انتخاب سردبیرراهنمای عملی طرحواره درمانیطرحواره‌درمانی
موضوعات داغ

سبک های مقابله ای در طرحواره درمانی

سبک های مقابله ای روش مدیریت کردن دردهای ناشی از طرحواره هاست.

در طرحواره درمانی، واکنش های شما به طرحواره‌های ناسازگار زندگی یا همان تله‌های زندگی، به عنوان سبک های مقابله ای شناخته می‌شود. این واکنش‌ها شامل افکار، احساسات یا رفتا‌رهای مختلفی هستند. سبک های مقابله ای به عنوان راهی برای اجتناب از احساسات دردناک و طاقت‌فرسا که در نتیجه یک طرحواره خاص تجربه می‌شوند، ایجاد می‌شوند.

بنابراین به طور کلی سبک های مقابله ای در طرحواره‌درمانی برای مدیریت کردن پاسخ‌هایی که فرد به طرحواره‌هایشان می‌دهند اطلاق می‌شود. در این مقاله قصد داریم که به طور مختصر سبک های مقابله ای را توضیح دهیم.

سبک های مقابله ای در طرحواره درمانی

سبک های مقابله ای در طرحواره‌درمانی به روش‌هایی که فرد هنگام برانگیخته شدن طرحواره‌هایش از آن‌ها استفاده می‌کند گفته می‌شود. به عنوان مثال ممکن است فردی برای اجتناب از رهاشدگی وارد هیچ رابطه‌ای نشود و تنهایی را ترجیح دهد. در این صورت طرحواره رهاشدگی او برانگیخته نمی‌شود. یا فرد دیگری هنگامی که وارد رابطه می‌شود برای جلوگیری از درد رهاشدگی خودش رابطه را تمام می‌کند. در این صورت او در حال استفاده از سبک مقابله‌ای جبران افراطی است.

هر کدام از طرحواره‌های ناسازگار شامل یک یا چند نیاز برآورده نشده و خاطراتی از بدرفتاری‌های متنوعی است. بنابراین می‌توان به این نتیجه رسید که فعال شدن طرحواره‌ها منجر به درد روانی بسیار زیادی می‌شود. تحمل این دردها و تجربه مجدد آن‌ها بسیار سخت و دشوار است. در نتیجه فرد باید از روش‌هایی برای مقابله کردن با دردهای روانی خود استفاده کند. این روش‌ها در دوران کودکی آموخته شده‌اند، یعنی همان دورانی که رویدادهای مختلف ناخوشایند دست به دست هم داده‌اند که نیازهای هیجانی بنیادین کودک برآورده نشوند.

سبک های مقابله ای می‌توانند در دوران کودکی مفید باشند، زیرا وسیله‌ای برای بقا هستند. اما در بزرگسالی باعث تقویت طرحواره‌ها می‌شوند.

از این رو سبک های مقابله ای از دیرینه‌ی قابل توجهی در تاریخ روانی فرد برخوردار است. این سبک‌ها در ابتدا باعث کاهش درد هیجانی طرحواره می‌شوند. به عنوان مثال کودکی که هنگام دعوای شدید پدر و مادر خود به اتاقش می‌رود و مشغول بازی با اسباب‌بازی‌هایش می‌شود درد و رنج ناشی از بیم فروپاشی خانواده و طرد شدن را کاهش می‌دهد.

اما در بلندمدت دردهای روانی که از این طریق خاموش شده‌اند نه تنها بهبود پیدا نمی‌کنند بلکه حتی شدیدتر از قبل بروز پیدا می‌کنند. به همین دلیل سبک‌های مقابله‌ای اغلب باعث تشدید و تقویت طرحواره می‌شوند. برای مثال، فردی که از همان کودکی اجتناب کردن از دردها را آموخته باشد، در دروان بزرگسالی نیز ممکن است برای کاهش احساسات منفی و مدیریت شرایط ناگوار از مواد استفاده کند.

هیچ قانون محکمی در مورد اینکه طرحواره‌ها به سبک های مقابله ای خاصی منجر می‌شوند وجود ندارد. سبک های مقابله ای شما ممکن است بر اساس خلق و خوی شما یا حتی روش‌هایی باشد که از والدین خود آموخته‌اید.

علاوه بر این ممکن است خود را هیچ‌گاه در معرض موقعیت‌هایی که باعث فعال شدن طرحواره‌هایش می‌شود قرار ندهد. وقتی طرحواره‌ فعال نشود به این معنا نیست که دیگر تأثیری نخواهد داشت بلکه دور از آگاهی هشیارانه‌ی ما به فعالیت خود ادامه پیدا می‌کند. علاوه بر این وقتی طرحواره را در آگاهی خود احساس نکنیم فرصت خودشناسی و در نتیجه تغییر آن را از خود دریغ کرده‌ایم. پس در نهایت طرحواره‌ها تقویت می‌شوند.

در طرحواره‌درمانی سبک های مقابله ای مختلفی برای مدیریت طرحواره‌ها و دردهای روانی ناشی از آن‌ها معرفی شده است:
  • تسلیم
  • اجتناب
  • جبران افراطی

سبک مقابله‌ای تسلیم

سبک مقابله ای تسلیم یکی از سبک های مقابله ای در برابر طرحواره هاست.
سبک مقابله ای تسلیم یکی از سبک های مقابله ای در برابر طرحواره هاست.

یکی از سبک های مقابله ای ابتدایی تسلیم شدن در برابر طرحواره است. هنگامی که فرد از سبک مقابله‌ای تسلیم استفاده می‌کند در واقع به درستی طرحواره‌های خود اعتماد کامل دارد و همان شرایط دوران کودکی را بازآفرینی می‌کند. در سبک مقابله‌ای تسلیم، فرد به دردهای روانی، افکار و رفتارهای مرتبط با طرحواره گردن می‌نهد. به عنوان مثال، او می‌پذیرد که دوست داشتنی نیست، لایق بدرفتاری است، شایستگی عشق را ندارد، نباید کسی به او توجه کند، باید تنبیه شود، مستحق سرزنش است و غیره.

سبک مقابله‌ای تسلیم در واقع همان تعریف اصلی هر طرحواره است. به عنوان مثال وقتی طرحواره رهاشدگی به این معناست که فرد معتقد است که به زودی رها خواهد شد و کسی او را دوست ندارد، در هنگام تسلیم نیز به گونه‌ای رفتار می‌کند که منطبق با همین تعریف است. مثلاً ممکن است برای جلوگیری از رهاشدگی دست به کاری نزند.

وقتی بیماران تسلیم یک طرحواره می شوند، در واقع در برابر آن سر تعظیم فرود می‌آورند. در حالت تسلیم درمانجویان سعی نمی‌کنند از طرحواره اجتناب یا با آن مبارزه کنند. آن‌ها قبول دارند که طرحواره درست است. آنها درد عاطفی طرحواره را مستقیماً احساس می‌کنند. آنها به روشی عمل می‌کنند که طرحواره را تأیید می‌کند. بدون اینکه بدانند دارند چه می‌کنند، الگوهای طرح‌واره‌محور را تکرار می‌کنند تا به عنوان بزرگسال، تجربه‌های دوران کودکی را که این طرحواره را ایجاد کرده است، دوباره زنده کنند.

هنگامی که افراد با رویدادهای راه‌انداز طرحواره مانند احتمال جدایی مواجه می‌شوند، پاسخ‌های عاطفی آن‌ها نامتناسب است و احساسات خود را به طور کامل و آگاهانه تجربه می‌کنند. از نظر رفتاری، آن‌ها شریک‌هایی را انتخاب می‌کنند که به احتمال زیاد مانند «والد متجاوز» با آنها رفتار می‌کنند. سپس آن‌ها اغلب به روش‌های منفعلانه و سازگار با این با شریک انتخابی خود ارتباط برقرار می‌کنند که طرحواره را تداوم می‌بخشد. در رابطه درمانی، ممکن است خود را در نقش کودک و درمانگر را در نقش والد متجاوز قرار دهند.

تسلیم شامل پذیرش یک طرحواره است. تسلیم معمولاً منجر به رفتاری می‌شود که الگوی طرحواره را تقویت یا ادامه می‌دهد. برای مثال، اگر در کودکی تسلیم طرحواره‌ای شوید که در نتیجه غفلت عاطفی شکل گرفته است، ممکن است بعداً وارد رابطه‌ای شوید که در آن غفلت عاطفی وجود دارد.

اجتناب طرحواره

در سبک مقابله‌ای اجتناب فرد ممکن است برای کاهش درد طرحواره‌هایش از مصرف مواد و مشروب استفاده می‌کند.
در سبک مقابله‌ای اجتناب فرد ممکن است برای کاهش درد طرحواره‌هایش از مصرف مواد و مشروب استفاده می‌کند.

