طرحواره های ناسازگار اولیه: شناسایی ۱۸ تله زندگی
شناسایی تلههای زندگی و طرحواره های ناسازگار اولیه و یک خودشناسی عمیق
طرحواره درمانی یکی از انواع رواندرمانیهای اثربخش برای حل کردن مشکلات زندگی، شخصیت و روابط است. طرحواره درمانی به طور اختصاصی روی طرحواره های ناسازگار اولیه تمرکز میکند. به طرحوارههای ناسازگار اولیه، تلههای زندگی نیز گفته میشود.
در مقاله قبلی طرحواره درمانی را تعریف کردم و در این مقاله میخواهم به طور مفصل طرحواره های ناسازگار اولیه را برایتان توضیح دهم. با من و اسکیمالوژی همراه باشید.
مقدمه
همهی ما در مورد روابط، اشیاء و اتفاقات پیرامون خود باورها و ارزشهایی داریم. علاوه بر این ما در مورد همهچیز تعریف خاص خود را داریم. به عنوان مثال ممکن است از نظر یک نفر، عشق به معنای محبتهای کلامی باشد و یک نفر دیگر، عشق را به عنوان رفتارهای عاشقانه تعریف کند. بنابراین، ما بر اساس باورها و نحوهی تفکر خود به دنیا، انسانها، اتفاقات و روابط خود معنا میدهیم.
از طرف دیگر مبنای تصمیمگیری و عمل ما در موقعیتهای مختلف زندگی، همین باورها و نحوه تفکرمان است. در روانشناسی به مجموعهی باورها و نحوه تفکر، طرحواره گفته میشود. بعضی از این طرحوارهها، مفید هستند به این معنا که به ما کمک میکنند مشکلات خود را حل کنیم. به عنوان مثال، بر اساس طرحوارهای که دربارهی زمستان داریم میدانیم که اگر لباس گرم نپوشیم دچار سرماخوردگی میشویم.
اما برخی از این طرحوارهها، مفید نیستند و نهتنها به حل مشکلات کمکی نمیکنند بلکه خودشان باعث ایجاد مشکلات میشوند. برای مثال، کسی که معتقد است دوستداشتنی نیست به گونهای رفتار میکند که باعث میشود دیگران از او فاصله بگیرند. به این دسته از طرحوارهها، طرحوارههای ناسازگار گفته میشود.
از آنجایی که طرحوارهها عموماً بر اساس تجربههای دوران کودکی شکل میگیرند به آنها طرحواره های ناسازگار اولیه میگوییم.
طرحواره یعنی نوع نگاه ما به خودمان، دنیا و دیگران. به عبارت دیگر طرحواره شامل مجموعه اطلاعات و باورهایی است که ما در مورد یک موضوع داریم.
طرحواره ناسازگار یعنی اینکه اطلاعات و باورهای ما در مورد موضوعات (خودمان، دنیا و دیگران) غلط و ناکارآمد هستند. طرحواره ناسازگار اولیه یعنی اینکه این باورهای غلط و ناکارآمد ما در دوران کودکی شکل گرفتهاند و در سراسر زندگی همراه ما میمانند. |
بنابراین طرحواره های ناسازگار اولیه نوع نگاه، جهانبینی و مجموعه اطلاعات ما درباره خود، دیگران و دنیاست. به این طرحوارهها تلههای زندگی هم گفته میشود. ما براساس طرحواره های ناسازگار اولیه خود فکر، احساس و رفتار میکنیم و چون این طرحوارهها ناسازگار هستند سببساز مشکلات زندگی و ارتباطی ما میشوند. طرحوارههای ناسازگار اولیه مفهوم اساسی طرحوارهدرمانی است.
تا اینجا متوجه شدهاید که هر یک از ما به روش خاص خود فکر میکند و احساسات متفاوتی را تجربه میکند. به عنوان مثال ممکن است من فکر کنم که دنیا جای بدی است و شما برعکس من معتقد باشید که دنیا نهتنها جای بدی نیست که بسیار خوب و زیباست. ممکن است فرد دیگری باور داشته باشد که نباید هرگز به دیگران اعتماد کرد و فرد دیگری بهراحتی به دیگران اعتماد کند. بنابراین هر کدام از ما نوع نگاه خاص خودمان را به زندگی داریم. یا به عبارت تخصصیتر جهانبینی ما با یکدیگر متفاوت است.
به نظر شما دلیل این تفاوتها چیست؟
چرا ما در مورد یک مسئلهی واحد برداشتهای متفاوتی داریم؟ چرا ما یک مسئله را به روشهای متفاوتی تفسیر میکنیم و به نتیجههای متفاوتی میرسیم؟
یک پاسخ ساده
دلیل تفاوت بین ما، به شخصیت ما برمیگردد. شخصیت یعنی تفاوتهای بین افراد از لحاظ فکر، احساس و رفتار. بنابراین هر کدام از ما شخصیت متمایزی نسبت به سایر افراد دارد. اما حالا باید یک سؤال دیگر پاسخ دهیم. شخصیت از چه چیزی ساخته شده است؟
باز هم یک پاسخ ساده
شخصیت ما حاصل صفتهای ژنتیکی که از پدر و مادر خود به ارث میبریم و تجربههای ما در طول زندگی است. تجربههای زندگی در ذهن ما ذخیره میشوند و یک طرحواره را میسازند. اگر تجربههای زندگیمان منفی بوده باشند طرحوارهی ناسازگار شکل میگیرد و اگر در ابتدای زندگی یعنی در دوره کودکی رخ داده باشند، روانشناسان به آنها طرحواره های ناسازگار اولیه میگویند.
به عنوان مثال اگر پدر یا مادری کودک خود را تنبیه کند ممکن است آن کودک در نتیجهی تجربهی تنبیه به این نتیجه برسد که دوستداشتنی نیست و در او یک طرحواره ناسازگار به نام طرحواره نقص شکل بگیرد (در ادامه در مورد طرحواره نقص توضیح خواهم داد).
برای درک راحتتر مفهوم طرحواره های ناسازگار اولیه، آنها را به عنون نرمافزارهایی در نظر بگیرید که روی شخصیت ما نصب میشوند. بعد از اینکه یک نرمافزار روی ما نصب میشود ما دنیای اطراف خود را با استفاده از آن نرمافزار تجزیه و تحلیل میکنیم و با کمک آن مشکلات خود را حل میکنیم.
پس ما از طرحواره های ناسازگار اولیه خود برای تجزیه و تحلیل کردن اتفاقاتی که برایمان میافتد و برای حل مشکلات خود استفاده میکنیم. اما استفاده از طرحواره های ناسازگار اولیه مشکل آفرین است.
مشکل آفرینی طرحواره های ناسازگار اولیه
ما در نتیجه اتفاقات و تجربههای تلخ زندگی خود در دوره کودکی باورهایی را در خود شکل دادهایم (من دوست داشتنی نیستم) که باعث شکلگیری طرحواره های ناسازگار اولیه میشوند. بنابراین این طرحوارهها حاوی اطلاعات غلطی هستند. به عبارت دیگر نرمافزارهایی که روی شخصیت ما نصب میشوند ویروسی هستند. نرمافزاری که ویروس داشته باشد چطور میتواند به ما در حل کردن مشکلات زندگی کمک کند؟
اما با اینکه طرحواره های ناسازگار اولیه نرمافزارهای ویروسی هستند ما باید از آنها استفاده کنیم زیرا آنها تنها دارایی شخصیت ما هستند. پس چارهای نداریم. ما باید از آنها استفاده کنیم. اما هیچگاه متوجه نمیشویم که افکار و رفتار ما ویروسی هستند. ما در زندگی خود رنج میکشیم و کسانی را که دوست داریم اذیت میکنیم زیرا افکار ما ویروسی هستند اما در عین حال متوجه آن نیستیم و فکر میکنیم که رفتار درستی داریم. ولی در واقع اینگونه نیست.
ما فقط متوجه میشویم که یک جای کار میلنگد. فقط میفهمیم که هر کاری میکنیم مشکلاتمان حل نمیشود. یا اگر مشکلی را حل میکنیم دوباره آن مشکل سر راه ما سبز میشود. یا اینکه مدام دچار مشکلات تکراری میشویم. همه اینها آتشی هستند که از گور طرحواره های ناسازگار اولیه بلند میشوند. |
تعریف طرحواره های ناسازگار اولیه
تا به امروز ۱۸ طرحواره ناسازگار اولیه کشف شده است. این طرحوارهها بر اساس کار با کسانی که برای حل مشکلات خود به کلینیک روانشناسی مراجعه کردهاند شناسایی شدهاند.
طبقهبندی طرحواره های ناسازگار اولیه
طرحواره های ناسازگار اولیه بر اساس نیازهای عاطفی برآورده نشده به ۵ طبقه تقسیم شدهاند.
- طبقه قطع ارتباط و طردشدگی یا بریدگی/طرد
- طبقه خودگردانی و عملکرد مستقل
- طبقه محدودیتهای واقعبینانه مختل
- طبقهی زندگی کردن برای دیگران
- طبقه گوش به زنگی و بازداری افراطی
طبقهی اول: قطع ارتباط و طردشدگی
این طبقه از طرحواره های ناسازگار اولیه به دلیل برآورده نشدن محبت، عشق، ثبات و دوست داشته شدن شکل گرفتهاند. روانشناسان معتقدند که محبت، دوست داشته شدن و ثبات والدین باعث شکلگیری دلبستگی میشود. دلبستگی سنگ بنای اصلی شخصیت است که اگر شکل نگیرد، نرمافزارهای ویروسی یا همان طرحواره های ناسازگار اولیه شکل میگیرند.
۱. رهاشدگی/بیثباتی
وقتی این طرحواره را داشته باشید، اعتقاد دارید که دیگران به زودی شما را رها خواهند کرد یا اینکه فرد دیگری را به شما ترجیح میدهند. شما اعتقاد دارید که روابط پایدار و ماندگار نیستند. به طور کلی طرحواره رهاشدگی با غیرقابل پیش بینی بودن و بیثباتی روابط نزدیک و عاطفی تعریف میشود.
افرادی که طرحواره رهاشدگی/بی ثباتی دارند، اضطراب مزمنی در مورد از دست دادن عزیزان خود را تجربه میکنند. آنها انتظار دارند که افراد مهم زندگیشان آنها را ترک کنند یا به این دلیل که فرد دیگری را به آنها ترجیح خواهند داد یا اینکه ممکن است بمیرند و یا هر دلیل دیگری که به جدایی ختم شود.
علاوه بر ترس از رها شدن، افراد مبتلا به این طرحواره ممکن است واکنشهای منفی قوی – مانند عصبانیت یا افسردگی – نسبت به از دست دادن واقعی یا درک شده از خود نشان دهند.
به منظور جلوگیری از هرگونه طرد، بیثباتی و قطع ارتباط، افرادی که دارای این طرحواره هستند تمایل دارند به رابطههای خود بچسبند، خود را نیازمند نشان دهند یا اینکه حسادت کنند و بخواهند طرف مقابل رابطه را به هر شکلی که شده کنترل کنند. تمامی این کارها با هدف طرد نشدن و تنها نماندن صورت میگیرند. آنها ممکن است به سختی بتوانند تنها بودن را تحمل کنند.
از طرف دیگر، برخی افرادی که این طرحواره رهاشدگی را دارند ممکن است سعی کنند به طور کلی از روابط صمیمانه اجتناب کنند – تا از احتمال آسیب دیدن از پایان این روابط جلوگیری کنند.
علیرغم تلاشهای شدید برای جلوگیری از رها شدن توسط عزیزانشان، افراد دارای طرحواره رهاشدگی اغلب تصمیم میگیرند با کسی وارد رابطه شوند که نمیتواند امنیت، تعهد و در دسترس بودن را برای آنها فراهم کند. به طرز متناقضی، آنها از رها شدن میترسند، اما شریکهایی را انتخاب میکنند که احتمالا آنها را ترک میکنند.
۲. بیاعتمادی/بیثباتی
اگر این طرحواره را داشته باشید معتقد هستید که آدمها فریبکار و دروغگو هستند و از هر فرصتی استفاده میکنند که از شما سوءاستفاده کنند. شما به آدم و عالم شک دارید.
این طرحواره با این باور عمیق مشخص میشود که فرد به نحوی مورد بدرفتاری دیگران قرار میگیرد.
فردی که طرحواره بیاعتمادی دارد تمایل دارد دیگران را غیرقابل اعتماد ببیند و در نتیجه بدترین چیزها را از آنها انتظار دارد. به عنوان مثال، اینکه دیگران دروغ میگویند، از آنها سوء استفاده میکنند، تقلب میکنند، فریبکار هستند و در موارد شدیدتر از آنها سوء استفاده میکنند.
چنین افرادی اغلب مشکوک یا حتی پارانوئید هستند. آنها نسبت به سوء استفاده بیش از حد هوشیار هستند و معتقدند که دیگران، خواسته یا ناخواسته – به دلیل خودخواهی یا بیاحتیاطی – به آنها صدمه میزنند.
به همین دلیل، آنها تمایل دارند به طور کلی از صمیمیت اجتناب کنند یا از روابط دور بمانند. افراد دارای طرحواره بیاعتمادی معمولا دنیای درونی خود را با دیگران به اشتراک نمیگذارند. یعنی در مورد خود حرف نمیزنند.
این افراد مطابق با تجربیات اولیه خود با خانواده آزارگر، اغلب چرخه آزارگری را در روابط بزرگسالی خود ادامه میدهند: آنها یا وارد روابط با افراد سوءاستفادهگر میشوند (رفتار قربانی) یا با شریک زندگی خود بدرفتاری میکنند و از آنها سوءاستفاده میکنند (رفتار سوءاستفاده کننده).
۳. محرومیت عاطفی
محرومیت عاطفی در طرحواره درمانی به این معناست که شما انتظار ندارید کسی توانایی درک کردن شما و یا رسیدگی به نیازهای شما را داشته باشد. شما نمیتوانید بفهمید که دیگران شما را دوست دارند. شما احساس تنهایی میکنید و معتقد هستید که هیچ کس شما را درک نمیکند.
این افراد تمایل دارند نیازهای عاطفی خود را نادیده بگیرند. آنها همچنین معتقدند که این نیازها مهم نیستند یا افراد قوی و مستقل چنین نیازهایی ندارند. آنها معمولاً علائم روانی – مانند افسردگی، غم و تنهایی – و حتی علائم فیزیکی را نشان میدهند. با این حال، آنها اغلب متوجه نمیشوند که در پس این علائم مشکلی وجود دارد، یا نمیتوانند بفهمند که چرا چنین احساسی دارند. طرحواره محرومیت عاطفی زمانی ایجاد می شود که نیازهای فرد به عشق، درک و راهنمایی توسط افراد مهم برآورده نشود.
دکتر یانگ سه نوع محرومیت عاطفی را متمایز میکند:
- از دست دادن عشق، محبت و مراقبت: فرد فاقد مراقبت، نزدیکی فیزیکی و توجه است
- فقدان همدلی: فرد احساس نمیکند دیگران او را درک میکنند و به او گوش میدهند
- از دست دادن راهنمایی و حمایت: فرد احساس نمیکند کسی را دارد که برای حمایت به او تکیه کند
افراد مبتلا به این طرحواره اغلب احساس تنهایی یا پوچی می کنند. آنها انتظار دارند که هیچکس نتواند نیازهای عاطفی آنها را برآورده کند و همچنین انتظار دارند که در روابط مورد حمایت یا درک قرار نگیرند. برای آنها طبیعی است که این نیازها را برآورده نکنند. بنابراین، اغلب ممکن است طوری رفتار کنند که گویی چنین نیازهای عاطفی ندارند.
یک رفتار کلیدی افراد مبتلا به این طرحواره، نادیده گرفتن نیازها و احساساتشان است. آنها از صحبت کردن در مورد خود اجتناب میکنند. به طور متناقض، آنها اغلب شرکای غیرقابل دسترس و دور و دارای ویژگیهای دیگری را انتخاب میکنند که محیط اولیه کودکیشان را بازسازی میکند.
۴. نقص و شرم
نقص و شرم به این معناست که فرد خودش را دوست داشتنی و ارزرشمند نمیداند. او معتقد است که در درونش نقصهایی وجود دارد که اگر دیگران آنها را بفهمند او را رها خواهند کرد. او برای خودش ارزشی قائل نیست.
طرحواره نقص با این تصور همراه است که چیزی در درون فرد اشتباه یا ناقص است. به عنوان مثال، نقصها میتواند مربوط به شخصیت، ظاهر فیزیکی یا رفتار اجتماعی باشد. افراد مبتلا به این طرحواره در مورد نقصهای خود احساس شرمندگی عمیقی میکنند.
علاوه بر این، معمولاً احساس میکنند که ارزش عشق و احترام را ندارند و ترس شدیدی از افشای نقصها و ایرادهای خود نشان میدهند. این مسئله خود را در عدم انتقادپذیری نشان میدهند. در واقع این افراد به هرگونه انتقادی با خشم پاسخ میدهند.
چنین افرادی فاقد عزت نفس هستند و از اینکه چه کسی و چگونه هستند احساس شرم میکنند. آنها احساس ناامنی میکنند و اغلب خود را با افراد دیگر مقایسه میکنند.
در نتیجهی احساس مداوم شرم و اضطراب مربوط به نقص فرد، روابط اجتماعی و صمیمی ممکن است به عنوان یک تهدید تلقی شود.
افرادی که دارای این طرحواره هستند نگراناند که وقتی به کسی نزدیک میشوند، نقصهای آنها آشکار شود که این امر به نوبهی خود منجر به احساس شرم شدید میشود. به همین دلیل، چنین افرادی ممکن است به طور کلی از روابط نزدیک یا تماسهای اجتماعی اجتناب کنند.
افرادی که این طرحواره را دارند معمولاً از طرد و انتقاد شدید رنج میبرند که به شدت نسبت به آن حساس شدهاند. علاوه بر این، آنها تمایل دارند به دیگران اجازه دهند ارزش آنها را نادیده بگیرند. آنها، اغلب شریکهایی را انتخاب میکنند که به آنها احترام نمیگذارند و رفتار خوبی با آنها ندارند.
۵. انزوای اجتماعی/بیگانگی
اگر این طرحواره را داشته باشید باور دارید که با دیگران خیلی تفاوت دارید و شاید اصلاً خود را وصله ناجور هر جمعی میدانید. شما شدیداً احساس انزوا و جدا بودن از دیگران را دارید.
افرادی که طرحواره انزوای اجتماعی دارند احساس میکنند به جایی تعلق ندارند. آنها احساس متفاوتی دارند. این طرحواره معمولاً زمانی شکل میگیرد که کودک در خانوادهای منزوی از نظر اجتماعی بزرگ میشود یا به نوعی با جریان اصلی متفاوت است – به دلیل:
- هوش فوقالعاده
- نداشتن ظاهر معمولی
- سابقه خانوادگی (نظامی، اقلیتهای قومی و غیره)
- گرایش جنسی
- یا عوامل دیگری مانند مذهب یا وضعیت مالی
حتی اگر برخی از افرادی که این طرحواره را در آنها شکل گرفته است، روابط صمیمی داشته باشند، باز هم احساس تنهایی میکنند یا اینکه تنها زندگی میکنند.
افراد مبتلا به این طرحواره احساس میکنند که از بقیه جهان جدا شدهاند و با آن بیگانه هستند. در نتیجه از تماسهای اجتماعی و موقعیتهای اجتماعی دوری میکنند.
طبقهی دوم: عدم استقلال و خودگردانی مختل
اگر والدینمان کاری کرده باشند که ما به استقلال دست پیدا نکرده باشیم توانایی ما برای ایستادن روی پای خود از بین میرود و نمیتوانیم گلیم خود را از آب بیرون بکشیم و همیشه مضطرب و نگران هستیم و نمیتوانیم هویت خود را پیدا کنیم.
اختلال در استقلال و عملکرد دومین حوزه از پنج حوزه طرحواره در مدل طرحوارهدرمانی دکتر جفری یانگ است.
طرحواره های ناسازگار در این حوزه با فقدان احساس خود و فقدان حس عاملیت مرتبط است. حس عاملیت به این معناست که فرد در زندگی خود نقش اصلی را دارد و انتخابها و تمصمیها به عهدهی اوست و اوست که برای خود تصمیم میگیرد.
طرحوارههای این طبقه معمولاً زمانی شکل میگیرند که فرد در خانوادهای بزرگ میشود که والدین در آن بیش از حد محافظتکننده هستند، بیش از حد درگیر زندگی کودک میشوند یا نسبت به رشد کودک بیتوجه هستند. به عنوان مثال، چنین والدینی ممکن است اعتماد به نفس کودک را تضعیف کرده و توانایی کودک را برای عملکرد مستقل یا عملکرد موفق تسهیل نکرده باشند.
در این طبقه چهار طرحواره وجود دارد.
۱. طرحواره وابستگی/بیکفایتی
اگر این طرحواره را داشته باشید فکر میکنید که همیشه برای انجام کارهایتان به کمک دیگران نیاز دارید. همیشه باید یک نفر باشد که به شما بگوید چه کاری انجام دهید. شما نمیتوانید به تنهایی تصمیمگیری کنید. نمیتوانید کارهای روزمره خود را بدون راهنمایی دیگران انجام دهید زیرا شما در درون احساس بیکفایتی میکنید و به همین خاطر به دیگران وابسته میشوید.
طرحواره وابستگی/بیکفایتی شامل این باور است که فرد به تنهایی قادر به قضاوت کافی، تصمیمگیری و مدیریت موقعیتهای روزمره نیست. افراد دارای این طرحواره احساس میکنند که باید قبل از هر اقدامی با دیگران مشورت کنند، حتی در کارهای پیش پا افتادهای که دیگران به راحتی خودشان در مورد آن تصمیم میگیرند این افراد تمایل دارند که از دیگران مشورت و راهنمایی بگیرند. بنابراین این افراد به کسی نیاز دارند که به آنها کمک کند و بگوید چه کاری انجام دهند.
افرادی که این طرحواره را دارند درک میکنند که برای زنده ماندن به دیگران نیاز دارند و بنابراین به شدت به آنها وابسته هستند. در نتیجه، چنین افرادی معمولاً به دنبال شخصی هستند که از آنها مراقبت کند یا هر کاری برای آنها انجام دهد.
گاهی اوقات، آنها قادر به سازماندهی زندگی خود و انجام وظایف اساسی خویش بدون کمک مراقبان خود نیستند. افرادی که این طرحواره را دارند از تغییر و مسئولیتپذیری اجتناب میکنند.
زمانی این طرحواره را شکل میگیرد که والدین – حتی اگر نیت خوبی داشته باشند – همه تصمیمات یا وظایف را برای کودک انجام دهند. در نتیجه، کودک هرگز یاد نمیگیرد که چگونه قضاوت کند و مهارتهای لازم را برای عملکرد مستقل در جهان توسعه دهد.
۲. طرحواره شکست
وقتی این طرحواره در شما شکل گرفته باشد شما معتقد هستید که به اندازه دیگران در زندگی پیشرفت نکردهاید و از همسالان خود عقب افتادهاید. شما فکر میکنید که زندگی را باختهاید و به اندازه دیگران توانایی ندارید.
افراد دارای این طرحواره احساس میکنند در زندگی شکست میخورند. به عنوان مثال، آنها خود را به اندازه افراد اطرافشان باهوش، کارآمد، ماهر یا با استعداد نمیدانند.
به طور کلی، شکست به عملکرد تحصیلی، ورزشی یا حرفهای مربوط میشود.
این افراد بر این باورند که در هر کاری که میخواهند به شکست میرسند. بنابراین به عنوان شکلی از پیشگویی خودکامبخش، آنها اغلب درگیر رفتارهای خود خرابکارانه میشوند.
با این حال، برخی از افرادی که دارای این طرحواره هستند ممکن است تلاش بیشتری برای تحصیل، شغل یا سایر فعالیتهای خود داشته باشند تا بر کمبود مهارت، هوش یا استعداد غلبه کنند.
اغلب اوقات، افراد دارای این طرحواره موفقیت کمتری (در مقایسه با همسالان خود) به دست میآورند. در برخی موارد، این به دلیل عدم نظم، تمرکز یا فداکاری است. اگرچه در موارد دیگر، طرحواره شکست ممکن است منعکسکننده کمبودهای واقعی باشد که مانع از موفقیت فرد به اندازه همتایان خود میشود.
۳. طرحواره آسیبپذیری به ضرر و بیماری
اگر این طرحواره را داشته باشید همیشه نگران اتفاقات بد هستید و فکر میکنید که هر لحظه امکان رخ دادن یک اتفاق بد وجود دارد. شما نگرانید که دارایی خود را از دست بدهید، بیمار شوید و یا اینکه بمیرید یا اینکه این اتفاقها برای عزیزانتان رخ خواهد داد.
افرادی که طرحواره آسیبپذیری دارند با ترس و نگرانی دائمی زندگی میکنند، زیرا از نظر آنها هر لحظه ممکن است اتفاق بدی برایشان بیفتد.
به طور خاص، اضطراب آنها میتواند با رویدادهایی مانند بیماری یا بیماری روانی، یا قربانی یک جنایت شدن یا یک فاجعه زیست محیطی مرتبط باشد. یعنی افراد دارای این طرحواره تصور اغراقآمیزی از احتمال وقوع چنین اتفاقات وحشتناکی برایشان دارند.
این طرحواره همچنین با این تصور همراه است که فرد قادر به محافظت از خود در برابر بلایای پیشبینی شده نیست: فرد قادر نخواهد بود از اتفاقات بد جلوگیری کند، و هنگامی که فاجعه رخ دهد، قادر به مدیریت آن نخواهد بود.
۴. طرحواره گرفتار
اگر به استقلال نرسیده باشید سخت است که هویت مستقلی پیدا کرده باشید. اگر طرحواره گرفتار را داشته باشید شما هویت مستقلی از دیگران ندارید. شما گرفتار یک نفر دیگر میشوید و تمام علایق و سلایق شما به ترجیحات او بستگی پیدا میکند. شما از خودتان نظر خاصی ندارید.
این طرحواره معمولاً زمانی ایجاد میشود که بچهها با والدینشان «ادغام» شوند: والدین بسیار نزدیک (از نظر احساسی) به کودک هستند و در هر کاری که کودک انجام میدهد بیش از حد لازم درگیر میشوند.
افرادی که این طرحواره را دارند، درک قوی و پایداری از اینکه چه کسی هستند ندارند. در عوض، آنها احساس میکنند که بدون فردی که گرفتار آن هستند کامل نیستند – که میتواند یک دوست، خواهر یا برادر، یک شخصیت والدین یا شخص دیگری باشد.
افراد دارای این طرحواره آنقدر قوی با شخص مورد گرفتاری مرتبط هستند که گویی دنیایشان حول این شخص میچرخد. آنها معمولاً به او زیاد فکر میکنند، صحبت میکنند و به آن وابسته هستند و وقتی این کار را نمیکنند احساس گناه میکنند.
این نوع از درهمتنیدگی اغلب باعث نقص در رشد اجتماعی فرد و همچنین احساس پوچی قوی میشود.
طبقهی سوم: از بین رفتن محدودیتهای واقعبینانه
قسمتی از رشد سالم محصول پذیرفتن محدودیتهای واقعی در زندگی است. به عنوان مثال ما باید سختی درس خواندن را به جان بخریم تا موفق شویم. تحمل این سختیها محدودیتهای واقعبینانه است. ما باید نوبت را رعایت کنیم و همسایه خود را نیازاریم. باید هنگام رانندگی حق تقدم را رعایت کنیم. به صورت متقابل به نیازهای دیگران رسیدگی کنیم.
اگر در دوره کودکی، والدینمان به ما آموزش نداده باشند که قوانین و محدودیتها را رعایت کنیم به طور جدی ما آسیب میبینیم. اگر آنها اجازه داده باشند ما هر کاری را که دلمان خواست بدون توجه به زمان و مکان مناسب انجام دهیم آنوقت ما یاد نمیگیریم که محدودیتهای واقع بینانه را رعایت کنیم.
محدودیتهای مختل سومین حوزه از پنج حوزه طرحواره است که توسط دکتر جفری یانگ مشخص شده است. میتوان آن را به مسائل مربوط به تعیین محدودیتهای شخصی و بینفردی مرتبط کرد.
در سطح شخصی، افراد دارای طرحوارههای این حوزه معمولاً در کنترل تکانههای خود، درگیر شدن در رفتار هدفدار، مسئولیتپذیری و پیروی از قوانین مشکل دارند.
در سطح بینفردی، این بزرگسالان ممکن است نیازها و حقوق دیگران را نادیده بگیرند و بنابراین ظرفیت کافی برای همکاری در زمینههای اجتماعی را ندارند.
طرحوارههای این حوزه معمولاً در کودکانی ایجاد میشود که والدین آنها محدودیتهای کافی را تعیین نکردهاند. به عنوان مثال، آنها کودک را لوس کردهاند، به اندازه کافی راهنمایی نکردهاند و کودک را تشویق به خود انضباطی نکردهاند.
۱. طرحواره استحقاق/بزرگمنشی
اگر این طرحواره را داشته باشید رفتارتان شبیه آدمهای خودشیفته است. شما همیشه حق به جانب رفتار میکنید و خودتان را از دیگران بهتر میدانید. شما دیگران را ابزاری برای رسیدن به اهداف خود در نظر میگیرید و هیچگونه همدلی با آنها ندارید اما در عوض انتظار دارید که همیشه به نیازهای شما رسیدگی کنند.
افرادی که این طرحواره را دارند نسبت به دیگران احساس برتری میکنند. و بنابراین تمایل دارند بر نقاط قوت خود تمرکز کنند و معایب خود را به حداقل برسانند.
علاوه بر این، آنها نیز خود را خاص میدانند و از این واقعیت غافل میشوند که – مانند بقیه – دارای محدودیتها و ضعفهایی هستند.
چنین افرادی معتقد نیستند که نیازی به پیروی از قوانینی که برای دیگران اعمال میشود ندارند.
آنها باید به آنچه در زندگی میخواهند برسند (صرف نظر از اینکه واقعبینانه و معقول باشد)، و بنابراین تمایل دارند از افرادی که مانع آن میشوند به هر شکلی عبور کنند.
دکتر یانگ بین سه زیر گروه از این طرحواره تمایز قائل شد:
- استحقاق شکننده ← زمانی که افراد طرحواره نقص/محرومیت عاطفی را بیش از حد جبران میکنند. مربوط به خودشیفتگی
- استحقاق خالص → به طرحوارههای دیگر مرتبط نیست. والدین معمولاً کودک را لوس کردهاند.
- استحقاق وابسته → متصل به طرح وابستگی. فرد معتقد است که دیگران موظف به مراقبت از آنها هستند (چون شخص خاص و برتر است).
۲. طرحواره خویشتنداری ناکافی
یکی از طرحواره های ناسازگار اولیه که در عدم موفقیت زندگی نقش عمدهای دارد خویشتنداری ناکافی است. این طرحواره باعث میشود که نتوانید کارهای خود را تمام کنید. برای شما پایبندی به یک برنامه بسیار سخت است. بارها برنامهریزی میکنید و هر مرتبه بعد از چند روز آن را رها میکنید. زندگیتان پر از کارهای نیمهکاره است. شما ممکن است حتی نتوانید احساسات خود را کنترل کنید.
این طرحواره با اختلال در تحمل عاطفی و خود انضباطی مشخص میشود.
افرادی که دارای این طرحواره هستند، افرادی تکانشی، غیرقابل اعتماد و بینظم هستند. آنها معمولاً نمیتوانند در مقابل تکانههای خود مقاومت و ناراحتی را تحمل کنند.
وقتی بزرگسالان فاقد خودکنترلی هستند، معمولاً بر رضایت کوتاهمدت تمرکز میکنند و عواقب اعمال خود را در نظر نمیگیرند.
در نتیجه مسائلی را در زمینههای مختلف زندگی خود به نمایش میگذارند. آنها ممکن است بخواهند رفتار خود را تغییر دهند، اما اغلب احساس میکنند که کنترلی بر آن ندارند.
کودکان معمولاً زمانی این طرحواره را ایجاد میکنند که والدین هیچ محدودیتی تعیین نکردهاند یا آنها را تشویق نکردهاند که ناراحتی عاطفی را برای دستیابی به اهداف بلند مدت تحمل کنند.
هنگامی که کاری را شروع میکنید خیلی زود خسته و کسل میشوید و حوصله آن را ندارید. بیشتر دنبال لذت هستید تا کار کردن.
طبقهی چهارم: زندگی کردن برای دیگران
طبقهی چهارم: زندگی کردن برای دیگران
همه ما تا حدودی به دیگران کمک میکنیم و احساس نوع دوستی نسبت به سایر افراد داریم. حالا یکی کمتر یکی بیشتر. اما بعضی از آدمها همه زندگیشان را وقف رسیدگی کردن به نیازها و کمک کردن به دیگران هستند.
بعضی دیگر هم همه عم و غم زندگیشان گرفتن تأیید دیگران و راضی کردن آنهاست. بعضی دیگر هم نمیتوانند به خواستههای دیگران نه بگویند. این افراد مبتلا به بیماری راضی کردن دیگران هستند.
به طور کلی، افرادی که دارای این طرحواره های ناسازگار اولیه هستند، معمولاً با این باور بزرگ میشوند که عشق مشروط است. آنها بیش از حد بر واکنشها، نظرات و تایید دیگران متمرکز شدند.
در مقابل، آنها توجه چندانی به خواستهها و تمایلات خود ندارند. چنین افرادی فکر میکنند که اگر نیازهای دیگران را برآورده کنند و به گونهای رفتار کنند که دیگران آنها را تأیید کنند، دیگران آنها را دوست خواهند داشت و میپذیرند. بنابراین، احساسات و نیازهای خود را سرکوب میکنند.
۱. طرحواره خودقربانگری
اگر این طرحواره را داشته باشید به شدت به نیازهای دیگران و مشکلات آنها حساس هستید و تلاش میکنید که تا حد قربانی کردن خودتان نیازهای آنها را برطرف کنید. شما از خودتان و زندگیتان میزنید تا به دیگران کمک کنید. شما این کارها را داوطلبانه انجام میدهید. اگر نتوانید برای کسی کاری انجام دهید احساس گناه و عذاب وجدان میکنید.
همانند طرحواره فرمانپذیری، طرحواره خودقربانگری با چشمپوشی از نیازهای خود و تمرکز بر نیازهای دیگران همراه است. با این حال، این دو طرحواره بسیار متفاوت هستند.
اولاً، افرادی که طرحواره فرمانپذیری را دارند، احساس ناتوانی میکنند و توسط دیگران کنترل میشوند. آنها نیازهای خود را سرکوب میکنند تا از عواقب منفی پیشبینی شده جلوگیری کنند.
برعکس، افرادی که طرحواره خودقربانگری دارند ترجیح میدهند دیگران و نیازهایشان را در اولویت قرار دهند، زیرا معتقدند این کار درستی است.
حتی اگر افرادی با طرحواره خودقربانگری نیت خوبی داشته باشند – برای جلوگیری از درد دیگران – و بسیار همدل باشند، اغلب از کمک کردن زیاد به دیگران دچار استرس و خستگی میشوند.
اغلب، آنها طرحواره محرومیت عاطفی نیز دارند: آنها به دیگران اهمیت زیادی میدهند اما در ازای آن اندکچیزی دریافت میکنند، بنابراین نیازهای خود هرگز به اندازه کافی برآورده نمیشوند. این ممکن است منجر به احساسات منفی نسبت به کسانی شود که برای آنها فداکاری می کنند.
۲. طرحواره فرمانپذیری
با داشتن این طرحواره شما نمیتوانید به درخواستهای دیگران نه بگویید. شما میترسید که اگر به درخواست کسی پاسخ مثبت ندهید او دست به انتقام میزند. شما از تعارض پیدا کردن میترسید. شما گوش به فرمان دیگران هستید تا رها نشوید و دیگران از شما خشمگین نشوند.
طرحواره فرمانپذیری شامل این باور است که احساسات، نیازها، ترجیحات و نظرات فرد مهم نیستند. علاوه بر این، اگر احساسات سرکوب نشوند، باعث طرد یا تنبیه میشوند.
احساسات و خواستههای فرد به دلیل ارزشها یا معیارهای اخلاقی سرکوب نمیشود، بلکه به دلیل ترس از اینکه در صورت سرکوب نشدن آنها اتفاق بدی رخ خواهد داد.
بزرگسالان با این طرحواره معمولاً به دیگران اجازه میدهند بر آنها تسلط داشته باشند و اغلب با افراد کنترلکننده وارد روابط میشوند. سپس احساس ضعف و ناتوانی میکنند. در برخی موارد، آنها ممکن است برای مقابله با ترسها و باورهای منفی خود سرکش شوند.
۳. طرحواره تأییدطلبی
این طرحواره یکی از طرحواره های ناسازگار اولیه است که شما را به سمت جلب رضایت دیگران سوق میدهد.
طرحواره تأییدطلبی باعث میشود که جلب رضایت و تأیید دیگران برایتان بسیار حیاتی باشد. کسی که این طرحواره را داشته باشد برای راضی کردن دیگران خودشان را آب و آتش میزنند. این افراد گاهی اوقات دچار رفتار نمایشی میشوند و تلاش میکنند تا به هر طریقی دیگران را تحت تأثیر قرار دهند.
برای افرادی که دارای این طرحواره هستند، احساس ارزشمندی آنها به نظرات، واکنشها و تایید دیگران وابسته است. این بزرگسالان بر این باورند که اگر دیگران به آنها توجه کنند، به این معناست که مناسب برایشان ارزش قائل میشوند.
در نتیجه، افرادی که این طرحواره را دارند، تأکید زیادی بر چگونگی ظاهر خود و زندگیشان در بیرون دارند. برای تظاهر کردن، آنها بر پول، موفقیت، موقعیت، ظاهر و داراییهای خویش تمرکز میکنند.
به طور کلی، این طرحواره بازتابی از نگرش والدین است که ارزشهایشان بر اساس مطلوبیت اجتماعی است، نه آنچه برای آنها یا فرزندشان خوب است.
افراد مبتلا به این طرحواره معمولاً احساس واقعی از خود ندارند – از اینکه چه کسی هستند و واقعاً در زندگی چه میخواهند. علاوه بر این، آنها بر اساس قضاوتها و تمایلات خود عمل نمیکنند.
با این حال، پیگیری آنها برای تحسین، تایید و توجه بر اساس موارد زیر نیست:
- ترس از اینکه بیان خود واقعی آنها عواقب بدی داشته باشد (مانند طرحواره فرمانپذیری)
- تمایل به کمک به دیگران (مانند طرحواره خودقربانگری)
- ادراک برتری و تمایل به کنترل (مانند طرحواره استحقاق)
- استانداردهای درونی یا شخصی (مانند طرحواره معیارهای سرسختانه)
طبقهی پنجم: گوش به زنگی و بازداری
طبقهی پنجم: گوش به زنگی و بازداری
اگر در دوره کودکی والدینمان زیاد به ما سخت گرفته باشند یا اینکه اجازه بازی و تفریح به ما نداده باشند و مدام برای درس خواندن و کار کردن به ما فشار آورده باشند دچار طرحواره های ناسازگار اولیه در طبقه پنجم میشویم.
مراقبت بیش از حد و بازداری آخرین حوزه از پنج طبقه طرحواره های ناسازگار اولیه در مدل طرحوارهدرمانی دکتر یانگ است.
ویژگی طرحوارههای این حوزه، تأکید بر قوانین سخت درونی و ارزشهای اخلاقی و نیز به حداقل رساندن احساسات و بیان عاطفی است که اغلب به قیمت از دست دادن رفاه یا روابط بینفردی فرد تمام میشود.
افرادی که این طرحواره های ناسازگار اولیه را دارند معمولاً در خانوادههای سختگیر، تنبیهگر یا کمالگرا بزرگ میشوند. طرحواره های ناسازگار اولیه در این طبقه شامل چهار طرحواره میشود.
۱. طرحواره معیارهای سرسختانه
یکی از طرحواره های ناسازگار بسیار شایع معیارهای سرسختانه است. این طرحواره اگر وجود داشته باشد شما مدام در حال کار کردن و تلاش کردن هستید. شما سخت درس میخوانید و به هیچ چیزی قانع نمیشوید. شما نمیتوانید از زندگی رضایت داشته باشید و خوشحال باشید. شما مثل مورچهها همیشه در حال کار کردن هستید و هیچ وقتی برای تفریح و لذت بردن از زندگی نمیگذارید. اگر زمانی را به تفریح اختصاص دهید بعدش دچار احساس گناه میشوید که چرا وقت خود را هدر دادهاید.
افرادی که این طرحواره را دارند، تلاش میکنند تا استانداردها و قوانین شدید و سخت را رعایت کنند.
با این حال، آنها این کار را برای به دست آوردن تأیید بیرونی انجام نمیدهند: آنها این کار را برای خودشان انجام میدهند.
طرحواره معیارهای سرسختانه با کمالگرایی، توجه (وسواسی) به جزئیات و انتقاد شدید نسبت به دیگران و خود مرتبط است.
بزرگسالانی که دارای این طرحواره هستند ممکن است در زمینههای مختلف و چندگانه زندگی خود مانند موفقیتهای تحصیلی، عملکرد حرفهای، دیدگاههای اخلاقی و غیره به دنبال کمال باشند.
آنها همچنین به بهرهوری و کارایی مشغول هستند و کاهش سرعت برایشان مشکل است.
در نتیجه تعقیب کمالگرایی، اغلب در نهایت احساس خستگی، عصبانیت یا اضطراب میکنند. رعایت استانداردهای درونی خود ممکن است باعث فشار شدید شود و به رفاه و همچنین روابط آنها آسیب برساند.
در نهایت، کودکانی که این طرحواره را توسعه میدهند، اغلب در خانوادههایی بزرگ میشوند که استانداردهای آن بسیار بالاست.
به عنوان مثال، این استانداردها میتواند مربوط به عملکرد، رفتار، اصول اخلاقی یا اخلاقی و غیره باشد. احتمال دیگر این است که تعیین و تلاش برای رسیدن به معیارهای سرسختانه راهی برای مقابله با طرحواره نقص است.
۲. طرحواره منفیگرایی
منفیگرایی و بدبینی یکی از طرحواره های ناسازگار اولیه است که باعث میشود دنیا را جای خوبی ندانیم و همیشه روی نیمه خالی لیوان تمرکز کنیم. ما همیشه نسبت به اتفاقات و جنبههای منفی زندگی حساس هستیم و همیشه در حال غر زدن هستیم. ما معتقدیم که به دنبال هر اتفاق خوبی یک اتفاق بد در راه است.
افراد مبتلا به این طرحواره تمایل دارند جنبه منفی زندگی را ببینند. آنها به طور خاص بر درد، رنج، شکست و ناملایمات زندگی تمرکز میکنند و جنبههای مثبت آن را کم اهمیت میدانند.
آنها در اضطراب و نگرانی مزمن زندگی میکنند، زیرا انتظار دارند که اوضاع بد پیش برود. این باورها همچنین با این پیشبینی همراه است که اشتباهات عواقب شدیدی به همراه خواهند داشت. بنابراین افراد مبتلا به این طرحواره استرس و نشخوار زیادی در مورد آینده دارند.
وقتی صحبت از آینده میشود، آنها بدبین و اغلب بلاتکلیف هستند. حتی ممکن است وسواسی به نظر برسند.
از یک طرف، بچهها میتوانند این طرحواره را با کپی کردن نگرش بد والدین خود توسعه دهند. از سوی دیگر، منفیگرایی و بدبینی میتواند نتیجه سختیها و ناملایمات در اوایل کودکی باشد.
۳. طرحواره بازداری هیجانی
یکی از طرحواره های ناسازگار اولیه که بسیار رایج است بازداری هیجانی است. اگر این طرحواره را داشته باشید نمیتوانید احساسات خود را بروز دهید. در واقع شما معتقدید که ابراز هیجانات کار ناپسندی است و ابراز احساسات نشانه ضعف است. شما روی منطقی بودن و عقلانی بودن تأکید دارید.
افرادی که طرحواره بازداری هیجانی دارند برای خودکنترلی ارزش زیادی قائل هستند. بنابراین، این بزرگسالان معمولاً به طور طبیعی، به صورت خودانگیخته یا بازیگوشانه عمل نمیکنند.
آنها از ابراز احساسات مثبت و منفی خود جلوگیری میکنند – خشم یا پرخاشگری، آسیبپذیری، میل جنسی، شادی و غیره. همچنین ممکن است سعی کنند دیگران را از نشان دادن احساسات شدید باز دارند.
در عوض، آنها سختگیر، بیعاطفه یا محجوب ظاهر میشوند. باور کلی این است که نشان دادن، صحبت کردن یا عمل کردن بر اساس احساسات یک چیز بد است.
گاهی اوقات، اهمیت خودکنترلی ممکن است مبتنی بر فرهنگ باشد. با این حال، طرحواره بازداری هیجانی اغلب زمانی ایجاد میشود که کودک از رفتار یا برقراری ارتباط طبیعی و بازیگوشی خجالت میکشد.
برای جلوگیری از چنین عدم تایید و شرمساری در آینده، کودک یاد میگیرد که خود را کنترل و در نهایت احساسات خود را مهار کند.
۴. طرحواره تنبیه
آخرین مورد از طرحواره های ناسازگار اولیه، طرحواره تنبیه است. اگر این طرحواره را داشته باشید بر این باور هستید که باید دیگران را به خاطر اشتباهاتشان تنبیه کرد. هیچ اشتباهی قابل چشم پوشی نیست حتی اگر اشتباه کوچکی باشد. البته در مورد خودتان هم این قانون صدق میکند. هیچ بخششی در کار نیست.
کودکانی که طرحوارهی تنبیه دارند معمولاً منعکسکننده باورها و نگرشهای والدین خود هستند.
مشخصه طرحواره تنبیه این است که اشتباهات به جای بخشیدن باید مجازات شوند.
بزرگسالانی که این طرحواره را دارند اغلب نسبت به اشتباهات دیگران و خود بیتحمل هستند و نمیتوانند از هیچ اشتباهی حتی اشتباهات کوچک چشمپوشی کنند.
آنها همچنین استانداردهای سختگیرانهای دارند و اشتباهات انسانی را نمیپذیرند. علاوه بر این، آنها معمولاً عوامل محیطی را که ممکن است منجر به اشتباه شود، در نظر نمیگیرند.
این طرحواره ممکن است با معیارهای سرسختانه و طرحواره نقص و شرم ترکیب شود.
اولاً، با معیارهای سرسختانه، شخص خود را به دلیل عدم رعایت استانداردهای کمالگرایانه خود مجازات میکند. ثانیاً، با طرحواره نقص، شخص خود را به دلیل نقص مجازات میکند.
طرحواره های ناسازگار اولیه چگونه روی زندگی تأثیر میگذارند؟
۱. طرحواره های ناسازگار اولیه باعث میشوند که ما فقط به اطلاعات خاصی توجه کنیم؛ زیرا آنها شبیه طرحواره های ما هستند.
از آنجایی که طرحواره های ما منفی و ناکارآمد هستند پس فقط اطلاعات منفی را میبینیم. این مسئله باعث میشود که قسمتی از واقعیتها را نبینیم. به اصطلاح طرحواره باعث میشود که ما نسبت به برخی اطلاعات و واقعیتها کور باشیم.
۲. ما اتفاقها را بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه خود تفسیر میکنیم. یعنی به نتیجهای میرسیم که از قبل توسط طرحوارههایمان تعریف شده است. به عنوان مثال کسی که طرحواره رهاشدگی دارد اگر همسرش تماس تلفنش را ندهد به این نتیجه میرسد که همسرش قصد دارد او را ترک کند.
طرحواره های ناسازگار اولیه چگونه شکل میگیرند؟
طرحواره های ناسازگار اولیه بر اساس تجربههای منفی ما در خانواده، مثل تنبیه شدن، مثل تنها ماندن، طرد شدن، مورد انتقاد قرار گرفتن، سختگیری، مقایسه شدن و … شکل میگیرند. این اتفاقها باعث میشود که نیازهای عاطفی اساسی ما برآورده نشوند.
نیازهای عاطفی شامل دریافت محبت، عشق، اعتماد، دوست داشته شدن و ثبات است. برآورده شدن این نیازها برای داشتن یک زندگی سالم و سلامت روانی کامل ضروری و حیاتی است و اگر برآورده نشوند باعث شکل گیری طرحواره های ناسازگار اولیه میشوند.
اگر هر کدام از این طرحواره های ناسازگار اولیه در شما وجود دارد برای مدیریت آن و دریافت رواندرمانی اقدام فوری انجام دهید. به خصوص اگر در آستانه ازدواج و انتخاب همسر هستید این امر بسیار ضروری است زیرا طرحواره های ناسازگار اولیه به شدت روی روابط عاشقانه تأثیر منفی دارد و از ابتدا به ساکن باعث میشود که انتخاب درستی نداشته باشید.
ما در وب سایت اسکیمالوژی به شما کمک می کنیم که طرحواره های ناسازگار اولیه خود را بشناسید و شما را راهنمایی میکنیم که اقدام مناسبی انجام دهید. سوالات خود را در کامنتها با ما در میان بگذارید.
برای ارتباط با ما درباره طرحواره های ناسازگار اولیه در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
- اینستاگرام: schema.therapy
- تلگرام: psychologistnotes
- ایمیل: schemalogy@gmail.com
بسیار مقاله مفیدی بود و همچنین این مقاله به عنوان یک راهنما برای هدایت مطالعات من در زمینه طرحواره درمانی مورد استفاده ام قرار گرفت.
سلام آقای دکتر بنده در بچگی کلی بازی می کردم و راحت بودم و والدینم سخت گیر نبودند ولی الان فکر می کنم در بزرگسالی طرحواره معیار سرسختانه دارم. کمالطلبی دارم. علتش ذاتی می تونه باشه؟
سلام وقتتون بخیر.
شکل گیری طرحواره میعارهای سختگیرانه صرفا تحت تأثیر سختگیری والدین نیست، اگرچه علت اصلی همان است. اما باید در نظر داشته باشید که معیارهای سختگیرانه گاهی یک راه حل جبرانی برای سایر طرحوارهها مانند رهاشدگی، نقص /شرم، خویشتنداری ناکافی و …. باشد.
همچنین ممکن است که والدین سختگیری خاصی نداشتهاند اما انتظار موفقیت و دستاورد وجود داشته یا اینکه مقایسه شدن با دیگران رخ داده است.
ممنون از سوال شما
سلام و سپاس،بی پایان . من تست طرحواره ها را انجام دادم این معیارهای،سرسختانه بیشتر از بقیه شدند. برای تشخیص ریشه ای چه باید بکنم؟ درمان را از کجا شروع کنم؟ درسته به تظرم ارزشمندی را از کار زیاد می خواهم بگیرم.