8 باور غلط در مورد سلامت روانی

سلامت روان، وضعیتی است که با نداشتن مشکلات روان‌شناختی، سلامت جسمانی و روابط اجتماعی خوب تعریف می‌شود (سازمان جهانی بهداشت). ما در یکی از مقاله‌های دیگر در وب‌سایت اسکیمالوژی سلامت روان را به طور دقیق تعریف کرده‌ایم و روش‌های افزایش آن را به صورت کامل و گام‌به‌گام توضیح داده‌ایم (سلامت روان چیست و چگونه می‌توانیم سلامت روان خود را افزایش دهیم). اما در این مقاله قصد داریم باورهای نادرست درباره سلامت روانی را با شما در میان بگذاریم. با اسکیمالوژی همراه باشید.

مسائل و مشکلات روانشناختی مربوط به سلامت روان هر فردی را در مقطعی از زندگی تحت تاثیر قرار می‌دهد. مطالعات نشان می‌دهد که اکثر قریب به اتفاق انسان‌ها در طول زندگی خود ممکن است حداقل یک‌مرتبه کاهش سلامت روانی خود را تجربه کنند. همچنین وقتی سلامت روانی فرد به علت یکی از اختلال‌های روانی مانند افسردگی یا اضطراب کاهش پیدا می‌کند به اصطلاح گفته می‌شود که فرد به اختلال روانی مبتلا شده است.

فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی عموماً تصویر اغراق‌شده و نادرستی از اختلال‌های روانشناختی نشان می‌دهند. علاوه بر این، وقتی پای یک اختلال روانی به میان می‌آید افراد باورهای غلط متعددی در مورد سلامت روانی از خود نشان می‌دهند.

متأسفانه، علی‌رغم پیشرفت‌های بسیار خوب در زمینه سلامت روانی هنوز مفاهیم منفی و تصورات نادرست و غلطی درباره‌ی سلامت روان وجود دارد که امروزه هنوز مردم به آن‌ها باور دارند که بیشتر شبیه افسانه هستند تا حقیقت. متأسفانه این باورهای غلط منجر به برچسب‌های منفی برای کسانی می‌شود که مبتلا به اختلال‌های روانی شده‌اند. این برچسب‌ها که انگ نامیده می‌شوند مانع از بررسی دقیق میزان شیوع مشکلات روانی و پیدا کردن روش‌های درمانی و از همه بدتر مانع از مراجعه به درمانگر می‌شود. در نتیجه مشکلات مرتبط با سلامت روانی در جامعه افزایش پیدا می‌کند در حالیکه می‌توان بسیاری از آن‌ها را به راحتی مورد درمان قرار داد.

اگر خودتان از مشکلات مرتبط با سلامت روانی رنج می‌برید، یا اگر کسی را می‌شناسید که بهداشت روانی‌اش آسیب دیده است، یا اگر قصد دارید بیشتر در مورد این افسانه‌های غلط و باورهای نادرست درباره سلامت روانی اطلاعات کسب کنید می‌توانید این مقاله را بخوانید و تلاش کنید از سلامت روان انگ‌زدایی کنید.

باورهای غلط در مورد سلامت روانی

۱. مشکلات و مسائل مربوط به سلامت روان شیوع زیادی ندارد.

عده زیادی بر این باورند که مشکلات سلامت روانی یک موضوع غیرعادی است و بنابراین عده کمی از افراد این مشکلات را تجربه می‌کنند. در واقع وقتی صحبت از بیماری‌های روانی می‌شود اکثر آدم‌ها، بیمارستانی را تصور می‌کنند که عده‌ای با مشکلات عجیب و غریب در آن بستری هستند و هیچ امیدی به بهبود آنها نیست. اما اینگونه نیست.

واقعیت: از هر 4 نفر در جهان 1 نفر از مشکلات سلامت روان رنج می‌برد. شایع‌ترین مشکل سلامت روان افسردگی است و هر ساله افراد بیشتری آن را تجربه می‌کنند. مسائل مربوط به سلامت روان واقعاً آنقدرها هم غیرمعمول نیست – اگر یک نظرسنجی از دوستان و اعضای خانواده خود داشته باشید، احتمال زیادی وجود دارد که افرادی را پیدا کنید که در مورد افسردگی خود به درمانگر مراجعه کرده‌اند.

