رابطه ترس از خوشبختی با دوران کودکی ناخوشایند
دانشمندان روانشناسی در یک مطالعه جدید، مفهوم جدیدی تحت عنوان ترس از خوشبختی یا انزجاز از شادکامی (aversion to happiness) را معرفی کردهاند. این مطالعه در ژورنال انگیزش و هیجان (Motivation and Emotion) منتشر شده است و نشان داد که بهترین پیشبینیکنندههای ترس از خوشبختی عبارتاند از دوران کودکی ناخوشایند، کمالگرایی، تنهایی و باور به جادوی سیاه و کارما.
خوشبختی و شادی یک احساس بسیار ارزشمند است که در اکثر ما در زندگی برای به دست آوردن آن تلاش میکنیم. اما مطالعات روانشناسی نشان میدهد که برخی از مردم از خوشحالی و خوشبختی میترسند که نام آن ترس از خوشبختی است. نویسندهی این مطالعه ترس از خوشبختی را به این صورت تعریف کرده است: این باور که تجربه یا ابراز خوشبختی و خوشحالی باعث اتفاقات بد میشود. این تعریف شبیه تعریف طرحواره منفیگرایی/بدبینی در طرحوارهدرمانی است.
پرسشنامهی ترس از شادی (ترس از خوشبختی) در سال ۲۰۱۳ ساخته شد. در یک مطالعهی جدیدتر، این پرسشنامه در کشورهای مختلفی اجرا شد تا پیشبینهای ترس از خوشبختی شناسایی شوند.
خوشبختی معمولاً هدف نهایی زندگی است که همهی ما برای رسیدن به آن تلاش میکنیم. اما حدود یک دههی پیش دانشمندان به این نتیجه رسیدند که خوشبختی به عنوان هدف زندگی درباره همه انسانها صدق نمیکند.
مطالعات نشان میدهد که برخی مردم و برخی کشورها و در فرهنگهای مختلف، هدفهای متفاوتی برای زندگی در نظر میگیرند (مانند سخت کار کردن، مذهب، عدالت، اخلاق، برتری و وجههی اجتماعی) و آنها را نسبت به خوشبختی در اولویت قرار میدهند. حتی برخی مردم، ارزش شادی و خوشبختی را زیر سؤال میبرنند و معتقدند که خوشبختی و شادی غیرضروری و حتی آسیبزاست. در نتیجه پژوهشگران مطالعه فوق، مطالعات مختلفی در مورد ترس از خوشبختی یا انزجار از خوشبختی و ترس از شادی را در فرهنگهای مختلف بررسی کردند. این مطالعات نشان داد که این تصور رایج که همه مردم به دنبال خوشبختی و خوشحالی است اشتباه است.
در نتیجه این مطالعات، میتوانیم بگوییم که تنوع زیادی درباره ارزشمندی خوشبختی در علوم اجتماعی وجود دارد.
مطالعه ترس از خوشبختی
در مطالعه جدید، ۸۷۱ نفر به صورت آنلاین در پژوهش شرکت کردند. این شرکتکنندگان از کشورهای مختلف دنیا بودند شامل آمریکا، فرانسه، اسپانیا، برزیل، ویتنام، فیلیپین، هند و رمانی. پرسشنامهها شامل مقیاس ترس از خوشبختی بود. برخی از آیتمهای پرسشنامه از این قرار است: من ترجیح میدهم که زیاد خوشحال نباشم زیرا به دنبال شادی معمولاً غم میآید. علاوه بر این، ۹ متغیر پیشبینیکنندهی دیگر در این پژوهش وجود داشت.
در این پژوهش، ابتدا پایایی مقیاس ترس از خوشبختی و خوشحالی بررسی شد. نتایج نشان داد که پایایی این مقیاس در حد قابل قبولی است و در فرهنگهای مختلف نیز پایایی خوبی از خود نشان میدهد. پایایی به این معناست که اگر در دو مرتبه زمانی مختلف، پرسشنامه را اجرا کنیم نتایج یکسانی به دست میآوریم.
در ادامه محققان، میزان پیشبینی متغیرها را اندازه گرفتند. نتایج نشان داد که تمامی متغیرها به جز جنیست و مذهب، معنادار بودند. باورهای مرتبط با ترس از خوشبختی در بین افراد جوانتر، تنهاتر، و کمالگراتر قویتر بود. باورهای مرتبط با ترس از خوشبختی در میان کسانی که به شادی جمعی (خوشبختی جمعی)، جادوی سیاه و کارما اعتقاد داشتند و همچنین در بین کسانی که دوران کودکی شاد و خوشحالی نداشتند رایجتر بود.
نتایج این مطالعه نشان میدهد که افراد دارای فرهنگهای جمعگرایانه نسبت به افراد دارای فرهنگهای فردگرا تمایل بیشتری به شادی نشان میدهند. در سطح فردی، تمایلات کمالگرایانه، تنهایی، دوران کودکی ناشاد، اعتقاد به پدیدههای ماوراءالطبیعه، و داشتن درک جمعگرایانه از شادی رابطه مثبتی با بیزاری از شادی دارد.
یک نکته قابل توجه در این پژوهش این بود که دوران کودکی ناخشنود حتی بعد از کنترل تنهایی فعلی زندگی، ترس از خوشبختی را پیشبینی کرد. این موضوع توضیح میدهد که تجربههای تروماتیک دوران کودکی ممکن است تأثیرات پایداری بر ادراک شخص از خوشبختی داشته باشد. این تأثیر به طور مستقل از رضایت فرد از روابط فعلیاش وجود دارد. به عبارت دیگر ممکن است یک نفر در بزرگسالی روابط خوبی داشته باشد اما به دلیل اینکه در دوران کودکی خود، شاد نبوده است همچنان ترس از خوشبختی دارد.
این واقعیت که اعتقاد به کارما و جادوی سیاه پیشبینیکنندههای مهمی بودند، نشان میدهد که برخی افراد نیروهای ماوراء طبیعی را مسئول پیامدهای منفی شادی میدانند. افرادی که تمایلات کمالگرایی دارند ممکن است بیش از حد بر اجتناب از شکست متمرکز شوند و باعث شود که احساسات شاد خود را پایین بیاورند و حتی شادی را مانعی در برابر دستاوردهای خود بدانند.
باور به مفهوم شادی جمعی مانند اینکه «یک نفر چطور میتواند خوشحال باشد اگر دوستان یا خانوادهاش خوشحال نباشند» باعث میشود که فرد نمایش خوشحالیهای خود را پنهان کند و شادی جمعی و هارمونی اجتماعی را در اولویت قرار دهد. همراستا با این فرضیه، شرکتکنندگانی که از کشورهای جمعگرا بودند مانند هند و فیلیپین ترس بیشتری از خوشحالی داشتند.
«ما ژنهای مختلف، اثر انگشت، ویژگیهای شخصیتی و ایدههای متفاوتی درباره شادی داریم. نگرش ما نسبت به خوشبختی فقط یک انتخاب شخصی نیست. این نگرش تا حدی توسط عوامل فرهنگی، ویژگیهای روانی ما (مثلاً کمالگرایی) و کیفیت روابط ما با دیگران در طول زندگی تعیین میشود.
این پژوهشهای دارای محدودیتهای مختلفی بود به عنوان مثال حجم نمونه از هر کشور کوچک و غیرمعرف بود. این پرسشنامه همچنین از معیارهای تکمادهای (تکجملهای) برای تقریباً همه متغیرها استفاده کرده است، بنابراین نتایج این پژوهش باید در مطالعات بعدی تکرار شوند.
اگرچه افراد از 10 کشور در این نظرسنجی شرکت کردند، اما حجم نمونه در برخی از این کشورها بسیار کوچک است و نمیتوان نتیجهگیری قطعی در مورد این کشورها گرفت. برای تحقیقات آینده، ما به نمونههای بزرگتری از کشورها نیاز داریم. مطالعات آتی همچنین نیاز به استفاده از اقدامات طولانیتری برای ارزیابی ابعاد مختلف پیشبینیکنندهها دارند. به عنوان مثال، کمالگرایی دارای ابعاد متعددی است (به عنوان مثال، نگرانی در مورد اشتباه کردن، استانداردهای شخصی بالا، درک انتظارات بالای والدین، و شک در مورد کیفیت اعمال خود). این ابعاد ممکن است روابط متفاوتی با بیزاری از شادی داشته باشند که در تحقیقات آینده قابل بررسی است.
شایان ذکر است که شادی و خوشبختی را میتوان به روشهای مختلفی تعریف کرد. افراد به احتمال زیاد از تعاریف عاطفی شادی (بر اساس لذت، سرگرمی و احساسات مثبت) نسبت به تعاریف مبتنی بر فضیلت (بر اساس یافتن معنا در زندگی و رضایت) بیزار هستند.
The study, “Predictors of aversion to happiness: New Insights from a multinational study”, was authored by Mohsen Joshanloo.