ازدواجانتخاب سردبیرخواندنی‌های اسکیمالوژیراهنمای زندگیطلاقعشق

عناصر رابطه موفقیت آمیز

عناصر رابطه موفقیت آمیز، مسیری را به روی زوج‌ها باز می‌کند که عبور از آن می‌تواند به بهبودی روابط آن‌ها کمک کند. فرقی نمی‌کند که زوج‌ها در چه مرحله‌ای از دلزدگی زناشویی باشند، آن‌ها می‌توانند با شناسایی و کاربست عناصر رابطه موفقیت آمیز، رابطه‌ی خود را نجات دهند.

بابک و میترا وقتی برای زوج‌درمانی اقدام کرده بودند که دیگر هیچ‌ امیدی به آینده‌ی رابطه‌ی خود نداشتند. اگرچه هنگامی که رابطه به این نقطه می‌رسد برای هرگونه مداخلات درمانی کمی دیر شده است؛ اما شاید بتوان روزنه‌ای برای نفوذ به بی‌تفاوتی آن‌ها پیدا کرد.

بابک و میترا، تقریباً از دوره‌ی لیسانس با هم بوده‌اند و وقتی که به این نتیجه رسیدند که «برای هم ساخته شده‌اند» تصمیم گرفتند رابطه‌ی معمولی‌شان را به ازدواج تبدیل کنند. اکنون ۱۲ سال از ازدواج آن‌ها می‌گذرد و به گفته‌ی خودشان دو یا سه‌ سال است که رابطه‌شان در سراشیبی جدایی قرار دارد و هر روز نسبت به دیروز نسبت به جدایی اطمینان بیشتری پیدا می‌کنند.

آن‌ها در طول چند سال گذشته با هم وقت زیادی را سپری نکرده‌اند. بابک تا پاسی از شب به خانه نمی‌آمد و بیشتر با دوستانش وقتش را سپری می‌کرد. میترا هم، شب‌ها انتظار آمدن بابک را نداشت و سعی کرده بود وقتش را با فیلم و سریال پر کند. اگرچه از آخرین مسافرتی که هر دو از آن لذت برده‌اند زمان زیادی نمی‌گذرد ولی درواقع به جزء آن، در طول چندسال گذشته تعداد مسافرت‌هایشان به‌شدت کاهش پیدا کرده بود و هیچ لذتی برایشان نداشت.

وقتی آن‌ها تصمیم به ازدواج گرفته بودند مانند اکثر زوج‌های دیگر بهم علاقه‌مند بودند و نمی‌توانستند آینده را بدون دیگری تصور کنند. آن‌ها از گفتگو با هم لذت می‌بردند، با هم فیلم و سریال می‌دیدند و عاشق مسافرت‌های دوتایی بودند. اما اینک شوق با هم بودن جای خود را به فاصله گرفتن داده است، ذوق گفتگو خودش را به مکالمات ضروری روزمره داده است و شعله‌های عشق‌شان اکنون رو به خاموشی می‌رود.

شاید اگر اولین روزهای آشنایی با آن‌ها جلسه داشتم و می‌پرسیدم که چه چیزی باعث شده که فکر کنید برای هم مناسب هستید و وقت ازدواج‌تان رسیده‌ است، با اطمینان پاسخ می‌دادند که «نیمه‌ی گم‌ شده‌ام» را پیدا کرده‌ام. او حواسش به من هست، نیازهای مرا در نظر می‌گیرد، شخصیت خوب و مهربانی دارد، به فکر پیشرفت و موفقیت است، و از همه مهمتر دوستش دارم و دوستم دارد. احتمالاً از لحظات خوش دوتایی می‌گفتند و آینده را خیلی امیدوارانه توصیف می‌کردند.

اما آن‌ها هم مانند بسیاری دیگر، از آنچه که عناصر رابطه موفقیت آمیز نامیده می‌شود یا از آنچه به عنوان عناصر تخریب‌کننده‌ی رابطه از آن یاد می‌شود هیچ اطلاعی نداشتند.

عناصر تخریب‌کننده‌ی رابطه

جان گاتمن، یکی از دانشمندان حوزه‌ی عشق و روابط، برای بررسی عناصر رابطه موفقیت آمیز و عوامل منفی تأثیرگذار بر تعاملات زوج‌ها، یک آزمایشگاه عشق تأسیس کرده است و اکنون تقریباً مدت ۴۰ سال است که تعاملات و ارتباطات بین زوج‌ها را در این آزمایشگاه زیر نظر گرفته است. او، توانسته است مهم‌ترین عوامل تخریب‌کننده رابطه را پیدا کند و در کتاب‌های بسیار مفید خود، نتایج آزمایش‌هایش را منتشر کرده است.

