نحوه استفاده از تکنیک درجه بندی در مشاوره و رواندرمانی

احتمالاً تاکنون به درمانجویانی برخورد کردهاید که در حین تجربه درد و رنج در زندگی، به صورت سیاه و سفید فکر میکردهاند. به عنوان مثال ممکن است از چنین درمانجویانی عبارتهای زیر را شنیده باشید:
- من در عذاب کامل هستم! کاش میشد از این دردها خلاص شم.
- من کاملاً بدبختم. چرا من هیچ وقت خوشحال نیستم.
این احساسات چه جسمی باشد چه روانی پایانناپذیر احساس میشوند و منجر به ناامیدی و درماندگی زیادی میشوند. اما شما میدانید که هیچ کس به طور کامل بدبخت نیست و آدم بدون درد نیز وجود خارجی ندارد. حتی افسردهترین انسانهایی که ما مشاهده میکنیم روزهایی خوبی نیز داشتهاند و لحظاتی وجود دارد که حالشان بهتر است.
بنابراین، گاهی اوقات لازم است که ما به درمانجویانمان کمک کنیم سایههای خاکستری را مشاهده کنند. خوشبختانه یکی از تکنیکهای درمان راهحلمدار به همین منظور طراحی شده است که تکنیک درجه بندی نامیده میشود.
درمان راهحلمدار نوعی درمان است که توانایی درمانجویان را برای حل مشکلات برجسته میکند، نه اینکه چرا یا چگونه مشکل ایجاد شده است.
درمان متمرکز بر راه حل به دلیل کاربرد گسترده آن با موفقیت برای طیف گستردهای از نگرانیهای درمانجویان به کار گرفته شده است. این رویکرد پیشفرض میگیرد که درمانجویان اطلاعاتی در مورد آنچه که زندگی آنها را بهبود میبخشد، دارند.
سوالات درجه بندی، درمانجویان را دعوت میکند تا مشکلاتشان را به صورت یک پیوستار ببینند. سوالات درجه بندی از درمانجویان میخواهد که موقعیت خود را روی یک پیوستار درجهبندیشده (معمولاً از 1 تا 10، که 1 کمترین وضعیت مطلوب و 10 مطلوبترین موقعیت است) در نظر بگیرند. سؤالات درجه بندی میتواند برای اندازهگیری پیشرفت درمانجویان به سمت اهداف و نظارت بر تغییرات تدریجی مفید باشد.
اینها سوالاتی هستند که به درمانجو اجازه میدهند تجربه خود را ارزیابی کنند. آنها همچنین به درمانجو اجازه میدهند تا انگیزه خود را برای تغییر تجربه خود ارزیابی کند.
تاریخچه تکنیک درجه بندی
مورفی (۲۱۰۵) معتقد است که تکنیک درجه بندی به درمانگر و درمانجو کمک میکند که مشکلات پیچیده را عینیسازی و سادهتر کنند به طوریکه قابل لمس باشند.
ریشه استفاده از تکنیک درجه بندی به درمانهای شناختی – رفتاری برمیگردد اما امروزه به طور گستردهای در درمان راهحلمدار کوتاهمدت که توسط شازر مطرح شده است استفاده میشود. همچنین در خانوادهدرمانی مورد استفاده قرار میگیرد.
از آنجایی که افکار، احساسات و رفتارهای درمانجویان همیشه واقعی یا ملموس نیستند، تکنیک درجه بندی روشی است که استفاده از آن باعث میشود مفاهیم انتزاعی به هدفهای قابل دستیابی تبدیل شوند (اسکالر، ۲۰۱۴).
برای مثال درمانگر میتواند برای کاربرد این تکنیک به این شیوه عمل کند: روی یک مقیاس درجه بندی یک تا ۱۰، که یک نمایانگر بدترین حالت و ۱۰ نشاندهنده بهترین حالت است، چه امتیازی امروز به خودت میدهی؟
سوالات درجه بندی به درمانجویان کمک میکند تکالیف درمانی را طوری طراحی کنند که به آنها اجازه میدهد هر مرتبه یک درجه بالاتر بروند. به این شیوه، تکنیک درجه بندی امکان اندازهگیری پیشرفت درمانجویان در طول زمان را فراهم میسازد.
تکنیکهای درجه بندی به درمانجویان احساس کنترل داشتن و مسئولیتپذیری در طول درمان میدهد زیرا به درمانجویان کمک میکند اهدافشان برای تغییر را مشخص سازند و همچنین پیشرفت خود را به سمت دسیتابی به به آن اهداف اندازه بگیرند.
قدرت تکنیک درجه بندی
تکنیک درجه بندی به درمانجوی شما کمک میکند که ادراک خود از وضعیتشان را به صورت درجه بندی مشاهده کنند.
درجه بندی کردن مشکلات باعث میشود که دیگر پایانناپذیر و غیرقابل کنترل به نظر نرسند. این موضوع به درمانجو کمک میکند امیدوارتر باشد.
درجه بندی «خود مشاهدهگر» درمانجو را درگیر میسازد. بدین ترتیب، درمانجو برای مشاهده خود از گود خارج میشود. درواقع قسمت عقلانی مغز کنترل را در دست میگیرد و مغز هیجانی قدرتش را از دست میدهد.
تکنیک درجه بندی انتظارات و استراتژیهای درمانی را به گامهای کوچکتر عینی تقسیم میکند و آنها را واقعیتر و قابل دستیابیتر میسازد.
درجه بندی که به آن مقیاسپذیری یا مقیاس بندی هم میگویند از صحبت درباره هیجانات به صحبت درباره اعداد حرکت میکند.
نحوه اجرای تکنیک درجه بندی
سوالات درجه بندی معمولا شامل درخواست از درمانجو برای دادن امتیاز یک تا ۱۰ برای مشخص کردن اوضاع و احوالشان است (مورفی، ۲۰۱۵). درمانگر معمولاً امتیاز ۱۰ راه بهترین حالت در نظر میگیرد (بنابراین نمرات بالاتر نشاندهندهی نتایج یا تجربههای مثبتتر است).
تکنیک درجه بندی میتوان برای مشخص ساختن اهداف یا کمک به درمانجو برای پیشرفت به سوی اهداف تعیینشده کمککننده باشد. درمانجویان میتوانند اهداف را با شناسایی شاخصهای رفتاری خاصی که نشان میدهد آنها به عدد بالاتری (7، 8، 9، 10) در مقیاس رسیدهاند، شناسایی کنند. هنگامی که دستیابی به یک هدف کامل شد، تکنیک درجه بندی را میتوان برای هدف دیگری به کار برد.
بعد از اینکه درمانجو توانست جایگاه خود را در مقیاس درجه بندی مشخص کند، درماگر میتواند سوالاتی به منظور کشف گامهای کوچک بعدی برای رسیدن به درجه بالاتر بپرسد. سوالات میتواند شامل این موارد باشد:
- چه کاری میتوانی انجام دهی که نشان میدهد در حال حرکت به سمت امتیاز ۶ هستی؟
- چه چیزی نشان میدهد که به ۶ رسیدهای؟
- چه کاری میتوانی برای آن انجام دهی؟
تکنیک درجه بندی همچنین فرصتی را برای درمانگران فراهم میکند تا با استفاده از سؤالاتی مانند “چگونه از 1 به 5 رسیدید؟” آنها را تشویق و از پیشرفتشان تعریف کند.
برای استفاده از این نوع سوالات، درمانگر با توصیف مقیاسی از یک تا ده شروع میکند که در آن هر عدد نشاندهنده رتبه بندی مشکل(های) درمانجو است. درمانگر ممکن است بگوید: “در مقیاس یک تا ده، با توجه به اینکه یک بدترین مشکلی است که تا به حال وجود داشته است، و ده بهترین چیزی است که میتواند باشد، امروز به مشکلات چه امتیاز میدهید؟”
هنگامی که یک شماره به درمانگر داده میشود، چگونگی تبدیل آن امتیاز به رفتار عملی را بررسی میکند. به عنوان مثال، اگر درمانجو وضعیت خود را با امیتاز ۳ مشخص کند، درمانگر میپرسد:
«به طور خاص چه اتفاقی میافتد که به شما نشان میدهد که امتیاز امروز باید ۳ باشد؟».
مرحله بعدی تعیین اهداف و نتایج مطلوب است. برای انجام این کار، درمانگر از درمانجو میپرسد که شرایط باید کجا باشد تا او احساس کند که اهداف درمان برآورده شده است یا اینکه درمان موفق بوده است.
هدف ما تغییرات کوچکی است که نشان دهنده پیشرفت در جهت اهداف و نتایج ترجیحی باشد (برتولینو و اوهانلون، 2002، ص 4).
نمونههایی از سوالات مرتبط با تکنیک درجه بندی عبارتند از:
- شما گفتید که مشکلات بین 5 تا 6 هستند. چه اتفاقی باید بیفتد تا بتوانید بگویید به 6 و 7 رسیدهاند؟
- هنگام کار با درمانجویی که درد طولانی مدت شدیدی را تجربه میکند، ممکن است بگوییم:
- «خب، پس اگر 10 غیر قابل تحملترین عذاب ممکن و 1 بیشترین آسایش باشد، در حال حاضر رنج خود را روی چه عددی قرار میدهید؟
ممکن است در اینجا متوجه شوید که چگونه فوراً «درد» را به عنوان «اعداد» مجدداً چارچوبدهی کردهایم (من شخصاً متوجه شدهام که معمولاً نیازی به تأمل در این مورد نیست – مردم به طور غریزی درک میکنند که چگونه درد و احساسات خود را ارزیابی کنند).
البته، آنها ممکن است بلافاصله بگویند: 10. یا شاید کمی در مورد آن فکر کنند و قضاوت کنند که، در واقع درد بدتری از این را احساس کردهاند، بنابراین تجربه فعلی خود را مثلاً با نمره 8 نمره میدهند.
بنابراین اکنون آنها از «در عذاب کامل» به رتبه 8 در مقیاس 1 تا 10 رسیدهاند.
انواع تکنیک درجه بندی
اگر قرار است از تکنیک درجه بندی برای کودکان استفاده کنید میتوانید به جای مقیاس درجه بندی یک تا ۱۰ از تصاویر استفاده کنید. به عنوان مثال میتواند از تصویر چهرههای خندان تا اخمو استفاده کنید.
اگر در گروهدرمانی از این تکنیک استفاده میکنید به اعضای گروه بگویید که امتیاز خود را با صدای بلند اعلام کنند.
در زوجدرمانی و خانوادهدرمانی یا در موقعیتهای بین فردی میتوانید از درمانجو بپرسید که فکر میکند همسرش در کجای این مقیاس قرار دارد؟
اثربخشی تکنیک درجه بندی
تکنیک درجه بندی برای اندازهگیری اهداف درمانی به کار میرود؛ در نتیجه پژوهشهای زیادی آن را مورد بررسی قرار دادهاند. تکنیک درجه بندی در موقعیتهای گستردهای استفاده میشود.
برخی از نمونههای آن شامل ارزیابی پیشرفت به سوی یک راه حل، شدت یک مشکل، احتمال آسیب زدن به خود و دیگران، و عزت نفس. علاوه بر این برای نوجوانان بزهکار و خانوادههای آنها مورد استفاده قرار گرفته است.
به طور کلی پژوهشهای زیادی حاکی از اثربخشی تکنیک درجه بندی در موقعیتهای درمانی مختلف است.
کاربرگ سوالات درجه بندی
در اینجا کاربرگی را برای شما آماده کردهایم که به شما کمک میکند تکنیک درجه بندی را انجام دهید.
در مقیاس ۱ تا ۱۰ که نمره ده نشاندهندهی بهترین حالت و ۱ بدترین حالت است به سؤالات زیر پاسخ دهید: |
|
|
|
|
|
|
|
|
ارتباط با ما
برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
- اینستاگرام: schema.therapy
- تلگرام: psychologistnotes
- ایمیل: schemalogy@gmail.com
سلام و عرض ادب
اگر امکانش هست یک مثال در کاربرگ سوالات درجه بندی گنجانده بشه، یعنی در کلیه سوالات کاربرگ همون مثال دنبال بشه
سپاس فراوان از زحمات شما