انتخاب سردبیرمطالعات روانشناسیمقاله نویسی

مقاله های اختلال وسواس فکری عملی (OCD) برای مقاله و پایان نامه

ما قصد داریم تمامی مقاله های اختلال وسواس فکری عملی (OCD) را که در ژورنال‌های معتبر داخلی و خارجی انتشار یافته‌اند را به صورت خلاصه و کاربردی در اختیار شما قرار دهیم تا از این طریق به انتخاب موضوع برای پایان نامه و مقاله نویسی در حوزه اختلال وسواس فکری عملی (OCD) به شما کمک کنیم. البته می‌توانید به این بخش از وب‌سایت اسکیمالوژی به عنوان بخش اخبار روان‌شناسی نیز نگاه کنید و صرفاً برای آگاهی از مطالعات جدید این قسمت را مطالعه کنید.

مقاله های اختلال وسواس فکری عملی (OCD) برای مقاله و پایان نامه


علل و پیامدهای شرم در اختلال وسواس اجباری

علل و پیامدهای شرم در اختلال وسواس اجباری
علل و پیامدهای شرم در اختلال وسواس اجباری

یکی از مقاله های اختلال وسواس فکری عملی که در ژورنال Behaviour Research and Therapy منتشر شده است به بررسی «علل و پیامدهای شرم در اختلال وسواس فکری – عملی (OCD)» پرداخته است. این مقاله توسط ویسوالینگام و همکاران (۲۰۲۲) نوشته شده و در پایگاه علمی Sciensdirect نمایه شده است.

اختلال وسواس فکری – عملی (OCD) با افکار مزاحم مکرر و رفتارهای تکراری مشخص می‌شود که باعث ناراحتی و اختلال قابل توجهی می‌شود (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013). اگرچه 95 درصد از افراد افکار مزاحم را تجربه می‌کنند (راچمن و دی سیلوا، 1978)، اما کمتر از 2 درصد از جمعیت معیارهای تشخیصی OCD را دارند (کسلر و همکاران، 2005).

تئوری و تحقیقات به طور سنتی بر نقش اضطراب در ایجاد و حفظ OCD متمرکز شده‌اند. با این حال، تحقیقات زیادی نشان می‌دهند که افراد ممکن است درگیر اجبارهایی برای خنثی کردن شرم شوند، به ویژه وسواس‌های مرتبط با اعمال خشونت‌آمیز، جنسی، و کفرآمیز (blasphemous: وسواس توهین به مقدسات) نسبت به سایر انواع وسواس‌ها بیشتر منجر به نشانه‌های مرتبط با شرم در اختلال وسواس فکری عملی می‌شوند (Weingarden & Renshaw, 2015).

مطالعات متعدد نشان داده‌اند افرادی که وسواس‌های جنسی یا خشونت‌آمیز را تجربه می‌کنند از آسیب‌شناسی روانی شدیدتری رنج می‌برند (چیز و همکاران، 2015)، شرم و نگرانی بیشتری را در مورد درمان تایید می‌کنند (گلازیر و همکاران، 2015؛ مارکز و همکاران، 2010؛ سیو و همکاران همکاران، 2011)، و در مقایسه با افرادی که انواع دیگر وسواس‌ها را تجربه می‌کنند، احتمال بیشتری دارد که نتایج درمانی ضعیف‌تری عاید آن‌ها شود (آبراموویتز و همکاران، 2003؛ آلونسو و همکاران، 2001؛ گرانت و همکاران، 2006؛ اونگ و همکاران. ، 2016؛ روفر و همکاران، 2006). علاوه بر این شرم با خودافشایی ضعیف‌تر نشانه‌ها (ابی و همکاران، 2007) و خاتمه زودهنگام درمان در افراد مبتلا به OCD مرتبط است (چاویرا و همکاران، 2008؛ نیوت و راچمن، 2001). بنابراین، ضروری به نظر می‌رسد که نقش شرم در OCD را برای بهبود نتایج درمان مشخص کنیم.

تحقیقات در زمینه علت‌شناسی، تداوم و درمان اختلال وسواس فکری عملی (OCD) عمدتاً توسط مدل‌های اضطراب انجام شده است. با این حال، تحقیقات غیرتجربی نشان می‌دهد که برخی از افراد ممکن است برای خنثی کردن شرم، از اجبارها استفاده می‌کنند، و وسواس‌های نفرت‌انگیز در مقایسه با سایر وسواس‌ها با شرم بیشتری همراه است.

