردی و علائم اضطراب بابک با پرسش سقراطی، آزمون فکر، خودنظارتی، تمرین ذهن آگاهی و تکنیک پیکان رو به پایین مورد بررسی قرار میگیرد.
نتیجه درمان با بابک، با توجه به انگیزه او برای درمان که نمایانگر بزرگسال سالم است، خوب ارزیابی میشود، اگر نقاط قوت و عوامل محافظتی او در روند درمان ادغام شوند (پیش آگهی).
نکاتی برای نوشتن مفهوم پردازی موردی در طرحواره درمانی
1) برای یادگیری مفهوم پردازی موردی در طرحواره درمانی به دنبال مشاوره یا نظارت با یک همتا یا سوپروایزر برای بازخورد در مورد مفهوم پردازی پروندههای خود باشید. اغلب، دیدگاه شخص دیگر به شما کمک میکند تا عناصر مختلفی (هشت P) را که میخواهید مفهوم پردازی کنید، درک کنید.
2) هنگام کنار هم قرار دادن مفهوم پردازی موردی در طرحواره درمانی، با فرضیهها و حدسهای درمانی خود انعطافپذیر باشید. گاهی اوقات تصورات شما دقیق خواهد بود، و گاهی اوقات خیلی در باغ نیستید.
3) از درمانجو بپرسید که چگونه مشکل خود را توضیح میدهد. ما با یک سؤال شروع میکنیم، “چگونه میتوانید (علائم، تعارض و غیره) را که تجربه میکنید توضیح دهید؟” دیدگاه درمانجو ممکن است عوامل مستعدکننده مهم و تأثیرات فرهنگی و همچنین انتظارات او را برای درمان نشان دهد.
4) با ناقص بودن مفهوم پردازی موردی در طرحواره درمانی یا کاملاً اشتباه بودن آن مشکلی نداشته باشید. این فرآیند مستلزم تمرین، بازخورد و نظارت است.
5) پس از هر ارزیابی اولیه، پویاییهای ارائه شده را یادداشت کنید و حدسهایی از علت یا سببشناسی آنها ارائه کنید.
6) درک کاملی از حداقل یک مدل نظری مانند طرحوارهدرمانی داشته باشید. برخی از کتابهای درسی اصلی را بخوانید تا به شما کمک کند ارزیابی جامعی از یک نظریه خاص به دست آورید. دانستن ایدههای اساسی حداقل یک نظریه به نقشه مفهومی شما برای جمع آوری اطلاعاتی که در مورد یک درمانجو جمع آوری کردهاید کمک میکند.
ما متوجه هستیم که کنار هم قرار دادن عناصر مفهوم پردازی موردی در طرحواره درمانی میتواند یک چالش باشد، به ویژه در ابتدا. امیدواریم متوجه شوید که این روش برای شما مفید است.
بهترین آرزوها!
ارتباط با ما
برای ارتباط در انتهای مطلب در مورد مفهوم پردازی موردی در طرحواره درمانی کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
اینستاگرام: schema.therapy
تلگرام: psychologistnetes
ایمیل: schemalogy@gmail.com
مطالب مفهوم پردازی موردی بسیار ارزنده و مفید بودند. ممنون از شما استاد گرامی که سخاوتمندانه مطالب رو به اشتراک میذارین، امیدوارم در پناه خداوند پاینده و موفق باشین.
ممنون از لطف و همراهی شما
باسلام
رویکرددرمانی من به عنوان روانشناس بالینی cbt هست وعلاقه مند به مدل درمانی اسکیماتراپی هستم اگه ممکنه منابع اصلی ترجمه شده رو برای شروع کارمعرفی بفرمایید.
ممنون ازمقاله پرمحتواتون
سلام و تشکر از همراهی شما
۱. طرحواره درمانی، دکتر جفری یانگ، ترجمه حمیدپور، انتشارات ارجمند
۲. تکنیکهای طرحواره درمانی، آروند آرنتز، ترجمه برآبادی، انتشارات اسبار
۳. روشهای خلاقانه در طرحواره درمانی، ترجمه حمید بهرامی زاده، انتشارات دانژه