راهنمای بالینی کار با طرحواره رهاشدگی
کار با طرحواره رهاشدگی برای اکثر طرحوارهدرمانگرها یک چالش بزرگ محسوب میشود زیرا میتواند رابطهی درمانی را تحت تأثیر قرار دارد. از آنجایی که طرحواره رهاشدگی در اختلال شخصیت مرزی نقش مهمی دارد بنابراین یادگیری تکنیکهای تغییر آن، به شما کمک شایانی در درمان این دسته از اختلالات شخصیت میکند.
من سعی کردهام با استفاده از منابع معتبر موجود در حیطهی طرحوارهدرمانی، برای شما یک راهنمای بالینی کار با طرحواره رهاشدگی فراهم کنم که به شما کمک میکند هنگام کار با افرادی که این طرحواره را دارند بتوانید از تکنیکهای لازم و مؤثر استفاده کنید.
راهنمای بالینی کار با طرحواره رهاشدگی تمام ارزیابیها و تکنیکهایی را که شما برای کار با طرحواره رهاشدگی نیاز دارید در اختیار شما قرار میدهد.
راهنمای بالینی کار با طرحواره رهاشدگی
راهنمای بالینی کار با طرحواره رهاشدگی باید با درک شما از تعریف رهاشدگی و مشکلات ناشی از این طرحواره آغاز شود.
همانطور که مطالعات نشان میدهند (تراورز، ۲۰۲۴) یکی از اصلیترین دلایلی که باعث مراجعهی افراد به تراپیست و اقدام به رواندرمانی میشود مشکلاتی است که در روابط بین فردی، به ویژه روابط رمانتیک پیش میآید. پژوهشها نشان دادهاند که در اغلب موارد ریشهی این مشکلات، به طرحواره رهاشدگی برمیگردد (یانگ، ویشار و کلسکو، ۲۰۰۳).
نیاز به داشتن یک ارتباط خوب (فیربرن، ۱۹۵۲)، انگیزهای است که از بدو تولد، در تلاش برای دلبستگی با والدین نمایان میشود و تا پایان زندگی، ما را به سوی دیگران سوق میدهد.
به عبارت دیگر، هدایتکنندهی زندگی یک نوزاد و میزان امنیتی که پس از تولد احساس میکند به میزان دلبستگی او به والدین، یعنی عشق و محبتی که از آنها دریافت میکند بستگی دارد. به نظر جان بالبی (۱۹۸۵)، ما انسانها طوری برنامهریزی شدهایم که از نظر بیولوژیکی برای شکل دادن به دلبستگی آماده هستیم.
این آمادگی از طریق فرگشت (تکامل) به ما رسیده است و تضمین میکند که در مجاورت با والدین، بقایمان حفظ شود. بنابراین، مهمترین تکلیف یک نوزاد، استفاده از مکانیسمهای فرگشتی خود (خنده، گریه، و ارتباطات غیرکلامی) برای ایجاد دلبستگی است. او با هر لبخند، هر گریه و هر نگاهش سعی در جلب حمایت بزرگسالان دارد تا از این طریق آنها را در مجاورت خود نگه دارد.
این مجاورت به او احساس امنیت میدهد و هر مرتبهای که بزرگسالان به فراخوانی او برای مراقبت و امنیت پاسخ مثبت میدهند، او نیز با دلبسته شدن به آنها، واکنش نشان میدهد. این فرایند باعث ایجاد دلبستگی ایمن میشود و کودکی که دلبستگی ایمن را تجربه کند، آماده است تا به اکتشاف دنیا بپردازد (آینزورث، ۱۹۹۱).
اما هر زمانی که والدین در پاسخگویی به نیازهای روانشناختی و جسمانی کودک خود تعلل ورزند، کودک احساس ناامنی میکند و در تهدید از دست دادن زندگیاش غرق ترس میشود.
در این حالت، کودک نمیتواند پیشبینی کند که چه زمانی، به نیازهایش پاسخ داده میشود، و آیا رابطهاش با والدین همیشگی است، آیا دوست داشتنی است و هر زمانی که به محبت و عشق نیاز دارد کسی هست که به او رسیدگی کند؟
تعلل و غیبت والدین رشتههای دلبستگی کودک را پاره میکنند. کودک از آنها مأیوس میشود اما چون به آنها نیاز دارد تلاش میکند نسبت به نشانههای خطر یعنی طردشدگی گوشبهزنگ شود. در این مرحله، دلبستگی ناایمن شکل میگیرد که محصول نهایی آن طرحواره رهاشدگی است.
طرحواره رهاشدگی به این معناست که روابط، ماندگار نیست و دیگرانِ مهم زندگی، دیر یا زود او را ترک میکنند، شخصِ دیگری را به او ترجیح خواهند داد و نسبت به عشق و محبت آنها، بیاعتماد است.
فردی که طرحواره رهاشدگی دارد نمیتواند به ثبات روابط دلش را خوش کند. او همیشه نگران و سرآسیمه به دنبال حفظ روابط است و طوری خودش را برای حفظ رابطه به آب و آتش میزند که درنهایت باعث فرسودگی عاطفی خود و شریک عاطفیاش میشود. او همانند کودکیهایش، نسبت به طرد شدن حساسیت بالایی دارد.
فرض کنید دزدگیر یک ماشین، حساسیت زیادی دارد. آنگاه حتی اگر از چندقدمی ماشین رد شوید، آژير خطرش به کار میافتد و سر و صدای زیادی به راه میاندازد. همانند دزدگیر حساس ماشین، رهاشدگی باعث میشود که فرد رفتارهای نامربوط به جدایی و رهاشدگی را بهشدت جدی بگیرد و احساس غم یا خشم زیادی را تجربه کند.هیچ تجربهی مثبتی نمیتواند حساسیت به طرد را کاهش دهد، زیرا طرد شدن مساوی با مرگ است.
طرحواره رهاشدگی همانند یک قانون خدشهناپذیر عمل میکند: «تو به زودی رها خواهی شد».
نشانههای بالینی طرحواره رهاشدگی
در این قسمت از راهنمای بالینی کار با طرحواره رهاشدگی بر اساس تجربههای علمی و عملی کار در کلینیک به نشانههای این طرحواره میپردازیم. شناخت این نشانهها به شما کمک میکند که در ارزیابی طرحواره رهاشدگی موفق عمل کنید.
داشتن طرحواره رهاشدگی به این معنی است که فرد انتظار دارد دیگرانِ مهم زندگیاش از او حمایت نکنند، با او ارتباط نگیرند یا به صورت مداوم او را مورد محافظت خود قرار ندهند.
افرادی که طرحواره رهاشدگی دارند به احتمال زیاد روابط را ناپایدار، غیرقابل اعتماد و غیرقابل پیشبینی میبینید. علاوه بر این، اگر درگیر روابط عاطفی باشند، ممکن است به طور مداوم گوش به زنگ طرد شدن باشند.
درمانجویانِ دارای طرحواره رهاشدگی همیشه انتظار دارند که افراد مهم زندگیشان را از دست بدهند. آنها اعتقاد دارند که رها شدن از سوی آنها دیر و زود دارد، سوخت و سوز ندارد.
در باور آنها افراد مهم زندگیشان ممکن است بیمار شوند، بمیرند، شخص دیگری را ترجیح دهند، رفتارشان غیرقابل پیشبینی است و ممکن است حتی به صورت ناگهانی غیبشان بزند. از این رو، آنها در یک ترس دائمی به سر میبرند و همیشه نسبت به نشانههای طرد شدن گوش به زنگ میمانند.
اضطرابِ از دست دادن، غمگینی و افسردگی هیجاناتی است که مدام این افراد هنگام احساس طرد شدن یا طرد شدنِ واقعی تجربه میکنند. علاوه بر این ممکن شدیداً نسبت به فرد طردکننده خشمگین باشند.
برای این افراد جداییهای کوتاهمدت نیز با ترس شدیدی همراه است. رفتارهای رایج دیگر آنها چسبیدن به افراد مهم زندگی، احساس مالکیت و کنترلگری است. حتی دیگران را مدام به طردکنندگی متهم میکنند. نسبت به رقیبان عشقی حسادت میکنند و با آنها وارد رقابت برای حفظ رابطهشان میشوند.
البته این رقیبان عشقی، افراد معمولیای هستند که کاری به رابطهی او ندارند اما فرد دارای طرحواره رهاشدگی به دلیل حساسیت بالا نسبت به طرد شدن، آنها را تهدیدی برای رابطهاش میبیند.
یکی از تناقضهایی که در طرحواره رهاشدگی وجود دارد این است که علیرغم میل وافر این افراد به داشتن یک رابطهی باثبات، به سمت کسانی کشیده میشوند و با افرادی وارد رابطه میشوند که نمیتوانند به رابطه تعهد داشته باشند. درواقع افراد بیثبات و غیرمتعهد، از طریق فرایندی به نام جذابیت طرحوارهای، تبدیل به موضوع عشق افرادی میشوند که طرحواره رهاشدگی دارند.
افرادی که دچار این طرحواره شدهاند اغلب به منظور جلوگیری از طرد شدن، فرمانپذیر میشوند به این امید که اگر کارهایی را که از او میخواهند انجام دهد، ترکش نمیکنند.
رابطه طرحواره رهاشدگی و اختلال شخصیت مرزی
در راهنمای بالینی کار با طرحواره رهاشدگی باید به نقش این طرحواره در اختلال شخصیت مرزی اشارهای داشته باشیم؛ زیرا برخی از درمانگران در مورد رابطه بین رهاشدگی و شخصیت مرزی دچار سوءتفاهمهایی هستند که به منظور درمان کارآمد هر دو باید درک درستی نسبت به رابطه آنها داشته باشیم.
اختلال شخصیت مرزی، با نگرانی مفرط دربارهی ترک شدن همراه است (باخ و فارل، ۲۰۱۸)؛ بنابراین با طرحواره رهاشدگی رابطه دارد. با این وجود تشخیص BPD به طور بالقوه شامل الگوی متنوعی از ویژگیهای آسیبشناسی روانی از جمله نوسانهای عاطفی، رفتارهای جنسی پرخطر، پرخاشگری، آسیب به خود، تجربیات تجزیهای و پارانویای گذرا ناشی از استرس است که ماهیت چندگانه آن و همچنین پیچیدگی درمان این اختلال را برجسته میکند (بتمن و همکاران، ۲۰۱۵).
یانگ (۲۰۰۳) در ابتدا پیشنهاد کرد که ممکن است تمام طرحوارههای ناسازگار اولیه در اختلال شخصیت مرزی نقش داشته باشند، در حالی که پیشرفتهای اخیر بر اهمیت اصلی رهاشدگی/بیثباتی، بیاعتمادی/بدرفتاری، محرومیت عاطفی، نقص/شرم، کنترل ناکافی بر خود (خویشتنداری ناکافی)، فرمانپذیری، و تنبیه (خود) تاکید دارند.
اگرچه حساسیت به طرد در اختلال شخصیت مرزی شبیه توصیف ترس از ترک شدن در طرحواره رهاشدگی است و اگرچه اختلال شخصیت مرزی با طرحواره رهاشدگی همبستگی بالایی دارد (آرنتز، ۲۰۱۲) و گفته میشود که یکی از طرحوارههای اصلی این اختلال است (یانگ و همکاران، ۲۰۰۳)، باید این نکته را در نظر بگیرید که داشتن طرحواره رهاشدگی برای تشخیص اختلال شخصیت مرزی ناکافی است.
به عبارت دیگر، هر جا پای طرحواره رهاشدگی در میان است به این معنا نیست که اختلال شخصیت مرزی هم وجود دارد. اختلال شخصیت مرزی با اختلال در خودانگاره و هویت مشخص میشود (باخ و فارل، ۲۰۱۸) که لزوما تمام کسانی که طرحواره رهاشدگی دارند دچار اختلال در هویت خود نیستند.
اهداف درمانی
در راهنمای بالینی کار با طرحواره رهاشدگی یک اقدام مهم تعیین اهداف درمانی است.
مهمترین هدفی که در کار با طرحواره رهاشدگی دنبال میشود، درونیساز افراد مهم زندگی به عنوان ابژههای باثبات است. آنها باید یاد بگیرند که نسبت به ثبات روابط دید واقعبینانهای پیدا کنند. درواقع باید بفهمند که انتظار از دیگران برای دسترس بودنِ ۲۴ ساعته یک انتظار غیرمنطقی و غیرممکن است. آنها باید بگیرند که هر نوع رفتاری را به عنوان نشانههای طرد شدن در نظر نگیرند.
ارزیابی طرحواره رهاشدگی
در طرحوارهدرمانی، ارزیابی یک مرحلهی مهم و اولیه است که مابقی درمان بر آن استوار است. شما میتوانید برای ارزیابی طرحواره رهاشدگی، از تاریخچهی مشکلات فعلی، تاریخچهی زندگی به خصوص در حیطهی روابط، و پرسشنامهی طرحواره استفاده کنید.
به طور معمول در شکایتهای افراد دارای طرحواره رهاشدگی جملات زیر را میشنوید:
- همیشه نگران این هستم کسانی را که دوستشان داریم بمیرند یا مرا ترک کنند.
- به دیگران میچسبم چون میترسم مرا ترک کنند.
- پایهی حمایتی ثابتی ندارم.
- من مدام عاشق افرادی میشوم که نمیتوانند به طور به رابطه تعهد داشته باشند.
- همیشه در زندگی من آدمها آمدهاند و رفتهاند.
- وقتی کسی را که دوستش دارم خودش را از من کنار میکشد ناامید میشوم.
- آنقدر درگیر این فکر میشوم که کسانی را که دوست دارم مرا ترک خواهند کرد که خودم آنها را از خود دور میکنم.
- نزدیکترین افراد به من غیرقابل پیشبینی هستند. یک دقیقه کنار من و با من هستند و بعد ناپدید میشوند.
- من بیش از حد به افراد دیگر نیاز دارم.
- در نهایت، من تنها خواهم بود.
تاریخچهی مشکلات درمانجو
معمولاً کسی که طرحواره رهاشدگی دارد، روابط آشفته، کوتاهمدت، به سرانجامنرسیده، شکستهای عشقی، عدم تعهد، روابط چندگانه و حتی روابط همزمان و موازی را تجربه کرده است. هرچه طرحواره رهاشدگی شدت و عمق بیشتری داشته باشد موارد ذکر شده در این فهرست، بیشتر تیک میخورند.
تکنیکهای کار با طرحواره رهاشدگی
مهمترین بخش راهنمای بالینی کار با طرحواره رهاشدگی، تکنیکهای طرحوارهدرمانی و نحوه کاربست آنها هنگام کار با درمانجویان است.
از آنجایی که طرحواره رهاشدگی در حوزهی بریدگی/طرد قرار دارد و علت شکلگیری آن درواقع مختل شدن روابط امن با والدین است، ارتباطِ درمانی توأم با اعتماد مهمترین پادزهری است که درمانگر میتواند ارائه دهد. بنابراین رابطهی درمانی مهمترین ابزار درمانگر برای تغییر طرحواره رهاشدگی است.
در رابطهی درمانی، درمانگر به نماد والدینی تبدیل میشود که درمانجو را رها نمیکند و به صورت قابل پیشبینی عمل میکند، در نتیجه، درمانجو میتواند در رابطهی درمانی، بر طرحوارهاش غلبه پیدا کند.
روش اصلی درمانگر نیز بازوالدینی حدومرزدار است. درمانگر از این طریق یک رابطهی امن و باثبات با درمانجو برقرار میکند تا درمانجو بتواند او را به عنوان یک ابژهی ثابت بپذیرد.
در نهایت درمانگر از طریق مواجههی همدلانه (بهاری، ۲۰۲۰)، با تحریفهای شناختی درمانجو مانند فاجعهسازی در مورد دوری دیگران و در دسترس نبودن همیشگی افراد مهم زندگی مبارزه میکند.
تکنیکهای شناختی
هدف اصلی تکنیکهای شناختی در راهنمای بالینی کار با طرحواره رهاشدگی مبارزه با افکار منفی مبتنی بر طرحوارههای ناسازگار اولیه است. بنابراین هنگام کار با فردی که طرحواره رهاشدگی دارد درمانگر با استفاده از تکنیکهای شناختی به او کمک میکند دیدگاهها و افکار اغراقآمیز خود را نسبت به ترک شدن، مردن و غیرقابل پیشبینی بودن افراد مهم زندگی تغییر دهد.
به عنوان مثال، درمانگر با تحریف شناختی فاجعهسازی هنگام جداییهای موقت افراد مهم زندگی درمانجو، مبارزه میکند. فکر منفی دیگر آنها، دربارهی دسترسیپذیری همیشگی افراد مهم زندگی است. آنها معتقدند که افراد مهم زندگی باید همیشه در دسترس باشند و دوری از آنها غیرقابل تحمل است.
در نتیجهی تکنیکهای شناختی، درمانجویان یاد میگیرند که دسترسیپذیری همیشگی به دیگران غیرممکن است. درواقع هر آدمی برای خودش محدودیتهایی دارد، و دلش میخواهد اوقات خودش را به شکلی که دوست دارد استفاده کند. از طرفی دیگر، محدودیتهای زندگی مانند کار کردن، امتحان دادن و … همگی فرصتهای دسترسیپذیری را کاهش میدهد.
از این رو، عقیدهی دسترسیپذیری همیشگی که از نظر افرادِ دارای رهاشدگی ملاکی برای اثبات دوست داشتن و ثبات روابط است، امری غیرممکن است. در نتیجه آنها باید این محدودیتها را بپذیرند و قبول کنند که اگرچه افراد مهم زندگی همیشه در دسترس نیستند اما به این معنا نیست که قصد ترک کردن آنها را دارند (بهاری، فارل و روزمانیر، ۲۰۲۳).
یکی دیگر از خواستههای طرحوارهخاستِ افراد دارای رهاشدگی این است که مدام به دنبال اطیمنان یافتن از ماندن شریک عاطفیشان در رابطه است. آنها مدام میپرسند که «منو دوست داری؟»، «رهام نمیکنی؟» و یا «تنهام نمیذاری؟». این اطمینانطلبی مداوم، باید تغییر کند زیرا منشاء آن عدم امنیت است. بنابراین درمانگر باید با این خطاهای شناختی، چالش کند و آنها را با افکار و باورهای منطقی سالمتر جایگزین کند.
تکنیکهای تجربهای
تکنیکهای تجربهای در راهنمای بالینی کار با طرحواره رهاشدگی شامل تصویرسازی ذهنی، بازسازی خاطرات تروماتیک، کار با صندلی و نامه نوشتن به منشاء طرحواره است.
در تصویرسازی ذهنی، درمانگر به درمانجو کمک میکند که خاطرات تروماتیکِ مبتنی بر طرد شدن، نادیده گرفته شدن و مورد غفلت واقع شدن در دروان کودکیاش را تجسم کند. سپس وارد تصویر ذهنی درمانجو میشود و از طریق بازوالدینی، نیازهای عاطفی بنیادین او را برآورده میسازد و در عین حال، خشم خود را نسبت به والدین بیمسئولیتی که کودک را رها کردهاند نشان میدهد.
هنگامی که درمانگر، بازوالدینی انجام میدهد، بزرگسال سالم از او الگوبرداری میکند و درنهایت خود درمانجو به عنوان بزرگسال سالم وارد تصویر ذهنی خودش میشود و از کودک رهاشدهی خودش حمایت و نیازهای عاطفیاش را برآورده میکند (بهاری، ۲۰۲۱).
در تکنیکهای صندلی، درمانگر میتواند کار با ذهنیتهای والد سرزنشگر و کودک رهاشده را انجام دهد. درواقع والد سرزنشگر تلاش میکند، کودک را به خاطر رهاشدگی مورد انتقاد واقع شود و تقصیرها را گردن او بیندازد: «تو آنقدر بد، زشت و دوستنداشتنی هستی که دیگران همیشه تو را ترک میکنند».
تکنیک صندلی فرصت مناسبی فراهم میآورد تا درمانگر با صدای سرزنشگرانهی والد درونیِ درمانجو، چالش کند و او را از زیر بار سرزنشها و احساس گناه نسبت به خود نجات دهد.
در تکنیک نامه نوشتن، درمانگر از درمانجو میخواهد که نامهای به والدین خود بنویسد و علت رهاشدگی خود را توضیح دهد. او میتواند تمام احساسات خود را در این نامه بیان کند.
تکنیکهای الگوشکنی رفتاری
بعد از اینکه درمانگر اطمینان پیدا کرد که تکنیکهای شناختی و تجربهای، طرحواره رهاشدگی را ضعیف کردهاند در راهنمای بالینی کار با طرحواره رهاشدگی نوبت به الگوشکنی رفتاری میرسد که منظور از آن جلوگیری از رفتارهایی است که باعث تداوم رهاشدگی میشوند.
به عبارت دقیقتر در این مرحله، درمانگر سبکهای مقابلهای که درمانجو برای مدیریت طرحواره رهاشدگی به کار میگیرد را هدف درمان و تغییر قرار میدهد.
به عنوان مثال درمانگر، درمانجو را تشویق میکند که روابط بیثباتش را قطع کند و افراد متعهدی را برای رابطه انتخاب کند. همچنین حسادت، وابستگی افراطی و خشم زیادِ درمانجو باید مورد بحث قرار گیرند و در صورت لزوم برای کاهش و از بین بردن آنها اقدامات مناسبی صورت گیرد.
تحمل تنهایی یکی دیگر از هدفهای عمدهی این مرحله است. درمانجو باید یاد بگیرد که نسبت به جداییهای موقت و بیرون آمدن از یک رابطهی سمی تلاش کند و تنهایی خود را بپذیرد. معمولاً تنهایی باعث میشود که این درمانجویان به سمت افراد غیرقابل اعتماد و بیمتهعد جلب شوند.
مشکلات درمان طرحواره رهاشدگی
در این بخش از راهنمای درمان طرحواره رهاشدگی، میخواهم توجه شما را مشکلاتی که در حین درمان این طرحواره ایجاد میشود آگاه کنم.
نخست اینکه، درمانجو همیشه نسبت به غیبتهای درمانگر شاکی است. این غیبتها ناشی از بیماری، مسافرت، استراحت، مرخصی و یا سایر محدودیتهای واقعی زندگی درمانگر است.
بنابراین درمانگر باید از طریق مواجههی همدلانه احساسات درمانجو را درک کند و سپس به او یادآور شود که درمانگر مانند هر آدم دیگری، در زندگیاش محدودیتهایی دارد که نمیتواند مدام در دسترس دیگران باشد. از طرفی دیگر، غیبتهای او به معنای رها کردن درمانجو نیست.
دومین مشکل زمانی ایجاد میشود که درمانجو، به منظور حفظ رابطه با درمانگر، به درمانجوی بسیار خوبی تبدیل شود و درواقع از درمانگر فرمانپذیری کند. در این حالت، درمانجو، تمام تکنیکهای درمانی را به خوبی انجام میدهد اما چون دلیل آن صرفاً حفظ رابطه با درمانگر است، تغییر خاصی در او ایجاد نمیشود.
در اینجا درمانگر باید این موضوع را با او درمیان بگذارد و به او اطمینان دهد که تا پایان درمان کنار او خواهد ماند و نیازی نیست که نقش درمانجوی خوب را بازی کند.
مشکل دیگر، ناشی از زنگزدنهای مداوم درمانجو در بین جلسات است. یا اینکه مدام درخواست جلسات اضافی دارد. درمانگر میتواند از طریق مواجههی همدلانه این موارد را به بحث گذاشته، آنها را در راستای رفتارهای طرحوارهخاست مفهومپردازی کند و درمانجو را تشویق به الگوشکنی رفتاری کند.
هنگامی که درمانجو از سبک مقابلهای اجتناب استفاده میکند ممکن است جلسات را لغو کند، دیر به جلسات بیاید، یا درمان را نیمهکاره رها کند. تمامی این رفتارها نیازمند مفهومپردازی و الگوشکنی رفتاری است.
گاهی اوقات، درمانجو از طریق تهدید به خاتمهی درمان، قصد امتحان کردن درمانگر را دارد. او میخواهد مطمئن شود که آیا درمانگر برای نگهداشتن او در درمان تلاش میکند یا نه. بنابراین، درمانگر باید از طریق بازوالدینی حدومرزدار، علاقهی خود را به ادامهی درمان نشان دهد و در عین حال تصمیمگیری را به درمانجو واگذار کند. در ادامه، این رفتار نیز باید در پرتو طرحواره رهاشدگی مفهومپردازی و درمانجو برای الگوشکنی رفتاری آماده شود.
همچنین، کار با افرادی که طرحواره رهاشدگی دارند به طور بالقوه در معرض این خطر قرار دارد که درمانگر به مهمترین شخص زندگی درمانجو تبدیل شود. در این حالت، درمانجو تمایلی به پایان دادن به درمان ندارد. درمانگر با شناسایی این موضوع، باید هدف درمان را به درمانجو گوشزد کند و او را برای برقراری روابط رضایتبخش در بیرون از درمان ترغیب کند.
در نهایت، آخرین نکتهای که باید در راهنمای بالینی کار با طرحواره رهاشدگی با شما به اشتراک بگذارم مشکلی است که ناشی از مرتبط بودن رهاشدگی با سایر طرحوارهها مانند نقص/شرم، فرمانپذیری و خودقربانگری است. بنابراین، همزمان درمانگر باید با افکار و رفتارهای مبتنی بر این طرحوارهها کار کند که آنها را در مقالهی دیگری به صورت مفصل توضیح دادهام.
خلاصه راهنمای بالینی کار با طرحواره رهاشدگی
مقالهی راهنمای بالینی کار با طرحواره رهاشدگی به تعریف، ارزیابی و تکنیکهای اثربخش برای تغییر این طرحواره پرداخته است.
رهاشدگی به معنای عدم اطمینان قلبی درمانجو به ماندگاری روابط است. در حین ارزیابی، شما باید تاریخچه و مشکلات ناشی از این طرحواره را بسنجید و درنهایت با استفاده از تکنیکهای شناختی، تکنیکهای تجربهای و الگوشکنی رفتاری برای تغییر این طرحواره تلاش کنید. باید در راهنمای بالینی کار با طرحواره رهاشدگی به این موضوع اشاره کنم که مواجههی همدلانه و بازوالدینی حدومرزدار در انجام تمامی تکنیکها باید نقش پررنگی داشته باشند زیرا رابطهی درمانی محور اصلی تغییر طرحوارهی رهاشدگی است.
داشتن یک راهنمای بالینی کار با طرحواره رهاشدگی بسیار ضروری است. لطفا پس از مطالعه این راهنما به منظور بهبود کیفیت و رفع ابهامات راهنما در قسمت کامنتها ما را راهنمایی کنید. مقالههای دیگری به منظور ارائهی راهنمای بالینی برای کار با سایر طرحوارههای ناسازگار اولیه منتشر خواهند شد.
مقالههای کمککننده
منابع راهنمای بالینی کار با طرحواره رهاشدگی
- Ainsworth, M. D. S. (1991). Attachments and other affectional bonds across the life cycle. In C . M. Parkes, J. Stevenson-Hinde, & P. Marris (Eds.), Attachment across the life cycle (pp. 33-51). London: Routledge.
- Bach, B., & Joan M. Farrell, J. M. (20018). Schemas and modes in borderline personality disorder: The mistrustful, shameful, angry, impulsive, and unhappy child, Psychiatry Research, 259, 323-329, https://doi.org/10.1016/j.psychres.2017.10.039.
- Bowlby, J. (1958). The nature of the childs tie to his mother. International Journal of Psychoanalysis, 39, 350-371.
- et al. (2015). Treatment of personality disorder. Lancet.
- Young, J. E., Klosko, J. S. & Weishaar, M. E. (2003). Schema therapy: A practitioner’s guide. Guilford Press.
- Behary, W. T. (2020). The art of empathic confrontation and limit-setting. In G. Heath & H. Startup (Eds.), Creative methods in schema therapy: Advances and innovation in clinical practice (pp. 227–236). Routledge.
- Behary, W. (2021). Disarming the narcissist (3rd ed.). New Harbinger Publications.
- Behary, W. T., & Dieckmann, E. (2013). Schema therapy for pathological narcissism: The art of adaptive reparenting. In J. S. Ogrodniczuk (Ed.), Understanding and treating pathological narcissism (pp. 285–300). American Psychological Association.
- Behary, W. T., Farrell, J. M., Vaz, A., & Rousmaniere, T. (2023). Deliberate practice in schema therapy. American Psychological Association. https://doi.org/10.1037/0000326-000.
برای ارتباط با ما درباره راهنمای بالینی کار با طرحواره رهاشدگی در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
- اینستاگرام: schema.therapy
- تلگرام: psychologistnotes
- ایمیل: schemalogy@gmail.com