وسواس‌های مرتبط با خشم و شرم با نتایج درمانی ضعیف‌تر همراه هستند و بنابراین نیازمند اصلاحات درمانی هستیم. این مطالعه تجربی با هدف بررسی اینکه چگونه می‌توان شرم را در مدل شناختی رفتاری برای اختلال وسواس فکری عملی قرار دارد صورت گرفته است.

در این مطالعه ۹ نفر که دارای نشانه‌های غیربالینی (subclinical) و ۴۶ نفر که نشانه‌های بالینی اختلال وسواس فکری عملی را داشتند شرکت کردند و به صورت تصادفی برای شرکت در چهار جلسه‌ی تلقین (القای) وسواس‌های متمرکز بر آسیب، جنسی، آلودگی و تقارن انتخاب شدند.

ابزارهایی که در این مطالعه برای جمع‌آوری اطلاعات به کار رفته بودند عبارت‌اند از:

  • پرسشنامه‌ی اطلاعات جمعیت‌شناختی مانند جنسیت، سن و نژاد
  • مصاحبه ساختاریافته برای اختلال‌های روانی بر اساس پنجمین ویراست راهنمای آماری و اختلالات روانی (DSM-5)
  • مقیاس شدت واسواس فکری – عملی ییل – نسخه دوم (Y-BOCS II Severity; Storch et al., 2010).

بعد از هر جلسه شرکت‌کنندگان حالت‌های هیجانی، و میزان تمایل به انجام وسواس‌ها و اجتناب رفتاری را خود را گزارش کردند.

نتایج نشان داد که القای وسواس‌های جنسی و مرتبط با آسیب، باعث ایجاد شرم و اضطراب بیشتری شد و نسبت به القای وسواس آلودگی و وسواس تقارن غیراخلاقی‌تر تلقی شدند. تجربه شرم نیز با اجبارها و رفتارهای اجتنابی برای کنترل اضطراب رابطه داشت.

در ادامه می‌توانید سایر مقاله های اختلال وسواس فکری را مطالعه کنید.


شناخت اجتماعی و همدلی در بزرگسالان مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی

مقاله های اختلال وسواس فکری عملی/ شناخت اجتماعی و همدلی در بیماران بزرگسال مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی
مقاله های اختلال وسواس فکری عملی/ شناخت اجتماعی و همدلی در بیماران بزرگسال مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی

یکی دیگر از مقاله های اختلال وسواس فکری عملی که قصد معرفی آن را دارم با عنوان «شناخت اجتماعی و همدلی در بزرگسالان مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی» است که متدولوژی آن روش فراتحلیل است. این مقاله در اکتبر ۲۰۲۲ در ژورنال Psychiatry Research توسط Emre Bora نوشته شده و در پایگاه عملی Sciencedirect نمایه شده است.

اختلال وسواس فکری اجباری (OCD) با افکار مزاحم (وسواس) و اجبار مشخص می‌شود و با آسیب‌های روانی اجتماعی همراه است.

در واقع مطالعات متعددی نشان داده‌اند که در اختلال وسواس فکری عملی آسیب‌هایی در شناخت اجتماعی و مهارت‌های همدلی بیماران وجود دارد. البته نتایج این مطالعات همیشه باثبات نبوده‌اند. بنابراین ما تصمیم گرفتیم که یک فراتحلیل روی مقاله های اختلال وسواس فکری عملی مرتبط با شناخت اجتماعی و مهارت‌های همدلی انجام دهیم.

این مطالعه با هدف بررسی آسیب شناخت اجتماعی و نقص‌های مرتبط با همدلی در بیماران مبتلا به OCD با رویکرد فراتحلیلی انجام شد

در روش فراتحلیل، پژوهشگران، مطالعات قبلی منتشر شده در یک حوزه مانند مقاله های اختلال وسواس فکری عملی را به طور سیستماتیک جمع‌آوری می‌کنند و سپس با استفاده از روش‌های آماری خاصی نتایج این مطالعات را با یکدیگر ترکیب می‌کنند. نتایج به دست آمده از فراتحلیل از نظر آماری نیرومندتر از مطالعات مجزاست زیرا در فراتحلیل، تعداد نمونه‌ و تنوع در نمونه‌های مورد بررسی افزایش پیدا می‌کند.

