ما قصد داریم تمامی مقاله های طرحواره درمانی را که در ژورنالهای معتبر داخلی و خارجی انتشار یافتهاند را به صورت خلاصه و کاربردی در اختیار شما قرار دهیم تا از این طریق به انتخاب موضوع برای پایان نامه و مقاله نویسی در حوزه طرحواره درمانی به شما کمک کنیم. البته میتوانید به این بخش از وبسایت اسکیمالوژی به عنوان بخش اخبار روانشناسی نیز نگاه کنید و صرفاً برای آگاهی از مطالعات جدید این قسمت را مطالعه کنید.
پژوهش و تحقیق بخش هیجانانگیز روانشناسی است. در واقع ما برای رفع کنجکاویهای علمی و حل کردن مشکلات انسانها و یا کشف پدیدههای روانشناختی تحقیق میکنیم. به همین دلیل دانشجویان روانشناسی در طول دوران تحصیلی خود از کارشناسی تا دکتری دروس مختلف آمار و روش تحقیق را مطالعه میکنند تا با استفاده از آن به دانشمند روانشناسی تبدیل شوند.
هر چند که یادگیری آمار و روشهای تحقیق برای خیلی از دانشجویان کار سخت و ناخوشایندی است اما به کارگیری روشهای آماری و مدلهای تحقیقی برای کشف ناشناختههای دنیای اطرافمان بسیار لذتبخش است. اما آمار فقط لذت ندارد، بلکه حرمت دارد.
اصولاً در دنیای علمی و آکادمیک شما با مقالههایتان شناخته میشوید. به عبارت دیگر شناسنامهی علمی شما، تعداد مقالات شما و اعتبار مجلاتی است که در آنها مقالههای خود را منتشر کردهاید. بنابراین، در دنیای آکادمیک کسی شما را به عنوان یک دانشجوی معدل الف نمیشناسد بلکه شما با مقالهای که منتشر کردهاید شناخته میشوید.
شما اگر بخواهید سری در بین روانشناسها داشته باشید لاجرم باید از کانال مقاله نویسی عبور کنید.
تقریباً همه دانشجویان روانشناسی چه در دورهی کارشناسی، چه ارشد و چه در مقطع دکتری باید در انتهای دوران تحصیلی خود، موضوعی را برای ارائهی پایان نامه خود انتخاب کنند. علاوه بر این، برای پذیرش شدن در دورهی دکتری، دانشجو باید حداقل یک یا چند مقالهی علمی-پژوهشی داشته باشد.
گام اول در هر پژوهشی، انتخاب یک موضوع مناسب و دلخواه است. اما انتخاب موضوع کار چندان سادهای نیست. گاهی اوقات شما حیطهی مورد علاقهی خود را انتخاب کردهاید اما نمیتوانید یک موضوع مناسب برای پژوهش در آن حیطه انتخاب کنید. به عنوان مثال ممکن است شما به طرحواره درمانی یا طرحوارههای ناسازگار اولیه علاقهمند باشید اما نمیدانید که در طرحواره درمانی باید به دنبال چه موضوعی بگردید.
اگرچه انتخاب موضوع اولین گام اساسی برای نوشتن مقاله و انجام پژوهش است، اما لازم است که یک گام به عقبتر بگردیم و ببینیم چگونه میتوانیم موضوعی را در زمینهی مسئلهای که قصد تحقیق در مورد آن را داریم انتخاب کنیم.
برای انتخاب موضوع شما باید به صورت مداوم مقالههای منتشرشده در حیطهی مورد علاقهتان را مطالعه کنید. به عنوان مثال شما باید مقاله های طرحواره درمانی را که در پایگاههای علمی معتبر فارسی و غیرفارسی منتشر میشوند مطالعه کنید تا بتوانید ایدههای لازم را از آنها استخراج کنید. اگر جستجو کردن مقالهها را بلدید که خیلی کارتان راحت است. البته منظورم جستجو در گوگل عزیز نیست.
به عنوان مثال شما برای جستجوی مقاله های طرحواره درمانی به سراغ وبسایتهایی بروید که اصولاً کارشان انتشار مقالههایی است که در ژورنالهای معتبر به چاپ میرسند.
تعداد وبسایتهای انتشار مقاله نیز تا حدی زیاد است. بنابراین میتوان گفت پراکندگی زیادی وجود دارد. از طرف دیگر بسیاری از مقالههای موجود به عنوان مثال در حوزه مقاله های طرحواره درمانی رایگان نیستند و از طرفی امکان خرید آنها وجود ندارد.
ما در وبسایت اسکیمالوژی تصمیم گرفتهایم این فرآیند را برای شما آسان کنیم. ما به مرور زمان در تمامی حیطههای روانشناسی مقاله های جدید و معتبر را در اختیار شما قرار میدهیم آن هم به صورت ترجمه. واقعاً چه چیزی بهتر از این که به عنوان مثال مقاله های طرحواره درمانی به صورت ترجمه شده در اختیار شما قرار بگیرند. اما بگذارید منظورم از ترجمه را بگویم.
البته منظورم این نیست که صفر تا صد یک مقاله را ترجمه میکنم. منظورم این است که بخشهای اساسی مقاله های طرحواره درمانی مانند قسمت کوچکی از مقدمه، روشهای آماری، ابزارهای مورد استفاده و نتایج هر مقاله را به صورت یک چکیدهی مبسوط در اختیار شما قرار میدهیم. این موارد، همان قسمتهایی هستند که شما برای مطالعه در حیطه مورد علاقهتان به آن نیاز دارید.
علاوه بر این، هر جا که لازم باشد در مورد روشهای آماری یا ابزارها یا مفاهیم جدیدی که نیاز به توضیح دارند توضیحات بیشتری خواهم داد و همچنین اگر سؤالی داشته باشید میتوانید در بخش کامنتها با من در میان بگذارید و من سعی میکنم سریعالسیر به سؤالات شما پاسخ دهم. البته ما یک تیم متخصص هستیم و منظورم از کلمه «من» در واقع «ما» است.
مقاله های طرحواره درمانی
یکی از مقاله های طرحواره درمانی که تلاش کرده است نظریه طرحواره درمانی را اصلاح و گسترش دهد مقالهای است که توسط آرنتز و همکاران (۲۰۲۱) منتشر شده است.
آرنتز و همکارانش (۲۰۲۱) با انتشار مقالهای در ژورنال Cognitive Therapy and Research پیشنهادات تازهای برای فرمولبندی مجدد نظریه طرحوارهدرمانی ارائه کردهاند. آنها با مقایسه مدل نیازهای عاطفی طرحواره درمانی و مدل نیازهای Dweck دو نیاز جدید به فهرست پنجگانهی نیازهای عاطفی بنیادین در طرحواره درمانی اضافه کردند. بنابراین میتوان نیازها را به شرح زیر در نظر گرفت:
- دلبستگی
- خودگردانی
- محدودیتهای واقعبینانه
- خودجهتمندی
- خودانگیختگی و تفریح
- انسجام خود
- انصاف
دو نیاز آخر یعنی نیاز به انسجام خود و نیاز به انصاف، پیشنهادات کارگروه مقاله فرمولبندی مجدد نظریهی زیربنایی طرحواره درمانی است. در طرحواره درمانی، این فرض اساسی وجود دارد که هر گاه نیازهای عاطفی بنیادین برآورده نشود طرحوارههای ناسازگار اولیه شکل میگیرند. از این رو اگر نیاز به انسجام خود و نیاز به انصاف برآورده نشود نیز طرحوارههایی شکل میگیرند. آرنتز و همکارانش بر این اساس سه طرحوارهی ناسازگار اولیه جدید معرفی کردند:
- بیانسجامی هویت: فقدان هویت منسجم به بازنمایی خود به عنوان غیرمنسجم و پراکنده، به عنوان متشکل از اجزای غیر یکپارچه، و در موارد شدید به عنوان متشکل از اجزای کاملاً منفک اشاره دارد.
- بیمعنایی جهان: فقدان جهان معنادار به بازنمایی جهان به عنوان بی معنا اشاره دارد، به طوری که خود از فرآیندهای در حال وقوع در جهان جدا شده است.
- بیانصافی: طرحواره بیانصافی بازنمایی این است که جهان مکانی غیرمنصفانه و ناعادلانه است، در جامعه عدالتی وجود ندارد و شخص قربانی همیشگی بیعدالتی است.
فعالسازی طرحوارههای بیانسجامی هویت و بیمعنایی جهان منجر به احساس سردرگمی، بیگانگی، اضطراب وجودی، فروپاشی خود و/یا جهان، گم شدن و غیره می شود. از آنجایی که تجربهها را نمیتوان در یک کل معنادار ادغام کرد، ممکن است علائم تجزیه و روان پریشی ایجاد شود.
بنابراین، ما انتظار داریم سطوح بالایی از این طرحوارهها در آسیبشناسیهای روانی شدید، به عنوان مثال در اختلالات شخصیتی شدید (مرزی، اسیکزوئید و اسکیزوتایپال)، اختلال هویت تجزیهای، و روانپریشی شدید (مزمن) وجود داشته باشد.
به عنوان مثال، در اختلال شخصیت اسکیزوئید، اگرچه فرد میتواند زندگی خود را معنادار و خود را یکپارچه ببیند، بیگانگی با جهان اطراف وجود دارد، همانطور که احتمالاً با سطح بالایی از طرحواره بیمعنایی جهان منعکس میشود.
مثال دیگر اختلال هویت تجزیهای است که با تجربه خود به عنوان متشکل از بخشهای جدا شده مشخص میشود، همانطور که به احتمال زیاد با سطوح بالای طرحواره عدم وجود یک هویت منسجم بیان می شود.
مثال دیگر، اختلال شخصیت اسکیزوتایپی است، که در آن بیماران سردرگمی شدید را در مورد دنیای درونی خود و همچنین دنیای بیرونی خود گزارش میکنند، همانطور که انتظار داریم با نمرات بالا در هر دو طرحواره در حوزه انسجام خود منعکس شود. بنابراین، این طرحواره ها یک افزوده خوشایند به نظریه طرحواره درمانی هستند، زیرا، به نظر ما، آنها اشکالی از آسیبشناسی روانی را پوشش میدهند که تاکنون توسط نظریه طرحواره درمانی توجهی به آنها نشده بود.
احساس قربانی بودن در طرحوارهی بیانصافی یک جزء ضروری است، زیرا نشاندهندهی درد عاطفی است که بخشی از این طرحواره است. فعال شدن این طرحواره منجر به احساس خشم و عصبانیت همراه با ناتوانی میشود.
ممکن است برای افراد مبتلا به این طرحواره دشوار باشد که حتی با تجربههای جزئی ناعادلانه مواجه کنند. انتظار میرود که این طرحواره برای افرادی باشد که به صورت قربانی رفتار میکنند و به دلیل رفتار نابرابر (درک شده) بین آنها و دیگران به راحتی احساس رنجش میکنند.
یکی دیگر از مقاله های طرحواره درمانی توسط نیکول و همکاران (۲۰۱۲) در Journal of Behavioral and Cognitive Therapy به چاپ رسیده است که نقش واسطهای تنظیم هیجانی را بین رابطه طرحوارههای ناسازگار اولیه و خودآزاری غیرخودکشی بررسی کردهاند.
چکیده
زمینه. خودآزاری غیرخودکشی معمولاً با استفاده از چارچوب تنظیم هیجان توضیح داده میشود. به طور فزایندهای، طرحوارههای ناسازگار اولیه (EMS) نیز برای مفهومسازی آسیب زدن به خود استفاده شده است. با این حال، تحقیقی وجود ندارد که رابطه بین طرحوارههای ناسازگار اولیه، تنظیم هیجان و آسیب به خود را بررسی کرده باشد.
هدف. مطالعه حاضر سعی کرده است این شکاف را با مقایسه جوانان با و بدون سابقه خودآزاری بر روی معیارهای مشکلات تنظیم هیجان و طرحوارههای ناسازگار اولیه، بهویژه رهاشدگی/بیثباتی و نقص/شرم برطرف کند. به طور خاص، ما علاقهمند به ارزیابی این بودیم که آیا مشکلات در تنظیم احساسات، رابطه بین طرحوارهها و آسیب زدن به خود را میانجیگری (واسطهگری) میکند یا خیر.
روش. چهارصد و سه دانشجوی استرالیایی دوران متوسطه و دانشگاه بین ۱۶ تا ۲۵ سال، پرسشنامههای مرتبط با اقدامات خودآزاری، طرحوارههای ناسازگار اولیه و مشکلات در تنظیم احساسات را تکمیل کردند.
نتایج. ما بین رهاشدگی/بیثباتی، نقص/شرم و شش مشکل تنظیم هیجان رابطه معنادار و مثبتی یافتیم. جوانان با سابقه خودآزاری در مقایسه با افرادی که هرگز به خود صدمه نزده بودند، مشکلات بیشتری را در تنظیم هیجان گزارش کردند. برای هر یک از طرحوارهها، یک اثر مستقیم بر وضعیت آسیب به خود، و همچنین یک اثر غیر مستقیم از طریق مشکلات تنظیم هیجان کلی وجود داشت. اثر غیرمستقیم معنیداری از رهاشدگی/بیثباتی بر خودآزاری از طریق دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجان وجود داشت.
نتیجهگیری. نتایج به درک ما از مکانیسمهای زیربنای ارتباط بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و آسیب به خود کمک میکند، یعنی از طریق مشکلات تنظیم هیجان. نتایج با اشاره به پیامدهای بالینی مورد بحث قرار میگیرند و نشان میدهند که هدف قرار دادن مشکلات مرتبط با طرحوارههای ناسازگار اولیه و تنظیم هیجان ممکن است هنگام کار با افراد جوانی که دارای رفتار آسیب رساندن به خود هستند مناسب باشد.
یکی دیگر از مقاله های طرحواره درمانی، یک مطالعه فراتحلیل است که در آن رابطه بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و اضطراب از نوجوانی تا جوانی مورد بررسی قرار گرفته است. این مقاله در Journal of Affective Disorder توسط آنسا تاریق و همکاران (۲۰۲۱) منتشر شده است.
زمینه و مقدمه. آنسا تاریق و همکاران (۲۰۲۱) مطرح کردهاند که طرحوارههای ناسازگار اولیه (EMS) ساختارهای شناختی ناکارآمدی هستند که با سلامت روان جوانان رابطه دارند و نقش مهمی در شکلگیری و تداوم پریشانی روانشناختی از جمله نشانههای اضطرابی دارند.
روش. در این مقاله از مقاله های طرحواره درمانی، محققان از روش فراتحلیل استفاده کردهاند که تا پیشینهی پژوهشی مرتبط با ارتباط طرحوارههای ناسازگار اولیه و نشانههای اضطراب را در سنین ۱۰ تا ۲۹ سال مورد بررسی قرار دهند. آنها برای جستجوی مقالههای مرتبط با موضوع ارتباط طرحوارهها و اضطراب، مقالههایی را که در شش پایگاه علمی منتشر شده بود را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند.
در روش فراتحلیل، پژوهشگران، مطالعات قبلی منتشر شده در یک حوزه مانند مقاله های طرحواره درمانی درباره اثربخشی آن روی اضطراب را به طور سیستماتیک جمعآوری میکنند و سپس با استفاده از روشهای آماری خاصی نتایج این مطالعات را با یکدیگر ترکیب میکنند. نتایج به دست آمده از فراتحلیل از نظر آماری نیرومندتر از مطالعات مجزاست زیرا در فراتحلیل، تعداد نمونه و تنوع در نمونههای مورد بررسی افزایش پیدا میکند.
نتایج. بعد از جستجوی پایگاههای علمی مرتبط، آنسان و همکاران (۲۰۲۱) ۱۵ مقاله را در زمینهی ارتباط طرحوارهها و اضطراب به دست آوردند. تعداد شرکتکنندگان در این مطالعهها شامل ۹۵۱۵ بود (میانگین سنی = ۱۸٫۹۵، انحراف معیار = ۵٫۳۰). تمامی این به صورت مقطعی یا طولی اجرا شده بودند.
برآورد اثر تصادفی برای رابطه کلی طرحواره های ناسازگار اولیه با اضطراب ۰٫۵۹ = r بود (۰٫۵۰ تا ۰٫۶۸، Z = 9.69، p <0.0001)، که نشان دهنده رابطه نیرومندی بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و اضطراب است.
هنگامی که حوزههای مختلف طرحواره (بریدگی/طرد، خودگردانی مختل، محدودیتهای مختل، دیگرجهتمندی و گوشبهزنگی) به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفتند، این نتیجه به دست آمد که اضطراب با حوزههای بریدگی/طرد (r = 0.50)، خودگردانی و عملکرد مختل (r = 0.47) و دیگرجهتمندی (r = 0.49) رابطه نیرومندتری دارد.
علاوه بر این مشخص شد که در زنان در مقایسه با مردان، طرحوارههای حوزههای گوشبهزنگی و دیگرجهتمندی ارتباط نیرومندتری با نشانههای اضطرابی دارد.
محدودیتها. از محدودیتهای مطالعه حاضر میتوان به این اشاره کرد که محققان صرفاً از مطالعاتی که به زبان انگلیسی انتشار یافتهاند استفاده کردهاند به همین دلیل قابلیت تعمیم یافتهها با محدودیتهایی مواجه است.
نتیجهگیری. یافتهها طرحوارههای مربوط به حوزه بریدگی/طرد، خودگردانی و عملکرد مستقل مختل و دیگرجهتمندی را بهعنوان پیشآهنگهای مهم نشانههای اضطراب برجسته میکنند، و شواهدی را برای درمانگران فراهم میکند تا این طرحوارههای خاص را در طول پیشگیری، مداخله و مدیریت اختلالات اضطرابی مورد هدف قرار دهند.
نکات برجسته
|
کلیدواژهها: طرحوارههای ناسازگار اولیه، اختلالات اضطرابی، نوجوانان، جوانان، فراتحلیل، مقاله های طرحواره درمانی.
هالورسون و همکاران (۲۰۰۹) در مجله Clinical Psychology and Psychotherapy یکی از مقاله های طرحواره درمانی در مورد رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و سرست و منش در افسردگی را بررسی کردند.
در این مطالعه هالورسون و همکاران (۲۰۰۹) طرحوارههای ناسازگار اولیه و صفات مرتبط با سرشت و منش را در افراد افسرده، افرادی که قبلا افسرده بودهاند و افرادی که هرگز افسرده نشده بودند مقایسه کردند.
روش
یکصد و چهل نفر از افراد افسرده بالینی (CD)، افراد قبلاً افسرده (PD) و افرادی که هرگز افسرده (ND) نشدهاند پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه طرحواره یانگ (YSQ) و پرسشنامه سرشت و منش (TCI) را تکمیل کردند.
نتایج
نتایج نشان داد که افراد مبتلا به افسردگی بالینی و افرادی که قبلا افسرده بودهاند در طرحوارههای ناسازگار اولیه و صفات سرشت و منش در مقایسه با افرادی که هرگز افسرده نشدهاند تفاوت معناداری دارند.
به عنوان مثال تمامی طرحوارههای حوزهی بریدگی/طرد (رهاشدگی، بیاعتمادی، محرومیت هیجانی، نقص/شرم و انزوای اجتماعی)، طرحوارههای آسیبپذیری، وابستگی، گرفتار، شکست و بازداری هیجانی، استحقاق و خویشتنداری ناکافی در گروههای مورد مطالعه تفاوت معناداری داشتند.
مطابق با تحقیقات قبلی، سطوح بالاتری از اجتناب از آسیب و سطوح پایینتری از خودراهبری در افراد افسرده و کسانی که قبلا افسرده بودهاند و درمان شدهاند یافت شد. علاوه بر این، CD و PD تنوع قابل توجهی در نمرات YSQ و TCI هنگام کنترل شدت افسردگی همزمان نشان دادند.
بر اساس تحلیلهای رگرسیون چندگانه، معلوم شد که طرحوارههای حوزههای بریدگی/طرد، خودگردانی مختل، خودابرازگری محدود و محدودیتهای مختل به عنوان پیشبینیکنندههای مهم شدت افسردگی ظاهر شدند.
به همین ترتیب، در مورد مقیاسهای TCI، اجتناب از آسیب بالا، خودراهبری پایین و پایداری بالا به عنوان پیشبینیکنندههای مهم شدت افسردگی ظاهر شدند. اجتناب از آسیب به طور مثبت با چندین طرحواره ناسازگار اولیه (EMS) مرتبط بود، در حالی که خودراهبری با اکثر طرحوارههای ناسازگار اولیه رابطه منفی داشت.
طرحوارههای ناسازگار اولیه، اجتناب از آسیب و خودراهبری پایین ممکن است بخشی از آسیبپذیری در برابر افسردگی باشد.
نتیجهگیری
یافتههای ما نشاندهنده وجود ویژگیهای شخصیتی ناسازگار در CD و PD است. مطالعات طولی برای تعیین نقش علی آنها در رابطه با افسردگی اولیه و عودکننده مورد نیاز است.
واژگان کلیدی: شخصیت، افسردگی، منش، طرحواره، سرشت، آسیب پذیری
ارتباط با ما
برای ارتباط با ما در مورد مقاله های طرحواره درمانی میتوانید در انتهای مطلب کامنت بگذارید یا سوال خود را مطرح کنید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
اینستاگرام: schema.therapy
تلگرام: psychologistnetes
ایمیل: schemalogy@yahoo.com
بسیار بسیار عالی
سپاسگذارم