گشتالت درمانی: ویژگی ها و فرایندهای درمانی
احتمالاً تاکنون بارها اصطلاح تکلیف ناتمام را شنیدهاید و حتی خودتان بارها آن را به کار بردهاید. این اصطلاح به بخشی از فرهنگ لغت تبدیل شدهاند اما تعداد کمی از ما میدانیم که آنها از گشتالت درمانی سرچشمه گرفتهاند.
گشتالت درمانی یکی از روشهای تأثیرگذار و محبوب رواندرمانی است که بر فرهنگ و جامعه جهانی تأثیر گذاشته است. این رویکرد، تلفیقی از تئوریها و تکنیکهای مختلف است که در طول سالها توسط افراد زیادی به ویژه بنیانگذار آن فریتز پرز گردآوری و اصلاح شده است. برای معرفی این درمان هیجانانگیز با ما همراه باشید.
گشتالت درمانی یک رویکرد انسانگرا و مراجعمحور در رواندرمانی است که روی زندگی (زمان حال) و چالشهای فعلی فرد بیشتر از تجربههای گذشتهی زندگی او تمرکز میکند.
در این درمان روی ادراک فرد تأکید میشود به خصوص با این هدف که آگاهی فرد از خودش در لحظه حال افزایش پیدا کند و از طریق این آگاهی رشد شخصی او امکانپذیر شود.
اصولاً افرادی که تلاش میکنند به شدت از خودشان در برابر تهدیدهای زندگی محافظت کنند و تلاش اندکی در راستای شکوفایی ظرفیتهای انسانیشان انجام میدهند تحت این درمان قرار میگیرند.
درمانگران گشتالتی و درمانجویان از روشهای خلاقانه و تجربهای استفاده میکنند تا خود-آگاهی درمانجو افزایش پیدا کند و روی مشکلات مختلف تمرکز میکنند.
در گشتالتدرمانی درمانجویان به جای اینکه درباره گذشته خود صحبت کنند ترغیب میشوند تا خودشان را در زمان حال تجربه کنند و مسئولیت احساساتشان را بپذیرند. درواقع این رویکرد رواندرمانی معتقد است که پرداختن به گذشته و احساسات قدیمی برای رشد و شکوفایی ظرفیتهای انسانی ضرورت حیاتی ندارد.
گشتالت به چه معناست؟
گشتالت یک واژه آلمانی است و ترجمه مستقیمی به زبان انگلیسی یا فارسی ندارد اما به طور کلی در روانشناسی تحت عنوان الگو یا یکپارچگی از آن یاد میشود. و شاید بهترین معادل آن «کل» است.
در دنیای روانشناسی دو نظریه مختلف وجود دارد که محور آن گشتالت است: روانشناسی گشتالت و گشتالتدرمانی. روانشناسی گشتالت مکتبی در روانشناسی است که ذهن و رفتار انسان را به عنوان یک کل نه هستیهای مجزا در نظر میگیرد.
هنگامی که سعی میکنیم دنیای پیرامون خود را معنادار درک کنیم، روانشناسی گشتالت معتقد است که ما این کار را با تمرکز روی جزئیات یا مؤلفههای کوچک انجام نمیدهیم، بلکه ما تکههای کوچک اطلاعات را بخشی از یک سیستم بزرگتر و پیچیدهتر درک میکنیم. به طور اساسی، روانشناسی گشتالت مطرح میکند که کل چیزی بزرگتر از مجموعهی اجزای آن است.
گشتالتدرمانی که نیز توسط فریتز پرز مطرح شده است همین نگاه کلنگرانه در مورد انسان وجود دارد اما بیشتر از اینکه درباره احساس و ادراک انسان باشد درباره شخصیت، مشکلات روانشناختی و درمان آنهاست.
چه کسی گشالتدرمانی را ارائه داده است؟
گشتالتدرمانی در دههی ۱۹۴۰ توسط فریتز پرز و همسرش لورا پرز معرفی شده است. این دو نفر ابتدا در روانکاوی کلاسیک آموزش دیده بودند اما از برخی نظریههای و روشهای فرویدی ناراضی بودند.
