آشنایی با رفتاردرمانی دیالکتیک
رفتاردرمانی دیالکتیک یکی از رواندرمانیهای مبتنی بر شواهد است که ریشههای آن به درمان شناختی-رفتاری برمیگردد. هدف اصلی رفتاردرمانی دیالکتیک کمک به درمانجویان برای داشتن یک زندگی روانشناختی سالم از طریق افزایش تواناییهای آنها در مدیریت کردن هیجانات است.
رفتاردرمانی دیالکتیک چیست؟
در دههی ۱۹۸۰، دکتر مارشا لینهان متوجه شد که درمان شناختی رفتاری به اندازه کافی برای درمانجویانی که رفتارهای خودکشی، تمایلات آسیب زدن به خود را تجربه میکنند یا مبتلا به اختلال شخصیت مرزی هستند اثربخش نیست.
کارهای لینهان با درمانجویان دشوار، از خودانگاره اولیهاش در مقام مبلغ مذهبی که در آرزوی کمک به تیرهبختترین مردم دنیا بود نشئت گرفت.
لینهان میخواست رفتاردرمانی را برای درمانجویان دشوار به کار بگیرد اما پی برد که چنین اشخاصی به ندرت تمایل یا توانایی همکاری داشتند. بسیاری از درمانجویان تلاش برای تغیی رفتار را ناتوانکننده و دال بر این میدانستند که مشکل از خودشان است، بنابراین باید از بین بروند. پاسخهای معمول شامل بحث کردن با درمانگر یا کنار کشیدن از درمان بود.
لینهان در مواجهه با چنین چالشهایی، دست به ابداع نوعی رواندرمانی زد که دیالکتیکی بین تز رفتار درمانی (رفتارهای درمانجو باید تغییر کند) و آنتیتز آن بود (درمانگر باید من را همانطور که هستم بپذیرد). در نهایت درمانجویان به سنتز میرسند (متعادل کردن تغییر و پذیرش).
انگیزه مارشا لینهان برای ابداع این رواندرمانی، از تجربیات خودش در نوجوانی و جوانی نشئت گرفته است. در آن زمان، تجربه اختلال روانی داشته که به خاطر آن حتی بستری شده بود. او به خودش آسیب زده بود. امروزه تشخیص اختلال شخصیت مرزی برای او گذاشته میشود.
منظور از دیالکتیک چیست؟
«دیالکتیک» در رفتار درمانی دیالکتیکی، تصدیق این است که زندگی واقعی پیچیده است، و سلامتی یک چیز ثابت نیست، بلکه یک فرآیند مداوم است که از طریق گفت و گوی سقراطی مستمر با خود و دیگران شکل میگیرد. هدف آن به طور مداوم ایجاد تعادل بین نیروهای مخالف و بررسی حقیقت احساسات منفی قدرتمند است.
رفتاردرمانی دیالکتیک بر دیالکتیک پذیرش و تغییر تأکید میکند.
رفتاردرمانی دیالکتیک چگونه کار میکند؟
رفتاردرمانی دیالکتیک مستلزم تغییرات بنیادین در تفکر است. DBT درمانگران مهارتهای ضروری مانند ذهنآگاهی و تحمل پریشانی، متعادل کردن هیجانات و تغییر افکارشان را آموزش میدهند.
در حالیکه DBT از طریق آموزش پذیرش لحظه حال و به رسمیت شناختن احساساتی که در فرد در حال حاضر دارد به او کمک میکند تغییراتی در تفکرش ایجاد کند، از او میخواهد که برای رسیدن به تغییراتی که زندگیاش را بهبود میبخشد تلاش کند.
در اینجا چند نمونه از تفکر DBT آورده شده است:
- درمانجو میآموزد به جای اینکه فکر کند «نمیتوانم از رختخواب بلند شوم. خیلی خستهام. امروز نمیتونم برم سر کار» به این شیوه فکر میکند که: من تمایلی به بلند شدن از رختخواب ندارم (پذیرش). یا: هنوز هم میتوانم بلند شوم و بروم سر کار. افکار من زندگی من را کنترل نمیکنند (تغییر میکنم).
- به جای اینکه بگوید «من یک شکست خورده هستم. من بیارزشم، هرگز موفق نخواهم شد». در رفتاردرمانی دیالکتیک به این نتیجه میرسد که: گاهی اوقات ممکن است شکست بخورم (پذیرش). یا: گاهی اوقات موفق میشوم و مطمئنم دفعه بعد بهتر عمل خواهم کرد (تغییر).
- همچنین به جای اینکه فکر کند «من یک احمق هستم. من هیچ وقت چیزی را درست نمی فهمم». تکنیکهای DBT به او میآموزد که: اشتباه کردم (پذیرش). یا: می توانم از اشتباهاتم درس بگیرم و دفعه بعد بهتر عمل کنم. این اشتباه من را به عنوان یک شخص تعریف نمی کند. هیچ کس کامل نیست (تغییر).
رفتار نابهنجار و آسیبشناسی روانی
از منظر رفتاردرمانی دیالکتیکی اختلال شخصیت مرزی نتیجه نابهنجاریهای ژنتیکی و اجتماعی است. این افراد آمادگی زیستشناختی به افزایش حساسیت و واکنشپذیری به محرکهای برانگیزنده هیجانی و تأخیرهایی نیز در رها شدن از برانگیختگی دارند.
افرادی که چنین گرایشهای زیستشناختیای دارند به ویژه به محیطهای اجتماعی خاصی آسیبپذیرند که آنان را با تنبیه، نادیده گرفتن، یا تحقیر کردن، بیاعتبار میکند. وقتی میحطهای تؤام با بدرفتاری جنسی، بدنی، یا عاطفی هم به آن اضافه شود، شرایط آسیبزا فراهم میشود که ممکن است به اختلال شخصیت مرزی منجر شود.
مهارتهای بنیادین در رفتاردرمانی دیالکتیک
چهار مهارت بنیادین در DBT وجود دارد که عبارت اند از تحمل پریشانی، ذهنآگاهی، تنظیم هیجانی و کارآمدی بین فردی.
مهارتهای تحمل پریشانی
اغلب، هنگامی که افراد غرق در هیجانات خود میشوند و احساس فروپاشیدگی به آنها دست میدهد، میتوانند به گونهای با احساسات پریشانساز خود مقابله کنند که به آنها کمک کند احساس بهتری در لحظه داشته باشند. این روشها میتواند شامل سوءمصرف مواد به منظور حس نکردن احساسات یا انجام دادن برخی رفتارهای خودتخریبگرانه باشد.
اما در بلندمدت، این روشها ممکن است حتی باعث دردهای هیجانی شدیدتر و عمیقتری شوند. تحمل پریشانی به معنای یادگیری مدیریت کردن احساسات طاقتفرسات به شیوههای سالمتر است.
مهارتهای DBT برای بهبود تحمل پریشانی شامل موارد زیر است:
- حواسپرتی: پرت کردن حواس خود از افکار و هیجانات ناکارآمد
- پذیرش بنیادین: پذیرش آنچه نمیتوان تغییر داد و تمرکز بر آنچه میتوان در آن تغییراتی ایجاد کرد.
- راهبردهای خودآرامبخشی: آرام کردن و تسکین دادن به خود با استفاده از حواس پنجگانه
- تصویرسازی مکان امن: تصور کردن یک مکان امن و آرام و بدون تنش مانند ساحل و کوهستان
- معنویت: توانمندسازی خویشتن با استفاده از حس معنویت.
مهارتهای ذهنآگاهی
رفتاردرمانی دیالکتیک از ذهنآگاهی همچون مهارت اصلی که توانایی هشیار بودن بیشتر در لحظه حال بدون قضاوت یا طرد کردن چیزی که شخص در حال تجربه کردن آن است، استفاده میکند.
درمانجویان یاد میگیرند که بدون قضاوت به مشاهده محیطهای درونی و بیرونی خود بپردازند، به آنچه در حال رخ دادن در هر موقعیتی است بیشتر آگاه شوند و درک کنند. آنان بدون عبارتهای حاکی از قضاوت به توصیف چیزی میپردازند که مشاهده میکنند تا بدن ترتیب به دیگران کمک کنند به چیزی که میبینند هشیار و آگاه باشند.
تمرین ذهنآگاهی به معنای آگاهی و تمرکز بر لحظه حال به جای گذشته است.
برخی مهارتهای رفتاردرمانی دیالکتیک برای تمرین ذهنآگاهی شامل موارد زیر است:
- تمرکز کاملتر بر لحظه حال
- مشاهده افکار، هیجانات و حسهای بدنی بدون قضاوت
- تمرینهای تنفس ذهنآگاهانه که فرد را به لحظه حال میآورد.
- مهربان بودن و شفقت داشتن نسبت به خود در طی انجام مراقبه ذهنآگاهانه.
مهارتهای تنظیم هیجانی
برخی افراد به طور افراطی هیجانها را تجربه میکنند به طوریکه توانایی تنظیم آنها را ندارند. این وضعیت اغلب زمانی رخ میدهد که سابقه تروما وجود داشته باشد یا زمانی که احساس در خطر بودن یا رها شدن تجربه شود. عدم توانایی تنظیم هیجانات، بدتنظیمی هیجانی نامیده میشود.
وقتی این افراد تحریک میشوند یا غرق در هیجانات میشوند ممکمن است بسیار واکنشی و خودتخریبگرانه رفتار کنند. تصویربرداری مغزی نشان داده است که افراد مبتلا به بدتنظیمی هیجانی ممکن است مشکلاتی در مدارهای عصبی که هیجانات را در مغز تنظیم میکنند داشته باشند.
برخی مهارتهای تنظیم هیجانی در رفتاردرمانی دیالکتیک عبارتاند از:
- شناسایی هیجانها
- شناسایی افکار و رفتارهایی که هیجانات را تحت تأثیر قرار میدهند
- مدیریت هیجانهای افراطی
هیجانات سیگنالهای شیمیایی و فیزیکی در بدن هستند که احساس شما و آنچه را که اتفاق میافتد، به شما منتقل میکنند. هیجانات واکنشی شدید، زمانی که یک فرد با تهدید یا خطر قریب الوقوع روبرو میشود کاملاً مفید و اثربخش هستند، اما در روابط یا محل کار مفید نیست. DBT تا حد زیادی برای کمک به افرادی که احساسات شدیدی را تجربه میکنند ایجاد شد تا مهارتهای لازم را برای مدیریت آنها و بهبود زندگی خود به دست آورند.
مهارتهای کارآمدی بین فردی
کارآمدی بین فردی به بهبود دادن مهارتهای ارتباطی میپردازد. مدیریت کردن هیجانها و واکنشپذیری هیجانی در روابط مستلزم محدودیتگزاری و مدیریت کردن تعارضها در عین احترام گذاشتن به دیگران است.
برخی از مهارتهای کارآمدی بین فردی عبارت اند از؛
- توجه آگاهانه به دیگران به منظور درک کردن افکار و احساساتشان
- استفاده از رفتار قاطعانه به جای رفتار منفعل-پرخاشگرانه
- درخواست نیاز و حمایت کردن از روابط
- گوش دادن فعال به جای گوش دادن منفعلانه
جلسات رفتار درمانی دیالکتیکی
به طور سنتی، رفتاردرمانی دیالکتیک به صورت فشرده برگزار میشود و مستلزم این است که درمانجو بین جلسات کارهایی انجام دهد. چهار مؤلفه اصلی جلسات رفتاردرمانی دیالکتیک عبارت است از:
- هفتهای یکمرتبه جلسه انفرادی
- جلسات مهارتآموزی، معمولاً به صورت گروهی برای یک تا دو ساعت در هفته
- بررسیهای مشاورهای بین بیمار و درمانگر در خارج از جلسه هفتگی، در صورت لزوم.
- درمانگر هر هفته با سایر درمانگران DBT برای نظارت بر موارد بالینی ملاقات میکند. آنها در مورد درمانجویان خود بحث میکنند و راهنمایی میگیرند، که به درمانجو نیز کمک میکند. این جلسات هفتهای یک تا دو ساعت برگزار میشود.
رفتاردرمانی دیالکتیک برای چه مشکلاتی مناسب است؟
رفتاردرمانی دیالکتیک در اصل برای اختلال شخصیت مرزی و افرادی که رفتار خودکشی و خودزنی غیرخودکشی دارند که احساسات شدیدی را تجربه میکنند طراحی شد. اما اکنون نتایج نشان داده است که درمان مؤثری برای سایر مشکلات سلامت روانی است:
- اختلال استرس پس از سانحه
- اختلال دوقطبی
- اختلال بیشفعالی/کبود توجه
- اختلالهای خوردن
- اختلال افسردگی اساسی
- اختلال سوءمصرف مواد
نحوه اثرگذاری رفتاردرمانی دیالکتیک
در یک مطالعه معلوم شد افرادی که مهارتهای مؤثری برای مدیریت کردن هیجاناتشان را آموختند در مصرف مواد کاهش عمدهای نشان دادند. محققان معتقدند که دلیل آن افزایش مهارتهای مقابلهای هیجانی است و به همین دلیل نیازی نیست که دیگر از مصرف مواد برای بیحس کردن هیجانات خود استفاده کنند.
خلاصه
رفتاردرمانی دیالکتیکی نوعی درمان است که ریشه در درمان شناختی – رفتاری ایجاد شده است. این درمان شامل تحمل پریشانی، ذهن آگاهی، تنظیم هیجانی و مهارتهای کارآمدی بین فردی است. اگرچه برای افرادی که رفتارهای خودکشی، رفتارهای خودآزاری و اختلال شخصیت مرزی دارند طراحی شده است، اما یک درمان موثر برای بسیاری از اختلالات سلامت روان است.
ارتباط با ما
برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
- اینستاگرام: schema.therapy
- تلگرام: psychologistnotes
- ایمیل: schemalogy@gmail.com
Cavicchioli M, Barone L, Fiore D, et al. Emotion regulation, physical diseases, and borderline personality disorders: conceptual and clinical considerations. Front Psychol. 2021;12:567671. doi:10.3389/fpsyg.2021.567671
Linehan MM, Wilks CR. The course and evolution of dialectical behavior therapy. APT. 2015;69(2):97-110. doi:10.1176/appi.psychotherapy.2015.69.2.97
McKay M, Wood JC, Brantley J. The Dialectical Behavior Therapy Skills Workbook: Practical DBT Exercises for Learning Mindfulness, Interpersonal Effectiveness, Emotion Regulation & Distress Tolerance. 1st edition. New Harbinger Publications.
Axelrod SR, Perepletchikova F, Holtzman K, Sinha R. Emotion regulation and substance use frequency in women with substance dependence and borderlinepersonality disorder receiving dialectical behavior therapy. Am J Drug Alcohol Abuse. 2011;37(1):37-42. doi:10.3109/00952990.2010.535582
Linehan Institute: Behavioral Tech. For what conditions is DBT effective?.
مطلب خیلی جامع و مفیدی بود برای درک بهتر مفهوم دیالکتیک کمک کننده بود.
خیلی ممنون از شما که با دقت مطالعه کردین و فیدیک میدین.