طرحواره بازداری هیجانی چیست؟ روش های تشخیص و درمان

بازداری هیجانی یکی از طرحوارههای ناسازگار اولیه است. افراد دارایِ این طرحواره، احساسات خود، حتی احساسات مثبتشان را کنترل میکنند. آنها به شدت رفتار و ارتباطات خود را با دیگران کنترل میکنند و حتی مانع از بیان آزادانهی احساسات دیگران میشوند، زیرا ابراز هیجانات برای آنها ناراحتکننده است. به همین دلیل، طرحواره بازداری هیجانی میتواند به بیحسی عاطفی منجر شود.
بازداری هیجانی چیست؟
بازداری هیجانی (Emotional Inhibition) یکی از طرحوارههای ناسازگار اولیه است که دکتر جفری یانگ آن را در نظریهی طرحوارهدرمانی تعریف کرده است.
بازداری هیجانی به این معناست که فرد برای جلوگیری از ابراز هیجانها و احساسات خود، دست به سرکوب آنها میزند. افرادی که این طرحواره را دارند، معتقدند که ابراز هیجان و احساسات (مانند خشم، غم، شادی یا عشق) میتواند پیامدهای منفی ناگواری داشته باشد. علاوه بر این آنها معتقدند که ابراز هیجان زمینهساز طرد شدن و سرزنش از سوی دیگران یا ایجاد تعارض با آنها میشود.
بازداری هیجانی صرفاً به جلوگیری از احساسات محدود نمیشود بلکه افرادی که دچار آن هستند حتی جلوی رفتارها و حرفهای خودشان را نیز میگیرند.
اصولاً این افراد نمیخواهند و نمیتوانند که حرف دلشان را بزنند. آنها در موقعیتهایی که لازم است حرف بزنند، یا احساسات خود را ابراز کنند یا اینکه خودانگیخته و خودجوش باشند جلوی خودشان را میگیرند.
افرادی که طرحواره بازداری هیجانی دارند میترسند که نتوانند احساسات خود را کنترل کنند. هدف آنها از جلوگیری از ابراز احساسات خود این است که مورد انتقاد قرار نگیرد.
فردی که دارای بازداری هیجانی است، در موقعیتهایی که ابراز احساسات اشکالی ندارد و حتی لازم است که احساسات خود را مطرح کند، احساسات خود را مهار میکند. احساساتی مانند خشم، شادی، محبت و آسیبپذیری مهار میشوند.
بازداری هیجانی باعث میشود که فرد به شدت روی عقلانی بودن و عملکرد منطقی تأکید کند و هرگونه عمل احساسی را مورد انتقاد قرار میدهد. شخصی با این رفتار ممکن است از احساس یا ابراز برخی از احساسات خجالت بکشد یا از عدم تایید یا از دست دادن کنترل بترسد.
این طرحواره مانع از انجام اقدامات، احساسات یا ارتباطات خودانگیخته میشود و معمولاً برای جلوگیری از نارضایتی دیگران، احساس شرم یا از دست دادن کنترل بر تکانهها، شکل میگیرد. شایعترین حوزههای بازداری شامل موارد زیر است:
|
در روابط زوجها، کسی که بازداری هیجانی دارد ممکن است از هرگونه گفتوگوی «احساسی» اجتناب کند؛ زیرا احساس ناامنی میکند. اگر همسر او کمی احساسی عمل کند او را غیرمنطقی توصیف میکند.
اگر برایتان دشوار است که به کسانی که دوستشان دارید بگویید چه احساسی دارید یا خودتان را یک آدم عصا قورت داده میبینید، ممکن است لازم باشد که خودتان را برای بازداری هیجانی ارزیابی کنید و آگاهی خود را در مورد آن افزایش دهید تا بتوانید آن را تغییر دهید.
در ادامه یک پرسشنامه برای شما وجود دارد که از طریق تکمیل کردن آن بتوانید حضور و شدت بازداری هیجانی خود را بسنجید. همچنین لینک دانلود پرسشنامه در اختیارتان قرار گرفته است.
پرسشنامه طرحواره بازداری هیجانی
آیا درمیان گذاشتن احساسات با دیگران سخت است؟ وقتی دیگران احساسات خود را بیان میکنند، احساس ناراحتی میکنید؟ آیا خودتان را بیشتر منطقی میدانید؟ اگر چنین است، ممکن است دچار بازداری هیجانی باشید.
میتوانید با پاسخگویی به پرسشنامهی زیر به صورت دقیقتر وجود بازداری هیجانی خود را شناسایی کنید. نحوهی نمرهگذاری و تفسیر پرسشنامه در انتهای آن ذکر شده است.
پرسشنامه طرحواره بازداری هیجانی |
|
نمرهگذاری پرسشنامه طرحواره بازداری هیجانی
- اگر حداقل به دو سوال پاسخ مثبت داده باشید شما دارای این طرحواره هستید.
- اگر به ۳ تا ۵ سوال پاسخ مثبت دادهاید شدت این طرحواره در شما متوسط است.
- اگر به بیش از پنج سوال پاسخ مثبت دادهاید شدت این طرحواره در شما شدید است.
نشانههای طرحواره بازداری هیجانی
بازداری هیجانی به شکلهای مختلفی در افراد مشاهده میشود. در ادامه مهمترین نشانههای مرتبط با بازداری هیجانی را به صورت مختصر با هم مرور میکنیم.
۱. بازداری خشم
سرکوبی خشم، بارزترین نشانهی بازداری هیجانی است. افراد دارای این طرحواره معمولاً از ابراز خشم خودداری میکنند، زیرا فکر میکنند ابراز خشم به روابط آنها آسیب میزند، یا باعث طرد شدن از سوی دیگران میشود.
بازداری خشم معمولاً از دوران کودکی و تحت تأثیر نحوهی برخورد مراقبان با احساسات شکل میگیرد. بهعنوانمثال، اگر کودک در هنگام ابراز خشم با سرزنش، تنبیه یا بیتوجهی مواجه شود، یاد میگیرد که این احساس را سرکوب کند.
در بزرگسالی، این سرکوب ممکن است به شکلهایی مانند بیحسی هیجانی، مشکلات در روابط یا حتی مسائل جسمی (مانند سردردهای تنشی یا فشار خون بالا) مشاهده شود.
۲. بازداری احساسات مثبت
احساسات مثبت مانند شوخی کردن، محبت، عشق و بازیگوشی نیز توسط بازداری هیجانی سرکوب میشوند. عموماً اطرافیان و به خصوص شریک زندگی کسی که هیجانات خود را ابراز نمیکند همیشه از این موضوع همیشه شکایت دارد. این افراد نمیتوانند تفریح کنند زیرا تفریح کردن مستلزم ابراز احساسات بسیار زیادی خارج از چارچوبهای روزمره است.
این بازداری اغلب به دلیل تجربههای منفی دوران کودکی یا محیطهای سختگیرانه شکل میگیرد. برای مثال، اگر کودکی به دلیل خندیدن، بازی کردن یا ابراز محبت مورد سرزنش قرار گیرد، ممکن است یاد بگیرد که این احساسات را سرکوب کند.
بازداری از احساسات مثبت میتواند به مرور زمان باعث کاهش کیفیت زندگی، کاهش صمیمیت در روابط و حتی مشکلات روانی مانند افسردگی یا بیحسی هیجانی شود. این طرحواره نیازمند شناسایی و مدیریت است تا فرد بتواند زندگی شادتر و ارتباطات سالمتری داشته باشد.
۳. مشکل در بیان آسیبپذیری
همه ما وقتی دچار مشکلاتی در زندگی میشویم یا نسبت به یک موضوع خاص آسیبپذیر هستیم با کسانی که به آنها اعتماد داریم در مورد ترسها و نگرانیهایمان گفتگو میکنیم، اما فردی که بازداری هیجانی دارد حتی در صورتی که اعتماد داشته باشد باز هم برایش دشوار است که در مورد نگرانیها و ترسهایش حرف بزند زیرا میترسد ضعیف به نظر برسد یا اینکه مورد انتقاد و تمسخر واقع شود.
۴. تأکید بر عقلانیت و نادیده گرفتن هیجانها
افرادی که بازداری هیجانی دارند عموماً بر عقلانی بودن تأکید میکنند و معتقدند که نباید در هیچ موردی احساساتی شد. بنابراین این افراد عموماً آدمهای خشک، منزوی، سرد و بیعاطفه به نظر میرسند.
۵. ترس از طرد شدن
افراد دچار بازداری هیجانی اغلب از ابراز احساسات خود هراس دارند، زیرا باور دارند که چنین رفتاری ممکن است منجر به طرد شدن از سوی دیگران شود. آنها نگراناند که اگر خشم خود را نشان دهند یا حرف دلشان را بزنند، بهعنوان افرادی ضعیف یا بیشازحد احساساتی قضاوت شوند.
۶. اجتناب از شرم
افرادی که دچار بازداری هیجانی هستند، معمولاً از شرمگین شدن به دلیل ابراز احساسات خود هراس دارند. آنها باور دارند که نشان دادن احساسات، بهویژه در محیطهای اجتماعی یا در حضور دیگران، ممکن است باعث شود که مورد قضاوت، سرزنش یا تمسخر قرار گیرند.
به همین دلیل، این افراد ترجیح میدهند احساسات خود را سرکوب کرده و به جای ابراز آنها، رفتاری خنثی و کنترلشده از خود نشان دهند.
بسیاری از افرادی که هیجانات خود را بازداری میکنند در روابط خود به جای ابراز صمیمیت روی خویشتنداری تأکید میکنند و میترسند که اگر احساسات خود را بیان کنند کنترل خود را از دست بدهند. دلیلش این است که میترسند در نتیجه ابراز احساسات شرمگین شوند یا اینکه مورد تنبیه قرار بگیرند.
در اغلب موارد کنترل افراطی هیجانها در مورد افرادی اعمال میشود که فرد آنها را دوست دارد. به عبارت دیگر فرد کاملاً تلاش میکند که هیجانهایش را چه مثبت باشند چه منفی به افراد مهم زندگی خود بروز ندهند.
افرادی که طرحواره بازداری هیجانی دارند آنقدر درگیر سرکوب کردن احساسات و تمایلات درونی خود میشوند که رفتارشان طبیعی نیست.
یکی از ویژگیهای عمده این افراد این است که به شدت درگیر کارهای روزمره میشوند و با وسواس و دقت زیادی کارهای خود را انجام میدهند، شدیداً وقتشناس هستند و مقررات و قوانین را رعایت میکنند.
در روابط بین فردی به شدت ادب را رعایت میکنند و اهل متانت افراطی هستند به طوریکه صمیمیت فدای عقلانی بودن میشود.
این افراد به شدت سختگیر و انعطافناپذیراند. افرادی که بازداری هیجانی دارند عموماً خویشتندار، غمانگیز و عبوس به نظر میرسند. علاوه بر این به خاطر تجمع احساسات ابرازنشده در درونشان خیلی دلخور و اهل خصومت هستند.
طرحواره بازداری هیجانی چگونه شکل میگیرد؟

طرحواره بازداری هیجانی در دوره کودکی شکل میگیرد. در دوره کودکی هرگاه کودک احساسی را از خود نشان داده است والدین باعث شرمساری او شدهاند: مرد که گریه نمیکنه!
معمولاً بازداری هیجانی به این دلیل شکل میگیرد که والدین توانایی مدیریت احساسات کودک را ندارد. در این شرایط کودک یاد میگیرد که ابراز احساسات یا رفتارهای احساسی باعث شرمساری، تمسخر، تنبیه یا طرد شدن خواهد شد.
علاوه بر این، والدین ممکن است به شیوهای بیش از حد محافظهکارانه و سختگیرانه باشند و رفتارهای بازیگوشانه و خودانگیختهی کودک را سرکوب کنند. در نتیجه، کودک یاد میگیرد احساسات خود را پنهان کند و رفتارهای خودانگیخته را از ترس یا شرم، کنترل و سرکوب کند.
همچنین در اغلب موارد والدینی که باعث شکلگیری بازداری هیجانی در کودکان میشوند، خودشان نیز این طرحواره را دارند. در چنین شرایطی، معمولاً تمام اعضای خانواده دیدگاه مشابهی نسبت به احساسات پیدا میکنند.
والدینی که معتقدند نشان دادن احساسات، صحبت کردن دربارهی احساسات یا خودانگیختگی، بازی و تفریح پیامدهای خوبی ندارد بستر مناسبی برای ایجاد بازداری هیجانی فراهم میکنند.
افرادی که بازداری هیجانی دارند در دوره کودکی به خاطر عصبانی شدن یا غمگین شدن مورد تمسخر واقع شدهاند. به همین دلیل یاد گرفتهاند که هیجانات را احمقانه و بچگانه ببینند و برای احساسات ارزشی قائل نشوند.
گاهی اوقات فرد در خانوادهای بزرگ شده است که اتفاقاً به صورت افراطی هیجانی بودهاند و فرد از این بابت آسیب خورده است و در نتیجه یاد گرفته است که بهتر است جلوی ابراز احساسات خود را بگیرد.
وقتی کودک در خانوادهای بزرگ میشود که خشم و تعارض زیادی وجود دارد و کانون خانواده بابت ابراز خشم آسیب میبیند به این نتیجه میرسد که هیجانات تهدیدکننده و ناخوشایند هستند.
یکی از ویژگیهای عمدهی افراد دارای طرحواره بازداری هیجانی این است که معمولاً دلسوزی و محبت خود را نشان نمیدهند و همیشه تلاش میکنند تا احساسات خشم خود را کنترل کنند.
اغلب کل خانواده الگوی مشابهی را برای پنهان نگه داشتن احساسات همیشه در پیش میگیرند. در این نوع محیط، پنهان کردن احساسات تبدیل به یک عمل محافظت از خود میشود. همانطور که کودک رشد میکند، ترک این عادت بسیار سخت است، به طوری که فردی که این گونه بزرگ شده است، حتی در موقعیتهایی که ابراز احساسات کار کاملا ایمن و کاملا سازندهای است، قادر به ابراز احساسات نیست.
تأثیر طرحواره بازداری هیجانی بر روابط عاطفی

بر اساس نظریه جذابیت طرحوارهای، کسی که بازداری هیجانی دارد عموماً جذب کسانی میشوند که یا مثل خودشان اهل بازداری هیجانیاند یا اینکه تکانشی و هیجانی رفتار میکنند.
فردی که بازداری هیجانی دارد درگیر رابطه عاشقانه با کسانی میشود که تکانشی و هیجانی هستند. بعد از مدتی سرانجام این رابطه به این صورت در میآید که فرد هیجانی همسرش را به خاطر عدم ابراز احساسات تحقیر میکند و فردی که دچار بازداری هیجانی است همسر هیجانی خود را مدام شرمسار میکند.
روشهای کنار آمدن با طرحواره بازداری هیجانی
وقتی طرحواره بازداری هیجانی شما فعال میشود، به سه روش واکنش نشان میدهید.
- تسلیم شدن: اگر تسلیم این طرحواره باشید کاملاً آدم آرام و منطقی به نظر میرسید. علاوه بر این خشک و بیعاطفه نیز هستید.
- اجتناب: در حالت اجتناب شما از قرار گرفتن در موقعیتها و روابطی که لازم است احساسات خود را ابراز کنید اجتناب میکنید. یا اگر کسی از شما بپرسد که چه احساسی دارید از پاسخ دادن طفره میروید.
- جبران بیش از حد: در این حالت شما احساسات خود را به صورت افراطی ابراز میکنید و حتی اگر لازم باشد که در یک موقعیت خاص، کمی عقلانی رفتار کنید باز هم مسخره بازی در میآورید و بازیگوشی میکنید.
درمان طرحواره بازداری هیجانی
طرحوارهدرمانی بهترین روش و اثربخشترین رویکرد رواندرمانی برای غلبه بر بازداری هیجانی است. طرحوارهدرمانی برای کمک به شما مراحل زیر را طی میکند:
ارزیابی: در این مرحله درمانگرتان با کمک شما، مشکلات فعلی شما را ارزیابی میکند، از شما تاریخچهی زندگیتان را میپرسد تا ریشههای شکلگیری بازداری هیجانی را پیدا کند.
تکنیکهای شناختی: بعد از ارزیابی وجود و شدت بازداری هیجانی، درمانگرتان به شما کمک میکند با افکار منفی مرتبط با بازداری هیجانی مبارزه کنید. عموماً این افکار شامل موارد زیر است:
- ابراز احساسات نشانه ضعفه
- آدم باید همیشه منطقی باشه
- احساساتی بودن رفتار کردن مثل بچههاست.
این افکار منفی باعث میشود که شما در زندگیتان جلوی ابراز احساسات خود را بگیرید. بنابراین درمانگر به شما کمک میکند افکار منفی خود را تغییر داده و به جای آنها افکار سالمی را تمرین کنید.
تکنیکهای تجربهای: این تکنیکها دقیقاً با هیجانات شما سر و کار دارد. شما با کمک این تکنیکها میتوانید خاطرات دوران کودکی خود را مرور کنید و مشکلات خود را به صورت ریشهای حل کنید.
تکنیکهای رفتاری: در پایان درمان، شما و درمانگرتان رفتارهایی را تمرین میکنید که به طور کامل بازداری هیجانی از بین برود. به عنوان مثال شما مهارتهای کنترل خشم را میآموزید. ابراز احساسات را یاد میگیرید و آماده میشوید که در زندگی خود بین عقل و دل تعادل برقرار کنید.
ما در اینجا تعدادی از راهکارهای اساسی غلبه بر بازداری هیجانی را ذکر میکنیم. انجام این راهکارها با کمک درمانگر اثربخشی تلاشهای شما را بیشتر میکند.

به خاطر داشته باشید که اولین گام غلبه بر هر مشکلی، آگاه شدن نسبت به آن و مهمترین از آن پذیرش مشکلات است. شما میتوانید به کمک پرسشنامهای که برایتان در قسمت اول مقاله آوردهایم نسبت به بازداری هیجانی آگاهی پیدا کنید. علاوه بر این، روی این موضوع تمرکز کنید که اگر قرار بود احساسات خود را بیان کنید، چقدر حرفهای ناگفته در درونتان وجود دارد؟
- تکمیل پرسشنامه
- فیدبک گرفتن از دیگرانی که شما را میشناسند
- بررسی روابط خود با دیگران: آیا با دیگران سطحی رفتار میکنید و بین شما صمیمیت عاطفی اندکی وجود دارد؟
- وجود مشکلات جسمانی: در بسیاری از مواقع احساسات سرکوب شده باعث ایجاد مشکلات جسمی مانند سردرد، میگرن، زخم معده و کمردرد یا هر مشکل دیگری میشود. اگر به پزشک مراجعه کردهاید و به شما گفته است که علت مشکلات شما، عصبی است، احتمال دارد که شما به دلیل طرحواره بازداری هیجانی احساسات خود را سرکوب کردهاید.
دوران کودکی و تجربههایی که هنگام ابراز احساسات داشتهایم در شکلگیری طرحواره بازداری هیجانی نقش دارند. به خاطرات دوران کودکی خود فکر کنید.
- آیا والدین سختگیری داشتهاید که از نظر آنها ابراز احساسات کار احمقانهای بوده است؟
- آیا هر زمانی که احساسات خود را ابراز کردهاید با تمسخر، انتقاد یا حتی خشم والدین روبرو شدهاید؟
- آیا خانواده شما پر از تعارض بوده و همیشه جار و جنجال وجود داشته است؟
- آیا والدین شما خودشان نسبت به یکدیگر و نسبت به شما ابراز احساسات نداشتهاند؟
- آیا خانواده برای کنترل احساسات ارزش زیادی قائل بوده است؟
- آیا در خانوادهتان روابط بین اعضا آنقدر سرد و بیعاطفه بوده است که فرصتی برای ابراز احساسات وجود نداشته است؟
اگر پاسخ شما به برخی از این پرسشها مثبت است نشان میدهد که شما توانستهاید ریشههای شکلگیری بازداری هیجانی را در خود کشف کنید.
معمولاً کسی که بازداری هیجانی دارد، سرکوب کردن احساسات را کار درستی میداند و معقتد است که همه باید از احساسات دوری کنند. اما این فکر درستی نیست. برقراری ارتباط بین بازداری هیجانی و مشکلاتتان به شما کمک میکند پیامدهای منفی آن را کشف کنید. بهعنوانمثال اکثر کسانی که دچار بازداری هیجانی هستند عموماً دچار افسردگی و اضطراب یا مشکلات جسمانی زیادی میشوند.
- بازداری هیجانی باعث ایجاد افسردگی میشود.
- در زیربنای اضطرابها معمولاً طرحواره بازداری هیجانی وجود دارد.
- در مشکلات جسمانی طرحواره بازداری هیجانی نقش عمدهای دارد.
- بازداری هیجانی باعث ایجاد روابط سطحی و غیرصمیمی میشود.
- بازداری هیجانی باعث میشود که دوست داشته باشید تنها بمانید.
- بازداری هیجانی باعث میشود که شما حرفهای مهم دلتان را به کسی که دوستش دارید ابراز نکنید.
- برقراری یک رابطه جنسی لذت بخش با همسرتان برایتان مشکل است.
- در موقعیتهای اجتماعی شما حرفی برای گفتن ندارید و عموماً خارج از جریان گروه قرار میگیرید.
بنابراین بازداری هیجانی مشکلات عمدهای را ایجاد میکند که شما با شناختن علت زیربنایی این مشکلات یعنی بازداری هیجانی میتوانید گام مهمی در تغییر آن بردارید.

همیشه بازداری هیجانی باعث میشود که ما فکر کنیم، ابراز احساسات کار درستی نیست و مزایایی زیادی برای سرکوب احساسات وجود دارد. اما همانطور که در گام سوم مشاهده کردیم مشکلات زیادی از گور طرحواره بازداری هیجانی برمیخیزد.
برای اینکه بتوانید به طرحواره بازداری هیجانی نفوذ کنید لازم است که خود را قانع کنید داشتن بازداری هیجانی کمککننده نیست. برای این کار میتوانید از تکنیک مزایا و معایب استفاده کنید.
تکنیک مزایا و معایب به این صورت استفاده میشود که شما باید تمامی مزایایی را گمان میکنید بازداری هیجانی برای شما داشته است فهرست کنید و سپس معایب آن را بنویسید. لطفا با خودتان تعارف نداشته باشید. در این قسمت شما باید آسیبهایی را که از بازداری هیجانی خوردهاید یادداشت کنید. به عبارت دیگر شما اعتراف میکنید که بازداری هیجانی همیشه به نفع شما نبوده است.
تکنیک مزایا و معایب به شما کمک میکند در طرحواره بازداری هیجانی نفوذ کنید و اعبتار آن را زیر سؤال ببرید. و به این ترتیب آماده میشوید که افکار سالمتری را جایگزین بازداری هیجانی کنید.
یادگیری مهارتهای ابراز خشم گام بسیار مهمی برای غلبه بر طرحواره بازداری هیجانی است. زیرا اصلیترین احساسی که شما سرکوب میکنید خشم است. شما میترسید که کنترل خود را از دست بدهید. بنابراین به مهارتهای ابراز خشم نیاز دارید. ما در یک مقاله دیگر در مورد مهارتهای کنترل خشم برای شما مطالب و راهکارهای مفیدی را فراهم کردهایم.
- خشم یک احساس طبیعی است که به شما نشان میدهد چیزی در اطرافتان اشتباه است یا اینکه برخی از نیازهای شما برآورده نمیشود.
- خشم را خود بپذیرید و در مورد آن با دیگران صحبت کنید.
- از واکنش تأخیری استفاده کنید. اگر خشمگین شدهاید، بگذارید چندلحظهای بگذرد سپس آن را مطرح کنید.
- نفس عمیق بکشید. تنفس عمیق به آرام کردن شما کمک میکند. اما یادتان باشد بعد از آرام شدن باید خشم خود را به شکل سازندهای در جهت حل مسئله به کار ببرید.

درست است که ابراز خشم کار بسیار دشواری است و نیاز به مهارتهای بسیاری دارد اما ابراز احساسات مثبت کار آسانتری است. به کسانی که دوستشان دارید عشق خود را نشان دهید.
ابراز احساسات باید در دو سطح صورت بگیرد: کلامی و غیرکلامی. به صورت کلامی شما میتوانید از کلمات مثبت برای احساسات خود استفاده کنید. به صورت غیرکلامی میتوانید از نگاه محبتآمیز استفاده کنید، کادو بخرید و توجه خود را با زبان بدنتان نشان دهید.
بازداری هیجانی هیجانی باعث میشود که شما کمتر با دوستان خود وقت بگذرانید زیرا بودن با دیگران به خصوص در مهمانیها، مسافرت یا بیرون رفتن مستلزم کنار گذاشتن قواعد روزمره است و شما دور هم جمع میشوید که خوشحالی کنید و به بازی و تفریح مشغول شوید.
- کسانی که به آنها اعتماد دارید گزینهی خوبی برای تمرین مهارتها ابراز احساسات شما هستند.
سخن آخر
غلبه بر طرحواره بازداری هیجانی کار دشواری است اما به هر حال به انتخاب شما بستگی دارد. آیا دوست دارید در انزوای هیجانی زندگی کنید و در عوض احساسات تلنبارشده زیادی در درونتان وجود داشته باشد و هر روز منزویتر و افسردهتر شوید یا اینکه میخواهید زندگیتان کامل و پربار باشد. آیا این حق شما نیست که آنچه در دلتان میجوشد را بیان کنید و بیپروا در مورد ابراز احساسات خود با شریک زندگیتان راحت باشید. حق شما این است که خودتان باشید.
اگر این مطلب به شما کمک کرده است آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و اگر سوالی دارید در کامنتها مطرح کنید یا از تجربه خود در کامنتها برایمان بگویید.
برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
- اینستاگرام: schema.therapy
- تلگرام: psychologistnotes
- ایمیل: schemalogy@gmail.com