11 مورد از خواسته های کودکان از والدین خود
آگاهی از خواسته های کودک به منظور تربیت کودک

خواسته های کودکان از والدین خود اهمیت بسیار بالایی برای رشد شخصیت سالم آنها دارد؛ زیرا تحقیقات علمی نشان دادهاند که برآورده کردن نیازهای عاطفی و خواسته های کودکان باعث ایجاد دلبستگی ایمن میشود که به نوبهی خود یک عامل حیاتی در سلامت روان محسوب میشود.
از طرف دیگر، برآورده کردن خواسته های کودکان از شکلگیری طرحوارههای ناسازگار اولیه جلوگیری میکند. این طرحوارهها مهمترین عامل ایجاد آسیبهای روانی است.
از این رو آگاهی از خواسته های کودکان اهمیت حیاتی دارد و والدین همیشه باید در پی شناخت کودکان خود و آگاهی از خواستههای آنها باشد.
اگر میخواهیم فرزندانی داشته باشیم که از نظر سلامت روان در وضعیت خوبی باشند و در زندگی به اهداف خود دست یابند باید از خواسته های کودکان آگاه باشیم تا بتوانیم نیازهای عاطفی و هیجانی آنها را برآورده کنیم. اما تشخیص نیازهای آنها کار آسانی نیست.
بنابراین بهتر است از خود کودکان بپرسیم که به چه چیزی نیاز دارند و ما برای برآورده کردن آنها باید چه کاری را انجام دهیم. از این طریق دیگر لازم نیست نیازهای آنها را حدس بزنیم و برداشتهای خود را به آنها تحمیل کنیم. با اسکیمالوژی همراه باشید.
آگاهی از خواسته های کودکان از والدین
در این مقاله میخواهیم ۱۱ مورد از خواسته های کودکان از والدین خود را مطرح کنیم. کودکان انتظار دارند که والدین این نیازها و خواستهها را برآورده سازند. برآورده کردن نیازهای کودکان باعث میشود که سلامت روان خوبی داشته باشند و هیچ طرحوارهی ناسازگار اولیهای در آنها شکل نگیرد و به اصطلاح در دام تلههای زندگی گیر نیفتند.
۱. من با تماشای تو یاد میگیرم. برای من الگوی خوبی باشید.
یادگیری از طریق مشاهده والدین، رایجترین شیوهی یادگیری راه و رسم زندگی برای کودکان است. تحقیقات آلبرت بندورا نشان داده است که کودکان همیشه در حال مشاهدهی والدین خود و الگوبرداری از آنها هستند.
بعضی والدین آنقدر سرگرم تربیت کودکان خود از روی کتابها و کلاسهای آموزشی هستند که در واقع فراموش میکنند که یکی از خواسته های کودکان از والدین خود و یکی از مهمترین روشهای تربیتی این است که والدین الگوی خوبی برای فرزندان خود باشند.
برای کودکان «الگوی خوبی باشید». اگر میخواهید کودکانتان هنگامی که تحت فشار قرار میگیرند و هیجاناتشان برانگیخته میشود بتوانند احساسات خود را تنظیم کنند و تصمیمگیری درستی انجام دهند باید خودتان در این زمینه الگوی خوبی باشید. خیلی سخت است، اما بچههایمان ما را تماشا میکنند. ما باید همان کسی باشیم که دوست داریم بچههایمان به آن تبدیل شوند.
۲. من را در آغوش بگیرید و ببوسید. نمیتوانید با مهربانی مرا لوس کنید.

یکی از خواسته های کودکان از والدین خود که بسیار حیاتی و مهم است دوست داشته شدن از سوی آنهاست. کودکان عشق ما را میخواهند و ما باید عشق خود را به آنها ابراز کنیم.
بههیچوجه عشقورزی به کودکان باعث لوس شدن آنها نمیشود. نشان دادن محبت به کودکان به ایجاد دلبستگی ایمن کمک میکند و به آنها اجازه میدهد تا یک مدل درونی از روابط محبتآمیز بسازند که تأثیر فوقالعادهای بر نحوهی ارتباط آنها با دیگران، به ویژه در بزرگسالی خواهد داشت.
راههای سالم زیادی برای نشان دادن عشق خود وجود دارد. در اینجا چند نمونه وجود دارد که فرزند شما را لوس نمیکند.
- آنها را در آغوش بگیرید و ببوسید.
- وقت خود را صرف کارهایی کنید که با هم لذت ببرید.
- با آنها صحبت کنید و به آنها گوش دهید.
- از موفقیت آنها شاد باشید.
- با تلاشها و ناکامیهای آنها همدلی کنید.
۳. مغز من هنوز در حال رشد است و بنابراین در یادگیری کند هستم. اما اگر شما صبورانه و مهربانانه به من بیاموزید، میخواهم یاد بگیرم.

یادگیری نهتنها برای کودکان، بلکه برای بزرگسالان نیز یک فرآیند تدریجی و آهسته است. بنابراین والدین باید این نکتهی مهم را در نظر بگیرند که یادگیری، زمانبر است و از شیوههای سالمی برای انتقال یادگیری استفاده کنند.
