جهت گیری رواندرمانی و شخصیت درمانگر
دیدگاه شخصی: جهتگیریها از شخصیت درمانگر سرچشمه میگیرد.
رویکردهای زیادی در رواندرمانی وجود دارد: روانکاوی، شناختی رفتاری، طرحواره درمانی، خانواده درمانی، گشتالت درمانی، رفتاردرمانی، وجودگرایی و … یکی از سؤالات اساسی تمامی دانشجویان روانشناسی که گرایش بالینی مورد علاقه آنهاست این است که بر چه اساسی جهت گیری رواندرمانی خود را در آینده انتخاب کنند. آنها در دروس دانشگاهی، نظریههای مختلف شخصیت و رواندرمانی را انتخاب میکنند و قرار است که این دروس علاوه بر اینکه دانش آنها دربارهی انواع رویکردهای رواندرمانی را گسترش دهد به آنها کمک کند که جهت گیری رواندرمانی درستی را نیز انتخاب کنند.
اما سؤال اینجاست که جهت گیری رواندرمانی درست به چه معناست؟ آیا رویکردی است که پشتوانهی پژوهشی خوبی دارد؟ امروزه بسیاری از رویکردهای اصلی رواندرمانی پشتوانه تجربی خوبی دارند و بنابراین این موضوع باعث سردرگمی بین دانشجویان میشود.
اما انتخاب جهت گیری رواندرمانی بیشتر به شخصیت روانشناس بستگی دارد. مگرنه این است که شخصیت ما تمامی انتخابهای ما را تحت تأثیر قرار میدهد؟ از این رو روانشناسان هم از این قاعده مستثنی نیستند و انتخاب جهت گیری رواندرمانی بر اساس شخصیت آنها صورت میگیرد.
جهتگیریهای رواندرمانی در حال حاضر معمولا به عنوان مجموعههای متمایز از مهارتها و دانشها دیده میشوند که میتوانند از جعبهابزار استعاری انتخاب شوند و به میل خود به کار روند. گفته میشود که رواندرمانگر التقاطی مانند جراح عمومی، مستقل از ویژگیهای شخصی درمانگر، میتواند از بین تکنیکهای مختلف انتخاب کند و مؤثرترین درمان را برای یک بیمار معین ارائه دهد.
من استدلال میکنم که این ادعا نادرست است، یعنی به این دلیل که نمیتواند تشخیص دهد که جهت گیری رواندرمانی از شخصیت درمانگر سرچشمه میگیرد و نمیتوان آن را متمایز از آن در نظر گرفت.
دههها پیش، در اواسط قرن بیستم، عموماً پذیرفته شد که رواندرمانگر (که به احتمال زیاد روانپزشک بود) یک سبک درمانی معین دارد و کم و بیش آن را برای همه بیمارانش به کار میبرد. اگر احساس میکرد که نمیتواند به بیمار خاصی کمک کند، بیمار را به یک متخصص با رویکرد درمانی متفاوت ارجاع میداد، که ممکن بود بیشتر به بیمار کمک کند.
به عنوان مثال، اگر روانکاو متوجه میشد که بیمار افسرده بعید است از درمان روانپویشی بهرهمند شود، بیمار را به روانپزشک یا رواندرمانگر حمایتی یا هر دو ارجاع میداد. جهت گیری رواندرمانی به عنوان یک درمانگر خاص در نظر گرفته میشد و نمیتوان آن را به میل خود انتخاب کرد، گویی از یک جعبهابزار انتخاب شده است.
در نیمه دوم قرن بیستم و در قرن بیست و یکم، ایده متفاوتی ظهور کرد. این ایده معتقد است که درمانگر باید سعی کند سبک خود را با هر بیمار خاص منطبق کند، از بین تعدادی از رویکردهایی که خود را در آنها شایسته میداند انتخاب کند و تکنیکهایی را از آن رویکرد برای کار با بیمار به کار گیرد. بنابراین، در طول یک روز کاری 8 ساعته، درمانگر ممکن است بگوید که درمان شناختی را صبح، درمان بین فردی بعد از ناهار و درمان روانکاوی را در اواخر بعد از ظهر انجام میدهد.
ظهور این رویکرد «التقاطی» منعکسکننده این ایده است که جهت گیری رواندرمانی اصلاً ربطی به فردی که آن را انجام میدهد ندارد. درواقع رواندرمانی فقط یک مهارت است که باید یاد گرفت و به کار برد، مانند روشی که فرد جبر را یاد میگیرد و از آن برای حل معادلات چند جملهای استفاده میکند.
تلاشهایی که برای برای «ادغام رواندرمانی» صورت میگیرد جهت گیری رواندرمانی را مشابه میدانند، اگرچه هدف این تلاشها ایجاد یک رویکرد رواندرمانی واحد است که میتواند توسط هر درمانگری مستقل از ویژگیهای شخصی درمانگر اعمال شود. من این ایده ها را منعکسکننده درک نادرست از رابطه بین جهت گیری رواندرمانی و شخصیت درمانگر میدانم.
چرا میگویم جهت گیری رواندرمانی را نمیتوان از شخصیت درمانگر جدا کرد؟ به این دلیل که جهت گیری رواندرمانیهای مختلف بر اساس نظامها و فلسفههای اخلاقی متفاوتی استوار است و درمانگرانی که به فلسفههای اخلاقی خاصی اهمیت میدهند، طبیعتاً تمایل دارند که رواندرمانیهای خاصی را مطابق با باورهای اخلاقی خودشان انجام دهند. ارائه این که جهت گیری رواندرمانی را میتوان به میل خود اتخاذ کرد – مستقل از باورها و شخصیت خود درمانگر – نادیده گرفتن این فرض اساسی است.
درمانهای رهنمودی و غیررهنمودی
در حالی که هیچ کمبودی در نظریههای رواندرمانی وجود ندارد – در واقع، به نظر میرسد که هر چند ماه یکبار روشهای جدیدی ایجاد میشود – میتوان استدلال کرد که دو رویکرد اساسی برای درمان وجود دارد: رهنمودی و غیررهنمودی. در درمانهای رهنمودی، مانند درمان شناختی-رفتاری، درمانگر نقش فعالی در آموزش مهارتها، تکنیکها یا استراتژیهای جدید به بیمار بر عهده میگیرد. در برخی از اشکال درمان رهنمودی، درمانگر ممکن است توصیههایی نیز به بیمار بکند.
در درمان غیررهنمودی، مانند درمان روانکاوی، درمانگر به دنبال این است که مستقیماً بر رفتار بیمار تأثیر نگذارد، بلکه به او کمک کند تا درک بهتری از خود و آنچه که او را آزار میدهد، پیدا کند.
جهت گیری رواندرمانی از شخصیت سرچشمه میگیرد
من معتقدم که جهتگیری رواندرمانگر مستقیماً از شخصیت درمانگر سرچشمه میگیرد و نمیتوان آن را متمایز از آن در نظر گرفت. از این حیث، رواندرمانگر به طور قابل توجهی با فیزیکدانی که ممکن است طیف وسیعی از نظریهها را به کار گیرد، و با جراح عمومی که در انواع تکنیکها مهارت دارد، متفاوت است.
در واقع، تاریخ رواندرمانی مملو از نمونههایی از درمانگرانی است که تکنیکهایی را برای نظریهی منحصر به فرد خود را پرورش دادهاند. به عنوان مثال، فروید هیپنوتیزم را رها کرد زیرا متوجه شد که شخصیت او برای نقش مستبدانه هیپنوتیزمکننده مناسب نیست. او در ادامه روانکاوی و روش تداعی آزاد را توسعه داد، نه تنها به این دلیل که احساس میکرد آنها تکنیکهای مؤثرتری هستند، بلکه به این دلیل که به طور طبیعی با شخصیت او تطابق داشتند.
وقتی سالیوان درمان روانکاوی خود را معرفی کرد، بازتاب نیاز او به نزدیکی در رابطهی رواندرمانی بود. او مردی تنهاتر از فروید بود. و زمانی که آلبرت الیس درمان منطقی عاطفی خود را معرفی کرد، نیز منعکسکننده شخصیت او بود که بسیار مستقیمتر و متضادتر از بسیاری از همتایان روانکاوان او بود.
این بدان معناست که تفاوت بین دو نوع درمان توضیح داده شده در بالا – رهنمودی و غیررهنمودی – نشاندهنده تفاوت بین دو نوع از افرادی است که این درمانها را انجام میدهند، و نه فقط تفاوت بین سبکها یا تکنیکها. در حالی که هدف من در اینجا توصیف دقیق تفاوتهای شخصیتی بین این دو نوع درمانگر نیست (بلکه صرفاً اشاره به وجود چنین تفاوتهایی است)، به نظر میرسد که درمانگر رهنمودی نیاز بیشتری به ساختار و شاید کنترل داشته باشد، در حالی که درمانگر غیررهنمودی بیشتر با ویژگیهای دروننگرانهی خود و نیاز به درک کردن هدایت میشود.
پیامدهای آموزشی و درمانی
اگر این درست باشد که جهتگیری نظری یک درمانگر از شخصیت او سرچشمه میگیرد و نمیتوان آن را جدا از آن در نظر گرفت، این امر پیامدهای قابل توجهی برای آموزش رواندرمانگران و درمان بیماران خواهد داشت. از نظر آموزش و درمان، درمانگر جوان باید روشهای مختلف درمان را با دقت بررسی کند تا ببیند کدام یک از آنها معتبرتر است.
مطمئناً، تحلیل شخصی یا رواندرمانی محل خوبی برای شروع است، هرچند کار دروننگرانه نباید به همین جا ختم شود. کارآموز باید خود را در ادبیات نظریههای رواندرمانی غوطهور کند، به ویژه بر اصول فلسفی زیربنای هر جهتگیری نظری تمرکز کند. او باید به زندگی خود نگاه کند و ببیند که چگونه در رابطه با دیگران و با خودش زندگی میکند. تنها در این صورت است که او میتواند یک رویکرد درمانی معتبر را انتخاب کند.
وقتی صحبت از درمان به میان میآید، عاقلانه است که درمانگر، خود را به کار با بیمارانی محدود کند که احساس میکند میتواند با آنها راحت باشد، زیرا تنها زمانی که درمانگر راحت باشد، میتواند مؤثر باشد. نکته مهم این است که چنین تصمیماتی در مورد اینکه چه کسی را درمان کنیم و چه کسی را درمان نکنیم نباید صرفاً بر اساس تشخیص بیماری گرفته شود، زیرا ویژگیهای شخصی بیماران مبتلا به یک اختلال روانپزشکی ممکن است به اندازه ویژگیهای شخصی افراد در جمعیت عمومی متفاوت باشد.
من استدلال میکنم که درمانگر باید فقط یک کلاه در اتاق مشاوره بگذارد، و اگر احساس میکند که رویکرد درمانی متفاوت احتمالاً برای یک بیمار خاص سودمندتر است، پس نباید کلاه دیگری بر سر بگذارد، بلکه بیمار را بر این اساس ارجاع دهد.
نتیجه
در این مقاله، من استدلال کردهام که جهت گیری رواندرمانی بازتابی از این است که درمانگر بهعنوان یک فرد چه کسی است، و نباید رواندرمانی را چیزی در نظر گرفت که به سادگی میتوان آن را پذیرفت یا به میل خود به کار برد. در نتیجه، من همچنین استدلال کردهام که درمانگر «التقاطی» یک افسانه است. از آنجایی که درمانگر التقاطی میتواند تنها یک جهتگیری نظری معتبر داشته باشد، به نظر من، عاقلانه است که بیمارانی را که با او همخوانی ضعیفی دارند به درمانگران دیگر ارجاع دهد تا اینکه بخواهد درمانی مخالف شخصیت او را اعمال کند. چنین ایدههایی هم برای آموزش رواندرمانگران و هم برای درمان بیماران پیامدهای قابل توجهی دارد.
منبع: psychology today
نویسنده: Mark L. Ruffalo، M.S.W.، D.Psa. مدرس روانپزشکی در کالج پزشکی دانشگاه فلوریدا مرکزی و مربی کمکی روانپزشکی در دانشکده پزشکی دانشگاه تافتس است. |
ارتباط با ما
برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
اینستاگرام: schema.therapy
تلگرام: psychologistnetes
ایمیل: schemalogy@yahoo.com