نقش طرحواره های ناسازگار اولیه در مشکلات جنسی
طرحوارههای ناسازگار اولیه نقش مهمی در همه وجوه زندگی ما دارند از جمله مشکلات روانشناختی، انتخاب همسر، مشکلات تحصیلی و شغلی. بنا بر نظریهی طرحوارهدرمانی، طرحوارههای ناسازگار اولیه در دوران کودکی بر اساس تجربههای ناخوشایند مانند بدرفتاری شکل میگیرند و فکر، احساس و رفتار ما را تعیین میکنند. ما در این مقاله میخواهیم نقش طرحواره های ناسازگار اولیه در مشکلات جنسی را بررسی کنیم.
به طور کلی رابطه بین رضایت جنسی، مشکلات جنسی و رضایت از زندگی زناشویی رابطه بین تخممرغ و مرغ است. آیا ابتدا مشکلات جنسی ایجاد میشود سپس رضایت زناشویی تحت تأثیر قرار میگیرد؟ یا بالعکس، مشکلات زناشویی، مشکلات جنسی را به وجود میآورند؟
اختلالات جنسی
اختلالات جنسی طبقهای از اختلالات روانشناختی هستند که بر عملکرد جنسی بهنجار تأثیر میگذارند. در کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی که از سوی انجمن روانپزشکی آمریکا منتشر میشود اختلالات عملکرد جنسی طبقهای از اختلالات روانی معرفی شدهاند که در آنها فرد علیرغم تمایل به رابطه جنسی نمیتواند عملکرد طبیعی داشته باشد. به عنوان مثال اختلال ناتوانی در نعوظ یکی از این اختلالات است.
اختلالات جنسی به طور کلی به چهارطبقه تقسیم میشوند:
- اختلالات میل جنسی
- اختلالات برانگیختگی جنسی
- اختلالات ارگاسمی
- اختلالات درد جنسی
عوامل زیادی در بروز و ایجاد مشکلات جنسی نقش دارند. اما در این مقاله قصد من، بررسی نقش طرحواره های ناسازگار اولیه در مشکلات جنسی است.
رابطه مشکلات زندگی و مشکلات جنسی
قبل از اینکه به بررسی نقش طرحواره های ناسازگار در مشکلات جنسی بپردازیم لازم است که به یک موضوع بپردازیم. تاکنون پاسخ قانعکنندهای درباره رابطه مشکلات جنسی و رضایت زناشویی ارائه نشده است. درواقع گاهی آنچه باعث ایجاد بروز مشکل بین زن و شوهرها میشود ناشی از مشکلاتی است که در رابطه جنسی آنها ایجاد شده است.
در همین راستا مطالعاتی که به بررسی علت طلاق در ایران و سایر کشورها انجام شده است نشان میدهند که حداقل ۵۰ درصد از علت طلاقها به مشکلات جنسی ربط دارد. اما مطالعات دیگری نیز نشان دادهاند که بسیاری از زن و شوهرها علیرغم تجربهی مشکلات جنسی از رابطهی عاطفی و عاشقانهی خود راضی هستند و تمایلی به طلاق ندارند.
بنابراین به نظر میرسد که تعامل پیچیدهای بین مشکلات جنسی و کیفیت رابطه عاطفی و عاشقانه زن و شوهرها وجود دارد و معمای تخممرغ و مرغ همچنان به حیات خود ادامه میدهد.
من میخواهم در این مقاله به معمای فوقالذکر از دریچهی دیگری پاسخ بدهم و برخی از حلقههای مفقودهای که برای پاسخ به آنها نیاز داریم را مورد بررسی قرار دهم. با من و اسکیمالوژی همراه باشید.
قبل از پاسخ به معمای مشکلات جنسی و رابطهی عاشقانه باید مقدمات مورد نیاز این رابطه را بررسی کنیم. به عبارت دیگر باید به این سؤال پاسخ دهیم که چه چیزی باعث جذابیت جنسی و چه عواملی باعث رضایت از رابطهی عاشقانه میشود؟ آیا جذابیت جنسی مقدمهی رابطهی عاشقانه است و یکی از عواملی است که باعث تولید عشق میشود؟
اگر پاسخ ما به این سؤالات مثبت باشد قاعدتاً باید نتیجه بگیریم که ابتدا مشکلات جنسی ایجاد میشود سپس رابطهی عاشقانه رو به تباهی میرود.
اما مسئله به همین سادگیها نیست. گاهی اوقات ابتدا افراد عاشق میشوند سپس مسئلهی جذابیت جنسی برای آنها مطرح میشود. در اینجا میتوانیم بگوییم که اگر رابطهی عاشقانه دچار اختلال شود، به دنبال آن مشکلات جنسی نیز ایجاد میشوند. اما باز هم مسئله به این سادگیها نیست.
جذابیت جنسی و جذابیت رمانتیک گاهی میتوانند به طور مجزا از یکدیگر وجود داشته باشند. جذابیت جنسی به عوامل خودش ربط دارد و رابطهی عاشقانه نیز تحت تأثیر عوامل جداگانهای است. گاهی نیز هر دو دستهی عوامل با هم به صورت همپوشانه وجود دارد. پس باز هم مسئله به این سادگیها نیست.
علت سردرگمیها
اصولاً در حیطهی روانشناسی و آسیبشناسی روانی با مشکلات جنسی بهگونهای برخورد میشود که انگار ماهیت بین فردی ندارد. به عنوان مثال در DSM-5 که راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی است، مشکلات جنسی به گونهای طبقهبندی شدهاند که بیشتر بر فردی که دارای مشکل جنسی است تمرکز کرده است و ماهیت رابطه را در اولویت دوم قرار داده است.
علاوه بر این، اکثر رواندرمانگران حل مشکلات جنسی را به عهدهی زیرگروهی از روانشناسان قرار دادهاند که به اصطلاح سکستراپیست نامیده میشود. به عبارت دیگر، سکستراپیستها تخصصشان در حوزهی مشکلات جنسی است. این رویه، نشان میدهد که مشکلات جنسی به طور ضمنی نتیجهی مشکلات شخصیت یا ویژگیهای روانشناختی فرد در نظر گرفته نمیشود.
به عنوان مثال یک رواندرمانگر به مشکلات افسردگی مراجع خودش کمک میکند سپس برای حل مشکلات جنسی او را به یک سکستراپیست ارجاع میدهد. البته این ارجاع دادن، بسیار کار درستی است. اما به طور ضمنی مشکلات جنسی را از مشکلات شخصیتی فرد جدا میکند.
از طرف دیگر وقتی به سراغ کتابهای مرتبط با سکستراپی مراجعه میکنیم متوجه میشویم که مشکلات جنسی را به نحوی صورتبندی و علتشناسی میکنند که موارد مرتبط با شخصیت در اولویت دستچندم قرار میگیرد. به عنوان مثال دو دانشمند مشهور در زمینهی مشکلات جنسی، یعنی مسترز و جانسون با بررسی نوع روابط جنسی بین زن و شوهرها مشکلات جنسی را شناسایی و روشهای درمانی را برای آنها معرفی کردهاند که صرفاً روی عملکرد جنسی و در بعضی موارد روی رابطهی زن و شوهر تمرکز میکنند.
بنابراین به نظر میرسد که بررسی مسائل شخصیتی و پیچیدگیهای روانشناختی جذابیت جنسی، عملکرد جنسی و رضایت جنسی مورد بررسی قرار نگرفته است. یکی دیگر از مواردی که مورد توجه متخصصان قرار نگرفته است معنای روانشناختی عملکرد جنسی برای فرد است. علاوه بر این کاکرد موضوعات جنسی در کل شخصیت فرد نادیده گرفته شده است.
اگر شخصیت را به یک پازل تشبیه کنیم موضوعات جنسی یک تکه از این پازل هستند و نمیتوان مشکلات جنسی را بدون در نظر گرفتن سایر قطعههای پازل و ندیدن تصویر کلی پازل بررسی و درمان کرد.
حل معمای مرغ و تخممرغ
تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که حل معمای رابطه بین مشکلات جنسی و رضایت از زندگی زناشویی یک رابطهی پیچیده و چندوجهی است و علت لاینحل ماندن آن تا به امروز، مشکلات روششناختی، مفهومپردازی و علتشناسی این مشکلات است.
در علم آمار، در مورد روابط همبستگی روشهای آماری مختلفی وجود دارد. بعضی از این روابط، همبستگیهای ساده را بررسی میکنند: بین مشکلات جنسی و مشکلات زندگی زناشویی رابطه وجود دارد. اما این نوع از همبستگی نمیتواند پیچیدگیهای موجود در این موضوعات را به تصویر بکشد.
به عنوان مثال بین میزان فروش بستنی و تعداد غرقشدهها در دریا رابطه مثبت وجود دارد. یعنی هرچه فروش بستنی بیشتر باشد افراد بیشتری در دریا غرق میشوند. این یک رابطهی همبستگی ساده است. این همبستگیها باعث گمراهی میشوند و اگر برنامهای بر اساس آن طراحی شود بیفرجام خواهد بود. اگر فروش بستنی را کاهش دهیم یا ممنوع کنیم تأثیری در تعداد غرقشدهها نخواهد داشت یا اگر اجازه ندهیم که افراد در دریا شنا کنند تأثیری بر فروش بستنی ندارد.
از این رو، باید برای حل این همبستگیهای ساده از روشهای پیچیدهتری استفاده کنیم. روش مطالعهی ما باید اجازه دهد که ما نقش عوامل تأثیرگذار پنهان را نیز بررسی کنیم. این عوامل تأثیرگذار پنهان که به صورت تخصصی به آنها متغیرهای مداخلهگر میگویند نقش مهمی در همه روابط همبستگی دارند.
برای مثال، در مورد رابطهی بین بستنی و غرق شدن، گرمای هوا یک متغیر مداخلهگر است. در واقع هرچه هوا گرمتر باشد آدمها بیشتر بستنی میخوردند و بیشتر برای آبتنی دل به دریا میزنند در نتیجه هم میزان فروش بستنی و هم میزان غرق شدن به صورت همزمان افزایش پیدا میکند.
آیا در مورد مشکلات جنسی و مشکلات زندگی زناشویی، متغیرهای مداخلهگری وجود دارند که ما از آنها غافل شدهایم؟ پاسخ من به این سؤال مثبت است و همانطور که در قسمت قبلی مطرح کردم در نظر نگرفتن منظومهی شخصیت فرد شبیه در نظر نگرفتن گرمای هوا هنگام بررسی رابطه بین بستنی و غرق شدن است.
شخصیت هم یکی از عوامل تأثیرگذار بر جذابیت جنسی و هم یکی از عوامل تأثیرگذار بر رضایت زناشویی است. از طرف دیگر نقش مهمی در انواع طلاقها دارد. بدون در نظر گرفتن عوامل شخصیتی به هیچوجه قادر نخواهیم بود که رابطه بین مشکلات جنسی و مشکلات رابطه را مفهومپردازی و درمان کنیم.
به عنوان مثال فرض کنید یک نفر طرحوارهی معیارهای سختگیرانه و بازداری هیجانی دارد. او نمیتواند احساسات مثبت خود از قبیل احساسات جنسیاش را به همسر خود ابراز کند و هنگامی که درگیر رابطهی جنسی میشود بیشتر شبیه یک ربات است تا یک انسان. از طرفی دیگر، سختگیریهای او در مورد رابطهی جنسی و نحوهی اجرای آن، به یک مانع جدی در رابطهی جنسی تبدیل میشود.
نقش طرحواره های ناسازگار اولیه در مشکلات جنسی
یکی از مهمترین عوامل شخصیتی که تعیینکنندهی فکر، احساس و رفتار ماست طرحوارههای ناسازگار اولیه نامیده میشوند. این طرحوارهها روی انتخابهای ما و نحوهی زندگی کردن ما تأثیر عمدهای دارند و میتوان یکی از حلقههای مفقودهی رابطه بین مشکلات جنسی و مشکلات زناشویی را به آنها نسبت داد. نقش طرحواره های ناسازگار اولیه در مشکلات جنسی باید مورد بررسی قرار بگیرد تا به سادگی دچار خطای رابطه بین بستنی و غرق شدن نشویم.
بیایید با چند مثال ساده، نقش طرحواره های ناسازگار اولیه در مشکلات جنسی را بررسی کنیم.
کسی که طرحواره نقص و شرم دارد از ظاهر خود راضی نیست و باور دارد که هیچ جذابیتی که منجر به دوست داشته شدن از سوی دیگران شود در او وجود ندارد. این فرد تلاش میکند تا رابطه جنسی کمی داشته باشد و هنگام مشارکت در رابطه جنسی، تنش زیادی را تجربه میکند. این تنشها ربطی به عملکرد جنسی او ندارد اما به شدت روی عملکرد جنسی او تأثیر میگذارد.
کسی که طرحوارهی تأییدطلبی دارد جذابیت جنسی خود را در راه رسیدن به تأیید دیگران خرج میکند. در مواقعی که مشکلات زندگی باعث کمرنگ شدن رابطهی جنسی میشود این فرد از جذابیت جنسی خود ناامید میشود و در نتیجه مشکلات جنسیاش شروع میشود.
با بررسی نقش طرحواره های ناسازگار اولیه در مشکلات جنسی متوجه میشویم که رابطه جنسی فقط یک رابطه جنسی نیست بلکه در خدمت برآورده کردن نیازهای روانشناختی افراد است. اینجاست که رابطه جنسی از پیچیدگیهای زیادی برخوردار میشود.
کسی که طرحواره شکست دارد برای رابطه جنسی نیز احساس کفایتمندی نمیکند و نمیتواند از عهدهی رابطه جنسی باکیفیت برآید.
بنابراین میتوانیم نتیجه بگیریم که رابطه جنسی و جذابیت جنسی فقط موضوع اصلی غریزهی جنسی و کاهش نیازهای جنسی نیست. رابطهی جنسی در خدمت نیازهای روانی و شخصیتی افراد نیز میباشد. از این رو شناخت تعیینکنندههای جذابیت جنسی، رضایت جنسی و مشکلات جنسی نقش مهمی در درمان مشکلات جنسی خواهد داشت.
کلام آخر
من در مقالههای دیگری نقش طرحواره های ناسازگار اولیه در مشکلات جنسی، در انتخاب همسر و مشکلات زندگی را توضیح دادهام. امیدوارم که با افزایش اطلاعات خود در زمینه طرحواره های ناسازگار اولیه بتوانید نقش آنها در زندگی خود را ارزیابی کنید. اما به خاطر داشته باشید که بررسی نقش طرحواره های ناسازگار اولیه در مشکلات جنسی مستلزم بررسی تخصصی نیز میباشد. در تاریخ ۷ بهمن ۱۴۰۱ در کلینیک حکمت کارگاهی در مورد نقش طرحواره های ناسازگار اولیه در مشکلات جنسی برگزار خواهیم کرد.
ارتباط با ما
برای ارتباط در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
اینستاگرام: schema.therapy
تلگرام: psychologistnetes
ایمیل: schemalogy@yahoo.com
خوب و عالی