نارضایتی آنها و البته بیمهریهای فروید نسبت به این زن و شوهر زمینهساز این شد که در نهایت سیستم رواندرمانی مخصوص خودشان را به عنوان جایگزین رویکرد روانکاوی توسعه دهند. آنها به کمکم پاول گودمن رویکردی را به وجود آوردند که ماهیت انسانگرایانه دارد، بر افراد و منحصر به فرد بودن تجربههایشان تمرکز میکند.
بر اساس روانشناسی گشتالت درباره ادراک، افراد الگوها یا یکپارچگی را درک میکنند نه تکههای مجزای اطلاعات را.
پرلز این مفهوم را در مورد تجربیات انسانی به کار برد، و پیشنهاد کرد که افراد سالم حوزه تجربیات خود را بر اساس نیازهای کاملاً تعریف شده سازماندهی کنند و به آنها پاسخ مناسبی میدهند.
مفاهیم درمان گشتالتی
در ادامه مفاهیم اساسی و بنیادین گشتالت درمانی به صورت خلاصه و مفید بیان شدهاند:
پرز مطرح کرده است که انسانها به دلیل عدم آگاهی از حسها و هیجانات خود، عدم شناخت احساسات بدنی و آگاهی ضعیف از محیط خود دچار نشانههای اختلالات روانی میشوند.
پرز توضیح داده است که آگاهی به خودی خود شفابخش است. بنابراین جلسات گشتالت درمانی بر کمک به افراد برای یادگیری خود-آگاهی بیشتر و پذیرش و اعتماد به احساسات و تجربههایشان برای رهایی از پریشانی تمرکز میکند.
در طول درمان، برخی از تمرینهای تجربهای به منظور کمک به افزایش آگاهی درمانجویان استفاده میوشند. با ایجاد خود-آگاهی، درمان گشتالی به درمانجویان کمک میکند که خودشان را بهتر درک کنند و بفهمند که چگونه انتخابهایشان بر سلامتی و روابط آنها تأثیر میگذارد.
با درک این نکته، درمانجویان میفهمند که خود هیجانی و خود بدنیشان به هم مرتبط هستند و قسمتهای مجزایی نیستند. از این طریق، آنها اعتماد به نفس شروع یک زندگی کاملتر و برخورد اثربخشتر با مشکلاتشان را کسب میکنند.
گشتالت درمانی بیشتری روی لحظه اکنون زندگی تمرکز میکند تا بر تجربههای گذشته یا احتمالات آینده. البته تمرکز بر اکنون، گذشته یا آینده را نفی نمیکند. درواقع رابطه گذشته با زمان حال رابطه پیچیدهای است.
ایده اصلی این است که سرمایهگذاری بر گذشته و پیشبینی اضطرابآمیز آینده اجتناب شود. عقیده این است که اگر این مشکل در زمان حال تجربه میشود میتوان هماکنون با آن مقابله کرد. اگر در گذشته باشد، کاملاً رخ داده است و دیگر نمیتوان آن را همیشه حل کرد.
از درمانجویان خواسته میشود که خاطرات و نگرانیهایشان را با جملات زمان حال بیان کنند. تجربههای گذشته از این منظر مورد بررسی قرار میگیرند که در آن لحظه چه اتفاقی رخ داده و چگونه بر زمان حال تأثیر میگذارد.
هنگامی که درمانجویان از لحظه حال آگاه شدند، میتوانند با تعارضها و تکالیف ناتمام گذشته مواجهه شوند که پرز به آنها گشتالتهای ناقص میگوید.
هنگامی که درمانگر تصمیم میگیرد تجربههای درمانجویان را درک کند بافت از اهمیت بالایی برخوردار میشود. درمانگران میتوانند از تکنیکهایی برای کمک به درمانجویان که از تجربهها، ادراکها و پاسخهایشان به رویدادهای اینجا و اکنونی آگاه شوند استفاده کند. تصور میشود که شخص را نمیتواند به طور کامل درک کرد مگر اینکه بافت آنها نیز درک شود.
درمانگران گشتالتی آموزش میبینند که اعتبار و حقیقت تجربههای درمانجویان را بپذیرند زیرا میدانند که هیچکسی را نمیتوان به صورت عینی درک کرد حتی درمانگر را زیرا تجربهها و دیدگاههای او نیز تحت تأثیر بافت قرار دارد.