برای اینکه بتوانید به خواسته های کودکان از جمله آهسته بودن یادگیری، رسیدگی کنید. از نظم و انضباط مثبت مهربانانه و قاطعانه استفاده کنید. بچهها برای «راه رفتن روی اعصاب ما» به دنیا نمیآیند. بیشتر بچهها میخواهند یاد بگیرند. اما یادگیری زمان میبرد. به یاد دارید چند بار فرزندتان قبل از اینکه یاد بگیرد برود به زمین میخورد؟
یادگیری «قوانین انسانی» حتی پیچیده تر از یادگیری «قوانین راه رفتن» است. درک قوانین انسانی و ارتباطی و اجرای آنها به زمان نیاز دارد. صبور باشید.
اگر کودکی بعد از ده بار باز هم متوجه چیزی که میگویید نمیشود به این معنا نیست که او میخواهد لجبازی کند. در واقع این مسئله به این معناست که نیاز به زمان و تمرین بیشتری دارند.
اگر کودکتان یک مطلب را حتی بعد از اینکه ده بار آن را برایش تکرار کردید ولی باز هم متوجه نشد و آن را یاد نگرفت، به این معنی نیست که او لجباز یا با اراده است. این موضوع فقط نشان میدهد که نیاز به زمان و تمرین بیشتری دارد. باید به خاطر بسپارید که کودکان برای یادگیری به راهنمایی محبتآمیز و قاطعانهی شما نیاز دارند. بنابراین صبوری والدین هنگام آموزش به کودکان یکی از خواسته های کودکان از والدین است.
۴. همیشه در هر شرایطی کنارم باشید.
برای رشد کودک هیچ چیزی به این اندازه که والدین تکیه گاه امن او باشند ضروری نیست. دریافت محبت و داشته پایگاه امن دو مورد از خواسته های کودکان هستند که باید تحت هر شرایطی والدین آن را رعایت کنند.
پایگاه امن فرزندتان باشید تا بتواند دست به اکتشاف دنیای اطراف خود بزند و در صورت لزوم پیش شما برگردد. کودکان دلبسته ایمن انعطافپذیرتر هستند، مشکلات رفتاری کمتری نشان میدهند، در مدرسه عملکرد بهتری دارند و از سلامت ذهنی بهتری برخوردار هستند.
۵. با من گفتوگو کن. فقط با من حرف نزن.
گفتوگوهای واقعی داشته باشید و با دقت گوش دهید. ما اغلب فراموش میکنیم که ارتباط یک تعامل دو طرفه است. با فرزندتان صحبت کنید، در مورد آنچه در ذهن اوست و برای او مهم است گفتوگو کنید. فراموش نکنید چیزهایی که برای بزرگسالان مهم نیستند ممکن است برای کودک شما بسیار مهم باشند.
اگر وقتی فرزندانمان کوچک هستند به حرفهای کوچک آنها گوش کنیم، وقتی بزرگ شدند با حرفهای بزرگ به سراغمان میآیند. بنابراین ما توانستهایم اعتماد آنها را جلب کنیم.
۶. گاهی اوقات من فقط میخواهم بدون قضاوت یا سخنرانی شنیده شوم.
ما بزرگسالان عادت داریم برای کودکانمان سخنرانی کنیم و آنها را موعظه کنیم که چه کاری درست، چه کاری اخلاقی و چه کاری نامناسب است. اما مانند بزرگسالان کودکان میخواهند شنیده و درک شوند.
بنابراین شما باید با ذهنی باز و با همدلی به حرفهای آنها گوش کنید و از قضاوت کردن گفتههای آنها بپرهیزید. به نظرم قضاوت نشدن یکی از مهمترین خواسته های کودکان است.
در واقع بچهها نه سخنرانیهای ما را دوست دارند نه با حرفهای سقراطی و استدلالهای ارسطووار ما به راه راست هدایت میشوند. آنچه آنها نیاز دارند همدلی و شنیده شدن است. از این طریق میتوانید به دنیای آنها راه پیدا کنید و از دریچهی چشم آنها به زندگی و اتفاقها نگاه کنید. در این صورت میتوانید رفتار نادرست آنها را اصلاح کنید.
والدین نوجوانان اغلب تعجب میکنند که چرا فرزندانشان دیگر با آنها صحبت نمیکنند. یک دلیل میتواند این باشد که هیچکس دوست ندارد همیشه برایش سخنرانی کند. همچنین، هیچکس نمیخواهد در کنار کسی باشد که همیشه سخنرانی میکند.
۷. آنچه هستم را بپذیر. مدام مرا با بچههای دیگر مقایسه نکن.
کاری نکنید که کودکتان شب خواب بچههای مردم را ببیند. دلیلش این است که شما او را مدام با دیگران مقایسه کردهاید.
هرچند که ممکن است شما نیت خوبی دارید و میخواهید که به کودک خود انگیزه بدهید که بیشتر تلاش کند و به موفقیتهای بیشتری دست یابد اما نمیدانید که عزت نفس او را خراب میکنید و در واقع این پیام را به او میدهید که ما تو را آنطور که هستی نمیپذیریم، تو باید طور دیگری باشی.
این مقایسه شدنها مانند سونامی به سلامت روان کودک حمله میکند. اگر بعداً متوجه شدید که کودکتان افسرده و بیانگیزه است و به توانمندیهای خود اعتماد ندارد تعجب نکنید. این محصولی است که شما کشت کردهاید. وقتی یک نفر در بازی مقایسه بازنده شود دیگر نمیتوان از او انتظار داشت که رفتارهای سالمی داشته باشد.
یک مطالعه که در دانشگاه هاروارد انجام شده است نشان داده است که رابطهای که در آن کودک احساس پذیرفته شدن داشته است به موفقیتهای بعدی در زندگی انجامیده است. پس مقایسه کردن شما با این امید که او انگیزه پیشرفت پیدا کند در واقع باعث آسیب رساندن و شکست او در زندگی میشود. مامان بابای محترم لطفاً بچههای خود را با بچههای مردم مقایسه نکنید.
۸. اجازه دهید من زیاد بیرون بازی کنم.

بازی برای ما سرگرمی است اما برای کودک دنیای واقعی و بسیاری جدی است. بازی برای رشد کودک مزیتهای زیادی دارد و کودکان از طریق بازی تمام مسئولیتهای بعدی زندگی را فرا میگیرند. بنابراین اینکه بازی یکی از مهمترین خواسته های کودکان باشد جای تعجبی ندارد.
بعضی از بازیها را میتوان به تنهایی انجام داد اما بسیاری از بازیها نیاز به حضور دیگران دارد و نمیتوان تنهایی بازی کرد. از طرف دیگر در آپارتمانهای امروزی فضای اندکی برای جست و خیز وجود دارد. بنابراین کودک شما هم نیاز به همبازی دارد و هم نیاز به فضای آزادی برای تخلیهی احساسات و یادگیری بیشتر.
محیط بیرون پر از فرصتهای غنی برای توسعه و یادگیری است. بازی در بیرون معمولاً به کودکان اجازه میدهد تا استقلال بیشتری داشته باشند و استقلال خود را توسعه دهند. کودکان همچنین میتوانند در بازیهای حسی شرکت کنند که اغلب در امکانات داخلی موجود نیست.
۹. غذای مقوی و خوشمزه به من بدهید.
غذای خوشمزه برای هر کسی وسوسهبرانگیز و دوستداشتنی است و برای کودکان از اهمیت بیشتری برخوردار است. غذای کودکان نه تنها باید خوشمزه باشد بلکه باید مواد غذایی مورد نیاز رشد آنها را هم شامل شود.
کودکان نمیتوانند غذای خود را بخرند یا درست کنند. بنابراین آنها برای تأمین آنچه نیاز دارند به ما متکی هستند.
ممکن است فرزند شما دقیقاً همان سلیقه شما را نداشته باشد. هنگامی که آنها غذای خاصی را رد می کنند، ممکن است استفاده از روش «به زور خوردن یا گرسنگی کشیدن» به ذهنتان بیاید که روش مناسبی نیست. «یا میخوری یا گرسنگی میکشی» اساساً به معنای گرسنگی دادن به کودک برای تسلیم شدن است.
در عوض، به دنبال غذای سالمی باشید که فرزندتان دوست دارد. انواع مختلفی از مواد غذایی مغذی وجود دارد. ممکن است آزمایشها و خلاقیتهای زیادی لازم باشد تا بتوانید آنچه را که فرزندتان دوست دارد پیدا کنید، اما انجام شدنی است.
۱۰. لطفاً به من اعتماد کنید.
اشتباه کردن همیشه چیز بدی نیست. اگر میخواهیم فرزندانمان قضاوت خوبی داشته باشند، باید به آنها اجازه دهیم تصمیمگیری را تمرین کنند. این بدان معناست که آنها به ناچار اشتباه خواهند کرد.
کودک نمی تواند راه رفتن را بدون افتادن یاد بگیرد. آنها همچنین نمی توانند یاد بگیرند که بدون اتخاذ تصمیمات بد، تصمیمات خوب بگیرند.
۱۱. ستایش شما برای من بسیار مهم است.
کلمات تشویقکننده میتوانند تأثیر مثبت قدرتمندی بر کودکان داشته باشند. صمیمانه تحسین کنید و بر تلاشهای آنها تمرکز کنید نه تواناییها. وقتی از تعریف و تمجید برای کودکان به درستی استفاده شود، میتواند تفاوت بزرگی در عزت نفس و انگیزه درونی کودک ایجاد کند.
ارتباط با ما
برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
- اینستاگرام: schema.therapy
- تلگرام: psychologistnotes
- ایمیل: schemalogy@gmail.com