ارتباط آشفتگی رابطه و سلامت روان

حدود ۹۷۲ میلیون نفر در سراسر دنیا در مقعطی از زندگی خود به یک اختلال روانشناختی مانند افسردگی، اضطراب، وسواس و … مبتلا میشوند. مطالعات نشان دادهاند که یکی از دلایل اصلی مبتلا شدن به اختلالهای روانشناختی مشکلاتی است که در مقابله با استرسهای مرتبط با رابطه و تعارضهای آن وجود دارد. در واقع، آشفتگی رابطه، افراد را نسبت به اختلالهای روانشناختی آسیبپذیرتر میکنند.
روابط عاشقانه به طور کلی منبع آرامش، آسایش، امنیت، حمایت اجتماعی و انعطافپذیری است اما گاهی اوقات میتواند باعث ایجاد استرس، اضطراب و افسردگی نیز باشد. اخیراً مقالهای در ژورنال Current Directions in Psychological Science توسط دکتر S. C. South و همکارانش به چاپ رسیده است که در آن ارتباط بین آشفتگی رابطه و بیماری روانی مورد بحث قرار گرفته است. من در اینجا سعی خواهم کرد مهمترین نتایج به دست آمده از این پژوهش را با شما به اشتراک بگذارم.
ازدواج و سایر روابط عاشقانه طولانیمدت نقش مهمی در سلامت روان افراد ایفا کنند. برعکس، سلامت روان یک فرد میتواند تأثیر بسزایی بر کیفیت روابط عاشقانه آنها داشته باشد. اما آیا ازدواج واقعاً بر سلامت روان تأثیر میگذارد یا اینکه سلامت روان بهتر در وهله اول باعث میشود فرد تمایل بیشتری به ازدواج داشته باشد؟ اگر انتخاب تنها توضیح این ارتباط نیست، پیکان علّیت به کدام سمت میرود: از ازدواج به سلامت روان یا بالعکس؟ در این مقاله به طور خلاصه به بررسی تحقیقات روابط عاشقانه و سلامت روان میپردازیم.
آیا آشفتگی رابطه باعث بیماری روانی میشود؟
تا به امروز مطالعات زیادی نشان دادهاند که آشفتگی رابطه با مشکلات مرتبط با سلامت روانی مانند اختلالات اضطرابی، فوبیا، افسردگی، اختلال دوقطبی، اختلال استرس پس از سانحه، اختلالات خوردن، و اختلالات مصرف الکل و مواد مرتبط است. در بین اختلالات روانی، افسردگی از همه بیشتر با آشفتگی در رابطه مورد مطالعه قرار گرفته است.
دکتر S. C. South و همکارانش با مطالعه تحقیقات مختلف به این نتیجه رسیدهاند که افسردگی رابطه منفی با رضایت زناشویی دارد. به این معنا که هرچه افسردگی بیشتر باشد رضایت زناشویی کمتر است.
در مورد رابطه بین اختلالات روانی و آشفتگی رابطه میتوان یک سؤال مهم مطرح کرد: آیا آشفتگی رابطه باعث بیماری روانی یا بیماری روانی باعث ایجاد روابط آشفته میشود؟
تحقیقات طولی (تحقیقاتی که نمونهای از افراد را برای مدت طولانی بررسی میکنند) نشان دادهاند که در اغلب موارد مشکلات مرتبط با رابطه منجر به اختلالات روانی میشود نه بر عکس.
به عنوان مثال در یک تحقیق، افرادی را که به افسردگی مبتلا نبودند بر اساس رضایت زناشویی به دو گروه تقسیم کردند: یک گروه افراد غیرافسردهای که از رابطه خود راضی بودند و گروه دوم افراد غیر افسردهای بودند که رضایت چندانی از رابطه خود نداشتند. نتایج این تحقیق نشان داد که به مرور زمان، افرادی که از رابطه خود راضی نیستند سه برابر بیشتر از گروه اول، به افسردگی مبتلا میشوند.
چرا آشفتگی رابطه با مشکلات سلامت روان مرتبط است؟
همانطور که میدانیم ژنها و محیط به احتمال زیاد در بروز تعارضهای عاشقانه و بروز مشکلات روانشناختی نقش دارند. همچنین تأثیر عوامل بیولوژیکی بر بیماری روانی با توجه به آشفتگی رابطه و تعارضهای موجود در آن ممکن است کمتر یا بیشتر شود.
به عبارت دیگر، مدل استرس-آسیبپذیری در آسیبشناسی روانی میتواند به خوبی رابطه بین آشفتگی رابطه با مشکلات سلامت روان را توضیح دهد. این مدل مطرح میکند که برخی افراد مستعد مشکلات مرتبط با سلامت روان هستند و هنگامی که یک رویداد استرسآور را تجربه میکنند به اختلالات روانی مبتلا میشوند.
بنابراین آشفتگیها و تعارضهای موجود در رابطه به عنوان یک رویداد استرسزا باعث میشود افرادی که نسبت به مشکلات روانی، آسیبپذیر هستند دچار اختلالات روانی شوند.
به طور کلی بر اساس مدل استرس-آسیبپذیری، قرار گرفتن در معرض عوامل استرسزای بیرونی – خواه تبعیض، بیماری یا مرگ در خانواده – بعید است در غیاب آسیبپذیری درونی، مانند عوامل خطر بیولوژیکی، شناختی یا عاطفی باعث بیماری روانی شود. به بیان ساده، پریشانی زناشویی تنها در افرادی که مستعد ابتلا به بیماری روانی هستند میتواند باعث ایجاد آن شود.
محققان علاوه بر مدل استرس-آسیبپذیری، مطرح کردهاند که مهارتهای تنظیم هیجان نیز میتواند رابطه بین آشفتگی رابطه با سلامت روان را توضیح دهد. بر این اساس افرادی که در روابط پر تعارض به سر میبرند، کمتر از سبکهای مقابلهای کارآمد (مانند حل مهارتهای حل مسئله، ارزیابی مجدد، حمایت اجتماعی) برای تنظیم هیجانات خود استفاده میکند یا به احتمال زیاد از سبکهای مقابلهای ناکارآمد مانند سرزنش خود، سرکوب عاطفی و نشخوار فکری بهره میگیرند.
نحوه استفاده از روشهای تنظیم هیجانات از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا مطالعات به کرات نشان دادهاند که مشکلات موجود در تنظیم هیجان باعث بالا رفتن خطر ابتلا به آسیب شناسی روانی میشود. به عنوان مثال، فقدان دریافت حمایت از سمت شریک زندگی میتواند فرد را نسبت به عوامل استرسزا در حوزههای دیگر زندگی مانند کار، مدرسه و زندگی اجتماعی آسیبپذیرتر کند.
استرس رابطه و عوامل زوجی
استرس انواع مختلفی دارد: جنگ، ترور، بیماری همه گیر، تغییرات آب و هوا، مشکلات پولی، و چالش های محل کار. تحقیقات قبلی نشان میدهد که واکنشها به استرس نه تنها توسط عوامل فردی، بلکه توسط عوامل زوجی نیز تعیین میشود. بنابراین، یک رابطه عاشقانه پر از تعارض میتواند استرس قابل توجهی ایجاد کند. و در افراد آسیب پذیر به مسائل سلامت روان، پریشانی رابطه میتواند باعث ایجاد بیماریهای روانشناختی شود.
مقابله موفق با استرس و آشفتگی رابطه
چگونه با استرس رابطه کنار بیاییم؟ با ایجاد تابآوری. تابآوری به معنای سازگاری موفقیتآمیز در طول رویدادهای استرسزا یا آسیبزا، حفظ یا بازیابی سریع عملکرد سالم است.
برای ایجاد انعطافپذیری، اولین قدم این است که به شیوهای باز و کنجکاوانه از اینکه استرس معمولاً چه زمانی و در چه موقعیتهایی رخ میدهد و چگونه در بدن ظاهر میشود، آگاه شوید.
مرحله دوم ایجاد آرامش است. این مستلزم واکنش کمتر و پذیرش بیشتر موقعیت فعلی، احساسات و خود است.
در نهایت، گام سوم این است که با انعطاف بیشتری با همسر خود کنار بیایید. این برعکس مقابله غیرقابل انعطاف است – درگیر شدن در تفکر انعطافناپذیر یا اجتناب از رفتار و اجبار – که با پیامدهای منفی سلامت (مانند بیماری روانی، سطوح بالای کورتیزول، تغییرات ضربان قلب پایین) مرتبط است.
ایجاد انعطافپذیری و حفظ آن یک فرآیند مادامالعمر است. اگرچه راهبردهای خودیاری (مانند مدیتیشن ذهنآگاهی، آموزش بیوفیدبک) میتواند موثر باشد، گاهی اوقات کمک حرفهای برای کاهش آشفتگی رابطه ضروری است. به عنوان مثال، شما، به تنهایی یا همراه با همسرتان، ممکن است از زوج درمانی، درمان شناختی رفتاری، یا طرحواره درمانی بهرهمند شوید.
ارتباط با ما
برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
- اینستاگرام: schema.therapy
- تلگرام: psychologistnotes
- ایمیل: schemalogy@gmail.com