درمانگر میداند که تجربههای درمانجو میتواند ادراک او را تحت تأثیر قرار دهد از این رو هیچ کسی را نمیتوان به صورت عینی فهمید. درمانگر فضایی را در اختیار مراجع قرار میدهد تا حقیقت خود را بدون تحمیل قضاوتهای خود، که تحت تأثیر تجربیات خود است، به اشتراک بگذارند.
گشتالت درمانی در هستهی خود این دیدگاه کلنگرانه را دارد که افراد به طور پیچیدهای در تعامل با محیط خود هستند و از آن تأثیر میپذیرند و اینکه همه آدمها به سوی رشد و تعادل تلاش میکنند. این موضوع تأکید میکند که در درمانگر از همدلی، درک و پذیرش غیرمشروط تجربه درمانجو استفاده کند تا نتایج درمانی را افزایش دهد.
در اغلب موارد سادهترین روش این است که افراد خاطرات دردناک خود را نادیده بگیرند تا مجبور نباشند با آنها مقابله کنند. گشتالتدرمانی فضایی را ایجاد میکند که درمانجویان مجبور نباشند این خاطرات را فراموش کنند.
این بدان معنا نیست که در شروع درمان، خاطرات به آسانی در دسترس خواهند بود، اما ممکن است در نهایت این خاطرات در دسترس میگیرند.
گشتالت درمانگر میفهمد که تجربههای دردناک بالاخره وارد آگاهی خواهند شد
یک گشتالت درمانگر متوجه خواهد شد که تجربیات دردناک زمانی که مراجع برای شفا در آن قسمت آماده باشد، وارد آگاهی میشوند.
تکنیکهای گشتالتدرمانی
تمرینها و آزمایشهای گشتالتدرمانی را میتوان در قالب فردی و گروهی مورد استفاده قرار داد. به طور کلی، تمرینها روشهایی هستند که برای ایجاد عمل، هیجان یا اهداف خاصی در درمانجو طراحی شدهاند.
سپس درمانگر و درمانجو نتیجهی تمرین را بررسی میکنند تا آگاهی را افزایش دهند و به درمانجو کمک میکند که اینجا و اکنون تجربه را درک کند.
با این حال، آزمایشها ممکن است در طول فرآیند درمانی و روابط درمانی ایجاد و طراحی شوند. آزمایشها هستهی گشتالت درمانی هستند و به فرد اجازه میدهند که جنبههای مختلف تعارض، تجربه یا مشکل سلامت روان را درک کند. در ادامه تکنیکهای اصلی و عمدهای را که در گشتالت درمانی به کار میرود معرفی شدهاند.
تکنیک صندلی خالی یک تمرین ایفای نقش بسیار مشهور است که به درمانجو کمک میکند دیالوگی را با شخص دیگر یا با بخشی از خودشان تصور و اجرا کنند.
در تکنیک صندلی خالی گشتالت درمانی، شخص روبروی یک صندلی خالی مینشیند و درمانگر او را ترغیب میکند که شخص دیگری یا بخشی از خودش (مانند بخش عصبانی، انتقادگر یا گذشتهاش) را روی آن تصور کند که روی صندلی روبرو نشسته است. سپس درمانجو گفتگویی را با کسی که روی صندلی خالی تصور کرده است شروع میکند.
تصور میشود که این تمرین افکار، هیجانها و رفتارهای فرد را درگیر میکند. صندلی خالی برای کمک به افراد که نسبت به کل موقعیت آگاه شوند و تکههایی از خودشان را فراموش یا جدا کنند.
تکنیک صندلی خالی یک تکنیک بسیار مشهور است که میتواند توسط سایر درمانگران غیرگشتالتی نیز به کار برده شود.
تکنیک دوصندلی شبیه تکنیک صندلی خالی است با این تفاوت که درمانجو ترغیب میشود با یک صندلی که کنار او قرار گرفته است گفتگو کند. با این وجود، بعد از اینکه درمانجو با شخص استعاری یا بخشی از خود صحبت کرد، میتواند با اتخاذ نقش آن شخص یا آن بخش از خود، به خودش پاسخ دهد.
بنابراین درمانجو صندلی خود را عوض میکند و روی آن صندلی مینشیند و با خودش به شکلی که اگر آن شخص یا بخشی از خودش بود حرف میزند. درمانجو بین صندلیها جابهجا میشود و در همان حال درمانگر او را مشاهده و ترغیب میکند که گفتگوی معناداری داشته باشد.
این تکنیک کمک میکند که درمانجو دیدگاه و آگاهی شخص دیگر را اتخاذ کند. همچنین میتواند به فرد کمک کند تصمیماتی را که قبلاً برایش دشوار بوده بگیرد. همچنین کمک میکند که فرد با شخصی که قبلاً تعارض داشته است گفتگوهایی داشته باشد.
تکنیک صندلی خالی و تکنیک دوصندلی ادراکها، معناها و اطلاعات مهمی را بیرون میکشد که درمانجو از طریق آنها میتواند از تجربههای هیجانی خود بیشتر آگاه شود و بفهمند که چگونه درمان شدن آغاز میشود.
زبان مورد استفاده و لحنی که درمانجو استفاده میکند در گشتالت درمانی اهمیت دارد. از آنجایی که درمانجویان ترغیب میشوند مسئولیتپذیری را یاد بگیرند، یاد میگیرند که از زبانی استفاده کنند که نمایانگر مسئولیت خودشان باشد نه تمرکز بر دیگران و تجربههای بیرونی.
درمانجویان ترغیب میشوند تا از اظهاراتی که با «من» شروع میشود برای یادگیری مسئولیت شخصی استفاده کنند. به عنوان مثال به جای اینکه یک درمانجو بگوید «این باعث عصبانیت من میشود» باید بگوید «من احساس عصبانیت میکنم».
برچسب زدن یک احساس به عنوان «آن» باعث میشود که به نظر برسد هیجان یک هستی مجزا از فرد دارد. با این وجود، پذیرفتن مالکیت و پذیرش هیجان به عنوان بخشی از خود آگاهی را افزایش میدهد.
بر اساس گشتالت درمانی هرچه درمانجو بیشتر از «من» استفاده کند آگاهی بیشتر افزایش پیدا میکند.
مواجهه در ابتدا یکی از تکنیکها کلیدی گشتالت درمانی بود اما امروزه کمتر از آن استفاده میشود. هنگامی که مسئلهای پیش میآید که درمانگر معقتد است نیازمند مواجههسازی است، مانند زمانی که برخی از تغییرات ضروری است، اما شخص نمیتواند آن را به سرانجام برساند، درمانگر از مواجهه استفاده میکند.
اگرچه مواجههسازی ممکن است برای برخی از درمانجویان مفید باشد، برخی دیگر آن را پرخاشگرانه میبینند. روش مواجههسازی درمانگر ممکن است درمانجو را دور کند به همین دلیل امروز کمتر مورد استفاده قرار میگیرد.
در طول جلسات گشتالت درمانی، درمانگر توجه ویژهای به زبان بدن و حرکات درمانجو مانند حرکات دست، وضعیت بدن و ابرازهای چهرهای میکند و درواقع آنها را زیر ذرهبین قرار میدهد.
درمانگر احتمالاً مشاهدات خود را با درمانجو دربارهی وضعیت بدنش به اشتراک میگذارد و از او میپرسد که در آن لحظه چه اتفاقی در حال رخ دادن بود. درمانگر میتواند بگوید «من متوجه شدم که وقتی داشتی حرف میزدی دست به سینه شدی. فکر میکنی چرا آن را انجام دادی؟
درمانگر گشتالتی حتی ممکن است از درمانجو بخواهد که به بخشهایی از بدن یا چهرهاش صدایی بدهد و از طرف آنها صحبت کند.
تکنیک توجه کردن به زبان بدن به درمانجو کمک میکند که از آنچه انجام میدهند و معنای آن بیشتر آگاه شوند.
درمانگر علاوه بر اینکه از درمانجو میخواهد زبان بدنش را به صورت کلامی بیان کند ممکن است از او بخواهد حرکتی را که انجام داده است به طور اغراقآمیزی تکرار کند یا چندین مرتبه آن را در طول جلسه تکرار کند.
این کار به ویژه زمانی مفید است که برای درمانجو دشوار باشد که کلماتی برای آنچه در آن لحظه در حال رخ دادن است پیدا کند.
این کار باعث میشود که درمانجو از هیجانات همراه با رفتار بیشتر آگاه شود و آگاهیاش را تجربهي بلافصل خود افزایش دهد.
اغلب در طول جلسات گشتالت درمانی هیجانات زیادی ایجاد میشود. هنگامی که درمانجو درباره یک هیجان صحبت میکند، درمانگر ممکن است از او بپرسد که آن هیجان را در کجای بدنش تجربه میکند.
برای مثال، ممکن است درمانجو احساس سنگینی یا تنگی در قفسهی سینه داشته باشد، تودهای در گلو یا تنشی در شانههایش احساس کند.
توانایی انجام این کار باعث آگاهی از هیجانات میشود و به درمانجو کمک میکند در لحظه حال بماند و به طور مؤثری هیجاناتش را پردازش کند.
از طریق گشتالت درمانی، درمانجو یاد میگیرد که هیجاناتی را که نادیده گرفته بود یا توسط سایر احساسات پنهان شده بودند کشف کند. درمانگر میتواند یاد بگیرد از طریق آگاه شدن از هیجاناتش آنها را بپذیرد و به آنها اعتماد کند.
فعالیتهای دیگری مانند نقاشی، طراحی و مجسمهسازی میتواند برای کمک در کسب آگاهی، ماندن در لحظه اکنون و یادگیری در پردازش لحظه به درمانجو کمک کند.
اساساً، هر روشی که میتوان به درمانجو ارائه داد، به غیر از نشستن و صحبت کردن بهطور سنتی، میتواند در افزایش خودآگاهی، آگاهی از تجربهها و روند درمان مفید باشد.
اهداف گشتالت درمانی
گشتالت درمانی به درمانجو میآموزد که در لحظه حال بماند و از آنچه در اینجا و اکنون در اطرافش رخ میدهد و هیجاناتش آگاه باشد. درمان بر آنچه در لحظه رخ میدهد و پیدا کردن راهحلها در لحظهی حال تمرکز میکند. سرمایهگذاری بر گذشته و مضطرب بودن در مورد آینده رویدادهای مفیدی نیستند که بشود روی آنها کار کرد تنها چیزی که میتواند کانون درمان باشد لحظه حال است.
اغلب افراد میتوانند آگاهی خود را مسدود کنند یا آن را نادیده بگیرند به خصوص اگر دردناک باشد. اگرچه این روش در کوتاه مدت میتواند کمککننده باشد، در بلندمدت اما میتواند باعث ایجاد مشکلات شود به این دلیل که ما دچار گشتالتهای ناقص میشویم و خود-آگاهی و رشد را بلوکه میشود.
افزایش آگاهی به درمانجو امکان میدهد که این موانع را بشناسد، به طور مناسبی با آنها چالش و از آنها عبور کند به طوریکه فرد بتواند درمان شود.
هدف گشتالت درمانی، همکاری با درمانگر برای افزایش آگاهی شخصی و به چالش کشیدن فعالانه موانعی است که بر سر راه بودهاند. آموزش به افراد برای آگاهی از احساسات مهم درون خود و محیطشان میتواند به آنها کمک کند تا به موقعیتها به طور کامل و منطقی پاسخ دهند.
هدف اصلی گشتالت درمانی از افرایش آگاهی این است که درمانجویان مسئولیت بیشتری نسبت به خود بپذیرند، عواقب رفتار خود را بپذیرند و یاد بگیرند که نیازهای خود را در عین احترام به نیازهای دیگران برآورده سازند.
هنگام سرزنش دیگران، افراد اغلب حس کنترل خود را از دست میدهند و قربانی افراد یا رویدادهای دیگر میشوند. یادگیری نحوه پذیرش مسئولیت شخصی به درمانجویان این امکان را میدهد که کنترل بیشتری بر تجربههای خود داشته باشند و یاد بگیرند که چگونه احساسات و تعاملات خود را با دیگران بهتر تنظیم کنند.
گشتالت درمانگران اعتقاد دارند که تمام افراد میخواهند به خودتنظیمی دست پیدا کنند اما گاهی اوقات از تکنیکهای ناکارآمدی برای مقابله با تجربههای ناخوشایند استفاده میکنند.
درحالیکه ممکن است این روشها در کوتاه مدت مفید باشند در طولانی مدت مانع از تنظیم هیجانات میشوند و افراد احساس میکنند که نمیتوانند خودشان را ابراز کنند. آنها احساس میکنند که تعامل با دیگران دشوارتر شده است و کمتر میتواند به احساس تمامیت دست پیدا کنند.
با این حال، از طریق تکنیکهای مورد استفاده در گشتالت درمانی، به درمانجو راههایی برای افزایش خودتنظیمی و در نتیجه کنار گذاشتن تکنیکهای ناسازگار قبلی آموزش داده میشود.
فواید گشتالت درمانی چیست؟
برخی از مزایای بالقوه گشتالت درمانی شامل موارد زیر است:
|
ارتباط با ما
برای ارتباط با ما در رشد جنسی و رفتار جنسی از تولد تا سه سالگی انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
- اینستاگرام: schema.therapy
- تلگرام: psychologistnotes
- ایمیل: schemalogy@gmail.com
Further Reading
- Brownell, P. (Ed.). (2019). Handbook for theory, research, and practice in Gestalt therapy. Cambridge Scholars Publishing.
- Yontef, G., & Jacobs, L. (1989). Gestalt therapy. Current psychotherapies, 4.
- Wagner-Moore, L. E. (2004). Gestalt Therapy: Past, Present, Theory, and Research. Psychotherapy: Theory, Research, Practice, Training, 41(2), 180.
References
- Dissociative Disorders. (Jul 05, 2021). 2021 Traumadissociation.com. Retrieved Jul 5, from http://traumadissociation.com/dissociative.
- Dissociative Identity Disorder. (Jul 05, 2021). Traumadissociation.com, Retrieved Jul 5, 2021, from h
- González-Ramírez, E., Carrillo-Montoya, T., García-Vega, M. L., Hart, C. E., Zavala-Norzagaray, A. A., & Ley-Quiñónez, C. P. (2017). Effectiveness of hypnosis therapy and Gestalt therapy as depression treatments. Clínica y Salud, 28(1), 33-37.
- Hajihasani, M., Sadei, P.E., Jafari, N. H., Rostami, K., & Pirsaghi, F. (2012). The effectiveness of active music therapy and Gestalt therapy in decreasing test anxiety.
- Hender, K. (2001). Is Gestalt therapy more effective than other therapeutic approaches. Southern Health/Centre for clinical effectiveness./Monash Institute of Health Services Research, Melbourne.
- Leung, G. S. M., & Khor, S. H. (2017). Gestalt intervention groups for anxious parents in Hong Kong: A quasi-experimental design. Journal of Evidence-Informed Social Work, 14(3), 183-200.
- Raffagnino, R. (2019). Gestalt therapy effectiveness: A systematic review of empirical evidence. Open Journal of Social Sciences, 7(6), 66-83.
- Saadati, H., & Lashani, L. (2013). Effectiveness of gestalt therapy on self-efficacy of divorced women. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 84, 1171-1174.
- Saadati, H., Younesi, J., Foroghan, M., & Lashani, L. (2013). Effectiveness of gestalt therapy on happiness of elderly people. Iranian Journal of Ageing, 8(2), 7-15.
- Sadeghi, S., Ghaderi, Z., & Jahedi, S. (2012). The effectiveness of gestalt therapy and cognitive therapy on improvement of life quality of war veterans. Armaghane danesh, 16(6), 0-0.
- Strümpfel, U. (2006). Research findings on Gestalt therapy. Cologne, Edition Humanistische Psychologie [http://www. therapie-der-gefuehle. de/].
- Suchitra, S., Rajeswari, H., Indira, A., & Kalavathi, B. (2016). Effectiveness of gestalt therapy on level of alcohol dependence among adults in selected villages, Nellore. IJAR, 2(8), 784-93.