تله های زندگی
موضوعات داغ

طرحواره درمانی چیست؟ یک رواندرمانی عمیق برای 18 تله زندگی

من به عنوان یک روانشناس و رواندرمانگر همیشه به دنبال رویکردی بودم که بهترین اثربخشی را در کار رواندرمانی داشته باشد و بتواند شناخت بسیار عمیق و جامعی از مشکلات روانشناختی به من ارائه کند. همیشه به این فکر می‌کردم که اگر قرار باشد خودم در جلسات رواندرمانی به عنوان مراجع شرکت کنم دوست دارم درمانگرم از چه رویکردی برای من استفاده کند.

بعد از مطالعه پژوهش‌ها و تجربه‌های فراوان و مراجعه به چند رواندرمانگر برای درمان شخصی خودم طرحواره درمانی را انتخاب کردم. امروز که این مقاله را برایتان می‌نویسم هم طرحواره‌درمانگر هستم و هم مدرس طرحواره‌درمانی. با من و اسکیمالوژی همراه باشید تا در مورد یکی از بهترین و اثربخش‌ترین رویکردهای رواندرمانی با هم مطالبی را مرور کنیم.

در این مقاله موضوعاتی را تحت پوشش قرار خواهم داد که دورنما و درک روشن و دقیقی به شما در مورد طرحواره‌‌درمانی ارائه دهد. آنچه در این مقاله می‌خوانید در فهرست زیر ارائه شده است:

طرحواره درمانی یکی از انواع رواندرمانی است که به ریشه های مشکلات روان‌شناختی می‌پردازد.
طرحواره درمانی یکی از انواع رواندرمانی است که به ریشه های مشکلات روان‌شناختی می‌پردازد.

طرحواره درمانی نوعی از رواندرمانی برای درمان مشکلات رفتاری مزمن و اختلال‌های روانشناختی و شخصیتی است. طرحواره‌درمانی الگوهای فکری و احساسی ناکارآمد افراد را هدف درمان قرار می‌دهد و تلاش می‌کند در یک رابطه درمانی مناسب با استفاده از تکنیک‌های اثربخش کیفیت زندگی افراد را افزایش دهد. طرحواره‌درمانی توسط دکتر جفری یانگ ابداع شده است.

آقای دکتر یانگ هر ساله جوایز متعددی را در زمینه آموزش و درمان روانشناسی به خود اختصاص می‌دهد و امروزه نظریه‌ی طرحواره‌‌درمانی او در سراسر جهان گسترش زیادی داشته است. دکتر یانگ تلاش کرده است به منظور رسیدن به بالاترین اثربخشی در حل مشکلات زندگی از نقاط قوت سایر نظریه‌های رواندرمانی کمک بگیرد و از این روز نظریه طرحواره‌درمانی یکی از نظریه‌های یکپارچه‌نگر محسوب می‌شود.

قبل از اینکه به طور تخصصی‌تر به طرحواره‌درمانی بپردازیم می‌خواهم مقدمه‌ای را برایتان بازگو کنم تا از این طریق هسته اصلی طرحواره‌درمانی را به تصویر بکشم.

نقطه آغازین طرحواره‌درمانی: ریشه‌ی مشکلات روانشناختی و ارتباطی

همه ما با نیازهای عاطفی متولد می‌شویم. و به طور طبیعی بر طرف کردن این نیازها به عهده‌ی والدین ماست. از این رو، وقتی کودک هستیم تمامی نیازهای اساسی عاطفی و بنیادین ما به والدینمان بستگی دارد، از این رو بسیار آسیب‌پذیر هستیم. برآورده شدن نیازهای اساسی عاطفی در دوران کودکی برای داشتن سلامت روان و یک زندگی موفقیت‌آمیز و داشتن روابط سالم بسیار حیاتی و حساس است.

یکی از مهم‌ترین نیازهای تمامی کودکان، برقراری دلبستگی با والدین است. دلبستگی یعنی اعتماد داشتن به والدین، احساس آرامش داشتن در کنار آن‌ها، احساس امنیت در حضور آن‌ها و اطمینان از برآورده شدن نیازهای کودک توسط آن‌ها.

دلبستگی یعنی اعتماد داشتن به والدین، احساس آرامش داشتن در کنار آن‌ها، احساس امنیت در حضور آن‌ها و اطمینان از برآورده شدن نیازهای کودک توسط آن‌ها.