اجتناب یکی از اساسی‌ترین سبک های مقابله ای است. هنگامی که بیماران از اجتناب به عنوان یک سبک مقابله‌ای استفاده می‌کنند، سعی می‌کنند زندگی خود را طوری تنظیم کنند که طرحواره هرگز فعال نشود. آن‌ها سعی می‌کنند بدون آگاهی زندگی کنند، گویی این طرحواره وجود ندارد. آنها از فکر کردن به طرح‌واره اجتناب و افکار و تصاویری را که احتمالاً باعث تحریک آن می‌شوند مسدود می‌کنند: وقتی چنین افکار یا تصاویری ظاهر می‌شوند، حواس خود را پرت یا آن‌ها را از ذهن خود دور می‌کنند. آنها از احساس طرحواره اجتناب می‌کنند.

هنگامی که احساسات ظاهر می‌شوند، به طور بازتابی آنها را به سمت پایین هل می‌دهند. آنها ممکن است بیش از حد الکل بنوشند، مواد مخدر مصرف کنند، رابطه جنسی بی‌بند و باری داشته باشند، پرخوری کنند، به طور اجباری تمیزکاری کنند، به دنبال تحریک باشند یا به کار معتاد شوند. هنگامی که آن‌ها با دیگران تعامل دارند، ممکن است کاملاً عادی به نظر برسند.

آنها معمولاً از موقعیت‌هایی که ممکن است باعث ایجاد طرحواره شوند، مانند روابط صمیمی یا چالش‌های کاری اجتناب می‌کنند. بسیاری از بیماران از تمام بخش‌هایی از زندگی که در آن احساس آسیب‌پذیری می‌کنند دست به اجتناب می‌زنند. اغلب آن‌ها از مشارکت در درمان اجتناب می‌کنند. برای مثال، این بیماران ممکن است «فراموش کنند» تکالیف خود را تکمیل کنند، از ابراز احساسات خودداری کنند، فقط مسائل سطحی را مطرح کنند، دیر به جلسات بیایند یا زودتر از موعد درمان را پایان دهند.

اجتناب شامل تلاش برای زندگی بدون ایجاد طرحواره است. ممکن است از فعالیت‌ها یا موقعیت‌هایی که احتمالاً باعث ایجاد آن می‌شود یا احساس آسیب‌پذیری در شما ایجاد می‌کند اجتناب کنید. اجتناب از طرحواره ممکن است شما را مستعد مصرف مواد، رفتارهای پرخطر یا اجباری و سایر رفتارهایی کند که باعث حواس‌پرتی می‌شوند.

جبران افراطی طرحواره

جبران افراطی به روش‌هایی اشاره دارد که در آن فرد طرحواره را به صورت افراطی جبران می‌کند.
جبران افراطی به روش‌هایی اشاره دارد که در آن فرد طرحواره را به صورت افراطی جبران می‌کند.

جبران افراطی یکی دیگر از سبک های مقابله ای است.وقتی بیماران به طور افراطی اقدام به جبران طرحواره می‌کنند، از طریق فکر، احساس، رفتار و ارتباط کردن به شکلی که دقیقاً برخلاف طرحواره است با آن مبارزه می‌کنند. آن‌ها تلاش می‌کنند تا حد ممکن با آنچه در دوره کودکی هنگام اکتساب طرحواره بوده‌اند متفاوت به نظر برسند. به عنوان مثال اگر در کودکی احساس بی‌ارزشی می‌کردند، در بزرگسالی سعی می‌کنند خیلی باارزش به نظر برسند. اگر در کودکی تحت سلطه بود‌ه‌اند، در بزرگسالی با همه مخالفت می‌کنند.

اگر در کودکی کنترل می‌شدند، در بزرگسالی دیگران را کنترل یا هر گونه نفوذ را رد می‌کنند. در صورت سوء‌استفاده از دیگران سوءاستفاده می‌کنند. در مواجهه با طرحواره، آنها ضد حمله می‌کنند. در ظاهر، آنها اعتماد به نفس دارند و مطمئن هستند، اما در درون، فشار طرحواره را احساس می‌کنند که تهدید به فوران می‌کند.

