انتخاب سردبیرخواندنی‌های اسکیمالوژیروانکاوی

انتقال متقابل: بررسی رابطه درمانگر و درمانجو

هنگامی که دو نفر برای مدت‌ها در یک اتاق می‌نشینند و حرف می‌زنند نسبت به یکدیگر احساساتی پیدا می‌کنند. به همان شیوه‌ای که درمانجویان نسبت به درمانگر احساساتی را تجربه می‌کنند (که انتقال نامیده می‌شود)، درمانگران نیز نسبت به درمانجویان خود احساساتی دارند که انتقال متقابل نامیده می‌شود.

اگرچه روانکاوان اولیه معتقد بودند که درمانگران نباید احساسی نسبت به درمانجویان خود داشته باشند، اکنون می‌دانیم که احساسات انتقال متقابل به ما کمک می‌کند روان‌درمانی روان‌پویشی بهتری انجام بدهیم.

انتقال متقابل چیست؟

انتقال متقابل (Countertransference) یک پدیده روان‌شناختی است و زمانی رخ می‌دهد که درمانگر به احساسات خود اجازه می‌دهد تا نحوه تعامل یا واکنش به درمانجو را در درمان شکل دهد.

Countertransference یادآور مهمی است که درمانگران نیز انسان هستند و سوگیری‌ها، تاریخچه و احساسات خاص خود را دارند که می‌تواند بر افکار و واکنش‌های آنها نسبت به درمانجو تأثیر بگذارد.

به همین دلیل، درمانگران باید همیشه از انتقال متقابل آگاه باشند و فعالانه برای تأیید و غلبه بر آن در عمل خود تلاش کنند (Overstreet, 2021).

انتقال متقابل مجموعه احساسات درمانگر نسبت به درمانجویان است. انتقال متقابل شامل احساسات هشیار و ناهشیار است.

Countertransference به انتقال افکار و احساسات شخصی درمانگر به مراجع اشاره دارد.

انتقال متقابل پدیده‌ای است که در چارچوب روان‌درمانی رخ می‌دهد. زیگموند فروید اولین بار در اوایل دهه 1900 اصطلاح انتقال متقابل را به کار برد. او آن را مانعی بر سر راه کار درمانگر با درمانجو می‌دانست.

دیدگاه‌های انتقال متقابل در طول زمان تغییر کرده است، و اگرچه انتقال متقابل همچنان می‌تواند برای روند درمان مضر باشد، اما می‌تواند مزایایی نیز داشته باشد.

تاریخچه انتقال متقابل

این اصطلاح یکی از مفاهیم عمده درمان‌های روانکاوی به ویژه نظریه‌های زیگموند فروید است. فروید معتقد بود که امیال و خاطرات ناهشیار نقش مهمی در شخصیت و روابط با دیگران دارد. نظریه شخصیت و روانکاوی فروید مطرح می‌کند هنگامی که درمانجو وارد درمان روانکاوی می‌شود به مرور زمان احساساتی را نسبت به درمانگر خود تجربه می‌کند. مثلا ممکن است از دست درمانگر عصبانی شود، به او عشق بورزد و یا احساس کند که درمانگرش او را تحقیر می‌کند.

فروید احساسات درمانجو نسبت به درمانگر را واکنش انتقالی نامید و تلاش می‌کرد تا معنای ناخودآگاه انتقال را برای درمانجو تفسیر کند. علاوه بر این، فروید متوجه شد که درمانگران نیز نسبت به درمانجویان خود احساساتی را تجربه می‌کنند. البته فروید معتقد بود که این واکنش‌ها برای درمان مضر هستند و به درمانجو آسیب وارد می‌کند.

فروید برای اولین بار مفهوم Countertransference را در دهه 1910 توسعه داد، جایی که او آن را به عنوان مانعی در نظر گرفت که درمانگر باید بر آن غلبه کند. از آن زمان تاکنون درک در حال تکاملی از این مفهوم وجود داشته است.

