اختلال شخصیت خودشیفته (NPD): تشخیص و درمان
اختلال شخصیت خودشیفته – یکی از چندین نوع اختلال شخصیت – یک وضعیت روانی است که در آن افراد برای خودشان اهمیت بیشازحدی قائل میشوند. آنها نیاز عمیق به توجه و تحسین بیش از حد دارند، روابطشان آشفته است، و با دیگران هیچگونه همدلی ندارند. اما پشت این نقاب اعتماد به نفس شدید، عزت نفس شکنندهای نهفته است که در برابر کوچکترین انتقادی آسیبپذیر است.
اختلال شخصیت خودشیفته در بسیاری از زمینههای زندگی مانند روابط، کار، مدرسه یا امور مالی مشکلاتی ایجاد میکند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است به طور کلی ناراضی و ناامید باشند وقتی که لطف یا تحسین خاصی که معتقدند سزاوار آن هستند به آنها داده نمیشود. آنها ممکن است روابط خود را ناتمام بدانند و دیگران از بودن در کنار آنها لذت نبرند. برای درمان اختلال شخصیت خودشیفته، بیشتر از رواندرمانی استفاده میشود.
اختلال شخصیت خودشیفته چیست؟
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته بزرگواری، نیاز به تحسین و عدم همدلی با دیگران را نشان میدهند. افراد مبتلا به این اختلال احساس اغراقآمیزی از اهمیت خود دارند و معتقدند آنقدر منحصر به فرد هستند که فقط توسط افراد «خاص» قابل درک هستند. این دیدگاهها منجر به رفتارهای ناپسند بین فردی، مانند تکبر، استثمار و احساس استحقاق میشود.
اختلال شخصیت خودشیفته با اختلالات شخصیت مرزی و هیستریونیک (نمایشی) تفاوت دارد، زیرا افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته، بزرگنمایی میکنند، اما کمتر خودتخریبی، تکانشگری یا نگرانی در مورد رها شدن دارند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته به نظر میرسد اعتماد به نفس و عزت نفس بالایی دارند اما در واقع در برابر تهدیدات واقعی یا درک شده برای وضعیت خود کاملاً آسیبپذیر هستند. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است در صورت به چالش کشیدن، خشم خود را ابراز کنند یا انتقامجو شوند.
آنها تمایل دارند “دوستیهای سریالی” داشته باشند، به این معنی که روابط زمانی پایان مییابد که دیگران دیگر به او ابراز تحسین نکنند. افراد مبتلا به این اختلال نمیتوانند انتقاد یا شکست را تحمل کنند و این ممکن است آنها را از سطوح بالای موفقیت دور نگه دارد.
ملاکهای تشخیصی اختلال شخصیت خودشیفته |
A. الگویی فراگیر از بزرگنمایی (در خیال یا رفتار)، نیاز به تحسین، و عدم همدلی، که از اوایل بزرگسالی شروع میشود و در زمینههای مختلف وجود دارد، همانطور که با پنج (یا بیشتر) از موارد زیر نشان داده میشود:
1. احساس زیادی از خود بزرگبینی دارد (مثلاً دستاوردها و استعدادها را اغراق میکند، انتظار دارد بدون دستاوردهای متناسب به عنوان برتر شناخته شود). 2. در مورد موفقیت نامحدود، قدرت، درخشش، زیبایی یا عشق ایدهآل خیالپردازی میکند. 3. معتقد است که او “خاص” و منحصر به فرد است و فقط میتواند توسط سایر افراد (یا مؤسسات) خاص یا با موقعیت بالا ارتباط داشته باشد. 4. نیاز به تحسین بیش از حد دارد. 5. احساس استحقاق دارد. 6. از نظر بین فردی استثمارگر است (یعنی از دیگران برای رسیدن به اهداف خود سوء استفاده میکند). 7. فاقد همدلی: تمایلی به تشخیص یا شناسایی احساسات و نیازهای دیگران ندارد. 8. اغلب به دیگران حسادت میکند یا معتقد است که دیگران به او حسادت میکنند. 9. رفتارها یا نگرشهای متکبرانه و پرنخوت نشان میدهد. |
ویژگیهای تشخیصی
الگوی فراگیر بزرگنمایی، نیاز به تحسین و عدم همدلی که از اوایل بزرگسالی شروع میشود و در زمینههای مختلف وجود دارد ویژگی اساسی اختلال شخصیت خودشیفته است.
افراد مبتلا به این اختلال در اهمیت خود حس اغراقآمیزی دارند که ممکن است به صورت احساس غیرواقعی برتری، ارزشمندی یا توانمندی نسبت به دیگران نمایان شود. آنها تمایل دارند که توانمندیهای خود را بیش از حد واقعی ارزیابی کنند و دستاوردهای خود را بزرگ نشان دهند.
اغلب به نظر میرسد که در حال خودستایی و خودنمایی هستند. آنها به خیال خود فرض میکنند که دیگران برای آنها همان ارزشی را در نظر میگیرند که خودشان برای خود و دستاوردهایشان قائل هستند، اما وقتی ستایشی را که فکر میکنند سزاوار آن هستند دریافت نمیکنند عصبانی میشوند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته همیشه درگیر خیالپردازیهایی در مورد موفقیتها، قدرت، زیبایی و عشق ایدهآل هستند. آنها برای خودشان حق و حقوق خاصی قائل هستند و خودشان را با افرادی که خاص و ویژه هستند مقایسه میکنند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته خودشان را آدم منحصر به فرد و خاصی در نظر میگیرند و انتظار دارند که دیگران آنها را نیز خاص و منحصر به فرد در نظر بگیرند. اما هنگامی که تعریف و تمجیدی را که گمان میکنند سزاوار آن نیستند از دیگران دریافت نمیکنند عصبانی و یا نابود میشوند.
آنها بر این باورند که فقط افرادی که در موقعیت بالایی قرار دارند میتوانند آنها را درک کنند و فقط باید با آنها معاشرت داشته باشند. علاوه بر این کسانی را که با آنها در ارتباط هستند به صورت «بینظیر»، «کامل»، یا «بااستعداد» تعریف میکنند.
افراد مبتلا به خودشیفتگی معتقدند که نیازهای آنها فراتر از نیازهای مردم عادی است و همیشه خود را نسبت به دیگران در اولویت قرار میدهند. عزت نفس آنها توسط کسانی که با آنها در ارتباط هستند تقویت میشود. آنها اصرار دارند که باید در موقعیتهای بالا قرار بگیرند و یا اینکه در بهترین مؤسسات کار کنند اما اگر کسی اعتبار آنها را نبیند او را ناارزندهسازی میکنند.
افرادی که به این اختلال مبتلا هستند به تحسین بیش از حدی نیاز دارند. عزت نفس آنها بسیار شکننده است و مبارزهی آنها با خودانتقادگری شدید درونی و پوچی زیاد باعث میشود که به طور فعالانهای به دنبال تحسین و تأیید دیگران باشند.
آنها نیاز دارند که بدانند دیگران نسبت به آنها نگاه خوبی دارند. آنها انتظار دارند که وقتی به جایی ورود پیدا میکنند با هیاهوی زیادی از آنها استقبال شود. اگر دیگران نسبت به داراییهای آنها چشم طمع نداشته باشند تعجب میکنند. آنها دائماً با اشتیاق زیاد به دنبال جلب تحسین و تمجید دیگران هستند.
احساس استحقاق آنها که ریشه در ادراک تحریفشده از ارزشمندی خود آنها دارد در «انتظارات غیرواقعبینانهی آنها برای رفتار محترمانه» آشکار است. آنها همیشه انتظار دارند که توجه ویژهای به آنها بشود و وقتی این اتفاق رخ نمیدهد متعجب و عصبانی میشوند. برای مثال، ممکن است تصور کنند که نباید در صف منتظر باشند چون دیگران باید نوبت خود را به او بدهند و هنگامی که دیگران در کارهای مهمشان به آنها کمکی نمیکنند عصبانی میشند.
آنها انتظار دارند که به هر چیزی که میخواهند یا هر چیزی که احساس میکنند باید توسط دیگران فراهم شود و مهم نیست که خواستهی آنها چه اجبارهایی را به دیگران تحمیل میکند و برای آنها چه معنایی دارد. به عنوان مثال، افراد مبتلا به این اختلال انتظار دارند که دیگران برای آنها فداکاری کنند و از دیگران زیاد کار میکشند بدون اینکه به تأثیر این کارها بر زندگی آنها توجهی داشته باشد.
از این رو احساس استحقاق، همراه با عدم درک و حساسیت نسبت به خواستهها و نیازهای دیگران ممکن است منجر به استثمار (بهرهکشی) آگاهانه یا ناخواسته از دیگران شود. آنها فقط در صورتی وارد رابطهی عاشقانه یا دوستانه میشوند که معتقد باشند طرف مقابل به افزایش عزت نفس یا پیشبرد اهداف آنها کمک کنند. به عبارتی دیگر وقتی وارد رابطه میشوند که برایشان نفعی داشته باشد.
آنها آنچه را که احساس میکنند مستحق آن هستند از دیگران غصب میکنند. در نهایت برخی از افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته از دیگران از لحاظ عاطفی، اجتماعی، فکری یا مالی برای رسیدن به خواستهها و اهداف خود سوءاستفاده میکنند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت با همدلی کردن بیگانه هستند و عموماً تمایلی ندارند که خواستهها، تجربهها و احساسات دیگران را درک کنند. البته ممکن است که آنها درجاتی از همدلی شناختی (درک دیدگاه دیگران در سطح فکری) داشته باشند اما همدلی با احساسات دیگران به ندرت یا اصلاً وجود ندارد. این افراد برایشان اهمیتی ندارد که به دیگران آسیب جدی وارد میکنند.
به عنوان مثال در مقابل کسی که بیمار است سلامتی خودش را به رخ او بکشد. آنها نیازها، خواستهها یا احساسات دیگران را به صورت تحقیرآمیزی به عنوان نشانهی ضعف یا آسیبپذیری در نظر میگیرند. کسانی که با افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته وارد رابطه میشوند بهراحتی متوجه سردی عاطفی و عدم علاقهی متقابل میشوند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت به دیگران حسادت میکنند یا معتقدند که دیگران به آنها حسادت میورزند. آنها ممکن است از موفقیتها یا داراییهایی خود ناراضی باشند و احساس کنند که شایستهی دستاوردها، تحسینها یا امتیازات بیشتری هستند. آنها ممکن است به طور خشنی دستاوردهای دیگران را ناارزندهسازی کنند به ویژه زمانی که آن افراد به خاطر دستاوردهایشان مورد توجه و تحسین قرار گرفتهاند.
رفتارهای متکبرانه و پرنخوت ویژگیهای بارز دیگر این افراد است. آنها اغلب با دیگران اربابمأبانه رفتار میکنند و نگرش تحقیرآمیز به دیگران دارند.
ویژگیهای مرتبط
آسیبپذیری در عزت نفس باعث میشود که افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته نسبت به انتقاد یا شکست حساسیت مفرطی داشته باشند. اگرچه آنها این تجربهها را در ظاهر نشان نمیدهند و خم به ابرو نمیآورند اما از درون احساس شرم، حقارت، توخالی بودن و پوچی میکنند. واکنش آنها ممکن است همراه با توهین و اهانت، خشم و واکنشهای متقابل بیاعتنایی پاسخ میدهند.
البته ممکن است این تجربهها منجر به کنارهگیزی اجتماعی و ظاهری متواضع بروز پیدا کند که باعث میشود خودبزرگپنداری آنها را پنهان کند. روابط بین فردی افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته به دلیل مشکلات مربوط به خودمحوری، اشتغال ذهنی به خود، نیاز به تحسین و بیتوجهی نسبت به حساسیتهای دیگران مختل میشود.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است در شغل و حرفه یا موقعیتهای اجتماعی خوب عمل کنند و حتی عملکرد بالایی داشته باشند اما از نظر آنها دیگران اختلالهای عملکردی جدی دارند.
توانایی حرفهای همراه با خودکنترلی، تحمل و خویشتنداری و به جان خریدن رنج و فاصلهگیری بین فردی با حداقل خودافشایی میتواند از مشارکت پایدار در زندگی حمایت کند و حتی ازدواج و وابستگیهای اجتماعی را امکانپذیر کند. گاهیاوقات جاهطلبی و اعتماد به نفس موقت منجر به دستاوردهای بالایی میشود، اما عملکرد ممکن است به دلیل نوسان اعتماد به نفس و عدم تحمل انتقاد یا شکست مختل شود.
برخی از افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته عملکرد شغلی بسیار پایینی دارند که نشاندهنده عدم تمایل به ریسک کردن در شرایط رقابتی یا موقعیتهای دیگر است که در آنها امکان شکست خوردن وجود دارد.
عزت نفس پایین به همراه احساس حقارت، آسیبپذیری و احساسات مداوم شرم، حسادت و تحقیر که با خودانتقادی و ناامنی همراهی میشود باعث میشود که افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته مستعد گوشهگیری اجتماعی، پوچی، و خلق افسرده باشند. استانداردهای کمالگرایانهی بالا اغلب با ترس قابل توجهی از مواجهه با نقص، شکست و هیجانات طاقتفرسا ارتباط دارد.
شیوع
شیوع اختلال شخصیت خودشیفته در دادههای بررسی اپیدمیولوژیک ملی در مورد الکل و شرایط مرتبط 6.2 درصد بود. بررسی پنج مطالعه اپیدمیولوژیک (چهار مورد در ایالات متحده) شیوع متوسط 1.6٪ را نشان داد.
شکلگیری و روند
ویژگیهای خودشیفتگی ممکن است به ویژه در نوجوانان رایج باشد، اما لزوماً نشان نمیدهد که فرد در بزرگسالی دچار اختلال شخصیت خودشیفته میشود. ویژگیهای خودشیفتگی غالب یا تظاهرات اختلال کامل ممکن است ابتدا به توجه بالینی برسد یا در زمینه تجربهها یا بحرانهای زندگی غیرمنتظره یا بسیار چالشبرانگیز، مانند ورشکستگی، تنزل رتبه یا از دست دادن کار یا طلاق، تشدید شود.
علاوه بر این، افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است در سازگاری با شروع محدودیتهای فیزیکی و شغلی که در فرآیند پیری ذاتی هستند، مشکلات خاصی داشته باشند. با این حال، تجارب زندگی، مانند روابط جدید بادوام، موفقیتهای واقعی، و ناامیدیها و شکستهای قابل تحمل، همگی میتوانند اصلاحکننده باشند و به تغییرات و پیشرفتها در افراد مبتلا به این اختلال کمک کنند.
مسائل تشخیصی مرتبط با جنسیت
در میان بزرگسالان 18 ساله و بالاتر که مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته تشخیص داده شدهاند، 50 تا 75 درصد مرد هستند. تفاوتهای جنسیتی در بزرگسالان مبتلا به این اختلال شامل واکنشپذیری قویتر در پاسخ به استرس و پردازش همدلانه در مردان در مقایسه با تمرکز بر خود و گوشهگیری در زنان است.
ارتباط با افکار و رفتار خودکشی
هنگام استرس شدید و از آنجایی که کمالگرایی با اختلال شخصیت خودشیفته همراه است، وقتی افراد با نقص، شکست یا هیجانهای طاقتفرسا مواجه میشوند افکار خودکشی برانگیخته میشود. اقدام به خودکشی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته در مقایسه با اقدام به خودکشی توسط افراد مبتلا به سایر اختلالات شخصیتی، کمتر تکانشی است و با مرگ و میر بالاتری مشخص میشود.
تشخیصهای افتراقی
سایر اختلالات شخصیتی و ویژگیهای شخصیتی
سایر اختلالات شخصیتی ممکن است با اختلال شخصیت خودشیفته اشتباه گرفته شوند زیرا ویژگیهای مشترک خاصی دارند. بنابراین، تمایز بین این اختلالات بر اساس تفاوت در ویژگیهای مشخصهی آنها مهم است. با این حال، اگر فردی دارای ویژگیهای شخصیتی باشد که علاوه بر اختلال شخصیت خودشیفته، معیارهای یک یا چند اختلال شخصیت را داشته باشد، همه میتوانند تشخیص داده شوند.
مفیدترین ویژگی در تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته از اختلال شخصیت هیستریونیک (نمایشی)، ضداجتماعی و مرزی که در آن سبکهای تعاملی به ترتیب عشوهگری، بیعاطفه و نیازمند هستند، ویژگی بزرگنمایی اختلال شخصیت خودشیفته است. ثبات نسبی خودانگاره و خودکنترلی و همچنین فقدان نسبی خودتخریبی، تکانشگری، ناامنی جدایی و بیشواکنشی هیجانی نیز به تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته از اختلال شخصیت مرزی کمک میکند.
غرور بیش از حد به دستاوردها، فقدان نسبی نمایش عاطفی، و ناآگاهی یا تحقیر حساسیتهای دیگران به تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته از اختلال شخصیت هیستریونیک (نمایشی) کمک میکند. اگرچه افراد مبتلا به اختلالات شخصیت مرزی، هیستریونیک و خودشیفته ممکن است به توجه زیادی نیاز داشته باشند، افرادی که دارای اختلال شخصیت خودشیفته هستند به طور خاص به این توجه نیاز دارند تا مورد تحسین قرار گیرند.
افراد مبتلا به اختلالات شخصیت ضداجتماعی و خودشیفته گرایشی به سرسخت بودن، نابخردی، سطحینگری، استثمارگر و بیاحساس بودن دارند. با این حال، اختلال شخصیت خودشیفته لزوماً شامل ویژگیهای پرخاشگری تکانشی و فریبکاری نیست. علاوه بر این، افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی ممکن است نسبت به واکنشها یا انتقاد دیگران بیتفاوتتر و کمتر حساس باشند و افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته معمولاً فاقد سابقه اختلال سلوک در دوران کودکی یا رفتار مجرمانه در بزرگسالی هستند.
هم در اختلال شخصیت خودشیفته و هم در اختلال شخصیت وسواسی، فرد ممکن است به کمال گرایی پایبند باشد و معتقد باشد که دیگران نیز نمیتوانند کارها را انجام دهند. با این حال، در حالی که افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی-اجباری تمایل بیشتری به کمالگرایی مرتبط با نظم و ترتیب دارند، افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته تمایل دارند استانداردهای کمالگرایی بالایی را، به ویژه برای ظاهر و عملکرد، تعیین کنند و در صورتی که این گونه نباشند، به شدت نگران میشوند.
سوءظن و گوشهگیری اجتماعی معمولاً افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی، اجتنابی یا پارانوئید را از افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته متمایز میکند. هنگامی که این ویژگیها در افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته وجود داشته باشد، عمدتاً از شرم و ترس از شکست یا ترس از آشکار شدن عیوب یا نقصها ناشی میشود.
بسیاری از افراد بسیار موفق ویژگیهای شخصیتی را نشان میدهند که ممکن است خودشیفته در نظر گرفته شوند. تنها زمانی که این صفات انعطافناپذیر، ناسازگار و پایدار باشند و باعث اختلال عملکردی قابل توجه یا ناراحتی ذهنی شوند، اختلال شخصیت خودشیفته را تشکیل میدهند.
مانیا یا هیپومانیا
بزرگنمایی ممکن است بهعنوان بخشی از دورههای شیدایی یا هیپومانیا ظاهر شود، اما ارتباط با تغییر خلق یا اختلالات عملکردی به تمایز این دورهها از اختلال شخصیت خودشیفته کمک میکند.
اختلالات مصرف مواد
اختلال شخصیت خودشیفته نیز باید از علائمیکه ممکن است در ارتباط با مصرف مداوم مواد ایجاد شود، متمایز شود.
اختلال افسردگی مداوم
تجاربی که عزت نفس را تهدید میکنند میتوانند حسی عمیق از حقارت و احساس مستمر شرم، حسادت، انتقاد از خود و ناامنی را در افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفتگی برانگیزند که میتواند منجر به احساسات منفی دائمی شود که مشابه آنهایی است که در اختلال افسردگی مداوم مشاهده میشود. اگر معیارهای اختلال افسردگی مداوم نیز وجود داشته شود، هر دو بیماری قابل تشخیص هستند.
همبودی
اختلال شخصیت خودشیفته با اختلالات افسردگی (اختلال افسردگی مداوم و اختلال افسردگی اساسی)، بیاشتهایی عصبی و اختلالات مصرف مواد (به ویژه مربوط به کوکائین) همراه است. اختلالات شخصیت هیستریونیک (نمایشی)، مرزی، ضداجتماعی و پارانوئید نیز ممکن است با اختلال شخصیت خودشیفته همراه باشد.
علتشناسی اختلال شخصیت خودشیفته
مشخص نیست که چه چیزی باعث اختلال شخصیت خودشیفته میشود. همانند رشد شخصیت و سایر اختلالات سلامت روان، علت اختلال شخصیت خودشیفته احتمالاً پیچیده است. اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است با موارد زیر مرتبط باشد:
- علتهای محیطی – عدم تطابق در روابط والدین و فرزند همراه با تحسین بیش از حد یا انتقاد بیش از حد که به خوبی با تجربه کودک سازگار نیست.
- علتهای ژنتیکی – ویژگیهای ارثی ممکن است در اختلال شخصیت خودشیفته نقش داشته باشد. مطالعات نشان داده است که افرادی که خویشاوندان درجهی اول هستند بیشتر در معرض خطر ابتلا قرار دارند که این نشاندهندهی نقش ژنتیک است.
- علتهای نوروبیولوژی – مطالعات علتشناسی نشان ادهاند که ارتباط بین مغز و رفتار و تفکر در افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته نابهنجار است.
درمان اختلال شخصیت خودشیفته
درمان اختلال شخصیت خودشیفته به صورت رواندرمانی است. ممکن است از دارودرمانی نیز استفاده شود و در مواردی ترکیب رواندرمانی و دارودرمانی با هم به کار میروند.
رواندرمانی
درمان اختلال شخصیت خودشیفته حول محور رواندرمانی است. تا به امروز انواع مختلفی از رواندرمانیها برای درمان اختلال شخصیت خودشیفته به کار گرفته شده است که عبارتاند از: طرحوارهدرمانی، درمان شناختی رفتاری و روانکاوی.
طرحوارهدرمانی. یکی از درمانهای اختصاصی برای اختلال شخصیت خودشیفته طرحوارهدرمانی است. طرحوارهدرمانی معتقد است که هنگامی نیازهای عاطفی دوران کودکی توسط والدین برآورده نمیشود سبکهای تفکر، احساس و رفتاری خاصی شکل میگیرد که طرحوارههای ناسازگار اولیه نامیده میشود. این طرحوارهها تعیینکنندهی نحوهی فکر، احساس و رفتار ماست و چون ناسازگار هستند باعث شکلگیری تفکر و رفتارهای غلط میشوند. مطالعات طرحوارهدرمانی نشان داده است که سه طرحواره، در زیربنای اختلال شخصیت خودشیفته قرار دارد.
نخست طرحواره استحقاق است. طرحواره استحقاق به این معناست که فرد ایمان دارد فرد خاصی است و از دیگران یک سروگردن بالاتر و بهتر است. این طرحواره باعث میشود که فرد از دیگران برای برآورده کردن نیازهای خود استفاده کند و با دیگران همدلی نکند.
دومین طرحواره، محرومیت عاطفی است. این طرحواره طرز نگاه فرد نسبت به درک شدن و دوست داشته شدن از سوی دیگران را به شکل منفی تحت تأثیر قرار میدهد. در واقع کسی که طرحوارهی محرومیت عاطفی دارد معتقد است که دیگران هیچگاه او را درک نمیکنند و همیشه تنها خواهد ماند. ممکن است فردی که این طرحواره را دارد به صورت ناخودآگاه تصمیم بگیرد که محرومیتهای خود را جبران کند.
جبران طرحواره محرومیت عاطفی خود را به شکل پرتوقعی که از ویژگیهای اختلال شخصیت خودشیفته است نشان میدهد. در این حالت فرد، همیشه از دیگران توقع دارد که نیازهایش را برآورده سازند، در غیر این صورت به شدت عصبانی میشوند. همچنین باعث میشود که فقط نیازهای خودش را در اولویت قرار دهد.
سومین طرحواره، نقص و شرم است. کسی که طرحواره نقص و شرم دارد معتقد است که دوست داشتنی نیست، عزت نفس پایینی دارد و معتقد است که هیچ ارزشی برای دیگران ندارد. همانند طرحواره محرومیت عاطفی، در اختلال شخصیت خودشیفته فرد تلاش میکند احساس بیارزشی خود را جبران کند که خود را به صورت قائل شدن اهمیت زیاد برای خویش نشان میدهد.
بعد از اینکه درمانگر به افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته کمک میکند که این طرحوارههای خود را بشناسند با استفاده از تکنیکهای خاصی مانند تکنیکهای شناختی (که روی افکار خودشیفتگی کار میکنند)، تکنیکهای هیجانی (که روی احساسات و خاطرات دوران کودکی تمرکز میکنند) و تکنیکهای رفتاری (که روی شکستن الگوهای رفتاری خودشیفتگی تأکید میکند) به تغییر اختلال شخصیت خودشیفته کمک میکند.
درمان شناختی – رفتاری (CBT). درمان شناختی رفتاری اصولاً روی افکار منفی و ناسازگار تمرکز میکند و تلاش میکند روشهای تفکر منطقی را به فرد بیاموزاند. بعد از جایگزینی افکار منفی با افکار سالم، درمانگر به افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته کمک میکند رفتارهای سالم را تمرین کند.
روانکاوی. این نوع از درمان روانکاوی، اصولاً روی تعارضهای ناهشیار دوران کودکی تمرکز میکند و معتقد است که خودشیفتگی ناشی از برآورده شدن بیش از حد نیازهای دوران کودکی است.
به طور کلی انواع رواندرمانی میتواند در حیطههای زیر به افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته کمک کند:
- یاد بگیرند که با دیگران بهتر ارتباط برقرار کنند تا روابط صمیمیتر، لذتبخشتر و با ارزشتر شود
- دلایل احساسات خود و آنچه آنها را به رقابت، بیاعتمادی به دیگران و شاید تحقیر خود و دیگران سوق میدهد را درک کنند.
- روابط شخصی واقعی و همکاری با همکاران را بپذیرند و حفظ کنند
- شایستگیها و پتانسیلهای واقعی خود را بشناسند و بپذیرند تا توانایی انتقادات یا شکستها را پیدا کنند.
- توانایی درک و تنظیم احساسات خود را افزایش دهند.
- تاثیر مسائل مربوط به عزت نفس خود را درک کرده و تحمل کنند
- میل خود را برای اهداف دستنیافتنی و شرایط ایدهآل رها کنند و آنچه را که دستیافتنی است و آنچه میتوانند انجام دهند بپذیریند.
درمان میتواند کوتاهمدت باشد تا به افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته در مدیریت استرس یا بحران کمک کند، یا میتواند به طور مداوم برای کمک به آنها در دستیابی و حفظ اهدافشان به کار گرفته شود.
ارتباط با ما
برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
اینستاگرام: schema.therapy
تلگرام: psychologistnetes
ایمیل: schemalogy@yahoo.com
منابع:
- Dixon-Gordon KL, Whalen DJ, Layden BK, Chapman AL. A Systematic Review of Personality Disorders and Health Outcomes. Can Psychol. 2015 May;56(2):168-190. [PMC free article] [PubMed]
- Jang KL, Livesley WJ, Vernon PA, Jackson DN. Heritability of personality disorder traits: a twin study. Acta Psychiatr Scand. 1996 Dec;94(6):438-44. [PubMed]
- Weinberg E. Mentalization, affect regulation, and development of the self. Panel report. J Am Psychoanal Assoc. 2006 Winter;54(1):251-70. [PubMed]
- Zvelc G. Object and subject relations in adulthood–towards an integrative model of interpersonal relationships. Psychiatr Danub. 2010 Dec;22(4):498-508. [PubMed]
- Otway LJ, Vignoles VL. Narcissism and childhood recollections: a quantitative test of psychoanalytic predictions. Pers Soc Psychol Bull. 2006 Jan;32(1):104-16. [PubMed]
- Ronningstam E. An update on narcissistic personality disorder. Curr Opin Psychiatry. 2013 Jan;26(1):102-6. [PubMed]
- Ronningstam E. Narcissistic personality disorder: a current review. Curr Psychiatry Rep. 2010 Feb;12(1):68-75. [PubMed]
- Ronningstam E. Narcissistic personality disorder in DSM-V–in support of retaining a significant diagnosis. J Pers Disord. 2011 Apr;25(2):248-59. [PubMed]
- Caligor E, Levy KN, Yeomans FE. Narcissistic personality disorder: diagnostic and clinical challenges. Am J Psychiatry. 2015 May;172(5):415-22. [PubMed]