والدین همیشه تلاش می‌کنند که نیازهای عاطفی ما را برآورده سازند اما گاهی موفق نمی‌شوند و این باعث آسیب زدن به ما می‌شود. به عنوان مثال ممکن است نیاز ما به دلبستگی در دوره کودکی برآورده نشود. دلبستگی یعنی ما نیاز به یک رابطه‌ی امنی داریم که در واقع پایگاه عاطفی ما محسوب می‌شود. ما به کسی که به او دلبسته می‌شویم اعتماد می‌کنیم و باور داریم که رهایمان نمی‌کند. اما وقتی به هر دلیلی این رهاشدگی اتفاق بیفتد دچار اندوه می‌شویم و به این نتیجه می‌رسیم که دوست‌داشتنی نیسیتم.

تمامی کودکان قدرت تحلیل منطقی شرایط را ندارند و نمی‌توانند درک کنند که اتفاقات افتاده ربطی به دوست‌داشتنی بودن یا نبودن آن‌ها ندارد. بنابراین هر گونه خللی که به رابطه آن‌ها با والدینشان وارد می‌شود روان آنها را آسیب می‌زند. طرحواره‌درمانی به این آسیب‌ها طرحواره‌های ناسازگار اولیه می‌گوید و تلاش می‌کند با آموزش روش‌هایی برای برآورده کردن نیازهای عاطفی اساسی‌مان مانند یادگیری برقراری روابط سالم در رفع مشکلات زندگی و روابط به ما کمک کند.

بنابراین نقطه آغازین طرحواره درمانی، شفا دادن زخم‌های دوران کودکی یا همان کودک درون است. هر کودکی برای اینکه به بزرگسال سالمی تبدیل شود لازم است که نیازهای عاطفی‌اش برآورده شود. اگر این نیازها برآورده نشوند فرد مستعد اختلال‌ها و مشکلات روانی مثل افسردگی و اضطراب می‌شود.

وقتی در کودکی به روان ما آسیبی وارد می‌شود و طرحواره‌ای شکل می‌گیرد انگار یک فیلم از اتفاقی که باعث زخم خوردن ما شده است در ذهن ما ذخیره می‌شود و در دوران بزرگسالی در اتفاقات بزرگ ناخوشایند و یا حتی با اتفاقات کوچک آن فیلم دوباره پخش می‌شود و ما همان احساسات دردناک زخم‌های کودکی را دوباره تجربه می‌کنیم.

البته این تجربه‌ی مجدد آگاهانه نیست یعنی ما نمی‌دانیم که چرا در موقعیت‌های مختلف رفتار خاصی را انجام می‌دهیم یا نمی‌توانیم به معنای واقعی کلمه درک کنیم که چرا چنین اتفاقی برایمان افتاده است. ما فقط احساسات ناخوشایند و افکار منفی را تجربه می‌کنیم. همین ناخودآگاه بودن طرحواره‌ها آن‌ها را به موضوعی خطرناک تبدیل می‌کند. انگار ما ناآگاهانه در حال زندگی و تکرار زخم‌های دوران کودکی هستیم و برای رفع مشکلات و اختلال‌های روانی‌مان مانند افسردگی به جای اینکه به دنبال التیام زخم‌های کودک درونمان باشیم بدنبال دارو و … می‌رویم.

چاره کار کجاست؟

برای حل مشکلات روان‌شناختی و مشکلاتی که در زندگی خود تجربه می‌کنیم همیشه یک فرمول اساسی وجود دارد. این فرمول به ما کمک می‌کند که از دام مشکلات رهایی پیدا کنیم و بتوانیم با حداکثر توان خود برای بهبودی روابط عاطفی و زندگی شغلی خود تلاش کنیم.

گاهی در مواجهه با مشکلات زندگی دچار اضطراب یا افسردگی می‌شویم و نمی‌توانیم از زندگی خود آن‌طور که باید لذت ببریم. یا اینکه نوع نگاه ما به زندگی طوری است که معمولاً به تصمیم‌گیری‌های غلط منجر می‌شود. گاهی وارد رابطه اشتباهی می‌شویم و گاهی نمی‌توانیم یک رابطه اشتباه را تمام کنیم.

علاوه بر این‌ها ما مشکلاتی در زندگی تجربه می‌کنیم که تکراری هستند یعنی به‌طور مکرر و بارها دچار آن مشکلات شده‌ایم و با وجود اینکه تصمیم گرفته‌ایم دیگر دچار آن اشتباه یا مشکل نشویم شکست خورده‌ایم. انگار یک نیروی درونی قدرتمند ما را به سمت تجربه‌ی آن مشکلات سوق می‌دهد. مثلاً ممکن است همیشه با کسانی وارد رابطه شویم که در نهایت ما را رها می‌کنند. یا اینکه در رابطه، رفتارهایی را انجام می‌دهیم که طرف مقابل را به این نتیجه می‌رساند که باید رابطه را تمام کند.

در واقع ما دچار این مشکلات می‌شویم چون از یک مورد بسیار حیاتی در زندگی خود غفلت کرده‌ایم، موردی که می‌تواند راهگشای تمامی مشکلاتی باشد که در زندگی با آن روبرو می‌شویم. در این مقاله قصد دارم که از یکی دقیق‌ترین و اثربخش‌ترین نظریه‌های روانشناسی و روان‌درمانی کمک بگیرم تا آن مورد اساسی را که از آن غفلت کرده‌ایم را برایتان شرح دهم.

برای حل تمامی این موارد یک فرمول ساده وجود دارد: خودشناسی! بله خودشناسی راهی است که از طریق آن می‌توانیم خودمان و مشکلاتمان و نحوه حل آن‌ها را شناسایی کنیم. خودشناسی بهترین راه‌حل هر مشکلی است؛ اما خودشناسی بسیار مشکل است و راه رسیدن به آن نیز نامشخص است.

در دنیای روانشناسی نظریه‌های زیادی برای خودشناسی مطرح شده‌اند از قبیل نظریه روانکاوی، انسان‌گرایی، رفتاردرمانی و … اما این نظریه‌ها هرکدام مشکلاتی داشته‌اند که نتوانسته‌اند آن‌طور که باید در رفع مشکلات انسان‌ها مؤثر واقع شوند و نتوانسته‌اند شناخت کاملی از ماهیت انسان ارائه کنند. ازاین‌رو همیشه نظریه‌های جدیدی مطرح شده‌اند که معایب و نقطه‌ضعف‌های نظریه‌های قبلی را برطرف کنند.

یکی از این نظریه‌های جدید طرحواره درمانی است که به انگلیسی به آن schema therapy می‌گویند. نام انگلیسی را برایتان ذکر کردم که اگر خواستید به انگلیسی در مورد طرحواره‌درمانی سرچ کنید و اطلاعات لازم را به دست بیاورید.

تاریخچه طرحواره‌درمانی

طرحواره درمانی یکی از نظریه‌های نوین روان‌درمانی است که توسط دکتر جفری یانگ در امریکا معرفی شده است. قبل از اینکه در مورد مفاهیم طرحواره‌درمانی و راه‌حل‌های آن برای مشکلات زندگی توضیح دهیم اجازه بدهید که کمی در مورد تاریخچه شکل‌گیری آن با هم مطالبی را مرور کنیم.

طرحواره درمانی، نوعی از روان‌درمانی است که یکپارچه‌نگر محسوب می‌شود. یکپارچه‌نگر در روانشناسی به این معناست که از نقاط قوت سایر نظریه‌ها برای رسیدن به یک نظریه‌ی جدید استفاده کنیم و به این دلیل نظریه‌ی جدید قوی‌تر از نظریه‌های قبلی است. می‌توانید برای درک این مسئله، آپدیت کردن نرم‌افزارهای کامپیوترتان را در نظر بگیرید.

در واقع هر نرم‌افزاری بعد از اینکه مدتی توسط کاربران مورد استفاده قرار می‌گیرد نقطه‌ضعف‌های آن مشخص می‌شود و سازندگان آن برنامه تلاش می‌کنند با حفظ نقاط قوت قبلی، نقاط ضعیف آن برنامه را جبران کنند و نسخه‌ی جدیدتری را به دست کاربران برسانند. این فرآیند دقیقاً مشابه نظریه‌های روان‌درمانی است. هرگاه نظریه‌ای متولد می‌شود درمانگران و پژوهشگران از آن استفاده می‌کنند که در نتیجه نقاط ضعف آن مشخص می‌شود و نظریه‌پرداز بعدی آن نقاط ضعف را برطرف می‌سازد و نظریه جدیدی را معرفی می‌کند. ازاین‌رو روان‌درمانی و تکنیک‌های آن به اصطلاح update می‌شوند.

نظریه‌هایی که طرحواره درمانی آن‌ها را در درون خود یکپارچه کرده است تعدادی از رویکردهای بسیار محبوب و اثربخش روان‌درمانی محسوب می‌شوند که هرکدام برای خودشان در حیطه کاری خود یک پادشاه بزرگ به حساب می‌آیند؛ اما طرحواره درمانی کاری کرده است که چند پادشاه در یک سرزمین بگنجند. نظریه‌های مورد استفاده در طرحواره درمانی عبارت‌اند از:

نظریه‌های یکپارچه شده در طرحواره درمانی

  1. روانکاوی
  2. روابط شیء
  3. درمان شناختی رفتاری
  4. رفتاردرمانی
  5. گشتالت درمانی
  6. دلبستگی
  7. سازنده‌گرایی

اگر با این عبارت‌ها آشنا نیستید هیچ اشکالی ندارد زیرا قرار نیست برای درک طرحواره درمانی و تکنیک‌های آن این نظریه‌ها را مطالعه کنید.

امیدوارم که معنای یکپارچه‌نگری در روان‌درمانی را درک باشید. حالا که تا اینجا فهمیدیم طرحواره درمانی یک رویکرد یکپارچه‌نگر است اجازه بدهید برویم سراغ تعریف طرحواره درمانی و بعد از آن تکنیک‌های آن را معرفی کنیم.

طرحواره درمانی چیست؟

طرحواره درمانی یک روان‌درمانی نوین است که به صورت یکپارچه نظریه‌های مختلف روان‌درمانی را با هم ترکیب کرده است تا در یک رابطه درمانی مناسب به رفع و بهبود مشکلات عمیق شخصیتی افراد کمک کند. محور اصلی طرحواره درمانی همان‌طور که از نام آن پیداست طرحواره‌های ناسازگار اولیه هستند. به طرحواره‌های ناسازگار اولیه تله‌های زندگی هم گفته می‌شود.

طرحواره درمانی معتقد است که شکل‌گیری این طرحواره‌ها یا تله‌ها در دوران کودکی افراد را مستعد تجربه مشکلات بی‌شماری در زندگی می‌کند و هر چه عمق این طرحواره‌ها شدیدتر، مشکلات روانی نیز شدیدتر.

طرحواره چیست؟

خیلی خلاصه و مفید طرحواره یعنی نوع نگاه ما به خودمان، دیگران و دنیا. همین الان فکر کنید که در مورد خودتان چه نظری دارید؟ آیا فکر می‌کنید که دوست‌داشتنی نیستید؟ آیا باور دارید که دیگران قابل اعتماد نیستند؟ آیا احساس می‌کنید نمی‌توانید به اهداف خود دست پیدا کنید؟ آیا احساس می‌کنید که دیگران نمی‌توانند شما را درک کنند؟

تمامی این سؤال‌ها به نوع نگاه شما به خودتان، دیگران و دنیا اشاره دارند. هرکدام از ما بنا به تجربه‌هایی که در زندگی خود داشته‌ایم در مورد خود و دیگران اطلاعاتی به دست آورده‌ایم که تبدیل به باورهای ما شده‌اند و باورهای ما با هم طرحواره‌های ما را می‌سازند و وقتی یک طرحواره ساخته شد ما در تله آن طرحواره گیر می‌افتیم. برای درک بهتر طرحواره آن را مثل یک نرم‌افزار تصور کنید که روی مغز ما نصب شده است. بعد از آن اطلاعات ورودی به مغز ما توسط آن نرم‌افزار تجزیه‌وتحلیل می‌شود.

بنابراین هر طرحواره شامل اطلاعات بسیاری در مورد هر چیزی مانند رابطه عاشقانه است. اگر اطلاعات ما در مورد خودمان یا دیگران غلط باشد به آن طرحواره ناسازگار می‌گوییم. اگر یکی از نرم‌افزارهای ما درست کار نکند طبیعتاً ما دچار اشتباهات زیادی در تصمیم‌گیری‌های خود می‌شویم و بنابراین مشکلات زیادی را هم تجربه خواهیم کرد.

تا به امروز ۱۸ طرحواره ناسازگار شناسایی شده است؛ اما در پژوهش‌های اخیر دو طرحواره دیگر نیز کشف شده‌اند. ما فهرست تمامی طرحواره‌ها و تعریف آن‌ها را در یک مقاله جداگانه برایتان جمع‌آوری کرده‌ایم که می‌توانید آن را در اینجا مطالعه کنید. کافی است روی کلمه اینجا کلیک کنید.

بنابراین طرحواره‌ها بر اساس تجربه‌های ما در کودکی مانند نحوه‌ای که والدین با ما رفتار کرده‌اند در درون ذهن ما شکل گرفته‌اند که اگر غلط باشند باعث مشکلات زیادی در زندگی می‌شوند و اگر شدید هم باشند قطعاً ما دچار اختلال روان‌شناختی می‌شویم؛ اما طرحواره فقط شروع طرحواره درمانی است. یکی دیگر از مفاهیم اصلی طرحواره درمانی سبک‌های مقابله‌ی است.

سبک‌های مقابله‌ای

ما برای کنار آمدن با طرحواره‌هایمان و پیدا کردن راه‌حل مشکلاتی که تجربه می‌کنیم از روش‌هایی استفاده می‌کنیم که طرحواره درمانی آن‌ها را سبک‌های مقابله‌ای می‌نامد. سبک‌های مقابله‌ای به ما کمک می‌کنند که با درد طرحواره‌ها و زخم‌های دوران کودکی خود کنار بیاییم. مثلاً ممکن است بخواهیم دست به اجتناب و انکار مشکلات زندگی بزنیم.

  • اجتناب

اجتناب یک سبک مقابله‌ای است. با استفاده از اجتناب در واقع ما از مشکلات فرار می‌کنیم، هرچند به‌طور موقت ممکن است احساس خوبی داشته باشیم.

  • جبران افراطی

ممکن است دست به جبران افراطی بزنیم. مثلاً ممکن است در یک دوره کوتاه رژیم لاغری سفت و سختی را امتحان کنیم. یا اینکه ممکن است به‌شدت پرخاشگر شویم. جبران افراطی طوری عمل می‌کند که دقیقاً برخلاف طرحواره باشد. به‌عبارت‌دیگر با جبران افراطی تلاش می‌کنیم مستقیماً با طرحواره بجنگیم اما چون به صورت افراطی این کار را می‌کنیم باز هم شکست می‌خوریم.

  • تسلیم

در نهایت ممکن است تسلیم طرحواره‌های خود بشویم. در این حالت خود را آدم بدبخت و درمانده‌ای می‌بینیم که برای رفع مشکلات هیچ کاری از دستش ساخته نیست. دست روی دست می‌گذاریم و برای بهبود زندگی کاری انجام نمی‌دهیم.

اجتناب، جبران افراطی و تسلیم در طرحواره درمانی سبک‌های مقابله‌ای نامیده می‌شوند؛ اما هنوز هم به پایان نظریه جامع طرحواره‌درمانی نرسیده‌ایم. هنوز یک مفهوم اساسی دیگر وجود دارد.

ذهنیت طرحواره‌ای

ما در طول روز احساسات و حالت‌های مختلفی را تجربه می‌کنیم. ممکن است یک روز عصبانی باشیم، یک روز دیگر بسیار مهربان. یک لحظه شاد باشیم و لحظه دیگر غمگین. این حالت‌ها در طرحواره درمانی، ذهنیت نامیده می‌شود. در واقع زمانی که طرحواره‌های ما فعال می‌شوند ما احساسات مختلفی را تجربه می‌کنیم و ازاین‌رو در یک ذهنیت خاص قرار می‌گیریم.

ذهنیت‌ها در طرحواره درمانی به چهار طبقه تقسیم شده‌اند:

  • ذهنیت‌های کودکانه
  • ذهنیت‌های والد
  • ذهنیت‌های مقابله‌ای
  • ذهنیت‌های سالم

ما تمامی این ذهنیت‌ها را همراه مثال‌هایی آسان برای درک آن‌ها در این مقاله برایتان جمع‌آوری کرده‌ام که می‌توانید با کلیک کردن روی اینجا به آن مقاله دسترسی پیدا کنید.

بیایید یک خلاصه از مطالب با هم داشته باشیم: طرحواره‌درمانی یک درمان یکپارچه‌نگر است و سه مفهوم اساسی در آن وجود دارد: طرحواره‌های ناسازگار اولیه، سبک‌های مقابله‌ای و ذهنیت‌های طرحواره‌ای. از منظر طرحواره درمانی این سه مفهوم در تمامی مشکلاتی که ما در زندگی تجربه می‌کنیم نقش حیاتی و مهمی دارند. طرحواره درمانی تلاش می‌کند این سه مورد را که به عنوان ریشه‌های مشکلات در نظر گرفته می‌شوند شناسایی کند و تغییر دهد.

این سه مفهوم به ما یک خودشناسی عمیق ارائه می‌دهد. در واقع ما شناخت طرحواره‌های خود می‌توانیم درک کنیم که دارای چه نوع شخصیتی هستیم، می‌توانیم بفهمیم که چرا در زندگی خود مشکلات خاصی را تجربه می‌کنیم، راه‌حل‌های مشکلات را خود پیدا می‌کنیم، نوع دیدگاه خود را به زندگی کشف می‌کنیم. طرحواره‌درمانی برای کمک به شما از تکنیک‌های مختلفی استفاده می‌کند.

تکنیک‌های طرحواره‌درمانی

چون مشکلات ما در سطح فکری، هیجانی و رفتاری خود را نشان می‌دهند طرحواره‌درمانی از سه نوع تکنیک خاص استفاده می‌کنند.

تکنیک‌های شناختی

ما طرحواره‌های خود را بی‌چون و چرا پذیرفته‌ایم و بر اساس آن‌ها فکر، احساس و رفتار می‌کنیم. اگر می‌خواهیم که خود را ستم طرحواره آزاد سازیم و تغییر کنیم باید ابتدا متوجه شویم که طرحواره‌های ما غلط یا ناکارآمد هستند. اما چون طرحواره‌ها خارج از آگاهی ما عمل می‌کنند نمی‌توانیم به راحتی به آنها دسترسی داشته باشیم تا درستی آن‌ها را مورد آزمایش قرار دهیم. تکنیک‌های شناختی در طرحواره درمانی به شما کمک می‌کند که در ضمن آگاهی و شناسایی طرحواره‌هایتان بتوانید آنها را به یک موضوع مورد بررسی قرار دهید و وارد آگاهی خود کنید. تنها از این طریق است که می‌توانید برای بهبودی روابط و مشکلات خود اقدام سازنده‌ای انجام دهید.

با کمک تکنیک‌های شناختی طرحواره‌درمانی ما می‌توانیم افکار و باورهای خود را موشکافی کنیم و درستی و غلط بودن آن‌ها را بسنجیم. ما افکاری داریم که در طول زندگی بدون آگاهی آن‌ها را از محیط خود یاد گرفته‌ایم و امروزه به صورت ناخودآگاه به آن‌ها باور داریم. طرحواره درمانی به ما کمک می‌کند که این ناخودآگاهی را به خودآگاهی تبدیل کنیم.

تکنیک‌های تجربه‌ای

گفتیم هر طرحواره‌ای که در ما شکل گرفته است شبیه یک فیلم از یک یا چند خاطره دوره کودکی است. وقتی در طی زندگی اتفاقی شبیه به این فیلم‌ها باشد دوباره این فیلم‌ها درون سر ما پخش می‌شوند و موجی از هیجانات ناخوشایند مانند غمگینی یا خشم را ایجاد می‌کنند.

متأسفانه نمی‌توان این فیلم‌ها را از سر خود بیرون کنیم زیرا آن‌ها در سلول‌ها و سیناپس‌های مغزی ما وجود دارند. از این رو هیچ وقت آن‌ها را فراموش نمی‌کنیم حتی اگر نسبت به آنها بی‌خبر باشیم. اما اگر بتوانیم آن‌ فیلم‌ها را دوباره کارگردانی کنیم چه؟

کارگردانی مجدد فیلم‌های ضبط‌شده از دوران کودکی‌مان را می‌توان با استفاده از تکنیک‌های تجربه‌ای مانند تصویرسازی ذهنی خاطرات دوران کودکی و بازوالدینی انجام داد. یک طرحواره‌درمانگر خبره و با تجربه به خوبی از عهده‌ی این کارگردانی مجدد و بازنویسی قصه زندگی به ما کمک کند.

تکنیک‌های تجربه‌ای طرحواره‌درمانی به ما کمک می‌کند تمامی احساسات سرکوب‌شده و حرف‌های نگفته خود را مطرح کنیم. تمامی آنچه در درون ما به صورت یک عقده درامده است توسط این تکنیک‌ها شناسایی و برطرف می‌شوند. این تکنیک‌ها سعی می‌کنند مشکلات دوره کودکی ما را برطرف سازند.

تکنیک‌های رفتاری

هر طرحواره‌ای که در ما شکل گرفته باشد می‌تواند یک الگوی رفتاری مخرب را ایجاد کند. به عنوان مثال هر زمانی که شریک زندگی‌مان تلفن‌مان را پاسخ نمی‌دهد ما بدون در نظر گرفتن شرایط او خشمگین می‌شویم و پرخاشگری می‌کنیم. در اصطلاح طرحواره درمانی این پرخاشگری رفتاری برخاسته از طرحواره‌ها یا طرحواره-خاست است. در آخرین مرحله‌ی طرحواره درمانی درمانگر به شما کمک می‌کند که این الگوهای رفتاری را نیز تغییر دهید و به جای آن‌ها الگوهای سالم دیگری را تمرین کنید تا به خزانه رفتاری شما تبدیل شوند.

در واقع هدف استفاده از تکنیک‌های رفتاری شکستن الگوهای رفتاری مخرب و زیان‌آور است. به‌عبارت‌دیگر تمامی رفتارهای ما که مخرب هستند چه برای خودمان و چه برای دیگران در این مرحله شناسایی می‌شوند، تغییر داده می‌شوند و به جای آن‌ها رفتارهای سالمی آموزش داده می‌شود.

ما تمامی این تکنیک‌ها را به صورت مفصل در این مقاله‌های دیگر همین سایت معرفی کرده‌ایم که می‌توانید برای تکنیک‌های شناختی، تجربه‌ای و رفتاری به آن‌ها مراجعه کنید تا شناخت خود را بیشتر کنید.

ما طرحواره درمانی را به صورت مختصر و مفید معرفی کرده‌ایم؛ اما هنوز یک موضوع را مطرح نکرده‌ایم. امروزه طرحواره درمانی یکی از نیرومندترین انواع روان‌درمانی است که طبق پژوهش‌های بسیاری در سراسر دنیا اثربخشی آن بارها در مقایسه با سایر رویکردهای روان‌درمانی به اثبات رسیده است.

اگر این روزها درگیر مشکلات هستید و یا اینکه مدت زمان طولانی دچار یک سری مشکلات شده‌اید و نتوانسته‌اید خودتان آن‌ها را حل کنید یا اینکه سایر روانشناس‌ها نتوانسته‌اند مشکلات شما را حل کنند بهترین گزینه برای شما طرحواره‌درمانی است. من در مقاله انتخاب درمانگر مناسب این موضوع را بیشتر واکاوی می‌کنم اما تا به اینجا شما باید بدانید که مستحق دریافت بهترین کمک‌ها هستید. ما طرحواره‌درمانی را با اطمینان زیاد به شما پیشنهاد می‌کنیم البته باید در انتخاب درمانگر دقت کافی داشته باشید.

تا به‌زودی …

ارتباط با ما

برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این می‌توانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.

اینستاگرام: schema.therapy

تلگرام: psychologistnotes

ایمیل: schemalogy@yahoo.com

دکتر حمید بهرامی زاده

رویکرد من طرحواره‌‌درمانی و روانکاوی است و تاکنون ۳ کتاب در حوزه طرحواره‌درمانی منتشر کرده‌ام و یک کتاب درباره‌ی درمان افسردگی. علاقه‌ی اصلی من یکپارچه‌نگری رویکردهای روان‌درمانی است. من فارغ‌التحصیل دانشگاه‌های فردوسی، تهران و علامه‌طباطبایی هستم. شعار من این است: زندگی آب‌تنی کردن در حوضچه اکنون است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا