ازدواجانتخاب سردبیرخواندنی‌های اسکیمالوژیطرحواره‌درمانی

روابط صمیمی در اختلال شخصیت خودشیفته

اختلال شخصیت خودشیفته با ویژگی‌هایی همچون خودخواهی، خودمحوری، عدم همدلی کردن با دیگران، عدم توجه به نیازهای دیگران، استفاده ابزاری از دیگران و برتر دانستن خود نسبت به سایر افراد مشخص می‌شود. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که روابط صمیمی در اختلال شخصیت خودشیفته بسیار مختل است.

وقتی روابط صمیمی در اختلال شخصیت خودشیفته مختل می‌شود، توانایی افراد مبتلا به این اختلال، در برآورده کردن نیازهای هیجانی اصلی‌شان به شدت کاهش می‌یابد. این در حالی است که بسیاری از نیازهای ما در روابط صمیمانه برآورده می‌شوند. از این رو محور اصلی درمان اختلال شخصیت خودشیفته این است که بتواند در روابط صمیمانه‌اش نیازهای عاطفی خود را برآورده سازد.

هنگامی که به رفتار فرد خودشیفته در بافت روابط صمیمی نگاه می‌کنیم اثر تخریب‌گر آن را می‌بینیم. فرد خودشیفته بنا بر ماهیت خود به گونه‌ای رفتار می‌کند معیارهای سوءاستفاده روانی و عاطفی را برآورده می‌سازد: رفتاری که اغلب برچسب سوءاستفاده‌گری خودشیفتگی نامیده می‌شود.

افراد خودشیفته اصولاق مجذوب خود هستند و دلمشغول احساسات و علائق خود می‌باشند. افراد خودشیفته انتظار دارند که دیگران مدام از آن‌ها تمجید کنند و توجه مثبتی به آن‌ها نشان دهند. آنها احساس می‌کنند حق به جانب و برتر و دانا هستند. آنها نسبت به دیگران احساس همدلی ندارند و مسئولیت رفتار خود را قبول نمی کنند.

ویژگی‌ها روابط صمیمی در اختلال شخصیت خودشیفته

در این مقاله قصد داریم در این باره صحبت کنیم که چگونه روابط صمیمی در اختلال شخصیت خودشیفته مختل می‌شود.

فریبکاری

در کل، افرادی که با خودشیفته‌ها وارد رابطه می‌شوند بعد از مدتی احساس می‌کنند که فریب خورده‌اند. درواقع آن‌ها احساس می‌کنند که فردی که با عاشقش شده‌اند با فردی که در حال حاضر با او زندگی می‌کنند تفاوت دارد. آن‌ها می‌گویند که همسرشان به شدت تغییر کرده است.

چیزی که در حال حاضر تجربه می‌کنند تنش و تعارض است زیرا همسرشان (یعنی فرد خودشیفته) می‌خواهد که همه کارها به شیوه دلخواه او انجام شود. آن‌ها احساس می‌کنند که همسرشان به علائق و افکارشان اهمیتی نمی‌دهند مگر اینکه در خدمت او باشند.

ناتوانی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته در جذب عشق

تجربه عشق سالم، یکی از موهبت‌هایی است که هر کسی تلاش می‌کند در زندگی خود به آن دست پیدا کند. اما افراد خودشیفته، به دلیل تأییدطلبی، نیاز به تحسین و توجه‌طلبی افراطی نمی‌توانند عشق سالمی را تجربه کنند.

آن‌ها عشق سالم را پس می‌زنند و در عوض فقط توجه و در مرکز بودن را می‌خواهند. وقتی هم که شخصی نسبت به آن‌ها عشق‌ورزی می‌کند معمولاً آن را پس می‌زنند. از این رو،‌ افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته قادر به دادوستد سالم در عشق‌ورزی نیستند.

روابط بین فردی به عنوان منبع تأییدطلبی و اعبتارجویی

روابط صمیمی در اختلال شخصیت خودشیفته به شکل دیگری نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرد. این افراد به روابط صمیمانه به عنوان محلی برای تحسین‌طلبی نگاه می‌کنند. درواقع دریافت تحسین جانشین عشق واقعی می‌شود.

علاوه بر این، بسیاری از افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته، همسرانی را انتخاب می‌کنند که قادر به مهرورزی نیستند و از روابط صمیمانه نزدیک اجتناب می‌کنند. درواقع آن‌ها جذب کسانی می‌شوند که شبیه والدینشان باشند، همان کسانی که از لحاظ هیجانی و عاطفی آن‌ها را محروم کرده‌اند.

افراد مبتلا، در رابطه صمیمانه با همسرشان بسیار خودخواهانه رفتار می‌کنند و اگر همسرشان هیچ محدودیتی برای آن‌ها ایجاد نکند بودن توجه به اصل احترام متقابل حاضر تا آخر عمر از او سوءاستفاده کنند.

همدلی محدود

روابط صمیمی در اختلال شخصیت خودشیفته از لحاظ کمبود یا فقدان همدلی نیز بسیار مختل است. از آنجایی که این افراد در دوران کودکی خود، طعم همدلی را نچشیده‌اند نمی‌توانند با دیگران همدلی کنند. چون خودشان همدلی دریافت نکرده‌اند نمی‌دانند در قبال افراد مهم زندگی‌شان چه احساسی دارند و چگونه می‌توانند احساسات خود را بیان کنند.

غبطه

بسیاری از افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته نسبت به وضعیت دیگران غبطه می‌خورند. دلیل این غبطه خوردن، این است که طرف مقابل به خاطر وضعیتی که دارد تأیید خوبی بدست می‌آورد ولی افراد خودشیفته هیچ‌گاه تأیید اساسی از اطرافیان خود دریافت نکرده‌اند. در واقع آن‌ها همیشه با رفتارهای خودبزرگ‌بینانه‌ی خود برای خودشان توجه و تأیید خریده‌اند.

اگر فرد دیگری مورد توجه و تحسین قرار بگیرد، آن‌ها احساس می‌کنند که از قافله جا مانده‌اند و باید دست به کاری بزنند که توجه‌ها را دریافت کنند.

آرمانی‌سازی و ناارزنده‌سازی ابژه‌های عشق

افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته، معمولاً در ابتدای رابطه، شریک عاطفی خود را آرمانی‌سازی می‌کنند و به شدت او را مورد تمجید و تحسین قرار می‌دهند، به گونه‌ای که انگار آسمان سوراخ شده و فقط معشوق او از از آن بالا افتاده است.

دلیل این آرمانی‌سازی این است که ارزشمندی خودش را نشان دهد. درواقع او می‌خواهد بگوید که من آنقدر ارزشمند و خوب هستم که لیاقت چنین همسر با کمالاتی را دارم. در این حالت آن‌ها نسبت به هرگونه بی‌توجهی یا انتقاد یا طرد شدن از سوی همسرشان حساسیت زیادی پیدا می‌کنند.

این بیماران اغلب افرادی را انتخاب می‌کنند که به لحاظ ظاهر و قیافه بسیار عالی است تا از این طریق دیگران او را مورد تحسین قرار دهند.

با این حال، پس از گذشت مدت‌زمانی از رابطه، آن‌ها هر عیب و نقص کوچکی را در همسر خود به شدت مورد انتقاد قرار می‌دهند و درواقع او را با خاک یکسان می‌کنند.

یکی از دلایل ناارزنده سازی که به مختل شدن رابطه صمیمی در اختلال شخصیت خودشیفته می‌شود این است که هر نقصی که در همسرشان وجود دارد یادآور نقص‌ها و مشکلات و بی‌ارزشی‌ خودشان است؛ در نتیجه شروع به ناارزنده‌سازی همسر خود می‌کنند.

دلیل دیگر ناشی از این است که به طور کلی نباید کسی از فرد خودشیفته بهتر و بالاتر باشد. پس وقتی همسرش از او بهتر است عزت نفسش تهدید می‌شود. سپس از راه سیاه‌نمایی و انتقادگری‌های بی‌رحمانه و بزرگ‌ جلوه دادن اشتباهات کوچک، ارزش همسر خود را پایین می‌آورند. در نتیجه آن‌ها برای تقویت عزت نفس خود، هسمرشان را ناارزنده‌سازی می‌کنند.

دلیل دیگر کنترل کردن هسمر است. کنترل کردن یکی از دلایل تخریب رابطه صمیمی در اختلال شخصیت خودشیفته می‌شود. وقتی بتوان از یک نفر مدام عیب‌جویی کرد به مرور زمان او را می‌توان کنترل کرد.

هر زمانی که یکی از عیب‌ها و نقطه‌ضعف‌های نامزدشان برملا شود این بیماران شروع به عیب‌جویی و تحقیر او می‌کنند. برخی از این بیماران نسبت به نامزدشان بسیار بی‌رحمانه رفتار می‌کنند. آن‌ها آنقدر به فرآیند عیب‌جویی ادامه می‌دهند تا همسرشان از چشمشان می‌افتد و به پیشیزی نمی‌ارزد. در این مرحله هسمرشان ارزش تره خرد کردن هم ندارد و نمی‌تواند منبع تأییدطلبی تلقی شود.

در این حالت اگر همسر فرد خودشیفته تلاش کند دل هسمرش را دوباره بدست بیاورد اصولا روابط وخامت بیشتری پیدا می‌کنند، زیرا منجر به انتقادگری بیشتر او می‌شود. هرچه هسمر فرد خودشیفته بیشتر عذرخواهی کند، دست او را برای عیب‌جویی بیشتر باز می‌گذارد.

یک نکته مهم این است که افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته تنها به افرادی احترام می‌گذارند که توی روی آن‌ها بایستند و با آن‌ها مقابله‌جویانه رفتار کند. هرچه رفتارهای مقابله‌ای بیشتر باشد فرد خودشیفته بیشتر به این نتیجه می‌رسد که هسمرش فردی است که ارزش بدست آوردن تأیید از سمت او را دارد.

طرحواره استحقاق در روابط

طرحواره استحقاق که درواقع نتیجه رفتارهای محبت‌آمیز افراطی والدین در دوره کودکی است باعث می‌شود که فرد خودشیفته به این نتیجه برسد که فرد بسیار باارزشی است که والدینش برای راحتی او دست به هر کاری می‌زنند و او را لای پر قو بزرگ می‌کنند. در نتیجه او انتظار دارد که دیگران هم با او با احترام فراوان برخورد کنند، در غیر این صورت به شدت عصبانی می‌شوند.

روی آوردن به فعالیت‌های خودآرامبخش

هر چه هسمر فرد خودشیفته بیشتر نتواند در خدمت بزرگ‌منشی‌های او باشد، ارزش خود را از دست می‌دهد. در این حالت فرد خودشیفته به فعالیت‌هایی خودآرامبخش روی می‌آورد. حتی ممکن است منزوی شود و از همسر خود فاصله بگیرد. همچنین ممکن است درگیر رفتارهای اعتیادی مختلفی شود که در نهایت باعث تخریب روابط صمیمی در اختلال شخصیت خودشیفته می‌شود.

رابطه جنسی

در حالی که رابطه جنسی با یک خودشیفته در ابتدا عاشقانه و پرشور است، اغلب یک طرفه، معامله‌گر و حتی بالقوه پرخاشگرانه می‌شود. خودشیفته‌های جنسی رضایت و نیازهای جنسی خود را در اولویت قرار می‌دهند، نسبت به شریک جنسی خود احساس همدلی ندارند، انتظار تمجید مکرر از عملکرد جنسی خود را دارند، و احساس می‌کنند که حق دارند در زمان و مکانی که می‌خواهند رابطه جنسی داشته باشند.

بسیاری از خودشیفته‌ها در روابط عاشقانه هستند (یا می‌خواهند در یک رابطه باشند)، اما به گونه‌ای عمل می‌کنند که صمیمیت را به چالش می‌کشد و به افرادی که ادعا می‌کنند به آنها اهمیت می‌دهند آسیب می‌رسانند.

ارتباط با ما

برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این می‌توانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.

  • اینستاگرام: schema.therapy
  • تلگرام: psychologistnotes
  • ایمیل: schemalogy@gmail.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا