روانشناسی رسانه چیست؟
روانشناسی رسانه شاخه جدیدی از روانشناسی است که به بررسی روشهایی میپردازد که افراد تحت تأثیر ارتباطات واسطهای قرار میگیرند. |
روانشناسی رسانه
روانشناسی رسانه یک رشتهی نوظهور و هیجانانگیز است. روانشناسی رسانه را چگونه تعریف کنیم؟ اگر بخواهیم روانشناسی رسانه را به صورت بنیادی و با توجه به ریشههای آن تعریف کنیم، روانشناسی رسانه عبارت است از کاربرد علم روانشناسی در تعامل انسان با رسانهها و فناوری. اما این تعریف چیز زیادی به ما نمیگوید. روانشناسی رسانه، رشته گستردهای است که هیچ مسیر شغلی تغریف شده و مشخصی ندارد و پاسخهای ساده و سرراستی به چشمانداز دیجیتالی در حال گسترش و تحول ندارد. اما هر جایی که پای تعامل انسان با فناوریهای رسانهای در میان باشد روانشناسی رسانه میتواند نقش عمدهای در آن ایفا کند. دلایل اینکه روانشناسی رسانه ارزشمند است عبارتاند از:
- فناوریهای رسانهای همه جا هستند
- مردم در هر سنی از فناوریهای رسانهای استفاده زیادی میکنند
- جوانان بیشتر از آنها استفاده میکنند
- افراد مسن نگران جوانترها هستند
- تکنولوژی از بین نمیرود
- همه ما نگران خوب یا بد بودن رسانهها هستیم و در مورد آنکه چه کارهایی میتوانیم در رابطه با آن انجام دهیم فکر میکنیم.
- روانشناسی مطالعه افراد در هر سنی است
امروزه ما بیشتر ساعات بیداری خود را در رسانهها و فناوری سپری میکنیم. در نتیجه، روانشناسی رسانه به یک حوزه حیاتی برای تحقیق تبدیل شده است. با این حال، ماهیت بین رشتهای رشتهی روانشناسی رسانه و روشهای دائماً در حال تغییر تعامل مردم با رسانهها در تمام جنبههای زندگیشان، از کار گرفته تا تحصیل، سرگرمی و مشارکت اجتماعی، تعریف آن را دشوار میکند.
روانشناسی رسانه به شدت از روانشناسی و ارتباطات نشأت میگیرد، اما از دیگر رشتهها، از جمله جامعهشناسی، مطالعات رسانهای، انسانشناسی، و مطالعاتی که طرفداران را بررسی میکند نیز بهره میبرد. علاوه بر این، این رشته هنوز در بسیاری از رشتهها پراکنده است و بسیاری از محققانی که روانشناسی حوزه اصلی علاقهمندی آنان نیست تحقیقاتی را در مورد تأثیر رسانهها بر افراد انجام میدهند.
شاید تعریفی که عمق و وسعت میدان روانشناسی رسانه را به بهترین شکل نشان میدهد توسط کارن دیل در کتاب راهنمای روانشناسی رسانه آکسفورد ارائه شده باشد: «روانشناسی رسانه مطالعه علمی رفتار، افکار و احساسات انسان است که در زمینه استفاده و خلق رسانه تجربه می شود». به عبارت دیگر، روانشناسی رسانه علاقهمند به درک ارتباط دائماً در حال تحول بین انسان و رسانه از دیدگاه روانشناختی است.
در مورد دامنه روانشناسی رسانه بین دانشگاهیان و متخصصان اتفاق نظر وجود ندارد. این به این دلیل است که این حوزه نه تنها باید نمایانگر کارهایی باشد که در حال حاضر انجام می شود، بلکه باید نمایانگر کارهایی باشد که باید انجام شود. این رشتهای است که هر بار که iTunes یک برنامه تلفن همراه جدید یا یک پلت فرم رسانه اجتماعی جدید ظاهر می شود، تغییر میکند.
علایق شخصی که تعریف را انجام میدهد اغلب باعث تعاریف یک زمینه میشود. با این حال، این واقعیت که هر دو «رسانه» و «روانشناسی» خود گسترده و مستعد تصورات نادرست هستند به سردرگمی تعریف کمک میکند. علیرغم آگاهی ما از رسانهها در همه جا، وقتی کسی از رسانهها نام میبرد، استعارهای که به آن باز میگردیم اغلب رسانههای جمعی است. این زمینهای است که باید به طور مداوم شرایط خود را تعریف کند. آیا “رسانه” به معنای تلویزیون است یا “رسانه” شامل رابطهای رایانهای است که مدیریت و توزیع اطلاعات را تسهیل میکند؟
تاریخچه روانشناسی رسانه
ریشههای روانشناسی رسانه را میتوان به بیش از یک قرن به مطالعات اولیه در مورد درک فضای سهبعدی روی بوم دوبعدی ردیابی کرد.
این ایدهها در کتاب روانشناس اجتماعی هوگو مانستربرگ در سال 1916 با عنوان «بازی عکس: یک مطالعه روانشناختی»، اولین اثری که بهطور تجربی نحوه واکنش مخاطبان به فیلم را بررسی میکرد، به کار رفت. زمانی که تلویزیون در دهه 1950 فراگیر شد، روانشناسان شروع به بررسی این موضوع کرده بودند که چگونه رسانهها بر کودکان تأثیر میگذارند.
با این حال، روانشناسی رسانه تا سال 1986 که بخش 46: روانشناسی رسانه توسط انجمن روانشناسی آمریکا (APA) تأسیس شد، به عنوان یک رشته رسمی در رشته روانشناسی به رسمیت شناخته نشد. در ابتدا، این بخش بر روانشناسانی متمرکز بود که به عنوان متخصص در رسانه ظاهر میشدند، هدفی که هنوز به عنوان بخشی از مأموریت آن ذکر شده است. با این حال، بخش 46، که از آن زمان نام خود را به انجمن روانشناسی و فناوری رسانه تغییر داده است، تمرکز خود را به تحقیق در مورد تأثیرات و تأثیر رسانهها معطوف کرده است.
در سال 2003 اولین و تاکنون تنها برنامه دکتری روانشناسی رسانهای معتبر APA در ایالات متحده در دانشگاه فیلدینگ راه اندازی شد و دیوید گیلز اولین نظرسنجی در این زمینه را با عنوان روانشناسی رسانه منتشر کرد.
از آن زمان، با ظهور چندین مجله علمی که به طور خاص به روانشناسی رسانه اختصاص داده شده است، انتشار کتابهای اضافی که به طور کامل یا جزئی حوزه مطالعاتی را پوشش میدهد، و افزایش دانشگاهها، از جمله استنفورد، کرنل، این رشته به گسترش خود ادامه داده است که حوزهای از مطالعه و تحقیق را، معمولاً در بخش ارتباطات، به موضوعات مرتبط با روانشناسی رسانه اختصاص میدهند.
مباحث روانشناسی رسانه
موضوعات زیادی وجود دارد که روانشناسی رسانه به دنبال کشف آنهاست. برخی از این موارد عبارتند از:
نفوذ رسانهها، مانند اینکه آیا قرار گرفتن در معرض تصاویر خشونتآمیز رسانهای باعث افزایش پرخاشگری میشود، چگونه نمایش نقشهای جنسیتی بر درک کودکان از معنای زن، مرد بودن یا جنسیت دیگر تأثیر میگذارد، و اینکه چگونه میتوان پیامهای رسانهای را برای متقاعد کردن افراد برای کمک به امور خیریه یا رفتار به روشهای اجتماعی دیگر طراحی کرد.
- یادگیری آنلاین، مانند روشی که درسهای حضوری باید تنظیم شود تا بتوان آنها را به بهترین نحو با دانشآموزان آنلاین از گروههای سنی مختلف و مؤثرترین راهها برای راهاندازی پلتفرمهای یادگیری آنلاین برای حفظ توجه و جذب اطلاعات دانشآموزان برقرار کرد.
- تأثیر رسانههای اجتماعی، مانند اینکه چگونه پلتفرمها را میتوان تنظیم کرد تا تصویر جامعتری از جهان ایجاد کنند که عدهی زیادی از افراد همفکر در حال حاضر رسانههای اجتماعی را به آن تشویق میکنند، چگونه روابط زمانی که عمدتاً یا صرفاً از طریق رسانههای اجتماعی انجام میشوند تحت تأثیر قرار میگیرند. و نحوه کاهش ترولینگ و سایر رفتارهای منفی آنلاین نیز مورد بررسی قرار میگیرد.
- مشارکت مخاطب، مانند اینکه چرا در فیلمها، برنامههای تلویزیونی و پادکستها میخندیم و گریه میکنیم، چگونه داستانها بر احساس ما از خود تأثیر میگذارند، و چگونه و چرا طرفداران فرهنگ عامه برای تشکیل جوامع حمایتی گرد هم میآیند.
بر خلاف برخی از انواع مطالعات رسانه ای، روانشناسی رسانه فقط به محتوا مربوط نمیشود. روانشناسی رسانه به کل سیستم نگاه میکند. آغاز و پایانی وجود ندارد. این یک حلقه مداوم است که شامل توسعهدهنده فناوری، تولیدکننده محتوا، ادراک محتوا و پاسخ کاربر است. همانطور که بندورا نظریه شناختی اجتماعی را به عنوان کنش متقابل بین محیط، رفتار و شناخت توصیف میکند، روانشناسی رسانه نیز فرآیند تعاملی سیستم را ارزیابی میکند. هیچ مرغ و تخممرغی در این سیستم وجود ندارد. همه آنها با یکدیگر همزیستی و تکامل می یابند.
روانشناسی رسانه در تحقیق و عمل
در حالی که بسیاری از شاخههای دیگر روانشناسی مسیرهای شغلی تعریف شدهتری دارند، روانشناسی رسانه هنوز در مراحل اولیه تعیین محدوده و حوزه کاری خود است. واضحترین هدف برای کسی که تأثیر رسانهها را از دریچه روانشناسی بررسی میکند، تبدیل شدن به یک روانشناس پژوهشگر در دانشگاه است.
با توجه به رشد سریع فناوری واسطهای آشنایی با یکدیگر، برقراری ارتباط با دیگران و درک آنها، محققانی که میتوانند تحقیقات روانشناسی رسانهای را انجام دهند، به طور فزایندهای ضروری هستند.
با این حال، تحقیقات علمی تنها مسیری برای افرادی که به روانشناسی رسانه علاقه دارند نیست. دنیای همیشه در حال گسترش فناوریهای رسانه فرصتهای زیادی را برای کارهای روانشناسی رسانه در طیف گستردهای از محیطهای صنعتی، از سرگرمی و آموزش گرفته تا مراقبتهای بهداشتی و سیاست، باقی میگذارد.
به عنوان مثال، افرادی که تجربیات کاربری را برای همهچیز از وبسایتها گرفته تا واقعیت مجازی طراحی میکنند، نیاز به درک نحوه ایجاد یک رابط کاربری دارند که مردم بتوانند به طور مؤثر و کارآمد از آن استفاده کنند.
به طور مشابه، آموزش دروس رسانهای و سواد سایبری به کودکان از دوران دبستان بسیار مهم است. اینها برنامههایی هستند که روانشناسان رسانهای به ویژه صلاحیت طراحی و اجرای آنها را دارند.
چرا ما به روانشناسی رسانه نیاز داریم؟
ما به روانشناسی رسانه نیاز داریم زیرا فناوریهای رسانهای با سرعت نور با اسباببازیها و ابزارهای جدید در بازار هر روز در حال گسترش هستند. این فناوریها قابلیتهایی را معرفی میکنند که نحوه کار، بازی و ارتباط ما را بازتعریف میکنند. یک روانشناس رسانه میتواند به پنج روش ارزش افزوده ایجاد کند:
- کمک به مردم برای سازگاری با سرعت سریع پیشرفت تکنولوژی
- نویسندگان و روزنامهنگاران را در برابر استانداردهای حرفهای پاسخگو نگه میدارند، زمانی که گزارشهای تحقیقاتی جدید با خواندن واقعی پورتها به سرفصل اخبار تبدیل میشوند
- تفاوت بین همبستگی و علیت را توضیح دهید
- به همه یادآوری کنید که تجربه فنآوریهای رسانه بسته به فرد، فرهنگ، زمینه و آنچه که در تلاش برای دستیابی به آن هستید متفاوت است
- کمک به مردم در درک اینکه آسمان در حال سقوط نیست
پیشرفت سریع فناوری ناراحتکننده است و طیفی از واکنشها از شور و شوق تا بیاعتمادی را برانگیخته است. همه ما به روشهای خودمان با تغییر کنار میآییم. همانطور که تکنولوژی زندگی ما را تغییر میدهد، ما مجبور میشویم دیدگاه خود را نسبت به جهان تغییر دهیم. انسانها واقعاً در این کار خوب نیستند.
روانشناسی رسانه پاسخی به این معضل است. این یک زمینه نسبتاً جدید است و تعریف آن دشوار است. روانشناسی رسانه به دنبال درک تعامل بین افراد، گروهها، جامعه و فناوری است و از آن معنا میبخشد تا بتوانیم تصمیم بگیریم و به زندگی خود ادامه دهیم.
ترس از تغییر یک واکنش طبیعی انسان است. در زمان یونان باستان، سقراط میترسید که نوشتن به چیزهای بیرونی متکی باشد و ذهن را نادیده بگیرد و از انعطافپذیری برخوردار نباشد، نوشتای به معنای واقعی کلماتی بود که روی سنگ حک شده بود. رئیس کالج کنیون، اس جورجیا نوجنت (2005) یک قیاس مناسب را از یک الگوی روایی ترسیم می کند: “حامل پیام را بکشید” و میگوید که اولین ارجاعات به “فناوری” که نوشتن را در سنت غربی امکان پذیر میکند، بیاعتمادی عمیق است.
جایی که سقراط نگران تثبیت بود، ما نگران سیال بودن رسانههای الکترونیکی و مرزهای مبهم بین نویسنده و خواننده هستیم، مطابق با تأملات سنت آگوستین که زبان باطن ما را با بیرون ما پیوند میدهد و مرزهای نفوذپذیری بین خود و بدن ایجاد میکند. Nugent خاطرنشان میکند که کسانی که فناوری جدید را درک نمیکنند اغلب میخواهند “تبادل آسان بین داخل و خارج را که توسط این فناوری اطلاعات خاص ممکن شده است” کنترل کنند.
کار روانشناس رسانه
- نوشتن در مورد رسانهها یا اجرا به عنوان مهمان متخصص در رسانههای مختلف
- مشاوره و مربیگری پرسنل رسانه
- تحقیق در مورد راه های بهبود همه اشکال رسانه ها
- موثرتر و کاربرپسندتر کردن فناوری های جدید مرتبط با رسانه ها
- استفاده از فن آوری جدید در رسانه ها برای تقویت عملکرد روانشناسی بالینی
- بیشتر زمینه های آموزشی یا آموزشی از جمله تحویل به روش های سنتی، ترکیبی و آنلاین
- تدوین استانداردهای رسانهای
- کار در زمینههای تجاری
- بررسی تأثیرات جامعهشناختی، رفتاری و روانی رسانهه
- توسعه مواد رسانه ای برای جمعیت های دارای چالش فیزیکی و رشدی
- توسعه مواد رسانهای برای همه جمعیتهای محروم
- کار با جمعیتهای منحرف یا جنایتکار
آینده روانشناسی رسانه
در حالی که تحقیقات اولیه روانشناسی رسانه تقریباً به طور انحصاری بر تأثیرات و تأثیرات منفی رسانهها متمرکز بود، رسانهها و فناوری همه خوب یا بد نیستند. نحوه استفاده ما از آن مهم است. و از آنجایی که رسانهها در سالهای آینده به طور فزایندهای در همه جا حاضر خواهند شد، ضروری است که یاد بگیریم چگونه با آن کار کنیم تا نکات مثبت را به حداکثر برسانیم و نکات منفی را به حداقل.
روانشناسان رسانه نقش اساسی در این تحولات دارند، و در حالی که آنها نباید از روشن کردن تأثیر منفی رسانهها در حالی که همچنان در حال تکامل هستند، دوری کنند، آنها همچنین باید تمرکز خود را بر روشی که میتوان از رسانهها برای افزایش بهزیستی و پیامدهای اجتماعی در محیط های دانشگاهی و صنعتی کاربردی استفاده کرد افزایش دهند.