سطوح پنجگانه عملکرد شخصیت
روانشناسی شخصیت به سه موضوع کلی میپردازد (۱) چگونه همهی ما شبیه هم هستیم (۲) چگونه شبیه برخی افراد هستیم و (۳) چگونه افراد منحصر به فردی هستیم که هیچ شباهتی با دیگران نداریم.
عملکرد شخصیت به پنج سطح مختلف تقسیم میشود که از سازگاری مطلوب تا کاملاً ناکارآمد را شامل میشود.
مدل استاندارد برای تفکر دربارهی عملکرد شخصیت مدل پزشکی است که توسط راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی رسمیت پیدا کرده است. راهنمای تشخیصی درواقع انجیل اختلالات روانی است و اکنون توسط تمام حرفههای بهداشتی مورد پذیرش قرار گرفته است. از آنجایی که این راهنما از یک مدل پزشکی بهره میگیرد عملکرد شخصیت را در یک چارچوب مقولهای قرار میدهد.
یعنی با این سؤال شروع میشود: آیا شخص دارای اختلال شخصیت است؟ که توسط مجموعهای از معیارهای مرتبط با مشکلات پایدار در هویت و روابط مشخص میشود. اگر پاسخ منفی باشد شخص به عنوان نرمال در نظر گرفته میشود. اگر پاسخ مثبت باشد اگر پاسخ مثبت باشد پس بیمار حتماً در یکی از دهطبقهی اختلالات شخصیت مانند ضداجتماعی، وابسته و مرزی و … قرار میگیرد. حتی اگر هیچکدام از این ده اختلال شخصیت توصیف مناسبی برای بیمار نباشد او را در طبقهی اختلالات شخصیت نامشخص قرار میدهند.
هنگامی که DSM-IV در حال تهیه بود فشار زیادی برای جایگزین کردن رویکرد مقولهای با رویکرد ابعادی وجود داشت. تا اینکه قرار شد در DSM-5 این رویکرد برای اختلالات شخصیت به کار گرفته شود. اما در چندماه آخر باقیمانده به انتشار DSM-5 تعارضهایی بهوجود آمد که نتیجهی آن به کارگیری مجدد رویکرد مقولهای بود.
در این مقاله از رویکرد ابعادی و نظریه یکپارچهی دانش برای توصیف عملکرد شخصیت استفاده شده است. انجام این کار به ما کمک میکند سه حوزهی اصلی از عملکرد شخصیت را شناسایی کنیم که با مدل نظریه یکپارچهی دانش از هشیاری انسان همراستاست.
- اولین حوزه هویت یا عملکرد ایگو است. این حوزه به خودپندارهی شخص، سطح یکپارچگی هویت و خودجهتمندی مؤثر اشاره دارد.
- دومین حوزه عملکرد هیجانی است که شامل دامنهای از هیجاناتی است که شخص میتواند تجربه کند، همسویی واکنش عاطفی به موقعیت و حدی که هیجانها میتوانند به صورت انطباقی با هم یکپارچه، تنظیم و ابراز شوند.
- سومین حوزه به روابط مربوط میشود و به کیفیت و کمیت ارتباطاتی که شخص دارد اشاره دارد و به ویژه بر میزان صمیمت، اعتماد، همدلی و دوطرفه بودن رابطه تمرکز میکند.
علاوه بر حوزههای هویت، هیجانات و روابط، ما همچنین باید بافت فرد را نیز در نظر بگیریم. در آنچه در ادامه میآید ما پنج سطح مختلف عملکرد شخصیت را توصیف خواهیم کرد که در چارچوب هویت، هیجانات و روابط هستند. هر سطح با دو کلمه توصیف شده است. اولین کلمه فرد را در شرایط سالم توصیف میکند و دومین کلمه به فرد در وضعیت استرس و فشار اشاره دارد.
