اصول گفتگو: راهی برای افزایش صمیمیت و موفقیت

چرا اصول گفتگو؟
زمانی اجداد ما در دشتهای بیکران و کوهستانهای پر از خطر زندگی میکردند و مجبور بودند که برای بقای خودشان با خطرات زیادی مبارزه کنند. تلاش برای بقا آنها را مجبور کرده بود که با روشهای خشن با محیط خود مواجهه شوند. اما رفته رفته که انسان متمدن شد و برای خودش شهرها و روستاها را ساخت دیگر خبری از خرسها و ببرهای درنده و مارهای گزنده نبود، بنابراین ساز و کارهای خشن به کارش نمیآمد. اما این ساز و کارها در او نهادینه شده بود.
در زندگی دستهجمعی سازوکارهای بقا جای خود را به زبان دادند بنابراین انسانها به جای درگیری باید اصول گفتگو را یاد میگرفتند. البته هنوز هم در مسیر یادگیری اصول گفتگو هستند.
در این مقاله میخواهیم اصول گفتگوی مشترک که منجر به افزایش صمیمیت و کیفیت زندگی زناشویی میشود را با هم مرور کنیم. البته این اصول صرفاً برای روابط زناشویی کاربرد ندارند میتوانید از آنها در هر رابطهای استفاده کنید. با اسکیمالوژی همراه باشید.
اصول گفتگو در زندگی مشترک
انسان موجودی است دارای زبان و تمامی اهداف و خواستههای خود را از طریق زبان منتقل میکند. در یک رابطه دو نفره به شکل ازدواج، بیشترین وقت مشترک زن و شوهر به گفتگو با یکدیگر سر مسائل مختلف سپری میشود. بنابراین یادگیری اصول گفتگوی مشترک برای هر زن و شوهری بسیار حیاتی است.
زندگی زناشویی میتواند عامل شادکامی یا عامل ناراحتیهای بسیاری باشد. مهمترین عاملی که در زندگی زناشویی موجب شادکامی و موفقیت میشود یا آن را نابود میسازد گفتگو است. بنابراین یادگیری مهارتهای ارتباطی برای زن و شوهرها بسیار مهم است.
در اینستاگرام همراه ما باشید.مردم معمولاً می گویند “ارتباط کلید هر رابطهای است” و حق با آنهاست. ازدواج یک پیوند مقدس است که در آن از هر دو طرف انتظار میرود که اختلافات خود را حل کنند و به یک رابطه سالم کمک کنند. یکی از عوامل کلیدی برای تضمین یک رابطه سالم، ارتباط است. توانایی درک و پاسخ به یکدیگر میتواند به معنای تفاوت بین ازدواج شاد و طلاق باشد. ارتباط نامناسب نیز میتواند منجر به سوءتفاهم و رفتار بیاحترامی نسبت به یکدیگر شود.
گفتگو به این معناست که شما قصد دارید تجربههای خود را یکدیگر در میان بگذارید، برای دانستههای هم احترام قائل شوید و به یکدیگر اهمیت بدهید. کارهای مشترک خانه، به توانایی شما در دریافت و انتقال اطلاعات از سوی شما بستگی دارد. لحن کلام و کلماتی که به کار میبرید نشانگر نگرش شما به طرف مقابل است.
هنگامی که گفتگوی شما رضایت بخش و از روی محبت باشد و به یکدیگر احساس امنیت بدهد میتوان گفت که یک ارتباط سالم بین شما برقرار شده است. اما اگر گفتگوی شما وسیلهای باشد برای سلطهگری، ایجاد تنش، بیحرمتی یا ضربه زدن به طرف مقابل، در رابطه شما ناامنی ایجاد میشود.
چون بیشترین وقت شما صرف گفتگو با هم میشود میتوانیم سلامت گفتگو را شاخص سلامت رابطهی شما در نظر بگیریم.
تمامی یادگیریهای ما از دورهی کودکی شروع میشود و گاهی یادگیریهای آن دوران، تبدیل به یک الگویی میشود که در زندگی بزرگسالی ما تکرار میشوند. این الگوها انتظارات ما در مورد همسرمان را نیز شکل میدهند. به عنوان مثال فردی که در دوره کودکی خود همیشه مورد انتقاد و سرزنش واقع شده است در دوران بزرگسالی نسبت به هرگونه انتقادی جبههگیری میکند. این حساسیت به حدی است که حتی اگر طرف مقابل قصد انتقاد نداشته باشد او ممکن است سخنان او را به شکل انتقادآمیز برداشت کند.
الگوهای گفتگوی ما هم در دورهی کودکی شکل گرفتهاند به عنوان مثال اگر والدین ما با دعوا و مشاجره با هم گفتگو کرده باشند احتمالاً ما هم از این همین شیوه برای حل مشکلات خود استفاده میکنیم.
اگر ما در خانوادهای بزرگ شده باشیم که خواستههای خود را از طریق متهم کردن، شکایت کردن و دستور دادن مطرح کرده باشند، ما نیز آموختهایم که ناراحتی خود را به شکل ناخوشایند ابراز کنیم. همچنین هنگامی که کسی با ما مشکلی داشته باشد به جای اینکه مشکل را حل کنیم جلوی او میایستیم و کمکی به حل و فصل رنجش و حل مسئله او نمیکنیم.
گفتگوی مشکلساز چیست؟

گفتگوی مشکلساز گفتگویی است که به صورت غیرمشترک انجام میشود و میتواند انواع مختلفی به خود بگیرد:
- گفتگوی خصمانه
- گفتگوی رقابتآمیز
- گفتگوی بیهدف
- گفتگوی بینتیجه
یکی از نکاتی که کاملاً بدیهی به نظر میرسد این است که هر چه مهارتهای ارتباطی ما ضعیفتر باشد هنگام گفتگو بیملاحظهتر خواهیم بود. هرچه خشمگینتر باشیم احتمال اینکه به طرف مقابل خود صدمه بزنیم، او را تحقیر کنیم بیشتر میشود و با احتمال بیشتری شریک زندگی خود را به چشم یک دشمن میبینیم.
به طور کلی هر چه روابط آزاردهندهتر، خصمانهتر و ناگوارتر میشود تلخی رابطه میشود و تلخی، تلخی میآورد. گفتگوهای مشکلساز باعث ایجاد تنش، اضطراب و افسردگی میشود و بعد از مدتی، روح رابطه را میکشد.
گفتگوی مشترک چیست؟
گفتگوی مشترک به زوجها این امکان را میدهد که اطلاعاتی که در مورد یک مسئله وجود دارد را کنار هم بگذارند، به بینش درستی برسند و با یکدیگر به صورت توافقی راهحلی پیدا کنند. زوجینی که از گفتگوی مشترک استفاده میکنند مزایای زیر را به دست میآورند:
- از بودن در کنار هم لذت میبرند
- اطلاعات را به شکلی درست و به راحتی با هم مبادله میکنند.
- برای رسیدن به اهداف خود مانند یک تیم کار میکنند.
سنگ بنای یک زندگی موفقیتآمیز و رابطهی زناشویی سالم و رسیدن به اهداف مشترک در زندگی به گفتگوی مشترک زن و شوهر بستگی دارد.
در گفتگوی مشترک، زن و شوهر از لحن صمیمانه با یکدیگر استفاده میکنند حتی اگر در مورد موضوعی با هم اختلاف نظر داشته باشند. این زن و شوهر هنگامی که به مشکل بر میخورند سعی میکنند با مشکل روبرو شوند نه این رو در روی هم جنگی را آغاز کنند.
هدف گفتگوی مشترک درک و تفاهم متقابل است. هر یک از طرفین رابطه هدفشان این است که تا آنجایی که میتوانند به جای جبههگیری طرف مقابل را درک کنند تا بتوانند با هم به تفاهم برسند.
وقتی به زوجهایی که گفتگوی مشترکی دارند نگاه میکنیم متوجه میشویم که برای رسیدن به راهحل دوجانبه و توافق دوطرفه تلاش میکنند. آنها بحث و جدل نمیکنند و از عبارتهای توهینآمیز و آزاردهنده استفاده نمیکنند. علاوه بر این آنها موضوع را عوض نمیکنند.
هدف گوش دادن به طرف مقابل در یک گفتگوی مشترک پیدا کردن نکات اصلی و درست گفتهها و حرفهای طرف مقابل است. آنها تلاش نمیکنند حرف خود را به کرسی بنشانند.
در گفتگوی مشترک از مسموم کردن رابطه جلوگیری میشود. یعنی هر کدام از طرفین رابطه استفاده از عبارتهای نادرست، آزاردهنده و خصمانه را به حداقل میرساند.
در نهایت در یک گفتگوی مشترک طرفین رابطه برای تفاوتهایی که با هم دارند ارزش قائل میشوند و به تفاوتهای هم احترام میگذارند. به هر حال تفاوتهای فرهنگی، خانوادگی و … بخشی از هر نوع رابطهای است. در ازدواج این تفاوتها میتواند منبع ناآرامی و اختلافنظرهای ویرانگر باشد. اما زوجهایی که با یکدیگر گفتگوی مشترکی دارند تلاش میکنند به این تفاوتها احترام بگذارند.
یکی از آفتهای هر نوع رابطهای، تلاش برای پیدا کردن مقصر است. اما کسانی که به ماهیت رابطه و پیشرفت آن فکر میکنند تلاش میکنند از پیدا کردن مقصر در وهلهای اول جلوگیری کنند و تمرکز خود را روی حل مسئله میگذارند.
اصول گفتگو
برای اینکه بتوانیم سلامت رابطهی خود را حفظ کنیم و باعث ارتقای آن شویم باید اصولی را یاد بگیریم و با تمرین کردن آنها، این اصول را بخشی از شخصیت خود و نشانهی رابطهی خود سازیم. جای نگرانی نیست. این اصول قابل یادگیریاند و تجربه نشان داده است که روی کیفیت رابطه اثرات مثبت بیشماری دارند.
اصل اول: دیگران نمیتوانند ذهن شما را بخوانند، شما باید خواستهها، نگرانیها و آرزوهای خود را بیان کنید.
اگر قصد دارید همسر شما به آنچه میگویید اهمیت بدهد باید آنچه را در ذهنتان است و خواستههای خود را به صورت شفاف به زبان بیاورید تا به او فرصت درک کردن خود را بدهید. متأسفانه یکی از باورهای غلط در مورد عشق و دوست داشتن این است که «اگر او واقعاً مرا دوست داشته باشد خودش میفهمد من به چه چیزی نیاز دام». این یک باور غلط سمی است.
در واقع اگر شما احساس خود را به زبان نیاورید و خواستههایتان را مطرح نکنید طرف مقابل در بهترین حالت مجبور به حدس زدن خواستهی شما میشود که همانطور که پیداست حدس زدن با خطا همراه است. در نتیجه طرف مقابل واقعاً نمیداند چه واکنشی به شما نشان دهد.
اما اگر تلاش کنید که خواستههای خود را مطرح کنید آنگاه رشتههای الفت و صمیمیت بین شما افزایش پیدا خواهد کرد زیرا طرف مقابل را از سردرگمی بیرون آوردهاید. البته طرف مقابل هم باید همدلی و مهارتهای شنیدن را به کار گیرد.
یک نکته مهم دیگر که باید آن را بدانید این است که اگر خواستار همدلی و احترام نسبت به خود هستید در وهله اول شما باید به خودتان احترام بگذارید. بنابراین نباید خودتان را به خاطر خواستههایتان سرزنش کنید.
بنابراین اشاره یا ارتباط غیرمسقتیم یک روش پرخطر و بینتیجه است که باید از آن اجتناب کنید. شما باید تمرین کنید احساسات و خواستههای خود را به روش مؤثری بیان کنید. هرچقدر تلاش کنید به صورت واضحتری صحبت کنید در ارتباط موفقتر خواهید بود.
به طور کلی اینکه انتظار داشته باشید همسرتان ذهن شما را بخواند هر دوی شما در نهایت ناامید خواهید شد.
یک اشتباه استراتژیک در رابطه: خودت میدونی که من به چی فکر میکنم!
شما نباید فرض را بر این بگذارید که طرف مقابل میداند شما به چه چیزی فکر میکنید. بنابراین در حین گفتگو باید از این عبارت «خودت میدونی که من به چی فکر میکنم» بپرهیزید.
دربارهی آنچه میخواهید حرف بزنید نه دربارهی نخواستنهای خود
وقتی در مورد آنچه نمیخواهید حرف میزنید گفتگوی شما کمی انتقادی به نظر خواهد رسید در نتیجه طرف مقابل ممکن است در مقابل شما جبهگیری کند. به جای بیان نارضایتی، خواسته خود را بیان کنید:
فرض کنید بگویید من قورمهسبزی دوست ندارم. خب در این صورت معلوم نیست شما چه چیزی دوست دارید. بنابراین طرف مقابل نمیداند چه کاری باید انجام دهد.
- من نمیخوام توی مهمونی با بقیه وقت بگذاری.
- من میخوام تیو مهمونی با هم باشیم و بعد وقتمون رو با دوستامون بگذرونیم.
به جای شکایت کردن، درخواست خود را مطرح کنید
وقتی شکایت میکنید در واقع بر گذشته تأکید میکنید و این موجب ناامیدی میشود چون گذشته قابل تغییر نیست. اما وقتی درخواست خود را مطرح میکنید به رفتارهایی که میتوان انجام داد انگشت گذاشتهاید. از طرفی وقتی شکایت میکنید طرف مقابل احساس میکند که از او عیبجویی شده است.
اصل دوم: احساسات خود را بیان کنید.
احساسات شما حاوی اطلاعات مهمی هستند که باید با همسر خود در میان بگذارید. هر احساسی حتی اگر ناخوشایند باشد نشان میدهد که رویداد مهمی در حال وقوع است و نشاندهندهی وضعیتی است که برای ما مهم است.
احساسات، افکار، و رفتار سه عاملی هستند که باید در یک جهت هماهنگ باشند. وقتی که میفهمید احساسی در درونتان وجود دارد باید درباره آن فکر کنید تا پیام آن احساس را درک کنید. به این ترتیب احساسات به قطبنمای زندگیتان تبدیل میشود. برای بیان احساس خود از راهنمای زیر استفاده کنید:
- احساس خود را با یک کلمه بیان کنید: عصبانی، غم، ترس، خشم و … کلماتی برای توصیف احساسات هستند.
- احساس خود را به زبان بیاورید و از ابراز غیرکلامی آن چشمپوشی کنید. به عنوان مثال به جای اخم کردن و رو برگرداندن بگویید از اینکه …. عصبانی هستم.
- از لحن ملایم استفاده کنید: هر چه لحن کلام شما تندتر باشد، پاسخ تندتری دریافت خواهید کرد. هر چه بیشتر هیجانی عمل کنید مخالفتها با شما بیشتر میشود.
- از عبارت «تو مرا عصبانی، غمگین و…. میکنی» پرهیز کنید. هیچکسی مسئول احساسات شما نیست. این عبارت فقط طرف مقابل را متهم میسازد و مسئولیت احساسات و اعمال شما را به گردن دیگری میاندازد. به خاطر داشته باشید جملههایی که با «من» آغاز میشود نه تنها شخص دیگری را متهم نمیکند بلکه راه را برای حل مسئله باز میکند.
- البته آنچه به زبان میآید یا کاری که انجام میدهیم باعث بروز واکنشی در طرف مقابل میشود اما او میتواند درباره واکنش خود فکر کند و در مورد اینکه آن را ابراز کند یا نه تصمیم بگیرد.
این جمله طلایی را به یاد داشته باشید: وقتی که یک نفر به طور دائم در معرض پیامهای منفی شما قرار بگیرد سرانجام این پیامهای منفی در او تأثیر میگذارد. بنابراین از متهم کردن شخص دیگر اجتناب کنید.
اصل سوم: شکستن حریمها و حرمتها ممنوع
وقتی دربارهی افکار و احساسات فرد دیگر شروع به حدس میکنید و فرضتان را بر این میگذارید که میدانید او به چه چیزی فکر میکند و چه احساسی دارد درواقع وارد حریم او شدهاید. این کار نادیده گرفتن حریم شخصی طرف مقابل است.
صحبت کردن افکار همسر یا هر فرد دیگری، استقلال او را به خطر میاندازد. هر کسی حق دارد تنها درباره افکار، احساسات و نگرانیهای خودش حرف بزند، هیچ کسی نمیتواند از جانب دیگری حرف بزند.
به جای حدس زدن و تفسیر کردن و حدس زدن افکار و احساسات طرف مقابل از او سؤال بپرسید. وقتی حریم شخصی دیگران را رعایت کنید آنها کمتر به خود حالت دفاعی میگیرند و به جای مخالفت، شانس پیدا کردن راه حل افزایش پیدا میکند. پنج نوع حریمشکنی وجود دارد:
- ذهن خوانی: منظور حدس زدن فکار طرف مقابل است.
- خواندن احساسات دیگری: شبیه ذهنخوانی، منظور حدس زدن احساسات طرف مقابل است.
- برچسب زدن: در این حالت به طرف مقابل صفتهایی را نسبت میدهیم: تو خیلی بیانصافی.
- عیبجویی: انتقادی بودن و منفی صحبت کردن در مورد کارها و رفتارهای طرف مقابل
- نصیحت و دستور دادن: در این حالت فکر میکنیم که چه کاری به صلاح طرف مقابل است و به او دستور میدهیم که آن کار را انجام دهد.
اصل چهارم: ایجاد آلودگی ممنوع
وقتی از عبارتهای تحقیرآمیز استفاده میکنید فضای ارتباطی بین شما و همسرتان آلوده میشود. انگار در زمین آمادهی صمیمیت، آشغال میریزید و جلوی رشد صمیمیت را میگیرید.
گفتگوهای منفی حاوی پیامهای تحقیرآمیزاند. برای حفظ تدبیر و ظرافت این نکته را به خاطر بپسارید که رفتار فرد به معنای شخصیت او نیست. جدا کردن رفتار از شخصیت کار بسیار سنجیده و بالغانهای است.
رهنمودهایی برای تعامل زن و شوهر

در زیر چند نکته و دستورالعمل مهمی که برای یک تعامل سالم زن و شوهر باید رعایت شود، آورده شده است.
- با دقت به حرف های طرف مقابل گوش دهید – شنونده خوبی بودن به شما کمک میکند تا در صورت وجود مشکل متوجه شوید.
- سعی کنید در گفتگوهای کوچک شرکت کنید – چنین صحبتهایی میتواند درباره فیلمها یا برنامههای تلویزیونی مورد علاقه شما باشد. همچنین میتواند به چیزهایی که در روز شما اتفاق افتاده مربوط باشد.
- سوال بپرسید، در مورد احساس طرف مقابل بپرسید.
- جنبه مهم دیگر این است که زیاد در مورد خودتان صحبت نکنید. این ممکن است پیش پا افتاده به نظر برسد، اما مردم تمایل دارند به صحبت کردن ادامه دهند و به آنچه ممکن است طرف مقابل بگوید گوش نمیدهند.
- اگر مجبور به بیان برخی از افکار منفی هستید، سعی کنید آن را سازنده بیان کنید. این به جلوگیری از برخوردهای ناخواسته کمک میکند.
- علاوه بر این، اگر به اشتباهات شما اشاره میشود، بدون اینکه حالت تدافعی داشته باشید، به آنها رسیدگی کنید. پذیرفتن اشتباهات عاقلانهتر از انکار آنهاست.
- وقتی با هم وقت میگذرانید، اطمینان حاصل کنید که هیچ مزاحمتی مانند تلفن همراه وجود ندارد.
ارتباط با ما
برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
اینستاگرام: schema.therapy
تلگرام: psychologistnetes
ایمیل: schemalogy@yahoo.com
لذت بردم