روانپزشک آلمانی، پائولا هیمن، در سال 1950 در مورد Countertransference نوشت و پیشنهاد کرد که پاسخ عاطفی درمانگر به مراجع می‌تواند اطلاعاتی را برای درک دنیای ناخودآگاه درمانجو ارائه دهد. او این را نه به عنوان مانعی برای درمان، بلکه به عنوان یک ابزار می‌دید.

تقریباً در همان زمان، روانکاو بریتانیایی دونالد دبلیو. وینیکات نیز در مورد مزایای انتقال متقابل بحث کرد. به عنوان مثال، او معتقد بود که درمانگران اغلب به روش‌هایی که دیگران ممکن است به درمانجو واکنش دهند، واکنش نشان می‌دهند.

دیدگاه جدید

امروزه، بسیاری از درمانگران می‌پذیرند که انتقال متقابل می‌تواند اطلاعات مفیدی در مورد درمانجو ارائه دهد.

حرکتی به سمت پذیرش ایده انتقال متقابل به عنوان پدیده‌ای که به طور مشترک توسط درمانگر و درمانجو ایجاد می‌شود وجود داشته است. با این حال، اگر درمانگر به دقت بر آن نظارت نداشته باشد، انتقال متقابل می‌تواند رابطه درمانجو-درمانگر را مختل کند.

انواع انتقال متقابل

انتقال متقابل
انتقال متقابل

Countertransference به شکل‌های مختلفی طبقه‌بندی شده است. من در اینجا سعی می‌کنم انواع آن را به شما معرفی کنم.

از یک دیدگاه کلی، دو نوع واکنش‌های انتقال متقابل وجود دارد: واکنش‌هایی که ریشه در درمانجو دارند و واکنش‌هایی که ریشه در درمانگر دارند. در نوع اول، احساسات ما به دلیل چیزهایی است که درمانجو احساس می‌کند یا انجام می‌دهد:

هنگامی که خانم A فراموش کرد که هزینه جلساتش را برای سه ماه پرداخت کند، درمانگرش از دست او عصبانی شد. با این وجود، درمانگر از درمانجویان دیگرش عصبانی نبود.

در نوع دوم واکنش‌های انتقال متقابل، ما احساساتی را تجربه می‌کنیم زمانی که یک درمانجو ما را به یاد چیزی در زندگی‌مان می‌اندازد مثال یک نشانه، یک تروما، یا یک رابطه:

هنگامی که آقای C از مرگ پدرش حرف می‌زد، درمانگر که نیز به تازگی پدرش را از دست داده بود به گریه افتاد.

یکی از روش‌هایی که به شما کمک می‌کند ریشه این دو نوع واکنش را در خودتان درک کنید این است که بپرسید آیا واکنش‌ شما فقط به همین درمانجو است یا خیر؟ اگر فقط نسبت به یک درمانجوی خاص احساساتی را تجربه می‌کنید پس ریشه انتقال متقابل شما در درمانجو قرار دارد. اما اگر واکنش شما نسبت به بسیاری از درمانجویان رخ می‌دهد آنگاه ریشه انتقال متقابل در شماست.

در طول درمان، همدلی یا همذات پنداری با بیماران معمول است. به این انتقال متقابل هماهنگ (concordant countertransference) می‌گویند:

یکی از درمانجویان شما به تازگی مادر شده است و به این دلیل جلسات زیادی را کنسل می‌کند. وقتی هم که به جلسه می‌آید دیر می‌رسد، نفس‌نفس می‌زند و می‌گوید هماهنگ کردن پرستار و نگهداری از نوازد کار سختی است. شما نیز فکر می‌کنید که مادر بودن و شرکت در جلسات درمان کار دشواری است. در نتیجه غیبت و تأخیر او را امری عادی می‌پندارید و از این رو به دنبال دلایل دیگر یا احساساتی که او به شما دارد نمی‌گردید. سپس متوجه می‌شوید که این روش معمول شما برای برخورد با غیبت‌ها و تأخیرهای درمانجویان دیگر نیست. در نتیجه شما دچار انتقال متقابل هماهنگ شده‌اید.

نوع دیگر انتقال متقال، انتقال متقابل مکمل (complementary countertransference) نامیده می‌شود. به عنوان مثال ممکن است شما از اینکه یکی از درمانجویانتان درمان را در اولویت قرار نمی‌دهد عصبانی باشید. سپس به خاطر می‌آورید که او به شما گفته است مادرش بسیار سخت‌گیر بوده و هیچ خطایی را نمی‌پذیرفت. در نتیجه شما همان احساسی را به درمانجوی خود دارید که مادرش به او داشته است. در نتیجه شما با مادر درمانجوی خود همانندسازی کرده‌اید. به این واکنش، انتقال متقابل مکمل گفته می‌شود.

انتقال متقابل ذهنی

در انتقال متقابل ذهنی، علت مسائل حل نشده خود درمانگر است. به عبارت دیگر، تجربه‌ای از تاریخچه خود درمانگر در پاسخ به درمانجو دوباره تجربه می‌شود.

مثالی از این مورد شامل درمانگری است که به دلیل سابقه خانوادگی پرخاشگری از عصبانیت می‌ترسد، بنابراین از هرگونه ابراز خشم از سوی درمانجوی خود جلوگیری می‌کند. این شکل ذهنی از انتقال متقابل در صورت عدم شناسایی می‌تواند مضر باشد.

انتقال متقابل عینی

در انتقال متقابل عینی، واکنش درمانگر به رفتارهای ناسازگارانه درمانجو، علت است. رفتارهای ناسازگار رفتارهایی هستند که توانایی فرد را برای مقابله سالم یا سازگاری با موقعیت‌های خاص مهار می‌کنند. اکثر مردم نسبت به این شخص واکنش مشابهی خواهند داشت. بنابراین، واکنش درمانگر «عینی» است.

برخلاف انتقال سوبژکتیو (ذهنی)، انتقال متقابل عینی می‌تواند در واقع به فرآیند درمانی کمک کند. به عنوان مثال، اگر درمانگر بتواند این واکنش عینی را که نسبت به درمانجوی خود دارد بپذیرد و مطالعه کند، می‌تواند از این انتقال متقابل به عنوان یک ابزار تحلیلی استفاده کند.

انتقال متقابل مثبت

هنگامی که یک درمانگر بیش از حد از درمانجوی خود حمایت می‌کند، انتقال متقابل مثبت وجود دارد. نشانه‌های حمایت بیش از حد می‌تواند شامل زمانی باشد که درمانگر تلاش می‌کند تا با درمانجوی خود دوست شود، چیزهای زیادی از زندگی شخصی او فاش می‌کند یا بیش از حد با تجارب درمانجوی خود آشنا می‌شود.

این می‌تواند به رابطه درمانی آسیب برساند زیرا مرزهای حرفه‌ای را کاهش می‌دهد و درمانگر را از کار و برخورد عینی با درمانجو باز می‌دارد.

نکته مهم این است که برخی از روانشناسان بر این باورند که این شکل مثبت انتقال متقابل در واقع می‌تواند با بهبود رابطه درمانگر و درمانگر، نتایج مفیدی داشته باشد.

انتقال متقابل منفی

انتقال متقابل منفی زمانی اتفاق می‌افتد که درمانگر به شیوه‌ای منفی علیه احساسات ناراحت‌کننده رفتار کند. این شامل انتقاد بیش از حد از درمانجو، تنبیه او، طرد یا عدم تایید درمانجو است.

هنگامی که درمانگر در درمان با یک درمانجوی خاص احساس بی‌حوصلگی، عصبانیت، فلج‌شدگی یا تحقیر می‌کند، انتقال متقابل منفی نیز مشهود است.

انتقال متقابل به ویژه زمانی که منفی باشد مشکل ساز می‌شود، زیرا می‌تواند به روان درمانجو آسیب بیشتری وارد کند و منجر به آسیب رساندن بیشتر به درمان شود.