از نظر گاتمن، عوامل تخریب‌کننده‌ی رابطه موفقیت آمیز چهار مورد است. اولین مورد که مسیر رابطه موفقیت آمیز را منحرف می‌کند انتقاد کردن است. وقتی زوج‌ها به جای گفتگو، انتقاد کردن را انتخاب می‌کنند درواقع به طرف مقابل حمله می‌کنند. انتقاد در اغلب موارد می‌تواند به بازی قدرت تبدیل شود. هر دو نفر سعی می‌کنند از هم انتقاد کنند. میترا گاهی به بابک می‌گفت که تو از عرضه‌ی هیچ‌کاری بر نمی‌آیی.

تحقیر کردن نیز مورد دیگری از عناصر ویرانگر رابطه موفقیت آمیز است که پایه‌های رابطه را تضعیف می‌کند. از نظر گاتمن تحقیر کردن را می‌توان خشن‌ترین تخریب‌کننده‌ی رابطه دانست. به عنوان مثال وقتی همسرمان را مسخره می‌کنیم و یا نیازهایش را نادیده می‌گیریم یا به او گوش نمی‌دهیم در حال تحقیر او هستیم. این تحقیرها می‌تواند رابطه تا حد جدایی پیش ببرد. بابک، میترا را لایق دوست داشتن نمی‌دانست و سعی می‌کرد نیازهای او را نادیده بگیرد.

در این مرحله حالت تدافعی نیز برای تخریب رابطه موفقیت آمیز پا به میدان می‌گذارد و هر یک از زوج‌ها تلاش می‌کنند به نحوی از خودشان دفاع کنند. اما حمله‌هایی که با انتقاد و تحقیر شروع شده باشد، با دفاع مهربانانه‌ای مورد استقبال قرار نمی‌گیرند. حالت دفاعی، معمولاً با خشم و کینه و نفرت همراه است. بیرون ماندن بابک، درواقع نوعی روش دفاعی او در برابر انتقادهای بی‌رحمانه‌ی میترا بود و روش میترا برای دفاع کردن از خودش نسبت به هر چیزی واکنش افراطی نشان می‌داد.

در نهایت، زوج‌ها وارد مرحله قهر کردن می‌شوند. در این حالت فرصت‌های گفتگو یکی از پس دیگری دود می‌شوند. میترا و بابک، بین مشاجره‌ها سکوت می‌کردند، پاسخ هم را نمی‌دادند، اتاق را ترک می‌کردند یا اینکه شبها جدا از هم می‌خوابیدند.

همانطور که رابطه‌ی بابک و میترا مملو از عناصر تخریب‌کننده‌ی رابطه می‌شد، عناصر رابطه موفقیت آمیز بیشتر از دید آن‌ها پنهان می‌مانند. آن‌ها به صورت خودکار روی حالت تدافعی قرار گرفته بودند و نمی‌توانستند برای لحظه‌ای از بیرون به رابطه‌ی خود نگاه کنند. این تغییر چشم‌انداز می‌تواند به آن‌ها کمک کند که عناصر رابطه موفقیت آمیز را دوباره کشف کنند و بار دیگر به روزهای خوب اول آشنایی برگردند.

هر زمانی که با یک مسئله دشوار روبرو می‌شویم بهتر است یک قدم به عقب برگردیم، آن را در چشم‌انداز قرار دهیم و سعی کنیم به مسائل پیچیده را به صورت ساده‌تر ببینیم. این روش به ما کمک می‌کند با حذف کردن جزئیات اضافی و تمرکز بر نکات اصلی، مسائل را بهتر درک کنیم.

مدت‌هاست که در طی زوج‌درمانی‌هایی که انجام می‌دهم به دنبال پیدا کردن فعالیت‌هایی بوده‌ام که زوج‌ها با تمرین کردن آن‌ها بتوانند رابطه خود را از حالت تخریب به سمت موفقیت هدایت کنند.

در مطالعاتی که داشته‌ام بیشتر از همه به همدلی اشاره شده است. اگر زوج‌ها بتوانند از نقطه‌نظر یکدیگر به مشکلات نگاه کنند آنگاه می‌توانند بدون قضاوت یکدیگر را درک کنند و حل مسئله‌ی بهتری انجام دهند. اما همدلی یک مهارت پیچیده و یک مهارت زیربنایی است که قطعاً زمینه‌ای برای بهبودی روابط است ولی نمی‌تواند تضمین‌کننده‌ی نهایی یک رابطه موفقیت آمیز باشد.

از طرفی دیگر می‌توانیم قطب مخالفِ عناصر چهارگانه‌ی گاتمن را به عنوان عناصر رابطه موفقیت آمیز در نظر بگیریم. البته اگر عنصر متضاد انتقاد، تحقیر، حالت تدافعی و قهر کردن را در رابطه اعمال کنیم، احتمالاً در بهترین حالت می‌توانیم وضعیت موجود را حفظ کنیم و به سمت بدتر شدن حرکت نکنیم. اما اگر قرار باشد که رابطه، پویایی و سیر صعودی خودش را حفظ کند به عوامل دیگری نیاز داریم که اینجا پای عناصر رابطه موفقیت آمیز به میان باز می‌شود.

در بین مطالعاتی که انجام داده‌ام به شناسایی و درک زبان عشق نیز به عنوان عناصر رابطه موفقیت آمیز اشاره شده است. به عنوان مثال اگر زبان عشق بابک، از نوع شنیداری باشد یعنی او زمانی احساس می‌کند دوست داشته شده است که کسی با او گفتگو و درکش کند. او باید کلام محبت‌آمیز بشنود تا از وجود عشق اطمینان حاصل پیدا کند. و اگر زبان عشق میترا، از نوع لمس کردن باشد آنگاه بابک و میترا مثل افرادی هستند که به دو زبان مختلف با هم حرف می‌زنند.

فرض کنید شما چینی بلد نباشید و قرار است با کسی حرف بزنید که به زبان چینی حرف می‌زند و فارسی بلد نیست. قطعاً در این حالت شما باید صرفاً به مهارت‌های پانتومیم خود اکتفا کنید. به‌راحتی قابل حدس است که شما اطلاعات بسیاری را از دست خواهید داد.

برخی از مطالعات و نظریه‌پردازان دیگر، به عوامل از پیش موجود در زوج‌ها اشاره کرده‌اند. منظور از عواملِ از پیش موجود، عواملی است که قبل از شروع رابطه در هر یک از زوج‌ها وجود دارد.

به عنوان مثاال در مطالعات، به کرات سبک دلبستگی زوج‌ها به عنوان اساسی‌ترین عامل سعادت عاطفی در نظر گرفته است. سبک دلبستگی فرد در دوران اولیه‌ی کودکی شکل گرفته است، از این رو یک عاملِ از پیش موجود است. به عنوان مثال اگر سبک دلبستگی یک نفر از نوع اجتنابی-اضطرابی باشد احساس امنیت کمتری در رابطه دارد و مدام به دنبال نشانه‌های طرد شدن می‌گردد. از این رو، روابط عاطفی او به دلیل سبک اجتنابی‌اش، سرشار از فاصله‌هاست.

یکی دیگر از عواملی که زوج‌ها با خودشان به رابطه می‌آورند شخصیت آنهاست. شخصیت مجموعه‌ای از افکار، باور‌ها و احساسات و صفاتی است که باعث می‌شود ما با دیگران تفاوت داشته باشیم. فرض کنید یکی از زوج‌ها برونگرا و دیگری درونگرا باشد.

در این حالت به تفاهم رسیدن آن دو، مثل مذاکرات برجام خواهد شد. از طرفی دیگر مطالعات نشان داده‌اند که ترکیب ویژگی‌های برونگرایی، تجربه‌پذیری و وظیفه‌شناسی پایین، زوج‌ها را در معرض خطر روابط فرازناشویی قرار می‌دهد. همچنین زوج‌هایی که همسرشان دارای ویژگی شخصیتی توافق (agreeableness) است از رابطه‌ی خود رضایت بیشتری دارند.

از دیگر عوامل از پیش موجود در زوج‌ها، باورهای ایدئولوژیک آن‌ها مانند باورهای مذهبی، سیاسی و اجتماعی بین آن‌هاست. هرچه شباهت بین زوج‌ها بیشتر باشد احتمال بیشتری دارد که رابطه‌ی موفقیت آمیزی داشته باشند.

همه‌ی ما قبل از ازدواج برای خودمان معیارها و ویژگی‌هایی برای هسمر ایده‌آل خود تعریف کرده‌ایم و تلاش می‌کنیم هنگام شروع رابطه، شخصیت همسر آینده‌مان را برای پیدا کردن این ویژگی‌ها شخم بزنیم. اما وقتی ایده‌آل‌های خود را کسی که وارد رابطه شده‌ایم مقایسه می‌کنیم متوجه می‌شویم که حتی اگر این ویژگی‌ها در او وجود داشته باشد، چیزهای دیگری نیز وجود دارند که عامل مهم انتخاب ما بوده‌اند.

روان‌شناس‌ها به ویژه آن‌هایی که متخصص روانکاوی هستند معتقدند که اکثریت ملاک‌های ما برای انتخاب همسر، ناخودآگاه هستند. یعنی ما هیچ اطلاعی از آنچه مبنای انتخاب ماست آگاهی دقیقی نداریم. به همین دلیل وقتی همسر ایده‌آل‌مان را با همسر واقعی‌مان مقایسه می‌کنیم نتایج متفاوتی بدست می‌آوریم.

طرحواره‌درمانی یکی از نظریه‌هایی است که شدیداً معتقد است که مبنای عاشقی ما، جذابیت طرحواره‌ای است. به عبارت دیگر، اگر یک نفر توانایی برانگیختن طرحواره‌های ما را داشته باشد آنگاه ما عاشق او می‌شویم و بالعکس. طرحواره‌ها در دوران کودکی بر اساس تجربه‌های تلخ و ناخوشایند یعنی تجربه‌هایی که مانع از برآورده شدن نیازهای عاطفی‌مان شده‌اند شکل گرفته‌اند. طرحواره‌ها، ذخیره‌ای از تمام دانشی است که ما کسب کرده‌ایم. از این رو انتخاب‌های ما بیشتر از آنکه بر اساس معیارهای منطقی و آگاهانه‌ی ما باشد بر اساس تجربه‌های ناخوشایند دوران کودکی‌مان قرار دارد.

به این ترتیب انتظار یک رابطه موفقیت آمیز یک امید واهی است. البته نباید ناامید شد. اگرچه انتخاب‌ها و ملاک‌های ما مبنای درستی ندارند. اما ما می‌توانیم با انجام برخی رفتارها و بعضی از فعالیت‌ها، گرمای عاطفی رابطه را بیشتر کنیم. و در کنار این تلاش‌ها شاید باید خودمان را به یک دکتر روان‌شناس نیز نشان بدهیم.

دکتر لواندوفسکی که مدت بیست سال مشغول زوج‌درمانی و کمک به بهبود روابط است عناصر رابطه موفقیت آمیز را شناسایی کرده و آن‌ها را در چهار مورد اساسی خلاصه کرده است:

عناصر رابطه موفقیت آمیز

عناصر رابطه موفقیت آمیز
عناصر رابطه موفقیت آمیز

۱. دوستی: بنیان رابطه

هسته‌ی اصلی هر نوع رابطه‌ای، دوستی بین زن و شوهر است. اگرچه جذابیت جسمانی از اهمیت زیادی برخوردار است اما نباید تنها عاملی باشد که باعث پیشبرد رابطه می‌شود. تحقیقات نشان می‌دهند که بسیاری از روابط عاشقانه، ابتدا با دوستی آغاز می‌شود. درواقع از هر سه رابطه‌ی دوستانه، دو مورد از آن‌ها به سمت عشق و عاشقی کشیده می‌شود.

اگر بیش از حد به ویژگی‌های سطحی همسرتان تکیه کنید، احتمالاً نه رابطه‌تان عمیق می‌شود و نه دوام می‌آورد. اما وقتی که همسرتان، بهترین دوست شما باشد، با هم علائق مشترک دارید، صادقانه با هم گفتگو می‌کنید و از همراهی یکدیگر واقعاً لذت می‌برید. این رابطه‌ی دوستانه به شما کمک می‌کند که حامی، محرم اسرار و متحد هم باقی بمانید.

۲. سرگرمی: تداوم هیجان اولیه

مانند هر چیز دیگری «عشق، اولش قشنگه». در ابتدای رابطه، همه‌چیز جدید و جذاب است و زن و شوهرها هیجان زیادی را تجربه می‌کنند. اما با گذشت زمان، روزمرگی‌ها هیجان اول رابطه را از بین می‌برند.

تحقیقات نشان می‌دهند که یکنواختی قاتل جذابیت در رابطه است و بهترین روابط، آن‌هایی هستند که می‌توانند هیجان اولیه را حفظ کنند. به عبارت دیگر، زوج‌ها باید همانند ابتدای آشنایی با یکدیگر به صورت مستمر قرار بگذارند و به ادامه‌ی فعالیت‌های جدید و هیجان‌انگیز ادامه دهند.

چه این فعالیت‌ها، امتحان کردن تجربه‌های جدید باشد، چه شیطنت کردن با هم باشد به تقویت رابطه کمک می‌کند و باعث تداوم آن می‌شود.

یکی از یافته‌های گاتمن در آزمایشگاه عشق نیز بیان می‌کند که داشتن سرگرمی و تفریح با یکدیگر می‌تواند رابطه موفقیت آمیز را تضمین کند.

۳. رضایت: با هم رشد کردن

داشتن سرگرمی و بازی کردن با هم، تنها عاملی نیست که زوج‌های خوشبخت بر آن تمرکز می‌کنند؛ آن‌ها به آینده رابطه و پیشرفت یکدیگر اهمیت می‌دهند. توجه به پیشرفت همسر نه‌تنها باعث خوشحالی بلکه باعث می‌شود که زوج‌ها احساس رضایت عمیق‌تری را در رابطه تجربه کنند.

برای رسیدن به این هدف، زوج‌ها باید از رشد و تحول شخصی یکدیگر حمایت کنند، از موفقیت‌ها و دستاوردهای یکدیگر خوشحال شوند و برای رسیدن به اهداف مشترک با هم همکاری کنند.

وقتی زوج‌ها از رشد طرف مقابل حمایت می‌کنند، رابطه به شکوفایی خود می‌رسد. با تمرکز بر رضایت یکدیگر، زوج‌ها می‌توانند پیوند بین خود را تقویت کنند و به آینده رابطه امیدوار باشند.

۴. وفاداری: تعهد به وفاداری و دوام رابطه

درنهایت باید به وفاداری به عنوان یکی از عناصر رابطه موفقیت آمیز اشاره کنیم. وفاداری چیزی بیشتر از مالکیت انحصاری عاشقانه است. وفاداری می‌تواند جنبه‌های مختلفی داشته باشد. یکی از مهم‌ترین جنبه‌های وفاداری، مسئولیت‌پذیری نسبت به دوام رابطه از طریق فراهم کردن ملزومات زندگی است. به عنوان مثال، زوج‌ها با کار کردن و تأمین منابع مالی مورد نیاز زندگی، دوام زندگی‌شان را تضمین می‌کنند.

علاوه بر این، وفاداری نیز به معنای تعهد عاطفی یعنی نجبیدن سر و گوش هم می‌باشد. اعتماد کردن و اعتماد داشتن به یکدیگر سنگ‌بنای یک رابطه موفقیت آمیز است.

References

Aron, A., Lewandowski, G.W. Jr., Branand, B., Mashek, D., & Aron, E. (2022). Self-expansion motivation and inclusion of others in self: An updated review. Journal of Social and Personal Relationships, 39, 3821–3852. https://doi.org/10.1177/02654075221110630

Bucher, A., Neubauer, A. B., Voss, A., & Oetzbach, C. (2019). Together is better: Higher committed relationships increase life satisfaction and reduce loneliness. Journal of Happiness Studies: An Interdisciplinary Forum on Subjective Well-Being, 20(8), 2445–2469. https://doi.org/10.1007/s10902-018-0057-1

Overall, N. C., Fletcher, G. J., & Simpson, J. A. (2010). Helping each other grow: romantic partner support, self-improvement, and relationship quality. Personality & Social Psychology Bulletin, 36(11), 1496–1513. https://doi.org/10.1177/0146167210383045

Stinson, D. A., Cameron, J. J., & Hoplock, L. B. (2022). The friends-to-lovers pathway to romance: Prevalent, preferred, and overlooked by science. Social Psychological and Personality Science, 13(2), 562-571. https://doi.org/10.1177/19485506211026992

برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این می‌توانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.

  • اینستاگرام: schema.therapy
  • تلگرام: psychologistnotes
  • ایمیل: schemalogy@gmail.com

دکتر حمید بهرامی زاده

رویکرد من طرحواره‌‌درمانی و روانکاوی است و تاکنون ۳ کتاب در حوزه طرحواره‌درمانی منتشر کرده‌ام و یک کتاب درباره‌ی درمان افسردگی. علاقه‌ی اصلی من یکپارچه‌نگری رویکردهای روان‌درمانی است. من فارغ‌التحصیل دانشگاه‌های فردوسی، تهران و علامه‌طباطبایی هستم. شعار من این است: زندگی آب‌تنی کردن در حوضچه اکنون است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا