خطاهای شناختی : هنگامی که مغز دورغ میگوید

☑ همیشه به ما گفتهاند که مغز ما بهترین تصمیمات را میگیرد زیرا بهترین سیستمی است که در جهان خلقت وجود دارد. اما همیشه اینگونه نیست. تحقیقات علمی نشان دادهاند که مغز ما دچار خطاهایی میشود و در واقع بسیار خطاپذیر است. دکتر کندری چری (۲۰۲۴) برخی از دلایلی را که مغز دچار خطا میشود بیان کرده است (کندری چری، ۲۰۲۴):
- محدودیتهای مغز. خطاهای شناختی اغلب نتیجه تلاش مغز ما برای سادهسازی پردازش اطلاعات هستند. خطاهای شناختی نوعی قوانین سرانگشتی هستند که به شما کمک میکنند دنیای اطراف را درک کرده و با سرعت تصمیم بگیرید.
- خطاهای حافظه. نحوه به خاطر آوردن یک رویداد ممکن است به دلایل مختلفی دچار خطا شود که به نوبهی خود میتواند منجر به تفکر و تصمیمگیری اشتباه شود.
- مشکلات توجه. از آنجایی که توجه یک منبع محدود است، ما به صورت انتخابی به دنیای اطراف خود توجه میکنیم و همین توجه انتخابی باعث میشود که به برخی از اطلاعات توجه نکنیم.
یکی از بزرگترین چالشها در مورد خطاهای شناختی این است که اغلب تشخیص خطاهای خودمان یا افراد اطرافمان دشوار است.
دکتر دیوید سوزمان
برای اینکه بیشتر به افکار خود شک کنید باید بگویم که ما حتی نمیدانیم کجا و چه زمانی دچار این خطاها میشویم. افسار خطاهای شناختی در دستان آگاهی ما نیست. ما نمیتوانیم بفهمیم که کی، کجا و چگونه دچار خطای فکر کردن میشویم.
به خطاهای شناختی سوگیری ذهنی یا سوگیری شناختی هم میگویند. با من و اسکیمالوژی همراه باشید تا در مورد خطاهای شناختی بیشتر بدانیم.
تعریف خطاهای شناختی
منظور از خطاهای شناختی یا سوگیریهای شناختی این است که ما بدون داشتن شواهد کافی یا به این خاطر که موضوعی باب میل ماست از یک موضوع یا از یک فکر خاص طرفداری میکنیم که باعث ایجاد خطا میشود زیرا ما با سوگیری یعنی بدون شناخت و دانش کافی تصمیم گرفتهایم.
به هر حال سخت است که باور کنیم مغزمان به جای اینکه در خدمت ما باشد که بهترین تصمیمات را برای موفقیت و زندگی خود بگیریم گاهی اوقات نه تنها کمک نمیکند که از طریق خطاهای شناختی که مرتکب میشود گولمان هم میزند.
اما نباید تا این اندازه مغزمان را زیر سؤال ببریم، به هر حال در طول روز به ما کمک میکند که تصمیمات زیادی در مورد خیلی از چیزها بگیریم که اغلب آنها درست از آب در میآیند. اما گاهی اوقات شبیه رباتهای باهوش به صورت مکانیکی دچار خطا میشود و تمصمیات اشتباهی را رقم میزند.
خطاهای شناختی
خطاهای شناختی خطاهایی هستند که در نحوه فکر کردن ما رخ میدهند و باعث میشوند که تصمیمات ضعیفی بگیریم یا اینکه عملکرد نامناسبی داشته باشیم و به شکل نامناسبی رفتار کنیم.
حالا که با تعریف خطاهای شناختی آشنا شدیم باید بدانیم چه عواملی روی خطاهای شناختی تأثیر میگذارند یا به عبارت دیگر چه عواملی باعث ایجاد خطاهای شاختی میشوند؟
عوامل متعددی روی خطاهای شناختی تأثیر میگذارند مانند حافظه، اطلاعات در دسترس، حالت هیجانی و شرایطی که در آن قرار داریم.
دنیا مکان پیچیدهای است و گاهاً خطرناک و مغز ما طوری تکامل پیدا کرده است که بتواند در مواقع ضروری در کمتر از کسری از ثانیه دست به تصمیمگیری بزند. به عنوان مثال فرض کنید در حال قدم زدن هستید که متوجه میشوید یک عدد مار خوش خط و خال در حال نزدیک شدن به شماست. شما بیدرنگ فرار میکنید.
در این مواقع شما شرایط را تحلیل نمیکنید: «ای وای یک مار میبینم. ممکن است این مار مرا نیش بزند. نیش او ممکن است باعث مرگ من شود پس من باید فرار کنم». در عوضِ فکر کردن به این موارد شما در یک چشم بههم زدن از میگ میگ هم جلو میزنید.
این واکنش شما در این شرایط پاسخ جنگ یا گریز نامیده میشود و به شما کمک میکند که زنده بمانید. در واقع در زندگی واقعی هم مغز مجبور است دست به تصمیمات سریع بزند تا ما بتوانیم به کارهای زندگیمان برسیم. اگر هر کنش و واکنش ما نیازمند بررسی و تجزیه و تحلیل میبود آنگاه در طول روز فقط میتوانستیم به خوردن و خوابیدن برسیم.
بله مغز ما سرعت بسیار زیادی در پردازش اطلاعات و رسیدن به نتیجهگیری دارد. اما در کنار مزیتهای این توانایی مغز، باید کمی بهای سرعت زیاد را بپردازیم. در واقع مغز ما به خاطر عبور از سرعت مجاز جریمه میشود. گاهاً این جریمهها سنگین تمام میشوند.
نمونهای از خطاهای شناختی
بدترین قسمت ماجرا اینجاست که شما نمیتوانید به طور کامل جلوی سرعت مغز را بگیرید. ممکن است با تمرین بتوانید مقداری از سرعت آن را بکاهید اما به طور کامل نمیتوانید جلوی آن را بگیرید.
خب پس چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟ وظیفهی ما افزایش آگاهی و شناخت این خطاهاست. در واقع این اولین قدم و مهمترین کاری است که ما میتوانیم انجام دهیم. هرچه آگاهتر باشیم و هر چه بیشتر خودمان را بشناسیم شانسمان برای کاهش خطاهای شناختی بیشتر میشود.
احتمالاً برای شما هم پیش آمده است که برای خرید خاصی روانهی بازار شدهاید و به جزء آنچه نیاز داشتهاید چیزهای دیگری هم خرید کردهاید زیرا تخفیف خوبی داشتند. مغز ما باور کرده است آنچه تخفیف دارد باعث میشود که ما پول بیشتری ذخیره کنیم. همین کافی است تا ما چیزی را بخریم که شاید در واقع به آن نیاز نداریم و یا حتی برای پیدا کردن مدلهای مشابه با قیمتهای مشابه تلاش نکنیم. این نمونهای از یک خطای شناختی است.
چرا مغز ما دچار خطا میشود؟
راستش را که بخواهید نه من نه هیچ کس دیگر به صورت دقیق و واقعی نمیداند که چرا مغزمان دچار خطاهای مختلفی میشود. هر کسی گفت که من رازهایی درباره مغز میدانم که زندگیتان را متحول میکند باور نکنید. تا به امروز تحقیقات زیادی برای شناخت مغز انجام شده است اما هنوز راه طولانی برای کشف تمامیت مغز پیش روی محققان قرار دارد. با این وجود میتوانیم از تحقیقاتی که محققان انجام دادهاند استفاده کنیم و مقداری شناخت بدست بیاوریم.
مغز ما در طی میلیاردها سال تکامل پیدا کرده است که آغاز آن به سه و نیم میلیارد سال پیش و یک موجود تکسلولی برمیگردد. برای اینکه درک کنید مغز چقدر تغییر کرده است به توضیح زیر دقت کنید:
تا همین ۵۰۰ سال پیش انسانها با یکدیگر میجنگیدند، یکدیگر را میکشتند و امپراتوری میساختند و …. اما امروزه ما دموکراسی ساختهایم. هرچند که به معنای واقعی دموکراسی نداریم ولی خب به هر حال خیلی تغییر کردهایم. تمام این تغییرات علمی و سیاسی و … در عرض ۵۰۰ سال بوده است. حالا فرض کنید در طول سه میلیارد سال مغز چقدر تغییر کرده است.
به دلیل تکامل، مغز مجهز به برخی باورها شده است. تکامل بسیار آهسته صورت میگیرد و ممکن است صدها سال، هزاران سال یا حتی میلیونها سال طول بکشد تا یک تغییر صورت بگیرد یا ایجاد شود.
اما زمانی که شکل گرفت برای هزاران یا میلیونها سال بدون تغییر باقی میماند. بنابراین ممکن است چیزی که زمانی برای ما سودمند بوده است امروز دیگر تأثیری نداشته باشد یا حتی به کارمان نیاید یا حتی ضرر هم داشته باشد.
مغز دارای دو سیستم است
سیستم اول سریع کار میکند و سریع به نتیجه میرسد. هر زمانی که شما لازم نباشد چیزی را تحلیل کنید تا پاسخ بدهید پای سیستم اول وسط است. به عبارت ساده میتوانیم نام آن را شهود بگذاریم. تمامی هیجانها از سیستم اول ناشی میشوند. این شیوهی طبیعت برای اجتناب از صرف وقت زیاد برای تصمیمگیری است.
سیستم دوم اما کندتر و منطقیتر است. هر هنگامی که شما باید افکار و یا چیزی را تحلیل کنید یا معایب و مزایای چیزی را در نظر بگیرید سیستم دوم در حال کار است. تمامی افکار منطقی و انتقادی شما توسط سیستم دوم صورت میگیرند.
مثالهایی از سیستم اول و دوم
مثالهایی از سیستم اول | مثالهایی از سیستم دوم |
|
|
شما همیشه نمیتوانید جلوی سیستم اول خود را بگیرید که عمل نکند. اجازه بدهید قبل از ادامه دادن یک آزمایش انجام دهیم.
یک خفاش و یک توپ با هم یک دلار و ده سنت قیمت دارند. قیمت خفاش یک دلار بیشتر از توپ است. حالا بگید توپ چقدر آب میخوره؟
آیا پاسختان ۱۰ سنت است. خب این پاسخ اشتباهی است. اگر توپ ده سنت باشد قیمت خفاش به اضافه ده سنت میشود یک دلار و بیست سنت. پاسخ درست این است که قیمت توپ ۵ سنت و قیمت خفاش یک دلار و پنج سنت.
مهم نیست که شما چقدر باهوش هستید، سیستم اول شما باعث اشتباه شما میشود مگر اینکه قبلاً این معما را شنیده باشید. افراد باهوشتر به دلیل سادگی سوال به چیزی غیرعادی مشکوک میشوند و برای تایید پاسخ برای یک ثانیه مکث میکنند. آن وقت است که سیستم ۲ کنترل را به دست میگیرد و پاسخ مناسب را پیدا میکند.
این مثال نشان میدهد که چگونه این دو سیستم در مغز شما با هم کار میکنند. سیستم ۱ تمام دانش کلی شما است که با هم جمع شده و در کسری از ثانیه آماده دسترسی است. اما به دلیل سرعتی که دارد مستعد خطا است. سیستم ۲ از جانب شما تلاش می کند و تا زمانی که شما انتخاب نکنید، تأثیری نخواهد داشت. اما وقتی وارد عمل شود، تصمیمی آگاهانه خواهید گرفت.
حتی اگر در یک زمینه متخصص باشید، مغز به همین روش کار می کند. محققان تأثیر کلیشهها را بر روی یک آماردان ماهر که درک روشنی از نحوه کار شهود داشت، آزمایش کرده بودند. با این حال، او نیز قربانی تعصب شد. اگرچه او در یک ثانیه به اشتباه خود پی برد، اما نتوانست جلوی سیستم اول خود را بگیرد که قضاوت ضعیفی انجام ندهد. گاهی مغز هم دروغهای ظریفی میگود.
چرا مغز سوگیری های شناختی دارد؟ – مزایا و معایب
تکامل قبل از هر چیزی بر بقا تمرکز دارد
در روزهای اولیه نسل بشر یا هر گونه دیگری، بقا در کانون توجه بود. تکامل صرفاً از منظر بقا عمل میکند. در آینده، پس از میلیاردها سال، این ممکن است تغییر کند.
اما در حال حاضر، تکامل، یک موجود زنده را بهینهسازی میکند تا شانس بقای آن را افزایش دهد. تکامل مانند بچهای است که قبل از هر غذای مغذی دیگری روی بستنی تمرکز میکند.
برای مثال، ترس به عنوان یک احساس برای جلوگیری از مرگ شما تکامل یافته است. چرا به محض دیدن شیر میترسید؟ هرگز یک شیر به شما حمله نکرده است، اما ترس درونی شما را وادار میکند که بدوید و به درستی این کار را انجام دادهاید.
شما از ارتفاع میترسید زیرا طبیعت میخواست شما را از سقوط از صخره و کشتن خود در امان نگه دارد. اما امروز، وقتی روی طاقچه یک بانجی جامپینگ ایستادهاید، احساس میکنید ترس در ستون فقراتتان گزگز میکند و اضطراب به زانوها و رانهایتان سرازیر میشود.
شما میدانید که توسط یک طناب بسیار محکم مهار شدیدهاید. میدانید که در چند دقیقه در نهایت ایمن خواهید بود. شما میدانید که به دلیل پرش از ارتفاع خود را به کشتن نمیدهید خود. با این حال، ترس از ارتفاع که در شما ریشه دوانده است، احساساتی را برمیانگیزد.
مانند ترس از ارتفاع و خطر، مغز شما به طور پیش فرض بسیاری از تصمیمات دیگر را میگیرد. این تصمیمات نه تنها بر اساس تجربه قبلی بلکه بر اساس اطلاعاتی است که از دوران کودکی به شما داده شده است.
بیشتر کودکان از تاریکی وحشت دارند، در حالی که برخی میتوانند مانند یک سوپرمدل در یک سطح شیب دار از آن عبور کنند. تاریکی ثابت میماند، اما واکنش متفاوت است، زیرا هیچ دو ذهنی شبیه هم عمل نمیکنند. نه حتی مغز دوقلوها.
نمونههای زندگی واقعی از تصمیمات ناقص
مغز انسان دارای سطحی از پیچیدگی است که رمزگشایی از عملکرد آن بسیار دشوار است. بنابراین، چیزهای خاصی که در مغز شما ریشه دوانده است، میتواند شما را به تصمیمگیری بر اساس آنچه ذهنتان به شما میگوید ترغیب کند.
- شما یک پیتزای متوسط سفارش میدهید زیرا به نظر میرسد بهترین انتخاب باشد حتی اگر اندازه واقعی پیتزا را ندانید.
- تمام کردن غذای بشقاب به این علت که شما نباید غذایی را هدر بدهید.
- کارآفرینی را دنبال میکنید زیرا افرادی که سخت کار کردهاند پولدار شدهاند.
- تلاش میکنید که خانه و املاک بخرید زیرا سرمایهگذاری خوبی هستند.
- اعتقاد دارید که وقتی دیرتان شده است پشت چراغ قرمز میمانید اما وقتی زود حرکت میکنید به چراغ قرمز هم برخورد نمیکنید.
- خرید محصولی که در سایت فروشگاه ۴.۵ ستاره دارد زیرا فکر میکنید که آن محصول برای شما نیز خوب خواهد بود.
- شما اعتقاد دارید که اتفاقات خوب به خاطر استعداد شما و اتفاقات بد از روی بدشانسی برای شما رخ میدهد.
اینها نمونهای اندک از خطاهای شناختی هستند. مغز ما ابزار بسیار شگفتانگیزی است. از یک طرف قدرت انجام شاهکارهای باورنکردنی را دارد که هیچ دانشمندی سر از کار آن در نمیآورد و از طرف دیگر اشتباهاتی را انجام میدهد که انگار بسیار مبتدی و تازه کار است.
چگونه تشخیص دهیم که دچار خطاهای شناختی شدهایم؟
همه افراد دچار خطای شناختی میشوند. ممکن است تشخیص این موضوع در دیگران آسانتر باشد، اما مهم است بدانید که این چیزی است که بر تفکر شما نیز تأثیر میگذارد. برخی از نشانههایی که ممکن است تحت تأثیر خطاهای شناختی باشید عبارتند از:
- فقط به نظرات خود توجه کنید.
- وقتی کارها طبق برنامه پیش نمیرود، عوامل بیرون از خود را مقصر بدانید.
- موفقیت دیگران را به شانس نسبت میدهید، اما موفقیت خود را به توانایی شخصی خود.
- فرض میکنید دیگران مثل شما فکر میکنند.
- یادگیری شما در یک زمینه کم باشد اما فکر کنید که همهچیز را میدانید.
هنگامی که در مورد دنیای اطراف خود قضاوت و تصمیم میگیرید، دوست دارید فکر کنید که عینی، منطقی و قادر به دریافت و ارزیابی تمام اطلاعات موجود هستید. متأسفانه، این خطاهای شناختی گاهی ما را گمراه میکنند و منجر به تصمیمات ضعیف و قضاوتهای بد میشوند.
ما در ادامه این مطلب، مقالههای دیگری در مورد خطاهای شناختی، معرفی انواع خطاهای شناختی و راههای غلبه بر خطاهای شناختی را به شما معرفی خواهیم کرد.
برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
- اینستاگرام: schema.therapy
- تلگرام: psychologistnotes
- ایمیل: schemalogy@gmail.com
Cognitive Biases – The Complete Guide – Types, Tips, Examples