اهمیت انتقال متقال

درک انتقال متقال به دلایل زیادی اهمیت دارد:

پذیرش و درک احساساتمان نسبت به درمانجویان باعث می‌شود که احتمال عمل کردن بر اساس آن احساسات کاهش پیدا کند: در طی کار کردن با درمانجویان داشتن دامنه مختلفی از احساسات مانند خشم، بی‌قراری، محبت و خستگی اجتناب ناپذیر است. هرچه آگاهی ما از این احساسات و دلایل احتمالی آن‌ها بیشتر باشد کمتر احتمال دارد که بر اساس آن‌ها، چه هشیار، چه ناهشیار واکنشی نشان دهیم.

انتقال متقابل به ما در تشخیص، ارزیابی و درمان درمانجویان کمک می‌کند: داشتن احساسات نیرومند مثبت یا منفی نسبت به درمانجویان به ما کمک می‌کند دفاع‌های مبتنی بر دوپاره‌سازی را تشخیص دهیم. درک احساساتمان نسبت به درمانجویان در طول جلسه کمک می‌کند بسیاری از جنبه‌های عملکرد درمانجویان شامل دفاع‌ها و روش‌های برقراری ارتباط آن‌ها با دیگران را بشناسیم:

انتقال متقابل مداخلات درمانی را در لحظه‌لحظه‌ی درمان هدایت می‌کند زیرا کمک می‌کند آنچه را که در جلسه از اهمیت برخوردار است بشناسیم: انتقال متقابل یکی از بهترین روش‌هایی است که به ما کمک می‌کند بفهمیم کی و چگونه مداخله می‌کنیم.

انتقال متقابل کمک می‌کند درباره خودمان هنگام کار با درمانجویان مختلف چیزهایی یاد بگیریم: آیا هر زمانی که درمانجویان اختلال خوردن دراند ناامید می‌شوید؟ آیا هنگامی که با درمانجویی که مشکل وابستگی به مواد دارد کار می‌کنید افسرده می‌شوید؟ درک این واکنش‌ها به شما کمک می‌کند خودتان به عنوان درمانگر را بهتر بشناسید و با تصمیمات بهتر از کارتان لذت ببرید.

آیا داشتن احساسات انتقال متقابل بد است؟

همانطور که اشاره کردیم، Countertransference به عنوان چیزی در نظر گرفته می‌شد که در درمان اختلال ایجاد می‌کرد و باید حذف می‌شد. ما دیگر این را باور نداریم و اکنون می‌پذیریم که انتقال متقابل عنصر مفیدی در کار ما با درمانجویان است. انتقال متقابل تنها زمانی برای درمان مضر است که درمانگر آن را تایید نکند یا به روشی عمل کند که چارچوب درمانی را نقض کند.

علائم هشدار دهنده

با توجه به ماهیت مشکل‌ساز و مضر واکنش‌های انتقالی متقابل، مهم است که تشخیص داده شود که چه زمانی انتقال متقابل رخ می‌دهد و بدانیم چگونه بهترین واکنش را انجام دهیم.

چگونه می‌توان فهمید که درمانگر دچار واکنش‌های انتقالی متقابل شده است یا خیر؟

اگر نگران وجود Countertransference در رابطه درمانی هستید، مهم است که هم درمانگر و هم درمانجو از علائم هشدار دهنده آگاه باشند:

  • بیزاری غیرمنطقی از درمانجو
  • احساسات مثبت بیش از حد در مورد درمانجو
  • بیش از حد احساساتی شدن درمانگر
  • فکر کردن به درمانجو در بین جلسه

یکی دیگر از نشانه‌های هشدار دهنده این است که درمانگر یا مراجع از جلسه درمانی خود می‌ترسند یا در طول جلسه احساس ناراحتی می‌کنند.

نمونه‌هایی از انتقال متقابل

واکنش‌های انتقالی متقابل به روش‌های مختلف بسیاری در درمان رخ می‌دهد. برخی از این واکنش‌ها تأثیرات منفی بیشتری نسبت به بقیه دارند:

  • افشای نامناسب اطلاعات شخصی: خوافشاگری در درمان همیشه موضوع مورد بحث بوده است اما به طور کلی باور بر این است که ارائه اطلاعات شخصی در حد و مرز حرفه‌ای اشکالی ندارد و اتفاقا باعث عمیق‌تر شدن درمان نیز می‌شود. اما اگر احساس می‌کنید که شما در حال افشای اطلاعات بسیار زیادی از خود هستید آنگاه دچار انتقال متقابل شده‌اید.
  • ارائه توصیه: وظیفه درمانگر ارائه توصیه‌ و مشاوره مستقیم نیست. پس اگر در حال ارائه توصیه هستید ممکن است دچار Countertransference شده باشید.
  • نداشتن حد و مرز: اگر حد و مرزهای حرفه‌ای رواندرمانی را رعایت نمی‌کنید احتمالا در دام واکنش‌های انتقالی نسبت به درمانجو افتاده‌اید.
  • احساسات عاشقانه نسبت به درمانجو: این مورد نیز حاکی از رخ دادن واکنش‌های انتقالی درمانگر به درمانجوست.
  • انتقادگری بیش از حد: وقتی درمانگر نسبت به درمانجو بیش از حد انتقاد می‌کند احتمالا احساساتش نسبت به درمانجو دستخوش تحریف واکنش‌های انتقالی‌اش به او شده است.
  • حمایت افراطی: حمایت کردن از درمانجو از وظایف ما درمانگران است. اما ارائه حمایت حد و مرزهای خودش را دارد. اگر حمایت شما باعث ایجاد وابستگی شده باشد آنگاه باید به واکنشهای انتقالی متقابل فکر کنید.

ارتباط با ما

برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این می‌توانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.

  • اینستاگرام: schema.therapy
  • تلگرام: psychologistnotes
  • ایمیل: schemalogy@gmail.com

References

Fritscher, L. (2021, August 1). How counter-transference can impact your therapeutic relationship. Verywell Mind. Retrieved July 20, 2022, from https://www.verywellmind.com/counter-transference-2671577

Gelso, C. J., & Hayes, J. (2007).  Countertransference and the therapist’s inner experience: Perils and possibilities. Routledge.

Hayes, J. A., Gelso, C. J., & Hummel, A. M. (2011). Managing countertransference Psychotherapy, 48 (1), 88.

Hayes JA, Gelso CJ, Goldberg S, Kivlighan DM. Countertransference management and effective psychotherapy: Meta-analytic findings. Psychotherapy (Chic). 2018;55(4):496-507.

Hayes, J., Riker, J., & Ingram, K. (1997). Countertransference behavior and management in brief counseling: A field study.  Psychotherapy Research, 7 (2), 145-153.

Jacobson, S. (2022, May 16). Countertransference – when your therapist loses objectivity. Harley Therapy™ Blog. Retrieved July 19, 2022, from https://www.harleytherapy.co.uk/counselling/countertransference-in-therapy.html

Overstreet, K. (2021, January 26). Transference vs. Countertransference: What’s the big deal? Therapist Development Center Blog. Retrieved July 15, 2022, from https://www.therapistdevelopmentcenter.com/blog/transference-vs-countertransference-whats-the-big-deal/

Racker, H. (2018).  Transference and countertransference. Routledge.

Sandler, J. (1976). Countertransference and role-responsiveness. International Review of psycho-analysis, 3, 43-47.

Searles, H. F. (1979).  Countertransference and related subjects: Selected papers. International Universities Press, Inc.

Tower, L. E. (1956). Countertransference.  Journal of the American Psychoanalytic Association, 4 (2), 224-255.

ارتباط با ما

برای ارتباط با ما در مورد ویژگیهای آسیب زای شخصیت در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این می‌توانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.

  • اینستاگرام: schema.therapy
  • تلگرام: psychologistnotes
  • ایمیل: schemalogy@gmail.com

1 دیدگاه

  1. به نظرم انتقال مبحث مهمی در روان‌درمانی هست و خیلی وقتا حواسمون نیست که درمان در مسیر جهت دهی یا آروم کردن احساسات خودمونه و از مکانیسم دفاعی هامون داریم استفاده می‌کنیم ولی در ظاهر انگار داریم برای مراجع از تکنیک استفاده می‌کنیم مرسی از مقاله خوبتون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا