عوامل مؤثر بر رشد

این یادداشت، دومین مقاله، از مجموعه مقالههای روانشناسی رشد در وبسایت اسکیمالوژی است که قرار است به مرور زمان تمامی مباحث اساسی آن را مورد پوشش قرار دهد. در واقع، میتوانید به این قسمت از سایت، به عنوان یک کتاب روانشناسی رشد نگاه کنید. بخش دوم کتاب روانشناسی رشد اسکیمالوژی، به مبحث عوامل مؤثر بر رشد میپردازد.
در مطلب قبلی در مورد روانشناسی رشد، آن را تعریف کردیم، تاریخچهی مختصری از روانشناسی رشد را توضیح دادم، و سپس به توضیح اهداف روانشناسی رشد، فرآیندهای رشد، حیطههای رشد پرداختیم و بر اساس دیدگاه فراخنای رشد، طول عمر را به هشت دورهی متوالی تقسیم کردیم.
عوامل مؤثر بر رشد

در این قسمت قصد داریم که عوامل مؤثر بر رشد را مورد بررسی قرار دهیم و به همراه مثالهایی آن را توضیح دهیم. مطالعات تاکنون عوامل مختلفی را بررسی کردهاند که هر کدام از آنها به شکل خاصی بر رشد انسان تأثیر میگذارد. معمولاً در کتابهای روانشناسی رشد، در همان فصل اول یک مبحث عمده در مورد عوامل مؤثر بر رشد وجود دارد.
قبل از اینکه عوامل مؤثر بر رشد را توضیح دهیم برای درک بهتر مطلب، بهتر است به تفاوتهای فردی بین افراد اشارهای داشته باشیم. در قسمت مقدمهای بر روانشناسی رشد توضیح دادیم که فرآیندهای رشد عبارت است از تغییر و ثبات که در حیطههای مختلف شناختی، جسمانی و روانیاجتماعی رخ میدهند.
به نظر میرسد که فرآیندهای رشد در مورد تمامی انسانها یکسان است، یعنی تمام انسانها در برخی حیطهها تغییر میکنند یا نستباً ثابت میمانند. بنابراین میتوانیم بگوییم که فرآیندهای رشد، ماهیت جهانشمول دارند، یعنی در مورد همه انسانها به صورت یکسانی رخ میدهند.
اما باید به یاد داشته باشیم که فقط فرآیندها جهانشمول هستند زیرا انسانها با یکدیگر از زمین تا آسمان تفاوت دارند. درست که همه ما یا رشد میکنیم یا ثابت میمانیم اما هر کدام از ما به شیوه خاص خودمان در برخی از جنبهها کمتر یا بیشتر تغییر میکنیم. مثلاً با اینکه قد همه ما بلندتر میشود اما همهی ما به یک اندازه قد نمیکشیم. قد ما تغییر میکند اما هماندازهی همه نیستیم. بنابراین بین ما تفاوتهای فردی زیادی وجود دارد.
سؤالی که مطرح میشود این است که این تفاوتهای فردی از کجا بوجود میآید؟ پاسخ به این سؤال ما را به سمت عوامل مؤثر رشد هدایت میکند. به عنوان مثال، هر یک از ما به دلیل خزانهی ژنتیکی متفاوتی که از والدین خود داریم، به صورت متفاوتی رشد میکنیم. بنابراین ژنتیک یکی از عوامل مؤثر بر رشد است.
عوامل مؤثر بر رشد را میتوان به شکل زیر تقسیم بندی کرد:
- وراثت
- محیط
- رسش
عوامل مؤثر بر رشد به صورتهای دیگری نیز تقسیم میشوند که در ادامه آنها را توضیح میدهیم اما اجازه بدهید که ابتدا عوامل مؤثر بر رشد را توضیح دهیم.
وراثت
منظور از وراثت همان خزانهی ژنتیکی است که هنگام لقاح از پدر و مادر خود به ارث میبریم. ژنتیک تمامی اطلاعات مورد نیاز، برای انسان شدن را در اختیار ما قرار میدهد. ما نیمی از خزانهی ژنتیکی خود را از پدر دریافت میکنیم و نیمی دیگر را از مادر. ما در مقالههای دیگر به صورت مفصل در مورد وراثت و بیماریهای ژنتیکی توضیحات مفصلی را ارائه خواهیم کرد.
محیط
محیط تمامی عوامل غیر وراثتی مانند سبک فرزندپروری والدین، محلهای که در آن زندگی کردهایم، دوستان و محیط جغرافیایی، عوامل محیطی را تشکیل میدهند.
رسش: عوامل مختلف دست به دست هم میدهند و در طول رشد، در بازههای زمانی مشخصی تغییرات خاصی رخ میدهند. به آشکار شدن یا بارز شدن متوالی تغییرات جسمانی و الگوهای طبیعی رفتار رسش گفته میشود. رسش زمانی رخ میهد که مغز و بدن به آمادگی لازم برای رشد رسیدهاند.
نقاط عطف
در فرآیندها و تغییراتی که همه ما به صورت مشترک تجربه میکنیم مثل در آوردن دندان، تفاوتهای فردی وجود دارد. نقاط عطف یا وقایع مهم رشدی یعنی متوسط سن بروز رویدادهای خاصی نظیر بیان نخستین کلمه است. سنین مرتبط با نقاط عطف رشدی، تقریبی است.
بنابراین در تلاش جهت درک شباهتها و تفاوتهای در زمینهی رشد و تحول باید به ویژگیهای توارثی که آغاز زندگی هر فرد را متفاوت میسازند، توجه کنیم، همچنین باید به عوامل محیطی یا تجربههای متعددی که بر افراد تأثیر میگذارند به ویژه عوامل بافتی عمدهای همچون خانواده، محلهی زندگی، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، قومیت، و فرهنگ توجه کنیم. علاوه بر این، لازم است عوامل را که در سن یا دوره تاریخی خاصی بر غالب افراد اثر میگذارند، و نیز عواملی که تنها افراد خاصی را متأثر میسازند نیز در نظر بگیریم. و سرانجام باید توجه کنیم که زمان بروز رویدادها چگونه بر میزان اثرگذاری آنها را تغییر میدهد.
عوامل بافتی
عوامل بافتی در مجموعه عوامل مؤثر بر رشد در واقع همان زیرمجموعه عوامل میحطی است. ما از زمان تولد در یک زمینه اجتماعی و تاریخی رشد میکنیم. این عوامل عبارتاند از خانواده، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، فرهنگ و نژاد/قومیت و زمینه تاریخی.
خانواده
یکی از عوامل مؤثر بر رشد که اهمیت زیادی دارد، محیط بلافصل اولیه ما، یعنی خانواده است. البته نباید این نکته را نیز از نظر دور نگه داریم که خانواده تحت تأثیر عوامل گستردهتر و در حال تغییر محله، جامعه و اجتماع است. دو نوع رایج خانواده وجود دارد: خانواده هستهای و خانوادهی گسترده
خانواده هستهای
خانواده هستهای شامل پدر و مادر و فرزندان است. این خانوادهها در حال حاضر در تمامی جوامع در حال افزایش هستند و رایجترین شکل خانواده است.
خانواده گسترده
خانواده گسترده شامل زندگی کردن با شبکهای از اقوام است. این افراد با هم زندگی میکنند که ممکن است شامل پدربرزگ، مادر بزرگ یا سایر اعضای خانواده گستردهتر نیز باشد.
وضعیت اجتماعی-اقتصادی
وضعیت اجتماعی و اقتصادی افراد در طبقه عوامل مؤثر بر رشد قرار میگیرند. منظور از وضعیت اجتماعی-اقتصادی ترکیبی از عوامل اجتماعی، اقتصادی شامل درآمد، تحصیلات، و شغل است. این عوامل نوع منزل، محلهی زندگی، کیفیت تغذیه، مراقبتهای بهداشتی، مدرسه و سایر امکانات زندگی را تعیین میکنند. مؤثرترین عوامل میانگین سطح درآمد و سرمایهی انسانی در محل است. همچنین میزان حضور عوامل خطرآفرین نیز تحت تأثیر وضعیت اجتماعی-اقتصادی است.
عوامل خطرآفرین شرایطی هستند که احتمال وقوع پیامدهای منفی را افزایش میدهند. به عنوان مثال فقر یکی از عوامل خطرآفرین است.

فرهنگ و نژاد/قومیت
فرهنگ از عوامل مؤثر بر رشد است. فرهنگ عبارت است از شیوههای کلی زندگی یک جامعه، آداب و رسوم، سنتها، باورها، ارزشها، زبان و محصولات فیزیکی یک جامعه. به عبارت دیگر فرهنگ عبارت است از تمامی رفتارهای آموختهشده از والدین.
گروه قومی از افرادی تشکیل میشود که نیاکان، نژاد، مذهب، زبان یا ریشههای ملیتی مشترکی دارند و این امر باعث میشود هویت مشترک، نگرشها، باورها و ارزشهای مشترکی داشته باشند. نژاد امروزه همانند قومیت طبقهای اجتماعی در نظر گرفته میشود.
زمینهی تاریخی
یکی از عوامل مؤثر بر رشد، زمینه تاریخی است. زمینهی تاریخی نشان میدهد که چگونه برخی تجربههای خاص که به زمان و مکان خاصی مربوط هستند، فرآیند زندگی فرد را تحت تأثیر قرار میدهند.
عوامل بهنجار و نابهنجار مؤثر بر رشد
عوامل بهنجار رشد
برخی از عوامل مؤثر بر رشد بر همه افرادی که در یک دوره زمانی خاص زندگی میکنند تأثیر میگذارند و برخی دیگر از عوامل، مخصوص یک نفر است. به عنوان مثال از انتهای سال ۱۳۹۸ همهی ما در دوران پاندمی کرونا بودیم و مسائل مرتبط با پاندمی بر همهی ما تأثیر گذاشته است. این عوامل که بر همهی انسانها تأثیر دارند، عوامل بنهجار نامیده میشود.
عوامل بهنجار به دو دسته تقسیم میشوند:
- تأثیرات هنجاری بر اساس سن
تأثیرات هنجاری بر اساس سن در افراد یک گروه سنی خاص مشابه هستند. این تأثیرات شامل فرآیندهای زیستی مانند بلوغ و یائسگی میشود. آنها فرآیندهای اجتماعی – فرهنگی و محیطی مانند آغاز آموزش رسمی و بازنشستگی را نیز شامل میشوند.
- تأثیرات هنجاری بر اساس تاریخ
به دلیل شرایط تاریخی، تأثیرات هنجاری بر اساس تاریخ در افراد یک نسل خاص مشترک هستند. تغییرات بلندمدت در ساختارهای ژنتیکی و فرهنگی یک جمعیت نیز بخشی از تغییرات هنجاری تاریخی به حساب میآید.
زمان بروز رویدادهای زیستی تا حدی قابل پیشبینی است و در محدودهی خاصی قرار میگیرد. به عنوان مثال هیچ کسی در ۱۲ سالگی یائسه نمیشود. رویدادهای اجتماعی تغییرپذیری بیشتری دارند. این رویدادها بسته به زمانها و مکانهای مختلف با هم فرق میکنند.
عوامل نابهنجار رشد یا رویدادهای غیرهنجاری زندگی
رویدادهای نابهنجار رویدادهای غیرمعمولی هستند که بر زندگی اشخاص تأثیر عمیقی بر جای میگذارند. این رویدادها یا وقایع معمولی هستند که در زمانی نامعمول از زندگی رخ میدهند یا آنکه اصولاً رویدادهای غیرمعمولی هستند. غالباً افراد در بروز رویدادهای نابهنجار در زندگی خود نقش دارند.
رویدادهای غیرهنجاری زندگی رویدادهایی غیرمعمولی هستند که تأثیر عمیقی در زندگی فرد دارند. این رویدادها برای همه افراد رخ نمیدهند و وقتی رخ میدهند میتوانند به اشکال گوناگونی در افراد تأثیر بگذارند مانند مرگ یکی از والدین در دورهی کودکی.
زمانبندی عوامل مؤثر بر رشد: دورههای بحرانی یا حساس
وقتی عوامل مؤثر بر رشد را بررسی میکنیم به دو مفهوم مشابه برخورد خواهیم کرد: دورههای بحرانی و حساس. دورههای بحرانی یا حساس به شدت بر رشد تأثیر میگذارند. برای توضیح دورههای بحرانی باید به آزمایش کنراد لورنز که یک جانورشناس اتریشی بود اشارهی مختصری داشته باشیم.
دوره بحرانی
کنراد لورنز پدیدهی جالبی به نام نقشپذیری را کشف کرده است. او متوجه شد که جوجهاردکهایی که تازه سر از تخم درآوردهاند نخستین شیء متحرکی را که میبینند دنبال میکنند. لورنز معتقد بود که نقشپذیری فرآیندی خودکار و برگشتناپذیر است. از نظر او، نقشپذیری نتیجه برخورداری از پیشزمینهای برای یادگیری است، یعنی نوعی آمادگی در دستگاه عصبی یک جاندار برای کسب اطلاعاتی خاص در طی یک دوره حیاتی کوتاهمدت در اوائل زندگی.
اگر پدیده مورد نظر در دورهی حیاتی رخ ندهد دیگر هرگز شکل نخواهد کرد. دوره حیاتی یک دوره زمانی خاص است که در آن پیش آمدن یا نیامدن رویدادهای خاصی تأثیر خاصی بر رشد و تحول فرد میگذارند.
دوره بحرانی مرحلهای از رشد است که از نظر بیولوژیکی تعیین میشود که در آن ارگانیسم به طور بهینه آماده است تا برخی از الگوهای رفتاری را که بخشی از رشد معمولی است به دست آورد. این دوره، بنا به تعریف، در مراحل بعدی زندگی تکرار نخواهد شد.
اگر یک موجود زنده در یک دوره بحرانی در معرض محرک مناسب مورد نیاز برای یادگیری یک مهارت قرار نگیرد، ممکن است برای آن موجود زنده دشوار یا حتی غیرممکن باشد که عملکردهای مرتبط با آن مهارت را در آینده فرا بگیرد.
دوره بحرانی یک اصطلاح بومشناختی است که به زمان ثابت و سرنوشتسازی در طول رشد اولیه یک ارگانیسم اشاره میکند که در آن ارگانیسم قادر به یادگیری چیزهایی است که برای بقا ضروری هستند. این تأثیرات بر توسعه فرآیندهایی مانند شنوایی و بینایی، پیوند اجتماعی و یادگیری زبان تأثیر میگذارد.
اولین طرفدار قوی نظریه دورههای بحرانی، چارلز استکهارد (1921) بود، زیستشناسی که تلاش کرد اثرات مواد شیمیایی مختلف را بر رشد جنین ماهی آزمایش کند.
آزمایشهای استکهارد نشان داد که تقریباً استفاده از هر ماده شیمیایی روی جنین ماهی در مرحله خاصی از رشد، منجر به ماهی یک چشم میشود.
این آزمایشها نشان داد که بافتهایی که سریعترین رشد را در جنین دارند، حساسترین بافتها به هرگونه تغییر در شرایط هستند، که منجر به اثرات بعدی در رشد میشود (اسکات، 1962).
در همین حال، روانشناس زیگموند فروید تلاش کرد تا منشأ روان رنجوری را در بیماران انسانی به عنوان نتیجه تجربیات اولیه توضیح دهد، به این معنی که نوزادان به ویژه به تأثیرات در مقاطع خاصی از زندگی خود حساس هستند.
لورنز (1935) بعداً بر اهمیت دورههای بحرانی در شکلگیری پیوندهای اجتماعی اولیه در پرندگان تأکید کرد و یادآور شد که این نقشبندی روانشناختی مشابه دورههای بحرانی در رشد جنین است.
اندکی پس از آن، مک گراو (1946) به وجود دوره های بحرانی برای یادگیری بهینه مهارتهای حرکتی در نوزادان انسان اشاره کرد (اسکات، 1962).
مدت زمان محدودی که در آن فرد از لحاظ زیستی آمادگی دارد تا رفتارهای سازگارانهی خاصی را فرا بگیرد اما به حمایت محیط تحریککننده نیاز دارد.
یکی از دورههای حیاتی در انسان، دوران بارداری است. در دوران کودکی نیز دورههای حیاتی وجود دارد. کودکی که در دورهای حیاتی از رشد خود از تجربههای خاصی محروم شده باشد، به احتمال زیاد در رشد جسمانیاش با وقفههای پایداری مواجه میشود. به عنوان مثال، در صورتی که مشکلی عضلانی که مانع از تمرکز هر دو چشم بر یک شیء واحد میشود، در همان اوان زندگی اصلاح نشود، این امر احتمالاً جلوی شکلگیری ساز و کارهای مغزی لازم برای ادراک عمق را میگیرد.
مفهوم دورههای حیاتی مفهومی بحثبرانگیز است. از آنجا که در بسیاری از ابعاد رشد و تحول انسان، حتی در حوزههای زیستشناختی، نوعی انعطافپذیری یا اصلاحپذیری کارکردی مشاهده میشود، غالباً بهتر است به جای دورههای حیاتی از دورههای حساس رشدی سخن به میان آوریم، یعنی دورههایی که در آنها فرد به انواع خاصی از تجربهها پاسخگویی بیشتری دارد.
دوره حساس
مرحلهای از رشد که در آن یک موجود زنده میتواند به سرعت یک مهارت یا ویژگی خاص را کسب کند. به عنوان مثال، در انسان، سال اول زندگی برای ایجاد یک پیوند دلبستگی ایمن مهم در نظر گرفته میشود. فقدان تجربههای مناسب وابسته به رشد در طول یک دوره حساس به طور دائم و غیرقابل برگشت مانند دورهی بحرانی بر رشد تأثیر نمیگذارد، بلکه فرآیند اکتساب خارج از دوره را دشوارتر میکند.
دورههای حساس دورههای رشد روانی در کودک است. این دوره زمانی با مدت محدود است. در دورههای حساس، کودک ظرفیتهای بسیار قدرتمندی دارد. کودک میتواند کارهای بزرگ انجام دهد و دستاوردهای بسیار مهمی مانند زبان و حرکت انجام دهد. اما پس از مدتی این قدرتها از بین میروند. «کودکان از دورههای مشخصی عبور میکنند که در آن استعدادها و امکانات روانی را آشکار میکنند که پس از آن ناپدید میشوند. به همین دلیل است که در دورههای خاصی از زندگی خود، علاقه شدید و فوقالعادهای به اشیاء و تمرینهای خاص نشان میدهند، که ممکن است در سنین بعدی بیهوده به دنبال آنها بگردیم».
هر ویژگی اساسی انسان با استفاده از یک دوره حساس ایجاد میشود، که یک انگیزه درونی است که کودک را به سمت این اکتسابها سوق میدهد. یکی از مهمترین اکتشافات ماریا مونته سوری مربوط به دورههای حساس بود. او بیشتر روش خود را بر اساس این دورههای حساس استوار کرد.
دوره حساس زمانی است که برای ظاهر شدن تواناییهای خاص مطلوب است و فرد در این زمان، خیلی پذیرای تأثیرات محیطی است. با این حال، مرزهای آن به اندازهی مرزهای دوره بحرانی به خوبی مشخص نشدهاند. رشد میتواند بعدها روی دهد ولی برانگیختن آن سختتر است.
ما در این مقاله، عوامل مؤثر بر رشد را بررسی کردیم. عوامل مؤثر بر رشد میتوانند زمینهساز تفاوتهای فردی بین افراد شوند. در مقالات بعدی، به سراغ مباحث اصلی روانشناسی رشد خواهیم کرد.
ارتباط با ما
برای ارتباط با ما در مورد عوامل مؤثر بر رشد انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
اینستاگرام: schema.therapy
تلگرام: psychologistnetes
ایمیل: schemalogy@yahoo.com