معرفی درمانهای سیستمی و انواع آن
درمانهای سیستمی به جای تمرکز بر افکار و احساسات فردی بر روابط بین گروهی از افراد تمرکز میکند. درمانهای سیستمی اغلب برای توصیف خانوادهدرمانی یا زوجدرمانی به کار میرود ولی درواقع کاربرد آن گستردهتر از این موارد است و هر جایی که گروه یا سیستمی که با هم کار میکنند یا با هم رابطه دارند میتواند به کار گرفته شود.
درمانهای سیستمی
درمانهای سیستمی معتقدند که انسانها را به بهترین شکل فقط میتوان در بافت اجتماعیشان درک کرد. خودِ درمانهای سیستمی را نیز در بافتی که باعث ظهور آنها شده است میتوان درک کرد. این درمانها در قرن بیستم تحول پیدا کردند.
دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ سالهای مهمی برای تحول درمانهای سیستمی بود. در این سالها نظریهی عمومی سیستمها در زیستشناسی و سایبرنتیک در علوم کامپیوتری مطرح شدند.
نظریهی عمومی سیستمها
نظریهی سیستمهای عمومی که مبنایی برای درمانهای سیستمی شده است توسط لودویک فان برتالانفی و کنت بالدینگ مطرح شده است.
نظریهی عمومی سیستمها به جای پیروی از روش علمی سنتی برای کاهش پدیدهها به سادهترین عناصر آنها – مانند الکترونها، نوترونها و پروتونها – از مطالعه فرآیندهای بیولوژیکی که منجر به افزایش پیچیدگی سازمان کل موجودات میشود، حمایت میکند.
به طور کلی نظریهی سیستمها یک علم بینرشتهای است که سعی میکند به توضیح عملکرد سازمان در قالب یک کل متشکل از اجزا بپردازد.
بر اساس نظریهی عمومی سیستمها، هر پدیده را میتوان کلیت یکپارچهای که از اجزای مرتبط و تعامل متقابل تشکیل شده است در نظر گرفت. از این رو میتوان نتیجه گرفت که اصل وابستگی متقابل مهمترین خصوصیت یک سیستم است.
نظریه سایبرنتیک
همانطور که گفته شد نظریهی سایبرنتیک در علوم کامپیوتری یکی دیگر از پایههای درمانهای سیستمی است.
سایبرنتیک از مطالعه روشهای ارتباط و کنترل مشترک در موجودات زنده و ماشینها، بهویژه سیستمهای کامپیوتری حمایت میکرد. در این مقاله ابتدا به چگونگی درک سیستمها از این دو منظر میپردازیم و سپس خواهیم دید که چگونه این درک در درمان افراد، زوجها و خانوادههای مشکلدار به کار گرفته شده است.
ویژگیهای سیستمها
برای درک بهتر درمانهای سیستمی لازم است که ابتدا با ویژگیهای سیستمها آشنا شویم. این ویژگیها در زیر ارائه شدهاند.
بر اساس نظریهی عمومی سیستمها به منظور درک عملکرد کل ارگانیسم، ما باید نهتنها عناصر جداگانهی آن را مطالعه کنیم بلکه باید روابط بین این عناصر را نیز مطالعه کنیم. یک سیستم به عنوان مجموعهای از واحدها یا عناصری تعریف میشود که در یک رابطهی پایدار با یکدیگر قرار دارند. یک سیستم شامل عناصر جداگانه و همچنین روابط بین آن عناصر است.
برای مثال، یک نظام خانواده نه تنها مثلاً چهار نفر را در بر میگیرد، بلکه روابط متقابل بین آن چهار نفر و کل زمینه و قوانین خانواده را نیز در بر میگیرد. حتی برچسبهایی که به تکتک اعضا داده میشود، مانند والدین و فرزند، نشاندهندهی روابط منسجم بین آنهاست.
به طور کلی سازمان و سیستم به صورت هممعنا در نظر گرفته میشوند. سیستم را میتوان به صورت مجموعهای از واحدها یا عناصری که با هم سازمان یافتهاند تعریف کرد. اصول سازمان مطرح میکند هنگامی که عناصر با هم در یک الگوی پایدار با هم ترکیب میشوند موجودیت خاصی پیدا میکنند که بزرگتر از مجموع عناصر مجزا از هم است. این همان مفهوم کل است.
برای مثال، دو نفر که با هم ازدواج میکنند را در نظر بگیرید. این دو نفر با هم یک سیستم زناشویی را میسازند. این سیستم را تنها نمیتوان به دو زیرسیستم فردی تقسیم کرد؛ زیرا بین آنها روابطی وجود دارد که این روابط درواقع زیرسیستم سوم را تشکیل میدهد. از این رو در یک سیستم زناشویی، سه زیرسیستم وجود دارد: زن، شوهر و رابطهی بین آنها. به عبارت دیگر در در این مورد ۱ بهاضافهی ۱ میشود ۳. این مثال نمونهای از دیدگاههای درمانهای سیستمی است.
علاوه بر این، بین سیستمها و در درون هر سیستم بین زیرسیستمها مرزهایی وجود دارد. به عبارت دیگر روابط بین عناصر خاص که یک سیستم یا یک زیرسیستم را تشکیل میدهند، مرزهایی وجود دارد. به عنوان مثال در سیستمهای زیستی، غشای سلول یک مرز مشخص بین یک سلول و سلول دیگر است. پوست حیوانات نیز مرزی است که بین آنها و سایر اجزای محیط وجود دارد.
اما در سیستمهای انسانی این مرزها انتزاعیتر هستند. قوانینی که در روابط وجود دارند، مرزها را تعیین میکنند. مثلاً قوانین مرتبط با تکهمسری، مرزهای ازدواج سنتی را تعیین میکند. در این نوع ازدواج همسری که وارد روابط فرازناشویی میشود از مرزها عبور کرده است. به عبارت دیگر خارج از مقررات رابطه عمل کرده است.
ویژگی دیگر مرزها، نفوذپذیری یا نفوذناپذیری آنهاست. مرزها ممکن است به شدت نفوذپذیر باشند، یعنی دربارهی اینکه چه کسی میتواند با چه کسی و چگونه تعامل کند قوانین مبهم است. برای مثال، در خانوادههایی که زنا با محارم آزاد است، مرزهای بین زیرسیستم والدینی و زیرسیستم فرزندان تا حد نابهنجاری مبهم و نفودپذیر است.
علاوه بر این مرزها میتوانند بسیار نفودناپذیر و انعطافناپذیر باشند. در این صورت از تعاملات مناسب بین افراد یک سیستم یا بین سیستمها جلوگیری میکند. به عنوان مثال در خانوادههایی که نباید مسائل خانواده به بیرون از آن درز کند ممکن است هیچ راهی برای جلوگیری از بدرفتاری والدین با کودکان پیدا نشود.
ویژگی دیگر سیستمها این است که به صورت سلسلهمراتبی سازماندهی میشوند. به عبارت دیگر سیستمها به صورت سلسلهمراتبی به هم مرتبط میشوند. هر سیستمی از زیرسیستمهای کوچکتری تشکیل شده است و خودش بخشی از یک سیستم بزرگتر است.
به عنوان مثال سیستم خانواده شامل زیرسیستمهای فردی، زیرسیستم زن و شوهری، زیرسیستم خواهر و برادری و زیرسیستم والدینی است. سیستم خانواده نیز به نوبهی خود بخشی از سیستم همسایگی که به صورت سلسلهمراتبی با سیستم اجتماعی بزرگتر مانند جامعه و ملت مرتبط است.
سیستمها برای اینکه از خودشان محافظت کنند به روشهایی برای کنترل سازمان خود مجهز هستند. به همین دلیل نظریهی سیستمها بر تعادل یا تثبیت در درون سیستم تأکید دارد. در این صورت، سیستمها چگونه تغییر میکنند و چه سازوکاری برای تغییر وجود دارد؟
نظریهی سیستمها بر تغییر کنترلشده تأکید میکند، تغییری که امکان شکلگیری الگوهای تعاملی بسیار پیچیده را فراهم میآورد و به جای کاهش دادن امکانات سیستم، آنها را افزایش میدهد و مکانیسم کنترل به عناصر آن امکان حفظ تعامل پویا را میدهد. بنابراین امکان انطباق فراهم میشود.
انطباق کنترلشده مکانیسم اصلی تغییر معنیدار است. به عنوان مثال هنگامی که رشد اندامها و سلولهای بدن کنترلشده باشد رشد به خوبی بهپیش میرود اما هنگامی که رشد سلولها به صورت کنترلشده نباشد، سرطان ایجاد میشود.
مفهومی که به درک انطباق کنترلشده کمک میکند هموستاز یا تعادل حیاتی است که توضیح میدهد چگونه سیستمهای زنده حالت پایدار خود را کنترل میکنند.
سیستمهای خانواده مجموعهای از ساز و کارهای خاص دارد که هدف اصلی آنها حفظ تعادل رفتاری پذیرفتنی در خانواده است. به عنوان مثال اگر عضوی از خانواده بیمار شود، عضو دیگر وظایف او را به عهده میگیرد تا وضعیت سیستم حفظ شود.
ساز و کارهایی که در فرایندهای خودگردانی بین یک زوج یا بین اعضای خانواده نقش دارد شبیه ساز و کارهای فرمانیار در سایبرنتیک است. ساز و کارهای فرمانیار ابزارهای خودکاری است که برای اصلاح عملکرد یک ساز و کار با بازخورد حساس به خطا به کار برده میشود.
حلقههای بازخورد مهمترین ساز و کارهای کنترل تلقی میشود. ممکن است میان دو رویداد به جای این فقط به شکل خطی یا علت و معلولی رابطه برقرار باشد، رابطهای حلقوی شکل بگیرد که حلقهی بازخورد مثبت یا منفی نامیده میشود.
در حلقهی بازخورد مثبت هرگونه افزایش در هر یک از عناصر این حلقه به نوبهی خود موجب افزایش رویداد بعد در زنجیرهی حلقوی خواهد شد. در این نوع زنجیره هرگونه انحراف از هنجار تشدید و بنابراین حلقههای بازخورد مثبت موجب افزایش انحرافات میشود و در حکم ساز و کار خودویرانگر عمل میکند. حلقههای بازخورد مثبت موقعیت مهارناپذیری ایجاد میکند که سرانجام سیستم را به فراسوی محدودههایی سوق میدهد که میتواند درون آن عمل کند.
برای مثال جر و بحثهای شدید در خانواده، خشم یک عضو خانواده موجب افزایش خشم عضو دیگر میشود که به نوبهی خود خشم را به شکل حلقوی تشدید میکند و ممکن است از کنترل خارج شود. در این حالت کارکرد خانواده مختل میشود.
از سوی دیگر حلقههای بازخورد منفی بین انحرافات رویدادهای گوناگون درون حلقه، نوعی تعادل برقرار میکند. حلقههای بازخورد منفی، انحراف از سیستمهای قواعد ارتباطی را کاهش میدهد و به حفظ ثبات زناشویی و خانواده کمک میکند. اگر یک عضو خانواده عصبانی شود، دیگری ممکن است بیمار شود. اگر دو انحراف یکدیگر را متعادل کنند خانواده سطح ثابتی از خصورمت را در سیستم تحمل میکند.
سیستمهای زنده به عنوان سیستمهای باز شناخته میشوند، به این معنی که انرژی میتواند آزادانه به داخل، درون آن و خارج از سیستم منتقل شود. اطلاعات مهمترین نوع انرژی در سیستمهای زنده است، زیرا این نوع انرژی است که عدم قطعیت را کاهش میدهد.
هنگامی که اطلاعات به طور موثر بستهبندی یا برنامهریزی میشود، توانایی سیستم را برای عملکرد بسیار پیچیده و سازمان یافته به شدت افزایش میدهد. ارتباطات شامل فرآیندی است که طی آن اطلاعات یا از حالتی به حالت دیگر تغییر میکند یا از نقطهای به نقطه دیگر در فضا منتقل میشود. سایبرنتیک به عنوان مدلی برای چگونگی تبدیل یا انتقال مؤثر اطلاعات در سیستمهای زوج و خانواده عمل میکند.
انواع درمانهای سیستمی
درمانهای سیستمی به شکلهای مختلفی در خانوادهدرمانی و زوجدرمانی به کار گرفته شدهاند. از این رو هیچ رویکرد واحد و یکپارچهای در درمانهای سیستمی وجود ندارد اما به طور کلی میتوان به چهار رویکرد سیستمی اصلی اشاره کرد:
- خانوادهدرمانی ارتباطی/استراتژیک،
- خانوادهدرمانی ساختاری،
- خانوادهدرمانی چندنسلی بوئنی
- نسل جدید خانوادهدرمانی مبتنی بر شواهد.
این درمانهای سیستمی به جای شخصیتهای فردی، بر الگوهای روابط درون سیستمی تمرکز میکنند. هر درمان سیستمی در مورد ایجاد و/یا حفظ آسیبشناسی روانی و اینکه چگونه آسیبشناسی روانی در سیستمهای انسانی به بهترین شکل میتواند تغییر کند، چیزهای مهمی برای گفتن دارد.
برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
- اینستاگرام: schema.therapy
- تلگرام: psychologistnotes
- ایمیل: schemalogy@gmail.com
Varghese M, Kirpekar V, Loganathan S. Family Interventions: Basic Principles and Techniques. Indian J Psychiatry. 2020;62(Suppl 2):S192-S200. doi:10.4103/psychiatry.IndianJPsychiatry_770_19
Retzlaff R, von Sydow K, Beher S, Haun MW, Schweitzer J. The efficacy of systemic therapy for internalizing and other disorders of childhood and adolescence: a systematic review of 38 randomized trials. Fam Process. 2013;52(4):619-652. doi:10.1111/famp.12041
Georgievska, S., and S. N. Josifovska. 2023. “A SYSTEMIC FAMILY APPROACH IN WORKING WITH CHILD VICTIMS OF VIOLENCE.” Annual of the Faculty of Philosophy in Skopje, 76 (1): 657–670. doi:10.37510/godzbo2376657g
👍🏻👏🏻 به نظرم درمان های سیستمی مهم ترین رویکرد برای انواع خانواده درمانیه و از اونجایی که به علت حلقوی اشاره میکنه واقعا میتونه مشکلات خانواده رو تشخیص بده. ممنون بابت این مقاله خوب و مختصر شما.