اختلال هویت تجزیه ای (DID): تشخیص و درمان
اختلال هویت تجزیه ای که قبلاً به عنوان اختلال شخصیت چندگانه شناخته میشد، با تناوب بین هویتهای چندگانه مشخص میشود. یک فرد ممکن است احساس کند که یک یا چند صدا سعی میکنند کنترل را در ذهن خود به دست بگیرند. اغلب این هویتها ممکن است نامها، ویژگیها، رفتارها و صداهای منحصر به فردی داشته باشند. افراد مبتلا به DID شکافهایی را در حافظه رویدادهای روزانه، اطلاعات شخصی و تروما تجربه خواهند کرد.
اختلال هویت تجزیه ای
افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای در واقع دو یا چند شخصیت متمایز در درون خود دارند. این شخصیتها ممکن است کنترل آگاهی فرد را به دست بگیرند و برای مدتی به شخصیت غالب تبدیل شوند. هنگامی که این اتفاق میافتد، ممکن است فرد احساس کند که رویدادهای عجیبی در اطراف او رخ میدهد. ممکن است فرد در به خاطر آوردن اطلاعات شخصی مشکل داشته باشد و در مورد دوران کودکی یا رویدادهای اخیر دچار کمبود حافظه باشد.
برای اینکه به عنوان اختلال هویت تجزیه ای تعریف شود، رشد شخصیتهای چندگانه نباید ناشی از مصرف مواد یا یک وضعیت پزشکی باشد. «چندپارگی» هویت اغلب به دلیل یک رویداد آسیبزا یا مجموعهای از رویدادها مانند بدرفتاری با کودک به وجود میآید.
آنچه در مورد اختلال هویت تجزیهای قابل توجه است این است که ظاهراً تفاوتهای واقعی بین شخصیتها وجود دارد. هر شخصیتی ممکن است ویژگیهای متمایز، خاطرات، وضعیت بدنی، ترجیحات لباس و حتی سلامت جسمانی خود را داشته باشد! به خاطر داشته باشید که یک فرد مبتلا به اختلال هویت تجزیهای وانمود نمیکند که فردی متفاوت است، مانند زمانی که یک بزرگسال مانند یک کودک رفتار و صحبت میکند. در عوض، تفاوتهای واقعی در رفتار و سایر خصوصیات وجود دارد که فرد را منحصر به فرد میکند.
بسیاری از افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیهای دارای شخصیت میزبان و خردهشخصیتها یا شخصیتهای فرعی هستند یا تغییر میکنند. شخصیت میزبان شخصیتی است که بیشتر مردم میبینند و احتمالاً در بیشتر مواقع حضور دارد.
شخصیت میزبان مانند شخصیت عمومی شماست که هر از گاهی تغییر میکند اما تفاوت چشمگیری ندارد. با این حال، خردهشخصیتها، شخصیتهای متمایز و اضافی درون یک فرد هستند که گهگاه جایگزین شخصیت میزبان میشوند و با دیگران تعامل دارند. این ممکن است به توضیح شکافهای حافظه کمک کند.
روابط بین خردهشخصیتها و بین خردهشخصیتها و شخصیت میزبان میتواند پیچیده باشد. احتمالات ارتباط متفاوتی برای شخصیتهای مختلف فرد مبتلا به اختلال هویت تجزیهای وجود دارد، از جمله موارد زیر:
|
معیارهای تشخیصی اختلال هویت تجزیه ای
A. اختلال در هویت که با دو یا چند حالت شخصیتی متمایز مشخص میشود، که ممکن است در برخی فرهنگها به عنوان تجربه تسخیر توصیف شود. اختلال در هویت شامل ناپیوستگی مشخص در احساس خود و احساس عاملیت است که با تغییرات مرتبط در عاطفه، رفتار، آگاهی، حافظه، ادراک، شناخت و/یا عملکرد حسی-حرکتی همراه است. این علائم و نشانهها ممکن است توسط دیگران مشاهده شود یا توسط خود فرد گزارش شود.
B. شکافهای مکرر در یادآوری رویدادهای روزمره، اطلاعات شخصی مهم، و/یا رویدادهای آسیبزا که با فراموشی معمولی همخوانی ندارد.
C. علائم باعث ناراحتی یا اختلال قابل توجه بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر زمینههای مهم میشود.
D. این اختلال بخشی عادی از یک عمل فرهنگی یا مذهبی که به طور گسترده پذیرفته شده، نیست.
توجه: در کودکان، علائم با همبازیهای خیالی یا سایر بازیهای فانتزی بهتر توضیح داده نمیشود.
E. علائم مربوط به اثرات فیزیولوژیکی یک ماده (به عنوان مثال، خاموشی یا رفتار آشفته در هنگام مسمومیت با الکل) یا شرایط پزشکی دیگر (مانند تشنج جزئی پیچیده) نیست.
ویژگیهای مرتبط
افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیهای معمولاً با افسردگی، اضطراب، سوءمصرف مواد، آسیب به خود یا سایر علائم رایج دیگر همراه هستند. تشنجهای غیرصرعی و سایر علائم عصبی-عملکردی در برخی از تظاهرات اختلال هویت تجزیهای، به ویژه در برخی محیطهای غیر غربی، برجسته هستند. برخی از افراد، به ویژه در محیطهای غربی، ممکن است با علائم عصبی ظاهرا مقاوم، مانند سردرد، تشنج یا علائمی که نشاندهنده مولتیپل اسکلروزیس هستند، ظاهر شوند.
افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای اغلب اختلالات هوشیاری، فراموشی یا سایر علائم تجزیهای را پنهان میکنند یا کاملاً از آن آگاه نیستند. بسیاری از افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیهای، فلاشبکهای تجزیهای را گزارش میکنند که در طی آن یک تجربه حسی از یک رویداد قبلی را تجربه میکنند که گویی در زمان حال اتفاق میافتد.
افراد مبتلا به این اختلال معمولاً انواع مختلفی از بدرفتاری بین فردی را در دوران کودکی و بزرگسالی گزارش میکنند. سایر رویدادهای طاقتفرسا اولیه زندگی، مانند چندین روش پزشکی طولانی، دردناک و در اوایل زندگی نیز ممکن است گزارش شود. خودآزاری غیرخودکشانه در بین آنها به صورت مکرر رخ میدهد. در معیارهای استاندارد، این افراد سطوح بالاتری از هیپنوتیزمپذیری و علائم تجزیه را در مقایسه با سایر گروههای بالینی و افراد سالم گزارش میدهند. برخی از افراد پدیدهها یا دورههای روانپریشی گذرا را تجربه میکنند.
در میان ویژگیهای شخصیتی، ویژگیهای شخصیت اجتنابی اغلب در افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیهای بالاترین امتیاز را دارد و برخی از افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیهای به قدری اجتنابی هستند که ترجیح میدهند تنها باشند.
برخی از آنها روابط بلندمدت پایداری دارند، هرچند اغلب ناکارآمد و/یا توهین آمیز هستند، که ممکن است در رهایی از آن مشکل داشته باشند. ویژگیهای شخصیتی وسواسی در اختلال هویت تجزیه ای رایج است، بیشتر از ویژگیهای شخصیتی هیستریونیک. زیرگروهی از افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای دارای ویژگیهای شخصیت خودشیفته و/یا ضد اجتماعی هستند.
آمار در جامعه
شیوع 12 ماهه اختلال هویت تجزیه ای در میان بزرگسالان در یک مطالعه کوچک در جامعه ایالات متحده 1.5٪ بود. شیوع مادامالعمر اختلال هویت تجزیه ای 1.1 درصد در نمونهای از زنان در ترکیه بود.
شکلگیری و دوره
این اختلال ممکن است ابتدا تقریباً در هر سنی از اوایل کودکی تا اواخر زندگی ظاهر شود.
گسستگی در کودکان ممکن است مشکلاتی در حافظه، تمرکز و دلبستگی ایجاد کند و ممکن است با بازی آسیبزا همراه باشد. در نوجوانان، اختلال هویت تجزیه ای معمولاً به دلیل علائم بیرونی، رفتار خودکشی/خودتخریبی، یا تغییرات رفتاری سریع که اغلب به اختلالات دیگری مانند اختلال نقص توجه/بیش فعالی یا اختلال دوقطبی دوران کودکی نسبت داده میشود، مورد توجه بالینی قرار میگیرد.برخی از کودکان مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای نیز میتوانند کاملاً پرخاشگر و تحریکپذیر باشند.
افراد مسن مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای ممکن است با علائمی ظاهر شوند که به نظر میرسد اختلالات خلقی اواخر عمر، اختلال وسواس فکری-اجباری، پارانویا، اختلالات خلقی روانپریشی یا حتی اختلالات شناختی منتسب به فراموشی تجزیهای باشد.
تغییر/ سردرگمی آشکار هویت ممکن است توسط عوامل بسیاری، مانند تجربیات آسیبزای بعدی (مثلاً تجاوز جنسی)، یا حتی عوامل استرسزای به ظاهر بیاهمیت، مانند یک تصادف جزئی، ایجاد شود. تجربه سایر عوامل استرسزای زندگی نیز ممکن است علائم را بدتر کند، از جمله رویدادهای زندگی مانند رسیدن فرزندان فرد به همان سنی که در آن فرد به طور قابل توجهی مورد آزار و اذیت قرار گرفته یا آسیب دیده است.
مرگ یا شروع یک بیماری کشنده در فرد یا افراد سوءاستفادهکننده نمونه دیگری از رویدادی است که ممکن است علائم را بدتر کند. افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای در معرض خطر بالای آسیبهای بین فردی بزرگسالان مانند تجاوز جنسی، خشونت شریک صمیمی و استثمار جنسی، از جمله سوءاستفاده مداوم با محارم تا بزرگسالی، و همچنین قاچاق بزرگسالان هستند.
مسائل تشخیصی مرتبط با جنسیت
زنان مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای در محیطهای بالینی بزرگسالان غالب هستند اما در محیطهای بالینی کودک/نوجوان یا در مطالعات جمعیت عمومی نه. تفاوتهای کمی در مشخصات علائم، سابقه بالینی و سابقه ترومای دوران کودکی در مقایسه بین مردان و زنان مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای یافت شده است، به جز اینکه زنان ممکن است نرخ بالاتری از جسمانی شدن داشته باشند.
ارتباط با افکار یا رفتار خودکشی
بیش از 70 درصد از بیماران سرپایی مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای اقدام به خودکشی کردهاند. تلاشهای متعدد رایج است و سایر رفتارهای خودآزاری و پرخطر بسیار شایع هستند. افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای دارای عوامل خطر متقابل متعددی برای رفتارهای خود تخریبی و/یا خودکشی هستند.
شدت بیشتر نمرات علائم تجزیه ای با فراوانی بیشتر اقدام به خودکشی و خودآزاری غیرخودکشی در بین افراد مبتلا به اختلالات تجزیه ای مرتبط است.
تشخیصهای افتراقی
فراموشی تجزیهای. هم اختلال هویت تجزیه ای و هم فراموشی تجزیهای با شکافهایی در یادآوری رویدادهای روزمره، اطلاعات شخصی مهم یا رویدادهای آسیبزا مشخص میشوند که با فراموشی معمولی همخوانی ندارند. اختلال هویت تجزیه ای با حضور اضافی اختلال هویت که با دو یا چند حالت شخصیتی متمایز مشخص میشود از فراموشی تجزیهای متمایز میشود.
اختلال مسخ شخصیت /مسخ واقعیت. ویژگی اساسی اختلال مسخ شخصیت/ مسخ واقعیت، دورههای مداوم یا مکرر مسخ شخصیت، غیرواقعی شدن یا هر دو است. افراد مبتلا به اختلال مسخ شخصیت/ مسخ واقعیت، حضور حالتهای شخصیتی/هویت را با تغییرات خود و عاملیت تجربه نمیکنند و معمولا فراموشی تجزیهای را گزارش نمیکنند.
اختلال افسردگی اساسی. اکثر افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای، یک وضعیت عاطفی منفی پس از سانحه مادامالعمر را تأیید میکنند، اغلب با شروع دوران کودکی، و علائم آنها ممکن است به نظر معیارهای یک دوره افسردگی اساسی را داشته باشد. علاوه بر این، واکنش پس از سانحه به زمانهایی از سال که تروما رخ میدهد (واکنشهای سالگرد)، که عمدتاً با ناامیدی، پریشانی و افکار خودکشی بیشتر ظاهر میشود، ممکن است اختلال افسردگی اساسی با الگوی فصلی نیز باشد.
ارزیابی اینکه آیا همه یا بیشتر حالتهای هویتی حالت نامطلوب خلقی را تجربه میکنند یا خیر، مهم است، زیرا علائم اختلال خلقی ممکن است نوسان داشته باشد زیرا در برخی از حالتهای هویت تجربه میشوند، اما در برخی دیگر نه.
اختلالات دوقطبی. اختلال هویت تجزیهای معمولاً به اشتباه به عنوان اختلال دوقطبی، معمولاً اختلال دوقطبی II، با ویژگیهای مختلف تشخیص داده میشود. تغییرات نسبتاً سریع در وضعیت رفتاری در افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیهای – معمولاً در عرض چند دقیقه یا چند ساعت – حتی برای سریعترین افراد مبتلا به اختلالات دوقطبی غیر معمول است. این تغییرات حالت به دلیل تغییر سریع حالات تجزیه و/یا نفوذهای پس از سانحه در نوسان است. گاهی اوقات این جابهجاییها با تغییرات سریع در سطوح فعالسازی همراه است، اما این تغییرات معمولاً از چند دقیقه تا ساعتها طول میکشد، نه روزها، و با فعالسازی حالتهای هویتی خاص همراه است. خلق افسرده ممکن است در هویتهای خاص، از طریق پدیدههای همپوشانی/تداخل، تجربه شود.
اختلال استرس پس از سانحه. اکثر افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای علائمی دارند که معیارهای تشخیصی PTSD همراه را برآورده میکند. نشانههای تجزیهای مشخصه اختلال هویت تجزیه ای باید از فراموشی تجزیهای، فلاشبکهای تجزیهای، و خصوصیات مسخ شخصیت/محرکسازی اختلال استرس حاد، PTSD، یا زیرگروه تجزیهای PTSD متمایز شوند.
علائم مسخ شخصیت / مسخ واقعیت در زیرگروه تجزیهای PTSD به یادآورهای خاص پس از سانحه مربوط میشود. علائم مسخ شخصیت/مسخ واقعیت در اختلال هویت تجزیهای ممکن است نه تنها در پاسخ به یادآوریهای پس از سانحه، بلکه به صورت مداوم در زندگی روزمره، از جمله در پاسخ به تعاملات بین فردی استرسزا و زمانی که همپوشانی/تداخل بین حالتها وجود دارد، رخ دهد.
اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روانپریشی. افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای نشانههای اسکیزوفرنی و اختلالات دیگر روانپریشی را معمولاً این علائم را به صورت خود-ناهمخوان و ترسناک تجربه میکنند.
اختلالات ناشی از مواد/دارو. افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای اغلب دارای سابقه فعلی یا گذشته اختلالات مصرف مواد هستند. علائم مرتبط با اثرات فیزیولوژیکی یک ماده (به عنوان مثال، خاموشی) باید از فراموشی تجزیهای در اختلال هویت تجزیه ای متمایز شود، اگر تشخیص داده شود که ماده مورد نظر از نظر علتشناسی با از دست دادن حافظه مرتبط است.
اختلالات شخصیت. افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای اغلب هویتهایی را نشان میدهند که به نظر میرسد انواعی از ویژگیهای اختلال شخصیت شدید را در بر میگیرد که نشاندهنده تشخیص افتراقی اختلال شخصیت، به ویژه از نوع مرزی است. اما نکته مهم این است که تنوع طولی فرد در سبک شخصیت (که به ناهماهنگی بین هویتها نسبت داده میشود) با ناکارآمدی فراگیر و مداوم در مدیریت عاطفه و روابط بین فردی معمولی افراد مبتلا به اختلالات شخصیت متفاوت است.
فراموشی پس از سانحه به دلیل آسیب مغزی. هر دو اختلال هویت تجزیه ای و آسیب مغزی تروماتیک (TBI) با شکاف در حافظه مشخص میشوند. سایر ویژگیهای TBI شامل از دست دادن هوشیاری، بینظمی و سردرگمی، یا در موارد شدیدتر، علائم و نشانههای عصبی است. یک اختلال عصبی شناختی ناشی از TBI یا بلافاصله پس از وقوع آسیب مغزی یا بلافاصله پس از بهبود هوشیاری فرد پس از آسیب ظاهر میشود و پس از دوره حاد پس از آسیب ادامه مییابد. تظاهرات شناختی یک اختلال عصبی-شناختی متعاقب TBI متغیر است و شامل مشکلات در حوزههای توجه پیچیده، عملکرد اجرایی، یادگیری و حافظه و همچنین کاهش سرعت پردازش اطلاعات و اختلالات در شناخت اجتماعی است.
در حالی که مسخ شخصیت به دنبال TBI غیر معمول نیست، ویژگیهای عصبی شناختی اضافی که در بالا ذکر شد به تمایز آن از فراموشی تجزیهای که بخشی از اختلال هویت تجزیهای است کمک میکند. علاوه بر این، فراموشی تجزیهای که در زمینه اختلال هویت تجزیه ای رخ میدهد با یک ناپیوستگی مشخص در احساس خود و احساس عاملیت همراه است که از ویژگیهای TBI نیست.
اختلال علائم عصبی عملکردی (اختلال تبدیلی). اختلال علائم عصبی-عملکردی ممکن است با عدم وجود تغییر هویت که با دو یا چند حالت شخصیتی متمایز یا تجربه مالکیت مشخص میشود از اختلال هویت تجزیه ای متمایز شود. فراموشی تجزیهای در اختلال علائم عصبی-عملکردی محدودتر است (به عنوان مثال، فراموشی برای یک تشنج غیرصرعی).
اختلال ساختگی و سوء استفاده. افرادی که تظاهر به اختلال هویت تجزیه ای میکنند معمولاً علائم ظریف مشخصه این اختلال را گزارش نمیکنند. درعوض، آنها تمایل دارند که علائم این اختلال را که بر اساس رسانهها منتشر میشوند، بیش از حد گزارش کنند، مانند فراموشی تجزیهای دراماتیک و رفتارهای تغییر ملودراماتیک، در حالی که علائم همبودی کمتری را گزارش میکنند، مانند افسردگی.
افرادی که تظاهر به اختلال هویت تجزیهای میکنند معمولاً نسبتاً از «داشتن» این اختلال ناراحت نمیشوند یا حتی ممکن است به نظر برسد که از «داشتن» این اختلال لذت میبرند، یا ممکن است از پزشکان بخواهند که خاطرات آسیبزا را «پیدا کنند». در مقابل، اکثر افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیهای واقعی از علائم خود شرمنده و تحت تأثیر قرار میگیرند، تشخیص را انکار میکنند، علائم خود را کمتر گزارش میکنند و سابقه آسیبدیدگی خود را به حداقل میرسانند و اجتناب میکنند.
همبودی
اختلالاتی که با اختلال هویت تجزیه ای همراه هستند عبارتند از PTSD، اختلالات افسردگی، اختلالات مرتبط با مواد، اختلالات تغذیه و خوردن، اختلال وسواس اجباری، اختلال شخصیت ضد اجتماعی و سایر اختلالات شخصیتی مشخصشده با ویژگیهای شخصیتی اجتنابی، وسواسی-اجباری یا مرزی. شایعترین اشکال اختلال علائم عصبی عملکردی شامل تشنجهای غیرصرعی، اختلالات راه رفتن و فلج است. اغلب، تشنجهای غیر صرعی شبیه تشنج های بزرگ یا تشنج های جزئی پیچیده با کانونهای لوب تمپورال هستند. برخی دیگر ممکن است غیبت یا تشنج جزئی را تقلید کنند.
عوامل خطر
افرادی که در دوران کودکی آزار جسمی و جنسی را تجربه کردهاند در معرض خطر ابتلا به اختلال هویت تجزیهای هستند. اکثریت قریب به اتفاق افرادی که دچار اختلالات تجزیه ای میشوند، ترومای تکراری و طاقت فرسا را در دوران کودکی تجربه کردهاند. در میان افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای در ایالات متحده، کانادا و اروپا، حدود 90 درصد قربانی آزار و غفلت دوران کودکی بودهاند.
درمان
درمان معمولاً شامل رواندرمانی است. درمان میتواند به افراد کمک کند تا بر فرآیند تجزیه و علائم کنترل پیدا کنند. هدف درمان کمک به ادغام عناصر مختلف هویت است. درمان ممکن است شدید و دشوار باشد زیرا شامل یادآوری و کنار آمدن با تجربیات آسیبزای گذشته است. درمان شناختی رفتاری و رفتار درمانی دیالکتیکی دو نوع درمان رایج هستند. هیپنوتیزم همچنین در درمان اختلال هویت تجزیه ای مفید است.
درمان روی موارد زیر تمرکز دارد:
|
درمان DID اساساً شامل روان درمانی با هیپنوتیزم است. درمانگر تلاش میکند تا حد امکان با افراد مختلف ارتباط برقرار کند و نقش و کارکرد آنها را در زندگی فرد درک کند. به طور خاص، درمانگر به دنبال ایجاد یک رابطه مؤثر با هر شخصیتی است که مسئول رفتار خشونتآمیز یا خود ویرانگر است و این رفتار را مهار کند. هدف درمانگر برقراری ارتباط بین حالات شخصیتی و یافتن مواردی است که خاطراتی از رویدادهای آسیبزا در گذشته فرد دارند. هدف درمانگر این است که فرد را قادر سازد تا به تجزیه هویتهای جداگانه بیمار و متحد شدن آنها در یک هویت واحد دست یابد.
بازیابی و مقابله با خاطرات تروما برای فردی که با DID زندگی میکند مهم است، زیرا اعتقاد بر این است که این اختلال در اثر سوء استفاده فیزیکی یا جنسی در دوران کودکی ایجاد میشود. کودکان خردسال توانایی آشکاری برای گسست دارند و اعتقاد بر این است که کسانی که مورد آزار قرار میگیرند ممکن است یاد بگیرند که از تجزیه به عنوان دفاع استفاده کنند.
در واقع، کودک در حالتی از ذهن فرو میرود که در آن به نظر میرسد آزار واقعاً برای او اتفاق نمیافتد، بلکه برای شخص دیگری رخ میدهد. با گذشت زمان، چنین کودکی ممکن است از نظر عاطفی و شناختی به هویتهای متناوب تقسیم شود. تحقیقات نشان داده است که میانگین سنی برای رشد اولیه شخصیتها 5.9 سال است.
در افرادی که گمان میرود گسست نشانه یک بیماری روانی دیگر مانند اختلال شخصیت مرزی (BPD) یا اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) باشد، درمان علت اصلی از اهمیت بالایی برخوردار است.
کودکان مبتلا به DID ممکن است علائم مختلفی از جمله تمایلات افسردگی، اضطراب، مشکلات رفتاری، دورههای فراموشی، مشکل در توجه در مدرسه و توهم را تجربه کنند. اغلب این کودکان به اشتباه مبتلا به اسکیزوفرنی تشخیص داده میشوند. تا زمانی که کودک به سن بلوغ میرسد، تشخیص علائم و تشخیص DID برای یک متخصص سلامت روان کمتر دشوار است.
هیچ دارویی برای درمان مستقیم علائم اختلال هویت تجزیه ای وجود ندارد. با این حال، دارو ممکن است در درمان شرایط یا علائم مرتبط، مانند استفاده از داروهای ضد افسردگی برای درمان علائم افسردگی مفید باشد.
ارتباط با ما
برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
اینستاگرام: schema.therapy
تلگرام: psychologistnetes
ایمیل: schemalogy@yahoo.com
- American Psychiatric Association. What are dissociative disorders?
- The Recovery Village Drug and Alcohol Rehab. Dissociative identity disorder facts and statistics.
- Cleveland Clinic. Dissociative identity disorder (multiple personality disorder).
- Dissociative Identity Disorder Research. Switching and passive influence.
- Loewenstein RJ. Dissociation debates: Everything you know is wrong. Dialogues Clin Neurosci. 2018;20(3):229-242. doi:10.31887/DCNS.2018.20.3/rloewenstein
- Dell. PF. A new model of dissociative identity disorder. Psychiatric Clinics of North America. 2006;29(1):1-26. Doi:10.1016/j.psc.2005.10.013
سایت خوب با مقالاتی بسیار بی نظیری دارین
ممنونم از نظر لطف شما.