ازدواجانتخاب سردبیرخواندنی‌های اسکیمالوژیرابطهمطالعات روانشناسی

چرا روابط عاشقانه برای مردان مهم تر است و جدایی برای آنها دشوارتر؟

روابط عاشقانه برای مردان ارزش بیشتری دارد و بعد از جدایی بیشتر از زنان آسیب می‌بینند

یکی از تصورات رایج درباره‌ی عشق این است که زن‌ها اهمیت بیشتری برای روابط عاشقانه قائل هستند و در مقایسه با مردان روابط عاشقانه را بیشتر در اولویت قرار می‌دهند. اما بر اساس مطالعات جدید، معلوم شده است که این موضوع فقط یک روی سکه است. آن روی سکه نشان می‌دهد که روابط عاشقانه برای مردان از اهمیت بیشتری برخوردار است.

یک مطالعه‌ی جدید که در ژورنال علوم رفتاری و مغزی منتشر شده است نشان می‌دهد که روابط عاشقانه در سلامت روانی مردان از اهمیت بیشتری برخوردار است و روابط عاشقانه برای مردان ارزش بیشتری دارد.

چرا روابط عاشقانه برای مردان مهم تر است و جدایی برای آنها دشوارتر؟
چرا روابط عاشقانه برای مردان مهم تر است و جدایی برای آنها دشوارتر؟

تاکنون تحقیقات نشان داده‌اند که معمولاً زنان از نظر عاطفی بیشتر به شریک زندگی خود وابسته می‌شوند و مردان به‌طور‌کلی افرادی مستقل در نظر گرفته شده‌اند.

آیریس واهریگ و همکارانش (۲۰۲۴) در مقاله‌ی جدید خود این فرضیه‌ها را به چالش کشیده و تحلیل جامعی ارائه می‌دهند که نشان می‌دهد روابط عاشقانه چگونه به شکل متفاوتی بر مردان و زنان تأثیر می‌گذارد. آن‌ها از تحقیقات بین‌رشته‌ای در روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و زیست‌شناسی تکاملی استفاده کرده‌اند.

محققان این مطالعه دلایلی آروده‌اند که نشان می‌دهند مردان، به‌طور متوسط، بیشتر از زنان به روابط عاشقانه برای حمایت عاطفی و صمیمیت وابسته هستند.

آن‌ها معتقدند که این تفاوت ناشی از الگوهای تربیت جنسیتی متفاوت است: مردان به احتمال کمتری دوستی‌ها یا روابط خانوادگی نیرومندی که حمایت‌کننده باشند ایجاد می‌کنند. اما زنان در طول زندگی خود به ایجاد و گسترش شبکه‌های گسترده‌تر صمیمیت و مراقبت تشویق می‌شوند. این تفاوت‌ها نشان می‌دهند که روابط عاشقانه برای مردان، اصلی‌ترین منبع برآوردن نیازهای عاطفی و روانی است.

چرا روابط عاشقانه برای مردان حیاتی‌تر است و جدایی برای آنها دشوارتر؟

نویسندگان این مطالعه چهار یافته‌ی کلیدی برای حمایت از استدلال‌ها و فرضیه‌های خود درباره‌ی ارزش روابط عاشقانه برای مردان مطرح کرده‌اند:

نخست اینکه مردان انتظار دارند که مزایای بیشتری از روابط عاشقانه به دست بیاورند و انگیزه‌ی بیشتری برای روابط عاشقانه دارند. در مقایسه با زنان، از نظر مردان روابط عاشقانه باعث بهبودی و پیشرفت بیشتری در بهزیستی آن‌ها می‌شود؛ به این دلیل که آن‌ها برای برآورده کردن نیازهای عاطفی و صمیمیت خود گزینه‌های کمتری در اختیار دارند.

زن‌ها به دلیل روابط دوستانه‌ی بیشتر و ارتباط نزدیک‌تر با خانواده گزینه‌های بیشتری برای برآورده کردن نیازهای خود دارند.

برای مثال، مطالعات علمی نشان داده‌اند که مردان مجرد بیشتر از زنان به طور فعال‌تری به دنبال شریک زندگی هستند و احتمال اینکه شریک زندگی خود را در روابط عاشقانه آرمانی‌سازی کنند بیشتر است. همچنین آن‌ها بیشتر از زنان به «عشق در نگاه اول» اعتقاد دارند. علاوه بر این در یک رابطه‌ی عاشقانه، زودتر از زنان عشق خود را ابراز می‌کنند.

همچنین مردان گزارش داده‌اند که بیشتر و سریع‌تر از زنان عاشق می‌شوند که این انگیزه‌ی آن‌ها برای شروع روابط عاشقانه را بیشتر تقویت می‌کند.

دوم، روابط عاشقانه برای مردان در مقایسه با زنان، مزایای بیشتری در زمینه‌ی سلامت روانی و جسمانی به همراه دارد؛ زیرا روابط عاشقانه برای مردان منبع حمایت عاطفی است که به رضایت بیشتر از زندگی، بهبود سلامت روان و نتایج بهتر در سلامت جسمانی منجر می‌شود.

مقاله‌ی جدید به شواهدی اشاره می‌کند که نشان می‌دهد مردان مجرد در مقایسه با زنان مجرد میزان بیشتری از افسردگی، استرس و تنهایی را تجربه می‌کنند و مردانی که رابطه ندارند، در معرض خطر بیشتری در برابر پیامدهای منفی سلامت، از جمله کاهش طول عمر، قرار دارند.

برعکس، مردان متأهل، میزان کمتری از مشکلات مرتبط با فشار خون بالا، التهاب و سایر مشکلات سلامت را در مقایسه با مردان مجرد تجربه می‌کنند. شبکه‌های اجتماعی گسترده‌تر و منابع جایگزین حمایت در زنان به این معنی است که آن‌ها برای دریافت این مزایای سلامت کمتر به روابط‌ی عاشقانه خود وابسته هستند، که منجر به ارتباط ضعیف‌تر بین وضعیت رابطه‌ و سلامت در زنان می‌شود.

سوم، تحقیقات نشان داده‌اند که مردان کمتر از زنان تمایل به جدایی دارند، تا حدی به این دلیل که آن‌ها به حمایت عاطفی که توسط همسرشان فراهم می‌شود وابستگی بیشتری دارند. آن‌ها بعد از جدایی نسبت به زنان، تنهایی بیشتری را تجربه می‌کنند.

به عنوان مثال تحقیقات علمی حاکی از این که تقریباً 70 درصد طلاق‌ها توسط زنان شروع می‌شود. علاوه بر این، زنان بیشتر احتمال دارد که در روابط غیرزناشویی خود قطع رابطه کنند.

دلیل بی‌میلی بیشتر مردان به پایان دادن به روابط این است که آن‌ها می‌دانند که هزینه‌های جدایی که عمدتاً شامل از دست دادن حمایت عاطفی و صمیمیت می‌شود بیشتر از مزایای احتمالی آن است.

علاوه بر این، دلیل دیگری که احتمال جدایی از سمت مردان را کمتر می‌کنند این است که مردان کمتر احتمال دارد جدایی را به‌عنوان فرصتی برای رشد یا خودشناسی ببینند.

چهارم، مردان پس از پایان یک رابطه‌ی عاشقانه، بیشتر دچار ناراحتی عاطفی و روان‌شناختی می‌شوند. پس از جدایی، مردان بیشتر از زنان احساس تنهایی، غمگینی و کاهش رضایت از زندگی را تجربه می‌کنند.

آن‌ها همچنین پیامدهای منفی شدیدتری در سلامت جسمانی، از جمله افزایش خطر خودکشی و مرگ‌ومیر را پس از تمام شدن رابطه چه از طریق جدایی، چه از طریق مرگ تجربه می‌کنند. نویسندگان مقاله استدلال می‌کنند که این نتایج منفی با

وابستگی مردان به شریک زندگی خود به دلیل این است که شریک عاطفی‌شان منبع اصلی حمایت عاطفی آن‌هاست.

در مقابل، زنان بیشتر احتمال دارد که در طول و پس از جدایی به دوستان و خانواده روی بیاورند که به آن‌ها کمک می‌کند به طور مؤثرتری با جدایی کنار بیایند و سریع‌تر حالشان خوب شود.

این یافته‌ها بر مبنای هنجارهای اجتماعی و فرهنگی گسترده‌تری است که مردان را از جستجو یا ابراز آسیب‌پذیری عاطفی خارج از روابط عاشقانه دلسرد می‌کند.

از سنین پایین، مردان به‌گونه‌ای تربیت می‌شوند که استقلال و خویشتن‌داری عاطفی را در اولویت قرار دهند که به نوبه‌ی خود توانایی آن‌ها برای ایجاد ارتباطات عمیق و حمایتی با دوستان و خانواده را محدود می‌کند. در نتیجه، همسرشان اغلب به تنها تأمین‌کننده‌ی صمیمیت و مراقبت عاطفی در زندگی مردان تبدیل می‌شود.

این دلایل این موضوع را که چرا روابط عاشقانه برای مردان اهمیت بیشتری دارد، چرا مردان تمایل بیشتری به تلاش برای روابط دارند، از بودن در رابطه بیشتر بهره می‌برند و هنگام پایان آن عمیق‌تر رنج می‌کشند، توضیح می‌دهند.

برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این می‌توانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.

  • اینستاگرام: schema.therapy
  • تلگرام: psychologistnotes
  • ایمیل: schemalogy@gmail.com

دکتر حمید بهرامی زاده

رویکرد من طرحواره‌‌درمانی و روانکاوی است و تاکنون ۳ کتاب در حوزه طرحواره‌درمانی منتشر کرده‌ام و یک کتاب درباره‌ی درمان افسردگی. علاقه‌ی اصلی من یکپارچه‌نگری رویکردهای روان‌درمانی است. من فارغ‌التحصیل دانشگاه‌های فردوسی، تهران و علامه‌طباطبایی هستم. شعار من این است: زندگی آب‌تنی کردن در حوضچه اکنون است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا