اختلال فراموشی تجزیه ای: تشخیص و درمان

اختلال فراموشی تجزیه ای نوعی از فراموشی است که در آن فرد نمیتواند اطلاعات مهمی در مورد زندگی خود از جمله مواردی مانند نام، خانواده یا دوستان و سابقه شخصی خود را به خاطر بسپارد. این موضوع میتواند به دلیل ضربه شدید یا استرس اتفاق بیفتد. به این اختلال، یادزدودگی گسستی یا یادزدودگی تجزیهای نیز میگویند.
اختلال فراموشی تجزیه ای وضعیتی است که باعث از دست دادن حافظه میشود. اغلب ناشی از استرس یا ضربه است و پزشکان زمانی آن را تشخیص میدهند که نتوانند فراموشی را به علل دیگری مانند آسیب مغزی یا زوال عقل مرتبط کنند.
اختلال فراموشی تجزیه ای
آیا تا به حال چیزهایی را بیدلیل فراموش کردهاید؟ البته که فراموش کردهاید! همه ما هر از گاهی چیزهایی را فراموش میکنیم و فراموشی با افزایش سن بیشتر میشود.
فراموشی معمولی جای نگرانی زیادی ندارد زیرا مواردی که فراموش میکنیم جزئی هستند و به راحتی میتوان آنها را با یک نشانه به خاطر آورد. با این حال، برای برخی از افراد موارد فراموش شده بسیار شخصی هستند. به عنوان مثال میتوان به تجربههای دوران کودکی، اعضای خانواده و حتی اطلاعات هویتی مانند نام فرد اشاره کرد. بنابراین در این موارد تشخیص اختلال فراموشی تجزیه ای ممکن است به کار برده شود.
اختلال فراموشی تجزیه ای شامل فراموشی اطلاعات بسیار شخصی، معمولاً پس از برخی رویدادهای آسیبزاست. ممکن است فردی پس از تصادف یا مورد حمله قرار گرفتن در به خاطر سپردن نام خود دچار مشکل شود. از دست دادن حافظه میتواند باعث ناراحتی و اختلال در توانایی فرد برای عملکرد روزانه شود. تصور کنید که نمیتوانید به یاد بیاورید که چه کسی هستید – این باعث استرس شدید میشود و بدیهی است که شما را از کار کردن و حتی مراقبت از خود باز میدارد.
اختلال فراموشی تجزیهای میتواند به اشکال مختلفی ظاهر شود. افراد مبتلا به فراموشی تجزیه ای ممکن است تنها یک دوره شدید فراموشی یا چندین دوره کوچکتر یا به همان اندازه شدید داشته باشند. این ممکن است به میزان ضربه در زندگی آنها بستگی داشته باشد.
یادآوری اطلاعات شخصی مهم ممکن است برای برخی به طور ناگهانی و در برخی دیگر به تدریج بازگردد. عجیب است که ممکن است یک نفر اطلاعات شخصی خود را فراموش کند اما وقایع تاریخی یا نحوه رانندگی ماشین را به خاطر بیاورد. با این حال، چنین حافظه معنایی یا رویهای در برخی موارد ممکن است از بین برود.
اختلال فراموشی تجزیه ای میتواند شامل گریز تجزیهای نیز باشد. برخی از افراد در مورد رویدادهای شخصی دچار فراموشی میشوند و ناگهان به قسمت دیگری از کشور یا جهان نقل مکان میکنند. افراد مبتلا به گریز تجزیهای نمیتوانند گذشته و گاهی هویت خود را به یاد بیاورند و در نهایت دور از خانواده و دوستان به زندگی و کار جدیدی مشغول میشوند. فرد اغلب هویت جدیدی به خود میگیرد یا در مورد هویت شخصی به شدت سردرگم است.
گریز تجزیهای اغلب پس از یک رویداد آسیبزا رخ میدهد. حالتهای گریز با گسست مشخص میشوند، بنابراین در این مورد فرد آگاهانه برای حرکت برنامهریزی نکرده است.
معیارهای تشخیصی اختلال فراموشی تجزیه ایA. ناتوانی در به خاطر آوردن اطلاعات مهم زندگینامهای که معمولاً ماهیت آسیبزا یا استرسزایی دارند که با فراموشی معمولی سازگار نیست. توجه: فراموشی تجزیهای اغلب شامل فراموشی موضعی یا انتخابی برای یک رویداد یا رویدادهای خاص است، یا فراموشی عمومی برای هویت و تاریخچهی زندگی. B. علائم باعث ناراحتی یا اختلال قابل توجه بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر زمینههای مهم میشود. C. این اختلال به اثرات فیزیولوژیکی یک ماده (به عنوان مثال، الکل یا سایر مواد مخدر سوء مصرف، یک دارو) یا یک وضعیت عصبی یا سایر بیماریها (مانند تشنجهای پیچیده ناقص، فراموشی کلی گذرا، مصدومیت/ضربه خوردن جمجمه، مصدومیت مغزی یا دیگر اختلالات عصبشناختی) نسبت داده نمیشود. D. این اختلال با اختلال هویت تجزیه ای، اختلال استرس پس از سانحه، اختلال استرس حاد، اختلال نشانهی جسمی یا اختلال عصبی شناختی عمده یا خفیف بهتر توضیح داده نمیشود. نکته کدگذاری: کد فراموشی تجزیهای بدون فرار تجزیه ای0 است. کد فراموشی تجزیهای با فرار تجزیهای F44.1 است. مشخص کنید اگر: F44.1 با فرار تجزیهای: سفر ظاهراً هدفمند یا سرگردانی گیجآمیز که با فراموشی هویت یا سایر اطلاعات مهم زندگینامهای همراه است. |
ویژگیهای تشخیصی
مشخصه تعیینکننده اختلال فراموشی تجزیه ای ناتوانی در به خاطر آوردن اطلاعات مهم زندگینامهای است. انواع مختلفی از فراموشی تجزیه ای ممکن است ظاهر شود.
- فراموشی موضعی
فراموشی موضعی در اختلال فراموشی تجزیه ای به این معنی است که فرد نمیتواند یک رویداد خاص یا یک سری از رویدادها را به خاطر بیاورد که باعث ایجاد شکاف در حافظه او میشود.
این شکافهای حافظه اغلب به استرس یا تروما مربوط میشود. به عنوان مثال، شخصی که در دوران کودکی تجربهی آزار و اذیت داشته است، ممکن است آن بخش از زمان را فراموش کند. افراد مبتلا به فراموشی موضعی اغلب بیش از یک دوره از دست دادن حافظه دارند.
- فراموشی انتخابی
فراموشی انتخابی در اختلال فراموشی تجزیه ای شامل از دست دادن تنها بخشی از حافظهی فرد از یک دوره خاص است. به عنوان مثال، این میتواند به معنای فراموش کردن برخی از بخشهای یک رویداد آسیبزا باشد، اما نه همه آن.
فرد میتواند هم فراموشی انتخابی و هم فراموشی موضعی داشته باشد.
- فراموشی پیوسته
در این نوع فراموشی، فرد هر اتفاق جدیدی را که رخ میدهد فراموش میکند. یک رویداد آسیبزا ممکن است باعث این فراموشی پیوسته شود.
- فراموشی سیستماتیک
فراموشی سیستماتیک، از دست دادن خاطرات مربوط به یک دسته یا فرد خاص است. به عنوان مثال، شخصی ممکن است تمام خاطرات خود را که مربوط به یک شخص خاص است فراموش کند.
- فراموشی کلی
این شکل نادر فراموشی زمانی رخ میدهد که فرد هویت و تجربیات زندگی خود را به طور کامل فراموش کند. افراد مبتلا به این فراموشی میتوانند فراموش کنند که چه کسی هستند، با چه کسانی صحبت کردهاند، کجا رفتهاند، چه کردهاند و چه احساسی داشتهاند.
برخی از افراد مبتلا به فراموشی کلی ممکن است مهارتهای قبلی خود را از دست بدهند.
این شکل از فراموشی اغلب در بازماندگان تجاوز جنسی، کهنهسربازان جنگی و کسانی که استرس شدید یا درگیری را تجربه میکنند، رخ میدهد.
فرار تجزیهای
فرار تجزیهای گاهی در افراد مبتلا به اختلال فراموشی تجزیه ای رخ میدهد. این بیماری شدید و نادر است و فقط 0.2% از جمعیت عمومی را تحت تاثیر قرار میدهد.
فرار تجزیهای معمولاً به صورت مسافرت ناگهانی و غیرمنتظره به دور از خانه شخص ظاهر میشود. یک فرد مبتلا به فرار تجزیهای ممکن است با حالتی گیج در اطراف سرگردان باشد. آنها همچنین ممکن است از دست دادن حافظه و ناتوانی در شناخت افرادی که میشناسند را تجربه کنند. این حالت میتواند فقط چند ساعت دوام بیاورد یا ماهها ادامه داشته باشد.
در طول فرار تجزیهای، به نظر میرسد که مردم نسبتاً عادی عمل میکنند. به عنوان مثال، در برخی موارد، یک فرد شغل جدیدی را شروع میکند، هویت جدیدی به خود میگیرد و اساساً زندگی جدیدی را آغاز میکند. پایان فرار ممکن است آنها را احساس شرم، افسردگی یا اندوه کند.
به طور کلی، نقص حافظه در اختلال فراموشی تجزیه ای پسگستر است و به جز در موارد نادر، با فراموشی مداوم برای رویدادهای زندگی معاصر همراه نیست. اختلالات حافظه پیشگستر نه تنها شامل خاطرات از دست رفته تجربیات آسیبزا نیست بلکه خاطرات از دست رفته زندگی روزمره را نیز شامل میشود که در طی آن هیچ آسیبی رخ نداده است.
معمولاً، افراد مبتلا به اختلال فراموشی تجزیه ای، فراموشی موضعی را گزارش میکنند – ناتوانی در یادآوری رویدادها در یک دوره زمانی مشخص و/یا فراموشی انتخابی – فرد میتواند برخی از وقایع، اما نه همه، را در یک دوره زمانی محدود به یاد بیاورد. در فراموشی سیستماتیک، فرد نمیتواند دسته خاصی از اطلاعات مهم را به خاطر بیاورد. افراد به ندرت آشکارا از نشانههای فراموشی تجزیه ای شکایت میکنند و تلاش میکنند تا از دست دادن حافظه را به حداقل برسانند و منطقی جلوه دهند.
اختلال فراموشی تجزیه ای کلی فراموشی شامل از دست دادن کامل حافظه در بیشتر یا تمام تاریخ زندگی فرد است. افراد مبتلا به فراموشی عمومی ممکن است هویت شخصی خود را فراموش کنند (به عنوان مثال، یک زن پس از تسلیم شدن به فشار مکرر یک دوست نزدیک برای برقراری یک رابطه جنسی، حافظه خود را از کل تاریخ زندگی خود از دست میدهد)، دانش قبلی خود را در مورد جهان از دست میدهد
افراد مبتلا به اختلال فراموشی تجزیه ای اغلب از مشکلات حافظه خود، آگاه نیستند (یا فقط تا حدی آگاه هستند). آنها ممکن است برخی از رویدادهای آسیبزا یا بخشهایی از رویدادهای آسیب زا را به یاد بیاورند، اما برخی دیگر از همان نوع را نه. بسیاری، به ویژه آنهایی که دچار فراموشی موضعی هستند، اهمیت از دست دادن حافظه خود را به حداقل میرسانند و ممکن است زمانی که از آنها خواسته میشود که آن را برطرف کنند، ناراحت شوند.
ویژگیهای مرتبط
بسیاری از افراد مبتلا به اختلال فراموشی تجزیه ای به طور مزمن در توانایی خود برای ایجاد و حفظ روابط رضایتبخش دچار اختلال میشوند. سابقه تروما، به ویژه کودک آزاری، و قربانی شدن رایج است. برخی از افراد مبتلا به فراموشی تجزیه ای، فلاشبکهای تجزیهای را گزارش میکنند (به عنوان مثال، تجربه مجدد رفتاری رویدادهای آسیبزا). بسیاری از آنها سابقه خودآزاری غیرخودکشی، اقدام به خودکشی و سایر رفتارهای پرخطر دارند. علائم عصبی-عملکردی و افسردگی شایع هستند، مانند مسخ شخصیت، علائم خودهیپنوتیزمی و هیپنوتیزمپذیری بالا. اختلالات جنسی شایع است.
آمار اختلال فراموشی تجزیه ای
شیوع 12 ماهه اختلال فراموشی تجزیه ای در میان بزرگسالان در یک مطالعه کوچک در جامعه ایالات متحده 1.8٪ بود.
- شکلگیری و دوره
اختلال فراموشی تجزیه ای در کودکان، نوجوانان، بزرگسالان و جمعیتهای سالمندان مشاهده شده است. ارزیابی فراموشی در کودکان کمتر از 12 سال ممکن است دشوارتر باشد، زیرا آنها اغلب در درک سؤالات مربوط به فراموشی مشکل دارند، و مصاحبهکنندگان ممکن است به سختی سؤالات کودکپسند در مورد حافظه و فراموشی را تنظیم کنند، به ویژه در کودکان کوچکتر. تمایز مشاهدات فراموشی تجزیه ای آشکار از بی توجهی، جذب، رویاپردازی، اضطراب، رفتار مخالف و اختلالات یادگیری دشوار است.
ممکن است برای تشخیص فراموشی در کودکان گزارشهایی از چندین منبع مختلف (به عنوان مثال، معلم، درمانگر، کارمند مورد) مورد نیاز باشد. برخی از نوجوانان آسیبدیده مبتلا به فراموشی تجزیهای به دلیل سطوح پایینتر اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) علائم مزاحم و رفتار بیرونی کمتر، کمتر مورد توجه بالینی قرار میگیرند.
شروع فراموشی عمومی معمولاً ناگهانی است. افراد ممکن است چندین دوره از این نوع فراموشی تجزیه ای را تجربه کنند. یک قسمت ممکن است زمینهساز قسمتهای بعدی باشد. در بین اپیزودهای فراموشی، ممکن است فرد کاملاً علامتدار باشد یا نباشد.
برخی از اپیزودهای فراموشی عمومی حاد به سرعت برطرف میشوند (مثلاً زمانی که فرد از جنگ یا موقعیت های استرس زا دیگر حذف می شود و/یا مورد توجه بالینی قرار می گیرد). زیرگروه قابل توجهی از افراد دچار نقص های حافظه اتوبیوگرافیک شدیداً ضعیف، ناتوان کننده و مزمن میشوند، بهطوری که حتی «یادگیری مجدد» تاریخچه زندگی آنها از دست دادن حافظه را بهبود نمیبخشد.
- عوامل خطر و پیش آگهی
محیطی. ترومای شدید، حاد یا مزمن عامل خطر اصلی فراموشی تجزیه ای است. تروماها و ناملایمات انباشته در اوایل زندگی، به ویژه آزار جسمی و جنسی، عوامل خطر اصلی برای فراموشی تجزیه ای در دوران کودکی و نوجوانی هستند. سوء استفاده جنسی شدیدتر، اپیزودهای متعدد سوءاستفاده جنسی در دوران کودکی، و آزار جنسی توسط یکی از بستگان، ممکن است میزان اختلالات حافظه زندگینامهای دوران کودکی را افزایش دهد.
فراموشی تجزیهای عمومی ممکن است در میان افرادی که اخیراً آسیبهای شدید حاد (مانند جنگ وحشیانه نظامی، تجاوز جنسی، شکنجه، اغلب در زمینه ناتوانی در فرار) یا پناهجویی را تجربه کردهاند، شایعتر باشد. برخی دیگر دچار فراموشی عمومی در زمینه تعارض روانی عمیق میشوند که فرد احساس میکند قادر به فرار از آن نیست.
ژنتیکی و فیزیولوژیکی. مطالعات نشان میدهد که ژنتیک حدود 50 درصد از واریانس بین فردی در علائم تجزیهای را تشکیل میدهد، و تجربیات محیطی غیرمشترک و استرسزا بیشترین واریانس اضافی را تشکیل میدهند. مطالعات ژنی نشان میدهد که محیط ژن x با تجارب آسیبزای اولیه و مزمن دوران کودکی در تعامل است که منجر به افزایش قابلتوجه در علائم تجزیهای در آینده میشود.
- ارتباط با افکار یا رفتار خودکشی
خودکشی و سایر رفتارهای خود تخریبی در افراد مبتلا به فراموشی تجزیه ای رایج است. نیروهای روانی که باعث فراموشی عمومی میشوند ممکن است افراطی باشند و افکار خودکشی، انگیزهها، برنامهها و رفتار زمانی که فراموشی کاهش مییابد یک خطر است. گزارشهای موردی نشان میدهد که رفتار خودکشی ممکن است یک خطر خاص باشد، زمانی که فراموشی به طور ناگهانی از بین میرود و فرد را با خاطرات غیرقابل تحمل غرق میکند.
تشخیصهای افتراقی
اختلال تجزیه هویت. افراد مبتلا به اختلال فراموشی تجزیه ای ممکن است مسخ شخصیت و علائم خود هیپنوتیزمی را گزارش کنند، مانند افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیهای. افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیهای ناپیوستگیهای فراگیر در احساس خود و عاملیت را گزارش میکنند که با بسیاری از علائم تجزیهای دیگر همراه است.
فراموشی در اختلال هویت تجزیهای، علاوه بر نقص حافظه زندگینامهای گذشتهنگر، شامل فراموشی پیوسته (“از دست دادن زمان”) برای رویدادهای روزمره و تعاملات بین فردی، پیدا کردن اموال غیر قابل توضیح؛ نوسانات عمده گیجکننده در مهارتها و دانش؛ و شکافهای مکرر و کوتاه فراموشی در طول تعاملات بین فردی است.
اختلال استرس پس از سانحه. برخی از افراد مبتلا به PTSD نمیتوانند بخشی یا تمام یک رویداد آسیبزا خاص را به خاطر بیاورند. هنگامی که آن فراموشی به رویدادهایی فراتر از زمان تروما گسترش یابد، ممکن است تشخیص همراه فراموشی تجزیهای ضروری باشد. افراد مبتلا به زیرگروه تجزیهای PTSD همچنین ممکن است فراموشی تجزیهای را علاوه بر مسخ شخصیت / مسخ واقعیت نیز گزارش کنند.
اختلالات مرتبط با مواد. در زمینه مسمومیت مکرر با الکل یا سایر مواد/داروها، ممکن است دورههایی از “سیاهی” یا دورههایی وجود داشته باشد که فرد برای آنها حافظه نداشته باشد، یا حافظه جزئی (“خاکستری”). برای کمک به تمایز این دورهها از فراموشی تجزیهای، یک تاریخچه طولی باید نشان دهد که دورههای فراموشی فقط در زمینه مسمومیت رخ میدهند.
با این حال، زمانی که فرد مبتلا به اختلال فراموشی تجزیه ای از الکل یا مواد دیگر سوء استفاده میکند، به ویژه در زمینه موقعیتهای استرسزا که ممکن است علائم تجزیه را نیز تشدید کند، ممکن است این تمایز دشوار باشد.
برخی از افراد مبتلا به اختلال فراموشی تجزیه ای همراه و اختلالات مصرف مواد سعی میکنند فراموشی تجزیهای خود را به حداقل برسانند و مشکلات حافظه را صرفاً به مصرف مواد نسبت دهند. استفاده طولانیمدت از الکل یا سایر مواد ممکن است منجر به اختلال عصبی-شناختی ناشی از مواد شود که ممکن است با اختلال در عملکرد شناختی همراه باشد. با این حال، در این زمینه، سابقهی طولانی مصرف مواد و نقایص مداوم مرتبط با اختلال عصبی شناختی می تواند آن را از فراموشی تجزیه ای متمایز کند.
نقص حافظه مرتبط با درمان تشنج الکتریکی. نقص حافظه پس از درمان تشنج الکتریکی (ECT) معمولاً در روز تجویز ECT رخ میدهد. فراموشی پسگستر و حتی پیشگستر بعد از ECT معمولاً به دورههای استرسزا یا آسیبزای زندگی ارتباطی ندارد و عموماً پس از پایان ECT بهبود مییابد. ECT در افراد به شدت افسرده با اختلالات تجزیهای، تجزیه را بدتر نمیکند و دسترسی به حافظه ممکن است با بهبود افسردگی بهبود یابد.
بهت کاتاتونیک. لالی در بیحسی کاتاتونیک ممکن است حاکی از فراموشی تجزیهای باشد، اما شکست در یادآوری معمولاً وجود ندارد. سایر علائم کاتاتونیک (به عنوان مثال، سفتی، وضعیت بدنی، منفی گرایی) معمولاً وجود دارد. علائم کاتاتونیک در کودکان میتواند با تروما، سوء استفاده و/یا محرومیت همراه باشد. برخلاف فراموشی تجزیهای، الگوی از دست دادن حافظه در کاتاتونی فقط برای قسمت کاتاتونیک است.
اختلال ساختگی و سوء استفاده. فراموشی ساختگی در افراد مبتلا به 1) فراموشی تجزیه ای حاد، شایعتر است. 2) مشکلات مالی، جنسی یا حقوقی؛ 3) آرزوی فرار از شرایط استرسزا. 4) تمایل به اینکه بیمار جالبتری به نظر برسد. و/یا 5) طرحی برای شرکت در دعوی قضایی برای «خاطرات بازیابی شده».
علتشناسی
یک رویداد آسیبزا یا یک عامل استرسزا معمولا باعث فراموشی تجزیهای میشود. تروما معمولاً چیزی است که فرد در دوران کودکی تجربه کرده است، مانند سوءاستفاده جنسی یا غفلت عاطفی. همچنین ممکن است افراد به دنبال بلایای طبیعی، تجاوز جنسی یا جنگ نظامی دچار اختلال فراموشی تجزیه ای شوند.
درمان
درمان اختلال فراموشی تجزیه ای به شدت از دست دادن حافظه فرد بستگی دارد. اگر از دست دادن حافظه برای یک دوره کوتاه باشد، درمان حمایتی معمولا اولین درمان است.
افرادی که از دست دادن حافظه شدیدتر دارند به مراقبت بیشتری نیاز دارند، از جمله یک محیط امن و حمایتی، که به آنها کمک میکند تا به طور طبیعی خاطرات از دست رفته را بازیابی کنند.
اگر این کار ناموفق باشد، فرد میتواند تحت هیپنوتیزم قرار گیرد. روانشناسان با احتیاط از هیپنوتیزم استفاده میکنند زیرا بازیابی این خاطرات میتواند به یک موقعیت آسیبزا نیز منجر شود.
پس از بهبودی فرد از فراموشی، درمانگر ممکن است از انواع رواندرمانی برای کاهش دفعات این دورهها و کمک به فرد برای مقابله با آن استفاده کنند. این رویکردها عبارتند از:
- درمان شناختی رفتاری: این روش به بررسی تعارض یا آسیب و الگوهای فکری ناسالم میپردازد. هنگامی که شخصی این افکار منفی را تشخیص دهد، میتواند آنها را با راهبردهای مقابلهای به چالش بکشد.
- حساسیتزدایی و پردازش مجدد حرکات چشم: استرس ناشی از تجربیات آسیبزای قبلی را به حداقل میرساند.
- رفتاردرمانی دیالکتیکی: این روش راهبردهای مقابلهای را آموزش میدهد که به فرد کمک میکند با افکار مخرب مقابله کند. همچنین به فرد کمک میکند تا احساسات خود را تنظیم کند.
- دارو: هیچ دارویی برای درمان خاص اختلال فراموشی تجزیه ای وجود ندارد. با این حال، ممکن است از داروها برای درمان شرایطی که ممکن است همراه با DA رخ دهد، مانند افسردگی و اختلالات اضطرابی استفاده شود.
ارتباط با ما
برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
اینستاگرام: schema.therapy
تلگرام: psychologistnetes
ایمیل: schemalogy@yahoo.com