جبران افراطی به این دلیل ایجاد می‌شود که جایگزینی برای درد طرحواره ارائه می‌دهد. جبران افراطی وسیله‌ای برای فرار از احساس درماندگی و آسیب‌پذیری است که بیمار در طول دوره کودکی احساس می‌کرد. به عنوان مثال، جبران افراطی خودشیفتگی معمولاً به بیماران کمک می‌کند تا با احساسات اصلی محرومیت و نقص عاطفی کنار بیایند. این بیماران به جای احساس نادیده گرفته شدن و حقارت، می‌توانند احساس خاص بودن و برتری کنند. با این حال، اگرچه ممکن است در دنیای بیرون موفق باشند، بیماران خودشیفته معمولاً در درون خود آرامش ندارند.

جبران افراطی، آنها را منزوی می‌کند و در نهایت باعث ناراحتی آنها می‌شود. آنها به جبران افراطی خود ادامه می‌دهند، مهم نیست که چقدر دیگران را از خود دور می‌کنند. با این کار، آنها توانایی برقراری ارتباط عمیق با دیگران را از دست می‌دهند. آن‌ها آنقدر برای کامل به نظر رسیدن سرمایه‌گذاری می‌کنند که صمیمیت واقعی را از دست می‌دهند. علاوه بر این، مهم نیست که چقدر تلاش می‌کنند کامل باشند، در نهایت در چیزی شکست خواهند خورد و به ندرت می‌دانند چگونه شکست را به طور سازنده مدیریت کنند.

آنها نمی‌توانند مسئولیت شکست‌های خود یا محدودیت‌های خود را بپذیرند و بنابراین در یادگیری از اشتباهات خود مشکل دارند. هنگامی که آنها شکست‌های به اندازه کافی قدرتمند را تجربه می‌کنند، توانایی‌شان برای جبران افراطی از بین می‌رود و اغلب با افسردگی بالینی جبران می‌کنند. هنگامی که جبران افراطی شکست می‌خورد، طرحواره‌های زیربنایی با قدرت عاطفی عظیمی دوباره خود را نشان می‌دهند.

پاسخ‌های مقابله‌ای

پاسخ‌های مقابله‌ای رفتارها یا راهبردهای خاصی هستند که از طریق آنها سه سبک مقابله‌ای گسترده آشکار می‌شوند. آنها همه پاسخ‌ها به تهدید را در کارنامه رفتاری فرد شامل می‌شوند – همه روش‌های منحصربه‌فرد و خاص که در آن بیماران جبران افراطی، اجتناب و تسلیم شدن را نشان می‌دهند. سبک مقابله‌ای مجموعه‌ای از پاسخ‌های مقابله‌ای است که فرد به طور مشخص برای اجتناب، تسلیم شدن یا جبران افراطی از آنها استفاده می‌کند.

پاسخ مقابله‌ای، رفتار (یا استراتژی) خاصی است که فرد در یک مقطع زمانی معین از خود نشان می‌دهد. به عنوان مثال، بیمار مردی را در نظر بگیرید که تقریباً در هر موقعیتی که طرحواره رهاشدگی‌اش فعال می‌شود، از نوعی اجتناب استفاده می‌کند. وقتی دوست دخترش او را تهدید به جدایی کرد، او به آپارتمانش برگشت و تا زمانی که از هوش رفت آبجو نوشید. در این مثال، اجتناب، سبک مقابله‌ای بیمار در برابر رهاشدگی است. نوشیدن آبجو پاسخ او در این یک موقعیت با دوست دخترش بود.

ارتباط با ما

برای ارتباط با ما می‌توانید در انتهای مطلب کامنت بگذارید یا سوال خود را مطرح کنید. علاوه بر این می‌توانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.

اینستاگرام: schema.therapy

تلگرام: psychologistnetes

ایمیل: schemalogy@gmail.com

دکتر حمید بهرامی زاده

رویکرد من طرحواره‌‌درمانی و روانکاوی است و تاکنون ۳ کتاب در حوزه طرحواره‌درمانی منتشر کرده‌ام و یک کتاب درباره‌ی درمان افسردگی. علاقه‌ی اصلی من یکپارچه‌نگری رویکردهای روان‌درمانی است. من فارغ‌التحصیل دانشگاه‌های فردوسی، تهران و علامه‌طباطبایی هستم. شعار من این است: زندگی آب‌تنی کردن در حوضچه اکنون است.

3 دیدگاه

  1. سلام
    يک فرد مي تونه در موقعيت هاي گوناگون از سبک هاي مقابله اي گوناگون استفاه کنه ؟ مثلاً گاهي سبک مقابله اي تسليم، گاهي اجتناب، و ياگاهي جبران افراطي؟
    سپاس از مطالب خوبتون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا