طرحواره تنبیه چیست؟ روشهای تشخیص و درمان
طرحواره تنبیه مانند یک قاضی سختگیر است که در دادگاه ذهنیمان هر اشتباه کوچک، بزرگ، عمدی یا غیرعمدی را محکوم به مجازات میکند.
طرحواره تنبیه یکی از طرحوارههای ناسازگار اولیه یا همان تلههای زندگی است که اگر در شما وجود داشته باشد، اعتقاد دارید «هر کسی که اشتباه کند باید تنبیه شود». این طرحواره باعث میشود که شما خودتان را به دلیل اشتباهاتی که مرتکب میشوید، حتی اشتباهات غیرعمدی، مجازات و سرزنش کنید. همچنین نسبت به کسانی که انتظارات یا استانداردهای شما را رعايت نکنند عصبانی میشوید و تحمل رفتارهایشان برایتان دشوار میشود.
علاوه بر این بخشیدن اشتباهات خود یا دیگران در مرام شما نیست. بنابراین نه شفقت به خود در شما وجود دارد نه شفقت به دیگران. همچنین نمیتوانید شرایطی را که باعث بروز اشتباه شده است در نظر بگیرید زیرا پذیرفتن نقصهای انسانی یا همدلی با احساسات دیگران برایتان دشوار است. به طور کلی شما باور دارید توجیه کردن اشتباهات یا دلیل آوردن برای آنها، صرفاً یک بهانهجویی است.
طرحواره تنبیه
پرسشنامه طرحواره تنبیه
قبل از اینکه به طور مفصل، تعریف و ویژگیهای طرحواره تنبیه را مطالعه کنید بهتر است که به پرسشنامهی زیر پاسخ دهید. بعد از خواندن هر آیتم، مشخص کنید که با آن موافق یا مخالف هستید. این پرسشنامه به شما کمک میکند که شدت طرحوارهی خود را بسنجید.
نمرهگذاری پرسشنامهی طرحواره تنبیه
|
تعریف طرحواره تنبیه
همهی ما اشتباه میکنیم؛ زیرا به عنوان انسان دارای محدودیتهای مختلفی مانند حافظهی محدود، خودآگاهی اندک، کمبود تجربه و آموزش ناکافی هستیم. این محدودیتها گاهی منجر به اشتباهات غیرعمدی میشوند به همین دلیل گفته میشود که «انسان جایزالخطاست». اما افرادی که طرحواره تنبیه دارند بر این عقیدهاند که خودشان و دیگران به خاطر اشتباهاتی که عمدی یا سهوی مرتکب میشوند شدیداً مستحق تنبیه و مجازات هستند.
افراد دارای این طرحواره اغلب اخلاقگرا هستند و هرگونه تخطی از اخلاقیات حتی اگر غیرعمدی باشد بهشدت باعث عصبانی شدن آنها میشود به همین دلیل به شدت از خودشان و دیگران انتقاد میکنند. همچنین خود را به دلیل تخلفات کوچک یا شکستهای خیالی به سختی مجازات میکنند. به عنوان مثال، بسیاری از افرادی که به خود آسیب میزنند و خود را از خوردن غذا محروم میکنند، دارای طرحواره تنبیه هستند.
افرادی که این طرحواره را دارند به طور کلی نمیتوانند از اشتباهات خود و دیگران چشمپوشی کنند؛ زیرا قادر به در نظر گرفتن شرایط، نقصها و کمبودهای طبیعی انسان نیستند. از نظر آنها هیچ عذر و بهانهای قابل قبول نیست. این افراد نسبت به کسی که از نظر آنها آدم بدی است و کار اشتباهی انجام داده است هیچگونه همدلی نشان نمیدهند.
تن صدای این افراد هنگام تنبیه کردن سرد و بیرحم و بیعاطفه است و به شدت نگاهی تحقیرآمیز و سرزنشگر نسبت به دیگران دارند. یکی دیگر از ویژگیهای این افراد این است که شدیداً معتقدند که تنبیه باید بیشتر از اشتباه فرد باشد تا از این طریق جلوی اشبتاه بعدی گرفته شود.
بخش بزرگی از طرحواره تنبیه به قضاوت کردن خود و دیگران مربوط میشود. افراد دارای این طرحواره ممکن است صدای درونی انتقادی و بیرحمی داشته باشند. با این حال، این ذهنیت شامل خودشان نیز میشود: اگر اشتباهی مرتکب شوند، احساس میکنند که ضعیف بودهاند و سطح بالایی از ناراحتی را تجربه میکنند.
نشانهها و الگوهای رفتاری طرحواره تنبیه
- رفتار کینهتوزانه. فردی که طرحواره تنبیه دارد نمیتواند دیگران را ببخشد و تا زمانی که فرد خاطی را تنبیه و مجازات نکند، آرام بگیرد.
- اخلاقگرایی افراطی. فردی که در دام تلهی تنبیه افتاده است به شدت اخلاقی است و اخلاق برای او خط قرمز بسیار پررنگی است. البته این تأکید روی اخلاق آنقدر انعطافناپذیر است که هرگونه تخلف جزئی و ناچیز از اخلاق پیامدهای وحشتناکی خواهد داشت. او یک وجدان فوقالعاده قوی دارد.
- عدم همدلی. وقتی کسی مرتکب اشتباهی میشود و به آن اذعان میکند دلیلهایی را برای مرتکب شدن به آن مطرح میکند و گاهی دلیل اشتباه عوامل خارج از کنترل فرد بوده است. به عنوان مثال ممکن است هنگام ظرف شستن یکی از ظرفها شکسته شود. اما در این موارد هم فرد دارای تنبیه نمیتواند از مجازات بگذرد.
- وارسی دقیق انجام کارها. فردی که طرحواره تنبیه دارد وقتی کسی کاری را انجام میدهد، تمام جزئیات آن را با دقت وسواسی ارزیابی میکند و خدا نکند یک اشتباه جزئی در آن پیدا کند. او معقتد است که آدمها عمداً از زیر کار در میروند به همین دلیل باید شدیداً زیر نظر گرفته شوند و اگر اشتباه کنند باید شدیداً مجازات شوند.
- حاکم دیکتاتور. فردی که طرحواره تنبیه دارد برای تمامی کارها و وظایف روزمره دستورالعملهای دقیق، خشک و انعطافناپذیری دارد و همه را ملزم به رعایت آن میداند. همه باید گوشبهفرمان و پیرو قوانین او باشند، در غیر این صورت به خاطر اهمالکاری و از زیر کار در رفتن باید مجازات شوند.
- پرخاشگری منفعلانه. اگر فردی که طرحواره تنبیه دارد زورش به فرد خاطی نرسد از روشهای غیر مستقیم برای ضربه زدن به او استفاده میکند: زیرآبش را میزند، پشت سرش غیبت میکند، علیه او تیمسازی میکند، سر راهش سنگ میاندازد و … تا بالاخره او را مجازات کند.
طرحواره تنبیه در کودکان
کودکانی که طرحواره را دارند، مجازات و تنبیه را نتیجهی طبیعی اشتباهات خود در نظر میگیرند. به همین دلیل، ممکن است برای اجتناب از تنبیه تلاش زیادی انجام دهند. زمانی که کودکان مطمئن نیستند چه کاری باید انجام دهند، یک صدای درونی به آنها هشدار میدهد که اگر به درستی عمل نکنند، مجازات خواهند شد. بسیاری از کودکان این صدای درونی را به عنوان یک عامل مثبت میبینند زیرا به آنها کمک میکند از شکست و آسیب اجتناب کنند و مجبورشان میکند که بهتر و سریعتر بیاموزند.
این کودکان ممکن است همچنین احساس کنند که باید دیگران را نیز مجازات کنند. آنها ممکن است همسالان خود را نقد کنند یا اشتباهاتشان را به بزرگترها گزارش دهند. همچنین ممکن است کودکان دیگر را به دلیل «انتخابهای اشتباه» ضعیف ببینند و آنها سزاوار تنبیه در نظر بگیرند. این فقدان همدلی و بخشش میتواند منجر به روابط پرتنش با سایر کودکان شود و در نتیجه دوستیها کاهش یابد و از بازیها کنار گذاشته شوند (Attachment Project).
طرحواره تنبیه چگونه شکل میگیرد؟
افراد مبتلا به این طرحواره اغلب در دوران کودکی به دلیل اشتباهاتشان به شدت مورد انتقاد و/یا تنبیه قرار میگرفتند. تجربهی آزار کلامی و عاطفی در کودکی در افراد مبتلا به این طرحواره رایج است. آنها در سنین پایین از مراقبان خود یاد میگیرند که خطاها و نقصها قابل مجازات هستند.
بنابراین یکی از روشهای آموختن این طرحواره، الگوبرداری از والدینی است که خودشان طرحواره تنبیه دارند. والدین در دورهی کودکی، فرد را به خاطر هرگونه اشتباهی بدون در نظر گرفتن شرایط و سنوسالش، او را به سختی تنبیه کردهاند. دلایل دیگری برای شکلگیری این طرحواره وجود دارند
۱. تربیت سختگیرانه یا تنبیهگرانه در دوران کودکی: والدینسختگیر و تنبیهگری که از کودک انتظار کامل بودن دارند او را برای هر اشتباه یا خطایی مجازات میکنند. در نتیجه، کودک یاد میگیرد که اشتباهات قابل پذیرش نیستند و برای هر خطایی باید مجازاتی در نظر گرفته شود.
۲. انتظارات غیرواقعی از خود: برخی افرادی که در خانوادههای کمالگرا بزرگ میشوند همیشه برای بهترین بودن تحت فشار هستند. از این رو اشتباه کردن برای آنها به منزلهی انحراف از مسیر کمالگرایی است. در نتیجه آنها یاد میگیرند با سرزنش کردن و تنبیه کردن خودشان را در مسیر کمالگرایی قرار دهند.
۳. عدم پذیرش نقصهای انسانی: در برخی خانوادهها یا فرهنگها، ناتوانیها یا اشتباهات بهطور عمومی نادیده گرفته میشوند یا بهعنوان ضعف و بیکفایتی دیده میشوند. در این شرایط، فرد ممکن است باور کند که باید همیشه بیعیب و کامل باشد و هیچگونه اشتباهی پذیرفته نمیشود.
به طور کلی طرحواره تنبیه به این دلیل شکل میگیرد که اشتباهات کودک در دوران کودکی منجر به تنبیه، انتقاد و یا تحقیر شده است. بسته به وضعیت کودک، این میتواند شامل بدرفتاری فیزیکی یا عاطفی نیز باشد.
وقتی والدین از جملاتی مانند: «این کار رو نکن!» «داری اشتباه میکنی» یا «همون چیزی که لیاقتش رو داشتی بهت رسید»، استفاده میکنند کودک میآموزد که اشتباهات قابل قبول نیستند و بخشش و همدلی اشتباه است. زمانی که خودشان یا دیگران به شیوهی «درست» عمل نمیکنند، ممکن است احساس کنند که «مقصر» سزاوار تنبیه است یا باید چیزهای بدی برایش اتفاق بیفتد.
تأثیر طرحواره تنبیه بر روابط عاشقانه
تأثیر تله تنبیه بر روابط بسیار مخرب است. اگر این طرحواره را دارید انتظار دارید که با هر کسی که رابطه دارید آدم بینقص و باکمالاتی باشد در غیر این صورت او را تنبیه خواهید کرد. شما جذب کسانی میشوید که طرحواره معیارهای سختگیرانه دارند زیرا آنها با دقت تمام همه جزئیات را بررسی میکنند و تلاش میکنند کارها را دقیق انجام دهند. از طرف دیگر آنها به شما نیاز دارند تا هر وقت کار اشتباهی انجام دهند شما سرزنششان کنید تا جلوی اشتباه بعدی خود را بگیرند.
طرف مقابل رابطه از شما میترسد، همیشه نگران است که مبادا معیارهای شما را رعایت نکند، مبادا کاری را اشتباه انجام دهد، مبادا خسته باشد، مبادا دیر کند و هزاران مبادای دیگر! او در کنار شما آرام و قرار ندارد و نمیتواند خودش باشد. او جرأت ابراز نیازهای عاطفی خود را به شما ندارد.
روشهای مقابله با تله تنبیه
- تسلیم: وقتی تسلیم تلهی تنبیه میشویم، به همان کار همیشگی مجازات کردن دیگران ادامه میدهیم و از هیچ خطایی چشمپوشی نمیکنیم.
- اجتناب: وقتی در حالت اجتناب به سر میبریم عموماً از موقعیتهایی که احتمال تنبیه شدن در آنها وجود دارد اجتناب میکنیم.
- جبران بیش از حد: در این حالت درست بر خلاف حالت تسلیم تنبیه عمل میکنیم. دیگران را به هیچ دلیل موجهی میبخشیم حتی وقتی واقعاً باید مسئولیت کارشان را به عهده بگیرند. همانند حضرت عیسی (ع) از همه چیز چشمپوشی میکنیم.
درمان طرحواره تنبیه
طرحوارهدرمانی برای غلبه بر طرحواره تنبیه از روشها و تکنیکهای نیرومندی به کار میبرد. اگر مطابق با پرسشنامه و نشانههای تلهی تنبیه، طرحواره شما شدید است بهتر است از همین ابتدا به درمانگر مراجعه کنید تا بتوانید بدون اتلاف وقت طرحواره خود را درمان کنید.
طرحواره درمانی برای تغییر طرحواره در دو مرحله به شما کمک میکند: مرحلهی ارزیابی و مرحلهی تغییر.
مرحلهی ارزیابی طرحواره تنبیه
در این مرحله، درمانگر به شما کمک میکند با بررسی تاریخچهی زندگی و تکمیل پرسشنامه و همچنین ارزیابی مشکلات فعلی در زندگیتان شناخت درستی از طرحوارهی خود بدست آورید؛ زیرا اولین گام تغییر، آگاهی کامل و بینش پیدا کردن نسبت به مشکلات است.
مرحلهی تغییر طرحواره تنبیه
بعد از اینکه مشکلات ارزیابی شدند و ریشههای شکلگیری طرحواره تنبیه شناسایی شد درمانگر تلاش میکند از تکنیکهای مختلفی برای تغییر آن استفاده کند.
- تکنیکهای شناختی: مهمترین تکنیکهایی که درمانگر برای تغییر تلهی تنبیه شما استفاده میکند تکنیکهای شناختی هستند. تمرکز تکنیکهای شناختی تمرکز روی افکار منفی و باورهای نادرست شما دربارهی تنبیه است.
- تکنیکهای تجربهای: این دسته از تکنیکها به شما کمک میکند به خاطرات دوران کودکی خود برگردید و آنچه را که باعث ایجاد تلهی تنبیه در شما شده است تغییر دهید. به عنوان مثال با استفاده از تصویرسازی ذهنی، درمانگر شما را به یکی از خاطرات کودکیتان میبرد که والدینتان شما را به دلیل یک اشتباه کوچک تنبیه کردهاند. در این تکنیک شما نیازها و احساسات خود را ابراز میکنید و طرحوارهی مثبت جدیدی در ذهنتان شکل میگیرد. بدین ترتیب شما کولهبار سنگین خاطرات تلخ دوران کودکیتان را زمین میگذارید.
- تکنیکهای رفتاری: در انتهای درمان، درمانگر به شما کمک میکند الگوهای رفتاری مخرب تنبیهگرانهی خود را در عمل کاهش دهید و به جای آن الگوهای رفتاری سالم را تمرین و جایگزین آنها کنید.
برای غلبه بر طرحواره تنبیه اقدامات زیر را انجام دهید
با توجه به مراحل طرحوارهدرمانی، شما میتوانید برخی از اقدامات لازم برای غلبه بر طرحواره تنبیه را انجام دهید:
گام اول: آگاهی از افکار مرتبط با تنبیه
در اولین گام بهتر است که به طور کامل مشکل خود و ریشههای شکلگیری آن را بشناسید. برای این منظور بهتر است که ابتدا پرسشنامهی طرحواره تنبیه را تکمیل و نشانههای آن را مطالعه کنید. سپس تمام خاطرات تنبیه شدن در دورهی کودکیتان را مرور کنید تا به خوبی تشخیص دهید که چرا به این نتیجه رسیدهاید که خودتان و دیگران باید به خاطر اشتباهاتی که مرتکب میشوند بهسختی تنبیه شوید.
گام دوم: سود و زیان
با استفاده از این تکنیک، درمانگر به شما کمک میکند سود و زیان طرحوارههای خود را شناسایی کنید. به هر حال هر طرحوارهای هر چقدر هم که منفی باشد برای شما کمککننده بوده است؛ اما با این حال، زندگی را به کامتان تلخ کرده است که ممکن است شما متوجه نشده باشید که تلخکامیها آتشی است از که از گور طرحوارهی تنبیه بلند میشوند. بنابراین بهتر است که این تکنیک را انجام دهید.
یک قلم و کاغذ بردارید. کاغذ را به دو بخش مساوی مانند زیر تقسیم کنید:
تکنیک بررسی سود و زیان طرحواره تنبیه | |
مزایا | معایب |
۱. … | ۱. … |
۲. … | ۲. … |
۳. … | ۳. … |
۴. … | ۴. … |
۵. … | ۵. … |
|
در ستون مربوط به مزایا باید مواردی را یادداشت کنید که نشان میدهد تنبیه کردن خود و دیگران به شما کمک کرده است. در واقع این ستون مربوط به شواهد تأییدکنندهی طرحوارهی شماست. در ستون معایب دقیقاً باید بر خلاف ستون مزایا عمل کنید و تمامی پیامدهای منفی مرتبط با طرحوارهتان را یادداشت کنید. با خودتان تعارف نداشته باشید و هر آنچه را که فکر میکنید معایب طرحواره تنبیه محسوب میشود یادداشت کنید. آنچه را که در تلاش برای تنبیه کردن دیگران از دست دادهاید فهرست کنید.
- چه مقدار از وقت خود را صرف تنبیه کردهاید؟
- چه تعداد از رابطههای خود را به خاطر تنبیه از دست دادهاید؟
- آیا دیگرانی که تنبیه کردهاید رفتارشان درست شده است؟
- چه مقدار خودتان را عصبانی کردهاید تا فرد دیگری را تنبیه کنید؟
قدم بعدی این است که در بخش مزایا به دنبال خطاهای شناختی خود بگردید. معمولاً طرحواره تنبیه باعث میشود که شما در مزایای آن اغراق کنید و معایب را نادیده بگیرید. در زیر فهرست خطاهای شناختی وجود دارد:
- تفکر همه یا هیچ: جملات سیاه و سفیدی که هیچ حد وسطی ندارند. شما یا خوب هستید یا بد، یا اشتباه میکنید یا درست. به عنوان مثال یا نمرهی ۲۰ میگیرید یا اینکه خنگ هستید. هر اشتباه به منزلهی این است که شما آدم بدی هستید.
- تعمیم بیش از حد: این خطای شناختی باعث میشود که شما بعد از یک تجربهی منفی، به آن به شکل یک درس عبرت اساسی نگاه کنید و از آن یک قانون بسازید. به عنوان مثال بعد از اینکه در یک امتحان نمرهی کمی گرفتهاید یک قانون طلایی برای خود وضع کردهاید: “من هرگز موفق نمیشوم”. این افکار اغلب شامل عبارات «تو همیشه…»، «من هرگز…» یا «همه…» هستند. بنابراین اگر در افکار خود از کلماتی مانند هرگز، همیشه، همه و امثال اینها استفاده میکنید یعنی دچار خطای شناختی تعمیم بیش از حد شدهاید. کلمهی هرگز یعنی، هیچگاه، و هیچوقت بر خلاف فکر شما اتفاقی رخ نخواهد داد.
- فیلتر ذهنی: این طرحواره برای ندیدن جنبههای مثبت و خوب زندگی یک فیلتر ذهنی میسازد تا شما فقط جنبههای منفی را مشاهده کنید و بس. مثلاً وقتی از قرار ملاقات برمیگردید فقط به این توجه میکنید که رنگ لباسش را دوست نداشتهاید.
- نتیجهگیری سریع: این طرحواره تلاش میکند بدون وجود شواهد کافی و معقول یک نتیجهی کلی و دقیق استخراج کند. مثلاً به محض اینکه یک نفر چندکلامی با ما حرف میزند فکر میکنیم که میدانیم قرار است چه بگوید و چه چیزی از ذهنش میگذرد. یا اینکه میدانیم قرار است در آینده چه اتفاقی رخ دهد. انگار ما یک استعداد پیشبینی خدادادی داریم که میتوانیم بهفمیم دیگران به چه چیزی فکر میکنند و چه اتفاقی قرار است رخ دهد.
- فاجعهسازی: فاجعهسازی نوعی از خطای شناختی است که بدترین سناریوی ممکن است را جلوی چشم ما میآورد. ما با یک اتفاق یا اشتباه کوچک به این نتیجه میرسیم که دنیا به آخر رسیده است و دیگر راه نجاتی نیست.
- استدلال هیجانی: گاهی وقتها ما بر اساس احساسات خود نتیجهگیری میکنیم. مثلاً چون احساس میکنیم اضطراب داریم پس در وضعیت خیلی بدی هستیم و شواهد واقعی را نادیده میگیریم.
- “بایدها” و “نبایدها”: ذهن ما پر از بایدها و نبایدهایی است که هم خودمان و هم دیگران موظف به رعایت آنها هستیم. در واقع بایدها و نبایدهای ما آنچنان سختگیرانه و آنچنان دگم و انعطافناپذیر و اغراقآمیزند که انتظارات غیرواقعبینانهای محسوب میشوند. «من نباید هیچ اشتباهی مرتکب شوم».
- برچسب زدن: برچسب زدن از آن خطاهایی است که کلام ما را نسبت خود و دیگران به طرز ناجوانمردانهای گزنده و نیشدار میکند «تو خنگی»، «تو نمیفهمی»، «تو مثل باباتی»، و هزاران برچسب دیگر! لابد خودتان حدس میزنید که چه زهری در این کلمات وجود دارد.
- شخصیسازی: شخصیسازی به این معناست که ما خود را مسئول تمامی اتفاقات و اشتباهات مختلف میدانیم. اگر مهمانی به خاطر هوای بارانی کنسل شود ما خودمان را مقصر میدانیم. به طور کلی با شخصیسازی نقش عوامل دیگر را در نظر نمیگیریم.
- سرزش کردن دیگران: درست بر عکس شخصیسازی، با خطای شناختی سرزنش کردن همیشه دیگران را مقصر هر گونه اتفاق ریز و درشت میدانیم و نقش عوامل دیگر از جمله نقش خودمان را در نظر نمیگیریم. انگار ما معجزهی خلقتیم و هیچ اشتباهی در رفتار و کردار ما نیست و همیشه این دیگرانند که اشتباه میکنند.
گام سوم: تمرکز روی کل شواهد نه تنها اشتباهات
در این مرحله لازم است که خود و دیگران را به صورت یکپارچه و کلی در نظر بگیرید. کسی که اشتباه میکند درواقع در اکثر اوقات رفتارهای درستی داشته است و از طرف دیگر اشتباهات عموماً غیرعمدی هستند. هر کسی تلاش میکند کار درست را انجام دهد. هر چند که این جمله با باور شما متضاد است اما واقعاً، این جمله درست است و این شما هستید که به صورت اغراقآمیز فکر میکنید.
گام چهارم: شفقت با خود و دیگران
لازم است که با خود و دیگران مهربانتر از چیزی باشید که هستید. انسان موجودی است که سهواً و گاهی عمداً دچار اشتباه میشود اما اگر او را ببخشیم و راه درست را نشان دهیم یا حل مسئله در پیش بگیریم به نتایج بهتری میرسیم. درواقع بخش اعظمی از پژوهشهای روانشناسی نشان داده است که تنبیه اثرات بسیار ناچیزی در اصلاح رفتار دارد. بنابراین لزومی ندارد که دیگران را تنبیه کنیم.
ارتباط با ما
برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
- اینستاگرام: schema.therapy
- تلگرام: psychologistnotes
- ایمیل: schemalogy@gmail.com