چگونه بر ترس از شکست غلبه کنیم؟
اگرچه بسیاری از ما قبول داریم که شکست یک بخش ضروری از یادگیری و رشد کردن است اما در عمل از آن میترسیم.
تعداد بسیار کمی از ما نسبت به شکست نگرش مثبتی داریم. ما به طور عقلانی میدانیم که برای رشد کردن به یک ذهنیت رشدگرا نیاز داریم ولی هنوز از نظرمان شکست تجربهای است که با شرم و خجالت همراه است. شکست از نظر دیگران هم مورد قبول نیست.
شکست خوردن مزایای زیادی دارد؛ مثلا به ما نشان میدهد که راهکارهای به کار گرفته در حل کردن یک مسئله ناکارآمد بوده، اطلاعات کافی جمعآوری نشده، بر اساس توانمندیهایمان تصمیم نگرفتهایم، عوامل تأثیرگذار بیرونی مانع از رسیدن به هدف شده، موانع اصلی شناسایی نشده، و …. . تمامی این موارد را میتوانیم پس از شکست شناسایی و برایشان برنامهریزی کنیم و دوباره به سمت هدفمان حرکت کنیم. این فرآیند، ذهنیت رشدگرا نامیده میشود.
با توجه به این مزایا، چطور میتوانیم بر ترس از شکستمان غلبه کنیم درحالیکه همچنان از آنچه شکست به ما یاد میدهد بهره بگیریم؟
ترس از شکست چیست؟
برای ترس ما از شکست دلایل زیادی مطرح شده است. شاید رایجترین دلیل این است که عزت نفسمان به طور جدی به دستاورد داشتن و موفق شدن گره خورده است.
در این وضعیت وقتی در چیزی شکست میخوریم -خواه یک پروژه کاری باشد، مصاحبه شغلی باشد، یک امتحان یا یک رقابت باشد – یا اگر رابطهمان شکست بخورد، عزت نفسمان به شدت خدشهدار میشود و پایین میآید. ممکن است احساس بیارزشی کنیم و ممکن است به شدت خودمان را بابت شکست سرزنش کنیم.
اگر شکست خوردن ما برای دیگران علنی باشد ممکن است به شدت از قضاوت شدن از سوی دیگران بترسیم و شکستمان پیامدهای اجتماعی گستردهای داشته باشد. مثلا ممکن است از این بیم داشته باشیم که شکست خوردن بر شغلمان تأثیر بدی داشته باشد یا اینکه برای همیشه به اعتبار و موقعیت ما آسیب برساند.
اگرچه قابل درک است که ترس از شکست داشته باشیم اما این ترس میتواند به یکی از موانع مهم زندگیمان تبدیل شود و ما از پیشرفت بازدارد و مانع موفقیت و دستاوردهایمان شود. همچنین باعث میشود که به دنبال تجربههای جدید، و ماجراجویی در موقعیتهای ناشناخته نباشیم و به طور کلی دست از خطرپذیری بکشیم. ممکن است ترس از شکست باعث شود که ما در موقعیتی که در آن خوشحال نیستیم باقی بمانیم زیرا میترسیم کاری برای تغییر آن انجام دهیم، در نتیجه در بلندمدت هیچ رشد مثبتی نخواهیم داشت.
علاوه بر اینها، ترس از شکست باعث اهمالکاری، اجتناب و رکود شود. همچنین ترس از شکست که خود را در قالب باورهای بدبینانه در مورد کارامدی، عاملیت و شانس موفقیت نشان میدهد میتواند بر بهزیستی و سلامتی ما نیز تأثیر منفی بگذارد.
آیا ترس از شکست نوعی فوبیاست؟
ترس افراطی از شکست آتیچیفوبیا (atychiphobia) نامیده میشود و تأثیر گستردهای بر عملکرد افرادی دارد که به آن مبتلا هستند.
اگرچه آتیچیفوبیا یک تشخیص پزشکی یا روانی نیست، میتوانیم آن را زیرمجموعهی فرعی اختلالات اضطرابی بدانیم. ترس از شکست ممکن است خود را به صورت رفتار اجتنابی افراطی و اهمالکاری شدید نشان دهد. ترس از شکست میتواند بسیار فلجکننده باشد و افراد را در انجام کارهای خانه یا وظایف شغلی ناتوان سازد. علاوه بر این میتواند منجر به حملات پنیک شود. همچنین باعث ایجاد پیشبینی افراطی موقعیتهایی میشود که ممکن است در آنها ترس از شکست رخ دهد.
در حالی که شکل افراطی ترس از شکست بسیار نادر است، ترسهای کمتر و خفیفتر از شکست بسیار رایج است. با این حال در موارد کمتر افراطی نیز، ترس از شکست میتواند اثرات نامطلوب جدی بر سلامتی داشته باشد.
نشانههای رایج ترس از شکست
نشانههای رایج ترس از شکست شامل موارد زیر است (کونوری و همکاران، ۲۰۰۲):
نشانههای رفتاری ترس از شکست
- اهمال کاری
- اجتناب
نشانههای جسمی و بدنی ترس از شکست
- افزایش ضربان قلب
- تنفس سریع
- عرق کردن
- تنش عضلانی
- لرزش
- احساس فلج شدن
نشانههای شناختی ترس از شکست
- باورهای منفی در مورد عاملیت و کارآمدی
- بدبینی
- درماندگی
- ناامیدی
- عزت نفس پایین
- خودگویههای منفی
- عواطف منفی به ویژه شرم و خجالت
۶ نظریه درباره ترس از شکست
ما ممکن است همیشه از ترس از شکست خود آگاه نباشیم حتی اگر نشانههای اصلی آن را داشته باشیم. اما ما میتوانیم از آنچه ممکن است دلیل ترس از شکستمان باشد آگاهی پیدا کنیم: باورهای بنیادین، جهتگیریهای اساسی، و تجربههای گذشته که ممکن است در ترس از شکست ما نقش داشته باشند.
علتهای ترس از شکست
شاید تعجبآور نباشد که روانشناساس نشان دادهاند که ارتباط نیرومندی بین ترس از شکست و کمالگرایی وجود دارد (کونوری و همکاران، ۲۰۰۷).
ترس از شکست همچنین با باورهای خاصی درباره خود ارتباط دارد به ویژه با عزت نفسی که به دستاورد و موفقیت گره خورده است.
علاوه بر این، ترس از شکست توسط تجربهها، روشهای تربیتی و ارزشهای اجتماعی گستردهتر شکل میگیرد. به طور اساسی، ترس از شکست، ترس از قضاوت شدن است، اغلب ترس از قضاوت ادراکشده توسط دیگران. اما میتواند ناشی از قضاوت درونی نیز باشد که بر خودانگاره و عزت نفس تأثیر میگذارد.
اتکینسون (۱۹۵۷) ترس از شکست را به عنوان تمایل به اجتناب از شکست در موقعیتهایی که برایمان اهمیت دارد توصیف کرده است زیرا ما از شرمی که با شکست همراه است میترسیم.
کانروی و همکاران (۲۰۰۲) توضیح دادهاند که ترس از شکست یک سازهی چندوجهی (multidimensional construct) است. به طور اختصاصیترس، ترس از شکست چیزی است که هنگام دنبال کردن اهداف شخصی معنادارمان تجربه میکنیم. در این زمینه شکست با پیامدهای منفی همراه است.
کانروری و همکاران (۲۰۰۲) پنج باور بنیادین درباره پیامدهای شکست را شناسایی کردهاند که همهی آنها با ارزیابی و ترس مرتبط هستند:
- ترس از تجربه شرم و خجالت
- ترس از کاهش ارزش خود
- ترس از داشتن آیندهای مبهم
- ترس از از دست دادن علاقه دیگران مهم
- ترس از ناراحت کردن دیگران مهم
فرزندپروری سرزنشگرانه
افرادی که در خانوادههای سرزنشگر و غیرحمایتی بزرگ شدهاند احتمال بیشتری دارد که ترس از شکست را تجربه کنند. به دلیل اینکه آنها احساس میکنند که هرگز نمیتوانند انتظارات خانواده را در کودکی برآورده سازند، ترس از شکست در آنها تا بزرگسالی ادامه پیدا میکند.
تعریف شکست
افراد تعریفهای مختلفی از شکست دارند. برای برخی افراد، عدم دستیابی دقیق به آنچه برنامهریزی کردهاند میباشد. این تعریف میتواند انتظاراتی را ایجاد کند که برآورده کردن آنها دشوار باشد.
ژنتیک
اضطراب تحت تأثیر عوامل ژنتیکی قرار دارد. اگر یکی از اعضای خانوادهی شما نوعی از اضطراب را تجربه میکنند شما ممکن است در معرض بیشتری برای تجربه اضطرابها و ترسها داشته باشید.
کمالگرایی
ترس از شکست در اغلب اوقات ناشی از کمالگرایی است. هنگامی که انتظارات بالایی برای موفقیت داشته باشید دستیابی به آنها دشوار میشود.
تروما
افرادی که شکستهای تروماتیکی را تجربه کردهاند ممکن است دچار ترس از شکست شوند. برای مثال تجربه حمله پانیک در حین یک سخنرانی میتواند بسیار تروماتیک باشد. پیامدهای منفی ناشی از شکست مانند از دست دادن شغل یا نرفتن به دانشگاه میتواند خطر ترس از شکست را بیشتر کنند.
ترس از شکست، کمالگرایی و اهمالکاری
ساگار و استوبر (۲۰۰۹) نشان دادند که «ترس از تجربهی شرم و خجالت در رابطه بین کمالگرایی و ترس از شکست نقش اساسی دارد، و نگرانیهای کمالگرایانه دربارهی اشتباهات، جنبههایی از کمالگرایی هستند که ترس از تجربه شرم و خجالت و عاطفهی منفی پس از شکست را پیشبینی میکند». مکگروکر و الیوت (۲۰۰۵) نیز بین شرم و ترس از شکست رابطهی نیرومندی پیدا کردهاند.
استوبر و اتو (۲۰۰۶) نشان دادهاند که هنگام صحبت درباره کمالگرایی باید دقیقتر عمل کنیم. آنها پیشنهاد میکنند که باید به دقت بین تلاشهای کمالگرایانه، یعنی تمایل ما به برتری و رسیدن به عملکرد بالا، که اغلب مثبت هستند و نگرانیهای کمالگرایانه تمایز قائل شویم.
نگرانیهای کمالگرایانه ارزیابیهای ما از عملکردمان هستند و این ارزیابیها میتوانند تأثیرات منفی بر عزت نفس و عملکرد آیندهی ما داشته باشند. این نگرانیهای کمالگرایانه ارزیابیکننده است که تأثیرات و پیامدهای منفی دارد، نه تلاش کمالگرایانه ما. به عنوان مثال، نگرانیهای کمالگرایانه با ترس از شکست در ورزشکاران ارتباط نزدیکی دارد (فراست و هندرسون، 1991؛ استوبر و بکر، 2008).
علاوه بر این، کانروی و همکاران (۲۰۰۷) نشان دادهاند که کمالگرایی مطلوب از نظر اجتماع برای عملکرد و بهزیستی ما اثرات سمی زیادی دارد. انتظارات و سرزنشهای والدین همچنین نقش برجستهای در ترس از شکست دارند.
همچنین عبدی زرین و همکاران (۲۰۲۰) به این نتیجه رسیدهاند که همبستگی نیرومندی بین گرایش دانشجویان به اهمال کاری و ترس از شکست آنها وجود دارد. اهمالکاری میتواند تأثیر منفی شدیدی بر پیشرفت تحصیلی داشته باشد. اهمالکاری هم نتیجه و هم نشانههای ترس از شکست است.
ترس از شکست، انگیزه و موفقیت
همانطور که استوبر و اتو (۲۰۰۶) نشان دادند، تلاشهای کمالگرایانه انگیزه زیادی ایجاد میکنند و منجر به افزایش موفقیت میشوند، در حالی که ارزیابیهای کمالگرایانه میتواند منجر به ترس از شکست و دست از کار کشیدن شود.
ترس از شکست، به ویژه اگر شکست را شدیداً با شرم، خجالت، تصور منفی از خود، قضاوت و عدم اطمینان در مورد آینده خود مرتبط کنیم، میتواند ما را از اقدام کردن و خطرپذیری باز دارد. بنابراین میتواند انگیزه ما را خفه کند و به شدت بر شانس موفقیت ما در زندگی تأثیر بگذارد.
ترس از شکست و اضطراب
همانطور که در بالا ذکر شد، ترس بیش از حد و واقعاً فلجکننده از شکست به عنوان آتیچیفوبیا شناخته میشود و میتوان آن را به عنوان زیرمجموعهی اختلال اضطرابی در نظر گرفت، اگرچه به عنوان یک تشخیص پزشکی رسمی شناخته نشده است.
اضطرابهایی که با ترس از شکست همراه است معمولاً حول محور ترس از مجازات، داوری، تأثیر نامطلوب بر مشاغل، وضعیت و شهرت ما، و ترس از دست دادن یا ناامید کردن دیگران مهم میچرخد (کانروی و همکاران 2002).
2 یافته تحقیقاتی جذاب
ساگار و استوبر (2009، ص 621) دریافتند که کمالگراها، به ویژه آنهایی که امتیاز بالایی در نگرانیهای کمالگرایانه دارند و تمایل دارند عملکرد خود را به شدت ارزیابی کنند، به ویژه در برابر تجربهی شرم و خجالت آسیبپذیر هستند.
مهمتر از همه، این ادراکات و تفسیرهای آنها است که آنها را به احساس شرم و خجالت سوق میدهد، نه لزوماً کیفیت عینی عملکرد آنها. به عبارت دیگر، آنچه برای آنها به عنوان شکست به حساب میآید ممکن است توسط افراد دیگر شکست تلقی نشود.
کمال گرایان اغلب عملکرد عالی را با ارزش خود یکی میدانند، در حالی که شکست را نشانه بیارزش بودن میدانند (تانگنی، 2002). بدیهی است که این موضوع بسیار مشکلساز است. ما ممکن است به درمانجویانی که مستعد این فکر هستند کمک کنیم تا تمرکز خود را از ارزش خود به پذیرش خود تغییر دهند و از آنها حمایت کنیم تا روایتهای دلسوزانهتری از خود ایجاد کنند که مشروط به موفقیت بیرونی نیست.
روشهای غلبه بر ترس از شکست
چطور میتوانیم بر ترس از شکست غلبه کنیم؟ ابتدا باید مایندست (mindset) خود را بررسی کنید – نگرشهایتان درباره شکست خوردن. به خاطر داشتن اینکه هیچ رشدی -نه یادگیری، نه رشد، نه تجربه جدیدی- بدون شکست امکانپذیر نیست میتواند به شما کمک کند به ترس از شکست از زاویه جدیدی نگاه کنید.
در نتیجه شما باید نگرشی را در خود ایجاد کنید که کارول دویک (۲۰۱۷) آن را ذهنیت رشدگرا نامیده است یعنی گشودگی نسبت به درس عبرت گرفتن از شکستها در خدمت رشد همهجانبه.
دوم، به صورت تدریجی خود را در یک فضای امن در معرض شکست قرار دهید. برای مثال تلاش کنید یک مهارت جدید یا سرگرمی – مانند ورزش، آشپزی، رقصیدن، نقاشی، نواختن یک ساز – را یاد بگیرید و با خودتان در طول پروسهی یادگیری مهربان باشید. به خودتان اجازه دهید که شکست بخورید، سپس دوباره تلاش کنید، دوباره شکست بخورید و تلاش کنید تا زمانی که به جایی برسید.
سوم، افراد موفقی را به یاد بیاورید که صدها یا حتی شاید هزاران بار شکست خوردهاند، قبل از اینکه با تلاش خود به جایی برسند. به عنوان مثال، توماس ادیسون، مخترع لامپ، گفته است: «من شکست نخوردهام. من فقط 10000 راه را پیدا کردم که کار نمیکند».
چهارم، تماشا کنید که چگونه یک کودک نوپا راه رفتن را یاد میگیرد. آنها کتابی تحت عنوان راهنمای «چگونگی راه رفتن عمودی» را مطالعه نمیکنند. در عوض، آنها با انجام دادن و به خصوص با شکست خوردن یاد میگیرند. آنها میایستند، تلو تلو میخورند، میافتند، میایستند، تلو تلو میخوردند، زمین میخورند، و دوباره بلند میشوند، بارها و بارها، تا زمانی که ایستادن، سپس راه رفتن و سپس دویدن را یاد بگیرند.
در نهایت، شکستهای خود را به عنوان معلم در نظر بگیرید. به جای افراط در سرزنش کردن و متاسف شدن برای خود در هنگام شکست، از خود بپرسید: چه چیزی میتوانم از این تجربه بیاموزم؟ دفعه بعد چه کاری میتوانم بهتر انجام دهم؟ درس اینجا چیست؟ و به یاد داشته باشید: در حالی که شکست سخت است، بدتر از آن، این است که هرگز برای موفقیت تلاش نکرده باشید.
در نظر گرفتن ترس از شکست به عنوان چیزی بهنجار و عادی
ما انتظار داریم که هنگام انجام دادن کارهای مهم و معنادار دچار ترس و اضطراب شویم اما این به معنا نیست که چیزی اشتباه است. درواقع به این معناست که شما در حال انجام کار درستی هستید. رسیدن به چیزهای خوب در زندگی نیازمند خطرپذیری است.
بررسی موانع موفقیت
گاهی اوقات ما به این دلیل شکست میخوریم که برای انجام کاری برنامهریزی میکنیم بدون اینکه به موانع احتمالی انجام آن فکر نمیکنیم. بنابراین بررسی موانع میتواند به شما کمک کند که احتمال موفقیت خود را افزایش دهید.
شروع با گامهای کوچک
ترس از شکست با اهمالکاری همراه میشود. از این رو لازم است که برای غلبه بر اهمالکاری، فعالیتها و اهداف خود را به گامهای کوچک شروع کنید. این گامها باید به گونهای باشد که انجام دادن آنها دشوار نباشد. از این طریق شما احساس کنترل میکنید و انگیزه بیشتری برای رسیدن به اهدافتان پیدا میکنید.
در نظر گرفتن پیامدها
گاهی اوقات در نظر گرفتن بدترین پیامدهای احتمالی و برنامهریزی برای مقابله با آنها، میتواند اضطراب شما را در پیگیری اهدافتان کاهش دهد.
تمرکز بر آنچه میتوانید کنترل کنید
به جای نگران بودن در مورد جنبههایی که کنترلی بر آن ندارید، تمرکز و انرژی خود را روی چیزهایی بگذارید که میتوانید کنترل کنید.
برای پیش رفتن برنامهریزی کنید
هنگامی که به چالشی برمیخورید که ترس از شکست شما را تحریک میکند، تلاش برای ایجاد برنامههای جایگزین میتواند مفید باشد. داشتن برنامهی B یا حتی C میتواند به شما کمک کند اضطراب کمتری داشته باشید.
تعریف مجدد شکست
تغییر دادن نحوه تفکرتان در مورد شکست میتواند اضطراب شما درباره ترس را کاهش دهد. شکست بخشی از زندگی است و میتواند فرصت مهمی برای یادگیری و اکتساب مهارتهای جدید باشد.
شکست میتواند ناامیدکننده باشد اما داشتن دیدگاه سالم نسبت به مزایای بالقوهی شکست میتواند مفید باشد. به خاطر داشته باشید که موفقیت از طریق شکستهای پیشروندهای به دست میآید که منجر به یادگیری اطلاعات، مهارتها و استراتژیهای جدیدی میشود.
استفاده از تفکر مثبت
از خودگویههای منفی که میتواند اعتماد به نفس را از بین ببرد و احساس اضطراب ایجاد کند اجتناب کنید.
غلبه بر ترس از شکست در محیط کار
ترس از شکست در کار موضوعی پیش پا افتاده نیست.
ترس بیش از حد از شکست در کار میتواند آزمایش و خطا، بهرهوری و خلاقیت را خفه کند. این موضوع میتواند بر توانایی شما برای یافتن مسیرهای جدید و سرمایهگذاری در ناشناختهها در جستجوی راه حلهای جدید برای چالشها تأثیر بگذارد. اما نگرش به شکست در کار یک چالش جمعی است.
برای یادگیری واقعی از شکست در کار، ممکن است نیاز به تغییر فرهنگ باشد. فرهنگهای سازمانی باید از آزمایش و خطا حمایت کنند و متعهد به یادگیری و رشد مستمر باشند. این شامل نگاه کردن به شکست با صراحت و کنجکاوی به جای مجازات کردن آن است. مفهوم ژاپنی “کایزن” – بهبود پیوسته و تدریجی – میتواند برای پیادهسازی فرهنگهای یادگیری واقعی در سازمانها بسیار مفید باشد.
3 فعالیت برای افراد و گروهها
خبر خوب این است که میتوان بر ترس از شکست غلبه کرد. ما میتوانیم «عضله شکست» خود را به آرامی و در فضاهای امن، به تنهایی یا با هم بسازیم.
- چیز جدیدی را امتحان کنید
یک مهارت جدید را به صورت گروهی یاد بگیرید و در این فرآیند لذت ببرید. این ممکن است اسکیت روی یخ، صخره نوردی، رقص هیپ هاپ، کلاس آشپزی یا کندهکاری روی چوب باشد. زمانی که به هم میخورید یا به پشت میافتید، سعی کنید به آن بخندید.
این به شما کمک میکند کمالگرایی غیر مفید را کنار بگذارید و عضلات شکست جمعی خود را تمرین دهید. به خودتان اجازه دهید بازیگوشانه شکست بخورید.
- جلسات تأمل
جلسات منظم تجزیه و تحلیل شکست را در محل کار خود معرفی کنید. بیاموزید که آشکارا در مورد آنچه اشتباه رخ داده است صحبت کنید، اما همچنین آنچه را که خوب پیش رفته است، و آنچه میتوانید از این تجربیات بیاموزید را نیز مطرح کنید.
این جلسات به شما کمک میکند تا شکست در سازمانتان را بیارزش جلوه دهید و به شما این امکان را میدهد که ذهنیت خود را به سمت یادگیری تغییر دهید. این شعار را دنبال کنید: “شکست وجود ندارد، فقط بازخورد وجود دارد.”
- درسهای آموخته شده را یادداشت کنید
یادداشتبرداری در مورد شکستهای خصوصی شما. یک دفتر خاطرات کوچک داشته باشید که در آن چیزهایی را که شکستهایتان به شما آموختهاند ثبت کنید. توصیه ساموئل بکت در مورد “شکست بهتر” را جدی بگیرید. چگونه میتوانید دفعه بعد بهتر شکست بخورید؟
3 آزمون و پرسشنامه سنجش
کانروی و همکاران (2002) فهرست ارزیابی شکست عملکرد (PFAI) را توسعه داد.
این پرسشنامه، پنج ترس از شکست را متمایز میکند:
- ترس از تجربه شرم و خجالت
- ترس از کاهش ارزش خود
- ترس از داشتن آیندهای مبهم
- ترس از از دست دادن علاقه دیگران مهم
- ترس از ناراحت کردن دیگران مهم
PFAI شامل 25 مورد برای سنجش باورهای مرتبط با پیامدهای منفی شکست است.
در اینجا تست دیگری به نام تست احتمال موفقیت وجود دارد تا ارزیابی کند که در مقیاس ترس از شکست در کجا قرار دارید.
اگر فکر میکنید ترس شما از شکست آنقدر شدید است که ممکن است آتیچیفوبیا باشد، ممکن است تست فوبیای شکست را مفید بدانید.
ارتباط با ما
برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
- اینستاگرام: schema.therapy
- تلگرام: psychologistnotes
- ایمیل: schemalogy@gmail.com