انتقال: بررسی رابطه درمانجو و درمانگر
اگر در حال حاضر درمانجو یا درمانگر هستید با احساساتی که بین درمانجو و درمانگر شکل میگیرد آشنایی کافی دارید. گاهی درمانجویان احساسات عاشقانهای نسبت به درمانگر پیدا میکنند به طوریکه احساس میکنند عاشق او شدهاند. گاهی نیز نسبت به درمانگر خشم و خصومت زیادی پیدا میکنند. درمانگر نیز مانند درمانجو این احساسات را تجربه میکنند. این نوع احساسات به زبان تخصصی، انتقال و انتقال متقابل نامیده میشود.
رابطه درمانی و احساسات بین درمانجو و درمانگر یکی از مهمترین جنبههای رواندرمانی است که من قصد دارم در این مقاله به طور کامل به آن بپردازم. مقاله را طوری نوشتهام که مطالعه آن هم برای درمانجو و هم برای درمانگر قابل فهم و مفید باشد. اگر درمانجو هستید قبل از رها کردن درمان حتماً این مقاله را مطالعه کنید. با من و اسکیمالوژی همراه باشید.
آیا تا به حال از خودتان پرسیدهاید که «آیا من عاشق درمانگرم شدهام؟» داشتن احساسات عاشقانه نسبت به درمانگر رایجتر از آن است که شما فکر میکنید و میتوان آن را به پدیده انتقال نسبت داد.
رواندرمانی رابطهای آکنده از احساسات مختلف بین درمانگر و درمانجوست. در واقع رابطه بین درمانگر و درمانجو کلید اصلی هر نوع درمان است. اهمیت رابطه درمانی به حدی است که کارل راجرز (یکی از بزرگترین رواندرمانگران که نظریه مراجع-محور به او تعلق دارد) معتقد است که رابطه درمانی فرآیند اصلی تغییر در رواندرمانی است.
علاوه بر راجرز تقریبا تمامی نظریهپردازان مکاتب مختلف رواندرمانی تمرکز ویژهای روی رابطه درمانی دارند. پس منطقی به نظر میرسد احساساتی که درمانگر و درمانجو نسبت به هم پیدا میکنند بخش جداییناپذیر رواندرمانی است و درک آن برای پیشرفت درمان از ضروریات محسوب میشود.
اهمیت رابطه درمانی از این قرار است که احساسات درمانجو به درمانگر سرنخهای خوبی درباره زندگی هیجانی و روانشناختی وی در اختیار درمانگر قرار میدهد و احساسات درمانگر نسبت به درمانجو نیز حاوی نکات بسیار مهمی درباره سبک ارتباطی درمانگر، کشف الگوهای زندگی درمانگر و نحوه برانگیختن احساسات در دیگری توسط درمانجو را برملا میسازد.
احساسات قبل از درمان
حتی قبل از شروع رواندرمانی، درمانجویان نسبت به درمانگر خود احساساتی دارند؛ به ویژه اگر درمانگر را بشناسند. بنابراین ملاقات اولیه نیز آکنده از احساس است. درمانگر نیز با دیدن درمانجو و هیجانات وی برای شروع درمان احساساتی را نسبت به او تجربه میکند.
اگر شما در حال حاضر درمانجو یا درمانگری هستید که در حال مطالعه این مقاله هستید باید بدانید که واکنشهای هیجانی زودهنگام درمانجو، اطلاعاتی درباره زندگی او به درمانگر میدهد. زیرا ممکن است نشان دهد که نحوه واکنش درمانجو در قبال دیگران چیست.
درمانگر هنگامی که به احساسات درمانجو نسبت به خودش آگاه میشود باید راحت باشد و نسبت به احساسات درمانجو گشوده، علاقهمند و پذیرا باشد زیرا برخی از احساسات درمانجو حاوی تمایلات پرخاشگرانه و گاهی جنسی است.
حالا اجازه بدهید کمی تخصصیتر به رابطه بین درمانگر و درمانجو بپردازیم. به طور سنتی به احساسات درمانجو به درمانگر، اگر همان احساساتی باشد که در گذشته نسبت به افراد مهم زندگیاش داشته است، واکنش انتقالی نامیده میشود.
انتقال
فروید و بروئر (۱۹۸۵) ابتدا انتقال را در بافت درمانی شناسایی کردند. این مفاهیم بخش مهمی از درمان روانکاوی بودند اما اکنون اکثر انواع رواندرمانی از آن بهره میگیرند.
فروید و بروئر (۱۹۸۵) آن را به عنوان احساسات عمیق، شدید و ناهشیاری توصیف کردند که در رابطه درمانی با درمانجویان ایجاد میشود. در حالیکه فروید انتقال را بیمارگونه، تکراری و عاری از اندیشه خودآگاه بین درمانجو و درمانگر میدانست (واکتل، ۲۰۰۸)، روانشناسی مدرن این نظر فروید را رد کرده است. واکنشهای انتقالی چندلایه و پیچیده است و هنگامی رخ میدهد که مغز تلاش میکند تجربهی فعلی را از طریق تجربههای گذشته بررسی کند (ماکاری، ۱۹۹۴).
بر اساس نظریه روانکاوی، انتقال از طریق فرافکنی احساسات درمانجو به درمانگر اتفاق میافتد که به درمانگر اجازه میدهد تا درمانجو تحلیل کند (Freud & Breuer, 1895). این نظریه عملکرد انسان را به عنوان تعاملی از انگیزه ها و نیروها در درون فرد و ساختارهای ناخودآگاه شخصیت میداند.
در نظریه روانکاوی، مکانیسمهای دفاعی رفتارهایی هستند که فاصله «ایمن» بین افراد و رویدادها، اعمال، افکار یا احساسات ناخوشایند ایجاد میکنند (هوراسیو، 2005).
نظریه روانکاوی معتقد است که انتقال ابزاری درمانی برای درک احساسات سرکوب شده، فرافکنی شده یا جابجا شده یک فرد است (هوراسیو، 2005). زمانی که مسائل اساسی به طور موثر آشکار شده و مورد توجه قرار میگیرند، بهبودی میتواند رخ دهد.
به طور کلی انتقال به مجموعه احساسات درمانجو به درمانگر اطلاق میشود. برخی از این احساسات به شخصیت واقعی درمانگر ربط دارند و برخی از آنها تحت تأثیر احساساتی است که درمانجو به افراد گذشتهی زندگیاش داشته و آنها را به درمانگر منتقل کرده است.
تعریف انتقال
تودور و مری (۲۰۰۶) انتقال را به عنوان جابهجایی یک احساس یا نگرش از یک فرد به فرد دیگر تعریف میکنند. آنها ادامه میدهند:
در روانکاوی و سایر اشکال درمانهای روانپویشی، اغلب به جابجایی احساساتی به درمانگر اشاره دارد که در گذشته نسبت به والدین یا خواهر و برادر وجود داشته است. در این موارد، بسته به اینکه درمانجو نگرش مثبت یا منفی نسبت به درمانگر داشته باشد، انتقال میتواند مثبت یا منفی باشد… یکی از ویژگیهای کلیدی این «انتقالها» این است که آنها عمدتاً ناخودآگاه هستند.
انتقالها در بافت روابط رخ میدهند و نمایانگر تعامل پیچیدهی هیجانها، خاطرات و کنشهای نیمههشیار است.
اهمیت واکنشهای انتقالی
احساسات انتقالی در درک روابط مهم زندگی درمانجو کمک میکند. در واقع شیوه واکنش درمانجو به درمانگر در اکثر موارد همان واکنشی است که در قبال دیگران دارد. آگاه کردن درمانجو در مورد این واکنشها و ربط دادن واکنشها به منشاء اصلیشان به او این فرصت را میدهد تا در زندگی روزمرهاش آگاهانهتر رفتار خود با دیگران را انتخاب کند.
علاوه بر این واکنشهای انتقالی راهی را پیش روی درمانگر قرار میدهد تا به جسجتوی خاطرات گذشته درمانجو بپردازد؛ زیرا واکنشهای انتقالی، نمایانگر شیوههای فکر کردن، احساس کردن و رفتار کردن با افراد مهم زندگی در دوران کودکی است. از این رو بررسی واکنشهای انتقالی، دروازهای است که درمانگر و درمانجو را به سمت خاطرات اصلی هدایت میکنند.
پرداختن به احساسات انتقالی ایجادشده در یک رابطه درمانی واقعی میتواند به تنهایی درمانکننده باشد چراکه به درمانجو این فرصت را میدهد تا به راحتی در رابطه با احساسات پیچیدهای که به او دست میدهند صحبت کند. بسیار مهم است که درمانگر نسبت به تجربه درمانجو و نسبت به نظرات و رفتار او آزادانه و غیردفاعی برخورد کند. زیرا این تعاملات یکی از جنبههایی است که از طریق آن درمان صورت میگیرد.
توصیف و طبقهبندی انواع واکنشهای انتقالی
احساسات انتقالی را میتوان به شکلهای مختلفی طبقهبندی کرد. این طبقهبندی به ما کمک میکند که معنای آن را به خوبی درک کنیم. در ادبیات رواندرمانی سه طبقه اصلی تاکنون معرفی شده است.
- مربوط به عاطفه
- مربوط به یک رابطه در گذشته
- جابهجاشده
انتقال مربوط به عاطفه
اصلیترین روش طبقهبندی احساسات انتقالی این است که آن را به مثبت و منفی تقسیم کنیم. این تقسیمبندی بر اساس عاطفه منفی یا مثبتی است که درمانجو نسبت به درمانگر تجربه میکند. احساسات خوب درمانجو به درمانگر با انتقال مثبت رابطه دارد و احساسات بد را انتقال منفی مینامیم.
انتقالهای مثبت
انتقالهای مثبت، احساساتی هستند که از علاقه، اعتماد، اشتیاق، احساسات جنسی و احترام نسبت به درمانگر و دیگران برمیخیزد. برخی از این احساسات نظیر اعتماد و احترام، تشکیلدهنده اصول رابطه درمانی بوده و در نتیجه برای درمان ضروریاند و نیاز به تفسیر ندارند. انتقالهای مثبت هنگامی رخ میدهند که جنبههای لذتبخش روابط گذشته به درمانگر فرافکنده میشود. این انتقال به درمانجو اجازه میدهد که درمانگر را مراقب، خردمند و همدل در نظر بگیرد که برای فرآیند درمانی سودمند است. انتقالهای مثبت شامل موارد زیر است:
- ایدهآلسازی درمانگر: در این نوع، درمانجو طوری درمانگر را میبیند که باهوشتر، دوستداشتنیتر و کاملتر از آنچه واقعا هست به نظر میرسد.
- انتقال شهوانی یا جنسی: در این نوع، درمانجو احساسات عاشقانه و جنسی نسبت به درمانگر پیدا میکند. در این حالت درمانجو عاشق درمانگر میشود و آرزو میکند مورد علاقه درمانگر قرار گیرد و درمانگر او را دوست داشته باشد. انتقال جنسی هنگامی رخ میدهد که درمانجو احساس میکند جذب درمانگر شده است. این میتواند شامل احساسات صمیمیت، جذابیت جنسی، احترام یا هیجانهای عاشقانه و حسی باشد.
- انتقال شهوانیشده: این نوع خاصی از احساسات جنسی به درمانگر است که علاوه بر جنسی بودن، درونمایههای پرخاشگرانه نیز دارد. انتقالهای جنسیشده (شهوانیشده) سریعتر از انتقالهای جنسی شکل میگیرند. هنگامی که درمانجو تلاش میکند از طریق اغواگری، درمانگر را به تخلف از مرزهای حرفهای ترغیب کند یا هنگامی که تخیلات جنسی خود را به قصد برانگیختن درمانگر تعریف میکند مثالهایی از انتقالهای پرخاشگرانه و جنسی هستند. باید این نکته را مد نظر قرار دهید که تمامی این اتفاقها ممکن است به صورت ناهشیار باشد.
دلایل ایجاد انتقالهای مثبت
رابطه درمانی بین درمانجو و درمانگر یک رابطه صمیمانه و گرم است. احساسات شدید و هیجانهای عمیقی در طول جلسات درمان رخ میدهند و جای تعجبی ندارد که درمانجویان چنین احساساتی را تجربه میکنند. درماجو ممکن است به دلایل مختلفی دچار احساسات مثبت نسبت به درمانگر خود شود:
- درمانجویان ممکن است برداشت غیرواقعبینانهای از درمانگر خود داشته باشند. آنها درمانگر را یک فرد کامل میبینند و او را آیدهآلسازی میکنند.
- درمانجو از احساسات نیرومند خود در روابط گذشتهاش حرف میزند و درمانگر او را به یاد پارتنر عاطفیاش میاندازد. در این حالت درمانجو، احساسات رمانتیک خود را اشتباها به درمانگر نسبت میدهد.
- درمانجو در رابطه درمانی، احساس امنیت و راحتی میکند و این احساسات را به عنوان عشق در نظر میگیرد. به هر حال درمانگر سعی میکند که جو آرام و صمیمانهای فراهم کند تا درمانجو احساس امنیت را تجربه کند.
- درمانگران توسط درمانجویان به عنوان افرادی دیده میشوند که قدرت شفای دردهای هیجانی و آسیبها را دارند. از این رو احساس قدردانی با عشق جابهجا میشود.
- اکثر درمانجویان در زندگی خود تجربه روابط صمیمانهی خوبی را نداشتهاند. بنابراین در حضور یک درمانگر صمیمی احساسات مثبتی را تجربه میکنند.
- درمانجو نیازهای برآورده نشدهای در روابط دارد و در جلسات درمانی فرصتی پیش میآید که درباره عشق و سکس حرف بزند. در این موارد، انتقال رخ میدهد. نزدیکی هیجانی بین درمانگر و درمانجو زمینهای را فراهم میسازد تا واکنش انتقالی مثبت رخ دهد.
- درمانجو میتواند عمیقترین و مهمترین افکار و احساسات خود را بدون ترس از قضاوت با درمانگر به اشتراک بگذارد. بنابراین طبیعی است که عشق ایجاد شود؛ زیرا توجه مثبت نامشروط که از سوی درمانگر به درمانجو ارائه میشود، زمینهساز ایجاد احساسات عاشقانه است.
انتقالهای منفی
انتقالهای منفی هنگامی رخ میدهند که احساسات منفی یا خشونتآمیز به درمانگر فرافکنی میشود. در حالیکه انتقالهای منفی مشکلزا در نظر گرفته میشود، اگر درمانگر آن را تشخیص دهد و بپذیرد میتواند موضوع مهمی برای بحث در نظر گرفته شود و به درمانجو اجازه میدهد واکنشهای هیجانی خود را بررسی کند.
انتقالهای منفی شامل احساساتی مانند خشم، تنفر، تحقیر، حسادت و ترحم نسبت به درمانگر است. تقریبا همیشه مهم است که انتقالهای منفی درمانجو به درمانگر مورد بررسی قرار بگیرد؛ به ویژه اگر فرآیند درمان را تهدید کند.
انتقال مربوط به رابطهای در گذشته
این نوع انتقالها، یادآور روابط درمانجو در اوائل کودکی با افراد مهم زندگیاش است. بر اساس منشاء این احساسات میتوان این انتقال را به انتقال مادرانه، پدرانه یا خواهرانه/برادرانه تقسیم بندی کرد.
انتقال مادرانه: در نظر گرفتن درمانگر به عنوان مادری عاشق، تأثیرگذار، حمایتگر و آرام و اغلب بیانگر نیاز کودک به مراقبت، نگهداری و در بر گرفتن است. این نوع انتقال بسته به رابطهای که درمانجو با مادر واقعی خود داشته است میتواند باعث ایجاد اعتماد یا احساسات منفی شود.
انتقال پدرانه: در نظر گرفتن درمانگر به عنوان پدری قدرتمند، عاقل، مقتدر و حمایتگر و میتواند بسته به ارتباطی که درمانجو با پدر واقعی خود داشته است احساس تحسین کردن یا آشفته شدن را برانگیزاند. انتقالهای پدرانه بیشتر به نقشهایی که پدر ایفا میکند مانند محافظت مربوط میشود.
انتقالهای مادرانه و پدرانه میتوانند از روابط اقعی یا خیالی کودک سرچشمه بگیرند.
انتقالهای خواهرانه/برادرانه: این انتقالها میتواند پویاییهای روابط خواهر و برادری را نشان دهند و اغلب هنگامی رخ میدهد که رابطه والدینی وجود نداشته است. انتقالهای خواهرانه/برادرانه با رقابت ارتباط دارند. درواقع، درمانجو احساساتی را که به خواهر و برادرهایش داشته است به درمانگر منتقل میکند.
انتقال جابهجاشده
هنگامی که احساسات انتقالی خیلی سریع یا خیلی شدید باشند به طوری که درمانجو به صورت هشیار آنها را احساس نکند ممکن است آنها را طوری تجربه کند که گویا به شخص دیگری تعلق دارند. به عنوان مثال، درمانجو، داستان یکی از همکلاسیهایش را تعریف میکند که عاشق استادش شده است.
در اینجا درمانجو، احساس خود را به درمانگر، از طریق بیان داستان همکلاسیهایش بازگو میکند.
نمونههایی از واکنشهای انتقالی
در اینجا چند نمونه از واکنشهای انتقالی وجود دارد که ممکن است درمانجو نمایش دهد:
- جودیت شفر که یک روانشناس بزرگ است این مثال را ارائه میدهد: «با نزدیک شدن به تعطیلات من، خانم D مکرراً اشاره کرد که من خودخواه هستم. وقتی سعی کردم تعطیلاتم را با گشت و گذارهای غیرضروری و مکرر مادرش مرتبط کنم، او از دفتر بیرون آمد و تهدید کرد که دیگر برنمیگردد».
- درمانجویان ممکن است با توصیههای درمانگر مخالف باشند، زیرا در عوض آن را به شخص دیگری در زندگی خود مرتبط میکنند، مانند والدین یا خواهر یا برادر.
چه کاری میتوان انجام داد؟
به هر حال در رواندرمانی، درمانجویان احساسات انتقالی مختلفی را تجربه خواهند کرد. واکنشهای انتقالی اجتنابناپذیرند. در اینجا راهکارهایی وجود دارد که میتوانید برای مدیریت کردن احساسات انتقالی خود استفاده کنید:
احساسات خود را بپذیرید
بسیاری از درمانجویان تلاش میکنند احساسات خود را انکار کنند و خودشان را به صورت منفی قضاوت میکنند. اما این روش کمککننده نیست. درواقع سرکوب کردن احساسات باعث از بین رفتن آنها نمیشود بلکه نیرومندی آنها بیشتر میشود.
از این رو اولین گام این است که احساسات خود را بپذیرید.
با درمانگر خود صحبت کنید
مهم نیست که چقدر احساساتتان عجیب است. بهتر است اجازه دهید که درمانگرتان احساسات شما را بداند. درمانگر شما باید بداند که شما چه احساسی دارید تا بتواند در فرآیند درمان از احساسات شما استفاده کند. احساسات انتقالی به درمانگرتان فرصت میدهد که بیشتر درباره روابط شما در زمان حال و گذشته بداند.
این احساسات را بررسی کنید
مایل باشید این موضوع را در امنیت رابطه درمانجو/درمانگر بررسی کنید. احساسات عاشقانه به درمانگر ممکن است نتیجه نیازهای برآورده نشده در روابط عاشقانهی واقعی درمانجو، خارج از درمان باشد.
می تواند مفید باشد که این تجربه را با درمانگر خود در میان بگذارید تا ریشه آن را در یک محیط امن و بدون قضاوت بشناسید و بر این اساس آن را حل کنید.
با اجتناب از شفافیت یا صداقت در جلسات درمانی خود خرابکاری نکنید. این فقط موفقیت درمان شما را به خطر میاندازد و نتیجه موفقیتآمیز سلامت روان را به تاخیر میاندازد.
خودتان را قضاوت نکنید
لازم است که خودتان را به خاطر داشتن احساسات مثبت و منفی نسبت به درمانگرتان قضاوت نکنید. این احساسات در رواندرمانی کاملاً طبیعی است.
انتظار احساس متقابل نداشته باشید
یک نکته دوستانه: فقط به این دلیل که احساس میکنید عاشق درمانگر خود هستید، به این معنا نیست که درمانگر شما نیز همین احساس را نسبت به شما دارد.
درمان را متوقف نکنید
درمانجویی که دچار احساسات انتقالی شده است درواقع در بهترین حالت رواندرمانی قرار گرفته است. او نباید به دلیل داشتن این احساسات خودش را از ادامه درمان محروم سازد. احساسات انتقالی فرصت بسیار خوبی برای دسترسی به زخمهای عمیق گذشتهی زندگی درمانجوست. بنابراین بهتر است که درمانجو درمان را متوقف نکند.
ارتباط با ما
برای ارتباط با ما در مورد ویژگیهای آسیب زای شخصیت در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
- اینستاگرام: schema.therapy
- تلگرام: psychologistnotes
- ایمیل: schemalogy@gmail.com
References
Abramovitch, H. (2002). Temenos regained: Reflections on the absence of the analyst. Journal of Analytical Psychology, 47(4), 583-598.
Cooper, A. M. (1987). Changes in psychoanalytic ideas: Transference interpretation. Journal of the American Psychoanalytic Association, 35(1), 77-98.
Diamond, D. (1993). The paternal transference: A bridge to the erotic oedipal transference. Psychoanalytic inquiry, 13(2), 206-225.
Ferenczi, S., Ferenczi, S., & Jones, E. (1990). Introjection and transference. Essential papers on transference, 15-27.
Freud, S. (1914) Remembering, Repeating and Working-Through (Further Recommendations on the Technique of Psycho-Analysis II). The Standard Edition of the Complete Psychological Works of Sigmund Freud 12:145-156
Freud, S. (1920). Transference.
Freud, S. (1953). Fragment of an analysis of a case of hysteria (1905 [1901]). In The Standard Edition of the Complete Psychological Works of Sigmund Freud, Volume VII (1901-1905): A Case of Hysteria, Three Essays on Sexuality and Other Works(pp. 1-122).
Freud, S. (1958). The dynamics of transference. In The Standard Edition of the Complete Psychological Works of Sigmund Freud, Volume XII (1911-1913): The Case of Schreber, Papers on Technique and Other Works (pp. 97-108).
Grant, J., & Crawley, J. (2002). Transference and projection: Mirrors to the self. McGraw-Hill Education (UK).
Jenks, D. B., & Oka, M. (2021). Breaking Hearts: Ethically Handling Transference and Countertransference in Therapy. The American Journal of Family Therapy, 49(5), 443-460.
Jung, C. G. (2013). The psychology of the transference. Routledge.
Jung, C. G. (2014). The archetypes and the collective unconscious. Routledge.
Klein, M. (1952). The origins of transference. International Journal of Psycho-Analysis, 33, 433-438.
Knox, J. (2003). Archetype, attachment, analysis: Jungian psychology and the emergent mind. Routledge.
Kris, A. O. (1990). The analyst’s stance and the method of free association. The Psychoanalytic Study of the Child, 45(1), 25-41.
Loewald, H. W. (1986). Transference-countertransference. Journal of the American Psychoanalytic Association, 34(2), 275-287.
Makari, G. J. (1992). A history of Freud’s first concept of transference. International review of psycho-analysis, 19, 415-432.
Neubauer, P. B. (1994). The role of displacement in psychoanalysis. The Psychoanalytic Study of the Child, 49(1), 107-119.
River, J. (2018, September 2018). What is Freudian Transference and why does it matter? Medium.
Silberschatz, G., Fretter, P. B., & Curtis, J. T. (1986). How do interpretations influence the process of psychotherapy?. Journal of Consulting and Clinical Psychology, 54(5), 646.
Wrye, H. K., & Welles, J. K. (1989). The maternal erotic transference. International Journal of Psycho-Analysis, 70, 673-684.
عالی مفهوم انتقال رو به زبون ساده توضیح دادین
ممنون از فیدبک شما