مثال دیگری که نشان می‌دهد مشکلات مرتبط با بهداشت روان و اختلال‌های روانی بسیار فراوان هستند مربوط به اختلال اضطراب فراگیر است. این اختلال باعث می‌شود که فرد همیشه در مورد همه‌چیز نگران باشد و به هیچ روشی نمی‌تواند خود را نگرانی رها سازد. اختلال اضطراب فراگیر هر سال از هر 100 نفر 3 نفر را مبتلا می‌کند.

۲. بیماری‌های سلامت روانی، بیماری‌های «واقعی» نیستند.

عده‌ای گمان می‌کنند که بیماری‌های روانی و مشکلات مرتبط با سلامت روانی مشکلات واقعی نیستند و کافی است فردی که به آن مبتلاست اراده کند و خود را نجات دهد. در واقع بسیاری از افراد گمان می‌کنند که فرد مبتلا به بیماری‌های روانی آدم ضعیفی است.

واقعیت: بیماری‌های روانی مشکلات واقعی سلامتی هستند که قابل درمان هستند. شما نمی‌توانید به کسی که پایش شکسته و آن را گچ گرفته بگویید که اگر اراده داشته باشی می‌توانی راه بروی. همین موضوع در مورد مشکلات سلامت روان نیز صادق است. شما نمی‌توانید به کسی که بیماری روانشناختی مانند افسردگی دارد بگویید که تو می‌توانی، پاشو بخند و زندگی کن! اختلال‌ها و بیماری‌های روانی بسیار ناتوان‌کننده هستند. از این رو این مشکلات واقعی‌اند و برای آن‌ها روش‌های درمانی زیادی مانند دارو و رواندرمانی وجود دارد.

۳. مشکلات سلامت روان نشانه ضعف است.

در مورد قبلی هم مطرح کردیم که عده زیادی فکر می‌کنند مشکلات روانشناختی ناشی از ضعف شخصیتی یا فکری و هیجانی فرد است. در واقع این موضوع اصلا درست نیست.

واقعیت: سلامت روان ربطی به قدرت یا ضعف ندارد. ژن‌های شما، تجربه زندگی و سابقه خانوادگی عواملی هستند که سلامت روان شما را در طول زندگی تعیین می‌کنند. شما می‌توانید قوی‌ترین فرد در جهان باشید، و ممکن است از یک مشکل سلامت روان رنج ببرید.

یکی از مواردی که روی بهداشت روانی افراد تأثیر می‌گذارد استرس و ضربه‌های روانی است. هر کسی در زندگی ممکن است استرس یا یک ضربه روانی مانند از دست دادن عزیزانش را تجربه کند. این موارد باعث می‌شود که فرد نسبت به کاهش سلامت روان آسیب‌پذیر شود.

علاوه بر این مطالعات نشان می‌دهد که مشکلات سلامت روانی همه افراد را به نوعی تحت تأثیر قرار می‌دهد. حتی آن‌هایی که در طبقه‌ی بالای اجتماعی و اقتصادی زندگی می‌کنند دچار همان مشکلاتی در سلامت روانی خود می‌شوند که افراد طبقه‌ی پایین. تنها تفاوت این است که ممکن است در برخی از بیماری‌های روانی میزان شیوع یک اختلال در طبقه‌ی پایین بیشتر باشد اما بعضی از اختلال‌های روانی تفاوتی در طبقه‌ی اجتماعی افراد ندارند.

۴. مشکلات سلامت روان مسائلی مادام‌العمر هستند.

تصویری که بیماران مبتلا به مشکلات روان‌شناختی در ذهن ما وجود دارد این است که وقتی کسی به یک بیماری مبتلا می‌شود دیگر هیچ امیدی به او نیست و تا آخر زندگی درگیر مشکلات روانی باقی می‌ماند.

واقعیت: مسائل مربوط به سلامت روان ممکن است در طول زندگی شما در نوسان باشد. مسائل مربوط به سلامت روان به ندرت یک عامل ثابت هستند. با درمان، اغلب می‌توانید مشکلات سلامت روان خود را کاهش دهید یا راهی برای کاهش آنها در طول زمان بیابید.

برخی از مشکلات جدی سلامت روان، مانند اسکیزوفرنی یا اختلال دوقطبی، هرگز به طور کامل از بین نمی‌روند. با این حال، می‌توان آنها را مدیریت کرد تا از شدت آن‌ها کاسته شود.

۵. کودکان مشکلات سلامت روانی را تجربه نمی‌کنند.

چون کودکان از نظر ما توانایی درک و تجزیه و تحلیل مسائل را ندارند یا اینکه در دنیای بازی و کودکانه خود غرق هستند بنابراین مشکلات سلامت روانی را تجربه نمی‌کنند.

واقعیت: کودکان خردسال می‌توانند نشانه‌هایی از مشکلات سلامت روان را نشان دهند. در واقع، 50 درصد از تمام مشکلات سلامت روان قبل از 14 سالگی شروع می‌شود. تشخیص زودهنگام یک فرد می‌تواند به او کمک کند تا قبل از اینکه علائمش خیلی شدید شود، درمان مورد نیاز خود را دریافت کنند

سه‌چهارم تمامی مشکلات سلامت روان قبل از 24 سالگی شروع می‌شوند.

۶. افرادی که مشکلات روانی دارند همیشه خشن هستند.

این باور غلط بیشتر به کار فیلم‌ها و سریال‌ها می‌خورد و در آن اغراق می‌کنند.

واقعیت: میزان خشونت بیماران مبتلا به اختلال‌های روانی بیشتر از سایر افراد نیست. در واقع، افراد مبتلا به مشکلات روانی بیشتر قربانی جرایم خشونت‌آمیز و تجاوز می‌شوند. بسیاری از افراد مبتلا به مشکلات سلامت روان اعضای فعال جامعه هستند که می توانند به خوبی عمل کنند.

این افسانه از تاکید بیش از حد افراد خشن با مشکلات سلامت روان در رسانه‌ها ناشی می‌شود. البته باید این را مد نظر قرار بدهیم که بعضی از مشکلات روانشناختی با خشونت همراه هستند و همین خشونت آن‌ها را در زمره اختلال‌های روانی قرار می‌دهد اما اکثر مشکلات مرتبط با سلامت روانی به هیچ‌وجه با خشونت همراه نیستند. در واقع خشونت و مشکلات سلامت روانی به ندرت با هم روی می‌دهند.

۷. افرادی که مشکلات سلامت روانی دارند نمی‌توانند شغل خود را حفظ کنند.

شاید کسانی را بشناسید که به خاطر مشکلات سلامت روانی شغل خود را از دست داده‌اند یا نمی‌توانند شغلی پیدا کنند. درست است ولی سؤال اینجاست که آیا چون ما باور داریم که این افراد برای کار کردن مناسب نیستند آنها را استخدام نمی‌کنیم یا اینکه آنها نمی‌توانند کار کننند؟ بگذارید واقعیت‌ها را ببینیم:

واقعیت: بسیاری از افراد مبتلا به مشکلات سلامت روان شغل ثابتی دارند. در حالی که درست است که بیماری‌های روانی شدید یا درمان‌نشده می‌توانند شما را از کار کردن بازدارند، اکثریت بزرگی از افرادی که مشکلات سلامت روان دارند جزئی از نیروی کار فعال جامع هستند. در واقع، یک مطالعه نشان می‌دهد که تقریباً 70 درصد از افراد مبتلا به بیماری روانی خفیف در ایالات متحده به طور کامل شاغل بودند.

بیش از 50 درصد از افراد مبتلا به بیماری‌های روانی شدید در ایالات متحده در حال حاضر شاغل هستند.

۸. داروهای روانپزشکی مضر هستند.

اسم داروهای اعصاب که به میان می‌آید همگی از عوارض جانبی آن‌ها می‌ترسیم و از مصرف آنها اجتناب می‌کنیم.

واقعیت: برای بسیاری از افراد، داروها به عملکرد آنها کمک می‌کنند. برای افرادی که مشکلات سلامت روانی متوسط ​​تا شدید دارند، دارو شانس خوبی برای حفظ عملکرد آنها در سطح بهینه است. مانند بسیاری از مسائل مربوط به سلامت، این به شما بستگی دارد که آیا می‌خواهید برای یک مشکل سلامت روان دارو مصرف کنید یا نه. ولی آگاه باشید که داروهای روانپزشکی به عده زیادی کمک کرده‌اند تا زندگی خوبی داشته باشند.

عده‌ی دیگری بر خلاف آنهایی که با داروهای روانپزشکی مخالف‌اند فکر می‌کنند که درمان همه‌چیز به داروهای روانپزشکی بستگی دارد. اما این هم یک باور غلط است. داروهای روانپزشکی درمان قطعی و نهایی مشکلات سلامت روانی نیستند. در واقع باید از درمان‌های روانشناسی نیز استفاده کنید.

۹. شما نمی‌توانید به کسی که مشکلات روانی دارد کمک کنید.

درست است که کمک کردن به کسی که مشکلات سلامت روانی دارد کار دشواری است و تغییر و بهبودی نیازمند زمان است اما غیرممکن بودن کمک کردن به این افراد باور غلطی است که در مورد مشکلات مرتبط با سلامت روانی وجود دارد.

واقعیت: همیشه می‌توانید از کسی که در حال مبارزه برای بهبود زندگی و سلامت روان خویشن است حمایت کنید. اگر می‌دانید که آنها مشکل دارند، به حرف‌های آنها گوش دهید. داشتن حمایت شما واقعاً می‌تواند در زندگی کسی تغییر ایجاد کند، حتی اگر آن را فوراً نبینید.

اگر کسی در زندگی شما روزهای سختی را سپری می‌کند، می‌توانید به او توصیه کنید که به یک متخصص سلامت روان مراجعه کند. تغییر آنها به عهده شما نیست، اما می‌توانید آنها را در جهت درست راهنمایی کنید.

• یکی از رواندرمانی‌هایی که می‌توانید خودتان از آن بهره ببرید یا اینکه به دوستان خود پیشنهاد دهید طرحواره‌درمانی است که برای حل مشکلات مرتبط با سلامت روان بسیار اثربخش است و می‌توانید با مراجعه به یک طرحواره‌درمانگر مشکلات خود را حل کنید.
• طرحواره‌درمانی به شما کمک می‌کند نوع نگاه، برداشت‌های غلط و تفکر ناکارآمد خود را از بین ببرید. الگوهای فکری و هیجانی غلط بر اساس مطالعات دلیل اصلی مشکلات مرتبط با سلامت روان هستند. این الگوها در طرحواره‌درمانی، طرحواره‌های ناسازگار اولیه یا تله‌های زندگی نامیده می‌شود. این طرحواره‌ها در دوره‌ی کودکی بر اساس تجربه‌های تلخ زندگی شکل می‌گیرند و شما را نسبت به مشکلات سلامتی روانی آسیب‌پذیر می‌کنند.

۱۰. کسی که دچار مشکلات سلامت روانی می‌شود دیوانه است.

هنوز در جامعه‌ی ما کسی را که به نوعی درگیر مشکلات مرتبط با بهداشت روانی می‌شود دیوانه در نظر می‌گیرند. خیلی‌ از ما فکر می‌کنیم که مشکلات روانشناختی مساوی با دیوانگی است.

واقعیت: در واقع تعریف درستی از دیوانگی وجود ندارد. اما هیچ‌کدام از اختلال‌های روانی نه با دیوانگی یکی است و نه کسی را دیوانه می‌کند. بسیاری از افرادی که دچار اختلالات روانی می‌شوند به خوبی در جامعه زندگی می‌کنند، سر کار می‌روند، می‌توانند ازدواج کنند و فرزندانی داشته باشند بدون اینکه در این موارد دچار مشکل شوند.