پنج سطح عملکرد شخصیت
۱. سالم-تابآور
اولین عملکرد شخصیت افراد دارای سلامت روانی را در بر میگیرد. فرد سالم-تابآور با خودش احساس راحتی میکند، هویت پیچیده، غنی و تمایزیافته دارد و میتواند در دورههای زمانی طولانیمدت خودجهتمندی خود را حفظ کند.
این افراد از محدودیتهای خود، آگاه است، شفقت به خود دارند و میتوانند نسبت به دستاوردهایشان احساس افتخار داشته باشند.
از نظر هیجانی، آنها با احساساتی که تجربه میکنند در تماس هستند و از دنیای هیجانیشان آگاه و با آن همسو هستند در حالیکه میتوانند به صورت سازگارانهای ابراز هیجانیشان را به شکل مؤثری تنظیم کنند.
چنین افرادی روابط طولانیمدتی دارند که بر اساس اعتماد، صمیمیت و احترام متقابل پایهریزی شده است.
در شرایط استرس، این افراد استقامت خوبی دارند یعنی شکننده نیستند. آنها به راحتی عصبی و مضطرب نمیشوند یا واکنشی عمل نمیکنند، وقتی مورد انتقاد قرار میگیرند حالت تدافعی ایجاد نمیکنند، یکپارچگیشان را حفظ میکنند و برای خودشان متأسف نیستند. وقتی با ناملایمتیهای چشمگیر مواجه میشوند امید و تابآوری خود را نشان میدهند.
۲. سالم-روانرنجور
افرادی که این عملکرد شخصیت در آنها دیده میشود از خودشان راضی هستند، شناخت خوبی از کسی که هستند دارند، نقاط ضعف خود را میپذیرند و با دستاوردهایشان احساس غرور میکنند. از نظر هیجانی، چنین افرادی وقتی کارها خوب میشوند احساس خوبی دارند و از زندگی لذت میبرند. آنها عموماً از احساساتشان آگاه هستند و به طور مکرر دچار درماندگی نمیشوند.
عموماً روابط بلندمدتی دارند و توانایی برقراری صمیمیت و متقابل بودن را دارند به ویژه در زمانهای خوب. با این وجود، بر خلاف گروه سالم-تابآور، این افراد شخصیت آسیبپذیری منشی در بحرانهای هیجانی و ارتباطی دارند. در نتیجه، بنابراین انواع خاصی از استرسورها میتواند باعث ایجاد دفاعی شدن، گیچ شدن، آسیب خوردن یا واکنشی عمل کردن آنها شود.
۳. روانرنجور-پریشان
در این طبقه از عملکرد شخصیت هنگامی که زندگی بر وفق مراد پیش میرود این افراد احساس خوبی از خودشان و زندگی دارند. آنها شناخت خوبی از خویش دارند اما این احساس آنها شکننده است و بر اساس بافتی که در آن قرار دارند و فیدبکهایی که میگیرند نوسان پیدا میکند.
بسیاری این احساس را دارند که باید بهتر عمل کنند یا بیشتر از آنچه هستند باشند، و اغلب احساس حقارت همراه با استانداردهای شخصی غیرواقع بینانه را تجربه میکنند.
برخی از آنها برای دفاع از خود در برابر آسیبپذیریها دست به جبران میزنند و خودشان را به شکل نامعقولی مثبت ارزیابی میکنند. هیجانات نیرومند را بهسختی میتوانند مدیریت کنند و نسبت به شرم، گناه و غیض آسیبپذیرند.
در صورت آنها از مکانیسمهای دفاعی بسیار ابتدایی استفاده میکنند و ظرفیتشان برای تأمل در خود کاهش پیدا میکند.
اگرچه آنها ظرفیت و تمایل به ایجاد روابط را دارند اما ارتباطاتشان ممکن است سطح یا مملو از تعارض باشد. روابط عمدتاً مبتنی بر برآوردن نیازهای خودتنظیمی و عزت نفس است و با انتظارات غیر واقعی آغاز میشود.
این افراد اغلب احساس آسیبپذیری میکنند و وقتی عوامل استرسزای مهم ظاهر میشوند، نمیتوانند به روشهای بهینه سازگار شوند. در عوض، آنها به طور واکنشی سعی میکنند از کنترل نادرست اجتناب کنند یا سرزنش کنند یا درگیر کنترل نادرست شوند که وضعیت را بدتر میکند. این الگوهای چرخهای ناسازگار، همراه با سطوح بالای روانرنجورخویی، این افراد را در برابر اضطراب و شرایط افسردگی یا مشکلات مربوط به کنترل تکانه مانند اختلالات خوردن آسیبپذیر میکند.
۴. مرزی-ناکارآمد
این طبقه از عملکرد شخصیت شامل افرادی است که معمولاً احساس سردرگمی و سرگردانی میکنند. آنها اغلب احساس پوچی میکنند یا بین افراط در احساس خود، احساسات و روابطشان با دیگران در نوسان هستند. پایاننامهای در مورد هسته اختلال شخصیت مرزی، ساختار را به شرح زیر خلاصه میکند:
قطبی شدن ناکارآمد حالتهای عاطفی و رابطهای، شامل افراطهای پراکنده و فقدان یکپارچگی در سطوح روایت درونی، اجتماعی، و هویت/جهانبینی، که منجر به الگوهای مزمن واکنشپذیری ناسازگار و تکانشگری میشود که از یک پویایی زیستاجتماعی خاص بین یک خلقوخوی روانرنجور و محیط بین فردی زخمی و ناارزندهساز نشئت میگیرد.
ترکیبی از احساسات شدید، نیازهای قطبیشده و هویت گسسته منجر به الگوهای رفتاری نامنظم و اغلب مخرب و تکانشی میشود. در بهترین شرایط، این افراد میتوانند با احساسات شدید خود کنار بیایند و اغلب میتوانند جذاب یا با استعداد باشند.
با این حال، تحت فشار، که با توجه به الگوهای واکنش آنها غیر معمول نیست، عملکرد آنها میتواند از بین برود. فلج افسردگی، حملات پانیک، طغیانهای انفجاری، زیادهروی در خوردن، نوشیدن، سوءاستفادههای جنسی، آسیب رساندن به خود، و افکار یا اقدام به خودکشی شایع هستند.
۵. روانپریش-آشفته
عملکرد شخصیت در آخرین طبقه کمی متفاوت است. این طبقه نشاندهنده تجزیه کامل واقعیتآزمایی و ناتوانی در مشارکت در زندگی روزمره است. کنارهگیری کامل، هذیان، توهم، تفکر آشفته، ناتوانی در حفظ شغل یا مدیریت پول و الگوهای رفتاری بسیار غیرعادی یا غیرقابل پیشبینی مشخصهی این سطح است.
هویت متلاشی شده است و انبوهی از مشکلات شناختی و عاطفی وجود دارد. احتمالاً این دستهی نهایی را باید الگوی متفاوتی نسبت به چهار مورد دیگر در نظر گرفت، زیرا احتمالاً بهتر است این حالتها را بهعنوان فروپاشی ساختارهای عصبی-شناختی اساسی که امکان تماس با واقعیت را فراهم میکنند، توصیف کنیم، نه اینکه آنها را ناشی از پویاییهای ساختاری تحولی شخصیت توصیف کنیم.
خلاصه
در این مقاله عملکرد شخصیت بر اساس هویت، هیجان و رابطه در پنج سطح مختلف طبقهبندی شده است که میتوان آن را یک رویکرد ابعادی به شخصیت و اختلالات شخصیت در نظر گرفت.
برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
- اینستاگرام: schema.therapy
- تلگرام: psychologistnotes
- ایمیل: schemalogy@gmail.com