اختلال شخصیت مرزی شامل الگویی از تکانشگری و عاطفه، روابط بین فردی و خودانگارهی ناپایدار است. اصطلاح «مرز» یک دیدگاه سنتی را منعکس میکند که معقتد است این اختلال در «مرز» روانرنجوری و روانپریشی است. افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی اغلب احساسات منفی قوی و شدیدی را تجربه میکنند و مستعد تهدید، ژست یا اقدام به خودکشی هستند. آنها نسبت به تصویر خود و همچنین دیدگاه خود نسبت به دیگران مطمئن نیستند. آنها ترس شدید از رها شدن و احساس پوچی دارند.
موقعیتهای استرسزا ممکن است به افکار پارانوئیدی گذرا یا گسستگی منجر شود. ویژگیهای مرتبط عبارتند از رفتارهای خودویرانگری مانند تصمیمگیری بد که یک رابطه خوب را از بین میبرد، اختلال افسردگی یا مصرف مواد، و مرگ زودرس ناشی از خودکشی. تقریباً 10 درصد از مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی دست به خودکشی میزنند و 60 تا 70 درصد اقدام به خودکشی میکنند.
ملاکهای تشخیصی اختلال شخصیت مرزی |
یک الگوی فراگیر از بیثباتی روابط بین فردی، تصور از خود، و عاطفه، و تکانشگری مشخص، که از اوایل بزرگسالی شروع شده و در زمینههای مختلف وجود دارد، همانطور که با پنج (یا بیشتر) از موارد زیر نشان داده میشود:
1. تلاشهای دیوانهوار برای اجتناب از رها شدن واقعی یا خیالی. (توجه: رفتار خودکشی یا خودزنی را که در معیار 5 پوشش داده شده است، لحاظ نکنید) 2. الگویی از روابط بین فردی ناپایدار و شدید که با تناوب بین ایدهآلسازی و ناارزندهسازی مشخص میشود. 3. اختلال هویت: خودانگاره یا احساس خود به طور مشخص و مداوم ناپایدار است. 4. تکانشگری حداقل در دو زمینه که به طور بالقوه به خود آسیب میرسانند (مانند خرج کردن، رابطه جنسی، مصرف مواد، رانندگی بیپروا، پرخوری). (توجه: رفتار خودکشی یا خودزنی را که در معیار 5 پوشش داده شده است، لحاظ نکنید). 5. رفتار مکرر خودکشی، ژستها، یا تهدید، یا رفتار خودزنی. 6. بیثباتی عاطفی ناشی از واکنشپذیری مشخص خلق (به عنوان مثال، نارسایی شدید دورهای، تحریکپذیری یا اضطراب که معمولاً چند ساعت طول میکشد و به ندرت بیش از چند روز طول میکشد). 7. احساس پوچی مزمن. 8. عصبانیت نامناسب و شدید یا مشکل در کنترل خشم (عصبانیت مداوم، دعواهای فیزیکی مکرر). 9. افکار پارانوئیدی گذرا مرتبط با استرس یا نشانههای شدید تجزیهای. |
توصیف ویژگیهای تشخیصی
ویژگی برجستهی اختلال شخصیت مرزی، وجود الگوی فراگیر بیثباتی در روابط بین فردی، خودانگاره و عواطف، و تکانشگری است. همانند سایر اختلالهای شخصیت این الگو از اوایل بزرگسالی شروع میشود و در زمینههای مختلف وجود دارد.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی برای اجتناب از رها شدن واقعی یا خیالی تلاشهای دیوانهواری انجام میدهند (ملاک 1). ادراک جدایی یا طرد قریبالوقوع، یا از دست دادن ساختار بیرونی، میتواند منجر به تغییرات عمیقی در خودانگاره، عاطفه، شناخت و رفتار شود. این افراد نسبت به شرایط محیطی بسیار حساس هستند.
آنها ترس شدیدی از رهاشدگی دارند و حتی زمانی که با یک جدایی واقعبینانه و کوتاهمدت مواجه میشوند یا هنگامی که تغییرات اجتنابناپذیری در برنامهها ایجاد میشود عصبانیت نامناسبی را تجربه میکنند. به عنوان مثال هنگامی که درمانگر پایان وقت ملاقات را اعلام میکند ناگهان احساس ناامیدی شدیدی میکنند و یا هنگامی که فردی برای آنها مهم است فقط چنددقیقه تأخیر میکند یا باید قرار ملاقات را لغو کند دچار وحشت و عصبانیت میشوند. آنها ممکن است باور کنند که این “رها کردن” به معنای “بد” بودن آنهاست.
این ترسهای رها شدن به عدم تحمل تنهایی و نیاز به همراه داشتن افراد دیگر مربوط میشود. تلاشهای دیوانهوار آنها برای اجتناب از رها شدن ممکن است شامل اقدامات تکانشی مانند خودزنی یا رفتارهای خودکشی باشد که به طور جداگانه در معیار 5 توضیح داده شده است.
یکی از ویژگیهای برجستهی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که باعث میشود زندگی آشفتهای داشته باشند الگوی بسیار ناپایدار در روابط است (ملاک ۲). وقتی با کسی قرار ملاقات میگذارند ممکن است در همان جلسهی اول یا دوم به شدت عاشق او شوند. آنها خیلی زود دست به آرمانیسازی طرف مقابل میزنند. علاوه بر این، آنها به صورت بسیار زودهنگامی میخواهند که وقت زیادی را با او بگذارند و جزئیترین خصوصیات زندگی خود را سریعاً با طرف مقابل در میان میگذارند.
با وجود این، مدت زمان آرمانیسازی طرف مقابل دیری نمیپاید و ممکن است خیلی زود دست به بیارزشسازی آنها بزند و احساس کنند که طرف مقابل به اندازهی کافی برای آنها اهمیت قائل نیست. این افراد میتوانند با دیگران همدلی یا از آنها مراقبت کنند اما فقط با این انتظار که فرد مقابل در ازای برآورده شدن نیازهایش، به عنوان جبران کنار آنها باشد. به عبارت دیگر رابطهشان را با آنها قطع کنند.
این افراد مستعد تغییرات ناگهانی و چشمگیر در دیدگاه خود نسبت به دیگران هستند. آنها گاهی دیگران را به عنوان حمایتکننده میبینند و گاهی به عنوان فراد ظالم و تنبیهگر. چنین تغییراتی اغلب نمایانگر سرخوردگی یا ناامیدی از مراقبی است که ویژگیهای حمایتگرانه و مراقبتکنندهی او ایدهآلسازی شده است یا انتظار میرود که فرد را طرد یا رها کند.
ممکن است افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی دچار اختلالهایی در هویت باشند که بهطور قابل توجهی با شکل خودانگاره و حس خود بیثبات و ناپایدار مشخص میشود. تغییرات ناگهانی و چشمگیری در خودانگاره آنها وجود دارد. به عنوان مثال به طور ناگهانی از نقش کسی که به صورت ملتمسانهای طلب کمک میکند به نقش کسی که به خاطر بدرفتاریهای گذشته میخواهد انتقام بگیرد تغییر میکند.
خودانگارهی این افراد عموماً مبتنی بر احساس بد بودن است اما گاهی اوقات احساس میکنند که اصلاً وجود ندارند. این موضوع میتواند برای افراد مبتلا به این اختلال هم دردناک و هم ترسناک باشد. این تجربهها معمولاً در موقعیتهایی رخ میدهد که در آن به فرد احساس کمبود یک رابطهی معنادار، مراقبت و حمایت دست میدهد. این افراد در موقعیتهای بدون ساختار عملکرد بدتری دارند. این فقدان کامل و پایدار هویت، شناسایی الگوهای رفتاری ناسازگار را برای فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی دشوار میکند و میتواند منجر به الگوهای تکراری روابط آشفته شود.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی حداقل در دو زمینه که به طور بالقوه به خود آسیب میرسانند، تکانشگری نشان میدهند (ملاک 4). آنها ممکن است قمار کنند، به طور غیرمسئولانه پول خرج کنند، پرخوری کنند، مواد مصرف کنند، درگیر رابطه جنسی ناامن شوند یا بیپروا رانندگی کنند.
افراد مبتلا به این اختلال رفتار، ژستها یا تهدیدهای مکرر خودکشی یا رفتار خودزنی را نشان میدهند (ملاک 5). افکار یا رفتارهای مکرر خودکشی اغلب دلیل مراجعه این افراد برای کمک است. اعمال خودویرانگر معمولاً با تهدید به جدایی یا طرد شدن یا با انتظاراتی که فرد مسئولیت بیشتری را به عهده میگیرد، تسریع میشود. اعمال خودزنی (مانند بریدن یا سوزاندن) بسیار رایج است و ممکن است در دورههایی رخ دهد که در آن فرد نشانههای تجزیهای را تجربه میکند. این اعمال اغلب با تأیید مجدد توانایی فرد در احساس کردن یا از بین بردن احساس شرور بودن فرد باعث تسکین میشود.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ممکن است بیثباتی عاطفی را نشان دهند که به دلیل واکنشپذیری مشخص خلق است (به عنوان مثال، ملال شدید دورهای، تحریکپذیری یا اضطراب که معمولاً چند ساعت و به ندرت بیش از چند روز طول میکشد) (ملاک 6). ملال اولیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی اغلب با دورههای خشم، وحشت، یا ناامیدی مختل میشود و به ندرت با دورههای بهزیستی یا رضایتمندی تسکین مییابد. این اپیزودها ممکن است منعکسکننده واکنش شدید فرد به استرسهای بین فردی باشد.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ممکن است احساس پوچی مزمن داشته باشند که میتواند با احساس دردناک تنهایی همراه باشد (ملاک ۷). آنها که به راحتی خسته میشوند، ممکن است اغلب به دنبال هیجان باشند تا از احساس پوچی خود اجتناب کنند.
افراد مبتلا به این اختلال اغلب خشم نامناسب و شدیدی را ابراز میکنند یا در کنترل خشم خود مشکل دارند (ملاک 8). آنها ممکن است طعنه افراطی، تلخی پایدار، یا طغیانهای کلامینشان دهند. خشم اغلب زمانی برانگیخته میشود که مراقب یا عاشق بهعنوان بیتوجهی، خودداری، بیتوجهی یا طردکننده دیده شود. چنین ابراز خشمی اغلب با شرم و گناه همراه است و به احساس شرارت آنها کمک میکند.
در طول دورههای استرس شدید، افکار پارانوئیدی گذرا یا نشانههای تجزیهای (مثلاً مسخ شخصیت) ممکن است رخ دهد (معیار 9)، اما این نشانهها معمولاً شدت یا مدت زمان کافی برای تشخیص بیشتر ندارند. این اپیزودها اغلب در پاسخ به یک رهاشدگی واقعی یا خیالی رخ میدهند. نشانهها معمولاً گذرا و چنددقیقه یا چند ساعت است. بازگشت واقعی یا درکشدهی مراقبت مراقب ممکن است منجر به بهبود نشانهها شود.
ویژگیهای همراه
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ممکن است در لحظهای که هدفی در شرف تحقق است، دست از تلاش بردارند (به عنوان مثال، ترک تحصیل درست قبل از فارغالتحصیلی، پسرفت شدید پس از بحث در مورد اینکه درمان چقدر خوب پیش میرود، نابود کردن یک رابطهی خوب وقتی مشخص است که این رابطه میتواند ادامه داشته باشد).
برخی از افراد نشانههای روانپریشی (مانند توهم، تحریف تصویر بدن، افکار ارجاعی) را در زمان استرس تجربه میکنند. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است با اشیاء انتقالی (مثلاً حیوان خانگی یا اشیاء بیجان) نسبت به روابط بین فردی احساس امنیت بیشتری کنند.
مرگ زودرس ناشی از خودکشی ممکن است در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی رخ دهد، به ویژه در افرادی که دارای اختلالات افسردگی همزمان یا اختلالات مصرف مواد هستند. با این حال، مرگ و میر ناشی از علل دیگر مانند تصادفات یا بیماری، بیش از دو برابر مرگومیر ناشی از خودکشی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی شایع است.
ناتوانیهای جسمیممکن است ناشی از رفتارهای خودآزاری یا تلاشهای ناموفق برای خودکشی باشد. از دست دادن مکرر شغل، وقفه در تحصیل، و جدایی یا طلاق شایع هستند. آزار جسمیو جنسی، غفلت، درگیری خصمانه و از دست دادن زودهنگام والدین در تاریخچهی کودکی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی شایعتر است.
شیوع
شیوع اختلال شخصیت مرزی در تحقیقات ملی همهگیریشناسی در مورد الکل و دادههای مربوط به شرایط مرتبط با 9٪ بود. شیوع اختلال شخصیت مرزی حدود ۶٪ در موقعیتهای مراقبتهای اولیه، حدود 10٪ در بین افرادی که در کلینیکهای بهداشت روان دیده میشوند و در بین بیماران بستری روانپزشکی حدود ۲۰٪ است.
شکلگیری و روند
اختلال شخصیت مرزی معمولاً به عنوان یک اختلال با شروع بزرگسالی در نظر گرفته میشود. با این حال، در موقعیتهای درمانی مشخص شده است که نشانهها در نوجوانان 12 یا 13 ساله میتواند معیارهای کامل این اختلال را برآورده کند. هنوز مشخص نیست که چند درصد از بزرگسالانی که برای اولین بار وارد درمان میشوند واقعاً چنین شروع زودرس اختلال شخصیت مرزی را داشتهاند.
با این حال، مطالعات بعدی آیندهنگر نشان دادهاند که بهبودی پایدار 1 تا 8 ساله بسیار رایج است. نشانههای تکانشی اختلال شخصیت مرزی با بیشترین سرعت از بین میروند، در حالی که نشانههای عاطفی با سرعت قابل ملاحظهای کاهش مییابد. در مقابل، بهبودی از اختلال شخصیت مرزی (یعنی بهبودی همزمان علامتی و عملکرد روانی اجتماعی خوب) دشوارتر است و در طول زمان پایدارتر است. عدم بهبودی با حمایت از خود در مزایای ناتوانی و رنج بردن از سلامت جسمانی ضعیف همراه است.
مسائل تشخیصی مرتبط با جنسیت
در حالی که اختلال شخصیت مرزی در نمونههای بالینی در بین زنان شایعتر از مردان است، نمونههای جامعه هیچ تفاوتی در شیوع بین مردان و زنان نشان نمیدهند. این اختلاف ممکن است نشاندهنده درجه بالاتری از کمکجویی در میان زنان باشد و آنها را به سمت موقعیتهای بالینی سوق دهد. به نظر میرسد ویژگیهای بالینی مردان و زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مشابه است، اما به طور بالقوه رفتارهای بیرونیسازی در پسران و مردان و رفتارهای درونیسازی در دختران و زنان وجود دارد.
ارتباط با افکار یا رفتار خودکشی
در یک مطالعه طولی، رفتارهای تکانشی و ضداجتماعی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی با افزایش خطر خودکشی مرتبط بود. در نمونهای از بیماران بستری که اختلال شخصیت مرزی بودند و به مدت 24 سال به صورت آیندهنگر دنبال شدند، حدود 6 درصد در اثر خودکشی جان خود را از دست دادند، اما در مقایسهای با افراد مبتلا به سایر اختلالات شخصیتی، این رقم 1.4 درصد بود.
یک مطالعه بر روی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به مدت 10 سال نشان داد که رفتار خودکشی مکرر یکی از ویژگیهای تعیینکننده اختلال شخصیت مرزی است که با کاهش میزان اقدام به خودکشی از 79٪ به 13٪ در طول زمان مرتبط است.
تشخیصهای افتراقی
اختلالات افسردگی و دوقطبی
اختلال شخصیت مرزی اغلب همزمان با اختلالات افسردگی یا دوقطبی رخ میدهد، و زمانی که معیارهای هر دو برآورده شود، هر دو باید تشخیص داده شوند. از آنجایی که تظاهرات مقطعی اختلال شخصیت مرزی را میتوان با یک دوره اختلال افسردگی یا اختلال دوقطبی تقلید کرد، پزشک باید از دادن تشخیص اضافی اختلال شخصیت مرزی تنها بر اساس تظاهرات مقطعی و بدون مستندسازی الگوی رفتاری خودداری کند. یک شروع زودرس و یک دوره طولانی مدت.
اختلال اضطراب جدایی در بزرگسالان
اختلال اضطراب جدایی و اختلال شخصیت مرزی با ترس از رها شدن توسط عزیزان مشخص میشود، اما مشکلات در هویت، خود هدایتی، عملکرد بین فردی و تکانشگری علاوه بر این، برای تشخیص اختلال شخصیت مرزی محوری هستند.
سایر اختلالات شخصیتی
سایر اختلالات شخصیت ممکن است با اختلال شخصیت مرزی اشتباه گرفته شوند زیرا ویژگیهای مشترک خاصی دارند. بنابراین مهم است که بین این اختلالات بر اساس تفاوت در ویژگیهای مشخصه آنها تمایز قائل شویم. با این حال، اگر فردی دارای ویژگیهای شخصیتی باشد که علاوه بر اختلال شخصیت مرزی، معیارهای یک یا چند اختلال شخصیت را داشته باشد، همه آن ها قابل تشخیص هستند.
اگرچه اختلال شخصیت هیستریونیک را میتوان با توجهطلبی، رفتار دستکاری و احساسات در حال تغییر مشخص کرد، اختلال شخصیت مرزی با خودتخریبی، و احساس مزمن پوچی عمیق و تنهایی مشخص میشود.
اگرچه اختلال شخصیت پارانوئید و اختلال شخصیت خودشیفته نیز ممکن است با واکنش خشمگینانه به محرکهای جزئی مشخص شوند، ثبات نسبی تصویر از خود، و همچنین فقدان نسبی خودتخریبی جسمانی، تکانشگری مکرر و نگرانیهای عمیق در مورد رهاشدگی، این موارد را متمایز میکند.
اگرچه اختلال شخصیت ضداجتماعی و اختلال شخصیت مرزی هر دو با رفتارهای دستکاریکننده مشخص میشوند، افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی برای به دست آوردن سود، قدرت یا سایر رضایتهای مادی دستکاری میکنند، در حالی که هدف در اختلال شخصیت مرزی بیشتر به سمت جلب توجه مراقبین است.
هر دو اختلال شخصیت وابسته و اختلال شخصیت مرزی با ترس از رهاشدگی مشخص میشوند. با این حال، فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی با احساس پوچی عاطفی، خشم به رهاشدگی واکنش نشان میدهد، در حالی که فرد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته با مماشات و تسلیم فزاینده واکنش نشان میدهد و فوراً به دنبال یک رابطه جایگزین برای ارائه مراقبت و حمایت است. اختلال شخصیت مرزی را میتوان با الگوی معمول روابط ناپایدار و شدید از اختلال شخصیت وابسته متمایز کرد.
تغییر شخصیت به دلیل شرایط پزشکی دیگر
اختلال شخصیت مرزی را باید از تغییر شخصیت به دلیل شرایط پزشکی دیگر متمایز کرد، که در آن ویژگیهایی که ظاهر میشوند پیامد فیزیولوژیکی مستقیم یک وضعیت پزشکی دیگر هستند.
اختلالات مصرف مواد
اختلال شخصیت مرزی نیز باید از علائمیکه ممکن است در ارتباط با مصرف مداوم مواد ایجاد شود متمایز شود.
مشکلات هویتی
اختلال شخصیت مرزی باید از یک مشکل هویتی متمایز شود، که به نگرانیهای هویتی مربوط به مرحله رشد (مثلاً نوجوانی) اختصاص دارد و واجد شرایط به عنوان یک اختلال روانی نیست. نوجوانان و بزرگسالان جوان با مشکلات هویتی (به ویژه زمانی که با مصرف مواد همراه باشد) ممکن است به طور موقت رفتارهایی از خود نشان دهند که به طور گمراهکننده شبیه اختلال شخصیت مرزی هستند. چنین موقعیتهایی با بیثباتی عاطفی، دوراهیهای وجودی، عدم اطمینان، انتخابهای اضطرابآور، تعارض در مورد گرایش جنسی و فشارهای اجتماعی رقابتی برای تصمیمگیری در مورد شغل مشخص میشوند.
همبودی
اختلالات رایج همزمان شامل اختلالات افسردگی و دوقطبی، اختلالات مصرف مواد، اختلالات اضطرابی (به ویژه اختلال هراس و اختلال اضطراب اجتماعی)، اختلالات خوردن (به ویژه پرخوری عصبی و اختلال پرخوری)، اختلال استرس پس از سانحه، و کمبود توجه/بیش فعالی است. بینظمی اختلال شخصیت مرزی نیز اغلب با سایر اختلالات شخصیتی همراه است.
علتشناسی:
چه چیزی باعث اختلال شخصیت مرزی میشود؟
مانند سایر اختلالات سلامت روان، علل اختلال شخصیت مرزی به طور کامل شناخته نشده است. علاوه بر عوامل محیطی – مانند سابقه کودک آزاری یا بیتوجهی – اختلال شخصیت مرزی ممکن است به موارد زیر مرتبط باشد:
- ژنتیک. برخی از مطالعات روی دوقلوها و خانوادهها نشان میدهد که اختلالات شخصیت ممکن است ارثی باشد یا به شدت با سایر اختلالات سلامت روان در میان اعضای خانواده مرتبط باشد. اگر یکی از بستگان نزدیک فرد – مادر، پدر، برادر یا خواهر- به همین اختلال یا اختلال مشابه مبتلا باشد، ممکن است در معرض خطر بیشتری باشد.
- ناهنجاریهای مغزی. برخی تحقیقات تغییراتی را در نواحی خاصی از مغز که در تنظیم احساسات، تکانشگری و پرخاشگری دخیل هستند نشان داده است. علاوه بر این، برخی از مواد شیمیایی مغز که به تنظیم خلق کمک میکنند، مانند سروتونین، ممکن است به درستی عمل نکنند.
- کودکی پر استرس. بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال گزارش میدهند که در دوران کودکی مورد آزار جنسی یا جسمی یا مورد بیتوجهی قرار گرفتهاند. برخی از افراد در جوانی والدین یا مراقبان خود را با سوء مصرف مواد یا سایر مشکلات روانی از دست دادهاند یا از آنها جدا شدهاند. برخی دیگر در معرض درگیری خصمانه و روابط خانوادگی ناپایدار قرار گرفتهاند.
درمان اختلال شخصیت مرزی
اختلال شخصیت مرزی عمدتاً با استفاده از رواندرمانی مورد درمان قرار میگیرد، اما ممکن است دارو نیز اضافه شود. در صورتی که ایمنی فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در خطر باشد، درمانگر ممکن است بستری شدن در بیمارستان را نیز توصیه کند.
درمان میتواند به افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی کمک کند مهارتهایی را برای مدیریت و کنار آمدن با شرایط خود بیاموزند. همچنین لازم است برای سایر اختلالات سلامت روان که اغلب همراه با اختلال شخصیت مرزی رخ میدهد، مانند افسردگی یا سوء مصرف مواد، تحت درمان قرار بگیرند. با درمان، میتوانند احساس بهتری نسبت به خود داشته باشند و زندگی پایدارتر و پربارتری داشته باشند.
رواندرمانی
رواندرمانی یک رویکرد درمانی اساسی برای اختلال شخصیت مرزی است. درمانگر ممکن است درمان انتخابی خود را برای برآورده کردن بهترین نیازهای بیمار تطبیق دهد. اهداف رواندرمانی برای کمک به فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی:
- آشنایی با اختلال شخصیت مرزی
- تمرکز بر توانایی فعلی برای عملکرد بهتر
- مدیریت احساسات
- کاهش تکانگشری
- آگاهی از احساسات خود و دیگران
- بهبود روابط
انواع رواندرمانی که در بهبودی اختلال شخصیت مرزی مؤثر بودهاند عبارتند از:
- رفتاردرمانی دیالکتیک (DBT). رفتاردرمانی دیالکتیک شامل درمان گروهی و فردی است که به طور خاص برای درمان اختلال شخصیت مرزی طراحی شده است. رفتاردرمانی دیالکتیک از یک رویکرد مبتنی بر مهارت استفاده میکند تا به بیمار یاد دهد چگونه احساسات خود را مدیریت کند، پریشانی را تحمل کند و روابطش را بهبود بخشد.
- طرحوارهدرمانی. طرحوارهدرمانی میتواند به صورت فردی یا گروهی انجام شود. این درمان میتواند به بیمار کمک کند نیازهای برآورده نشدهای را که منجر به الگوهای منفی زندگی شده است، شناسایی کند، که در برخی مواقع ممکن است برای سازگاری با رویدادهای ناگوار مفید بوده باشند، اما به عنوان یک بزرگسال در بسیاری از زمینههای زندگی آسیبزا بودهاند. درمان بر کمک به برآوردن نیازهای خود به شیوهای سالم برای ترویج الگوهای مثبت زندگی متمرکز است.
- درمان مبتنی بر ذهنیت (MBT). درمان مبتنی بر ذهنیت نوعی رواندرمانی است که به بیمار کمک میکند افکار و احساسات خود را در هر لحظه شناسایی کند و دیدگاهی جایگزین در مورد موقعیت ایجاد کند. درمان مبتنی بر ذهنیت بر تفکر قبل از واکنش تاکید دارد.
- آموزش سیستمی برای پیشبینیپذیری هیجانی و حل مسئله (STEPPS). یک درمان 20 هفتهای است که شامل کار در گروههایی است که اعضای خانواده، مراقبان، دوستان یا افراد مهم بیمار را در درمان شرکت میدهد. این درمان به همراه انواع دیگر رواندرمانی استفاده میشود.
- رواندرمانی متمرکز بر انتقال (TFP). هدف TFP که رواندرمانی روانپویشی نیز نامیده میشود، کمک به درک احساسات و مشکلات بین فردی خود از طریق ایجاد رابطه بین بیمار و درمانگر است. سپس این بینشها را در موقعیتهای واقعی به کار گرفته میشود.
- مدیریت روانپزشکی خوب. این رویکرد درمانی بر مدیریت موردی، تثبیت درمان در انتظار مشارکت در کار یا مدرسه متکی است. با در نظر گرفتن زمینه بین فردی احساسات، بر درک لحظات دشوار احساسی تمرکز دارد. ممکن است داروها، گروهها، آموزش خانواده و درمان فردی را ادغام کند.
- درمان شناختی رفتاری (CBT): این درمان میتواند به افراد کمک کند تا باورها و رفتارهای اصلی را که ناشی از درک نادرست از خود و دیگران و مشکلات در تعامل با دیگران است، شناسایی و تغییر دهند. ممکن است به افراد در کاهش نوسانات خلقی و علائم اضطراب کمک کند و ممکن است تعداد رفتارهای خودآزاری یا خودکشی را کاهش دهد.
دارودرمانی
اگرچه هیچ دارویی توسط سازمان غذا و دارو به طور خاص برای درمان اختلال شخصیت مرزی تایید نشده است، برخی از داروها ممکن است به علائم یا مشکلات همزمان مانند افسردگی، تکانشگری، پرخاشگری یا اضطراب کمک کنند. داروها ممکن است شامل داروهای ضدافسردگی، ضدروانپریشی یا داروهای تثبیتکننده خلق باشند.
بستری شدن در بیمارستان
گاهی ممکن است به درمان شدیدتری در بیمارستان یا کلینیک روانپزشکی نیاز باشد. بستری شدن در بیمارستان همچنین ممکن است بیمار را از آسیب به خود در امان نگه دارد یا افکار یا رفتارهای خودکشی را برطرف کند.
ارتباط با ما
برای ارتباط با ما در انتهای مطلب کامنت بگذارید. علاوه بر این میتوانید در اینستاگرام و تلگرام ما را دنبال کنید.
اینستاگرام: schema.therapy
تلگرام: psychologistnetes
ایمیل: schemalogy@yahoo.com