ریشه های وجودی اضطراب
وقتی دچار اضطراب میشوید، طبیعی است که به دنبال علت آن بگردید. گاهی اوقات میتوانید به یک موقعیت خاص اشاره کنید که باعث اضطراب شما شده است؛ مثلاً سفری که در پیش دارید، مشکلی پزشکی یا فکر کردن به یکی از اعضای خانواده که درگیر مشکلات خاصی است.
روانشناسی وجودی یکی از مکاتب رواندرمانی است که بینشهای عمیقی دربارهی ریشه های وجودی اضطراب مطرح کرده است. برای درک بهتر ریشه های وجودی اضطراب، ابتدا اجازه بدهید به صورت مختصر چند نکتهی اساسی رواندرمانی وجودی را توضیح بدهم.
رواندرمانی وجودی (Existential Psychotherapy) یکی از رویکردهای رواندرمانی است که بر مبنای فلسفه وجودی و نگرشهای آن به زندگی، مرگ، آزادی، معنا، و مسئولیت بنا شده است. این رویکرد بر این ایده استوار است که بسیاری از مشکلات روانشناختی انسانها ناشی از درگیریهای وجودی هستند، نه صرفاً مسائل روانی یا زیستی. در رواندرمانی وجودی، تمرکز اصلی بر مسائل و چالشهای بنیادین زندگی است که هر فردی ممکن است با آنها مواجه شود.
اصول کلیدی رواندرمانی وجودی
- آزادی و مسئولیت: یکی از اصول محوری رویکرد وجودی، پذیرش آزادی فرد در انتخابها و تصمیمات زندگی است. با این حال، این آزادی با مسئولیت همراه است؛ هر انتخابی که انجام میدهیم، عواقبی دارد که باید آنها را بپذیریم.
- مرگ و ناپایداری: یکی دیگر از مسائل اساسی در رواندرمانی وجودی، آگاهی از مرگ و ناپایداری همه چیز است. این آگاهی میتواند یکی از ریشه های وجودی اضطراب باشد، اما همچنین میتواند فرد را به سمت زندگی با تمامیت و ارزش هدایت کند.
- معنا: معناجویی یکی از موضوعات محوری در زندگی انسان است. در رواندرمانی وجودی، جستجوی معنا و درک فرد از جایگاه و نقش خود در زندگی، بخش مهمی از فرآیند درمان است. بسیاری از مشکلات روانی میتوانند ناشی از احساس پوچی و بیمعنایی باشند.
- تنهایی و رابطه: انسانها به طور ذاتی موجوداتی اجتماعی هستند، اما در عین حال، هر فردی در نهایت با نوعی تنهایی وجودی مواجه است. رواندرمانی وجودی به فرد کمک میکند تا این تنهایی را بپذیرد و روابط خود را به شکلی معنادارتر بسازد.
- اصالت: این رویکرد فرد را تشویق میکند که زندگی خود را به شکلی اصیل و واقعی بسازد، نه بر اساس انتظارات دیگران یا هنجارهای اجتماعی. اصالت به معنای پذیرش خود، ارزشها، و انتخابهای فردی است.
ریشه های وجودی اضطراب
در بسیاری از مواقع هیچ دلیل مشخصی برای احساس اضطراب وجود ندارد. به نظر میرسد که همه چیز خوب است، اما احساس خوبی ندارید. ممکن است حس مبهمی از ترس یا نگرانی داشته باشید. شاید بدن شما پر از انرژی اضطرابآور باشد که به نظر میرسد بیدلیل است.
چه عواملی ممکن است باعث ایجاد اضطراب بدون دلیل مشخص شوند؟ بر اساس نظر رواندرمانی وجودی بسیاری از دلیلهای اضطرابهای بدون دلیل مربوط به طبیعت خود زندگی هستند. در اینجا به چند عامل اشاره میکنم که ریشه های وجودی اضطراب هستند.
- رمز و راز هستی وحشتآور است
هیچکس نمیتواند توضیح دهد که زندگی و جهان از کجا آمدهاند یا اساساً چه هستند. همانطور که فیلسوف سمیر چوپرا، نویسنده کتاب اخیر «اضطراب: راهنمایی فلسفی» میگوید: این رمز و راز میتواند ما را با «شگفتی و هراس» روبرو کند، اما «عنصری از ترس و وحشت» نیز در آن وجود دارد. خود زندگی «آلوده به نوعی غریبگی است که هم زیبا و هم ترسناک است.»
به همین دلیل، ما نه تنها درباره ناشناختههای خاص در آینده نزدیک خود مضطرب میشویم، بلکه درباره سؤالات عمیقتری نیز نگرانیهای خاصی داریم؛ از جمله اینکه چگونه به اینجا رسیدهایم و سرنوشت ما چه خواهد بود.
- معنا تحمیل شده است
بخشی از چیزی که این رمز و راز نهایی را قابل مدیریت میکند، ساختاری است که بر زندگی تحمیل میکنیم؛ چیزی که چوپرا آن را «پردهای از معنا» مینامد که بر اساس نامگذاری و طبقهبندی اشیا و تجربیات شکل گرفته است: خانه من، همسر شما، این نسل. اما در سطحی، ما میدانیم که این برچسبها و دستهبندیهای تحمیل شده، اختیاری هستند.
چوپرا میگوید: «وقتی شروع به کنار زدن این عناوین معنا میکنید، به تدریج با واقعیت برهنه روبرو میشوید و غریبگی همه چیز شما را تحت تأثیر قرار میدهد.» درک این که نظم و ترتیبی که ما تصور میکنیم در واقع «وجود ندارد»، بلکه فقط در لایه ذهنیای است که به تجربه خود میافزاییم، میتواند عمیقاً گیجکننده باشد. بخشی از ما همیشه آگاه است که زندگی بیشتر از آنچه فکر میکنیم بینظم و آشفته است.
به طور کلی فقدان معنا یا بیمعنایی به واسطهی اینکه نشان میدهد آیندهی نامشخص و مبهمی در انتظار ماست و ما مبنایی برای تصمیمگیریهایمان نداریم یکی از اصلیترین ریشه های وجودی اضطراب است.
- هیچچیز پایدار نیست
زندگی نه تنها رمزآلود است، بلکه همواره در حال تغییر است و هیچ راهی برای پیشبینی آنچه رخ خواهد داد یا حفظ چیزهایی که دوست داریم، وجود ندارد. چوپرا میگوید: «هر تجربه خوبی که در این دنیا دارم، در نهایت به پایان خواهد رسید.» در همه آنچه در اطراف خود میبینم، احساس شکنندگی وجود دارد—احساسی که «حتی اگر خود را از آن منحرف کنم، در سطحی از آن آگاه هستم.»
ناپایداری همه چیز باعث ایجاد این احساس میشود که چیزی انگار درست نیست. به همین دلیل، ما دائماً «ناراضی، مشتاق، و در تلاش برای حفظ چیزها هستیم.» و در حالی که از آیندهای آگاهیم که تقریباً مطمئناً شامل درد و از دست دادن خواهد بود، هیچ قدرتی برای پیشبینی دقیق آنچه در راه است یا جلوگیری از چیزی که از آن میترسیم، نداریم.
چوپرا در توضیح ریشه های وجودی اضطراب استدلال میکند که اضطراب نه تنها محتمل است، بلکه اجتنابناپذیر است. او میگوید: «کنجکاوی درباره آینده بدون داشتن دانش و قدرت، ساختار اساسی اضطراب وجودی و یک موجود مضطرب است. چنین موجودی مضطرب است و مضطرب خواهد بود.»
- واقعیت عادلانه نیست
بیشتر ما قوانینی برای زندگی داریم که معتقدیم زندگی باید حداقل به ما بدهد؛ مثل تعداد سالهای که حداقل سالم زندگی میکنم. اما در نهایت میفهمیم که واقعیت عادلانه نیست. واقعیت به قوانینی که ما تعیین میکنیم، پایبند نیست. این واقعیت نمیداند که شما باید از دردها و رنجها در امان باشید.
جهان همچنین رنج را به طور عادلانه توزیع نمیکند یا زمانی که به نقطهای از بدبختی رسیدهایم، متوقف نمیشود—درسی که چوپرا پس از از دست دادن پدرش در سن ۱۲ سالگی و سپس مادرش در ۲۶ سالگی آموخت. وقتی مادرش فوت کرد، او فهمید که «بدبختیها میتوانند همچنان انباشته شوند و این کاملاً با روش کار این جهان سازگار است.»
«این جهانی نیست که برای ما ساخته شده باشد، تا خواستههای ما را برآورده کند.» همانطور که او در کتابش مینویسد: «این جهان به خواستههایی که ما بر آن تحمیل میکنیم، مقید نیست.» کنار گذاشتن توهم جهانی عادلانه، ما را احساس آسیبپذیری و بیپناهی میکند—و واقعاً هم همینطور هستیم. ناعادلانه بودن زندگی یکی از ریشه های وجودی اضطراب است.
- اقدامات ما نتایج نامعلومی دارند
نامشخص بودن نتیجه اقداماتی که انجام میدهیم یکی از ریشه های وجودی اضطراب است. توصیههایی مانند آنچه مری اولیور میدهد که باید از «زندگی وحشی و گرانبهای خود» بیشترین بهره را ببریم، میتوانند الهامبخش باشند، اما همچنین میتوانند فشار زیادی را برای داشتن یک زندگی عالی احساس میکنیم. متأسفانه، هیچ راهنمای روشنی برای اینکه این چگونه باید باشد وجود ندارد، که منجر به «احساس ناخوشایندی میشود که زمان خود را به درستی استفاده نمیکنیم».
چگونه میدانیم که «زندگی را به اندازه کافی خوب بر اساس مقیاس ارزیابی خیالی زندگی کردهایم؟» در حالی که مسئولیت خلق یک زندگی معنادار بر عهده ماست، هیچ وقت به طور قطع نمیدانیم که آیا روش زندگی ما با این مقیاس مطابقت دارد یا نه. چوپرا میگوید: «اغلب فکر میکنیم که زندگی ما از برخی ایدهآلها پایینتر است» که منجر به احساسی از «ناآرامی میشود که من چیزی را اشتباه انجام میدهم با زمانی که در حال حاضر صرف میکنم.»
- ما خواهیم مرد
زیربنای ریشه های وجودی اضطراب، آگاهی از این است که زندگی ما پایان خواهد یافت. چوپرا میگوید: «این ترس از نیستی، نوعی اضطراب مرکزی است». این ترس در آگاهی ما از این واقعیت که زندگی نامطمئن است، که هیچچیز پایدار نیست، و این که جهان بر اساس قوانین ما بازی نمیکند، منعکس میشود.
همانطور که ما مسئول ظهور غیرمنتظره خود در این جهان که طراحی نکردهایم نبودیم، زمان و نحوه خروج ما نیز ناشناخته و خارج از کنترل ماست.
آشتی با اضطراب
در حالی که ریشه های وجودی اضطراب ممکن است به ناامیدی منجر شوند، اما میتوانند به شما کمک کنند که کمتر از اضطرابی که تجربه میکنید، ناراحت شوید. اضطراب چالشبرانگیز است زیرا ما به طور ضمنی باور داریم که زندگی خوب شامل به حداقل رساندن ناراحتی و به حداکثر رساندن خوشبختی است.
همانطور که چوپرا میگوید:همه ما میدانیم که نمیتوانیم از ناراحتی فرار کنیم، بنابراین وقتی زندگی سخت است یا احساس اضطراب میکنیم، تمایل داریم که احساس کنیم در برخی موارد کوتاهی کردهایم. اما «شاید نبود ناراحتی بالاترین خیری نیست که زندگی میتواند ارائه دهد». اگر هدف زندگی تجربه همه جوانب آن—چه خوشایند و چه ناخوشایند—باشد، چه میشود؟
چوپرا در نهایت هنگام جمعبندی ریشه های وجودی اضطراب و آشتی با اضطراب میگوید: «اگر هدف زندگی این باشد که ناراحتی، نارضایتی و رنج را تجربه کنیم و از آن بیاموزیم، پس در نوعی وقتی که ناراحتی یا نارضایتی یا رنج را تجربه میکنیم، زندگی بد یا اشتباهی نداریم» یا زمان خود را به روش نادرستی استفاده نکردهایم.
او میگوید اولین قدم این است که بپذیریم اضطراب بخشی از زندگی خواهد بود—«وقتی از این منظر به آن نگاه کنیم، اضطراب به چیزی تبدیل میشود که ما در راه زندگی کردن با آن همراه هستیم.» شاید اضطراب مانعی برای زندگی خوب نیست، بلکه بخشی اساسی از هر زندگی خوب تجربهشده است.
Chopra, S. (2024). Anxiety: A philosophical guide. Princeton University Press.
برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
- اینستاگرام: schema.therapy
- تلگرام: psychologistnotes
- ایمیل: schemalogy@gmail.com