نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه (تقویت) به همراه پرسشنامه
جفری گری، یک نظریه زیستشناختی در تبیین شخصیت ارائه کرده است که نام آن نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه (تقویت) است. گری بر اساس تحقیقاتش روی عملکرد مغز حیوانات الگویی از شخصیت انسان تدوین کرده که بر دو نظام زیستشناختی فرضی در مغز مبتنی است. نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه (تقویت) |
ما در این مقاله به طور کامل نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه را برای شما توضیح میدهیم و سیستمهای مختلفی را که در این نظریه وجود دارد بازگو میکنیم و در انتها پرسشنامهای را که برای سنجش ابعاد مختلف نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه طراحی شده است میآوریم. با من و اسکیمالوژی همراه باشید.
نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه یک نظریه زیست روانشناختی شخصیت محسوب میشود که توسط روانشناس جفری آلن گری در سال 1970 ارائه شد، یک مدل کاملاً بنیادی از فرآیندهای زیستشناختی عمومی مرتبط با روانشناسی، رفتار و شخصیت انسان است. گری وجود دو سیستم مبتنی بر مغز را برای کنترل تعاملات فرد با محیط خود فرض کرد: سیستم بازداری رفتاری (BIS) و سیستم فعالسازی رفتاری (BAS).
- سیستم بازداری رفتاری با حساسیت به تنبیه و انگیزه اجتناب مرتبط است.
- سیستم فعالسازی رفتاری با حساسیت به پاداش و پرداختن به انگیزه همراه است.
برای سنجش ابعاد نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه (تقویت) مقیاسهای روانشناختی برای اندازهگیری این سیستمهای فرضی و بررسی تفاوتهای فردی در شخصیت طراحی شدند. روانرنجورخویی، یک بعد شخصیتی که به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته و مرتبط با عملکرد عاطفی است، با مقیاسهای سیستم بازداری رفتاری همبستگی مثبت و با مقیاسهای سیستم فعالسازی رفتاری همبستگی منفی دارد.
تاریخچه نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه
نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه پس از مخالفت گری با نظریهی برانگیختگی هانس آیزنک، که به ویژگیهای بیولوژیکی شخصیت میپرداخت، ایجاد شد. آیزنک بر سیستم فعالکننده شبکهای رو به بالا (ARAS) تمرکز کرد تا به سؤالات مربوط به شخصیت پاسخ دهد. ARAS بخشی از ساختار مغز است و برای مقابله با برانگیختگی قشر مغز پیشنهاد شد. آیزنک سطوح برانگیختگی را با مقیاس درونگرایی در مقابل برونگرایی مقایسه کرد. سپس از مقایسه این دو مقیاس برای توصیف شخصیتهای فردی و الگوهای رفتاری مربوط به آنها استفاده کرد.
گری با نظریهی آیزنک مخالف بود زیرا گری معتقد بود که چیزهایی مانند ویژگیهای شخصیتی را نمیتوان تنها با شرطیسازی کلاسیک توضیح داد. در عوض، گری نظریه خود را توسعه داد که بیشتر منطبق با پاسخهای فیزیولوژیکی است تا نظریه آیزنک.
در نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه گری قویاً از نظریهها و آزمایش فرضیههای خود با حیوانات حمایت کرد. استفاده از حیوانات به محققان اجازه میدهد تا بررسی کنند که آیا مناطق مختلف مغز مسئول مکانیسمهای یادگیری متفاوت هستند یا خیر.
به طور خاص، نظریه گری بر درک چگونگی ارتباط پاداش یا تنبیه با معیارهای اضطراب و تکانشگری متمرکز بود. تحقیقات و مطالعات بعدی او نشان داد که پاداش و تنبیه تحت کنترل سیستمهای جداگانهای است و در نتیجه، افراد ممکن است حساسیتهای متفاوتی نسبت به این محرکهای پاداش یا تنبیه داشته باشند.
سیستم بازداری رفتاری
اولین بخش نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه سیستم بازداری رفتاری به علائم تنبیه، ناکامی و تردید واکنش نشان میدهد. فعالسازی سیستم بازداری رفتاری سبب منع یا بازداری رفتار یا بروز رفتار اجتنابی میشود.
ممکن است مادرتان شما را به خاطر اینکه به وسط خیابان دویدهاید سرزنش یا تنبیه کرده باشد. در این صورت سیستم بازداری رفتاری خیابان را علامت تنبیه تلقی میکند و مانع از بروز این رفتار در شما میشود.
در مقام مقایسه میتوان گفت که در نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه یعنی سیستم فعالسازی رفتاری مثل پدال گاز عمل میکند و سبب بروز رفتار گرایشی میشود در حالی که سیستم بازداری رفتاری مثل پدال ترمز عمل میکند و از بروز رفتار جلوگیری میکند یا آنکه سبب میشود فرد از کاری که انجام میدهد دست بکشد.
در نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه، سیستم بازداری رفتاری (BIS)، همانطور که توسط گری پیشنهاد شده است، یک سیستم عصبروانشناختی است که پاسخ فرد را به سرنخهای مربوط به اضطراب در یک محیط معین پیشبینی میکند.
این سیستم در مواقع تنبیه، چیزهای کسلکننده یا اتفاقات منفی فعال میشود. هنگامی که به سیگنالهایی مانند محرکهای منفی یا رویدادهایی که شامل تنبیه یا ناامیدی است پاسخ میدهد، این سیستم در نهایت از این رویدادهای منفی و ناخوشایند اجتناب میکند.
طبق نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه گری، سیستم بازداری رفتاری با حساسیت به تنبیه و همچنین انگیزهی اجتناب مرتبط است. همچنین پیشنهاد شده است که سیستم بازداری رفتاری مبنای علّی اضطراب است.
فعالیت بالای سیستم بازداری رفتاری به معنای حساسیت بیشتر نسبت به عدم پاداش، تنبیه و تجربهی جدید است. این سطح بالاتر از حساسیت به این نشانهها منجر به اجتناب طبیعی از چنین محیطهایی میشود تا از تجربیات منفی مانند ترس، اضطراب، ناامیدی و غم جلوگیری شود. افرادی که به شدت به تنبیه حساس هستند، تنبیه را بدتر میدانند و احتمال دارد که با تنبیه حواسشان پرت شود.
در نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه اعتقاد بر این است که مکانیسم فیزیولوژیکی پشت سیستم بازداری رفتاری سیستم سپتو-هیپوکامپ و آورانهای مونوآمینرژیک ساقهی مغز آن است. با استفاده از تحلیل مورفومتریک مبتنی بر وکسل، حجم نواحی ذکر شده برای مشاهده تفاوتهای فردی ارزیابی شد.
نتایج ممکن است نشاندهندهی همبستگی بین حجم و ویژگیهای شخصیتی مرتبط با اضطراب باشد. نتایج در قشر حدقهای پیشانی، آمیگدال و قشر پیشپیشانی یافت شد.
سیستم فعالسازی رفتاری
دومین بخش نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه یعنی سیستم فعالسازی رفتاری به مشوقها مثلاً نشانههای پاداش پاسخ میدهد و رفتار گرایشی را در کنترل دارد. وقتی سیستم فعالسازی رفتاری محرکی را پاداشدهنده تشخیص دهد سبب بروز رفتارهای گرایشی میشود.
برای مثال کودکی را در نظر بگیرید که همیشه دیده وقتی ماشین بستنی فروشی به محلهشان میآیند آهنگ پخش میکند. همین مسئله سبب شده که وقتی آن آهنگ را میشنود (علامت پاداش) سیستم فعالسازی رفتاری او این تمایل را در وجودش برانگیزد که به خیابان برود و ماشین بستنی فروشی را پیدا کند (انگیزش گرایشی).
سیستم فعالسازی رفتاری (BAS)، بر خلاف سیستم بازداری رفتاری، بر اساس یک مدل انگیزهی اشیتاقی است – تمایل فرد برای جستجو و دستیابی به اهداف. این سیستم با امید ارتباط دارد. طبق نظریه گری، سیستم فعالسازی رفتاری به محرکهای شرطی جذاب حساس است و با تکانشگری مرتبط است. همچنین تصور میشود که با حساسیت به پاداش و همچنین انگیزهی رویآوری و نزدیک شدن مرتبط باشد.
سیستم فعالسازی رفتاری به عدم مجازات و پاداش حساس است. افراد با سیستم فعالسازی رفتاری بسیار فعال، علاوه بر دستیابی به اهداف، سطوح بالاتری از احساسات مثبت مانند شادی، شادی و امید را در پاسخ به سیگنالهای محیطی منطبق با عدم تنبیه و پاداش نشان میدهند.
از نظر شخصیتی، این افراد به احتمال زیاد در تلاشهای هدفمحور شرکت میکنند و وقتی در معرض پاداشهای قریبالوقوع قرار میگیرند، این احساسات مثبت را تجربه میکنند.
مکانیسم فیزیولوژیکی سیستم فعالسازی رفتاری به اندازه سیستم بازداری رفتاری شناخته شده نیست، اما اعتقاد بر این است که با مسیرهای کاتکولآمینرژیک و دوپامینرژیک در مغز مرتبط است. دوپامین یک انتقالدهندهی عصبی است که معمولاً با احساسات مثبت مرتبط است، که میتواند حساسیت به سرخوشی و شادی را برای دستیابی به اهداف مشاهدهشده توضیح دهد. افراد دارای سیستم فعالسازی رفتاری بسیار فعال با پاداش، بهتر یاد میگیرند تا با تنبیه.
در نظر گرفته میشود که سیستم فعالسازی رفتاری شامل تکانشگری و ویژگیهایی است که با اختلالات روانی مانند ADHD، سوءمصرف مواد مخدر و سوءمصرف الکل نیز مرتبط است. هر چه نمره سیستم فعالسازی رفتاری بالاتر یا تکانشگری بالاتر باشد، احتمال ارتباط آن با اختلالات روانی بیشتر است.
جنبههای خاصی از سیستم پاداش دوپامینرژیک با ارائهی نشانهها و تقویتکنندههای پاداش، از جمله پاداشهای بیولوژیکی، مانند غذا و رابطهی جنسی، فعال میشوند. این نواحی از مغز که طی چندین مطالعه MRI برجسته شدهاند، همان نواحی مرتبط با سیستم فعالسازی رفتاری هستند.
شباهتها و تفاوتهای سیستم فعالسازی/بازداری رفتاری در نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه
به گفته گری در نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه افراد از نظر حساسیت نسبی سیستم فعالسازی/بازداری با یکدیگر تفاوت دارند. فردی که سیستم بازداری رفتاری واکنشپذیر دارد نسبت به نشانههای تنبیه، ناکامی یا تازگی بسیار حساس است. چنین فردی در برابر هیجانهای ناخوشایندی مانند اضطراب، ترس و غم آسیبپذیر است. به گفتهی گری سیستم بازداری رفتاری در شکلگیری بعد شخصیتی اضطراب نقش دارد.
از سوی دیگر فردی که سیستم فعالسازی رفتاری واکنشپذیری دارد نسبت به پاداش بسیار حساس است. چنین فردی در برابر هیجانهای مثبت آسیبپذیر است و معمولاً جذب محرکهای گرایشی میشود. توانایی بازداری رفتاری فردی که سیستم بازداری رفتاری واکنشپذیری دارد با نزدیک شدن به یک هدف کاهش مییابد. به گفتهی گری سیستم فعالسازی رفتاری در شکلگیری بعد شخصیتی تکانشگری یعنی ناتوانی در بازداری پاسخها نقش دارد.
بر اساس نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه این دو سیستم با هم در یک رابطهی معکوس کار میکنند. به عبارت دیگر، هنگامی که یک موقعیت خاص رخ میدهد، موجود زنده میتواند با یکی از دو سیستم به موقعیت نزدیک شود. سیستمها به طور همزمان تحریک نمیشوند و اینکه کدام سیستم مسلط است بستگی به موقعیت از نظر مجازات در مقابل پاداش دارد. تصور میشود که پدیده تمایز بین دو سیستم به دلیل نواحی متمایز مغز که در پاسخ به محرکهای مختلف فعال میشوند، رخ میدهد. این تفاوت سالها پیش از طریق تحریک الکتریکی مغز مشاهده شد.
طبقه نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه سیستم فعالسازی رفتاری و سیستم بازداری رفتاری در مسیرهای فیزیولوژیکی خود در مغز متفاوت هستند. نشان داده شده است که سیستم بازداری با سیستم سپتو-هیپوکامپ مرتبط است، که به نظر میرسد با مسیر سروتونرژیک، با شباهتهایی در پاسخهای آن به استرس، همبستگی نزدیکی دارد. از سوی دیگر، اعتقاد بر این است که سیستم فعالسازی یا پاداش بیشتر با سیستم دوپامینرژیک مزولیمبیک در مقابل سیستم سروتونرژیک مرتبط است.
دو سیستم پیشنهادشده توسط گری در نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه در انگیزهها و پاسخهای فیزیولوژیکی نیز متفاوت هستند. گری همچنین پیشنهاد کرد که افراد میتوانند به طور گستردهای در پاسخ به سیستم بازداری رفتاری و سیستم فعالسازی رفتاری متفاوت باشند.
مشخص شده است شخصی که به سیستم بازداری رفتاری خود حساس است نسبت به کسی که به سیستم فعالسازی رفتاری خود حساس است بیشتر پذیرای پیشنهادات منفی خواهد بود و بنابراین به پیشنهادات در محیط مربوط به سیستم، به ویژه پیشنهادهای مثبت یا پاداشدهنده بیشتر پاسخ میدهد.
پرسشنامه حساسیت به پاداش و تنبیه
محققانی غیر از گری به نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه علاقه نشان دادهاند و پرسشنامههایی ایجاد کردهاند که حساسیت سیستم بازداری رفتاری و سیستم فعالسازی رفتاری را اندازهگیری میکند. کارور و وایت محققین اصلی مسئول پرسشنامه بودند. کارور و وایت مقیاسی را ایجاد کردند که نشان داده شده است سطوح امتیاز سیستم بازداری رفتاری و سیستم فعالسازی رفتاری فردی را تأیید میکند.
از زمان توسعه نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه (سیستم فعالسازی رفتاری و سیستم بازداری رفتاری)، آزمونهایی برای مشاهده رتبه افراد در هر حوزه ایجاد شده است. نام این پرسشنامه سیستم بازداری رفتاری و سیستم فعالسازی رفتاری است.
افراد را میتوان بر اساس فعال شدن هر یک از سیستمها با استفاده از EEG آزمایش کرد. این آزمایشها نتیجه میگیرند که آیا یک فرد سیستم بازداری رفتاری یا سیستم فعال سازی رفتاری فعالتری دارد. این دو سیستم مستقل از یکدیگر هستند.
این تستها میتوانند چیزهای مختلفی را در مورد شخصیت افراد مشخص کنند. آنها میتوانند تعیین کنند که آیا یک فرد خلق و خوی مثبتتری دارد یا منفی. با استفاده از مقیاسهای روانشناختی که برای همبستگی با ویژگیهای این سیستمهای فرضی طراحی شدهاند، روانرنجورخویی با مقیاس سیستم بازداری رفتاری همبستگی مثبت و با مقیاس سیستم فعال سازی رفتاری همبستگی منفی نشان داد.
با توجه به تئوری تنظیمزدایی ریچارد دیپو در مورد اختلالات دوقطبی، پزشکان و سایر متخصصان اکنون میتوانند بر اساس رتبه بندی خود در مقیاس حساسیت سیستم فعالسازی رفتاری و سیستم بازداری رفتاری تعیین کنند که آیا فرد مبتلا به اختلال دوقطبی در آستانه یک دورهی شیدایی یا افسردگی است. اساساً، تنظیمزدایی پیشنهاد میکند که افراد مبتلا به تنظیمزدایی سیستم فعالسازی رفتاری یک سیستم فعالسازی رفتاری فوقالعاده حساس دارند و سیستم فعالسازی رفتاری آنها به نشانههای سیستم رویآوری رفتاری بیش از حد پاسخ میدهد.
اگر یک فرد مبتلا به اختلال دوقطبی حساسیت بالایی به سیستم فعالسازی رفتاری گزارشدهد، به این معنی است که یک دوره شیدایی میتواند سریعتر رخ دهد. علاوه بر این، اگر فردی مبتلا به اختلال دوقطبی حساسیت بالایی به سیستم بازداری رفتاری گزارش دهد، ممکن است نشاندهنده فاز افسردگی باشد. درک بهتر تئوری تنظیمزدایی سیستم فعالسازی رفتاری میتواند زمینهساز مداخله روانی اجتماعی باشد.
از پرسشنامه BAS/BIS میتوان در موارد ایجاد پروفایل مجرمانه نیز استفاده کرد. تحقیقات قبلی همانطور که توسط محققان مک اندرو و استیل در سال 1991 گزارش شد، دو گروه را در سطوح مخالف طیف ترس و پاسخ به سؤالات مختلف مقایسه کردند. دو گروه در این مطالعه در سطوح سیستم بازداری رفتاری، بالا یا پایین، متفاوت بودند و توسط محققان انتخاب شدند. یک گروه متشکل از زنانی بود که از حملات اضطراب رنج میبردند و با هم گروه سیستم بازداری رفتاری بالا را تشکیل دادند. گروه پایین سیستم بازداری رفتاری متشکل از روسپیهای محکومی بود که در رفتارهای غیرقانونی شرکت کرده بودند.
نتایج اصلی نشان داد که پاسخها به پرسشنامهها بین گروه با سیستم بازداری رفتاری بالا و گروه با سیستم بازداری رفتاری پایین تفاوت مشخصی داشت و زنان محکوم دارای کمترین امتیاز بودند. نتایج این مطالعه نشان میدهد که پرسشنامهها میتوانند به عنوان معیاری معتبر برای نشان دادن تفاوت در سیستمهای بازداری رفتاری انواع مختلف افراد مورد استفاده قرار گیرند. گری همچنین پرسشنامه حساسیت به پاداش و تنبیه (SPSRQ) خود را برای اندازهگیری حساسیت به پاداش (RS) و حساسیت به تنبیه (SP) در اضطراب (2012) ارائه کرد. این یک پرسشنامه طراحی شده خاص است که به نظریه گری مرتبط است و SR را به سیستم فعالسازی رفتاری و SP را به سیستم بازداری رفتاری ارجاع میدهد.
تحقیقات آینده
همانطور که قبلا ذکر شد، اختلالات روانی از نظر سیستمهای بازداری و فعالسازی رفتاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. درک تفاوتهای بین سیستمها ممکن است به درک انواع مختلف اختلالات مرتبط با اضطراب و تکانشگری مرتبط باشد. تا به امروز، انواع مختلفی از اختلالات اضطرابی وجود دارد که با تئوریهای پیشگیری سروکار دارند و تحقیقات آینده ممکن است نشان دهد که سیستم فعالسازی رفتاری نقش مهمی در این اختلالات ایفا میکند و ممکن است پیامدهایی برای درمان بیماران در آینده داشته باشد.
مقياس سيستمهای بازداری/فعال سازی رفتاری
سوالات | کاملاَ موافقم | تاحدی موافقم | تاحدی مخالفم | کاملاَ مخالفم |
۱. خانواده مهمترین چیز در زندگی است. | ||||
۲. حتی اگر اتفاقات بدی برایم بیفتد، به ندرت میترسم و نگران میشوم. | ||||
۳. من برای رسیدن به چیزهای که میخواهم از راه و روش خود دست میکشم. | ||||
۴. وقتی کارهایم را خوب انجام میدهم، دوست دارم که آن کارها را ادامه دهم. | ||||
۵. همیشه میخواهم چیزهای جدید را امتحان کنم اگر فکرکنم آنها چیزهای سرگرم کنندهای هستند. | ||||
۶. طرز لباس پوشیدن برایم مهم است. | ||||
۷. وقتی چیزهایی را که میخواهم بدست میآورم، احساس شور و شعف میکنم. | ||||
۸. انتقاد یا سرزنش خیلی کم آزارم میدهد. | ||||
۹. وقتی چیزی را میخواهم معمولاَ برای رسیدن به آن دست از هر برنامهای میکشم. | ||||
۱۰. اغلب کارها را فقط به دلیل سرگرمی و تفریح انجام میدهم. | ||||
۱۱. آنقدر مشغله دارم که حتی برای رفتن به آرایشگاه هم وقت ندارم. | ||||
۱۲. اگر برای رسیدن به چیزهایی که میخواهم شانس مناسبی ببینم، فوراَ دست بکار میشوم. | ||||
۱۳. وقتی فکر میکنم یا میدانم کسی از من عصبانی است احساس نگرانی و ناراحتی زیادی میکنم. | ||||
۱۴. وقتی فرصت مناسب برای انجام چیزهایی که دوست دارم فراهم میشود، بیدرنگ هیجانزده میشوم. | ||||
۱۵. اغلب کارهایم را خیلی سریع انجام میدهم. | ||||
۱۶. اگر فکر کنم چیز ناخوشایندی در حال رخ دادن است معمولاَ خیلی هیجانزده میشوم. | ||||
۱۷. اغلب شگفتزده میشوم وقتی میبینم افراد به شیوههای خاصی رفتار میکنند. | ||||
۱۸. وقتی چیزهای خوبی برایم اتفاق میافتد به شدت مرا تحت تاثیر قرار میدهند. | ||||
۱۹. وقتی فکر کنم که عملکردم در انجام کاری ضعیف بوده، نگران میشوم. | ||||
۲۰. همیشه به دنبال هیجان و تجربه احساسات جدید هستم. | ||||
۲۱. وقتی به دنبال چیزی که میخواهم هستم، ازروش “هیچی مانعی جلودارم نیست” استفاده میکنم. | ||||
۲۲. در مقایسه با دوستانم ترس خیلی کمتری دارم. | ||||
۲۳. بردن یک مسابقه یا رقابت مرا هیجانزده میکند. | ||||
۲۴. از این که در انجام کاری مرتکب اشتباه شوم، نگرانم. |
شیوه نمرهگذاری و تفسیر
- زیرمقیاس BIS در اين پرسشنامه شامل هفت آيتم است که حساسيت سيستم بازاداری رفتاری يا پاسخدهی به تهديد و احساس اضطراب هنگام رويارويی با نشانههای تهديد را اندازه میگيرد.
- زیرمقیاس BAS نیز سيزده آيتمی است، که حساسيت سيستم فعال ساز رفتار را میسنجد، و خود شامل سه زير مقياس ديگر است که عبارتند از:
- سائق(BAS-DR،چهار آیتم)
- پاسخدهی به پاداش (BAS-RR، پنج آيتم)
- جستجوی سرگرمی (BAS-FS، چهار آیتم)
گزینه | کاملاَ موافقم | تاحدی موافقم | تاحدی مخالفم | کاملاَ مخالفم |
امتیاز | 4 | 3 | 2 | 1 |
زیرمقیاس | شماره سوالات | |
زیرمقیاس BIS | 2-8-13-16-19-22-24 | |
زیرمقیاس BAS | سائق (BAS-DR) | 3-9-12-21 |
پاسخدهی به پاداش (BAS-RR) | 4-7-14-18-23 | |
جستجوی سرگرمی (BAS-FS) | 5-10-15-20 |
برای بدست آوردن امتیاز هر بعد، مجموع امتیازات سوالات مربوط به آن بعد را با هم جمع نمائید. البته باید دقت نمود که گزینههای 1،6،11،17 در نمرهگذاری هیچ تاثیری ندارند و صرفا جهت هماهنگی با سایر آیتمها به پرسشنامه اضافه شدهاند.
منابع مقاله نظریه حساسیت به پاداش و تنبیه
Gray’s biopsychological personality theory