جستجوی مقاله‌های مرتبط با موضوع پژوهش با استفاده از پایگاه‌های اطلاعاتی Pubmed، PsycINFO، ProQuest و Scopus برای شناسایی مطالعات مربوطه (ژانویه 1980 تا مارس 2020) انجام شد. پس از بررسی سیستماتیک مطالعات OCD مربوطه، یک متاآنالیز با اثرات تصادفی انجام شد. متاآنالیز فعلی شامل 25 مطالعه شامل 1161 بیمار مبتلا به OCD و 1329 فرد سالم بود

نتایج متاآنالیز نشان داد که OCD با کاهش عملکرد در نظریه ذهن (ToM) همراه است. همچنین معلوم شد که OCD به طور قابل توجهی با کاهش همدلی شناختی رابطه دارد.

به طور کلی نتایج نشان داد که OCD با اختلالات متوسط ​​در نظریه ذهن و همدلی شناختی همراه است که احتمالاً می‌تواند به آسیب‌های روانی-اجتماعی در این اختلال کمک کند.

در ادامه یکی از مقاله های اختلال وسواس فکری عملی را که به بررسی اثربخشی مداخلات درمانی مرتبط با ذهن آگاهی پرداخته است را معرفی می‌کنم.

رواندرمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی


مقاله های اختلال وسواس فکری عملی/ ذهن آگاهی برای اختلال OCD
مقاله های اختلال وسواس فکری عملی/ ذهن آگاهی برای اختلال OCD

یکی از مقاله های اختلال وسواس فکری عملی که در تاریخ سپتامبر ۲۰۲۲ در پایگاه عملی Sciencedirect نمایه شده است مقاله‌ای است که به بررسی فراتحلیل اثربخشی مداخلات ذهن‌آگاهی بر بیماران مبتلا به OCD پرداخته است. این مقاله توسط Antonio Riquelme-Marin و همکارانش نوشته شده است.

چکیده مقاله

زمینه. اختلال وسواس فکری عملی اختلالی است که در سلامت روان اهمیت ویژه‌ای دارد، با این حال، همه بیماران مبتلا به این اختلال به اندازه کافی به سیستم‌های درمانی سنتی پاسخ مناسب نمی‌دهند.

هدف. هدف پژوهش حاضر بررسی سودمندی مداخلات مبتنی بر ذهن‌آگاهی (mindfulness-based interventions) در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی بود.

روش. یک جستجوی جامع در مقاله های اختلال وسواس فکری عملی که در آنها از مداخلات مبتنی بر ذهن‌آگاهی در بین سال‌های 1996 و 2021 استفاده شده است صورت گرفت. این جستجو به ما امکان داد 11 مقاله منتشرشده را پیدا کنیم. اندازه اثر شامل میانگین تغییر پیش‌آزمون-پس‌آزمون برای وسواسها و رفتارهای اجباری، و همچنین علائم افسردگی و مقابله‌ی آگاهانه بود.

نتایج. نتایج نشان داد که میانگین اندازه‌های تأثیر ذهن‌آگاهی در کاهش علائم وسواس فکری-عملی (d + = 0.648) و تا حدی کمتر، در افسردگی (d + = 0.417) و در بهبود مقابله آگاهانه (d + =0.509) بود. هنگامی که ذهن‌آگاهی برای نشانه‌های باقی‌مانده‌ی OCD در بیمارانی که درمان‌های دیگری را دریافت کرده بودند استفاده شده، کاهش معناداری در اندازه اثر مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری. این نتایج در مورد سودمندی کاربرد برنامه‌های مداخله مبتنی بر ذهن‌آگاهی در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی، هم به‌عنوان یک گزینه جایگزین و هم به‌عنوان یک درمان مکمل برای درمان‌های سنتی‌تر، امیدوارکننده است.


کمال‌گرایی در بیماران مبتلا به افسردگی و اختلال وسواس فکری – عملی

کمال‌گرایی در بیماران مبتلا به افسردگی و اختلال وسواس فکری - عملی
کمال‌گرایی در بیماران مبتلا به افسردگی و اختلال وسواس فکری – عملی

یکی از مقاله های اختلال وسواس فکری عملی آسیب‌پذیری مشترک در اختلال وسواس فکری عملی و افسردگی را بررسی کرده است. این مقاله توسط باربارا کلودیوس و همکاران (۲۰۲۲) در نشریه PLOD ONE منتشر شده است.

چکیده

بیماری روانی می‌تواند با بسیاری از باورها یا فرآیندهای ذهنی ناکارآمد همراه باشد. یک مطالعه منتشر شده در PLOS One نشان می‌دهد که کمال‌گرایی یکی از این علائم است که به ویژه در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی و در افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی شایع است.

بر اساس دیدگاه فراتشخیصی، اختلالات روانشناختی فرآیندهای شناختی مشترکی دارند که در بیماری‌زایی (pathogenesis) آن‌ها نقش دارند. یکی از باورهای ناکارآمد که با چندین اختلال روان‌شناختی از جمله اختلال افسردگی اساسی (MDD) و اختلال وسواس فکری-عمی (OCD) مرتبط است، کمال‌گرایی است.

اختلال افسردگی اساسی (MDD) و اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) دو شکل بسیار جدی و فراگیر از بیماری روانی هستند. آنها اغلب همبود هستند و در یک فرد ایجاد می شوند. تصور می‌شود که این تا حدی به این دلیل است که بین باورهای ناکارآمدی که در هر دوی این بیماری‌های روانی رخ می‌دهد همپوشانی وجود دارد. یکی از این باورها کمال گرایی است. این مطالعه به دنبال بررسی رابطه بین MDD و OCD و کمال‌گرایی با استفاده از معیارهای مستقیم و غیرمستقیم است و پیش بینی می‌کند که سطوح کمال‌گرایی برای هر دو MDD و OCD به دلیل مکانیسم‌های زیربنایی مشابه، شبیه یکدیگر باشد.

کمال‌گرایی شامل دو عامل است، یعنی تلاش‌های کمال‌گرایانه و دغدغه‌های کمال‌گرایانه (نگرانی‌های مرتبط با کمال‌گرایی). هدف ما ارزیابی شباهت بین دو اختلال وسواس فکری-عملی و اختلال افسردگی بود.

علاوه بر این، از آنجایی که تصور می‌شود باورهای ناکارآمد به طور کامل با درون‌نگری قابل دسترسی نیستند، ما یک معیار غیرمستقیم (تکلیف ارتباط ضمنی تک دسته کمال گرایی؛ SC-IAT) را وارد کردیم. SC-IAT و اندازه‌گیری کمال‌گرایی خودگزارش‌دهی (FMPS) در بیماران مبتلا به افسردگی (n = 55)، اختلال وسواس فکری – عملی (n=55) و در افراد سالم (n = 64) مورد استفاده قرار گرفت.

مواد و روش‌ها

باربارا کلودیوس و همکارانش برای مطالعه خود از 55 شرکت کننده مبتلا به OCD، 55 شرکت کننده مبتلا به MDD و 64 شرکت کننده کنترل سالم استفاده کردند. شرکت‌کنندگان MDD بستری بودند و شرکت‌کنندگان OCD از طریق کلینیک‌های روانپزشکی استخدام شدند. مصاحبه بین‌المللی عصبی روان‌پزشکی برای تأیید تشخیص‌ها و اطمینان از عدم وجود تشخیص در افراد سالم مورد استفاده قرار گرفت.

شرکت کنندگان پرسشنامه‌های مربوط به افسردگی، آسیب‌شناسی روانی، کمال‌گرایی، OCD، و جمعیت شناسی را تکمیل کردند شرکت کنندگان همچنین یک آزمون هوش کلامی و کمال‌گرایی IAT را تکمیل کردند که زمان واکنش به ترکیبی از کلمات را اندازه‌گیری می‌کرد.

نتایج

بیماران مبتلا به MDD و OCD از نظر نمرات کمال‌گرایی خودگزارش‌شده با افراد سالم تفاوت داشتند. علاوه بر این، آمار نشان داد که دو گروه بیمار در مورد تلاش‌های کمال‌گرایانه تفاوتی با هم ندارند و تنها در مورد نگرانی‌های کمال‌گرایانه تفاوت‌هایی را نشان می‌دهند.

بر خلاف انتظار، SC-IAT در گروه‌ها تفاوتی پیدا نکرد. در نتیجه، این نتایج شواهد بیشتری را نشان می‌دهد که کمال‌گرایی گزارش‌شده ممکن است به عنوان یک فرآیند فراتشخیصی مرتبط عمل کند.

«نتایج شواهد بیشتری را نشان می‌دهد که نگرانی‌های کمال‌گرایانه ممکن است یک فرآیند فراتشخیصی باشد که به طور مشابه با MDD و OCD مرتبط است. بنابراین، ممکن است برای آن بیماران دریافت درمان‌های خاص که بر کمال‌گرایی تمرکز دارد، مفید باشد.»


ادامه دارد …

ارتباط با ما

برای ارتباط با ما در مورد مقاله های اختلال وسواس فکری عملی می‌توانید در انتهای مطلب کامنت بگذارید یا سوال خود را مطرح کنید. علاوه بر این می‌توانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.

اینستاگرام: schema.therapy

تلگرام: psychologistnetes

ایمیل: schemalogy@yahoo.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا