مراقبت از سلامت روان با رویکرد موهبتهای انسانی

رویکرد موهبتهای انسانی در سال ۱۹۹۷ توسط جو گریفتین و ایوان تایرل (Joe Griffin and Ivan Tyrrell) که از تعداد زیاد مدلهای مختلف رواندرمانی سرخورده شده بودند معرفی شد. از نظر آنها، تعداد زیاد انواع رواندرمانی دال بر عدم توافق متخصصان روانشناسی دربارهی بهترین شیوهی درمانی مشکلات روانی است. در نتیجه آنها تصمیم گرفتند روی سنگبنای اصلی رشد و سلامت روانی یعنی نیازها تمرکز کنند. گریفتین و تایرل معتقد بودند که تمامی موجودات زنده برای رشد و تحول سالم به برآوردهشدن نیازهایشان متکی هستند و در مورد انسانها، نیازهای هیجانی بنیادین (emotional needs) باید در محور اصلی قرار بگیرند.
آنچه باید درباره رویکرد موهبتهای انسانی بدانید
اساسیترین ایدهی سازماندهندهی رویکرد موهبتهای انسانی این است که اگر نیازهای هیجانی و جسمانی (موهبتهای انسانی) به اندازهی کافی برآورده نشوند، رنج کشیدن از مشکلات روانی آغاز میشود.
بسیاری از ما بهراحتی نیازهای جسمانی خود مانند نیاز به هوا، آب، غذا، خواب و سرپناه را میپذیریم. اما نیازهای هیجانیمان را از قلم میاندازیم. در این مقاله، من از شما دعوت میکنم که از رویکرد موهبتهای انسانی در مورد نیازها و منابع درونی برای نگاه کردن به زندگیتان استفاده کنید و کشف کنید که چه چیزی از همه بیشتر به شما کمک میکند؛ و نیازهای برآوردهنشدهی خود را شناسایی و تغییراتی برای افزایش بهزیستیتان ایجاد کنید.
نیازهای هیجانی بنیادین
تحقیقات انجام شده در روانشناسی اجتماعی و روانشناسی سلامت چندین نیاز هیجانی بنیادینی را که برای سلامت ما ضروری هستند شناسایی کردهاند. این نیازها بر اساس رویکردهای موهبتهای انسانی عبارتاند از:
- امنیت – قلمرو امنی که بدون ترس در آن زندگی و کار کنیم.
- خودمختاری – میزان کنترل بر آنچه در زندگیمان رخ میدهد.
- توجه – دادن و دریافت کردن توجه که رشد ما را به عنوان موجودات انسانی افزایش میدهد.
- ارتباط هیجانی – داشتن حداقل یک رابطهی عاشقانه با یک نفر.
- اجتماعی بودن – تعلق خاطر به گروههای اجتماعیِ فراتر از خانوادهمان
- جایگاه – احساس پذیرفته شدن و مورد احترام قرار گرفتن همانطور که هستیم.
- حریم خصوصی – داشتن زمان و فضای کافی برای تأمل کردن دربارهي تجربههای شخصی و یادگیری از آنها.
- شایستگی و دستاورد – شناسایی ظرفیتها؛ توسعه و رشد بر اساس آنها
- معنا – احساس هدفمندی در زندگی و مهم بودن.
برآورده نشدن یکی یا تعداد بیشتری از این نیازها به سلامت روانمان آسیب میزند. برای مثال یک مطالعهی طولی که از سال ۱۹۸۵ با هزاران کارمند دولتی در لندن آغاز شده است دو گروه از کارمندان را با هم مقایسه کرده است: آنهایی که در سلسلهمراتب بالاتر قرار داشتند و آنهایی که در پایین سلسلهمراتب بودند.
نتایج نشان داد در مقایسه با افرادی که در بالای سلسلهمراتب قرار داشتند و تصمیمگیریها بر عهدهی خودشان بود، آنهایی که در سلسلهمراتب پایین بودند مسئولیتهای کاری سنگینی داشتند، میزان کنترل آنها بر زندگیشان کم بود، جایگاه پایینی داشتند و از حمایت زیادی برخوردار نبودند. این گروه بیماریهای جسمانی و روانی بیشتری را تجربه میکردند.
مطالعهی دیگری که روی ۶۰ هزار نفر در ۱۲۳ کشور انجام شد نیز نشان داد که سلامتی به میزان احترامی که افراد درک میکنند بستگی دارد. علاوه بر این، بسیاری از مطالعات اثرات ناخوشایند و آسیبزای تنهایی بر سلامت روانی و جسمانی را نشان دادهاند که به وضوح نقش ارتباط داشتن با دیگران را برجسته میسازند.
این داستان در مورد تمامی نیازهای پیشگفته وجود دارد – در هر موردی، تحقیقات نشان دادهاند که شکست در برآورده نشدن این نیازها میتواند پیامدهای منفی مهمی بر بهزیستی و سلامت هیجانی ما داشته باشند.
نقش منابع روانشناختی ذاتی
مؤلفهی مهم دیگر در رویکرد موهبتهای انسانی این است که استفادهی نادرست از منابع روانشناختی فطری (ذاتی) مانند حافظه، تخیل (خیالپردازی)، همدلی، تفکر منطقی، و یادگیری از طریق استعاره (که تطابق الگو نامیده میشود) نیز در سلامت روان پایین نقش دارند.
برای مثال، فرض کنید به تعطیلات رفتهاید و پیامدهای احتماعی وحشتناکی (مانند وزش شدید باد برنامههایتان را خراب میکند یا در دریا غریق میشوید) احساس نداشتن کنترل بر اوضاع را که به اضطراب منجر میشود سوخترسانی میکند.
یا فرض کنید که در محل کارتان یک ارائه دارید و به جای اینکه دفعاتی را که خوب ارائه دادهاید تصور کنید، روی ارائههای بد قبلیتان تمرکز کنید. در این حالت احساس شایستگیتان کاهش پیدا میکند و ترس از ارائه دادن را تجربه میکنید. همچنین وقتی همدلی زیادی میکنید تبدیل به یک آدم مهرطلب میشوید که به احساس خودمختاری و جایگاه شما آسیب میزند.
کاربست رویکرد موهبتهای انسانی برای سلامت روان
اگر با رویکرد موهبتهای انسانی به سلامت روان نگاهی بیندازیم متوجه میشویم که شرایط دشوار مانند افسردگی، خصومت، اضطراب مفرط و غیره نشان نمیدهند که یک مشکل عمیق در درون فرد وجود دارد بلکه فقط چیزی یا چیزهایی به خوبی کار نمیکنند. یعنی ممکن است یا نیازهای بنیادین برآورده نشدهاند و یا کارآیی منابع روانشناختی فطری از دست رفته است.
این امر حتی برای بیماریهایی مانند اسکیزوفرنی، اختلالات خوردن و چیزی که اختلالهای شخصیت نامیده میشود صدق میکند. به عبارت دیگر نیازهای برآوردهنشده ممکن است علت آنها باشند یا نشانهها را تشدید کنند. درنهایت، یادگیری برآورده کردن این نیازها، روشهای سالمتری را برای بهبودی این مشکلات پیشنهاد میکنند.
بنابراین از منظر رویکرد موهبتهای انسانی، به جای کنترل نشانهها مانند استفاده از داروهای ضدافسردگی برای افسردگی یا تکنیکهای مدیریت خشم که همگی ممکن است در کوتاهمدت اثربخش باشند، بهترین شیوه برای بهبودی و برگشت به زندگی سالم شناسایی این نکته است که کدام یک از نیازهای هیجانی بنیادین برآورده نشده است یا کدام یک از منابع فطری از کار افتاده است و آنها را هدف درمان قرار دهیم.
بیایید بر اساس رویکرد موهبتهای انسانی به وضعیت مایکل که دانشجوی فوق لیسانس است نگاه کنیم. هنگامی که رابطهی دو سالهی او با سارا تمام شد، فروپاشی روانی عظیمی را تجربه کرد. تا قبل از تمام شدن رابطه، او فکر میکرد همهچیز دارد خوب پیش میرود و متوجه خرابیهای رابطهاش نشده بود. در نتیجه تمام شدن رابطه، او درس خواندن را رها کرد و به اتاقش پناه برد که به نوبهی خود باعث شد احساس بدبختی بیشتری بکند.
با استفاده از لنز «نیازها و منابع» برای درک علائم، درمانگران رویکرد موهبتهای انسانی که با مایکل کار میکنند متوجه میشوند که پس از قطع رابطهاش، او احساس از دست دادن ناگهانی ارتباط عاطفی صمیمیاش را تجربه میکند. او ممکن است احساس کند که کنترل زندگی از دستش در رفته است، زیرا آنچه اتفاق افتاد آن چیزی نبود که او میخواست. او حتی ممکن است وضعیت خود را به عنوان یک فرد دوستداشتنی زیر سوال ببرد – آیا او به اندازهی کافی »خوب» بوده یا خیر. برای اینکه وضعیت مایکل بهبود پیدا کند لازم است که این نیازها برآورده شوند.
همچنین در طول درمان مایکل مشخص میشود علیرغم اینکه او از رابطه با سارا احساس رضایت میکرد اما نیازهای او را نادیده گرفته بود. بنابراین بخشی از درمان مایکل شامل یادگیری چگونگی داشتن یک رابطهی زن و شوهری موفق است. همچنین او باید تشویق شود که دوباره مطالعات خود را شروع کند و با دوستانش رفت و آمد داشته باشد تا سایر نیازهای مهماش برآورده شود.
بنابراین در رویکرد موهبتهای انسانی، درمانگران به دنبال تشخیصگذاری نیستند بلکه تلاش میکنند نیازهای برآوردهنشده را مورد بررسی و درمان قرار دهند.
برای مثال، اگر افسردگی یک نفر بعد از خفتگیری در خیابان یا آزار جنسی شروع شده باشد آن شخص احتمالاً احساس ناامنی و بیاعتمادی میکند. اگر شخصی نتواند مقالهاش را کامل کند یا یک روزمهی کاری خوب بنویسد احتمالاً احساس بیکفایتی میکند و در احساس شایستگی و دستاورد مشکل پیدا میکند.
افرادی که درگیر افسردگی عمیقی هستند معمولاً فقدان عظیم معنا در زندگیشان را تجربه میکنند. امیدشان را به هرچیزی که میتواند حالشان را بهتر کند از دست میدهند. درمانگر رویکرد موهبتهای انسانی باید بلافاصله این ناامیدی را در نظر بگیرد، تا بعد از اولین جلسهی درمانی انتظار تغییر مثبت در درمانجو ایجاد شود.
حتی اگر مشکل روانی جدی ندارید نگاه کردن از دریچهی رویکرد موهبتهای انسانی باعث افزایش خودشناسی و شناسایی بخشهای مشکلدار زندگیتان میشود. این راهنما به شما نکاتی را برای شناسایی نیازهای برآوردهنشدهتان و استفاده از منابع فطریتان در اختیار شما قرار میدهد تا به طور اثربخشی بتوانید مشکلات خود را در این زمینهها حل کنید.
چه کاری باید انجام داد
ارزیابی نیازهای هیجانی بنیادین
سادهترین راه برای اندازهگیری «دمای» عاطفی خود بر اساس رویکرد موهبتهای انسانی، تکمیل پرسشنامهی «بررسی نیازهای عاطفی» (ENA) است. این پرسشنامه تمام نیازهای عاطفی اصلی را فهرست میکند و از شما دعوت میشود که از 1 تا 7 در این نیازها به خودتان امتیاز دهید.
امتیاز 1 به این معنی است که احساس میکنید نیاز مورد نظر برآورده نشده و 7 به این معنی است که آن نیاز به طور رضایتبخشی برآورده شده است. اگر به هر آیتمی امتیاز 3 یا کمتر بدهید، نشان میدهد که در آن نیاز احساس کمبود میکنید و احتمالاً بر سلامتی شما تأثیر منفی دارد.
پرسشنامهی «بررسی نیازهای عاطفی» در موارد زیر از شما میپرسد که آیا:
- در قسمتهای مختلف زندگیتان احساس امنیت میکنید؟
- به مقدار کافی توجه دریافت و ابراز میکنید؟
- بر آنچه در زندگیتان رخ میدهد احساس کنترل دارید؟
- به جامعهی گستردهتر به همراه داشتن حریم خصوصی احساس تعلق خاطر میکنید؟
- حداقل یک نفر را دارید که به او احساس نزدیکی کنید و یا ارتباطهای عاطفی دیگری دارید؟
- به خاطر کارهایی که انجام میدهید احساس تأیید میکنید؟
- از احساس شایستگی و دستاورد لذت میبرید؟
- احساس معنا و هدفمندی دارید؟
هنگام تکمیل کردن پرسشنامه، باید به تمام جنبههای زندگی خود فکر کنید. به عنوان مثال یک نفر ممکن است در محل کار احساس امنیت بالایی داشته باشد اما وقتی به خانه برمیگردد شریک زندگیاش به طور مداوم از او انتقاد میکند و احساس امنیتش به خطر میافتد. شخص دیگری ممکن است از روابط عاشقانهاش لذت ببرد اما در محل کار احساس ناامنی کند زیرا در آنجا مورد زورگویی همکارانش قرار میگیرد. یا ممکن است شما احساس ناامنی مالی کنید یا یک همسایهی آزارگر داشته باشید.
بنابراین هنگام امتیازدهی باید سعی کنید به یک امتیاز کلی از وضعیت زندگی خود برسید. سپس به این فکر کنید به چه کسی و به چه چیزی توجه میکنید. یا به طور معمول برای برآورده کردن نیازهای دیگران انرژی بیشتری نسبت به نیازهای خود میگذارید؟ آیا توسط کسی که برایتان مهم است نادیده گرفته میشوید یا مورد تحسین قرار میگیرید؟ آیا در گروههای بزرگتر احساس راحتی میکنید یا خجالت میکشید؟ آیا واقعاً به شخص خاصی علاقه دارید یا فقط آنچه او درباره شما فکر میکند برایتان مهم است؟ و ممکن است به چیزهای خاصی مانند رسانههای اجتماعی یا حتی علائم بدنی بیش از حد توجه کنید – برای مثال تمرکز بر افسردگی و درد میتواند این تجربه را بدتر کند.
وقتی به کنترل فکر میکنید این را در نظر بگیرید که آیا از خودتان توقعات زیادی دارید یا توقعات اندکی؛ آیا کسی قدرت بیش از حدی بر شما دارد. آیا رویدادهایی مانند بازنشستگی، بچهدار شدن یا ابتلا به یک بیماری جدی بر حس کنترل شما بر زندگی تأثیر گذاشته است و غیره.
برای نیاز به احساس تعلق به جامعه به این موارد فکر کنید: آیا به همسایههای خود کمک میکنید، به گروههای محلی تعلق دارید، در کارهای داوطلبانه شرکت میکنید، در انجمنهای مختلف عضو میشوید، متعلق به گروه سیاسی یا مذهبی و غیره هستید؟
همچنین، رویکرد موهبتهای انسانی توصیه میکند برای شناسایی روابط عاشقانهای که در زندگی خود دارید، وقت بگذارید. حفظ حریم خصوصی نیز مهم است، به این معنی که فضای ذهنی کافی برای خود داشته باشید، بنابراین فکر کنید که آیا بیش از حد تحت فشار هستید یا خیر و فراموش نکنید که اطلاعاتِ برانگیزانندهی احساسات از فیدهای رسانههای اجتماعی را در نظر بگیرید. زمانی که ما به شدت برانگیخته میشویم، نمیتوانیم درست فکر کنیم.
در مورد جایگاه، آیا احساس میکنید برای آنچه برایتان مهم است مورد قدردانی قرار میگیرید – به عنوان مثال، کاری که به عنوان والدین، دوست، همکار، یا رئیس انجام میدهید؟ آیا دستاوردهایی دارید که به آنها افتخار میکنید یا دائماً شایستگی خود را زیر سوال میبرید و از چالشها دوری میکنید؟
بالاخره آیا در زندگی خود معنایی دارید؟ سه روش متداول برای رسیدن به معنا عبارتند از: از طریق احساس مورد نیاز بودن (برای کودکان، والدین سالخوردهها، تیمهای کاری، سایر افرادی که ممکن است به آنها کمک کنیم، حیوانات خانگی یا حتی گیاهانی که به ما وابسته هستند). از طریق چالشبرانگیز کردن فعالیتهای جدید که باعث برانگیختگی ما میشوند. و/یا از طریق تعهد به چیزی بزرگتر از خودمان، مانند اعتقادات و مشارکت سیاسی، محیطی یا معنوی.
از پرسشنامه، بهرهی بیشتری ببرید
اگر میدانید که تمایل به افسردگی، اضطراب، اعتیاد یا مشکلات روانشناختی دیگری دارید، در نظر گرفتن پاسخهای خود به پرسشنامه مفید است، زیرا ممکن است دلیل رفتار و احساس شما را روشن کند.
به عنوان مثال، ممکن است متوجه شوید که از رفتارهای اعتیادآور برای دور کردن نگرانیهایی که باعث ایجاد احساس ناامنی در شما میشوند، استفاده میکنید. شاید زمان کمتری را با افراد دیگر صرف کنید تا بتوانید به اعتیاد خود برسید. یا زمان زیادی را با افرادی میگذرانید که تمایلات اعتیادآور مشابهی دارند، مانند نوشیدن زیاد.
اگر به راحتی عصبانی میشوید، ممکن است به این دلیل باشد که در موقعیتهای خاصی احساس ناامنی شدیدی میکنید و برای پنهان کردن این موضوع به شدت تهاجمی میشوید؟ آیا افراد تمایل کمتری به گذراندن وقت با شما دارند؟ اگر مشکل شما درد مزمن است، آیا احساس میکنید که به اندازهی کافی از پزشکان توجه دریافت میکنید یا احساس میکنید شنیده نشده و نادیده گرفته شدهاید؟ آیا به دلیل ناتوانی، حس کنترل و ارتباط خود را از دست دادهاید؟
و آیا فراموش میکنید که چه چیزی در زندگی شما مؤثر است؟ افسردگی، به ویژه، حس ما را از اینکه چه کسی هستیم، تشخیص ما از اینکه دیگران ما را دوست دارند و درک ما از آنچه به دست آوردهایم را تحریف میکند، بنابراین سعی کنید تا جایی که ممکن است در تکمیل پرسشنامه، عینی باشید.
برای داشتن دیدگاه درستتری دربارهی خود، در نظر بگیرید که اگر شخص دیگری پرسشنامه را از طرف شما تکمیل کند، چه امتیازهایی به شما میداد. این بدان معنا نیست که پاسخهای آنها پاسخهای درستی هستند، اما در نظر گرفتن دیدگاه آنها ممکن است به پاسخهای شما عمق و ظرافت بیشتری بدهد.
شناسایی روشهای ناسالم برآورده کردن نیازها
در یک نگاه اجمالی ممکن است به این نتیجه برسید که نیازهایتان به خوبی برآورده شدهاند. در این موارد بهتر است به صورت صادقانه به بررسی این موضوع بپردازید که آیا نیازهایتان را با روشهای ناسالم برآورده میکنید یا خیر. اگر چنین اتفاقی در حال رخ دادن است بهتر است گام بعدی را که اطمینان یافتن از برآورده شدن سالم نیازهاست به درستی انجام دهید.
به عنوان مثال ممکن است شما صرفاً به این دلیل احساس امنیت میکنید که همیشه کارهایتان را به یک روال مشخص انجام میدهید و هیچ وقت سراغ روشهای ناآشنا نمیروید. به عبارت دیگر ممکن است که شما صرفاً همانچیزی را که بلد هستید انجام میدهید و به اصطلاح ریسک نمیکنید یا سراغ کارهای جدید نمیروید. در این حالت، امتیاز بالای شما در پرسشنامهی فوق، عدم استفادهی شما از فرصتهای جدید و روبرو نشدن با چالشها را که میتواند حس جدیدی از دستاورد یا معنا و هدف را به همراه داشته باشد پنهان میکند.
یا ممکن است شما شدیداً احساس کنید که روی زندگی خود و دیگران کنترل دارید اما بهای آن این است که شما فردیت، خلاقیت و ایدههای دیگران را سرکوب میکنید و شاید از این طریق در حال پنهان کردن ناامنی عمیق درونی خود هستید.
یا حتی به این فکر کنید که توجه شما به دیگران واقعاً با حسن نیت شما همراه است یا انگیزههای پنهانی دیگری نیز وجود دارند؟ به عنوان مثال، یک نفر صرفاً برای جلب توجه بیشتر شریک عاطفیاش، کارهایی را که او دست دارد، انجام میدهد.
گاهی اوقات نیز نیاز به تعلق خاطر باعث میشود که شما پذیرش در یک گروه را با طرد کردن افرادی که برایتان مهم است به دست آورید. مثلاً ممکن است برای اینکه در بین گروه دوستانتان پذیرفته شوید همیشه با آنها به سفر بروید و مقابل هیچگاه دلتان مسافرت خانوادگی نمیخواهد. در نتیجه شما افراد مهم زندگیتان را طرد کردهاید.
حتی دنبال کردن معنی زندگیتان ممکن است باعث شود که روابطتان با دیگران را از دست بدهید. به عنوان مثال وقتی زمان زیادی را صرف مطالعه میکنید، روی تمرین یک ساز وقت میگذارید، یا به شدت بهدنبال کار کردن هستید فرصتهای ارتباط برقرار کردن و وقت گذراندن با دیگران را از دست میدهید.
پیدا کردن روشهای سالم برآورده کردن نیازهای هیجانی
در رویکرد موهبتهای انسانی بعد از تکمیل کردن پرسشنامهی فوق زمان آن فرا میرسد که به تغییراتی که منجر به افزایش امتیازات پایین شما میشود فکر کنید.
برای انجام این کار باید حل مسئله را محور کار خود قرار دهید. مثلاً میتوانید برای پیدا کردن روشهای رضایتبخشی که منجر به افزایش نمرات شما میشود بهتنهایی یا همراه با یک شخص قابل اعتماد، یک بارش مغزی انجام دهید، یعنی راهحلهای گوناگونی را فارغ از درست یا غلط بودن آنها پیدا کنید. به عنوان مثال اگر در نیاز به دستاورد امتیاز پایینی کسب کردهاید ممکن است به ادامهی تحصیل فکر کنید که باعث ارتقای شغلی شما میشود یا کاری را دنبال کنید که به علائق شما نزدیکتر است.
یا ممکن است به این نتیجه برسید که کار فعلیتان واقعاً برایتان رضایتبخش نیست. در این صورت ممکن است انرژی خود را صرف کاری خارج از حیطهی کاری کنید که از آن لذت میبرید یا برای یادگیری آن اقدامات لازم را انجام دهید.
اگر در محل کار خود یا در بین دوستانتان مورد زورگویی و قلدری قرار میگیرید شاید لازم باشد مهارتهای جرئتورزی را از طریق کتابهای خودیاری، کلاسها یا دورههای آنلاین یاد بگیرید. یا ممکن است به تغییر شغل خود فکر کنید.
در این مرحله، مهم است که تا میتوانید ایدههای زیادی مطرح کنید حتی اگر ابتدا احمقانه به نظر برسند. هنگامی که شما خط فکری جدیدی را دنبال میکنید انتخابهایی که آنها را به واقعیت تبدیل کنند خودبهخود ظاهر میشوند.
یا ممکن است به این نتیجه برسید که روابط عاطفی و حس تعلق خاطر شما کم است و تصمیم بگیرید که دوستان جدیدی پیدا کنید اما ممکن است خجالتی باشید. در این حالت شاید مسافرتهای دستهجمعی، کمک از درمانگر یا آشنا شدن در دنیای مجازی را انتخاب کنید.
همانطور که گفته شد، ممکن است در حین انجام پرسشنامه متوجه شده باشید که نیازهایتان را به شیوهی سالمی برآورده نمیکنید. فرض کنید متوجه شدهاید که فقط به این دلیل که ریسک نمیکنید احساس امنیت داشته باشید. در این حالت ممکن است به امتحان کردن چیزی جذاب اما خارج از منطقهی امن خود فکر کنید و ببینید چه احساسی دارد.
اگر تمایل دارید که کنترل داشته باشید، به این فکر کنید که آیا چیزی وجود دارد که بتوانید آن را رها کنید – به عنوان مثال، به کودکان اجازه دهید مسئولیت یک کار کوچک را بپذیرند، حتی اگر نتیجهی نهایی عالی نباشد، یا در محل کار وظایف بیشتری را به کارکنان محول کنید.
اگر اغلب توجه کردن شما به دیگران فقط برای دریافت توجه از سوی آنهاست، سعی کنید راههای واقعی برای جلب توجه، مانند گوش دادن یا کمک بیشتر را مد نظر قرار دهید. سعی کنید اطمینان حاصل کنید که از فعالیتهای گروهی که واقعاً برای شما معنادار هستند احساس تعلق خود را دریافت میکنید – و مطمئن شوید که فضای کافی برای افرادی که در زندگی شما مهم هستند باقی میگذارید.
تعارض بین نیازها را در نظر بگیرید
در هر رابطهای همیشه تعارض منافع یا تعارض بین نیازها ایجاد میشود و باید اولویتبندی نیازها مد نظر قرار گیرند. میتوانید از کسانی که با آنها در رابطه هستید بخواهید که پرسشنامهی بررسی نیازها را تکمیل کنند.
در این مرحله، وقتی نیازهای برآوردهنشدهی تمام افراد شناسایی شد باید به دنبال روشهایی برای ایجاد تعادل در زندگی خود بگردید به گونهای که نیازهای همه بهتر برآورده شود.
از منابع فطری خود بهتر استفاده کنید
خیال پردازی
گاهیاوقات ما ناخواسته از منابع روانشناختی فطری خود درست استفاده نمیکنیم. به عنوان مثال، تخیل یک منبع درونی بسیار قدرتمند است، اما میتوان از آن برای فاجعهسازی استفاده کرد. رویکرد موهبتهای انسانی به شما آموزش میدهد که چگونه از تخیل خود برای تجسم نتایج مثبت به جای نتایج منفی استفاده کنید – در درمان موهبتهای انسانی، ما به این کار تصویرسازی هدایتشده میگوییم.
یکی از راههایی که میتوانید این کار را برای خودتان امتحان کنید، این است که لحظهای چشمهایتان را ببندید و چند نفس عمیق بکشید تا آرامش را تجربه کنید. برای عمیقتر کردن آرامش، ممکن است خود را در یک محیط زیبا و آرام در فضای باز تصور کنید. سپس تصور کنید که از تنفس برای آرام کردن خود در یک موقعیت دشوار استفاده کنید – به عنوان مثال، ارائهی یک سخنرانی.
خود را در آن موقعیت «ببینید» یا حس کنید، از فرصت انتقال دانش خود به دیگران لذت ببرید، و در هر نقطهای که ممکن است در حین انجام آن به مشکل بر بخورید، نفس عمیق بکشید. واقعاً احساس لذت بردن از خود و احساس کنترل موقعیت را داشته باشید – آنچه مغز آن را کنترل میکند به دست آوردنش راحتتر است.
تفکر منطقی
وقتی به شدت مضطرب یا عصبانی میشویم، برانگیختگی عاطفی زیاد میتواند قضاوت ما را مختل کند و بنابراین ممکن است کارهایی را انجام دهیم یا چیزهایی بگوییم که پشیمانی به بار میآورند. میتوانید با استفاده از تکنیکهای تنفسی برای کاهش سطح اضطراب و عصبانیت، این موضوع را تغییر دهید تا بتوانید دوباره درست فکر کنید.
همچنین میتوانید از تواناییهای عقلانی خود برای مقابله با تفکر منفی استفاده کنید – مثلا از خودتان سوال کنید که آیا شواهدی وجود دارد که نشان میدهند کارها خوب پیش نرفتهاند، و از تکنیکهای زبانی برای فاصله گرفتن عمدی از افکار غیر مفید استفاده کنید: مثلاً با تبدیل فکر «من احمق هستم» به این فکر که «من فکر میکنم که احمق هستم».
همدلی
همدلی منبع قدرتمند دیگری است، اما اگر بیش از حد همدلی کنیم، ممکن است بپذیریم کارهایی را برای دیگران انجام دهیم که واقعاً نمیخواهیم انجام دهیم و باعث میشود احساس ناتوانی و رنجش کنیم.
بنابراین مهم است که راهی برای «نه» گفتن پیدا کنید که نیازهای هر دوی شما را تأیید کند. به عنوان مثال، در توصیف مواضع متضاد خود، استفاده از کلمه «و» به جای «اما» موضع طرف مقابل را نفی نمیکند و در عوض به هر دو وزن یکسان میدهد: «میدانم که این برای شما بسیار مهم است و من در آن روز برای کمک در دسترس نیستم. امیدوارم بتوانیم راه حل دیگری پیدا کنیم.»
تطبیق الگو
تطبیق الگو یک ویژگی مرتبط با بقای انسان است به طوریکه ما تمایل داریم قبل از اینکه مثبت فکر کنیم، منفی فکر کنیم. بنابراین جای تعجب نیست که ما اغلب به یاد میآوریم که یک مرتبه کاری را خوب انجام ندادهایم، نه تمام دفعاتی که آن را با شایستگی انجام دادهایم.
یا به جای در نظر گرفتن کسانی که با ما خوب رفتار کردهاند، فردی را به یاد میآوریم که بهشدت به ما صدمه زده است. در درمان موهبتهای انسانی، ما این موضوع را به عنوان یک شکل غیرمفید «تطابق الگو» (یک منبع ذاتی دیگر) میبینیم که در این موارد میتواند ما را از پذیرش چالشها یا روابط جدید و در نتیجه از برآوردن نیازهایمان باز دارد.
یکی از راههای کنار گذاشتن تطابقهای الگوی غیرمفید این است که فهرستی از تمام زمانهایی که یک فعالیت به خوبی انجام شده و چرا انجام شده است تهیه کنید. یا تمام تفاوتهای پارتنر عاطفی جدید با پارتنر قبلیتان را یادداشت کنید.
نکات کلیدی
اگر نیازهای عاطفی بنیادین شما برآورده نشود، میتواند به سلامت روان شما آسیب برساند. رویکرد موهبتهای انسانی نشان میدهد که همهی ما نیازهای عاطفی بنیادینی داریم، از امنیت گرفته تا ارتباط عاطفی تا شایستگی و موفقیت.
نیازهای عاطفی بنیادین خود را بررسی کنید. پرسشنامه بررسی نیازها، تمام نیازهای عاطفی اصلی را تعیین میکند و از شما دعوت میکند تا میزان برآورده شدن آنها را در زندگیتان مورد ارزیابی دقیقی قرار دهید.
شناسایی روشهای ناسالم نیازهای عاطفی. در نگاه اول، ممکن است به نظر برسد که برخی یا همه نیازهای شما به طور رضایتبخشی برآورده شدهاند. در این موارد، کمی عمیقتر بررسی کنید و تا حد امکان با خودتان صادق باشید تا بررسی کنید که آیا این نیازها را بهطور ناسالم برآورده میکنید یا خیر.
راههای سالمی برای رفع نیازهای عاطفی خود بیابید. برای هر امتیاز پایین یا هر نیازی که به روشی ناسالم برآورده میکنید، زمان آن رسیده است که رویکردی متمرکز بر راهحل اتخاذ کنید تا تغییرات مفیدی را که میتوانید در زندگی خود ایجاد کنید، در نظر بگیرید.
به هر گونه تعارض بین نیازها رسیدگی کنید. در هر رابطهای، برخورد نیازها یا نیازهای متفاوتی وجود خواهد داشت که در زمانهای مختلف به اولویتبندی نیاز دارند. گفتگو با شریک زندگی یا اعضای خانوادهتان و بررسی میزان برآورده شدن نیازهایتان در روابط میتواند به شما کمک کند به راهحلهای بهتری برسید.
از منابع فطری خود بهتر استفاده کنید. درمان با رویکرد موهبتهای انسانی تشخیص میدهد که ما گاهیاوقات از مواهب انسانی خود مانند تخیل یا همدلی خود به صورت نادرست استفاده میکنیم و راههایی را پیشنهاد میکند که بتوانید با آن مقابله کنید تا نیازهای عاطفی خود را بهتر برآورده سازید.
بیشتر بدانید
از یک درمانگر در رویکرد موهبتهای انسانی چه انتظاری باید داشت
درمانگر موهبتهای انسانی میتواند به شما کمک کند تا نیازهای برآوردهنشدهی خود را شناسایی کنید. آنها میتوانند به شما کمک کنند تا پرسشنامهی بررسی نیازها را تکمیل کنید و انواع سؤالاتی را بپرسید که شما را به مفیدترین پاسخها میرساند.
آنها میتوانند با شما همکاری کنند تا از دیدگاههای جدیدتر استقبال کنید، مهارتهای جدیدی بیاموزید و به شما کمک کنند تا رفتارهای متفاوتی را برای برآورده کردن بهتر نیازهایتان و استفادهی مؤثرتر از منابع روانشناختی ذاتی خود یاد بگیرید. درمان موهبتهای انسانی معمولاً کوتاهمدت است، اما با سرعتی که برای شما مناسب است پیشرفت خواهد کرد.
به عنوان درمانگر رویکرد موهبتهای انسانی، ما بر آموزش مهارتهای مقابلهای بهتر و ایجاد تغییرات معنادار زندگی تمرکز میکنیم. با این رویکرد، متوجه میشویم که علائم بیماریهای روانشناختی تمایل به مقاومت دارند. درمانگران موهبتهای انسانی از انواع تکنیکهای درمانی آزمودهشده استفاده میکنند و انتخاب خود را با نیازهای شما تنظیم میکنند تا به تغییر الگوهای تفکر غیرمفید کمک کنند.
رویکرد موهبتهای انسانی به شما کمک میکند اعتماد به نفس خود را بسازید؛ مهارتهای مدیریت زمان، حل مسئله، مهارتهای اجتماعی، مهارتهای ارتباطی یا ابراز وجود را تمرین کنید و روشهایی را بیاموزید تا احساسات خود را به طور مؤثرتری مدیریت کنید.
یک کمک مهم در همهی این موارد استفادهی رویکرد موهبتهای انسانی از تصویرسازی ذهنی هدایتشده است – وسیلهای برای کمک به درمانجویان برای تغییر دیدگاه منفی با تمرکز ذهن، در عین آرامش عمیق، بر روی تصاویر قدرتمند، اغلب از طریق استعاره و داستان. اینها در سطح ناخودآگاه کار میکنند تا الگوهای جدید قدرتمندی را جاسازی کنند.
به عنوان مثال، ممکن است برای کسی که اعتماد به نفس خود را از دست داده است، داستانی در مورد قهرمانی تعریف شود که مأموریت او تبدیل یک قلعهی خرابشده به یک قلعهی مستحکم است و چگونگی غلبه بر موانع توسط او توضیح داده میشود. در تصویرسازی هدایتشده، این شانس وجود دارد که یک رفتار جدید را قبل از اینکه در دنیای واقعی امتحان کنید، در امنیت ذهنی خود به تمرین آن بپردازید.
تلاش ما در وب سایت اسکیمالوژی این است که مطمئنترین، بهروزترین و تخصصیترین اطلاعات را در اختیار شما قرار دهیم. اما به خاطر داشته باشید که این اطلاعات در حکم یک راهنمای کلی برای زندگی هستند و به هیچوجه جایگزین درمانهای پزشکی و روانشناسی نیستند. از این رو اگر دچار مشکلات روانشناختی هستید توصیه میکنیم که از یک درمانگر حرفهای و دارای صلاحیت کمک بگیرید.
برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
- اینستاگرام: schema.therapy
- تلگرام: psychologistnotes
- ایمیل: schemalogy@gmail.com